Scorn
Genre: Action Puzzle FPS
Developer: Ebb Software
Release Date: June 2018
Platfrom: PC
احتمالا خیلی از شماها با شخصیت xenomorph از سری فیلم ها و بازی های Aliens آشنا هستید. پس بهتر است بدانید که Scorn هم یکی دیگر از ایده های طراح xenomorph یعنی H.R. Giger, و سازنده ی بازی هم یک از سازنده های ایندی و نوپا در صربستان می باشد.
شخصیت اصلی بازی, ناگهان خود را در دنیایی غیر واقعی و مشابه با دنیای Alien ها می یابد, دنیایی بین خیال و واقعیت. در این دنیا, مناطقی ساخته شده اند که کاملا organic (زنده) و وابسته به یکدیگرند ولی هر کدام, محیط, شخصیت و Puzzle های مخصوص به خود را دارند.
البته بازی تنها مختص به جستجو و حل پازل نیست و در طول مراحل می توان اسلحه هایی پیدا کرد که همانند محیط بازی, آن ها هم organic هستند. البته تیر این اسلحه ها براحتی و بوفور یافت نمی شوند و شما باید کاملا با تفکر و بجا از اسلحه استفاده کنید. موجودات موجود در بازی هم بسته به حال و هوایشان, ممکن است به آرامی از کنارتان رد شوند و یا قصد پاره پاره کردنتان را داشته باشند!
موتور بازی همانا Unreal Engline 4 معروف است و سازندگان بازی سعی کرده اند که هنر خود را در استفاده از این موتور گرافیکی نشان دهند.
خب بعد از تموم کردن Scorn، لیست بازیهایی که از نظر من آندرریتد هستن طولانیتر از قبل شد و Scorn رفت اون بالاهای لیست!
به طرز فجیعی از بازی لذت بردم و از اکثر لحظاتش به طرز فجیعی خوشم اومد. یه سفر عجیب و منحصربهفرد توی دل محیطهای غریب با طراحیهای هنری درجه یک و حیرتانگیز که خیلی جاها فقط میایستادم و تحسین میکردم طراحهای هنری بازی رو. در مجموع بازی از این نظر برای من که عاشق کارهای حضرت H. R. Giger هستم، مثل بهشت بود.
اتمسفر بازی واقعاً محشر بود و طراحی محیطها و موجودات در حدی جذاب بود که با اینکه سالهاست سراغ بازیهای ترسناک نمیرم، Scorn رو تا آخر رفتم. البته خوشبختانه خیلی هم ترسناک نبود و کار به جاهای باریک نکشید!
معماهای بازی به نظرم در حد خوبی بودن و نه خیلی سخت و نه خیلی آسون. سیستم شوتینگ بازی هم با اینکه خفن نیست و جای بهبود داره، ولی کار رو برای همچین بازیای راه میندازه. صداگذاریها هم که به شدت عالی. تنها مشکل اساسی که داشتم و یه جاهایی نزدیک بود گند بزنه به تجربه بازی، سیستم چکپوینت و ذخیره بود که به نظرم اصلاً جالب طراحی نشده و اگه بازی حالت ذخیره دستی داشت، خیلی بهتر بود.
این سیستم چکپوینت خیلی بدجور عمل میکنه و مثلاً یه جایی گیر افتاده بودم که کلاً یدونه جون داشتم و باید با همون جون و ۲،۳ تا گلوله، ۶،۷ تا دشمن رو میکشتم. توی نظرات ملت هم زیاد دیدم که به همچین موقعیتهایی خوردن و اصلاً دیگه بازی رو ول کردن.
به جز این، واقعاً مشکل خاصی با بازی نداشتم، ولی بدم نمیاومد بخشهای اکشن و مبارزه با جک جونورها کمتر باشه و اون طوری بازی حتی از این هم برای سلیقه من بهتر میشد. کلاً با در نظر گرفتن سیستم داغون چکپوینت، امتیاز بازی برای من یه چیزی در حد ۸.۵ تا ۹ هست و اگه سیستم ذخیره بهتر بود و بخشهای اکشن هم کمتر، بازی راحت برام ۱۰/۱۰ میشد!
---------------
ویرایش: در مورد داستان یادم رفت صحبت کنم. کلاً داستان بازی یه جوریه که نمیشه راحت تفسیرش کرد و هر کسی از دید خودش میتونه یه چیزهایی ازش دربیاره و حتی یه جایی دیدم که گفته بود داستان Scorn میتونه استعارهای از سرطان و مبارزه بدن با این اتفاق و در نهایت تسلیم شدنش باشه.
ولی گذشته از اصل داستان، یکی از جالبترین موارد برای من این بود (کل ماجراها رو لو میده و اگه بازی نکردین، اسپویلر رو باز نکنین):
توی اولین سکانس بازی، شاهد بیدار شدن ایشون هستیم و خب طبیعیه که همه فکر میکنن این بنده خدا شخصیت اصلی هست که توی کل بازی هدایتش میکنیم:
ولی در نهایت مشخص میشه که طرف تنها شخصیت اصلی نیست، بلکه یکی از دو شخصیت اصلی بازی هست! ایشون در حقیقت همون انگلی هست که میافته به جون شخصیت اصلی! یعنی با اینکه اکثر اوقات، اون انگل رو از زاویهای میبینیم که شبیه یه جونور عجیبی هست و بیشتر مغزش دیده میشه، اون طرف بدنش حالت آدمیزادی با صورت وجود داره و در نهایت هم توی این صحنه چندشی و جذاب، انگل رو از بدن شخصیت دوم جدا میکنیم:
یعنی بازی در مجموع دو شخصیت اصلی داره که با یکی (که بعدها تبدیل به انگل میشه) اوایل داستان رو تجربه میکنیم و میرسیم به اونجا که اوضاع خراب میشه و انفجار و اینا رخ میده و میافته زمین و اگه درست یادم باشه یه مایعی میاد سمتش. با اون یکی هم (احتمالاً سالها بعد)، ادامه ماجراها رو دنبال میکنیم و از زاویه دید شخصیت دوم، شخصیت اول رو میبینیم که حالا حالت انگل پیدا کرده و میپره روی ایشون و با همدیگه جوش میخورن.
رابطه انگل و این شخصیت هم واقعاً جالبه و یه جورایی میشه گفت اکثر اتفاقات بازی رو با کمک همدیگه جلو میبرن. یعنی طرف به لطف انگل، دو تا دست اضافه هم داره که براش مهمات و این جور چیزها رو حمل میکنه و این طوری نیست که فقط به ضررش کار کنه.
همین چیزها هست که باعث میشه Scorn برای من تبدیل یه تجربه منحصربهفرد و کمنظیر بشه که مشابهش رو زیاد ندیدم و یه سری از صحنههای بازی تا سالها توی ذهنم باقی میمونه، از جمله آخرین سکانس که واقعاً چیز عجیبی بود:
بازی رو تموم کردم.
به شدت اتمسفریک هستش واقعا غرق دنیاش شدم، از اون طرف بازی خیلی کوتاه هستش، با توجه به محتوایی که داره به نظرم کافی هست براش. بازی هیجان خاصی نداره، اتفاق خاصی هم رخ نمیده و یک روند ثابت و بی جونی داره.
اگر یک بازی تماتیک میخواید، خیلی بازی خوبیه البته انتظار خاصی هم نباید ازش داشت!
نسخه PS5 بازی هم معرفی شد که از ویژگیهای کنترلر دوالسنس استفاده میکنه و با وجودی که تاریخ دقیق عرضه ندادن ولی گفتن برای اواخر امسال منتشر میشه.
برای کسی با تم عجیب و غریبش حال میکنه میتونه خبر خوبی باشه!
خب بعد از تموم کردن Scorn، لیست بازیهایی که از نظر من آندرریتد هستن طولانیتر از قبل شد و Scorn رفت اون بالاهای لیست!
به طرز فجیعی از بازی لذت بردم و از اکثر لحظاتش به طرز فجیعی خوشم اومد. یه سفر عجیب و منحصربهفرد توی دل محیطهای غریب با طراحیهای هنری درجه یک و حیرتانگیز که خیلی جاها فقط میایستادم و تحسین میکردم طراحهای هنری بازی رو. در مجموع بازی از این نظر برای من که عاشق کارهای حضرت H. R. Giger هستم، مثل بهشت بود.
اتمسفر بازی واقعاً محشر بود و طراحی محیطها و موجودات در حدی جذاب بود که با اینکه سالهاست سراغ بازیهای ترسناک نمیرم، Scorn رو تا آخر رفتم. البته خوشبختانه خیلی هم ترسناک نبود و کار به جاهای باریک نکشید!
معماهای بازی به نظرم در حد خوبی بودن و نه خیلی سخت و نه خیلی آسون. سیستم شوتینگ بازی هم با اینکه خفن نیست و جای بهبود داره، ولی کار رو برای همچین بازیای راه میندازه. صداگذاریها هم که به شدت عالی. تنها مشکل اساسی که داشتم و یه جاهایی نزدیک بود گند بزنه به تجربه بازی، سیستم چکپوینت و ذخیره بود که به نظرم اصلاً جالب طراحی نشده و اگه بازی حالت ذخیره دستی داشت، خیلی بهتر بود.
این سیستم چکپوینت خیلی بدجور عمل میکنه و مثلاً یه جایی گیر افتاده بودم که کلاً یدونه جون داشتم و باید با همون جون و ۲،۳ تا گلوله، ۶،۷ تا دشمن رو میکشتم. توی نظرات ملت هم زیاد دیدم که به همچین موقعیتهایی خوردن و اصلاً دیگه بازی رو ول کردن.
به جز این، واقعاً مشکل خاصی با بازی نداشتم، ولی بدم نمیاومد بخشهای اکشن و مبارزه با جک جونورها کمتر باشه و اون طوری بازی حتی از این هم برای سلیقه من بهتر میشد. کلاً با در نظر گرفتن سیستم داغون چکپوینت، امتیاز بازی برای من یه چیزی در حد ۸.۵ تا ۹ هست و اگه سیستم ذخیره بهتر بود و بخشهای اکشن هم کمتر، بازی راحت برام ۱۰/۱۰ میشد!
---------------
ویرایش: در مورد داستان یادم رفت صحبت کنم. کلاً داستان بازی یه جوریه که نمیشه راحت تفسیرش کرد و هر کسی از دید خودش میتونه یه چیزهایی ازش دربیاره و حتی یه جایی دیدم که گفته بود داستان Scorn میتونه استعارهای از سرطان و مبارزه بدن با این اتفاق و در نهایت تسلیم شدنش باشه.
ولی گذشته از اصل داستان، یکی از جالبترین موارد برای من این بود (کل ماجراها رو لو میده و اگه بازی نکردین، اسپویلر رو باز نکنین):
توی اولین سکانس بازی، شاهد بیدار شدن ایشون هستیم و خب طبیعیه که همه فکر میکنن این بنده خدا شخصیت اصلی هست که توی کل بازی هدایتش میکنیم:
ولی در نهایت مشخص میشه که طرف تنها شخصیت اصلی نیست، بلکه یکی از دو شخصیت اصلی بازی هست! ایشون در حقیقت همون انگلی هست که میافته به جون شخصیت اصلی! یعنی با اینکه اکثر اوقات، اون انگل رو از زاویهای میبینیم که شبیه یه جونور عجیبی هست و بیشتر مغزش دیده میشه، اون طرف بدنش حالت آدمیزادی با صورت وجود داره و در نهایت هم توی این صحنه چندشی و جذاب، انگل رو از بدن شخصیت دوم جدا میکنیم:
یعنی بازی در مجموع دو شخصیت اصلی داره که با یکی (که بعدها تبدیل به انگل میشه) اوایل داستان رو تجربه میکنیم و میرسیم به اونجا که اوضاع خراب میشه و انفجار و اینا رخ میده و میافته زمین و اگه درست یادم باشه یه مایعی میاد سمتش. با اون یکی هم (احتمالاً سالها بعد)، ادامه ماجراها رو دنبال میکنیم و از زاویه دید شخصیت دوم، شخصیت اول رو میبینیم که حالا حالت انگل پیدا کرده و میپره روی ایشون و با همدیگه جوش میخورن.
رابطه انگل و این شخصیت هم واقعاً جالبه و یه جورایی میشه گفت اکثر اتفاقات بازی رو با کمک همدیگه جلو میبرن. یعنی طرف به لطف انگل، دو تا دست اضافه هم داره که براش مهمات و این جور چیزها رو حمل میکنه و این طوری نیست که فقط به ضررش کار کنه.
همین چیزها هست که باعث میشه Scorn برای من تبدیل یه تجربه منحصربهفرد و کمنظیر بشه که مشابهش رو زیاد ندیدم و یه سری از صحنههای بازی تا سالها توی ذهنم باقی میمونه، از جمله آخرین سکانس که واقعاً چیز عجیبی بود:
اون موقع که روی گیم پس بود وقت نکردم بازی کنم و متاسفانه به علت یه تصور اشتباه با agony فکر کردم دارمش رو ps5 و پاکش کردم!
امروز بالاخره تصمیم گرفتم بازی رو بخرمش.
بعضی بازی ها تو صنعت میان که نمونه و مشابه شون خیلی کمه و همین طور تجربه ای هم که ارائه میدن مخصوص خودشونه.
واسه همین بنظرم به عنوان یه گیمر نباید خودمون رو از تجربه همچین عنوان هایی که شاید تو نسل خیلی کم باشن محروم کنیم.
اون موقع که روی گیم پس بود وقت نکردم بازی کنم و متاسفانه به علت یه تصور اشتباه با agony فکر کردم دارمش رو ps5 و پاکش کردم!
امروز بالاخره تصمیم گرفتم بازی رو بخرمش.
بعضی بازی ها تو صنعت میان که نمونه و مشابه شون خیلی کمه و همین طور تجربه ای هم که ارائه میدن مخصوص خودشونه.
واسه همین بنظرم به عنوان یه گیمر نباید خودمون رو از تجربه همچین عنوان هایی که شاید تو نسل خیلی کم باشن محروم کنیم.
امیدوارم لذت ببری! البته لذتش با لذتهای دیگه متفاوته و انقدر اتمسفرش ویرانگره که چیزی از روح و روان آدم باقی نمیمونه!
همونطور که گفتی، به نظرم این جور بازیها که مشابه زیادی ندارن رو بد نیست امتحان کنیم. مخصوصاً وقتی روی سرویسها میان یا تخفیف میخورن، ارزش داره که آدم یه سری بهشون بزنه و اگه با سلیقه کسی جور دربیان، ممکنه عاشقشون بشه. با اینکه یه سری انتقادها به Scorn رو درک میکنم و به هر حال بازی مشکلاتی داره، ولی واقعاً برام تجربه عجیب و متفاوتی بود و بدجوری اسیرم کرد.
امیدوارم لذت ببری! البته لذتش با لذتهای دیگه متفاوته و انقدر اتمسفرش ویرانگره که چیزی از روح و روان آدم باقی نمیمونه!
همونطور که گفتی، به نظرم این جور بازیها که مشابه زیادی ندارن رو بد نیست امتحان کنیم. مخصوصاً وقتی روی سرویسها میان یا تخفیف میخورن، ارزش داره که آدم یه سری بهشون بزنه و اگه با سلیقه کسی جور دربیان، ممکنه عاشقشون بشه. با اینکه یه سری انتقادها به Scorn رو درک میکنم و به هر حال بازی مشکلاتی داره، ولی واقعاً برام تجربه عجیب و متفاوتی بود و بدجوری اسیرم کرد.