ایستاده اولین نفر از سمت چپ هم متاسفانه اسمشون یادم نمیاد در حال حاضر.
سلام کیانوش جان.
فکر کنم من شناختمش!جوونیای امیتاباچانه!(شوخی کردما!)
در کل بودن یا نبودن مسئله اینست؟!
دور از شوخی ممنون که اومدی و رفع ابهام کردی و اینی هم که میبینی من باهات شوخی کردم به دل نگیر چون من قیافه شناس خوبی هستم و بنظرم ادم شوخی رسیدی.در هر صورت excuse me و دشمنان عالی منزجر!
خلاصه من بلکل با این فعالیتهای اعضای مجله موافقم چون کلاس تاپیک رو بالا میبره ولی افسوس...
من اصلا تهران نیستم شهریار خان!
منو ندیدی و نمیشناسی ولی من 90 درصد یه بار دیدمت اونم از نزدیک!
زیاد فکرتو مشغول نکن چون شاید اگه منو ببینی ازم خوشت بیاد :laughing: ولی الان منو نمیشناسی!!!
من هر از چندگاهی از 100 وخورده ای کیلومتری 021 (شهر محل تولدم تهرانه ولی اسیر اینجام!) میام تهران تا یه سر به دوستانم بزنم.سعید عبدالهی رو ندیدی فکر کنم!؟ ولی من خیلی دوسش دارم.تو 021 تنها رفیق فابم هستش.همین دو سه روز پیش هم اینجا بود ولی به دلایلی 2 ساعتم نموندن و رفتن اما ذکر خیر شماها و ذکر شر سایت بازیرایانه بود!
بعد یه خصلتی که دارم اینه که اگر یه نفر رو بشناسم نگاش میکنم ولی نمیزارم طرف متوجه من بشه.یعنی تو حرف زدن پیش قدم نمیشم.
نمونش نمایشگاه تسما (عجب مزخرفی بود!) بود که ارش حسن زادگان رو دیدم ولی حتی جلو نرفتم یه سلام بدم!(خجالتیم اخه:laughing

اون هم متوجه من نشد.
ولی جناب بلالی بزرگ رو دیدم سلام علیک کردیم!
یا سحر خانوم منو زیاد دیده ولی برداشت خوبی ازم نداشته!(تو نمایشگاه اخری فکر کردم الان پول مجله هارو دونه ای 2800

ازم میگیره ولی من همون دونه ای 500 که فروخته بودم دادم بهش!:cheesygri)
پویا دادگر رو هم تو نمایشگاه دیدم که یه pc داغون اورده بود برای نشون دادن دموی لطف علی خان زند.(جناب دادگر رو من دوبار همش دیدم!)
بنده خدا موقع تعطیلی موند تو صف اجازه نامه برای خروج همون pc داغون و منم کمکش کردم و از فرصت هم استفاده کردم و هرچی ایراد بلد بودم به بازیش گرفتم که بنده خدا چیزی نگفت ولی روی هوش مصنوعی خیلی تاکید میکرد که واقعا کار بزرگی میتونست در این زمینه باشه اما انگار که هنوز هم با مشکل روبرو هستن!(البته فکر کنم)
ولی خداییش خیلی ازش تشکر کردم بابت بازیش اما گرافیک هنری بازی که دیگه مبحث تکنیکی نیست که بخاد درست کردنش سخت باشه.
بهش گفتم وقتی شما مارو با عربها اشتباه گرفتید چه توقعی از خارجی ها میره که کمی بهش برخورد و گفتم که طراح کاراکترهاتون احتمالا انیمه کار بوده که منظورمو پرسید منم به کلاه بوقی و استیل بدنی لطف علی خان اشاره کردم که بازهم ناراحتش کرد ولی خداییش خواستم کمکش بکنم.اخرشم ما مونیتورو گزاشتیم زمین از کمر درد ولی اجازه نامرو هنوز نداده بودن بهش و اونم خیلی تشکر کرد و گفت که نمیخاد مزاحم ما بشه و حالا حالا ها گیره و مارو فرستاد که بریم.
دادگر داره برای مملکت کار میکنه و گیم رو پیشرفت میده ولی بخاطر یه اجازه خروج 1 ساعت تموم الاف بود.واقعا نمیدونم چی بکم به این مسئولین!
دیدی منو نشناختی!
فقط یه توصیه.
جون هرکی دوست داری سایتتو یکاریش بکن.منبع فارسی کمه.
اوقات همگی مرتجع!!!(همینطوری برای اینکه کم نیاورده باشم)