all quiet on the western front 2022
9/10
از آخرین باری که یک فیلم ضد جنگ درست و حسابی دیدهایم چند وقت گذشته؟
اصلاً از آخرین باری که یک فیلم ضد جنگ دیدهایم چند وقت گذشته؟
از سینمای اروپا ممنونیم که این هدیه را به ما تقدیم کرده.
بهار سال ۱۳۹۷، رمان ارزانی خریدم که وقتی چند صفحهی اولش را خواندم بخاطر صحافی بد، صفحات کتاب از هم جدا شدند. اما دلم نیامد رمان تازه خریداری شده را بیخیال شوم.
با همان وضعیت شروع به خواندن کردم. چند روزی غرق این رمان به نسبت کوتاه بودم. فجایع جنگ جهانی اول را بدون واسطه و تعارفات مرسوم بر فرق سر خواننده میکوبید.
آن زمان اطلاع داشتم که یک فیلم بر اساس این رمان بینظیر ساخته شده اما هیچ گاه فرصت نشد فیلم را ببینم. همین دیروز در پست قبلی مشاهده کرده یک فیلم جنگی جدید عرضه شده.
نامش را که سرچ کردم؛ با همین نابلدی زبان فهمیدم نام فیلم هست: در جبهه غرب خبری نیست…
گفتم شاید یک تصادف باشد انتخاب این اسم اما وقتی فهمیدم اقتباسی از همان رمان معروف است بلافاصله با همین اینترنتی که از وضعیتش باخبریم شروع به دانلود کردم.
امروز فیلم را دیدم. آزار دهنده بود. ضد جنگ بود. پر از بغض و اشک بود و تلخ بود همچون رمانی که از آن اقتباس شده. جنگ همین است. در جنگ خرما و حلوا نمیدهند. جنگ کثافت است. جنگ مقدس نیست…
گویا به رمارک الهام شده بوده که این رمان هیچ گاه منقضی نمیشود. هنوز هم برای انسانهای حاضر در قرن ۲۱ خواندن و دیدن اقتباسهای این رمان دردآور است، اما چرا هنوز به جنگیدن ایمان دارند؟!
به گمانم بزرگترین پیام این چنین آثاری همین است: بس نیست؟ نمیخواهید بفهمید که جنگ چیست؟
کارگردانی درست، انتخاب قابهای مناسب، موسیقی خوب، بازیگران فیت شده با نقش و اتمسفر جالب مناطق جنگی باعث شده به این زودیها این تجربه را فراموش نکنم.
شنیدم که گویا آلمان این اثر را برای اسکار معرفی کرده. امیدوارم موفق شود! هرچند چیزی از ارزش آن کم نمیشود اگر مجسمهی طلایی را کسب نکند.
اگر دلتان برای یک اثر ضد جنگ تنگ شده، اگر مثل من آخرین اثر در مورد جنگ جهانی اول که همان “1917” سم مندز بوده را دیدهاید، پس دست بجنبانید…