من و دوستم زیاد در این مورد صحبت کردیم
وقتی داشتیم Nioh رو بازی میکردیم، حتی تو دور اول هم بازی به شدت برامون تکراری شد. چرا؟
عدم تنوع لوکیشین ها یکی از دلایل اصلی بود. لوکیشن های یکنواخت با طراحی خسته کننده. در مقابلش سری سولز از جنگل بگیر تا سرزمین برفی و ... داره که هر کدومشون با آرت استایل خوفناک و امضای کارهای FS ترکیب شدن و یه حس مرموز به آدم میده که شاید ساعت ها میتونی وایسی و به یه منظره خیره بشی و خسته نشی ازش.
مورد بعد گیم پلی چلنجینگ اما منطقی بازی. سری سولز باجی به بازیکن نمیده. اگر میخوای برنده بشی، باید صبور باشی و بر اساس حرکات حریفت واکنش نشون بدی. کلون های سری سولز مثل Lords of The Fallen یا Nioh هم گیم پلی چلنجینگی دارن اما جذاب نیستن. چرا؟ چون خلق این چلنج لزوما به بالا بردن بیخود سختی بازی بر نمیگرده. چیزی که توی این 2تا بازی فراوون دیده میشه و در نهایت باعث زده شدن بازیکن میشن اما توی سری سولز با هر بار باختن، با اینکه ممکنه اعصابت خُرد بشه، اما بازم برمیگردی و یه بار دیگه امتحان میکنی تا بالاخره موفق بشی. اون حس موفقیتی که از پیروزی بهت دست میده، به شدت لذت بخشه. چون میدونی که باید توی خودت تغییرات ایجاد میکردی و با یه دید دیگه با حریفت روبرو میشدی.
موسیقی. واقعا حرفی برای گفتن داره؟
خلق یه دنیای بی نظیر. میازاکی میگه یه دنیایی که خوب پرداخته بشه، داستانش رو در سکوت کامل بیان میکنه. این هنر میازاکی و تیمش هست و واقعا هم توش موفق بودن. همونطور که میبینیم، توی بازی واقعا دیالوگ های آنچنانی و کات سین و ... نداریم یا خیلی کم داریم. اما به قدری مغز پختن که در نگاه اول گیرایی خودشون رو ثابت میکنن. این هنر یه کارگردانه و کارگردان میدونسته چی رو کجا قرار بده.
شاید 20 بار هم بازی رو بری، باز هم بازی حرف برای گفتن داره و تو رو جذب خودش میکنه. یادمه 13 بار شماره اول رو تموم کردم و بلا استثنا هر دفعه، یه چیز جدید توی بازی پیدا میکردم
حس کنجکاوی آدم با سری سولز واقعا ارضا نمیشه.
و در نهایت اینکه سری سولز واقعا سری با کلاسیه
از طراحی دشمن ها و باس ها گرفته تا طراحی گوتیک و با عظمت ساختمون ها و لوکیشن های بازی، از گیم پلی چلنجینگ و منطقی و جذاب تا داستان بی نظیر که با موسیقی دقیق و تاثیر گذار مخلوط شده و هر کدومشون در نهایت کیفیت خودشون قرار دارن. هیچوقت نمیتونی اینا رو در مورد Nioh یا LoTF بگی