Anime & Animation Center (قوانین پست اول خوانده شود)

من با خود روند داستان مشکلی نداشتم ولی فاک سه تا صحنه داشت تهه WTF بودند.

1. واکنش آرمین و کنی به آنی بود‌‌‌‌. یعنی قشنگ نمیدونم چطور اینقدر طنزش در آورده بودند.:|
2. چطوری اینقدر سریع آنی رو بخشیدند مخصوصا اینکه آخرین بار زد چیکارایی آنی کرد.
3. چرا حرکت میکاسا با اون بنده خدا اینقدر بد رفتار کرد....نزاشتن اصلا حرفش رو بزنه و رفت. "شالم رو بده، به درک که داری میمیری!"

با تمام اینا هنوز بنظرم روند خوبه آقا.:D
دوستان همینطور که دیدین قافیه به تنگ آمده و نویسنده به جفنگ آمده و متاسفانه این جفنگ تا اخر داستان ادامه داره و بدترم میشه
 
این چیزی که تو قسمت آخر اتک مشاهده شد به شدت یا آور فصل آخر GoT بود ! اخه این چه وضعه پیسینگه !! با سرعت نور داستان پیش رفت هیچکدومم اصلا با منطق جور در نمیومد !!! اگه بخواد همینجوری پیش بره باید از همین الان بگیم RIP
 
آخرین ویرایش:
فکر کردم فقط منم که با این سه قسمت اخر نتونستم کنار بیام که میبینم دوستان هم حسابی شاکی هستن:D
امیدوارم روند داستان بهتر بشه و طرفداراش رو نامید نکنه.
خداییش کله قضیه بخشیدن انی به کنار این بشر به هر جنبنده ای حمله میکرد تا نابودش کنه بعد یکدفعه منقلب شده. اون داستان پدر انی هم خیلی شخمی بود واقعا چیز بهتری نبود سر هم کنه:|
 
Last edited by a moderator:
در مورد قسمت اخیر Attack on titan،
خوب به جاهایی رسیدیم که یه مقدار بدون اسپویل کردن میشه با دوستان انیمه بین بحث کرد :-"
من قسمت 24 رو سریع دیدم، و سوالم از دوستانی که فقط انیمه رو میبینن اینه، نظرتون در مورد اتفاقاتی که این 2 قسمت اخیر خیلی سریع افتاد چیه و ایا از روند جلو رفتن داستان راضی هستید یا نه؟ :-"
و ازتون یه درخواستی دارم، این اتفاقات اخیر و نحوه نشون دادنشون رو مقایسه کنید با فصل های قبلی همین انیمه، مثلا داستان female titan وقتی برای اولین بار معلوم شد کیه، کلا داستان زیر زمین، داستان پادشاه قلابی داخل دیوار و یا معلوم شدن اینکه راینر و برتولت تایتان هستن.
هیچی دیگه همین :-"
هرچقدر من با خیلی از بخش‌های این فصل حال کردم، نحوه روایت داستان توی این قسمت افتضاح بود! :|

همه چیز یه جوری سریع و بی‌مقدمه جلو رفت که من یه لحظه شک کردم شاید یه نسخه ناقصی رو دانلود کردم!
مثلاً کانی فقط دو میلیمتر تا انداختن فالکو توی شکم مادرش فاصله داشت ولی بعدش که ماجرا تموم شد، دو دقیقه بعد مثل دو برادر مهربون در حال قدم زدن کنار همدیگه بودن! :|
بعد رفتن نشستن که یه چیزی کوفت کنن و کنارشون آنی نشسته بود در حال غذا خوردن! یه دفعه همدیگه رو دیدن و شروع کردن به چرت و پرت گفتن، در حدی که انگار نه انگار چند سال پیش درگیری فجیع داشتن و بعدش آنی توی کما بوده و الآن بعد از سال‌ها دارن می‌بیننش! :|
توی صحنه بعدی هم که اون تایتان حماله از راه رسید و اینا رو نجات داد، در حالی که قبلش در حال صحبت کردن با هانجی و لیوای بود و یهویی بدون مقدمه فهمیدیم که اینا کلی برنامه‌ریزی کردن و جان نقشه کشیده بوده و هانجی و لیوای و تایتان حمال و میکاسا و آرمین و... کنار همدیگه قرار گرفتن، در حالی که اول همین قسمت هرکدوم یه گوشه‌ای بودن.
نمی‌گم که باید حتماً همه جزئیات رو نشون داد، ولی نحوه کارگردانی این قسمت به نظرم ایرادات اساسی داشت و حذف جزئیات نباید انقدر توی ذوق بزنه که آدم حس کنه یه سری صحنه جداگانه رو بدون هیچ ظرافتی چسبوندن به همدیگه و خلاص.
بگذریم از طراحی‌ها که انگار این قسمت نسبت به قبل افت داشت. شاید هم توهم زدم، ولی کلاً گرافیک این قسمت به نظرم خیلی ضعیف بود و یه جوری بود که انگار وقت کم آوردن و گفتن سریع یه چیزی بکشیم بره! :D مثلاً این تیکه رو که دیدم، مغزم یه لحظه هنگ کرد و پیش خودم گفتم این کدوم‌شون بود؟! :D

i333594_.jpg


البته بار اول نیست که در تشخیص کاراکترها دچار گمراهی می‌شم و کلاً وقتی که زمان انیمه جلو اومد و اینا بزرگتر شدن، شناسایی شخصیت‌ها تا یه مدتی برام سخت شده بود! :-"
 
هرچقدر من با خیلی از بخش‌های این فصل حال کردم، نحوه روایت داستان توی این قسمت افتضاح بود! :|

همه چیز یه جوری سریع و بی‌مقدمه جلو رفت که من یه لحظه شک کردم شاید یه نسخه ناقصی رو دانلود کردم!
مثلاً کانی فقط دو میلیمتر تا انداختن فالکو توی شکم مادرش فاصله داشت ولی بعدش که ماجرا تموم شد، دو دقیقه بعد مثل دو برادر مهربون در حال قدم زدن کنار همدیگه بودن! :|
بعد رفتن نشستن که یه چیزی کوفت کنن و کنارشون آنی نشسته بود در حال غذا خوردن! یه دفعه همدیگه رو دیدن و شروع کردن به چرت و پرت گفتن، در حدی که انگار نه انگار چند سال پیش درگیری فجیع داشتن و بعدش آنی توی کما بوده و الآن بعد از سال‌ها دارن می‌بیننش! :|
توی صحنه بعدی هم که اون تایتان حماله از راه رسید و اینا رو نجات داد، در حالی که قبلش در حال صحبت کردن با هانجی و لیوای بود و یهویی بدون مقدمه فهمیدیم که اینا کلی برنامه‌ریزی کردن و جان نقشه کشیده بوده و هانجی و لیوای و تایتان حمال و میکاسا و آرمین و... کنار همدیگه قرار گرفتن، در حالی که اول همین قسمت هرکدوم یه گوشه‌ای بودن.
نمی‌گم که باید حتماً همه جزئیات رو نشون داد، ولی نحوه کارگردانی این قسمت به نظرم ایرادات اساسی داشت و حذف جزئیات نباید انقدر توی ذوق بزنه که آدم حس کنه یه سری صحنه جداگانه رو بدون هیچ ظرافتی چسبوندن به همدیگه و خلاص.
بگذریم از طراحی‌ها که انگار این قسمت نسبت به قبل افت داشت. شاید هم توهم زدم، ولی کلاً گرافیک این قسمت به نظرم خیلی ضعیف بود و یه جوری بود که انگار وقت کم آوردن و گفتن سریع یه چیزی بکشیم بره! :D مثلاً این تیکه رو که دیدم، مغزم یه لحظه هنگ کرد و پیش خودم گفتم این کدوم‌شون بود؟! :D

i333594_.jpg


البته بار اول نیست که در تشخیص کاراکترها دچار گمراهی می‌شم و کلاً وقتی که زمان انیمه جلو اومد و اینا بزرگتر شدن، شناسایی شخصیت‌ها تا یه مدتی برام سخت شده بود! :-"
کلا طراحی های این قسمت خیلی ضعیف توی در و دیوار بود.:|
 
هرچقدر من با خیلی از بخش‌های این فصل حال کردم، نحوه روایت داستان توی این قسمت افتضاح بود! :|

همه چیز یه جوری سریع و بی‌مقدمه جلو رفت که من یه لحظه شک کردم شاید یه نسخه ناقصی رو دانلود کردم!
مثلاً کانی فقط دو میلیمتر تا انداختن فالکو توی شکم مادرش فاصله داشت ولی بعدش که ماجرا تموم شد، دو دقیقه بعد مثل دو برادر مهربون در حال قدم زدن کنار همدیگه بودن! :|
بعد رفتن نشستن که یه چیزی کوفت کنن و کنارشون آنی نشسته بود در حال غذا خوردن! یه دفعه همدیگه رو دیدن و شروع کردن به چرت و پرت گفتن، در حدی که انگار نه انگار چند سال پیش درگیری فجیع داشتن و بعدش آنی توی کما بوده و الآن بعد از سال‌ها دارن می‌بیننش! :|
توی صحنه بعدی هم که اون تایتان حماله از راه رسید و اینا رو نجات داد، در حالی که قبلش در حال صحبت کردن با هانجی و لیوای بود و یهویی بدون مقدمه فهمیدیم که اینا کلی برنامه‌ریزی کردن و جان نقشه کشیده بوده و هانجی و لیوای و تایتان حمال و میکاسا و آرمین و... کنار همدیگه قرار گرفتن، در حالی که اول همین قسمت هرکدوم یه گوشه‌ای بودن.
نمی‌گم که باید حتماً همه جزئیات رو نشون داد، ولی نحوه کارگردانی این قسمت به نظرم ایرادات اساسی داشت و حذف جزئیات نباید انقدر توی ذوق بزنه که آدم حس کنه یه سری صحنه جداگانه رو بدون هیچ ظرافتی چسبوندن به همدیگه و خلاص.
بگذریم از طراحی‌ها که انگار این قسمت نسبت به قبل افت داشت. شاید هم توهم زدم، ولی کلاً گرافیک این قسمت به نظرم خیلی ضعیف بود و یه جوری بود که انگار وقت کم آوردن و گفتن سریع یه چیزی بکشیم بره! :D مثلاً این تیکه رو که دیدم، مغزم یه لحظه هنگ کرد و پیش خودم گفتم این کدوم‌شون بود؟! :D

i333594_.jpg


البته بار اول نیست که در تشخیص کاراکترها دچار گمراهی می‌شم و کلاً وقتی که زمان انیمه جلو اومد و اینا بزرگتر شدن، شناسایی شخصیت‌ها تا یه مدتی برام سخت شده بود! :-"
بگو تایتان باربر(تایتان ارابه هم میگن) ، وقتی میگی تایتان حمال قشنگ ابهتش رو با خاک یکسان میکنی :D
 
Last edited by a moderator:
کلا طراحی های این قسمت خیلی ضعیف توی در و دیوار بود.:|
آره اصلاً یه جور عجیبی بود! بعضی جاها کم و بیش شبیه قبل بود، ولی یه سری جاها رو انگار با Paint ویندوز کشیده بودن! :D

بگو تایتان باربر(تایتان ارابه هم میگن) ، وقتی میگی تایتان حمال قشنگ ابهتش رو با خاک یکسان میکنی :D
اسمش رو یادم رفته بود و عصبانیتم از این قسمت رو سر این بنده خدا خالی کردم! :-"
 
Last edited by a moderator:
خب من اپیزود پیش به این فکت رسیدم ولی الان مطمئن شدم که:

فصل چهارم فقط تا رامبلینگ کشش خوبی داشت و به خوبی کار شده بود. انگار بعدش فقط خواستن ماسمالی کنن و یه پایان آبکی درست کنن.

در واقع به نظرم ایده آل ترین پایان واسه مانگا (و انیمه) این بود که ته همون فصل 3 که اروین مرد و واقعیت دیوار مشخص شد، با یه پایان نسبتا باز تمومش میکردن :دی اگه کل این اتفاقای فصل چهارم رو نادیده بگیریم بازم خللی به داستان اصلی وارد نمیشه. دقیقا مثل دث نوت
 
هرچقدر من با خیلی از بخش‌های این فصل حال کردم، نحوه روایت داستان توی این قسمت افتضاح بود! :|

همه چیز یه جوری سریع و بی‌مقدمه جلو رفت که من یه لحظه شک کردم شاید یه نسخه ناقصی رو دانلود کردم!
مثلاً کانی فقط دو میلیمتر تا انداختن فالکو توی شکم مادرش فاصله داشت ولی بعدش که ماجرا تموم شد، دو دقیقه بعد مثل دو برادر مهربون در حال قدم زدن کنار همدیگه بودن! :|
بعد رفتن نشستن که یه چیزی کوفت کنن و کنارشون آنی نشسته بود در حال غذا خوردن! یه دفعه همدیگه رو دیدن و شروع کردن به چرت و پرت گفتن، در حدی که انگار نه انگار چند سال پیش درگیری فجیع داشتن و بعدش آنی توی کما بوده و الآن بعد از سال‌ها دارن می‌بیننش! :|
توی صحنه بعدی هم که اون تایتان حماله از راه رسید و اینا رو نجات داد، در حالی که قبلش در حال صحبت کردن با هانجی و لیوای بود و یهویی بدون مقدمه فهمیدیم که اینا کلی برنامه‌ریزی کردن و جان نقشه کشیده بوده و هانجی و لیوای و تایتان حمال و میکاسا و آرمین و... کنار همدیگه قرار گرفتن، در حالی که اول همین قسمت هرکدوم یه گوشه‌ای بودن.
نمی‌گم که باید حتماً همه جزئیات رو نشون داد، ولی نحوه کارگردانی این قسمت به نظرم ایرادات اساسی داشت و حذف جزئیات نباید انقدر توی ذوق بزنه که آدم حس کنه یه سری صحنه جداگانه رو بدون هیچ ظرافتی چسبوندن به همدیگه و خلاص.
بگذریم از طراحی‌ها که انگار این قسمت نسبت به قبل افت داشت. شاید هم توهم زدم، ولی کلاً گرافیک این قسمت به نظرم خیلی ضعیف بود و یه جوری بود که انگار وقت کم آوردن و گفتن سریع یه چیزی بکشیم بره! :D مثلاً این تیکه رو که دیدم، مغزم یه لحظه هنگ کرد و پیش خودم گفتم این کدوم‌شون بود؟! :D

i333594_.jpg


البته بار اول نیست که در تشخیص کاراکترها دچار گمراهی می‌شم و کلاً وقتی که زمان انیمه جلو اومد و اینا بزرگتر شدن، شناسایی شخصیت‌ها تا یه مدتی برام سخت شده بود! :-"
انصافا این تصویری که گذاشتی خیلی به روح مانگا وفاداره.
توی مانگا هم زیاد پیش میومد یه نفر رو ببینم و یه ربع ساعت فکر کنم این کدوم اسبی بود.
 
1646141218878.png

تو این مدت نشستم به پیشنهاد یکی از رفقا سه فصل Fruits Basket رو پشت هم دیدم
با توجه به نمرات MAL و جایزه بهترین انیمه سالی که امسال از AtHA گرفت، نمیتونم بگم غافلگیرم کرد
...
..
.
ولی کامل در حد انتظارات ظاهر شد :D

عجیــــــــــــــب کار محشریه. مخصوصا فصل آخرش و جوری که تمام پلات لاین هاشو جمع می کنه.
تو وادی مانگاهای بلند، واقعا سخته به کاری برسی که نه تنها پایان درست و درمون، بلکه یه پایانی داشته باشه که مستقیم به یه کار کلاسیک تبدیلش کنه (برعکسشو به زودی همتون تجربه می کنید :D)
ولی فروت بسکت دقیقا همینه

اگه بخوام ایراد بگیرم باید بگم کلا متریال های تبلیغاتی دور مانگا و انیمه (مخصوصا انیمه قدیمی 2001 که من هیچ وقت ندیدمش) شدید وایب یه کار ریورس حارم رو میده
و اگه بخوام روراست باشم، نیمه اول فصل یک انیمه هم خیلی همچین وایبی میده که اصن ناجور با تگ شوجوی کار هم جور در میاد و خب چیزی نیست که من مخالفش باشم، ولی سخت میشه با یه کار تو این سبک حال کنم

ولی از نیمه اول فصل یک که رد میشه شروع می کنه پیچیدن تو یه وادی ای از کار دراما و تراژدی و رومنس که نتیجه اش کار عجیب درجه 1، بالغ و بزرگسالانه و نابیه که تو ژانرش کمتر رقیبی داره (اصن کار ریورس حارم نیست :دی)
تک تک کاراکترها به طرز خیلی آهسته و نامحسوسی شروع به رشد و تحول می کنند
داستان پیچ و خم های درست و حسابی میندازه جلوت
و هی قسمت به قسمت بهتر میشه بدون این که خودشو جوری تو دام بندازه که نتونه داستانشو جمع کنه

کلا این روند جوریه که شخصیت اصلی کار که Honda Tooru باشه رو از شخصیتی که اوایل فصل یک شدییید رو مخم بود تا آخر همون فصل دو و تو کل فصل سه به یکی از دوست داشتنی ترین و قویترین Female Lead هایی کرد که تو کل تاریخ مانگا و انیمه من دیدم. خود شخصیت تغییر چندانی نمی کنه ولی لایه لایه به چیزهایی که اوایل داستان ازش می بینیم به شکلی اضافه میشه که واقعا بی نظیره
همه شخصیت ها همچین چیزی رو دارن واسه خودشون که فوق العاده است

در نتیجه تنها ایرادی که میمونه اینه که من دوست داشتم خیلی بیشتر از این کاراکترها ببینم. :(( مخصوصا ریتسو و آیامه
واقعا خیلی نادره یه مانگا بعد نزدیک به 15 سال این جوری محشر ریبوت شه انیمه اش، در حدی که کارهای جدید رو هم زخمی کنه
آخرین بار که همچین چیزی داشتیم سر Devilman Crybaby بود
 
آخرین ویرایش:
1646145107630.png

سلام به همه پایرت های عزیز
خبر خیلی مهمی نیست
ولی سونی گرفته تمام محتوای Funimation رو ریخته تو Crunchyroll و عملا جفت سرویس ها رو ادغام کرده
خبر خوبی واسه مشترک ها باید باشه
و خب با توجه به این که سونی جفت کمپانی ها رو در اختیار داشت انتظار همچین حرکتی می رفت
 
سلام
توی مانگا وقتی دیوارا ریخت من برا چپتر بعدیش به شدت هایپ بودم ولی روندی که ایسایاما به پیش گرفت اصلا قابل قبول نبود، یه اتحاد غیر منطقی، ایجاد حس درک متقابل زورکی بین کاراکترا، پروسه موثر کردن آرمین و....
حداقل امید داشتم پایانش یکم بیشتر به یمیر و گذشته بپردازه و بحث رو فلسفی کنه ولی خب اونم نشد
داستان فقط به سمت رسیدن به مشخص‌ترین راه حل پیش رفت
که هیچ غافل‌گیری هم در خودش نداشت
بنظرم اگه یه تایم لوپ داشتیم یا حداقل تایم اسکیپ به دویست سیصد سال بعد از واقعه غرش و نشون دادن یه سری فلش بک از اتفاقات بعد از ریختن دیوارا داستان جذاب‌تر میشد[SPOILER/]

در باب مانهوا این چند اثر لذتی بسی خوشایند برایم به ارمغان آوردند AniList
 
آخرین ویرایش:
سلام
توی مانگا وقتی دیوارا ریخت من برا چپتر بعدیش به شدت هایپ بودم ولی روندی که ایسایاما به پیش گرفت اصلا قابل قبول نبود، یه اتحاد غیر منطقی، ایجاد حس درک متقابل زورکی بین کاراکترا، پروسه موثر کردن آرمین و....
حداقل امید داشتم پایانش یکم بیشتر به یمیر و گذشته بپردازه و بحث رو فلسفی کنه ولی خب اونم نشد
داستان فقط به سمت رسیدن به مشخص‌ترین راه حل پیش رفت
که هیچ غافل‌گیری هم در خودش نداشت
بنظرم اگه یه تایم لوپ داشتیم یا حداقل تایم جامپ به دویست سیصد سال بعد از واقعه غرش و نشون دادن یه سری فلش بک از اتفاقات بعد از ریختن دیوارا داستان جذاب‌تر میشد[SPOILER/]

در باب مانهوا این چند اثر لذتی بسی خوشایند برایم به ارمغان آوردند AniList
من اصلا نمیفهمم منظور از درک کردن طرف مارلی ( آنی - پیک - راینر و بقیه ....) چیه . اوکی میگیم بچه بودن و شست و شوی مغری مارلی باعث شد اون همه ادم بکشن ( که اینم کامل درست نیست چون اولین بار که به جزیره اومدن نمیدونستن اینا هم ادمای خوبین ولی بعد 5 سال که اونجا بودن و بقیه باهشون رفیق شدن بازهم مثل آب خوردن ادم کشتن) . ولی به هر حال جون صدها نفر رو گرفتن و رسما جنایتکار جنگین . و ( هیچ ) بهای سنگینی برای این کارشون نپرداختن
 
سلام
Overgeared ...

گسترش دنیا به این سمت رو دوست نمیدارم:-" امیدوارم واقعا نیان این سمت و تایمشم...کلا حذف بشه که چه بهتر:)) :-"
کدوم سمت ؟ اتفاقا داره مسیر خوبی رو میره . نمیشه که همش اکشن و بزن بزن باشه .
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or