راه حل این مسائل واقع بینیه.
سخت کار کردن در مدت محدود میتونه درهر شغلی باشه. یه ارتشی مگه میتونه وقتی براش ماموریت تعیین شده بگه نمیخوام و کرانچه؟ یه دکتر وقتی بهش نیازه مگه میتونه بگه حال ندارم میخوام سریال ببینم؟ یه فوتبالیست که هر روز تمرینات سنگین داره وقتی اول فصل چند هفته میره تو اردو و صبح و بعد از ظهر تمرین میکنه مگه میشه بگه کرانچه و حال ندارم. معادل همینها یه شرکت نیاز داره در یک بازه 6 هفته ای سخت کار کنه و اتفاقا پول خوبی هم برای این کار میده درصورتی که ارتشی یا دکتر یا فوتبالیست فقط دستمزد معادل قراردادش رو میگیره یا حداکثر یه حق ماموریت.
این که میگم واقع بینی دلیلش اینه که همراه موج نریم و بقیه رو متهم نکنیم.واقعیت های زندگی مثل بهشتی که جیسون شرایر میگه نیست. اتفاقا بهشت جیسون شرایر اخرش گولاگه.
طرفدار هم تاریخ انتشار تعیین نکرده. اگر قبلا میگفتن 2021 میاد طرفدار هم 2021 منتظرش میموند. طرفدار به تاخیر اعتراض میکنه نه به تاریخ انتشار. بنابر این هیچ تقصیری گردن طرفدار نیست. ناشر هم هزینه میکنه و سر تاریخ نتیجه میخواد. همه جا همینطوره و اسمش کرانچ نیست. شما پیمانکار هم که باشی و پروژه بگیری به صاحب کار باید سرموقع تحویل بدی.
حالا برگردیم به خود کرانچ و چی شده امثال این جیسون چی چی حال بهم زن طرفدار حقوق بشر شدن. چپ گرایی تو قرن بیستم هم بود و چیز جدیدی نیست و شعارهای پوچ و خالی چپها در مورد حقوق کارگرها و مسائل دیگه ( که اتفاقا وقتی خودشون قدرت میگرفتن برعکسش عمل میکردن و مثالش بیشماره) قبلا هم بود ولی اخیرا یه موج جدیدی راه افتاده و به پشتوانه مدیای قدرتمندی که داره ( تقریبا کل مدیای جهانی) داره همه رو تحت تاثیر قرار میده. یه عده مثل همین جیسون بوقچی این موج هستن یه عده هم مثل اکثریت (نه همه) این جنبش BLM و me too و فمنیستها و احمقهای هالیوودی سیاهی لشگرش رو تشکیل میدن و به جای واقع بینی یه سری شعار میدن بدون توجه به امکانپذیر بودنش و واقعیتهای موجود و مسائل دیگه که جاش نیست. درصورتی که اینها اگر خیلی دلشون برای کرانچ میسوزه مثلا میتونن یه سری به شرکتهایی که برای اپل گوشی تولید میکنن بزن تاببینن معنی کرانچ که به کنار اصلا برده داری یعنی چی ولی خب چین براشون مهم نیست و حقوق بشرشون گزینشیه مثل همه اراجیفی که بیشتر از صد ساله تکرار میکنن. مشکل اینها در اصل سیستم سرمایه داریه و اینکه چرا بیل گیتس اونقدر پول داره و من ندارم. شعارهاشون همیشه برابری رفاهه ولی در عمل به برابری فقر میرسه.
در مورد CDPR مثل هر شرکت و بیزینس دیگه برای حفظ بیزینس حق داره در مدت محدودی کار رو بیشتر کنه و جای دیگه کمتر. فرضا اگر 5 ساله بازی در دست ساخته 6 هفته به هیچ جا برنمیخوره و اتفاقا برای اینکه اون کارفرما بتونه 5 سال دیگه هم شغل کارمندش رو حفظ کنه لازم و مفیده. 5 سال سر موقع تفریح و کار در یکی از بهترین استدیوهای جهان با بهترین امکانات رفاهی و در کنارش 6 هفته کار سخت اصلا چیز عجیبی نیست. امثال موجودات بیمصرفی مثل جیسون شرایر هم همیشه بودن و همیشه لاشخوریشون رو کردن و کاریش نمیشه کرد.
کسانی هم که ممکنه نشناسن این موجود رو میتونن مراجعه کنن به دعوای بین این از یک طرف و نیل دراکمن و کوری بارلاگ از طرف دیگه.