اگر کسی نمیخواد داستان بازی براش اسپویل بشه به هیچ وجه این تاپیک رو دنبال نکنه .
PlayStation *SPOILER ALERT* گفتگو در مورد داستان The Last of Us Part II (پست اول با دقت خوانده شود)
- Thread starter Nima
- تاریخ آغاز
میشه یکی واسه ما که نه حجم داریم نه زبان خیلی قویه شنیداری بصورت متن بگه بهمون تو این ویدئو چخبره؟?
چه مقایسه چرتی
خداوکیلی احساس خودتون رو توی این دو تا صحنه با هم مقایسه میکنید متوجه میشید چقدر تفاوت بین دو نسخه هست
اون عاشق بشی اصطلاح بود که استفاده کردم و منظورم علاقه به کاراکتر نیست
واقعا درک کردنش سخته که پدرش کشته شده و فقط انتقام میخواد؟
باور کن با اینکه تا اخر بازی از ابی متنفر بودم به شدت حتی با اینکه بهش حق دادم کمی ولی بازم این صحنه منو تکون داد
اینم در نظر بگیر که بازی نمیخواد شما این دو صحنه رو باهم مقایسه کنین
اصلا و ابدا نمیتونی ابی منفور رو با جوئل افسانه ای و یه ترنس رو با الی دوست داشتنی مقایسه کنی
درسته که ما متنفریم از ابی ولی بازم از زوایه خودش که نگاه میکنم میبینم حق داشت لیو تنها عزیزش بمونه تو بازی
درضمن منفور بودن و ارتباط برقرار نکردن رو باهم یکی ندونین
دلیل نمیشه چون از ابی متنفریم یعنی باهاش ارتباط برقرار نکردیم
اتفاقا همینکه زندگیشو میبینین دلیلشو میبینین ولی بازم ازش متنفرین یعنی بازی کار خودشو به بهترین نحو انجام داده
هیییییچوقت هیییییچ کاراکتری نمیاد که جای جوئل رو بگیره برام❤
یکی بهترین ویدئوهای breakdownـی بود که تا حالا از بازی دیدم. و چقدر حرفی که راجب پایان پارت اول و دوم زد رو دوست داشتم.
"The Last of Us Part 1 ends hopeful on the surface, but with misery underneath. And now the second game is ending with misery on the surface, but hopeful underneath."
یه جای دیگه هم می‌گفت من این همه حرف زدم و می‌تونیم بازم کلی ادامه بدم به حرف زدن، و بازم به بقیه‌ی قسمت‌های بازی اشاره نکنم. و واقعا هم حرفش درسته. من خودم تا حالا کلی پست دادم راجب بازی و کلی حرف زدم راجبش، و تقریبا 90%ـش مربوط به داستان و کارگردانی بازی بوده. در صورتی که بقیه قسمتای بازی مثل گیم‌پلی و لول دیزاین و ... landmark حساب می‌شن، ولی ذهنم اینقدر درگیر داستان بازی بوده که نتونستم راجبشون حرف بزنم!
کاملا درست می فرمائید هر کی تفسیر خودش رو از داستان داره اما با احترام با شما هم عقیده نیستم.به هیچ عنوان هم قصد ندارم وارد یه بحث طولانی در مورد داستان بشم چون به اندازه کافی دوستان داستان بازی رو به روشهای مختلف تفسیر کردن صرفا چون نقل قول کردین جواب دادم.
از دید من ماجرا به همین شکل فعلی خیلی خوب تموم شد و من از دراکمن تشکر می کنم که ته بازی رو مثل تمام کلیشه های موجود به هم نیاورد.به نظر من تاثیر گذاری قسمت دوم اگر بیشتر از قسمت اول نباشه قطعا کمتر نیست.
به هر حال این عقیده منه موردی هم که شما گفتی عقیده شماست و مطمئنا قابل احترام
اینو دیده بودم تو تاپیک امتیازات هم گذاشته بودمش ، یکی دو تا از ابهام هام رو همین ویدئو کمک کرد رفع کنم ...
اگه قرار بود یه احساس بده که فقط خودشون رو تکرار کرده بودن ...چه مقایسه چرتی
خداوکیلی احساس خودتون رو توی این دو تا صحنه با هم مقایسه میکنید متوجه میشید چقدر تفاوت بین دو نسخه هست
الان این همه بازی و دنباله که این ویژگی رو دارن خودشون رو تکرار کردن؟ الان آنچارتد 2 و 3 خودشون رو تکرار کردن؟ نزنید این حرفا رو
دقیقا
بازی خیلی خوب نشون میده اینو
مقایسه نیستا....چه مقایسه چرتی
خداوکیلی احساس خودتون رو توی این دو تا صحنه با هم مقایسه میکنید متوجه میشید چقدر تفاوت بین دو نسخه هست
بازی یجور از حالت روایی قرینه سازی استفاده کرده.....خواسته نشون بده فقط یدونه الی و جویل نداریم و هر کس الی و جویل خودشو داره
سکانس به سکانس تکرار میشه این قضیه تعمدا
هر کدوم از کرکترای ابی و الی و جویل یه مسیر مشترکی رو میرن و کارگردان سعی کرده سکانس به سکانس رو قرینه کنه
اوجش هم اینه که :
جویل الی رو میبره برای واکسن کلی ادم رو میکشه ولی اخرش بیخیال واکسن میشه
الی هم کلی ادم رو میکشه ولی بعدش بیخیال انتقام میشه
ابی بیخیال کشتن الی میشه
این عمل سکانس به سکانس تکرار میشه
.
آخرین ویرایش:
طرح جدیدی از معشوقه‌ی بچه‌های بازیسنتر، این بار به سبک نقاشی‌های قدیمی.
انگار شخصیت ابی (که پایه‌گذار بیشترین حرف و حدیث‌های بازی هست) توی فرنگ خیلی محبوب‌تر از اینجاست.
انگار شخصیت ابی (که پایه‌گذار بیشترین حرف و حدیث‌های بازی هست) توی فرنگ خیلی محبوب‌تر از اینجاست.
مثل اینکه تا میانه های ساخت بازی قرار بود ابی آخر بازی بمیره .
پایانی که خیلی از مشکل های بچه ها رو حل میکرد ولی خوشبختانه تغییر کرد .
پایانی که خیلی از مشکل های بچه ها رو حل میکرد
ولی خوشبختانه تغییر کرد .
من بدون هیچ پیش زمینه قبلی رفتم سراغ بازی و تازه دو روز پیش تمومش کردم (مثل خیلیایه دیگه هم نسخه اول یکی از بهترین تجربه هام بوده)
وقتی میگم پیش زمینه یعنی لیک ها رو ندیدم، از وضعیت داخلی استدیو و ترک بعضی کارمندا و به طور کلی controversy حول شرکت که ظاهرا چند سالی درگیرش بودن هم خبر نداشتم
دیروز و امروز نشستم ببینم نظر دیگران چیه، کلی ویدیو تو یوتیوب دیدم، نقد یسری سایتا رو خوندم و همین تاپیک خودمون رو هم از صفحه اول شروع کردم و سعی کردم اکثر کامنتا رو نگاهی بندازم
بعد از تموم کردن بازی درباره تجربه ای که از این بازی داشتم یک نظر تو ذهنم ایجاد شد و جالبه بعد دو روز فیدبک گرفتن از نظرات مختلف دیگران، هنوز هم همون نظر و احساس اولیه خودم رو نسبت به این تجربه دارم
الان هم صرفا فقط خواستم یه جا بیان کرده باشم صرف اینکه ذهنم خالی شه
10 درصد اول داستان - من با مرگ جول و نحوه کشته شدنش با اینکه خیلی برام سخت بود مشکلی نداشتم و اتفاقا خیلی هم برام تاثیرگذار بود و ظاهرا همون چیزی هست که نویسنده میخواست
ایجاد احساس خشم و غم و انتقام، پس اینجا تو پیاده سازی و اجرایه چیزی که تو ذهنش بود درست عمل کرد (مشکلات ریز و درشتی که از نحوه پیاده سازی این ایده گرفته شده برام آنچنان اهمیت نداره)
40 درصد دوم داستان - قسمت بعد که میریم به ماموریتی برای انتقام هم به نظرم نویسنده کارشو درست انجام داده و مشکلی ندارم
40 درصد سوم داستان - به دست گرفتن کنترل ابی، که راستش اینه که بی نهایت برام سخت بود. ظاهرا اینجا نویسنده از این سختی آگاهه ولی به پلیر میگه فعلا تحمل کن من یه روایت داستان و شخصیت پردازی طی 10 ساعت آینده
ارائه میکنم که دیگه حداقلش اینه بتونی باهاش همذات پنداری کنی و مسائلو از دید اون ببینی. منم میگم باشه ریش و قیچی دستت ببینم چه میکنی
ولی بعد این 10ساعت هنوز این sympathy در من نسبت به این کرکتر و اطرافیانش ایجاد نشده و بعد این مدت طولانی فقط به مرحله ای از خستگی رسیدم که واقعا دیگه سرانجام داستان و سرنوشت کرکترا برام مهم نیست.
و از اونجایی که این قسمت تقریبا نصف بازیه میتونه به طور کامل تجربه این بازیه داستان محور رو خراب کنه و اینجاست که به نظرم نویسنده در پیاده سازی هدفش(که اتفاقا خیلی هدف دشواری بوده) ناموفق عمل کرده.
و این عدم موفقیت هم به خاطر روایت و شخصیت پردازیه خیلی ضعیفتر نسبت به نسخه اول هست. (فرضم بر اینه که هدف نویسنده همینی که گفتم بوده، که من از زبون خودش این طور برداشت کردم)
این که میگم موفق نبوده واسه اینه که با توجه به دیده ها و شنیده هام ظاهرا اکثریت مشکل منو داشتن حالا اگه واقعیت اینه که اکثرا به هدفی که نویسنده داشته رسیدن که دمش گرم
10 درصد آخر داستان - در این قسمت هم وقتی ابی رو تو اون شرایط در ساحل دیدم که حتی به زور شناختمش دیگه دلم نمیومد بکشمش، نه به خاطر همذات پنداری یا آرک داستانیه تاثیرگذار یا اینکه شاهد ردمپشن ابی بودم چون همه این موارد برام miss بود
فقط بخاطر شرایطی که در اون لحظه توش بود و به نظرم دیگه ارزششو نداشت. شاید در ظاهر بتونیم بگیم نویسنده تو این قسمت به هدفش رسیده ولی حقیقت در مورد من یه چیز دیگست
وقتی میگم پیش زمینه یعنی لیک ها رو ندیدم، از وضعیت داخلی استدیو و ترک بعضی کارمندا و به طور کلی controversy حول شرکت که ظاهرا چند سالی درگیرش بودن هم خبر نداشتم
دیروز و امروز نشستم ببینم نظر دیگران چیه، کلی ویدیو تو یوتیوب دیدم، نقد یسری سایتا رو خوندم و همین تاپیک خودمون رو هم از صفحه اول شروع کردم و سعی کردم اکثر کامنتا رو نگاهی بندازم
بعد از تموم کردن بازی درباره تجربه ای که از این بازی داشتم یک نظر تو ذهنم ایجاد شد و جالبه بعد دو روز فیدبک گرفتن از نظرات مختلف دیگران، هنوز هم همون نظر و احساس اولیه خودم رو نسبت به این تجربه دارم
الان هم صرفا فقط خواستم یه جا بیان کرده باشم صرف اینکه ذهنم خالی شه
10 درصد اول داستان - من با مرگ جول و نحوه کشته شدنش با اینکه خیلی برام سخت بود مشکلی نداشتم و اتفاقا خیلی هم برام تاثیرگذار بود و ظاهرا همون چیزی هست که نویسنده میخواست
ایجاد احساس خشم و غم و انتقام، پس اینجا تو پیاده سازی و اجرایه چیزی که تو ذهنش بود درست عمل کرد (مشکلات ریز و درشتی که از نحوه پیاده سازی این ایده گرفته شده برام آنچنان اهمیت نداره)
40 درصد دوم داستان - قسمت بعد که میریم به ماموریتی برای انتقام هم به نظرم نویسنده کارشو درست انجام داده و مشکلی ندارم
40 درصد سوم داستان - به دست گرفتن کنترل ابی، که راستش اینه که بی نهایت برام سخت بود. ظاهرا اینجا نویسنده از این سختی آگاهه ولی به پلیر میگه فعلا تحمل کن من یه روایت داستان و شخصیت پردازی طی 10 ساعت آینده
ارائه میکنم که دیگه حداقلش اینه بتونی باهاش همذات پنداری کنی و مسائلو از دید اون ببینی. منم میگم باشه ریش و قیچی دستت ببینم چه میکنی
ولی بعد این 10ساعت هنوز این sympathy در من نسبت به این کرکتر و اطرافیانش ایجاد نشده و بعد این مدت طولانی فقط به مرحله ای از خستگی رسیدم که واقعا دیگه سرانجام داستان و سرنوشت کرکترا برام مهم نیست.
و از اونجایی که این قسمت تقریبا نصف بازیه میتونه به طور کامل تجربه این بازیه داستان محور رو خراب کنه و اینجاست که به نظرم نویسنده در پیاده سازی هدفش(که اتفاقا خیلی هدف دشواری بوده) ناموفق عمل کرده.
و این عدم موفقیت هم به خاطر روایت و شخصیت پردازیه خیلی ضعیفتر نسبت به نسخه اول هست. (فرضم بر اینه که هدف نویسنده همینی که گفتم بوده، که من از زبون خودش این طور برداشت کردم)
این که میگم موفق نبوده واسه اینه که با توجه به دیده ها و شنیده هام ظاهرا اکثریت مشکل منو داشتن حالا اگه واقعیت اینه که اکثرا به هدفی که نویسنده داشته رسیدن که دمش گرم
10 درصد آخر داستان - در این قسمت هم وقتی ابی رو تو اون شرایط در ساحل دیدم که حتی به زور شناختمش دیگه دلم نمیومد بکشمش، نه به خاطر همذات پنداری یا آرک داستانیه تاثیرگذار یا اینکه شاهد ردمپشن ابی بودم چون همه این موارد برام miss بود
فقط بخاطر شرایطی که در اون لحظه توش بود و به نظرم دیگه ارزششو نداشت. شاید در ظاهر بتونیم بگیم نویسنده تو این قسمت به هدفش رسیده ولی حقیقت در مورد من یه چیز دیگست
آخرین ویرایش:
حالا بدن خودش به این خوبی چه مشکلی داشت
به مولا خاطرخواه بیشتر پیدا میکرد
نه اتفاقا مشکل همچنان پابرجا بود
. این دید کاملا اشتباهه که فکر کنید مشکل عمده ی مخالف های بازی مردن یا نمردن ابی بوده.....
نکته دیگه اینکه اینجا چند نفری هستن که دارن زیرپوستی تلاش میکنن کارکتر ابی رو پروموت کنن بلکه قباحتش بریزه
نه اینکه ما متوجه نمیشیم بلکه اینکارها هم جواب نمیده اقایون! هرچند که طرفدارهای واقعی اطمینان دارم فریب این رفتارها رو نمیخورن اما این عکس های الی با موهای بلند رو میذارم برای اون سست ایمان هایی که به راه اشتباه کشیده شدند بلکه لرزشی در قلب هایشان بیفته، چشمان دلشان گشوده بشه و به راه راست برگردن 
یه عکس هم پایین میذارم حدس بزنید کیه بعد اسپویلر رو نگاه کنید
جوئله اگه زن بود
کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند
Google