اگر کسی نمیخواد داستان بازی براش اسپویل بشه به هیچ وجه این تاپیک رو دنبال نکنه .
به نکته ی خوبی اشاره کردی یه نقدی هم که به بازی وارده من توی پست اولم همینجا نوشتم بازی سعی داره با ایجاد موقعیت های تراژیک و غم انگیز احساسات مخاطب رو در لحظه برانگیخته کنه تا اون عمل لازم و همذات پنداری که باید رخ بده شکل بده نه یک شخصیت پردازی که به مرور از یک ابتدا به زیبایی پرورش پیدا کنه تا به نقطه ی انتهایی و لازم برسه. مثلا ما توی نسخه ی اول یک تراژدی برای جول میبینیم اتفاق میفته این میشه شروع یک شخصیت پردازی که مرور بهش پرداخته میشه گسترش پیدا میکنه و در انتها باعث ان تصمیم جول میشه که همه با کمال میل میپذیریمش. اما توی این بازی اینطوری نیست. بازی بجای اینکه شخصیت ابی رو شکل بده برای این شخصیت مدام درحال ایجاد موقعیت های تراژیکه تا احساسات رو برانگیخته کنه بدون اینکه اینها پرداخت عمیقی داشته باشن تا ادم با گوشتو پوستو استخون درکشون کنه. همین میشه که ما در اون "لحظه" احساس میکنیم بهتره ابی رو نکشیم چونکه اونقدر احساسات مخاطب رو برانگیخته کرده که ترجیح میده در اون "لحظه" عملی که بازی میخواد رو انجام بده نتیجه این میشه که وقتی ادم برمیگرده و به اون تصمیم فکر میکنه انچنان دلیل قانع کننده ای برای خودش پیدا نمیکنه یا راضی نیست و سرنوشت شخصیت ها همونطور که گفتی دیگه اهمیتی پیدا نمیکنن. اینها همه ناشی از شخصیت پردازی ضعیفی هست که بازی متاسفانه انجام داده.فقط بخاطر شرایطی که در اون لحظه توش بود و به نظرم دیگه ارزششو نداشت
انگیزه اصلی ابی و شخصیتش تماما قبل از شروع پارت 2 تعریف شده. از مرگ پدرش گرفته تا جداییش از اوون بخاطر انتقام و نابودی فایر فلای تماما تو بازه زمانی بین پارت یک و دو بوجود اومده. .فقط این تصمیم کارگردان ونویسنده بازی بوده که از ابتدا ما از انگیزه های ابی اطلاع نداشته باشیم و تو شروع داستان با تمام وجود با الی و غمش همزاد پنداری کنیم و تو این مسیر همراهش باشیم.به نکته ی خوبی اشاره کردی یه نقدی هم که به بازی وارده من توی پست اولم همینجا نوشتم بازی سعی داره با ایجاد موقعیت های تراژیک و غم انگیز احساسات مخاطب رو در لحظه برانگیخته کنه تا اون عمل لازم و همذات پنداری که باید رخ بده شکل بده نه یک شخصیت پردازی که به مرور از یک ابتدا به زیبایی پرورش پیدا کنه تا به نقطه ی انتهایی و لازم برسه. مثلا ما توی نسخه ی اول یک تراژدی برای جول میبینیم اتفاق میفته این میشه شروع یک شخصیت پردازی که مرور بهش پرداخته میشه گسترش پیدا میکنه و در انتها باعث ان تصمیم جول میشه که همه با کمال میل میپذیریمش. اما توی این بازی اینطوری نیست. بازی بجای اینکه شخصیت ابی رو شکل بده برای این شخصیت مدام درحال ایجاد موقعیت های تراژیکه تا احساسات رو برانگیخته کنه بدون اینکه اینها پرداخت عمیقی داشته باشن تا ادم با گوشتو پوستو استخون درکشون کنه. همین میشه که ما در اون "لحظه" احساس میکنیم بهتره ابی رو نکشیم چونکه اونقدر احساسات مخاطب رو برانگیخته کرده که ترجیح میده در اون "لحظه" عملی که بازی میخواد رو انجام بده نتیجه این میشه که وقتی ادم برمیگرده و به اون تصمیم فکر میکنه انچنان دلیل قانع کننده ای برای خودش پیدا نمیکنه یا راضی نیست و سرنوشت شخصیت ها همونطور که گفتی دیگه اهمیتی پیدا نمیکنن. اینها همه ناشی از شخصیت پردازی ضعیفی هست که بازی متاسفانه انجام داده.
داداش کیفیت بهتر اینو نداری ؟ چه والپیپر فوق العاده ایه
داداش کیفیت بهتر اینو نداری ؟ چه والپیپر فوق العاده ایه
ممنون