نظر والدین شما درباره بازیهای کامپیوتری. مخالف یا موافق؟؟!

تو خونه ی ما همه چی برعکسه مامان بابام با من کاری ندارن ولی من با داداش کوچولوم کار دارم بنده خدا تا میشینه احساس مسعولیت من گل میکنه اینقدر بغلش میشینم نصیحتش میکنم تا بره درس بخونه بعد تا رفت دوباره سیستم تحت سلطه من در میاد :biggrin1:
البته نا گفته نمونه که به اندازه کافی میزارم بازی کنه ولی بیشتر نه :biggrin1:
 
تو خونه ی ما همه چی برعکسه مامان بابام با من کاری ندارن ولی من با داداش کوچولوم کار دارم بنده خدا تا میشینه احساس مسعولیت من گل میکنه اینقدر بغلش میشینم نصیحتش میکنم تا بره درس بخونه بعد تا رفت دوباره سیستم تحت سلطه من در میاد :biggrin1:
البته نا گفته نمونه که به اندازه کافی میزارم بازی کنه ولی بیشتر نه :biggrin1:
بیام خفه ت کنم بهزاد؟؟؟؟ :evil:
چرا همچین میکنی؟؟؟؟ گناه داره!!!! این برادر من هم با اینکه از 7 روز تنها 2 روز خونه ست همون دو روز رو زهر مارم میکنه!!! ماهواره تعطیل...!!!! گیم هم که اگه بوش به مشام اون برسه من یک راست رفتم FAR PLANE :((
من درسمو می خونم بابامم برام بازی می خره به همین راحتی به همین خوشمزگی
من اصلا کاری به کارم ندارن ...
شماها لردی حال میکنین خب!!! {خدا شانس بده...}:(
سهراب من زودتر با FF ازدواج کردم!! پس عقد نامه تو مشروعیت نداره!:laughing: البته مثل اینکه "FF عروسیست که در عقد بسی دامادست!"
اولا تو با این اعصاب خرابت چجوری دلت اومد بری خواستگاریش؟؟؟ من رو که میبینی خیلی نرم و لطیف عمل میکنم...:love:
ثانیا من زودتر از تو رسما اعلام کردم!!!
ثالثا FF مال همه س!!! فقط باشه... هم برای من باشه هم برای تو هم برای همه ی فنها!!! :biggrin1::eek:
 
بیام خفه ت کنم بهزاد؟؟؟؟ :evil:
چرا همچین میکنی؟؟؟؟ گناه داره!!!! این برادر من هم با اینکه از 7 روز تنها 2 روز خونه ست همون دو روز رو زهر مارم میکنه!!! ماهواره تعطیل...!!!! گیم هم که اگه بوش به مشام اون برسه من یک راست رفتم FAR PLANE :((


شماها لردی حال میکنین خب!!! {خدا شانس بده...}:(

اولا تو با این اعصاب خرابت چجوری دلت اومد بری خواستگاریش؟؟؟ من رو که میبینی خیلی نرم و لطیف عمل میکنم...:love:
ثانیا من زودتر از تو رسما اعلام کردم!!!
ثالثا FF مال همه س!!! فقط باشه... هم برای من باشه هم برای تو هم برای همه ی فنها!!! :biggrin1::eek:
چرا مگه کار بدی میکنم ؟:biggrin1: خوب بلاخره اون از من کوچیک تره و باید از تجربه من استفاده کنه منم با اغوش باز این تجربیات رو به صورت نصیحت بهش میگم مثلا بهش میگم داداشی چرا اینقدر بازی میکنی :confused:اونم میگه بابا الان اومدم بزار 5 دقیقه بشه :eek:بعد من دوباره میگم من هم سن تو بودم اصلا بازی نمیکردم همش درس میخوندم شمام این کارو بکن :eek:اونم میگه باشه ولی به موقش الان دارم بازی میکنم بعد من براش توضیح میدم که اگه درس نخونه بزرگ بشه باید بره کارگری کنه اون بنده خدا هم میره سر درسش بعد دوباره من میام سر سیستم میشینم بازی میکنم .خوب حالا کجای این کار بده مگه بده دارم اینده رو براش تشریح میکنم بلاخره باید با واقعیت ها روبرو بشه:biggrin1:
 
آخرین ویرایش:
به نظر من این تاپیک بهترین و خنده دار ترین تاپیک این سایته
دست همه درد نکنه
بدبختیه کلت خنده داره واسه تو؟؟!!! :mad:
خوب حالا کجای این کار بده مگه بده دارم اینده رو براش تشریح میکنم بلاخره باید با واقعیت ها روبرو بشه
برادر من هم فکر میکنه چون پزشکی میخونه خیلی خفن خرخونه! همین حرفا رو هم به من میزنه!!!!!! :mad: برادر تو رو نمیدونم ولی من تو دلم انقدر به زمین و هوا فش میدم که برادرم بره!!!!!!! :evil:
:This Is Our Destiny
Our Parents Always Should Have Something To Nagg About Now They Have The Chance For Gaming
واقعا گیرن
باید سرنوشتمون رو تغییر بدیم!!! راهی باید باشه... :(
 
خودمم نمی دونم نه بابا ما خونگی کار میکنیم ساعت 6 صبح زده به سرمون(رجوع شود به پیام هایی که فرستادم) گفتم متنوع بشیم الانم مشغول دیابلوم فکر کنم دارم میمیرم از کم خوابی
 
هیچ کس نمیتونه در کارهای شخصی من دخالت کنه حالا چه گیم باشه چه چیزه دیگری خانواده هم کاری اصلا به من ندارن;)
به خاطره اینکه چیزهایی که از من توقع داشتن بخوبی انجامش دادم
 
کلا یه بار به من گیر دادند و اونم 4-3 ساله پیش بود ، زمانی که gta خریده بودم.
خواهرم اون موقع 6-5 سالش بود و داشت بازی میکرد ، از این که با ماشین از روی آدم ها رد میشد خوشش میومد.:biggrin1:
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or