من اين فيلم رو خيلي وقته ديدم زياد از ديالوگاش يادم نيست واسه همين هر چي يادم مونده ميگم. نميدونم دقيقا درست باشه يا نه.
به خاطر داش خليل گل كه كلي زحمت ميكشه تو اين سايت.
اونجا توی دادگاه چی مشیه که پدر روحانی یه هو ترعه میشه
ترعه؟ نفهميدم منظورت چيه.
اون پروفسوره چش شد که از دست زنه فرار کرد و رفت زیر ماشین
پدر روحاني ميگه كه هر كي بخواد دنبال اين پرونده بيفته نيروهايي هستن كه نميزارن كارشو انجام بده و اون پرفسوره رو هم همين بلا رو سرش اوردن و ترسوندنش و باعث شد كه بره زير ماشين
اونجايي كه مياد پيش وكيله ميگه كه به پدر روحاني بگو كه ميدونم شياطين وجود دارن من ميدونم چه كارهايي از دستشون بر مياد بعدش انگار يه چيزي ميبينه كه يهو ميترسه و عقب عقب ميره و ماشين بهش ميزنه.
بعد اینکه اون حرف های توی تویله با اون جن چی بودش پدره میخواست اسمشو بدونه
اونجا پدر روحاني ميگه تو كي هستي تو بدن اين دختر رفتي اونم ميگه يك دو سه چهار پنج شش كدومشو ميخواي بدوني؟ در واقع شش تا جن داخل بدن اون دختر رفته بودن بعد دختره از پنجره ميپره پايين و ميره تو استبل دوباره پدر ميگه كه شش نامت رو به من بگو اونم اينا رو ميگه:
ما انانيم كه در درون زندگي ميكنند.
من انم كه در
قابيل ميزيست.
من انم كه روزي به
يهودا وارد شد.
من انم كه در
نرو زندگي ميكرد.
من انم كه به
لژيون وارد شدم.
من
بليال هستم.
و در اخر هم ميگه من
ابليس هستم. شيطان در قالب جسم.
و اینکه چطور دختره توی آخرین صفحه هنوز اونقدر بدنش داغون نشده بود
ولی توی عکس های دادگاه این قدر داغون شده بود
همون طور كه قبلا هم من گفتم فيلم صحنه ي كشته شدن دختر رو نشون نميده اون عكس مال بعد از كشته شدن اميلي هست فيلم اونو نشون نميده.
در واقع اميلي بعد از اون اخرين جن گيري ديگه اجازه نميده كه جن گيري روش انجام بدن چون سرنوشتشو قبول ميكنه حالا جلوتر توضيح ميدم چرا.
و اینکه اون سوال پایانی از دختره چی بودش فکر کنم سوال میکرد که میخوای بمونی یا بری یه همچین چیزی بودش
اونجا در واقع روح اميلي از تنش بيرون اومد بود و مريم مقدس رو ميبينه كه به اميلي ميگه كه ميتوني با من بياي و به ارامش برسي و يا ميتوني همين جور بموني و رنج زيادي بكشي ولي
از اين رنجي كه تو ميكشي بسياري به دنياي ديگر ايمان پيدا ميكنند.
بعد اميلي تصميم ميگيره كه بمونه.
اون جریان سوارخ شدن دست دختره مثل به صلیب کشیدن چی بودش
اون زخم ها رو در واقع
استيگماتا ميگن حالا نه در اين فيلم كلا زخم هايي كه روي دست و پاي عيسي ايجاد شده بود در اثر به صليب كشيدن رو استيگماتا ميگن.
و پدر روحاني معتقد بود كه اين زخم ها يك نشانه هستن نشانه
لمس كردن كسي توسط خدا
اون نامه ای که کشیش خوند جریانش چی بود
اون نامه اي بود كه اميلي بعد از ديدن مريم مقدس و اينكه تصميم گرفت بمونه نوشته و جريان رو توضيح ميده.
برای چی جن میخواست به اون زن وکیله حمله کنه و بعدش منصرف شد
بالا گفتم كه در واقع اون نيروها نميخوان پدر روحاني پيروز بشه.
در اخر هم بگم كه اين فيلم بر اساس واقعيت ساخته شده بود بر اساس زندگي واقعي اميلي رز.
خوب اميدوارم فيلم دستت اومده باشه.