|Deus Ex : Trivia| پست اول را بخوانید ( خطر اسپویل )

shayan7

کاربر سایت
Aug 14, 2010
1,025
من چندتا تا سوال دارم:یکی اینکه چرا اسمه بازی Deus Ex ِ؟؟بعد این نسخش,نسخه چندمشه؟؟
بعدم اینکه:
این Megan آخره بازی چی شد؟؟!
 
آخرین ویرایش:

amirhosein s.a

کاربر سایت
Oct 10, 2010
785
نام
experimental man
من چندتا تا سوال دارم:یکی اینکه چرا اسمه بازی Deus Ex ِ؟؟بعد این نسخش,نسخه چندمشه؟؟
بعدم اینکه:
این Megan آخره بازی چی شد؟؟!
مگان که خودم نفهمیدم این نسخه سوم ولی اگر SNOWBLINDحساب نکنیم اسم بازی ننمیدونم اینم سوال شد :d
 

redder

کاربر سایت
Nov 15, 2010
681
اقا یه با مرامی میشه یه تاپیک بزنه و داستان deus ex 1 رو برامون تعریف کنه؟ اصلا" چی میگذره تو این دنیا ، کی به کیه و از این جور اطلاعات. 7-8 خط باشه هم ممنون میشم. من 1 و 2 ش رو دانلود کردم. منتها شماره یکش دیگه واقعا بعد این همه سال برام قابل تحمل نیست .. فقط خواستم داستانشو بدونم تا بتونم شماره 2 ش رو شروع کنم. خیلی ممنون :)
 

Witch_King

کاربر سایت
Jun 13, 2011
177
نام
محمدحسین
دکوری :D
من از نسخه ی 1 و 2 که فقط کاور دیدم :D
درهرحال من نمیدونم، این قضایا قبل از نسخه ی 1 و 2 اتفاق میفته یا بعد از اون؟ :D
اما چیزی که به نظر میرسید، با دوتا از پایان ها در آخرش چیز اضافه ای میدیدن
با پایان دارو با اینکه نشون میده اون بخش Augment خاموش میشه و دستگاه ها رو به خاموشی میرن، اما یک سوسو میزنه و روشن میشه یک لحظه همه جا که این یعنی ادامه داره :D
پایان Sarif رو هم انتخاب کنی، میبینی همه به یک نوزاد Augment ختم میشه
به نظر من ادامه ی این بازی چیزی از مخلوط این دو داستانه

این مگان هم نشون دهنده ی آدمای حزب باده، هرجا به نفعشه میره :پی
 

Delta Ex

کاربر سایت
May 5, 2011
838
نام
رفیق مَمّد
به به! چه بچه های مطلعی داره این فروم. یعنی 2 نفرم نیستن که داستان اینو بدونن؟!
نشمه ی برار ما الکس جنسن رو میدزدن و اون یارو کچل جهوده یک تیر خلاصش میکنه، بعد آگمنتیشن وصل میکنن به برارمون و سَریف که یکی از شرکتهای سازنده ی آگمنتیشنها هستش میفرستش اینور اونور (بخدا اول بازی یادم رفته) تا اینکه برارمون میفهمه نشمه ش و تیمِ علمیش زنده ست و میره نجاتش میده.
داستان Super Mario Bros. رو یکم پیچیده تر کن جواب میگیری.
 
آخرین ویرایش:

Delta Ex

کاربر سایت
May 5, 2011
838
نام
رفیق مَمّد
داستانش اونقدر مزخرفه که ارزش بازگو کردن نداره.
همون داستانهای سایبورگِ مجلات Pulp هست. همین.
ولی هیچکس بازی رو برای داستان نمیکنه، و در کل داستان مزخرفِ Pulpـی تاثیری به اینکه بازیِ خوبی هست نداره.
 

amirhosein s.a

کاربر سایت
Oct 10, 2010
785
نام
experimental man
ایول یکی اومد سوالا جواب داد اقا این مگان اخر بازی چی شد؟

---------- نوشته در 08:04 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 07:56 PM ارسال شده بود ----------

نشمه ی برار ما الکس جنسن رو میدزدن و اون یارو کچل جهوده یک تیر خلاصش میکنه، بعد آگمنتیشن وصل میکنن به برارمون و سَریف که یکی از شرکتهای سازنده ی آگمنتیشنها هستش میفرستش اینور اونور (بخدا اول بازی یادم رفته) تا اینکه برارمون میفهمه نشمه ش و تیمِ علمیش زنده ست و میره نجاتش میده.
داستان Super Mario Bros. رو یکم پیچیده تر کن جواب میگیری.[/QUOTEممد دقت کردی الان چه ارزشی باسه بازی قاعل شدی ؟اون جهود اسمش نمیر بود ایلومانتی عضویت داره دزد اصلی مگان است .داستان بازی هم خیلی گیرا تر از بایوشاک است پر از جمله های سیاسی و مبانی ایلومانتی است .فقط باید بشینی ایمیل ها بخونی اگه مترجم داشته باشیم کل بازی باست جمع میکنم چون کلی مطلب سراغ دارم فقط مترجم ندارم .
QUOTE=Witch_King;1592808]دکوری :D
من از نسخه ی 1 و 2 که فقط کاور دیدم :D
درهرحال من نمیدونم، این قضایا قبل از نسخه ی 1 و 2 اتفاق میفته یا بعد از اون؟ :D
اما چیزی که به نظر میرسید، با دوتا از پایان ها در آخرش چیز اضافه ای میدیدن
با پایان دارو با اینکه نشون میده اون بخش Augment خاموش میشه و دستگاه ها رو به خاموشی میرن، اما یک سوسو میزنه و روشن میشه یک لحظه همه جا که این یعنی ادامه داره :D
پایان Sarif رو هم انتخاب کنی، میبینی همه به یک نوزاد Augment ختم میشه
به نظر من ادامه ی این بازی چیزی از مخلوط این دو داستانه

این مگان هم نشون دهنده ی آدمای حزب باده، هرجا به نفعشه میره :پی[/QUOTEاین قضایا بعد 25 سال قبل از نسخه اول است دوتا گزینه بود نه پایان چون اخر سر یک کات اسکین نشون داد اتفاقات این بازی همه داستان نسخه اول بازی به وجود میاورد درضمن من وقت نداشتم ولی تا حدودی تاپیک وتا ظهور فربودکنترل خواهم کرد

---------- نوشته در 08:26 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:04 PM ارسال شده بود ----------

fridah malik
خودم : اسم عربی داره خیلی عجیب تو نسخه اول هم عین همین خبر نگار بود دقیقا همین ویژگی داشت .ولی این بیوگرافی با گوگل ترجمه کردم اگه مشکلی داشت سوال کنید در مورد شخصیت .عموم اسم های سازمان ها یا شبیه یا واقعا وجود دارد پس قوه ی سیاسی تون قدرت بدهید
Faridah خلبان ارشد در حال حاضر برای VTOL در صنایع Sarif (جایگزین خلبان بازنشسته بومی ماریو) ، او به اتهام حمل و نقل و تحویل Sarif صنایع در VIP برای هر سفرهای که نیاز به حمل و نقل هوایی است. او به عنوان یک کارمند اختصاص داده شده و خلبان با گاهی تمایلات پرواز overzealous ثابت کرده اند که او در میان بهترین ها در آسمان اشاره کرد.

با توجه به منابع انسانی Sarif صنایع ، از آن شده است اشاره کرد که درگیری کوچک بین Faridah مالک و فرانکلین فیلیپس رخ داده است. در این گزارش اشاره تنها که فرانکلین نظارت Faridah در نگهداری برای VTOL شرکت. نزاع لفظی بر سطح تعادل لطفا ثبت آسانسور VTOL فوران زمانی که Faridah زده فرانکلین. بدون اتهامات عنوان شده علیه Faridah واصل شد و به او هشدار کلامی از منابع انسانی صادر شد.


Deu***HRSpoilerLogo.png : پایان جهان نیست ، اما شما می توانید آن را از اینجا ببینید...." -- بازی برای Deus سابق : انقلاب بشر را دنبال. Deu***HRSpoilerLogo.png


Faridah بیشتر وقت خود را صرف به سادگی پرواز جنسن بین مکان فراهم می کند و او را مشاوره اطلاعاتی از طریق infolink آدم. در هنگ SHA (در سفر اول) ، ملک کمک خواهد کرد که Jensen را برای محکوم کردن آن مرد مسئول برای دوست وی ، قتل Evelyn کارمایکل نیاز دارند ، بنابراین شروع شانگهای عدالت طلب.

پس از بازگشت به هنگ SHA ، ملک خواهد شد به یک پورت دیگر در هنگ SHA هدایت می شوید و پایین خفه Belltower دارای حق اعمال SAM شات. او مجبور خواهد شد برای انجام یک تصادف فرود ، با جنسن به سختی در زمان بیرون آوردن. 5-6 belltower سربازان نور ، 2 سربازان سنگین ، 2 تک تیر و حتی Boxguard 80 - X VTOL و باز او را آتش را احاطه کرده است. اگر جنسن را کشت یا غیر فعال کردن آنها را در زمان ، VTOL آسیب بیش از حد و حفظ منفجر ، از کشتن مالک. اگر جنسن مدیریت برای رسیدن به آسانسور helipad قبل از منفجر VTOL ، سربازان Belltower مالک بیرون کشیدن هواپیما و اجرای او را.

موثرترین راه برای نجات او است به استفاده از الماس برگشت.357 به روز رسانی با دور FRAG و مجله توسعه یافته ، در صورتی که بازیکن یک -- می تواند نسبتا به سرعت آتش ، کشتن نگهبانان Belltower طبیعی در یک ضربه ، و حتی کشتن M404 - دارای حق اعمال heavies اگر دو بار اصابت گلوله به طور مستقیم. Heavies اهداف اولیه ، به آنها می تواند بسیاری از آسیب به Faridah ، تحمیل و بسیاری از سربازان نور در اطراف بشکه مواد منفجره چندین شلوغ. تک تیر بسیار از یک تهدید مطرح نیست ، و می تواند با هر سلاح گرفته شده و 80 - X را می توان تا حدودی به سرعت با نارنجک EMP ، یک راکت MPRS و یا حتی 2-3 مجلات Diamondback به پایان رسید در صورتی که بازیکن FRAG دور.

یکی دیگر از استراتژی این است که استفاده از تفنگ تک تیرانداز از پلت فرم جنسن شروع جنگ در است. او می تواند چند "رایگان می کشد" این راه ، اما ممکن است نیاز پرش به آتش دشمن را به منظور جلب و یا یک خط واضح تر دید به heavies یا ربات ، یک بار آن را airdropped شوید طول می کشد ، دو راکت از پرتاب موشک برای از بین بردن ، بنابراین مطمئن شوید که در پشت پوشش منتظر جنسن بعد از شلیک اولین بازنگری می شود.

همچنین ممکن است تا او را نجات در حالی که ماندن صلح طلب ، به سادگی با فعال کردن حالت پنهان سازی (ترجیحا برای یک فاصله زمانی طولانی تر) و اطراف در حال اجرا ، خیره کننده هر مهاجم ، ترجیحا شروع با مردمان سلاح های سنگین و نادیده گرفتن تک تیر تا هر کس دیگری به پایان رسید. به این ترتیب جای تعجب است به راحتی بر روی مشکل طبیعی است ، به عنوان حالت پنهان سازی بسیار قدرتمند -- حمله باعث نمی شود که شما مرئی و دشمنان تنها ساقه تاریخ و زمان آخرین شناخته شده و موقعیت خود را (به طوری نگه دارید در حال حرکت پس از کسی خیره کننده). اگر شما تصمیم به ربات با استفاده از تقویت گردباد دور ، شما باید با توجه به طوری که دشمنان حیرت زده کرد در داخل شعاع انفجار (بهتر است برای فعال کردن جایگاه گردباد بین هواپیما و روبات) گرفتار نمی پرداخت. هنگامی که ربات انتقادی آسیب دیده آن را به خود تخریبی پس از آن ممکن است مورد نیاز برای کشیدن یک یا دو نفر (معمولا سپاهی سنگین پیشروی به سوی هواپیما) است.

اگر مالک کشته شده است ، جسد او را می توان در مخفیگاه هرفسترس (احتمالا Belltower فروخته شده آنها جسد به طوری که آنها می تواند augmentations او را را ، عصاره مانند آنها با Sevchenko) یافت می شود. اگر ملک است ذخیره می شود ، او بعدا کمک خواهد کرد در این بازی در تاسیسات سنگاپور ، نجات دانشمندان Sarif وجود دارد و همچنین برخورد با تعدادی از سربازان OPS تنظیمات برای جنسن.
faridah-malik-and-her-business-vtol-jet_wide.jpg
 

Delta Ex

کاربر سایت
May 5, 2011
838
نام
رفیق مَمّد
اگر مالک کشته شده است ، جسد او را می توان در مخفیگاه هرفسترس (احتمالا Belltower فروخته شده آنها جسد به طوری که آنها می تواند augmentations او را را ، عصاره مانند آنها با Sevchenko) یافت می شود. اگر ملک است ذخیره می شود ، او بعدا کمک خواهد کرد در این بازی در تاسیسات سنگاپور ، نجات دانشمندان Sarif وجود دارد و همچنین برخورد با تعدادی از سربازان OPS تنظیمات برای جنسن.
من جسدش رو پیدا کردم اما نتونستم کاری باهاش بکنم.
 

amirhosein s.a

کاربر سایت
Oct 10, 2010
785
نام
experimental man
من جسدش رو پیدا کردم اما نتونستم کاری باهاش بکنم.
augmentationsهست غصه وجود ندارد :d

---------- نوشته در 08:52 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:37 PM ارسال شده بود ----------

این بحث فلسفی بازیه
منبع :تالار گفتگو بیداری اندیشه
انسان در غاری تاریك بود، هیچ چیزی دیده نمی شد و تنها نشانه ها بودند. نشانه آب، نشانه سنگ زیر پا، نشانه نسیمی خنك كه از انتهای غار به صورت می خورد و روزی مشعلی روشن شد، آتش قرمز همه چیز را روشن كرد، انسان دیوارها را دید، انتهای تاریكی را دید و سرانجام به سمت انتهای غار حركت كرد. هر چه بیشتر پیش می رفت، بیشتر در مورد پیرامون خود می فهمید. روشنی مشعل همه چیز را هویدا كرده بود. او به دنبال راه خروج از این غار می گشت. به دنبال ریشه خود و سرانجام همه چیز بر انسان آشكار شد. دیگر تاریكی مانع او نبود و انسان باور كرد كه بی نیاز شده، اما روزی كه باران مشعل او را خاموش كرد، بزرگترین حقیقت جهان هستی را كشف كرد... تاریكی در درون او است و مشعلی نیست كه او بتواند آن را روشن كند. پس از سال ها، بالاخره نسخه سوم از سری بازی های Deus Ex منتشر شد.

سری Deus Ex همیشه در مورد زندگی ماشینی انسان و مدرنیزه شدن جهان در آینده صحبت كرده است. بازی فلسفی ای كه حكایتی از ذات انسان و معنویت در كنار مدرنیت را به تصویر می كشد. نسخه سوم این سری كه توسط Eidos Montreal ساخته شده و Human Revolution نام دارد، یكی از بزرگسالانه ترین و روشن فكرانه ترین بازی هایی است كه تا به حال عرضه شده است. بازی ای كه در عمق دغدغه های روز بشریت مکاشفه می كند. سفری كه در آن ایدئولوژی نویسندگان بازی بحث هایی را مطرح می كنند كه كمتر بازی و فیلمی قدرت و عمق آن را دارد. هر چند این بازی وسیع تر از كلماتی است كه من می نویسم و تا با چشم خود تا انتهای داستان آن را نبینید، نمی توانید به كلیت آن پی ببرید، ولی سعی داریم در این مقاله بدون لو دادن مسائل اصلی داستان، بررسی موشكافانه ای در مورد فلسفه این بازی داشته باشیم.

داستان

هالی تریبون (Halie Tribbune) می گوید: "علم بدون تكامل اخلاقی، خطرناك و نابود كننده است." روز به روز علم انسان بیش از پیش پیشرفت می كند. رشد علم در دهه گذشته، بزرگترین جهش در تاریخ بشریت بوده و پیش بینی می شود که دهه بعدی حتی بزرگتر از این باشد. تكنولوژی نانو، پیوند اعضای بدن، رشد و تولید مثل سلول و مولكول، انقلاب در علم ژنتیك، هوش مصنوعی هایی كه دیگر مصنوعی نیستند و ربات های انسان نما تنها درصد كوچكی از جهش یك دهه گذشته هستند. تمام این مسائل دقیقه به دقیقه گسترده تر می شوند و انسان را نیرومندتر از هر زمان می كنند. انسان موجودی مغرور است.

به قول آدام جنسن (Adam Jensen) شخصیت اصلی بازی: "انسان از روزی كه آتش را كشف كرد به خود مغرور شد." آیا حركت در این مسیر به انكار كامل خدا ختم خواهد شد؟ قرن ها است كه بسیاری از افراد، خدا را یك افسانه می دانند. افسانه ای برای سرپوش گذاشتن بر ناشناخته ها و نادانی های ما و هر روز با پیشرفت بیشتر تكنولوژی و كشف بیشتر ناشناخته ها، انسان بیش از پیش به این موضوع دامن می زند، ولی آیا نتیجه، درخشان بوده است؟ داستان Deus Ex: Human Revolution این موضوع را باز می كند و كلمه به كلمه و سكانس به سكانس در قالب شخصیت های خود دیدگاه تمام افراد را شرح می دهد. داستان بازی در سال 2027 اتفاق می افتد.

آینده ای نه چندان دور كه تكنولوژی بایومكانیكالی به نام Augmentation انقلابی در بشریت به وجود آورده است. از این پس، اگر عضوی از بدن انسان به هر دلیلی از كار بیفتد، دیگر حتی پیوند هم نیازی نیست و می توان آن عضو را ماشینی كرد و با استفاده از Augmentation حتی می تواند در داخل ذهن انسان هم تغییراتی ایجاد كرد، مثل بالابردن هوش و... این تكنولوژی، جهشی بزرگ در پیشرفت انسان است، اما باعث مشكلات بزرگی هم می شود. از آنجایی كه استفاده از این تكنولوژی گران است، تنها ثروت مندان می توانند از آن استفاده كنند و همین موضوع به زخم كهنه اختلاف طبقاتی دامن می زند و اینبار این اختلاف تنها در زمینه مالی نیست، بلكه در زمینه ژنتیك است و مصداق ضرب المثل قدیمی: "انسان هایی با خون رنگی هم پیدا می شوند!" است.

Augmentation مسلماً دستاورد بزرگی است، ولی همانطور كه در ابتدای مطلب گفتیم: "علم بدون تكامل اخلاقی، خطرناك و نابود كننده است." Augmentation دقیقاً برخاسته از یك ایدئولوژی واقعی و در حال توسعه به نام ترنسهیومنیسم (Transhumanism) است كه عقیده دارد: "تكامل انسان در علم و تكنولوژی است" و این حرف دقیقاً در تضاد تمام گفتارهای دینی است كه می گوید: "مذهب و دین كمال انسان است." فرانسیس فوكویاما (Francis Fukuyama) یكی از نظریه پردازان بزرگ، از ترنسهیومنیسم به عنوان خطرناك ترین ایدئولوژی بشریت یاد می كند و این در حالیست كه نظریه پردازی دیگر در نقطه مقابل آن می گوید: "ترنسهیومنیسم جسورانه ترین، با جرأت ترین و بلندپروازانه ترین آرزوی كل بشریت است." اختلاف نظرها را مشاهده می كنید؟

Human Revolution در دل داستان خود تمام دیدگاه ها را بررسی می كند و به خاطر دارم كه نویسنده بازی اشاره كرده بود كه برای نوشتن داستان این بازی زندگی بیشتر دانشمندان بزرگ، ثروت مندان و سیاستمدارها را مطالعه كرده بوده تا شخصیت های واقعی بسازد. Augmentation تصویری از آینده ترنسهیومنسیم است كه با نماد h+ نمایش داده می شود و به نظر سازندگان این بازی، این ایده واقعاً مخرب است. در اولین نمایش های بازی كه به صورت CG بود، ما آدام را مشاهده می كنیم كه در دوران رنسانس قرار دارد و دانشمندان آن زمان بدن او را بررسی می كنند. این تصویر دقیقاً از روی یك نقاشی واقعی از دوران رنسانس ساخته شده بود كه در آن اولین حركت های علم برای شناخت بدن انسان صورت گرفته بودند. انسان ها از آن زمان، قصد تغییر در ساختار بدن خود را داشتند، چون عقیده دارند که بدن انسان كامل نیست. شخصیت اصلی بازی كه به وضوح از نامش پیدا است كه به آدم اشاره دارد، سعی دارد به خدا برسد.

او در رویای خود می بیند كه بال های ایكاروس (Icarus) را بدست آورده و در حال پرواز به سوی خدا است. صحنه ای نمادین از غرور انسان برای خدا شدن و ناگهان بال های او آتش می گیرد و سقوط بلندی می كند. این صحنه دقیقاً بیانگر ناتوانی انسان در رسیدن به خدا را نشان می دهد كه همچون حركت كردن به سوی خورشید است. رو به روشنی حركت می كنید، دریغ از این كه به قول عطار نیشابوری: "چون پروانه ای كه دور شمع می چرخد، می سوزیم." اولین صحنه بازی، مردی را در سایه نشان می دهد كه مشغول صحبت كردن با چند شخص بدون چهره است كه روی نمایشگر بزرگی هستند. آن ها در حال برنامه ریزی بزرگی هستند، برنامه ای برای روشن كردن جهت بعدی جهان.

به وضوح معلوم است كه این افراد همان فراماسونرها و یا ایلومناتی ها هستند كه گفته می شود حوادث جهان را اداره می كنند. به شخصه نه می گویم چنین چیزی وجود دارد و نه وجود آن را رد می كنم، ولی سازندگان این بازی به چنین موضوعی اشاره می كنند. محفل ایلومیناتی ها بسیار وسیع است و گفته می شود که آن ها با اداره تأسیسات و شركت های بزرگ و دولت ها بر زمین حكمرانی می كنند. پس از نمایش این صحنه، ما در نقش آدام جنسن شخصیت اصلی بازی قرار می گیریم كه مأمور امنیت یك شركت بزرگ Augmentation به نام Sarif Industries در شهر دیترویت آمریكا است. همسر او، مگان رید (Megan Reed) كه محقق ارشد شركت است، آزمایشگاه Sarif كه رئیس آن دوید سریف (David Sarif) است را نشان می دهد و از آینده تكاملی انسان صحبت می كند و می گوید که حتی دكترها و معلم ها هم از Augmentation استقبال كرده اند.

در این صحنه در یكی از اتاق های آزمایش، یك بمب روانی تست می شود. آدام می پرسد: "معلم ها عاشق این بمب خواهند شد... چطور می تونی وقتی در مورد تكامل صحبت كنی كه تمام استفاده این تكنولوژی برای ارتش هست؟" در طول بازی بارها با چنین صحنه هایی روبرو می شویم كه آدام مخالف چنین تكنولوژی است. روزی گروهی از تروریست های مجهز به تکنولوژی Augmentation به شركت Sarif حمله می كنند و آدام و همسرش را می كشند و همه را قتل عام می كنند. پس از شش ماه، دیوید سریف، آدام را دوباره زنده می كند! حال آدام دو دست و دو پایش Augmentation شده و حتی چیپ های الكتریكی در مغزش كار گذاشته اند و او نیمه انسان و نیمه ربات است.

او از این موضوع ناراحت است و كمی جلوتر در بازی یكی از دوستان آدام، او را می بیند و می گوید: "خدای من آدام چقدر تغییر كردی، با خودت چه کار كردی؟" آدام در جواب می گوید: "اشتباه نجات یافتن را مرتكب شدم." حتی وقتی یكی از افراد وابسته به رئیس های ایلومیناتی به آدام گوشزد می كند كه ما تو را نجات دادیم و این تكنولوژی را به تو دادیم، آدام او را مسخره می كند و با لحنی طعنه آمیز می گوید: "Thanks for Illuminating Me" این عبارت كه در ظاهر به معنی"ممنون از این كه روشنم كردی" است. در واقع به تصور ملحق كردن آدام به ایلومیناتی گفته می شود. افرادی مثل دیوید سریف و گردن كلفت های سیاسی بزرگی كه در بازی با آن ها روبرو می شویم، همه مهره های ایلومیناتی و فراماسون ها هستند كه خواسته یا ناخواسته اهداف آن ها را پیش می برند.

دیوید سریف می گوید: "این آدم ها مثل روح هستند، همیشه در سایه هستند و از همه چیز خبر دارند." در كمتر بازی ای دیده ام كه نام مستقیم فراماسونرها و الیومیناتی نام برده شود و اینقدر منتقدانه به آن ها نگاه شود. پس از زنده شدن دوباره آدام، حال او باید امنیت شركت Sarif را كه هنوز در خطر است، برقرار كند. داستان بازی چنان اوج می گیرد و چنان پیش می رود كه غیر ممكن است بتوانید از آن دل بكنید. این بازی یكی از حرفه ای ترین داستان پردازی هایی دارد که تا به حال دیده ام و حتی كوچك ترین موضوعی را بی دلیل مطرح نمی كند و هر سوالی، پاسخی خواهد داشت. هر چه جلوتر می روید، می فهمید که داستان بازی اصلاً آن طوری نیست كه پیش بینی می كردید.

Deus Ex یك بازی منتقدانه به جهان مدرنیزه شده و بی دین است. جهانی كه چه به خاطر ایدئولوژی های خطرناك سیاستمدارهای خود و چه به خاطر لغزش دانشمندان آن به تباهی نزدیك می شود. هرمس (Hermes) یكی از اندیشمندان بزرگ می گوید: "لغزش دانشمندان چون شكستن كشتی است كه هم خود را غرق می كند و هم مردمان بسیار را." بازی در شهرهای مختلفی اتفاق می افتد و ما مشاهده می كنیم كه چه شورش بزرگی در حال شكل گیری است. این جامعه ای است كه شعار اصلیش "تكامل" است. این جامعه ای است كه در كوچك ترین مقیاسش، ایلومیناتی قصد پرورش آن را دارد، ولی نتیجه جز نابودی نیست.

تمام این مسائل در پایان بازی كه واقعاً یك پایان كوبنده است، بیشتر روشن می شود. دیوید سریف در جایی از بازی می گوید: "این تكنولوژی تكامل انسان است و تكامل چیزی هست كه خیلی ها را می ترساند." آدام در ادامه می گوید: "و خیلی ها را پول دار می كند." بازی هایی مثل Deus Ex و یا BioShock برخاسته از ذهن افرادی هستند كه مخالف چنین سیستم هایی هستند. این كه سیستم زندگی شخص را كنترل كند، بزرگترین دغدغه این افراد است. چپ گرایان افراطی و یا همین فراماسون ها در عین باورهایی كه برای خود دارند، اینكه "آزادی هر فرد و رهایی از محدودیت های دین، باعث رستگاری انسان است" را اصل می دانند، ولی این در حالیست كه به وضوح در بعضی از شخصیت های بازی می بینیم كه آن ها در نقطه مقابل لیبرالیسم و یك جامعه آزاد قرار گرفته اند.

جامعه ای كه در Deus Ex مردمانی كه Augmentation نشدند را به خاطر توطئه علیه دولت و تكنولوژی اسیر می كند. سیاستمداران و اندیشمندانی كه ضد خدا و احدیت می ایستند و خود را خدا می دانند. چنین فرقه هایی برخاسته از زمان های امروز نیستند، بلکه از زمان فراعنه كه انسان خود را خدا نامید، چنین موضوع هایی مطرح بوده اند. فراماسونرها شیطان پرست نیستند، چون اگر شیطان را قبول كنند، وجود خدا را نمی توانند منكر شوند. متأسفانه گاهی برای بسیاری از مردم، به خصوص مردم كشور ما این موضوع خیلی غلط جا افتاده كه چنین فرقه هایی را همانند قرون وسطی به شیطان پرست ها و جادو و تخیل ربط می دهند. تمام این مسائل برخاسته از ایدئولوژی های مختلف است. ایدئولوژی هایی كه باور دارند انسان توانایی بیشتری در پیشرفت دارد و نباید خود را به خاطر مسائلی مثل خدا عقب بیندازد و به همین خاطر آن ها عقیده دارند که علم و تكنولوژی می تواند انسان را در جایگاه خدا قرار دهد و به همین دلیل است كه بیشتر نمادهای آن ها نمادهایی سنتی از دوران فراعنه است.

اما آیا انسان می تواند خدای نفس خود شود؟ آیا نیازهای ما فقط تكنولوژی است؟ این ها موضوعاتی هستند كه باعث فروپاشی دولت ها در بازی هایی مثل BioShock و Deus Ex شده اند. در BioShock خالق این شهر اندرو رایان (Andrew Ryan) شهری به دور از انسان های روی زمین می سازد كه پر شده از روشن فكران و دانشمندان و عقیده دارد که هیچ خدایی وجود ندارد و انسان است كه پادشاه و خدای خود است. اندرو رایان از انسانیت روی كره خاكی فرار كرد، ولی نتیجه نابودی شهر Rapture شد. او از انسان ها فرار كرد، ولی هیچ گاه نتوانست از انسانیت فرار كند. Deus Ex آنقدر از نظریه های سیاسی پر است كه واقعاً می توان یك كتاب در مورد تك تك شخصیت های آن نوشت و آنقدر این بازی از حیث كارگردانی و روایت داستان بی نقص است كه آن را می توان به كلاس درسی برای تمام بازیسازها تبدیل كرد.
images
 
  • Like
Reactions: Corrinne Yu

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر