hs_gamer
کاربر سایت
من اتفاقاً خودم فیلمهایی که کمتر بهاشون بها داده میشه رو هم میبینم، هم از هالیوود و هم از سینمای مستقل. ولی خب نباید حقیقت رو کتمان کرد که عصر طلایی سینما اون زمان بود، که البته انگار شما با برتر دونستن یه دوره خاص مخالفین... مسلماً همیشه آثاری بوده که در حیطه خودش همون هنگام عرضه درک نشده و زمان بوده که ارزشش رو مشخص کرده. این درک شدن یا بسته به عوض شدن تعاریف توی اون حیطه بوده یا دیده نشدن. اگه «فعلاً» و تعاریفی که از آثار خوب و ارزشمند توی سینما میشه رو در نظر بگیریم، دهههای پنجاه، شصت و هفتاد رو میشه عصر طلایی سینما دونست. هم هالیوود و خصوصاً سینمای مستقل. چون دهه پنجاه هالیوود با آثار جان فورد، هیچکاک، ویلدر، فاکس، الیا کازان و غیره (و همچنین دهه هفتاد، کوپولا، اسپیلبرگ و اسکورسزی) به اوج خودش رسیده بود. بازیگرا رو هم حرفی نمیزنم، چون چیز مسلمیه که توی این سه دههای که گفتم بهترین بازیگرای تاریخ سینما وجود داشتن. از اونور توی سینمای اروپا، شاهد موج نوی فرانسه بودیم. این خودش کم چیزی نیست؛ ملویل، گدار، تروفو و... + اون جنب و جوشی که سینمای فرانسه تو اون دوره داشت. سینمای ایتالیا هم با وجود پازولینی و فلینی دیگه به حد اعلای خودش رسیده بود. حالا کنار اینا کوبریک، برگمان، تارکوفسکی، بونوئل، درایر و... رو هم اضافه کن. هر کس دنبال کننده سینما باشه میدونه این اسما فقط اسم نیستن. آثاری ساختن که ارزش هنری سینما رو مشخص کرده.به نظرم این حرف توی تمام مدیومها غلطه. چه سینما چه موسیقی چه بازیهای رایانهای و امثالهم. شاید بشه گفت سینمای هالیوود مجالی به فیلمهای متفاوت با بودجهی بالا نمیده و عملاً فیلمهای بودجه بالا همه اثرهای معمولی و صرفاً پرزرق و برقن ولی در مورد فیلمهایی با بودجه کم یا فیلمهای مستقل به نظرم اتفاقاً الان تو برهه مناسبی هستیم. صرفاً به قدر کافی شناخت از سینمای حال حاضر دنیا نیست. منظورم از شناخت هم اینه که شما وقتی میری سینمای دهه ۵۰ رو ببینی، روش یک عالمه منتقد و نظریهپرداز اومدن نظر دادن و آثار خوبش علک شده رسیده دستت. شما احتمالاً نمیری آثار حتی معمولی اون دهه رو ببینی ولی برای عصر خودت همچین کاری رو میکنی. و فیلمهایی که الان عرضه میشن رو یا بخاطر هایپ یا بخاطر کمتر شناختهشدن نمیتونیم فعلاً "علک" کنیم. شما وقتی بر میگردی به یه دورهای که زمان خوبی ازش گذشته فقط اسامی ماندگارش رو میبینی و چهرههای تأثیرگذار. یه عدشون مؤلف سینما بودن و تأثیرشون هم هنوز بسیار حس میشه ولی این انتظار که هی سینما به خودش مؤلفهای جدیدی ببینه و تکنیکها عوض شه و اینا به نظرم انتظار معقولی نیست. یه مدیوم نمیتونه هی عوض شه. مگر این که به یه مدیوم دیگه تبدیل شه. دیگه بالاتر از "نقاشی" فکر نکنم هنری باشه که خیلی خوب و جامع مدون شده باشه و آخرش از دهه ۸۰ به اینور داریم تابلوهایی با فقط ۱ رنگ میبینیم. منظورم اینه که انقلاب تکنیکال یه حدی داره. بیشتر آدم باید نگاه کنه محتوایی که عرضه میشه در چه جایگاهیه به نظرم.
از فیلمای خوب مستقل هم مثلاً فیلم The Messenger محصول سال ۲۰۰۹ به نظر من یک شاهکاره. همه چیز توی اوج خودش قرار داره. من خودم شانسی این فیلم رو دیدم و مطمئنم با وجود این که بازیگرای معروفی هم توی این فیلم بازی کردن خیلیها هم ندیدنش تازه این از سینمای آمریکا میاد که الان از نظر حجم توجهی که بهش میشه توی دنیا توسط مردم عادی غالبه.
پ.ن: The Messenger رو ببینید.
در مورد اینکه من به اصطلاح الان دارم آثار «علک شده» اون دوران رو میبینم و بررسی میکنم هم حرف شما حقه. ولی خب این فیلمای علک شده رو با فیلمای برتر این دهه بخایم مقایسه کنیم، مسلماً این دهه اخیر کم میاره. هرچند میدونم شاید آثاری باشن که زیر پروپاگاندا و تبلیغات عظیم فیلمهای اکشن و سوپرهیرویی گم شدن و ممکنه هنوز اسمی ازشون نیومده باشه. ولی بهنظرم اگه بعداً ارزش این دسته آثار هم درک بشه باز هم نمیتونن با عصر طلایی سینما رقابت کنن. چون با تعاریفی که «فعلاً» از یه اثر ارزشمند میشه خیلی سخته که بخان با اون دوره رقابت کنن و مسلماً تعدادشون به آثار فاخر اون دوره نمیرسه. (تعدد آثار چشمگیر اصلیترین دلیلی هست که یه دوره خاص رو دوره برتر یه مدیا میدونن)
آیا همین گواهی بر این نیست که دهههای پنجاه و شصت و هفتاد دوران طلایی سینما بودن؟ همین که عیار واقعی سینما مشخص میشه و از تکنیکهاش به نحو اعلا استفاده میشه و شکل نهایی اون رو بالاخره میبینیم؟شما وقتی بر میگردی به یه دورهای که زمان خوبی ازش گذشته فقط اسامی ماندگارش رو میبینی و چهرههای تأثیرگذار. یه عدشون مؤلف سینما بودن و تأثیرشون هم هنوز بسیار حس میشه ولی این انتظار که هی سینما به خودش مؤلفهای جدیدی ببینه و تکنیکها عوض شه و اینا به نظرم انتظار معقولی نیست. یه مدیوم نمیتونه هی عوض شه.
مسلماً کسی انتظار نداره که الان فردی بیاد و تکنیکهای کلی سینما که بهترین حالت خودشون گرفتن رو تغییر بده و انقلابی در حد آثار هیچکاک یا همشهری کین بهوجود بیاره. همین که بیاد با همون معیارهای قدیم یه مفهوم رو انتقال بده و یه هارمونی زیبا بین فرم و محتوا بسازه کافیه... چون راه رو قبلاً یکی دیگه آسفالت کرده.
بعد شما چرا فک میکنی وجود یه عصر طلایی توی یه مدیوم چیز غلطیه؟ (خط اول) دورهای که هنرمندهای تاثیرگذار بیان و خلاصه آثاری بسازن که صد سال دیگه هم چیزی از ارزششون کم نمیشه و تعدد این آثار به نسبت زمانهای دیگه بیشتر باشه، عصر طلایی یه مدیوم هست دیگه.
حرفتون در مورد مشخص نشدن ارزش آثار اخیر رو اگه در نظر بگیریم، باز فرقی به حال وجود یه عصر طلایی نمیکنه. چرا فک میکنید من به جای گفتن اون سه دهه مثلاً دهه هشتاد یا دهه سی رو نگفتم؟ چونکه توی این محدودههای زمانی هم مطمئناً آثار فاخر و ارزشمندی عرضه شده ولی تعددشون نسبت به اون دوره کمتر بوده. همین «تعدد» هست که باعث میشه این محدودههای زمانی نتونن در زمره «عصر طلایی» سینما قرار بگیرن...
پ.ن: من توی کامنت اولم هم گفتم که وجود عصرطلایی سینما باعث نمیشه که کلاً بگیم سینما رو ولش دیگه چون برگمان و کوبریک نداره. نه. این دلیل نمیشه که چشممون روی آثار فاخر الان رو ببندیم. وجود دهههای پنجاه، شصت و هفتاد یه موهبت بود که برای سینما دوستانه که باید ازش نهایت لذت رو ببرن. الان هم آثار ارزشمند و بعضاً شاهکار کم نداریم ولی خب تعدادشون کمتره نسبت به اون زمان.
پ.ن2: بحث خیلی گستردهاس. روش سقراطی میطلبه.