اگر کسی نمیخواد داستان بازی براش اسپویل بشه به هیچ وجه این تاپیک رو دنبال نکنه .
کدوم نویسنده بوده؟ خیلی حرف خوبی زده. دقیقا همینه. با اینکه جوئل کمترین میزان گیم پلی رو داره ولی از هر دو کاراکتر ابی و الی حضورش پررنگتره. اصلا شالوده اصلی داستانه. اونوقت بعضیا میان میگن نیل دراکمن از جول متنفره. بنظرم حرف خودش درست ترین حرف در مورد کاراکترای بازیهبه قول یک نویسندهای، ناتی با هیچ ایده دیگهای نمیتونست همچین تلوی "جوئلمحوری" رو بسازه. بازی آغازش با جوئله و پایانش هم با جوئله و کل محوریت داستان ه جوئل مربوطه. باطن قضیه هم ببینین، درسته که کشته شده ولی همهچیز به اون و تصمیمش برمیگرده.
منم همین رو گفتم دیگه ،، داستان این شکلی رو باید تو قالب رمان ارائه کنی ،، تو ویدئو گیم جواب نمیده ... اصلا برای من نسخه اول و نسخه دوم وجود نداره، من جفتش رو به چشم یک پکیج میبینم و داستان ۲ ، ادامه همون داستان یک هست ،، هیچ جاده خاکی زدن یا داستان جدیدی وجود نداره .... جاده خاکی زدن یا وفادار نبودن به نسخه اول یعنی دقیقا همین که جوئل و الی رو رها کنن و داستان جدیدی بسازن ...در مورد بخش اول صحبتاتون عزیز ، باید بگم که اتفاقا واسه این بازی باید رمان نوشت !!! داستان پر عمق همون نسخه اول رو که شما الان ایراد میگری از گیم پلیش ، در خارج از گیم شک نکن اگه به صورت رمان میبود ، یه رمان چند جلدی پر فروش درست میشد ازش اینقدر که عمق شخصیت سازی ناتی داگ و دراکمن و تیمش عالی بوده پس ، اتفاقا چرا واسه این بازی باید رمان نوشت ( سریال بازی هم که دارن میسازن، اخرین فیلم سریال هایی که بخوام مثال بزنم که ساخته شده و یادمه مثل ویچر ، از یه رمان چند جلدی ساخته شده هااااا !!! پس بیبین دیگه محتویات این بازی چی هست که دارن سریال میکننش )
بخش دوم صحبتتون واقعا ربط داستانی که من گفتم و با گیم پلی نفهمیدم !!! اساسا تلو داستان محوره تا گیم پلی محور همه بازی میکنن در اولویت اول که برا چند ساعت از این دنیا وارد دنیای بازی شن ، در اولویت دوم گیم پلی. بازی های کشت وکشتار هم تا دلتون میخواد هست مثلا برید Doom بازی کنید !! در هر صورت صرف فقط کشت و کشتار نیست که ، نگاه من نگاه کلی به بازی بود ولی شما داری بخش بخش نقدش می کنی . و در ادامه هم بگم اگه شما دقت میکردی همونجا هم اولش گفتم این یه داستان دو خطیه !!! که الان یهویی از خودم برا مثال گفتم!!! شما اصل و ول کردی میگی اینی که تو تعریف کردی کشت و کشتارش کو ؟؟؟ اون دیگه دراکمن و تیمش باید اوکی کنن من فقط داستانو واسشون تو دو خط نوشتم
و ثالثا میگید داستان بازی کلیشه ای میشد دقیقا اینی که الان شد اگه کلیشه نیست اسمش چیه؟؟ اینکه یه بازی یا به قول شما گیم ، به داستان نسخه اول وفادار باشه و جاده خاکی نزنه ، یهو از تو یه چیز یه چیز دیگه بیرون نکشه ، مثالم زدم مثلا راجع به وضعیت الی و انگلش داستان و پیش میبردن که نبردن میشه کلیشه ؟؟ شما ادامه دادن داستان رو طی همون مسیر و خط داستانی قبلی به عنوان کلیشه میشناسی آیاا عزیز جان !!؟
با حرف آخرتم موافقم مفهوم بازی و معنایی که میخواست بده واضح و دقیق و خیلی خوبم روایت کرد ولی به این از مسیر دیگم میشد رسید خوب .
یه نویسنده داخلی بود ببین دقیقا همینه حتی هالی گراس هم تو مصاحبههای قبل انتشار گفت که تیم، نهایت سعیاش این بود که به الی و جول احترام بزاره. جول اول بازی میمیره ولی تو پایان بازی هم حتی ما داریم به جول فکر میکنیم تا الی. بازی، جول رو به بدترین نحو میکشه و کلی هم از بعد دیگه به کار جول میکنه ولی درنهایت برای من اون بغض جول مهم بود وقتی که دیالوگ آخر رو به الی گفت. تو اون سکانس هم الی میره و دوربین تا لحظه آخر روی جول باقی میمونه که سعی میکنه اشک نریزه.کدوم نویسنده بوده؟ خیلی حرف خوبی زده. دقیقا همینه. با اینکه جوئل کمترین میزان گیم پلی رو داره ولی از هر دو کاراکتر ابی و الی حضورش پررنگتره. اصلا شالوده اصلی داستانه. اونوقت بعضیا میان میگن نیل دراکمن از جول متنفره. بنظرم حرف خودش درست ترین حرف در مورد کاراکترای بازیه
mother f...kers nobody loves these characters more than me, except for maybe Troy Baker.
کدوم نویسنده بوده؟ خیلی حرف خوبی زده. دقیقا همینه. با اینکه جوئل کمترین میزان گیم پلی رو داره ولی از هر دو کاراکتر ابی و الی حضورش پررنگتره. اصلا شالوده اصلی داستانه. اونوقت بعضیا میان میگن نیل دراکمن از جول متنفره. بنظرم حرف خودش درست ترین حرف در مورد کاراکترای بازیه
mother f...kers nobody loves these characters more than me, except for maybe Troy Baker.
نه بنظرم وقتی محوریت داستان یک شخصیت توی بازی باشه باید سیر تحول اون رو هم ببینیم چراکه جول هیچ سیر تحول شخصیتی توی بازی نداره و صرفا از اول تا اخر بازی یک کارکتر ثابت تعریف میشه. اینطوری اگه بخوایم بگیم میشه گفت تلو١ یک بازی "سارا محور" بوده چرا که تمام اتفاقات بازی به سارا وابسته بود. یا مثال های دیگه(مثلا مکس پین) که خیلی از بازی ها با مرگ یا یک اتفاق سر یک شخصی رخ میده ولی خب نمیشه اینطور استناد کرد.به قول یک نویسندهای، ناتی با هیچ ایده دیگهای نمیتونست همچین تلوی "جوئلمحوری" رو بسازه. بازی آغازش با جوئله و پایانش هم با جوئله و کل محوریت داستان ه جوئل مربوطه. باطن قضیه هم ببینین، درسته که کشته شده ولی همهچیز به اون و تصمیمش برمیگرده.
اینجا یک تفاوت نظر تفسیری بوجود میاد که آیا دراکمن با دادن کنترل ابی به گیمر میخواد واقعا ابی رو برای گیمر تا حد جول و الی یا حتی بهتر بالا ببره یا نه؟ این خودش یک مسئله کاملا قابل بحثه که به نظر من نمیخواد اینکارو بکنه و هدفش دیدن این کارکتر از منظر دیگست. از نظر پرداخت شخصیت که حقیقتش ایرادی به شخصیتپردازی ابی نیست چون حتی از فوبیاهاش گرفته تا عشق و علاقش و دوستاش و ... هم پرداخته میشه و کاملا این شخصیت رو میشناسیم؛ اینکه آیا دوسش داشته باشیم یا نه یک مسئله جدا از شخصیتپردازیه.(تو زندگی واقعی هم خیلیهارو میشناسیم ولی دوسشون نداریم) توی ابتدای بازی با کشتن شدن جول توسط ابی، ما علاقه داریم که ابی رو تکه تکه کنیم و تو اسید حلش کنیم ولی دراکمن میخواد با دادن کنترل ابی به مخاطب، اون مسئله "درک دوجانبه" رو در مخاطب ایجاد کنه و شما همدردی کنی باهاش. شاید در انتها بازم بخوای بکشیش ولی این حس کشتن با حس کشتن اول بازی فرق میکنه. نگاه از دید ابی یجورایی باعث میشه که به شخصیت الی هم بهتر نگاه کنیم و کمتر بهش حق صددرصدی بدیم و در حد یک فرشته بهش نگاه کنیم. بحث لیکها هم فقط این نیست که بگیم ابی رو خراب کرد بلکه داریم راجب داستان کل بازی حرف میزنیم. راجب حرف آخرتون هم بله جول تغییر شخصیت نداره ولی کل شالوده اصلی داستان و کل انتخابها و اعمال الی و ابی فقط به یک تصمیم جول برمیگرده که سرچشمه تحول شخصیتی دو کارکتر دیگه بود و جول توی بازی هم تقریبا ۲ ۳ ساعتی حضور داره. تفاوت نظر من و شما به این برمیگرده که به بخش گیمپلی ابی به طور متفاوتی نگاه میکنیم. و درنهایت گیمپلی ابی و شخصیتپردازیش باعث میشه موضوع اصلی داستان یعنی "انتقام"هم خیلی بهتر و چندجانبهتر و غیرکلیشهایتر بهش پرداخته بشه و قشنگ این موضوع برای مخاطب باش میشه که زندگی دو نفر در موازات هم رو با گند کشید.در رابطه با مشکلات بازی بنظرم نه مشکل بازی صرفا مردن جوله نه هیکل ابی نه اشارات جنسی و الخ! مهمترین مسئله بازی و سرچشمه ی تمام این نارضایتی ها رو میشه توی روایت و شخصیت پردازی بازی جست جو کرد. اتفاقی که باعث شده بحث های فرعی مثل همین مسائلLgbt ،سکانس کشته شدن جول و دیالوگ ها ، بدن هیکلی ابی و بقیه ی موضوعات اتشش داغ تر بشه وگرنه اینها جز مسائل کم اهمیت تر هستن بنظرم.
در رابطه باروایت خیلی بحث شد. مسئله اصلی قرار گیری یک داستان موازی در کنار داستان جول و الی هست که بازی از گیمر میخواد اون رو به همون اندازه ی داستان جول و الی بپذیره ( در نتیجه کنترل ابی رو دست گیمر میده) فارغ از اینکه پس زمینه ی داستانی الی و جول اونقدر قوی و محکم پرداخت شده که تقریبا غیرممکنه شخصیت و داستانی شانه به شانه ی او بتونه قد علم کنه. بنظرم تلو١ نقطه عطف روایت و داستان سرایی نسل قبل بود، نسلی که خودش اصلا توی صنعت نقطه عطفی بوده! یک نکته حائز اهمیت اینکه خیلی ازدوستان میگن بسیاری از خشم نسبت به بازی بخاطر لیک های بازی بوده که یک پیشزمینه ی منفی ایجاد کرده اتفاقا روایت خود بازی هم به همین شکله! یعنی حتی کسی که لیک ها رو ندیده بعد از صحنه مرگ جول کاملا یک ذهنیت منفی نسبت به ابی پیدا میکنه و سخت میشه این دید منفی رو با مدت زمان ١٠ ساعته ابی از بین برد! مسئله بعدی شخصیت جول هست ، این شخص اونقدر عالی توی قسمت یک پرداخت شد که ممکن نبود کسی با داستان جول ارتباط برقرار نکنه. توجه کنید جول توی قسمت یک نه سوپرهیرو بود ، نه دنیا رو نجات داد و نه مثل تمام کلیشه های شخصیت پردازی بازیها که معمولا بر پایه ی رفتارهای قهرمانانه بنا میشن شکل گرفته بود در نتیجه شخصیت او رو توی همچون فضایی کاملا پذیرفتیم و تا انتهای خط با او همراه شدیم. شکل گیری یک همچون شخصیتی توی همچون فضایی و پذیرفتنش به گیمر که نتنها قهرمانان نیست بلکه حتی ضدقهرمانه باعث شده تمام گناه ها و اشتباهات جول برای ما پذیرفته شده باشه و بقول جول اگه هزاربار هم بازی رو انجام بدیم بازهم همون تصمیم ها رو میگیریم ، حالا شما همین مسئله رو با داستان ابی قیاس کنید و سوالی که پیش میاد اینه که اگر فرصت این رو داشتید ایا بازهم جول رو میکشتید؟ از طرفی در رابطه با جول چطور ایا اگر برمیگشتید و بعد از تمام اتفاقات نسخه ی دوم ایا حاضر میشدید پدر ابی رو نکشید و الی رو نجات ندید؟ اینجا عیار داستان و شخصیت های دوطرف داستان مشخص میشه که چقدر از لحاظ داستانی و شخصیت ها وزنه ی یک طرف سنگینی میکنه در نتیجه داستان ابی (حالا نه که بگیم برای همه) سخت میشه پذیرفت. بنظرم منشا اعتراضات از اینجا شکل میگیره. از طرفی خود شخصیت جول نه اینکه بقول دوستان مرگ قهرمانانه نسیبش میشد یا اینکه صد قسمت با شخصیت جول ساخته میشد که ما راضی بشیم بلکه تعهدیه که نویسنده از شخصیت جول در نسخه ی یک برعهده داشته رو "باید" در نسخه ی دوم هم این رو نشون میداد اما نحوه پرداخت و مرگ جول این حس رو القا میکنه که نویسنده هیچ تعهدی نسبت به شخصیت جول نداشته.
نه بنظرم وقتی محوریت داستان یک شخصیت توی بازی باشه باید سیر تحول اون رو هم ببینیم چراکه جول هیچ سیر تحول شخصیتی توی بازی نداره و صرفا از اول تا اخر بازی یک کارکتر ثابت تعریف میشه. اینطوری اگه بخوایم بگیم میشه گفت تلو١ یک بازی "سارا محور" بوده چرا که تمام اتفاقات بازی به سارا وابسته بود. یا مثال های دیگه(مثلا مکس پین) که خیلی از بازی ها با مرگ یا یک اتفاق سر یک شخصی رخ میده ولی خب نمیشه اینطور استناد کرد.
همونجور که امیر گفت بنظرم نوع نگاه شما به داستان اونی نیست که مد نظر نیل هست. یه جورایی شما داری هدف خونی می کنی ولی هدف رو درست نمیخونیدر رابطه با مشکلات بازی بنظرم نه مشکل بازی صرفا مردن جوله نه هیکل ابی نه اشارات جنسی و الخ! مهمترین مسئله بازی و سرچشمه ی تمام این نارضایتی ها رو میشه توی روایت و شخصیت پردازی بازی جست جو کرد. اتفاقی که باعث شده بحث های فرعی مثل همین مسائلLgbt ،سکانس کشته شدن جول و دیالوگ ها ، بدن هیکلی ابی و بقیه ی موضوعات اتشش داغ تر بشه وگرنه اینها جز مسائل کم اهمیت تر هستن بنظرم.
در رابطه باروایت خیلی بحث شد. مسئله اصلی قرار گیری یک داستان موازی در کنار داستان جول و الی هست که بازی از گیمر میخواد اون رو به همون اندازه ی داستان جول و الی بپذیره ( در نتیجه کنترل ابی رو دست گیمر میده) فارغ از اینکه پس زمینه ی داستانی الی و جول اونقدر قوی و محکم پرداخت شده که تقریبا غیرممکنه شخصیت و داستانی شانه به شانه ی او بتونه قد علم کنه. بنظرم تلو١ نقطه عطف روایت و داستان سرایی نسل قبل بود، نسلی که خودش اصلا توی صنعت نقطه عطفی بوده! یک نکته حائز اهمیت اینکه خیلی ازدوستان میگن بسیاری از خشم نسبت به بازی بخاطر لیک های بازی بوده که یک پیشزمینه ی منفی ایجاد کرده اتفاقا روایت خود بازی هم به همین شکله! یعنی حتی کسی که لیک ها رو ندیده بعد از صحنه مرگ جول کاملا یک ذهنیت منفی نسبت به ابی پیدا میکنه و سخت میشه این دید منفی رو با مدت زمان ١٠ ساعته ابی از بین برد! مسئله بعدی شخصیت جول هست ، این شخص اونقدر عالی توی قسمت یک پرداخت شد که ممکن نبود کسی با داستان جول ارتباط برقرار نکنه. توجه کنید جول توی قسمت یک نه سوپرهیرو بود ، نه دنیا رو نجات داد و نه مثل تمام کلیشه های شخصیت پردازی بازیها که معمولا بر پایه ی رفتارهای قهرمانانه بنا میشن شکل گرفته بود در نتیجه شخصیت او رو توی همچون فضایی کاملا پذیرفتیم و تا انتهای خط با او همراه شدیم. شکل گیری یک همچون شخصیتی توی همچون فضایی و پذیرفتنش به گیمر که نتنها قهرمانان نیست بلکه حتی ضدقهرمانه باعث شده تمام گناه ها و اشتباهات جول برای ما پذیرفته شده باشه و بقول جول اگه هزاربار هم بازی رو انجام بدیم بازهم همون تصمیم ها رو میگیریم ، حالا شما همین مسئله رو با داستان ابی قیاس کنید و سوالی که پیش میاد اینه که اگر فرصت این رو داشتید ایا بازهم جول رو میکشتید؟ از طرفی در رابطه با جول چطور ایا اگر برمیگشتید و بعد از تمام اتفاقات نسخه ی دوم ایا حاضر میشدید پدر ابی رو نکشید و الی رو نجات ندید؟ اینجا عیار داستان و شخصیت های دوطرف داستان مشخص میشه که چقدر از لحاظ داستانی و شخصیت ها وزنه ی یک طرف سنگینی میکنه در نتیجه داستان ابی (حالا نه که بگیم برای همه) سخت میشه پذیرفت. بنظرم منشا اعتراضات از اینجا شکل میگیره. از طرفی خود شخصیت جول نه اینکه بقول دوستان مرگ قهرمانانه نسیبش میشد یا اینکه صد قسمت با شخصیت جول ساخته میشد که ما راضی بشیم بلکه تعهدیه که نویسنده از شخصیت جول در نسخه ی یک برعهده داشته رو "باید" در نسخه ی دوم هم این رو نشون میداد اما نحوه پرداخت و مرگ جول این حس رو القا میکنه که نویسنده هیچ تعهدی نسبت به شخصیت جول نداشته.
نه بنظرم وقتی محوریت داستان یک شخصیت توی بازی باشه باید سیر تحول اون رو هم ببینیم چراکه جول هیچ سیر تحول شخصیتی توی بازی نداره و صرفا از اول تا اخر بازی یک کارکتر ثابت تعریف میشه. اینطوری اگه بخوایم بگیم میشه گفت تلو١ یک بازی "سارا محور" بوده چرا که تمام اتفاقات بازی به سارا وابسته بود. یا مثال های دیگه(مثلا مکس پین) که خیلی از بازی ها با مرگ یا یک اتفاق سر یک شخصی رخ میده ولی خب نمیشه اینطور استناد کرد.
به نظر من پارت 2 بیشتر از این که بازیی راجع به انتقام باشه، راجع به بخشش هست. اون نفرتی که الی از ابی داره در واقع بازتاب نفرت از خودش برای نبخشیدن جول. در واقع این آینه بودن دو شخصیت ابی و الی برای این بود که جفتشون به جول با شیوه مختلف ضربه زدن. ابی شکنجش کرد و کشتش و الی دو سال رابطش باهاش قطع کرد که به نظرم بیشتر به جول ضربه زد. بیشترین چیزی که الی رو تو طول بازی عذاب میداد مردن جول نبود و در حقیقت این نفرت از خودش بود که نتونست جول رو ببخشه و مثل یک معتاد از مخدر انتقام استفاده میکرد تا بتونه با احساس پشیمونی که داشت کنار بیاد.شرمنده وسط این همه ترول میپرم ولی میخوام یه مقدار راجع بع پایان بازی حرف بزنیم
پایان بازی الی موقعی که داره ابی رو میکشه یاد آخرین ملاقاتش با جوئل میافته. توی آخرین دیدارشون بعد از اتفاقات کافه میان با هم حرف میزنن و الی بهش میگه سعی خودم رو میکنم فراموش کنم و جوئل میگه اگه باز هم توی اون موقعیت قرار بگیره باز هم هم همون کار رو میکنه.
بعد از اینکه الی این اتفاقات از جلوی چشمش میگذره تصمیم میگیره ابی رو ول کنه و بهش میگه فقط برو
حالا به نظرتون چی میشه که الی منصرف میشه.
چرا موقع کشتن ابی، فریادهای جوئل و حالت اسفناکش یادش نیومد؟
توی اون آخرین دیدار چی بود که با عث شد بیخیال ابی بشه؟
آیا فکر میکنه جوئل حقش بوده چون گفته باز هم همون کار رو میکنه؟
آیا جوئل رو نبخشیده و دلیلی برای کشتن ابی نداره؟
اینجا یک تفاوت نظر تفسیری بوجود میاد که آیا دراکمن با دادن کنترل ابی به گیمر میخواد واقعا ابی رو برای گیمر تا حد جول و الی یا حتی بهتر بالا ببره یا نه؟
دراکمن میخواد با دادن کنترل ابی به مخاطب، اون مسئله "درک دوجانبه" رو در مخاطب ایجاد کنه و شما همدردی کنی باهاش
بنظرم اینا همه یک موضوع هستن و نمیشه بگیم مسئله جدا از همه. البته موضوع دوست داشتن نیست اهمیت دادنه. اینکه ما به ابی اهمیت بدیم یا نه چون باید به اندازه داستان الی بهش اهمیت بدیم اگر شخصیت و داستان ابی به همون اندازه ی جول و الی برای ما مهم نباشن درنتیجه مسئله درک دوجانبه نتیجه نمیده و من دوست دارم اینو پاسخ بدی که اگر باز برگردید پدر ابی رو میکشتید یا اگر ابی باشید جول رو میکشتید؟اینکه آیا دوسش داشته باشیم یا نه یک مسئله جدا از شخصیتپردازیه
خب این موضوع رو گفتم ممکنه اساس خیلی از بازی ها باشه. یک اتفاق یا مرگ یک شخص ممکنه کل دنیا رو تغییر بده اما اینکه بگیم اون شخص محور داستان بوده فکر نمیکنم درست باشه.راجب حرف آخرتون هم بله جول تغییر شخصیت نداره ولی کل شالوده اصلی داستان و کل انتخابها و اعمال الی و ابی فقط به یک تصمیم جول برمیگرده که سرچشمه تحول شخصیتی دو کارکتر دیگه بود و جول توی بازی هم تقریبا ۲ ۳ ساعتی حضور داره
مگر حذف نشدن؟ چیزی نموند! الی تنها بازمانده هم کل زندگیش رو از دست داد. اتفاقی که ناشی از شخصیتی پدید اومد که خیلی ها نمیتونن به اندازه ی جول باهاش همدردی کنن و عواقبش رو برای الی بپذیرن (برخلاف جول). ببین الان از دید من و خیلی ها البته، اینه که تمام اتفاقاتی که ما سبب شدیم برای ابی بیفته و همه چیزش رو از دست بده هرچند اشتباه اما میپذیریم. مثلا من انتهای بازی نمیام بگم که ای کاش با جول نمیرفتم پدر ابی رو بکشم چون میدونم اتفاقی بود که هرچند ناراحت کننده ولی انجام دادیم و پاش هم وایمیستیم. ولی برای ابی همچون موضوعی نیست.اگر با اومدن ابی، الی و جول حذف میشدن حرف شما منطقی بود ولی اونا هم هنوز پررنگن
مثال متال گیر زدی رو نخوندم چون هنوز سری رو بازی نکردم! البته برام یکم اسپویل شد که خب مقصر خودمم تا حالا بازی نکردماما نیل دراکمن میاد اینکار رو از طریقی انجام میده که تو هیچ مدیومی غیر از گیم امکان پذیر نیست. شما در نقش منفی بازی می کنی اونم نه یکی دو ساعت. بلکه نصف بازی رو. این ویژگی بازی رو استثنایی کرده و اهمیت گیم به عنوان یه پلتفورم داستانگویی رو خیلی خوب نشون میده.
نه دیگه برچسب نزنیم . اتفاقا من بازی رو با کمک امیر گرفتم دستش هم دردنکنه. ولی خب نمیتونم درک کنم نه اینکه البته کلا انگیزه اش رو انکار کنم ولی همیشه در طول بازی طرف یک داستان رو میگیرم و زیاد با داستان ابی همراه نمیشم درنتیجه اون درکه که لازمه ی تاثیرگذاری داستان روی منه اتفاق نمیفتهکه هر کی بگه نمی کنم من صد در صد مطمئن میشم بازی رو اصلا بازی نکرده.
دیدم بچه ها بالاتر حرفایی که گفتم رو زدن و بعد یادم اومد فایدهای نداره واقعا این بحث کردنا! فکر نمیکنم تا به حال آدمیزاد هیچ اثر هنریای ساخته باشه که همه باهاش حال کرده باشن و همین آدما رو به ساختن چیزای متفاوت تشویق میکنه. من اصلا چه حقی دارم با چپوندن نظرم تو حلق تو بخوام نظرت رو عوض کنم؟ جدای از این که این کار اکثر اوقات نشدنیه، ولی حتی اگه شدنی هم باشه، فایدهش چیه؟ آدما بر اساس سلیقه و افکارشون نظرات مختلفی دارن و من نمیخوام بگم نظر همه محترمه یا نیست، ولی این عوض کردن نظر آدما نسبت به یه چیز به صورت زورچپونی هم کار احمقانه و بیفایدهایه به نظرم!@Mehdi Cage
چرا پاک کردی من یک ساعت برات نوشتم
متاسفم که چیزی اسپویل شد ولی بازی مال بیست سال پیشه ها. حالا امیدوارم همین اسپویل کوچیک باعث بشه که بری و بازی رو تجربه کنی اون بخش مثال هم یکصدم داستان بازی نیست هنوز خیلی چیزا برای تجربه وجود داره. با یه امولاتور ساده هم قابل بازیه پس بهانه ای نمیونه.بنظرم اینا همه یک موضوع هستن و نمیشه بگیم مسئله جدا از همه. البته موضوع دوست داشتن نیست اهمیت دادنه. اینکه ما به ابی اهمیت بدیم یا نه چون باید به اندازه داستان الی بهش اهمیت بدیم اگر شخصیت و داستان ابی به همون اندازه ی جول و الی برای ما مهم نباشن درنتیجه مسئله درک دوجانبه نتیجه نمیده و من دوست دارم اینو پاسخ بدی که اگر باز برگردید پدر ابی رو میکشتید یا اگر ابی باشید جول رو میکشتید؟
خب این موضوع رو گفتم ممکنه اساس خیلی از بازی ها باشه. یک اتفاق یا مرگ یک شخص ممکنه کل دنیا رو تغییر بده اما اینکه بگیم اون شخص محور داستان بوده فکر نمیکنم درست باشه.
مگر حذف نشدن؟ چیزی نموند! الی تنها بازمانده هم کل زندگیش رو از دست داد. اتفاقی که ناشی از شخصیتی پدید اومد که خیلی ها نمیتونن به اندازه ی جول باهاش همدردی کنن و عواقبش رو برای الی بپذیرن (برخلاف جول). ببین الان از دید من و خیلی ها البته، اینه که تمام اتفاقاتی که ما سبب شدیم برای ابی بیفته و همه چیزش رو از دست بده هرچند اشتباه اما میپذیریم. مثلا من انتهای بازی نمیام بگم که ای کاش با جول نمیرفتم پدر ابی رو بکشم چون میدونم اتفاقی بود که هرچند ناراحت کننده ولی انجام دادیم و پاش هم وایمیستیم. ولی برای ابی همچون موضوعی نیست.
مثال متال گیر زدی رو نخوندم چون هنوز سری رو بازی نکردم! البته برام یکم اسپویل شد که خب مقصر خودمم تا حالا بازی نکردم
در رابطه با این موضوع من با روشی که نیل پیش گرفته مشکلی ندارم ولی میگم جواب نداده چراییش هم که گفتم
نه دیگه برچسب نزنیم . اتفاقا من بازی رو با کمک امیر گرفتم دستش هم دردنکنه. ولی خب نمیتونم درک کنم نه اینکه البته کلا انگیزه اش رو انکار کنم ولی همیشه در طول بازی طرف یک داستان رو میگیرم و زیاد با داستان ابی همراه نمیشم درنتیجه اون درکه که لازمه ی تاثیرگذاری داستان روی منه اتفاق نمیفته
@Mehdi Cage
چرا پاک کردی من یک ساعت برات نوشتم
این چه منطق شکستهایه دیگه؟ با این منطق شما پایان شاعرانهی No Country For Old Men هم خیلی ساده ضعیفه چون اکثر مخاطبا حالشون از پایانش بهم خورده!
استاد من از شما معذرت میخوام که نتونستم بار فنی و کلامی نقد شما متوجه بشم.من در مقابل شما سرم پایینه به نشانه احترام و از این به بعد سعی میکنم مثل شما بازی های داستانی پلی بدم طوری که حتی متوجه شخصیت های بازی نبوده و زیر پوستی نقد کنم.استاد من و از مریدان خود بدانیدهیتر اتفاقا شما هستید که بلد نیستید به نظر دیگران احترام بذارید داستان بازی 1 چیز سلیقه ای هست هیتر شمایید که حتی کل نقد منو نمی خونید حتی تحمل نقد منفی بازی مورد علاقتون رو ندارید. سریع نظر می دید یا دنبال ایراد بنی اسرائیلی توش هستید. هیتر شمایید نه کسایی که نظرشون متفاوته
مسخره کردن=نادان بودن
اگر با جایی از نقدم مشکل دارید نقدش کنید. منم می تونم بیام هر کی از بازی تعریف کرده رو مسخره کنم برعکش شما بشم
اینم بگم قسمت مثبت نقدم مونده درمورد داستان بازی که به زودی می گم.
تحلیل خیلی جالبی بود. دوستان حتما بخونیددر رابطه به معنا مفهوم کلی و اخر بازی من قبل تر نوشتم و بنظرم Gamespot بهترین نتیجه گیری رو کرده. کلا با گیم اسپات سر تحلیل بازیها خیلی حال میکنم سر رد دد هم خیلی قشنگ نوشته بود
Last Of Us 2's Ending Explained - What Happens And Why When The Game Ends