نمیدونم
Deus Ex: Icarus Effect رو خوندید یا نه ولی به اطلاعات جالبی از Jaron Namir دست پیدا میکنید.
آنتاگونسیت کتاب، Ben Saxion و Anna Kelso هستند و در مقابلشون جرون رو در پیش دارند.
زندگی اخیر
در سن 19 سالگی، خواهر وی Melina در سانحه ی رانندگی جان خود را از دست میدهد. در قسمت دیگر زندگی وی، جرن/ j(a)-ron/ وی چندین بار بدنش را به تیغ جراحی میسپارد تا تبدیل به سرباز ماهرتری شود. جرن همچنین ازدواج کرده است و صاحب یک فرزند نیز میباشد اما زمان آن مشخص نیست.. جرن همانند دیگر کارکنان Illuminati به طور مخفی مشغول به کار شد. موفقیت های جرن پایانی نبود ایلومیناتی هم فعالیت مثبتی از خود نشان داد. پس از آن جرن برای خود چهار شاگرد را انتخاب کرد و به تربیت آنان پرداخت. آن چهار نفر عبارت بودند از: Lawernce Barret- Yelena Fedorova - Scott Hardesty- Joe Wexler
در سال 2027 مقرر شده بود که ملاقاتی بین سناتور Jane Skyler و Garret Danksy رئیس Caidin Globa انجام گیرد. جرن به همراه تیم خود به این میتینگ حمله ور شده و Danksy را میکشند. در اینجا جرن از شاگرد جدید خود استفاده کرد، نام او Gunther Hermann بود که مامور سرویس مخفی Matt Ryan را به قتل رساند. در ادامه جرن به سناتور فرصت زندگی دوباره میدهد و او را نمیکشد، پس از درگیری هایی بین تیم جرن و ماموران سرویس مخفی، Anna Kelso وکسلر را در تلافی قتل مت رایان میکشد. آنا کلسو پس از درگیری مسلحانه، از ناحیه شکم زخمی میشود اما در انتها خود را نجات میدهد.
برای جایگزینی وکسلر،جرن در ماموریتی که احتمالا از ایلومیناتی دریافت کرده بود، به Belltower Strike Six Team در ماموریت قلابی Operation Rainbird ، همه ی اعضا تیم را بکشد و Ben Saxon را نجات دهد. جرن، بن را به بیمارستان میرساند و از مرگ وی جلوگیری میکند. جرن موقعیت خود را به بن ساکسون نزدیکتر میکند و با او صمیمی میشود. از او میخواهد که به Tyrants بپیوندد. ساکسون برای اینکار شرطی میگذارد و از جرن میخواهد تا مسبب قتل اعضای Six Strike را پیدا کند و او را در این راه کمک کند..جرن میپذیرد.سپس، بن ساکسون تصمیم میگیرد که به خاطر جرن و کمک وی، عضوی از Tyrants بشود.
جرن، ساکسون، هرمان، و هاردستی را به هتل Novoe Rostov در مسکو میفرستد. ماموریت او و همراهنش، کشتن Mikhail Kontarsky ، سرپرست کمیته ی انسان های تکامل یافته(Human-Augmentation) در روسیه بود. ماموریت موفقیت آمیز بود، اما بن و گانتر در اجرای دستورات خود اشتباه عمل میکنند. آنها به خانه ی جرن برده میشوند و هنگامی که از خواب بیدار میشوند، جرن به آن دو میگوید که یکی از آنها خائن از آب درآمده است. جرن میخواهد که خائن، خود را معرفی کند، جرن تفنگی را بر روی میز میگذارد تا با یکدگیر مبارزه کنند و ......
+اسم Jaron یک اسمی عبری هست.معنیش هم فکر کنم میشه خنیاگر،آوازه خوان، کسی که صدای بلندی داره و..
+فامیلی او ، Namir به معنی پلنگ هست، دقیقتر بگم میشه همون Leopard که اسم یه گونه پلنگ ــه
این کتاب داستانش خوبه، و بسیار میتونه برای درک بیشتر Human Revolution بهتون کمک کنه.متاسفانه فرصت کافی در اختیارم نیست، میخواستم کلی درباره ی این جرون باهاتون صحبت کنم ولی لعنت به این شانس.
هممم.هنوز بازی رو تموم نکردم(اسپویل شدنش برام مهم نیست.)ولی این یارو هم آدم عجیبی. نمیدونی چند سالش هست؟
من فقط میدونم 2052 مرحوم شده.این پسوورد کامپیوترش Knight_killer اشاره به همین تمپلارها داره فکر کنم.
فرهود دمت گرم، اینجا نخوابه(باز رفتی مرخصی؟!...)