همین الان تاپیک رو ببندید و ادامه ندید . عواقب خواندن پست ها بر عهده خود کاربر خواهد بود . از اینجا وارد تاپیک اصلی بازی بشید
آخرین ویرایش:
شما پست اول به اون بزرگی رو ندیدی؟؟؟
اپیلوگ بازی نشون داد سیدی چه شخصیت خفنیه اصلا ازش خوب استفاده نکردن امیدوارم یه dlc مکزیک بدن اینم باشهبازی شدیدا نیاز مستعد یه dlc داستانی جدید هست
اون هم مپ دست نخورده که بعد از اتمام بازی قابل گشت و گذار هست با اضافه مکزیک که لو رفت که قابل استفاده هست نشون میده این بازی هنوز کشش داستانی داره
حالا با چه کاراکتری واقعا خدا میدونه
شاید با سیدی ادلر
واقعا موافقماپیلوگ بازی نشون داد سیدی چه شخصیت خفنیه اصلا ازش خوب استفاده نکردن امیدوارم یه dlc مکزیک بدن اینم باشه
---------
بنظرم یکی از بهترین لحظات داستان بازی بخشی که سرخپوستا میان واقعا عالیه اون ماموریتا، این کشمکش داچ و آرتور وسطای بازی خیلی تکراری میشه ولی جمع بندی خوبی داره از موقعی که آرتور مریضیش شدید میشه خط داستانی بازی اوج خفنی میگیره که خیلی خوبه اون لست راید بازی با اون موزیک بینظیرش محشر بود کلا آرتور بهترین کارکتریه که راکستار ساخته
راستی سیدی شوهرش کیه؟واقعا موافقم
اگر دقت کرده باشی جان و سیدی و چارلز مرحله اخر که میخوان برن سراغ میکا تو مکالماتشون میگن که هرکدوم بعد کشتن میکا دوست دارن کجا برن که چارلز میگه برم کانادا و اونجا زن بگیرم و سیدی میگه که شاید برم جنوب آمریکا
بهترین کاراکتر تاریخ راکستار جان مارستون بود که آرتور از اونم بیشتر به دلم نشست و نمیدونم راکستار چه علاقه ای داره کرکترهای محبوبی که ساخته رو اینطور میکشه
امیدوارم تو dlc یا rdr بعدی بازم به نحوی آرتور رو ببینیم
راستی کسایی که بازی رو تموم کردن حتما برید و بقیه اعضای گنگ رو پیدا کنید مثل مری و تیلی د آشپز پیرسون و rain falls و بقیه
یه سر هم سرقبر آرتور برید و براش یه فاتحه بخونید
قبرش همونجایی هست که کشته شد
همون اول بازی توسط گنگ اُدریسکول کشته میشهراستی سیدی شوهرش کیه؟
Sent from my BND-L21 using Tapatalk
چهارتا پایان نداره در واقع بهتره بگیم ۴ تا روایت مختلف برای مرگ ارتور هستش .تو مرحله اخر چپتر ۶ اونجا که بهت حق انتخاب میده که کمک مارستون کنی یا بری دنبال پول ها اگه بری کمک مارستون از کوه میری بالا بعد از مارستون جدا میشی میکا میاد باهاش میجنگی داچ هم میاد اگه آنرت پایین باشه میکا با یه گلوله تو سرت میکشتت اگه آنرت بالا باشه ولت میکنن میرن تو هم از بیماری سل که داری با لبخندی به لب میمیری.اگه بری دنبال پول میری تو غار بازم میکا و داچ میان اگه آنرت کم باشه با چاقو کشته میشی اگه آنرت بالا باشه در اثر بیماریت میمیری.دوستان چهار تا پایان بازی چطوریه اگه میشه نحوه رسیدن به هر کدوم رو توضیح بدید؟
داچ آدم تماما سیاهی نبودچه حالي ازم گرفت راك استار پنجشنبه شبي من نمي دونم چه سيستميه تو اين سري بازي كه كاراكتر هاي به اين پرفكتي رو يكي يكي مي كشن برادران هاوسر ! نكنيد اقا ما با اين كاراكترا كلي ارتباط برقرار مي كنيم و اخر سر همش بالا سر قبر طرفيم اصلا فكرشم نمي كردم ارتور بميره و تو كل بازي با اينكه همش منتظر يه فرصت بودم كه يه ماموريت با جان مارستن كبير برم ولي از لحظه مرگ ارتور و به دست گرفتن كنترل جان حالم گرفته شد ! چقدر خوب بود شخصيت پردازي ارتور و چه حيف كه مرد . كلي باهاش كار داشتم تو مپ ولي چند تا ماموريت اخر خيلي ضربتي بود و بعدم مرگ ! امون بديد بابا يادمه يكي از منتقد هاي بازي راجع به داستان نوشته بود جسارت نسخه اول رو نداره !! فاز طرف چي بوده نمي دونم ولي جسارت بيشتر از اين من نديدم واقعا ! هند بود سينما رو به اتيش مي كشيدن تنها ايراد داستان واسه من صحنه اخر بازي و حركت داچ بود ! خيلي جالب و منطقي نبود شليك به مايكل توسط داچ ! يهو طرف منقلب ميشه بعد اينهمه سال اونم يه رئيس دار و دسته دزدا ! كلام اخر اينكه ممنونيم از راك استار و منتظريم واسه نسخه سوم !!
p.s : مكزيك كه نميشه بري تو بازي ؟ قسمت هايي كه تو نقشه نسخه قبلي بود مقداريش تو اين نسخه هست ولي هيچ ماموريتي توش نداد . خودمم رفتم يه ذره اون ورا گشتم خبري نبود !
با اين اوصاف و با حركتي كه جان مارستن تو نسخه اول رو داچ زد خيلي كار نامردي كرده جان مارستن ! داچ جونشو نجات داد و به مايكل شليك كرد ولي جان بعد ها به خاطر تهديد كلانترها و حفظ خونوادش مي ره داچي رو مي كشه كه اينجا نجاتش داد !داچ آدم تماما سیاهی نبود
میشه گفت خاکستری بود
واقعا اهدافش بود که به این راه کشونده بودش..
وقتی جان تو مرحله اخر تمامی اعضای مایکا رو قتل عام میکنه، داچ بهترین فرصت رو استفاده میکنه که از شر مایکا راحت بشه بخصوص که معلوم بود هنوزم بخاطر آرتور با خودش صاف نبود
یکجور عذاب وجدان
یکجور حس پدری که باعث مرگ فرزندش شده
دیدید که حتی پولها و طلاها هم براش دیگه مهم نبود..
خلاصه بگم داچ برای اهدافش آدم میکشت همونطور که جان مارستون هم برای خانوادش آدم میکشت.
من داچ و جان رو تو یه سطح میبینم از نظر همون تم شخصیتی که بالا گفتم
همگی میدونیم که جان مارستن تو نسخه اول بخاطر خانوادش چه کارها که نکرد
ولی در مورد داچ:
داچ دو قطبی بود
یه قطب سرکش و بیرحم و یه قطب رئوف و سخاوتمند
داچ عملا از وقتی بهم ریخت که هوسیا رو از دست داد
هوسیا قطب سرکش داچ رو تو این سالها با منطقی که داشت کنترل میکرد اما وقتی هوسیا کشته شد دیگه داچ دیوونه شد
اما در مورد آرتور
من آرتور رو فداکارترین کرکتر میبینم
خانواده ای نداشت که براش خودشو فدا کنه اما همه اعضای گنگ براش خانوادش بودند
هدف آرتور چی بود؟
شاید همگی فکر کنید آرتور در مورد وفاداری به داچ دچار تزلزل شد تا جایی که حتی در پاسخ به سوال جان در مورد وفاداری دیدید که چطور پاسخش رو دار اما من میگم آرتور تا آخرین لحظه وفادار بود .وقتی برگشت به کمپ که مایکا رو رسوا کنه با اینکه خیانت داچ رو دوبار در مورد خودش و جان دیده بود بازهم داچ اونقدر براش مهم بود که بازم خطابش به داچ بود.
آرتور دیگه نمی خواست وفادار به آرمانهای گنگ باشه و نه داچ..
آرتور واقعا منو تحت تاثیر قرار داد. سنگ صبور همه اعضا بود و این بود که آرتور رو بزرگ میکرد حتی خیلی بزرگتر از جان..
آرتور وقتی از بلایی که سر خانواده داونر آورد آگاه شد دیگه یه یه پوچی رسید حتی قبل از اینکه متوجه مریضیش بشه
دیدید که چطور هوای همسر و فرزند اون بدبخت رو داشت
آرتور انقدر بزرگ بود که وقتی نامزدش بهش گفت بیا تا باهم فرار کنیم و یه زندگی جدید تشکیل بدیم بخاطر اینکه یه قانون گریز بود حاضر نشد نامزدش رو تو خطر بندازه ولی جان اینکارو کرد و نتیجه اشم توی نسخه اول دیدیم
البته داچ دیگه تو اواخر نسخه اول آدم تباهی شده بود یکجورایی حقش بودبا اين اوصاف و با حركتي كه جان مارستن تو نسخه اول رو داچ زد خيلي كار نامردي كرده جان مارستن ! داچ جونشو نجات داد و به مايكل شليك كرد ولي جان بعد ها به خاطر تهديد كلانترها و حفظ خونوادش مي ره داچي رو مي كشه كه اينجا نجاتش داد !
A. MORGAN
استاد این سیدی اولش یه خانم ترسو بود بعدا چجوری شد این پهلون؟ سوال دوم نمیشه باهاش ازدواج کرد بدجوری رفته تو دلمالبته داچ دیگه تو اواخر نسخه اول آدم تباهی شده بود یکجورایی حقش بود
جان ازش کینه داشت
یکبار رهاش کرده بود
ممکن بود جان اینو هم ببخشه اما بخاطر خانوداش هرکاری که لازم بود رو میکرد
میدونی تو پست قبلم گفتم که آرتور چطور نامزدش رو رها کرد که خطری تهدیدش نکنه
یکجور فداکاری محض
جان مارستون تو سکانس پایانی نسخه قبل به این باور میرسه که دیگه بودنش چیزی جز دردسر نداره برا خانوادش
خودشو فدا کرد تا اونا دیگه امن باشن
اینجا بود که جان رستگار میشه
شاید اگر جان کشته نمیشد انقدر کرکتر تحسین برانگیزی نمیشد
دقیقا در مورد آرتور هم همین قضیه صدق میکنه
داستان رستگاری یک و دو