The many miles we walked
The many things we learn
The building of the shrine
Only just to burn
That's the way it is
That's the way it is
May the wind be at your back
Good fortunes at your hands
May the cards lay out a straight
All from your command
That's the way it is
That's the way it is
Shine light into darkness
Shine light into darkness
آرتور مورگان در سال ۱۸۶۳ از پدر و مادری با ریشهی ولزی به نام بیتریس و لایل مورگان متولد شد. پدر او که فردی مجرم و یاغی بود در سال ۱۸۷۴، وقتی آرتور یازده ساله بود به خاطر سرقت دستگیر شد.
آرتور در حدود سال ۱۸۷۸ توسط داچ ون در لیند و هوزئا متیوز انتخاب شد تا به باندشان بپیوندد. آرتور که داچ را همانند پدرخواندهی خود میدانست، چشماندازی مشترک با او پیدا کرد و یک زندگی آزاد به دور از حاکمیت قانونی و مسئولیتهای شهروندی را آغاز کرد، و به یکی از اولین اعضای باند ون در لیند تبدیل شد. آرتور مورگان در نقطهای از دوران جوانیاش با دختری به نام مری گلیس آشنا شد و این دو عاشق هم شدند. با این حال اولویت زندگی مجرمانهی آرتور باعث شد تا خانوادهی مری از موضوع ناراضی باشند و به همین ترتیب رابطهی این دو به انتها رسید.
آرتور بعدها با پیشخدمت جوانی به نام الیزا آشنا شد و حاصل رابطهی آنها پسری به نام ایساک شد. الیزا میدانست که آرتور چه جور فردی است اما هر حمایتی از طرف او را قبول میکرد. آرتور هر چند ماه یک بار به دیدار الیزا و ایساک میرفت و برای چند روز پیش آنها میماند. یک روز وقتی آرتور به خانهشان رسید، دو صلیب را خارج از خانه دید و بلافاصله فهمید که هر دوی آنها مردهاند. او بعدا پی برد که آنها توسط سارقان و فقط به خاطر ده دلار کشته شدهاند. این حادثه باعث شد تا آرتور سفت و سختتر شود چرا که تاکنون چنین دردی را تحمل نکرده بود. مرگ
بعد از پی بردن آرتور به بیماری سل خود، در هنگام حملهی پینکرتونها به کمپ باند ون در لیند، او که میدانست مرگش نزدیک است تمام داراییهای خود را به جان مارستون بخشید تا او زندگی جدیدی را شروع کند. پس از آن آرتور دو تصمیم را پیش روی داشت: یا از سلامت و امنیت مارستون مطمئن شود، و یا این که ریسک کند و برای برداشتن گنج داچ به کمپ باز گردد. در هر دو صورت آرتور تقابلی نهایی با مایکا بل خواهد داشت. بعد از نبردی سخت میان آن دو داچ در محل حاضر خواهد شد و آن دو را پیش از این که کسی کشته شود متوقف خواهد کرد. آرتور رو به داچ از جاسوس بودن بل خواهد گفت که در تمام این مدت برای پینکرتونها کار میکرده است. آرتور به وفاداری نامتعارف بل نسبت به داچ نیز اشاره کرد. داچ که گیج و سردرگم شده بود تصمیم گرفت به آرامی محل را ترک کند و آن دو را به حال خود رها کند.
در نهایت اگر سطح شرافت آرتور بالا باشد مایکا با خشم و عصبانیت محل را ترک خواهد کرد، و اگر در کمپ باشند گنجینهی داچ را نیز با خود خواهد برد. در طرف دیگر اگر سطح شرافت آرتور پایین باشد، آرتور به آرامی روی زمین خواهد خزید و بل با شلیک گلولهای به سر یا خنجری در پشت (بسته به موقعیت محل) باعث مرگ آرتور مورگان خواهد شد.
اگر آرتور توسط بل کشته شود تصویر یک گرگ و جنگلی مه گرفته نشان داده خواهد شد. اما اگر مورگان زنده بماند، او خود را به سمت درختان یا صخرهای خواهد کشاند تا آخرین طلوع خورشید را با منظرهای از حضور یک گوزن ببیند. او لحظات آرامی را سپری خواهد کرد و در نهایت تسلیم بیماریاش شده و خواهد مرد.
فاصله زمانی اتفاقات Revolver و RDR2 حداکثر 19 ساله؛ تو سال 1899 هارلو تو دهه 30 یا 40 زندگیش باید باشه نه اندازه Uncle پیر
یه سری هم میگن هارلو Landon ricketts که تو نسخه 1 می بینیمه، که این بیشتر از نظر سنی، مهارت تیراندازیش و بخصوص اطلاعش از Deadeye میشینه روش ولی خب اونم سیگارت کارت اش تو نسخه 2 با همون اسم تو دوران جوونیش هست
از طرف دیگه چه تو نسخه 1 چه 2 وقتی به کمپ های مختف یا NPC هایی که دور آتیش نشستن سر میزنین بعضاً در مورد داستان های هارلو به عنوان یه افسانه و Outlaw قدیمی صحبت می کنن.