اگر کسی نمیخواد داستان بازی براش اسپویل بشه به هیچ وجه این تاپیک رو دنبال نکنه .
هدف در حد همین درک کردن بوده .....وگرنه مطمینا خود نیل هم میدونه وقتی یکی از بهترین نمادهای گیمری رو با دستای خودت میکشی و له میکنی با چوب گلف مطمینا عمرا بیای اونو در حد قهرمانت قرار بدی
خواسته صرفا درکش کنی
وگرنه اگر میخواست ابی رو هم در حد جویل محبوب کنه part2 رو کلا مربوط به ابی میکردن و این اتفاقات تو part3 رخ میداد ولی خب اونموقع دیگه جویل این اعتبارو نداشت(چون ابی هم برات جا افتاده بود و یجوری جویل و محق بودنش برات زیر سوال میرفت و ابی رقیب عاطفی جویل تو ذهنت میشد)
رو استیل بوک هست ولیتمام این ادعا ها فرامتنی هست و عملا در داستان همچین چیزی نیست! برعکس سعی و تلاش بر این هست که ابی رو محبوب کنند (مثل کارهای خیری میکنه!)
و تصمیم دوم هم از لحاظ مارکتینگ جرات ش رو نداشتند بگیرند! همونطوری که ابی به عنوان شخصیتی که 40% بازی حدودا قابل بازی هست حتی روی کاور هم نیست!
کاری نداریم که کمتر استودیویی جرئت داره شخصیت اصلی بازی خودش که به شدت هم محبوب هست رو توی همون ابتدای بازی دوم اونطور فجیع بکشه و بعدش هم به مخاطب بگه حالا بیا کنترل قاتل رو بگیر دستت! ولی مطرح نکردن شخصیت ابی هم ربطی به مارکتینگ نداشت!و تصمیم دوم هم از لحاظ مارکتینگ جرات ش رو نداشتند بگیرند! همونطوری که ابی به عنوان شخصیتی که 40% بازی حدودا قابل بازی هست حتی روی کاور هم نیست!
کاری نداریم که کمتر استودیویی جرئت داره شخصیت اصلی بازی خودش که به شدت هم محبوب هست رو توی همون ابتدای بازی دوم اونطور فجیع بکشه و بعدش هم به مخاطب بگه حالا بیا کنترل قاتل رو بگیر دستت! ولی مطرح نکردن شخصیت ابی هم ربطی به مارکتینگ نداشت!
علتش این بود که مخاطب ذهنش درگیر این شخصیت نباشه و شوکی که توی بازی بهش وارد میشه خیلی پررنگتر بشه. اگه اشتباه نکنم قبل از انتشار بازی کلاً یه ویدیو از صحنه اعدام ابی منتشر کردن (که نمیدونستیم طرف اصلاً کی هست) و یکی دو تا عکس هنری مثل اون طرح نسخه استیلبوک. برای همین امثال من که داستان براشون لو نرفته بوده، موقع بازی کردن اصلاً ذهنشون درگیر ابی نبود و شوکی که اون صحنه تیراندازی به جول و اتفاقات بعدی ایجاد کرد خیلی بالاتر از حالتی رفت که از قبل با ابی آشنا بوده باشم.
همونطور که مثلاً روی طرح جلد Unchartedها خبری از شخصیت منفی بازی نیست، اینجا هم طرح جلد رو به قهرمان بازی اختصاص دادن و شخصیت منفی (ابی که میزنه قهرمان نسخه اول رو میکشه و خیلیها ازش متنفر هستن) روی جلد خبری ازش نیست. و مخاطب هم بعد از ساعتها تجربه بازی هنوز فکر میکنه فقط یه شخصیت اصلی داره. یعنی امثال من که داستان از قبل براشون لو نرفته بوده، فکر میکنن اون صحنهای که ابی از راه میرسه و تفنگش رو به سمت الی میگیره، اواخر بازی هست. ولی یه دفعه میبینی نه بابا، تازه نصف بازی مونده و باید این دفعه در نقش قاتل بازی کنیم! این از اون لحظاتی هست که توی صنعت بازی خیلی کم پیش میاد و نمونههای مشابهش رو به ندرت داریم.
یه چیزی شبیه کاری که کوجیما با MGS2 انجام داد و قبل از انتشار بازی ملت در جریان نبودن که رایدن اصلاً کی هست! روی طرح جلد بازی هم خبری از رایدن نبود و همه فکر میکردن اسنیک شخصیت اصلیه و یه دفعه وسط بازی مشخص شد جریان چیز دیگهای هست و سورپرایز جالبی شکل گرفت.
کلاً تأکید صد بارهی من روی این قضیه که تجربه بازی «با» و «بدون» اسپویل شدن زمین تا آسمون متفاوته، به همین کاراکتر ابی و اتفاقات پیرامون اون برمیگرده و واقعاً بازی برای کسی که از قبل با ابی آشنا باشه و کسی که نباشه، تفاوت نجومی پیدا میکنه. که خب اون لیکر عزیز گند زد به این قضیه و ماجرا برای خیلیها لو رفت و هفتهها قبل از انتشار بازی، بحثهای کارشناسی در مورد ابعاد بازوی ابی و ترنس بودنش و این حرفا راه افتاد. توی این حالت هم طبیعیه که وقتی کسی از قبل در جریان این شخصیت و کاری که انجام میده باشه، بازی براش تبدیل میشه به یه تجربه کاملاً متفاوت نسبت به حالتی که کارگردان در نظر داشته و دوست داشته مخاطب بازی بدون شناخت قبلی از ابی سراغ داستان بره.
کیا من یادمه سر اون قضیه که جول، ابی رو نجات داد ولی ابی تا اون حد ناجور کشتش با کارکتر ابی مشکل داشتی و میگفتی توازن نداره و بعدش احسان بهت جواب داد که ابی مشکل کنترل خشم داشت و به خاطر همین اینکارو کرد و پذیرفتی حرفشو و فقط و فقط با اون نجات پیداکردن الی و دینا از تئاتر مشکل داشتی، حضور ذهن دارم که مشکل دیگهای با ابی و داستان نداشتی که الان میگی دوگانگی یعنی مطرحشون کن.@Nima
برای چی عذرخواهی ؟ نقل قول کن من مشکلی با هیچ نظری ندارم و از شنیدن نظر دیگران لذت میبرم .اینقدرم راجع به ابی و باباش توضیح دادم که الان واقعا لذت بردم دیدم احمد بعد مدت ها اومد همین نظری که یک ماه پیش دادم و اونموقع شما مسخرش میکردی رو داده ! بحث الی رو بارها مطرح کردم و گفتم مگه از خودش اجازه گرفته بودن ؟ الان میبینم خیلی ها هم نظرم هستن . همون طور که بابای ابی خودش یه شخصیت درست کاری نبوده . جولم نبوده ! اما با اون داستان راهزن اونموقع خیلی جریان فرق میکرد .
ولی به نظرم بزرگترین مشکل تو با من یا امثال من سر این که نمیتونی قبول کنی یه نفر فن بازی باشه ، هیتر نباشه . اسپویل نشده باشه ولی با داستان ارتباط برقرار نکرده باشه چون میدونی حداقل برات اثبات شدست که من هیچ خصومتی با ناتی داگ ندارم که هیچ از تو بیشتر فنشون هستم . و بدتر از همه میدونی که چقدر بعد مرگ جول از داستان و جسارت نیل دراکمن لذت بردم همراه باهات و به صورت انلاین ابراز کردم پس این برچسب هایی که به کسایی که با داستان ارتباط برقرار نکردن میچسبونید مثل هیتر و مرگ جول و ... به من نمیچسبه و این کاملا برات ملموسه . بالا بری ، پایین بیای داستان این بازی نتونسته به پرفکتی و بی نقصی نسخه اول در بیاد . شخصیت پردازی هاشم همینطور . شخصیت ابی و باباش پر از ضعفه . رفتار سازنده ها و صحبت هاشون اینو میگه .
وقتی بعد نوشتن یه داستان مجبور میشی بیای دو ساعت پادکست بذاری و توجیه کنی اینجاش اینه علتش اونجاش اینه علتش ، یعنی خود سازنده درک کرده خیلی عظیمی از فن ها ضعف هایی رو دیدن و نتونستن باهاش ارتباط برقرار کنن و شما مجبور میشی بیای توضیح بدی . تو بازی به من نشون ندادی جول اون ادم سابق نیست و مجبوری بیای بعد تشخیص ضعف پلات بگی جول و تامی دیگه اون ادمای سابق نبودن که اینقدر سریع اعتماد کردن ! کو ؟ کجای داستان اینو بهم نشون دادی ؟ بعد عرضه تو پادکست ؟
خود شخصیت abby پر از دوگانگی و ایراده . واسه همین باهاش ارتباط برقرار نکردن خیلی ها ! واسه همین خود تو شخصیت جول رو هنوز بیشتر دوست داری . الی رو بیشتر دوست داری . بارها عنوان شده کلیت داستان اخرین ما 2 یه اثر فوق العاده بلند پروازه که میتونست با شخصیت پردازی های به مراتب بهتر سیخ و کباب رو با هم نسوزونه . ایراد هایی که یک ماه پیش گرفتم تازه دارن توسط افراد جدیدی که تجربه کردن گرفته میشه و این نشون میده ما دنبال بهونه نبودیم . ضعف هایی بوده قطعا !
@Dinosaur
به امام هشتم قسم من و هزاران پلیر دیگه کوچکترین لیکی نشدن و بازم با ابی ارتباط برقرار نکردیم
راجب شخصیتپردازی که دقیق نمیدونم منظورت کدوم پارت و کدوم شخصیتهاست، اما به صورت کلی هم پارت 2، هم پارت 1، از نظر شخصیت پردازی برای من تو مدیوم گیم یه landmark حساب میشن. ولی در مورد رای دادن، هممم... نه! من اصلا رای نمیدم! چون "ترکیب" پارت 1 و 2 برای من یه تجربهی فوق العاده عجیب و تازه بود. چیزی که تو هیچ مدیومی تجربهش نکردم. هر دو اهداف متفاوتی رو دنبال میکردن، هر دو بیایراد نبودن - همون طور که هیچ بازیای بدون عیب و ایراد نیست - و هر دو جزو بهترینای نسل/تاریخ بودن و هستن. پست قبلی رو هم به این خاطر دادم که دیدم توی بعضی پستا داره در حق پارت 1 یه ذره اجحاف میشه، نه برای رای دادن. مثلا همین الانم میتونم به چند مورد اشاره کنم که پارت 2 رو برام به "خاص"ترین بازیای که بازی کردم تبدیل کرد.میدونستم در نهایت رای به داستان نسخه اول میدی راجع به شخصیت پردازی ها هم بیشتر بحثو باز کن نظرتو بدونم
بَه سلام بر احمد عزیز! چطوری آقا؟
تقریباً با همه صحبتهات موافقم و توی یه سری از پستهایی که زده بودم هم به بعضی از این موارد اشاره کردم ولی همونطور که گفتی این قضیه بیشتر برمیگرده به دنیای واقعی و روزگار فعلی. به نظرم باید دنیای خاص بازی رو در نظر گرفت که نسل بشر به جاهای خیلی بدی رسیده و درصد زیادی از جمعیت از بین رفتن و این بیماری هم هنوز ادامه داره. سالها از شیوع این قضیه میگذره و تا اون روز هیچ موردی شبیه الی پیدا نشده بوده که بتونه در این حد به بشریت امید بده بابت پشت سر گذاشتن این ماجرا.
به خاطر همین اون کار دکتر و قربانی کردن یه نفر برای نجات دنیا رو شاید بشه از زاویهای توجیه کرد. نمیگم حتماً کار درستیه، چون به هر حال داره جون یه نفر رو بدون اجازهش میگیره، ولی شرایطش هم با یه دنیای معمولی متفاوته.
در مورد واکسن هم به هر حال باید در نظر گرفت این یه بازی ویدیویی هست. اتفاقاً چند روز پیش یه ویدیویی منتشر شد که یه پزشکی راجع به بخشهای مختلف بازی از زاویه علمی و پزشکی صحبت میکنه و یکی از معدود گیرهایی که به بازی از نظر علمی میده، همین قضیه واکسن هست. الآن دقیق یادم نیست ولی فکر کنم یه چیزی تو این مایهها میگفت که میشده بدون کشتن الی و مطالعه مغزش، از راههای دیگه (پلاسما یا همچین چیزی) روش مطالعه کرد. ولی به جز اون اکثر بخشهای بازی رو خیلی دقیق توصیف میکنه، حتی اون صحنه اعدام ابی که به نظر من یه ذره مصنوعی بود و خیلی طول کشید، ولی ایشون میگه آدم توی اون شرایط ممکنه چند دقیقه یا حتی چند ساعت هم زنده بمونه! ولی در مجموع به نظرم چون با یه بازی علمی تخیلی طرف هستیم (هرچند تا حدودی حالت واقعگرایانهای داره)، چون یه بیماری جدید رو معرفی میکنه میشه این اشکالات رو بخشید و گفت این بیماری و راه درمانش مخصوص دنیای بازی هست نه واقعیت.
در مورد جول هم موافقم و دقیقاً به همین قضایایی که گفتی توی یه سری از پستهام اشاره کردم. یعنی کاملاً میشه بهش حق داد بابت اون قضیه و هرکدوم از ما هم بودیم، همون تصمیم رو میگرفتیم (البته ما که اسلحه برنمیداریم توی شکم دشمن بریم، ولی کلاً منظورم اینه که عزیز خودمون رو خیلی سخت میتونیم فدای بقیه بکنیم). ولی اینجا باز بحث زاویه دید مطرح میشه و باید زاویه دید ابی رو هم در نظر گرفت.
یعنی به ابی به عنوان یه دختر نوجوون نگاه کنیم که پدرش براش حکم یه قهرمان رو داشته. کسی که احتمالاً آدم مهربون و خوشقلبی بوده (با توجه به صحنه گورخر) و از اون طرف هم قرار بوده بشریت رو نجات بده. ابی از اون دسته آدمهایی هست که فکر میکنه فدا کردن جون یه نفر برای نجات دنیا اشتباه نیست و به پدرش هم میگه اگه من جای این دختره (الی) بودم هم باید همین کار رو میکردی. بعد در حالی که منتظر پایان کار پدرش توی اتاق جراحی هست، یه دفعه با جسدش روبرو میشه و متوجه میشه یه قاچاقچی به نام جول پدرش رو کشته. در جریان کل ماجرا هم نیست و نمیدونه که جول یه علاقه پدرانهای نسبت به الی پیدا کرده بوده یا پدرش برای جول چاقو کشیده بوده. کلاً توی تصوراتش از جول یه موجود شیطانصفت وحشی میسازه که پدر فرشتهمانندش رو کشته، یه جورایی گروه فایرفلای (که براش حکم خونواده رو داشتن) از بین برده و انسانها رو هم به فنا داده.
همین قضیه هم باعث میشه حس انتقامی پیدا کنه که حتی روی کل زندگیش تأثیر میذاره. یعنی همون حالت فیزیکی بدنش هم به خاطر همین قضیه انتقام هست و با اینکه در حالت عادی هم فیزیک بدنش درشته ولی به خاطر بحث انتقام و بالا بردن قدرت بدنی خودش و تمرکز روی اون قضایا، کل زیباییهای زندگی رو فدا میکنه و حتی عشقش اوون رو هم ناکام میذاره (در حدی که دیگه اون بنده خدا هم میره سراغ یکی دیگه). کسی که چند سال از عمرش رو با تفکر انتقام پشت سر گذاشته، سخت میتونه به خاطر نجات پیدا کردن جونش توسط جول اون رو ببخشه.
یا حتی ممکنه به خاطر همون نجات پیدا کردنش توسط جول، قصد کشتن جول رو از سرش بیرون کرده بوده و میخواسته شکنجهش کنه و عذرخواهیش رو بشنوه، ولی صحبتهای جول باعث شده تصمیم نهایی رو بگیره. یعنی ابی توی اون صحنه میاد با یه ژست خفنی که براش کلی تمرین کرده بوده به جول میگه فکر میکنی من کی هستم و جول هم که آدم مغروریه و حال و حوصله این بیست سوالی بازیها رو نداره، میگه هرکی هست باش و انشایی که از قبل آماده کردی رو بخون و برو. دیگه اینجا یه جورایی به ابی توهین میشه و پیش خودش میگه طرف پدرم رو کشته و حالا هم من رو مسخره میکنه و حس انتقامش به اوج میرسه و چوب گلف رو برمیداره و...
در مجموع من رفتار هر دو شخصیت (الی و ابی) رو از زاویه دید خودشون قابل دفاع میدونم. یعنی به ابی هم کاملاً حق میدم و حتی شاید بیشتر از الی! چون ابی اومد انتقامش رو از جول گرفت و رفت. در حالی که الی داشت با اون میزان نفرت بهش فحش میداد و فریاد میزد که میکشمت، ابی کاری باهاش نداشت و ولش کرد. بعدش الی رفت یه لشکر آدم رو کشت تا به ابی برسه و این وسط نزدیکترین افراد به ابی هم کشته شدن. ولی آخرش که دوباره ابی رفت سراغ الی، با اینکه میتونست به سادهترین شکل ممکن کار الی و دینا رو تموم کنه دوباره ولشون کرد و رفت. ولی باز الی دستبردار نبود و افتاد دنبال ابی و در نهایت این بار الی از خیر کشتن ابی گذشت. یعنی هر دو توی موقعیتهای مختلف همدیگه رو بخشیدن، در حالی که هر دو هم از زاویه دید خودشون حق داشتن این کار رو نکنن. همین قضیه هم باعث میشه بازی در عین حال که راجع به انتقام هست، راجع به بخشش هم باشه.
بخششی که البته با نابود شدن زندگی هر دو نفر همراه میشه و یکی کل اطرافیانش رو از دست میده و یکی دیگه هم عزیزترین فرد زندگیش که شبیه پدرش بوده رو از دست میده و عشقش هم ترکش میکنه و علاقه بزرگش یعنی گیتار زدن هم برای همیشه نابود میشه. البته بازی یه نیمچه امیدی هم برای هر دو شخصیت باقی میذاره و از یه طرف ابی به همراه لِو که براش حکم مادر یا خواهر بزرگتر رو پیدا کرده سراغ فایرفلیها میره و الی هم دیگه سعی میکنه واقعیت رو بپذیره و با رها کردن گیتار، یه جورایی دلبستگی بیش از حدش به خاطرات جول رو هم رها میکنه و میره سراغ زندگیش، البته اگه بتونه و دوباره درگیر مشکلات روحی نشه.
در نهایت به نظر من نکته مهم در مورد داستان TLoU2 زاویه دید شخصیتها هست و اینکه ببینیم هرکدوم نسبت به نوع نگاه خودشون حق داشتن اون کارها رو انجام بدن. یعنی ممکنه کار دکتره درست نبوده، ولی ابی که در جریان مسائل و قراردادهای پزشکی نیست از زاویه دید خودش اون کار رو درست میدونسته و کشته شدن پدرش رو یه جرم غیرقابل بخشش تصور میکرده. همونطور که الی هم کاری به این نداشته که جول قبلاً چیکار کرده و حتی بیشتر از اینکه براش علت کشته شدن جول مهم باشه، بحث انتقام از قاتل اهمیت داشته و از زاویه دید الی کسی که اون طوری با چوب گلف پدر معنویش رو نابود کرده، باید جواب پس میداده.
بنده هم کاملا حرف شما رو تایید میکنم
ولی میگم شرایط دنیای لست شرایط اصلا عادی نبوده......شرایط اروم جهان ما بود اره میشد گفت اصول بر اساس شرایط فرق نمی کنه ولی تو اون دنیای داغون گاهی اوضاع فرق میکنه (البته به این معنی نیس که کارشون درسته )
در مورد این مثال ایدز هم باز شما تو شرایط نرمال میگید ولی اگر شرایط اینطوری باشه چطور:
کل دنیا ایدز گرفتن آمار مرگ و میر وحشتناک بالاس و بیم این میره تو چند سال اینده اصلا نسل بشر منقرض بشه....حالا یه نفر پیدا شده که با قربانی کردنش امیدی برای بقای نسل بشر باشه اونوقت شاید خیلی از دکترها و مسئولین و ....... اون یه نفر رو فدا کنن تا بشر زنده بمونه و خانوادشون نجات پیدا کنه (بازم میگم نه اینکه درسته ها نه ولی قابل توجیه میشه)
پدر ابی هم در همین وضعیت بود.......کارش درست نبود ولی توجیه داشت
چطور که کار جویل هم درست نبود ولی توجیه داشت
هدف در حد همین درک کردن بوده .....وگرنه مطمینا خود نیل هم میدونه وقتی یکی از بهترین نمادهای گیمری رو با دستای خودت میکشی و له میکنی با چوب گلف مطمینا عمرا بیای اونو در حد قهرمانت قرار بدی
خواسته صرفا درکش کنی
وگرنه اگر میخواست ابی رو هم در حد جویل محبوب کنه part2 رو کلا مربوط به ابی میکردن و این اتفاقات تو part3 رخ میداد ولی خب اونموقع دیگه جویل این اعتبارو نداشت(چون ابی هم برات جا افتاده بود و یجوری جویل و محق بودنش برات زیر سوال میرفت و ابی رقیب عاطفی جویل تو ذهنت میشد)
.
احمد سلام چطوری ؟ خوشحالم بعد مدت ها کامنتی رو دادی که اینجا بارها بهش اشاره شده و به بهترین شکل ممکن دوباره توضیح دادی و بازش کردی. دقیقا بزرگترین مشکل فن های بازی با این داستان نه تنها کشتن جول بلکه اومدن شخصیتی هست که وارد داستان میشه و از لحاظ اخلاقی هم نمیشه بهش حق داد . مشکلی که باعث شد حجم عظیمی از انتقادات سمت داستان بازی روانه بشه و نیل دراکمن و تیمش رو مجبور به ارائه پادکست و توضیحات بکنه . که از نظر من خود همون پادکست هم اشتباه بود ! داستان خوب یا بد هر چی که هست روایت شده و نیازی نیست ۴ روز بعد پادکست گذاشته بشه و کلی توضیح و توجیه اورده بشه .
اگر قرار شخصیت و قهرمان نسخه قبل کشته بشه و کنترلش به دست گیمر داده بشه . قطعا باید توجیحات بسیار قانع کننده تری برای مخاطب در نظر گرفته میشد . در حالی که کلیت داستان داره یه جسارت و ساختار شکنی قوی رو روایت میکنه . ولی شخصیت پردازی ها و توجیحات بعضا غیر منطقی باعث میشه خیلی از فن های داستان نسخه قبل باهاش زاویه پیدا کنن .
نمی دونم شنیدی یا نه قرار بوده ابی دختر یه بنده خدایی باشه که زمان جوونی های جول و تامی توی یه راهزنی بیگناه کشته میشه . این داستان چقدر میتونست جذاب تر و ملموس تر باشه . به شکلی که حتی اندینگ نسخه قبل و اون موزیک فوق العاده رو هم زیر سوال نبره . و جول تاوان اشتباهی رو بده که حقش بود .
@Mehdi Cage
میدونستم در نهایت رای به داستان نسخه اول میدی راجع به شخصیت پردازی ها هم بیشتر بحثو باز کن نظرتو بدونم
تا الان که ابی دختر NPC بود ، اونموقع اشکال نداشت مثلا دختر یکی میشد که اصلا وجود نداشته تو نسخه اول ؟ دیگه یهو نمیفتاد وسط داستان ؟
تکلیف دروغی که جوئل به الی گفته بود چی میشد ؟ اندینگ نسخه اول همین دروغ جوئل به الی بود دیگه . موزیک چه ربطی داره این وسط ؟
ببین ببخشید من پستهات رو نقل قول میکنم چون متاسفانه این نگاه معصومانه و قهرمانانه که به جوئل داری و حتی خیلی از واقعیات همون نسخه ی اول رو هم واسه خودت سانسور میکنی که به هر قیمتی حق رو تمام و کمال به جوئل بدی واقعا رو مُخمه تو حتی ناراحتی و عصبانیت خود الی رو هم نادیده میگیری ، کسی که اصلا همه چی مربوط به اونه .
ما انسان ها در شرایط حساس وقتی باید بین خودمون و دیگران انتخاب کنیم 99 درصدمون خودمون رو انتخاب میکنیم حتی اگه به ضرر دیگران باشه . این موضوع در دنیای آخرالزمان بسیار شدیدتر میشه . لطفا اینو نادیده نگیرید . زمان و فضای بازی رو درنظر داشته باشید .
شما در مورد یک دنیای متمدن و نرمال صحبت نمیکنید که حتی اگه میخوان یه عمل جراحی ساده انجام بشه باید 100 تا برگه امضا کنید .
من 10 بار تو این بحث ها گفتم الی حکم یک گزینه برای فایرفلایز رو داشت بتونن ازش یک واکس تولید کنن و این گزینه هم هیییییچ ربطی به جوئل نداشت ، بلکه فقط بخاطر یک معامله توسط خود مارلین به جوئل تحویل داده شد . حالا تو این مسیر جوئل به الی احساس پیدا میکنه ولی همچنان یک معامله ست .
بعدش یجوری حرف میزنید که انگار اون دکتر میخواسته واسه تفریح دل و جیگر الی رو دربیاره بذاره رو منقل کباب کنه دور هم بخورن
عزیزان موضوع 1 در برابر 1000 بوده ، یا حتی 1 در برابر میلیون بوده ، درسته وقتی اون 1 عزیز ما باشه به هیچ وجه اجازه نمیدیم فدا بشه و اصلا گور پدر میلیون نفر ...
ولی از دید بقیه مخصوصا در یک دنیای آخرالزمانی وقتی روزانه صدها نفر به دلیل همین ویروس جونشون رو به فجیع ترین حالت از دست میدن فدا شدن 1 نفر خیلی خیلی منطقی و درسته !
میدونم الان این نوشته نقل قول میشه و قسمتهای مهمش کلا نادیده گرفته میشه و باز هم روز از نو روزی از نو
آریا خواستم اولا پستت رو کوت کنم که بگم پست خیلی خوبی بود یه لایک کمش بود واقعا. و با همه جای پستت موافقم به جز یه بخشش.در مورد گیمپلی که فقط میتونم بگم مخالفم و بس! یعنی هم هوش مصنوعی فوقالعاده هست از نظر من (و جالبه که اگه در کل ۳۰ ساعت بازی یه بار هم اشتباه کنه، بعد از کشته شدن دشمنها معذرتخواهی میکنه و میگه ببخشید که باعث شدم دشمن خبردار بشه. خودم این رو ندیدم، ولی بقیه گویا تجربهش رو داشتن) و هم مخفیکاری نسبت به فضای بازی خیلی خوبه. مطمئناً در حد MGS نیست، چون سبک بازی هم نمیطلبیده همچین چیزی رو، ولی برای بازیای مثل TLoU خیلی عالیه. مراحل لو هم جزو بهترین بخشهای بازی هستن به نظر من و حتی بهتر از خیلی بخشهای الی.
اینکه داستان سلیقهای باشه یعنی بد؟! کی همچین حرفی رو زده؟ داستان TLoU2 و مهمتر از اون نحوه روایتش یه چیز متفاوتی نسبت به اکثر بازیها هست و برای همین جنجال درست کردنش هم عجیب نیست. وقتی مخاطب عاشق شخصیتی مثل جول هست و همون اول بازی این شخصیت به شکل فجیعی میمیره و بعدش هم کنترل قاتل رو میدن دست گیمر، طبیعیه که بحث و جنجال پیش میاد ولی این نشوندهنده بد بودن بازی نیست به هیچ وجه. بحث سلیقه هست و یکی با این قضیه کنار میاد و یکی هم نمیاد.
کلاً بعضی موارد هستن که سلیقهای تر از چیزهای دیگه از آب درمیان و این اصلاً مفهومش بد بودن نیست. شما الآن یه FPS استاندارد با کیفیت مناسب بسازی، احتمال اینکه فروش بالایی بکنه خیلی بیشتر از اینه که یه بازی متفاوت بسازی که تا حالا گیمپلی مشابهش وجود نداشته و سلیقهای هست. این نشوندهنده کیفیت پایین بازی دومه؟ نه! نحوه روایت TLoU2 هم مشابه نداشته (یا حداقل من نمیشناسم) و چیزی هست که خیلیها باهاش حال میکنن و خیلیها هم ممکنه ازش عصبانی بشن (یه جایی دیدم با بازیهای Prototype مقایسه شده بود که فقط باید بگم الله اکبر! ).
قبلاً در مورد تکتک بخشهای بازی توی این تاپیک صحبت شده و دیگه خیلی تکراری میشه، ولی هیچ چیزی توی بازی نیست که توجیهی پشتش نباشه. مثلاً همین قضیه که باز در مورد جول مطرح کردی، قبلاً خیلی در موردش بحث شده و این تامی هست که خودش و جول رو لو میده و توی اون صحنه هم ابی با شنیدن اسم جول (از زبون تامی) تعجب میکنه، ولی باز هر دفعه میاین میگین چرا جول احمق شد! دیگه وقتی تامی به ابی گفته این اسمش جول هست، بعدش که جول نمیتونه بگه برادرم زوال عقل داره و من قاسم هستم نه جول!
در مورد ابی هم طبیعتاً شخصیتی که توی نسخه دوم از راه میرسه و قهرمان نسخه اول رو جوری میکشه که آدم از فکر کردن بهش ناراحت میشه، نمیتونه در حد شخصیتهای بازی اول محبوب بشه (من از ۹۰٪ صحنههای بازی عکس گرفتم ولی از صحنه مرگ جول هیچ عکسی نگرفتم، اون هم با وجود دو بار تموم کردن بازی. چون صحنه به شدت فجیعی بود). ولی اتفاقاً عمق خیلی خوبی داره شخصیتپردازی ابی و بازی موفق میشه کاری کنه که خیلیها مثل من بهش حق میدن جول رو (قهرمان بازی محبوبمون رو) بکشه. الآن باز یکی میاد میگه به چه جرئتی از ابی دفاع کردی و این یعنی جول عوضی بود و باید میمرد؟! نه، بحث از زاویه دید ابی هست که پیش خودش میگه یه قاچاقچی اومده پدر من رو که قرار بود بشریت رو نجات بده کشته و حالا من میخوام انتقام بگیرم. باز یکی دیگه میگه به قهرمان عزیز ما گفتی قاچاقچی؟! تُف بر تو! بله، از زاویه دید ابی، جول «نه قهرمان بلکه یه قاچاقچی» هست که «برای رسیدن به اهداف خودش» یه دختری رو آورده اونجا و قرار بوده پدر ابی با مطالعه بدن اون دختر یه واکسن برای نجات انسانها بسازه، ولی قاچاقچیه هم واکسن رو منهدم کرده و هم پدر ابی رو کشته. زیبایی داستان TLoU2 برای من توی همین چیزاست که کاری میکنه که آدم از زوایای مختلف یه ماجرایی رو دنبال کنه و فقط به یه شخصیت خاص حق نده.
و جالبه که همین قاتل که از نظر فیزیک و ظاهر هم نسبت به ۹۰٪ شخصیتهای زن بازیهای ویدیویی متفاوت هست و خبری از اون شکل و شمایل ســـکسی و دلربا نیست و کلاً شکل و شمایلش یه دافعهای برای آدم ایجاد میکنه، محبوبیت کمی هم بدست نیاورده و طرفدار پیدا کرده. مطمئناً نه به اندازه الی و جول، ولی در نوع خودش کم هم طرفدار نداره. یعنی دراکمن با این کار اوج هنرش رو نشون داده که شاید با هیکل اون مدلی و قیافه نهچندان زیبا انتخاب کرده که قهرمان بازی اول رو هم میکشه، ولی در انتهای بازی خیلیها میگن طرف حق داشت و خیلیها مثل من هم آخر بازی که الی داره ابی رو خفه میکنه، به الی فحش میدن و از این کارش ناراحت هستن. بله، از طرف دیگه هم خیلیها حالشون از ابی بهم میخوره و خوششون نمیاد، ولی دلیل نمیشه فکت صادر کنیم که شخصیت به درد نخوریه.
اینکه لیک شدن بازی بهش آسیب زد هم انصافاً انقدر مشخصه که نیازی به جامعه آماری نداره. TLoU2 بخش مولتیپلیر نداره که ملت به خاطر اون بازی رو بگیرن. بخش داستانی هم حالت نقشآفرینی نداره یا اپنورلد ۷۰ ساعته نیست که بگن حالا داستان اصلی به کنار، بازی رو میگیریم و سرگرم مأموریتهای جانبی و گشت و گذار توی محیط میشیم. یه داستان خطی هست که یه سری بخشهای به شدت مهم داره که مخاطب تا قبل از تجربه بازی نباید در جریانشون باشه تا تأثیر داستان حفظ بشه. حالا اون بخشهای مهم مدتها قبل از انتشار بازی لو رفتن و توی هر گوشه و کنار اینترنت پرتاب میشدن توی صورت مردم که فلانی میمیره و فلانی فلان طور میشه و... (برای بار چندم میگم حتی توی دیوار هم ملت اسپویل میکردن! واقعاً خیلی پدیده عجیبی بود!) خیلی طبیعیه که اشتیاق اونهایی که لیکخور شدن برای تجربه بازی کمتر بشه و خیلیهاشون بگن حالا که داستان بازی رو فهمیدیم، چرا ۶۰ دلار براش بدیم؟ گیمپلی بازی فوقالعاده هست، ولی توی این بازی داستان هم نقش بسیار پررنگی داره و وقتی لو میره، خیلیها بیخیالش میشن و ۶۰ دلار رو میدن برای یه چیز دیگه و چند ماه بعد که بازی تخفیف خورد میرن سراغش.
اونهایی که بازی رو خریدن هم اگه از قبل لیکخور شده بودن، امکان نداره تونسته باشن اون حسی رو از بازی بگیرن که من نوعی بدون اسپویل شدن تجربهش کردم. یعنی امکان نداره (واقعاً امکان نداره) شما از قبل در جریان ماجراهای بازی باشی و تأثیری که صحنه مرگ جول روت میذاره در اون حد خفن باشه یا لحظهای که کنترل ابی رو میگیری و بعد میفهمی جریان پدرش چیه یا متوجه میشی باید باهاش کلی بازی کنی و سراغ الی بری و...، هیچکدوم از اینا در صورت اسپویل شدن داستان نمیتونن اون تأثیر عجیب رو روی مخاطب بذارن و رسماً گند میخوره به فلسفه داستان و روایت بازی.
در مورد گذر زمان هم معلوم نیست، باید صبر کنیم ببینیم چی میشه. من از زاویه دید خودم TLoU2 رو یه شاهکار میدونم و تنها بازی ۳۰ ساعته کل عمرم هم هست که انقدر زود دو بار پشت سر هم تمومش کردم، یعنی در این حد ازش خوشم اومد. این چه ربطی به فن بازی داره؟! یعنی پیش خودم گفتم عیبی نداره که بازی کیلومترها با نسخه اول فاصله داره و داستانش پر از ایراده، ولی چون فنبوی هستم باید بشینم به زور دوباره تمومش کنم و هی زجر بکشم و به دراکمن فحش بدم ولی از آرمانهای فنبویانه خودم عقبنشینی نکنم؟ اون هم در حالی که بازیهایی مثل God of War و Horizon رو هم با اینکه به شدت دوست داشتم دو بار تموم نکردم یا همون نسخه اول TLoU رو انقدر زود دو بار پشت سر هم نرفتم، با اینکه کوتاهتر از این یکی هم بود. کلاً خیلی اشتباهه که این همه آدمی که اینجا یا توی ریستارا از بازی خوششون اومده یا اون همه منتقدی که بهترین امتیازها رو دادن، یه مشت فن بدونیم که فقط به خاطر بحثهای چیپ اینترنتی دارن از بازی تعریف میکنن.
اتفاقاً همون زمان هم خیلیها مثل من اون کار جول رو نقد میکردن. این یه سری از پستهای من برای سالها قبل هست، زمانی که اصلاً TLoU2 معرفی نشده بود چه برسه به اینکه داستانش رو بدونیم:
یعنی بارها توی بحثهای مختلف گفتم اون کار جول باعث شد یه قهرمان کلیشهای نباشه که به فکر نجات بشریت هست و برعکس، به فکر خودش و دختر معنویش بوده و با این کار شانس احیای بشریت رو نابود کرد. همین قضیه هم یکی از جالبترین ویژگیهای داستان TLoU برای من بود و به شدت خوشحالم که توی نسخه دوم هم دقیقاً سراغ همین ماجرا رفتن و با گسترش اون یه داستان جالب رو طراحی کردن.
کیا این دید تو خیلی خوبه به شرطی که یه قاضی باشی و بخوای علی وار در مورد افراد تصمیم بگیری. منتها نکته داستان در این نیست که اخلاقیات کجاست. ابی قاضی نیست. خدا نیست. علی بن ابی طالب نیست. ابی یه انسانه داغداره که که پدرشو کشتن و اصلا نمیتونه بجز به انتقام فکر بکنه. بنظرم ابی و الی هر دوتاشون به اون اخلاقیاتی که تو میگی میرسن ولی بعد از اینکه راه اشتباهو میرن. ابی اشتباه می کنه که جول رو میکشه. نه نیل دراکمن و نه هیچ کدوم از ما نمیگیم ابی کار خوبی کرده. برای همینم کابوس میبینه حتی بعد از کشتن جول. فقط زمانی به آرامش میرسه که جون لو و خواهرشو نجات میده. اونموقع هست که انگار گناه کشتن جول رو پشت سر میزاره و میتونه پدرش رو زنده و خندان ببینه.احمد سلام چطوری ؟ خوشحالم بعد مدت ها کامنتی رو دادی که اینجا بارها بهش اشاره شده و به بهترین شکل ممکن دوباره توضیح دادی و بازش کردی. دقیقا بزرگترین مشکل فن های بازی با این داستان نه تنها کشتن جول بلکه اومدن شخصیتی هست که وارد داستان میشه و از لحاظ اخلاقی هم نمیشه بهش حق داد . مشکلی که باعث شد حجم عظیمی از انتقادات سمت داستان بازی روانه بشه و نیل دراکمن و تیمش رو مجبور به ارائه پادکست و توضیحات بکنه . که از نظر من خود همون پادکست هم اشتباه بود ! داستان خوب یا بد هر چی که هست روایت شده و نیازی نیست ۴ روز بعد پادکست گذاشته بشه و کلی توضیح و توجیه اورده بشه .
اگر قرار شخصیت و قهرمان نسخه قبل کشته بشه و کنترلش به دست گیمر داده بشه . قطعا باید توجیحات بسیار قانع کننده تری برای مخاطب در نظر گرفته میشد . در حالی که کلیت داستان داره یه جسارت و ساختار شکنی قوی رو روایت میکنه . ولی شخصیت پردازی ها و توجیحات بعضا غیر منطقی باعث میشه خیلی از فن های داستان نسخه قبل باهاش زاویه پیدا کنن .
نمی دونم شنیدی یا نه قرار بوده ابی دختر یه بنده خدایی باشه که زمان جوونی های جول و تامی توی یه راهزنی بیگناه کشته میشه . این داستان چقدر میتونست جذاب تر و ملموس تر باشه . به شکلی که حتی اندینگ نسخه قبل و اون موزیک فوق العاده رو هم زیر سوال نبره . و جول تاوان اشتباهی رو بده که حقش بود .
@Mehdi Cage
میدونستم در نهایت رای به داستان نسخه اول میدی راجع به شخصیت پردازی ها هم بیشتر بحثو باز کن نظرتو بدونم
مخلصیم
ببین، یک نکتهی مهم هست در عرائض من، اونهم اینکه من تحت هیچ شرایطی نظر شخصی خودم رو عنوان نکردم، بلکه تمامی چیزهائی که گفتم، آموزه هایی هست که به من و امثال من منتقل شده برای دقیقاً همین روزها و شرایط خاص
بزار یکم موضوع رو بازتر کنم
اینکه اگر من در شرایط اون دکتر قرار بگیرم چه می کنم اصلاً مهم نیست، شاید من هم دقیقاً کار اون رو تکرار کنم ولی... ولی اگر مرتکب این امر بشم باید بپذیرم که از قبل و بطور کامل، آگاه به عواقب کاری هستم که انجام می دم، و صد البته تلاش می کنم که روشی رو انتخاب کنم که بالاترین شانس موفقیت رو برام تضمین کنه، پایین تر توضیح می دم که چی
اگر من اینقدر توانایی دارم که بتونم دنیا رو نجات بدم، علیرغم همهی دغدغه ها و استرس موجود، وقتی با ولی دم (اینجا میشه جوئل) با یک سلاح پر مواجه میشم، باید بجای اینکه بخوام با یک تیغ بیستوری تهدیدش کنم، شروع کنم به آروم کردنش تا بتونم از شرایط موجود (و این دفعه منطبق بر اصول اخلاقی) بهره ببرم.
بزار بهتر بگم
این اصول اخلاقی امری هستند ۲ طرفه
این خاصیت اخلاقه: درجه ی احترام و نوع برخورد دیگران با شما رو، خودت هستی که انتخاب می کنی، نه دیگران. دیگران فقط با توجه به نوع رفتار و منش ما باهامون برخورد می کنند!
اخلاق پزشکی هم همین هدف رو داره، علاوه بر اینکه بطور کامل از حقوق بیمار صیانت می کنه، حقوق پزشک رو حفظ می کنه. زمانی که من قبل از هر کاری، بیمار رو از عواقب intervention م آگاه می کنم و اون آگاهانه دخالتم رو می پذیره، در صورت عدم موفقت برای خود من هم بعنوان درمانگر حاشیه ی امن ایجاد می کنه، چراکه بیمارم آگاهانه پذیرفته و تصمیم گرفته و از عواقب کار (چه مثبت و چه منفی) مطلع بوده.
می خوام یک قدم جلوتر برم، دلیل رفتار وحشیانه ی جوئل در بیمارستان، انتخاب اشتباه دکتر بود و بس (کسی که می دونست با احتمال بالا این امر رخ میده)
این انتخاب اشتباه و عجولانه (که بر خلاف آموزه ها انجام شده) منجر شد به اینکه تنها شانس موجود برای نجات بشریت برای همیشه از بین بره (اگر تصور کنیم که ۱- ایشون تنها فرد قادر به تولید درمان هست و ۲- ایشون واقعاً و با یک شات می تونست به درمان دست پیدا کنه که شخصا بعید می دونم!). در حالیکه ایشون می تونست بجای تصمیم گیری عجولانه ابتدا و بر اساس آموزه ها، مسیر اخلاقی رو امتحان کنه (که بالاترین احتمال موفقیت رو هم داشت)، اگر پاسخ نمی گرفت، اونوقت با علم و آمادگی کامل به زور متوصل می شد.
رفتار غیر حرفه ای ایشون این وسط منجر شد به ۱- یک قصابی کامل در بیمارستان، ۲- مرگ خودش، ۳- عواقب روانی برای دخترش، ۴- ایجاد مشکل بین الی و جوئل، و از همه مهم تر ۵- از دست رفتن شانس نجات بشر (اگر رخ می داد، که بازم میگم بعید بود).
مسئولین
مشکل دقیقاً همین جاست
کسانی که خودشون رو ناجی بشر و یا قیم اونها می دونن!
اینجوری نمیشه کار کرد، و هیچ وقت هم نمیشه به نتیجه رسید
جنس کار پزشکی صلح آمیزه، با زور و ضرب جور در نمی یاد
نمیشه که ملت رو به زور دگنک برد به بهشت که!
میشه دقیقاً مثل واکسن کرونای مورد ادعای این یارو ولادیمیر چکمه
فکر کرده مردم موش آزمایشگاهی هستن و می خواد برای ایجاد پروپاگاندا، بیاد و این وسط یه حجم بالایی از مردم رو قربانی کنه
حالا میاد به دروغ میگه اول از همه روی دختر خودم امتحان کردم و جواب داده! ملت رو خر فرض کرده!
آدم ها دنیا رو از دید خودشون می بینین
شاید یک فرد از نظر من و شما یک دزد و قاتل بالفطره باشه، ولی از نظر فرزندش می تونه بهترین پدر/مادر دنیا باشه!
همه ی ما از یک کنار، شخصیتی خاکستری داریم، سیاه و سفید تقریباً بی معناست
متاسفانه یک مشکلی در نوع آموزه های اجتماعی خود ما هم وجود داره ها
همین نکات و اصول اخلاقی توی جامعه ی خودمون درست رعایت نمی شن
مثال می زنم: برای فردی تشخیص بیماری بدخیم، مثل سرطان، داده میشه. توی مراحل اولیه تمام عالم و آدم از مشکل این بیچاره خبر دارن به غیر از خودش. پزشکمون هم این وسط اشتباه می کنه و به نزدیکانش می گه. و این در حالیه که اصول اخلاقی صراحتاً عنوان می کنن که بیمار صاحب تن و بدن خودشه. اگر قراره با مشکلی مواجه باشه، ابتدا باید خودش در جریان قرار بگیره، ولی اینجا برعکسه
همون داستانی که دیگران می خوان قیم اون مریض باشن، در حالیکه کسی که داره درد و رنج میکشه خود بیمار هست؛ کسی که شاید چند هفته ی دیگه برای زنده بودن وقت داره، بازم همون بیمار هست، ولی ... این وسط کاسه های داغتر از آش فراوون هستن!
حق طبیعی فرد رو زیر پا میزان رو براش صلاح و مصلحت تعیین می کنن!
وای که چه صدمات جبران ناپذیری خورده بشر، از این ایدهی وحشتناکه مصلحت!
اینجا هم همینه
اصول اخلاقی دقیقاً برای همین مواقع استثنا ایجاد شدن
تا از حقوق بیمار و درمانگر در کنار هم دفاع کنن
بالاتر توضیح دادم در صورت انتخاب صحیح، ماجرا می تونست چطوری تموم بشه!
درسته این یک بازی ویدئویی هست، ولی خیلی از آموزه های ما از تحلیل و نقد همین داستان ها شکل میگیرن
علوم انسانی از همین طرح سوال، و نقد و بررسی اون سوال و نتیجه گیری ها شکل گرفته و می گیرن!
------------------------------------------------------------------------
یه سوال
این محیط فایت آخر Eli v.s. Abby، برای من خیلی شبیه به باس فایت Orphan توی Bloodborne بود
احساس مشابهی نداشتین؟
دکتر اتفاقا کاملا بی خبر بودجول و دکتر با هم تقابل رودررو داشتن و دکتر هم بیخبر نبوده از وجود همچین بابایی و
3. پارت 2 با اختلاف درگیرکنندهترین بازیای بود که تو عمرم بازی کردم. 2 ماه از تموم شدنش گذشته و من هنوز دارم راجبش مینویسم و میخونم و میبینم.
4. به بازی مورد علاقهم عمق بیشتری داد و کاملش کرد.
در کل این دو تا بازی برای من اونقدر جایگاه ویژهای دارن که رای دادن به یکدومشون برام واقعا پوچه. من فقط خوشحالم که زندهام و شانس تجربه کردنشون رو داشتم.