طرفداران ژانر Horror

بهترین بازی‌های سبک وحشت در نسلی که گذشت

  • Days Gone

  • Observer

  • Layers of Fear

  • Resident Evil 2 Remake

  • Resident Evil 7: Biohazard

  • Detention

  • The Evil Within 2

  • Until Dawn

  • The Last of Us: Part II

  • Little Nightmares

  • SOMA

  • Outlast

  • Dead By Daylight


Results are only viewable after voting.
رفقا من‌ پیشنهاد‌ میکنم‌ حتما‌ undying رو بازی کنید، بازی خیلی قدیمی ای هست ولی جدا هنوزم بازی کردنش و حال و‌ هوا‌ و‌ اتمسفرش بی نظیره. اون‌ زمان‌ هم‌ خیلی‌ محجور‌ واقع‌ شد‌ ولی یکی‌ از‌ عناوین‌ شاهکار‌ ژانر‌ وحشت‌ و‌ شوتر‌ هست.
چرا‌ واقعا‌ دیگه‌ بازی‌ های‌ این‌ تیپی‌ ساخته‌ نمیشه؟! خود‌ کلایو‌ بارکر‌ هم‌ نتونست‌ شبیهشو‌ بسازه،‌ با‌ اینکه‌ فوق‌ العاده‌ jericho رو دوست داشتم‌ و‌ دارم‌ ولی‌ undying سطح ساخت‌ و‌ کیفیتش‌ قابل‌ مقایسه‌ نبود‌ با‌ جریکو. البته‌ امیدوارم‌ یه‌ روز‌ دوباره‌ هردوتاشو‌ ببینیم‌ نسخه‌ های‌ بعدیشونو‌ که‌ البته‌ یکی‌ از‌ اون‌ آرزوهای‌ محاله‌ تقریبا.

جریکو یکی از معدود شوترهایی هست که در کنار Fear و Bioshock تا بحال هر کدوم رو چندین بار تموم کردم و هر چند وقت یکبار هم وقتی هوس کنم دوباره میرم سراغشون و بازی میکنم. همه رو هم بخاطر داستان و جو و فضای خاص بازی ها و کاراکترها دوست دارم وگرنه در کل به شوترهای اول شخص علاقه چندانی ندارم.
جریکو واقعا داستان جالب با کاراکترهای یونیک و خوبی داره که هر کدوم قابلیت خاص و تعاملی خوبی هم با هم دارند و همین به شخصه برام بازی رو لذت بخش میکنه. اما به عنوان یه شوتر فکر کنم کم و کاستی های زیادی داره و مخصوصا برای هاردکورهای این سبک بازی به سرعت تکراری و خسته کننده میشه. در مورد دنباله هم فکر نکنم با اون داستان و اندینگ جایی برای ادامه باشه، هر چند اگر خود کلایو بارکر هم بخواد فکر نکنم استودیو یا ناشری بخواد بازی رو بسازه.
 
جریکو یکی از معدود شوترهایی هست که در کنار Fear و Bioshock تا بحال هر کدوم رو چندین بار تموم کردم و هر چند وقت یکبار هم وقتی هوس کنم دوباره میرم سراغشون و بازی میکنم. همه رو هم بخاطر داستان و جو و فضای خاص بازی ها و کاراکترها دوست دارم وگرنه در کل به شوترهای اول شخص علاقه چندانی ندارم.
جریکو واقعا داستان جالب با کاراکترهای یونیک و خوبی داره که هر کدوم قابلیت خاص و تعاملی خوبی هم با هم دارند و همین به شخصه برام بازی رو لذت بخش میکنه. اما به عنوان یه شوتر فکر کنم کم و کاستی های زیادی داره و مخصوصا برای هاردکورهای این سبک بازی به سرعت تکراری و خسته کننده میشه. در مورد دنباله هم فکر نکنم با اون داستان و اندینگ جایی برای ادامه باشه، هر چند اگر خود کلایو بارکر هم بخواد فکر نکنم استودیو یا ناشری بخواد بازی رو بسازه.
در‌ ارتباط با ادامه نسخه های اول، خب undying واقعا با اون اندینگ‌ میشه انتظار داشت که نسخه جدیدی ازش ساخته بشه چون پایانش یه حرکتی زدن که همون‌ موقع ام طرفدارا‌ مطمئن‌ بودن‌ ادامش‌ ساخته میشه. که‌ البته همون طور که‌ گفتی متاسفانه هیچ ناشری پیدا نشده‌ که‌ بخواد‌ روش‌ کار‌ کنه،‌ خود‌ بارکر‌ هم‌ بعید‌ میدونم‌ دیگه‌ حال‌ و‌ حوصلشو‌ داشته‌ باشه‌ چون‌ سن‌ و‌ سالی‌ ازش‌ رفته‌ دیگه‌ واقعا :D. ولی‌ ترجیح‌ میدم‌ هیچوقت‌ ساخته‌ نشه‌ تا‌ اینکه‌ ساخته‌ بشه‌ و‌ بارکر‌ فرزندشو‌ بده‌ یکی‌ دیگه‌ بزرگ‌ کنه،‌ چون قطعا‌ اونچیزی‌ که‌ میخوایم‌ نمیشه.
راجب‌ جریکو‌ هم‌ همینطور،‌ البته‌ جریکو‌ پایانش‌ بیشتر‌ گنگ‌ و‌ مبهم‌ و‌ یه‌ جورایی‌ ترسناک‌ بود،‌ نمیدونم‌ میشه‌ ازش‌ چیزی‌ درآورد‌ یا‌ نه،‌ خیلی‌ مشخص‌ نشد‌ چه‌ اتفاقی‌ افتاد‌ ولی‌ یه‌ جوری‌ هم‌ نبود‌ که‌ قانع‌ نشده‌ باشی،‌ کلا‌ مبهم‌ بود.
ولی‌ هردوتا‌ کارش‌ برای‌ من‌ شاهکار‌ به‌ حساب‌ میان،‌ یعنی‌ هر‌ طرفدار‌ ژانر‌ وحشتی‌ بعید‌ میدونم‌ لذت‌ نبره،‌ خصوصا‌ اینکه‌ موضوعات‌ شیطانی‌ و‌ اسرارآمیز‌ رو‌ کمتر‌ سازنده‌ ای‌ بتونه‌ مثل‌ بارکر‌ در‌ بیاره‌ از‌ آب،‌ اصلا‌ مغزش‌ خیلی‌ مریضه‌ برای‌ خلق‌ دنیاهای‌ شیطانی‌ و‌ کابوس‌ وار.
 
دوستان عزیز

من و دوستم به اسم حسن نصراللهی بیش از یک سال هست که یک کانال تلگرامی داریم.اسم کانال هم Art Of Game هست.الان سرچ کنید تلگرام میاره و تعداد اعضاش هم با افتخار 182 نفر هست.:pخیلی از رفقای اینجا هم تو کانال عضون من جمله اقای رضا چشمی :p

متاسفانه حسن اقا نمیاد اکانت بسازه و من به نیابت از ایشون مطالب رزیدنت ایولی و به طور کلی ترسناکش را سعی میکنم اینجا هم بگذارم<:-P

خب 5 فبریه سالگرد 21 سالگی رزیدنت اویل کد ورونیکا بود و این دوست ما مطلبی براش نوشت.حالا من میگذارم اینجا تا شماها هم فیض ببرید.فکر نکنم مطلبی به چنین کیفیتی خونده باشید!


به بهانه ی سالگرد Resident Evil Code Veronica X ؛ در یک کلام شاهکاری خاطره ساز

گاهی اوقات یک اثر، چیزی بیش از داده های آن مدیوم به مخاطب می دهد. گاهی چنان رابطه ای شخصی، حسی و احساسی با اثر برقرار می کنید که فارغ از پشتوانه ی علمی، دلبسته ی آن می شوید. این حسی ناخوداگاه است که از تمایل خوداگاهی عبور می کند تا شخصیت واقعی را نمایان سازد. حسی ناب که از درون شکل می گیرد، پرورش می یابد و نزد خود باقی می ماند. "رزیدنت اویل کد ورونیکا" برای هر کسی که آن را تجربه کرده باشد، سر منشا حسی عجیب است. برای ما که خوش اقبال بوده ایم و بازی را در زمان خود تجربه کرده ایم، حسی فوق العاده است که سالگرد 21 سالگی آن را جشن بگیریم.

کپکام پس از خلق سه گانه ای تاریخی در نسل پنجم و کنسول پلی استیشن، با رزیدنت اویل کد ورونیکا مسیر موفق این فرنچایز فوق محبوب را ادامه داد. بازی ابتدا در سال 2000 بر روی کنسول دریمکست عرضه شد، یک سال بعد روی پلی استیشن 2 آمد و در سال 2003 نیز به کنسول گیم کیوب راه یافت. در واقع بازی اولین رزیدنت اویل نسل ششم بود. همچنین اولین عنوان از این سری به شمار می رفت که پس زمینه های از پیش رندر شده را کنار زد و به مدلهای سه بعدی روی آورد.

بازی در راستای بهبود عوامل فنی این سری، قدمهای محکمی برداشت، جزئیات را ارتقا داد و با پیشرفتهایی تحسین برانگیز، فرمول کلاسیک و دوست داشتنی آن سه گانه ی خاطره انگیز را به غایت رساند. "کد ورونیکا" با تکیه بر پرسوناژهای محبوب سری، قصه ای بی نظیر و به یادماندنی را روایت کرد. قصه ای که به جرات یکی از بهترین قصه های نگارش شده در تاریخ بازیهای ویدیویی است. اما برای آنکه کمی بیشتر به این مقوله بپردازم، می خواهم چند خطی از داستان را بازگو کنم.

کلر بعد از وقایع راکون سیتی همچنان به دنبال برادرش کریس است. او مخفیانه به مقر آمبرلا نفوذ می کند که توسط نیروهای آمبرلا دستگیر می شود. او را به جزیره ای بنام راکفورت تبعید می کنند، جزیره ای که ساکنان اش به زامبی تبدیل شده اند. کلر در جزیره با شخصی بنام "استیو برنساید" آشنا می شود. آنها در ادامه تصمیم می گیرند با کمک یکدیگر از آنجا فرار کنند. هر چند با حوادث بسیاری روبرو می شوند. در ابتدا کنترل کلر به شما سپرده می شود. رفته رفته شاهد شخصیتهای نام آشنای این سری نظیر آلبرت وسکر خواهید بود و در نیمه ی دوم بازی، باید با کریس ردفیلد، کلر را از اسارت آلکسیا آشفورد نجات دهید.


قصه ی بازی واقعا عالی و پرکشش است. در واقع نکات زیادی وجود دارد که باعث شده قصه ی بازی چنین زیبا و تاثیر گذار باشد. از جمله تدوین درست، رخدادهای به یاد ماندنی با فاصله گذاری هوشمندانه، دیالوگهای جان دار، روابط عمیق و انسانی و خیلی از نکته سنجی های دیگری که باعث شده اند، همذات پنداری عجیبی با پرسوناژها شکل بگیرد، کنش و واکنشهای آنها از لایه های مجازی گذر کند و خیلی ساده حس تولید شود. حال که سالها از عرضه بازی گذشته، به صراحت می توان گفت که رزیدنت اویل کد ورونیکا، شاهکاری مهم در دنیای بازیهای ویدیویی است. حتی اگر بازی را در این سالها تجربه کنید، پی می برید که چگونه عوامل بازی فراتر از زمان بودند. بازی گذر از نسل را بی پروا نشان داد و هر آن چه که برای ورود به یک دوره ی جدید لازم بود را در اختیار داشت. کپکام با موتیفهای تکرار شونده ی سری، باز هم عنوانی به یاد ماندنی را خلق کرد و این بار برای نشان دادن قابلیتهای بی شمار این هنر دوست داشتنی، تمام تجارب خود را به کار گرفت تا محصولی تاثیر گذار و اثربخش خلق شود.

رزیدنت اویل کد ورونیکا، با تهیه کنندگی شینجی میکامی و با کارگردانی Hiroki kato ساخته و پرداخته شد و تحسینهای بسیاری را به همراه داشت. روند بازی کاملا به جریان اصلی این سری وفادار بود و در حین حال با پیشرفتهای بسیار خوبی روبرو شد. عنوانی فوق العاده که مقدمات لازم را برای دورانی تازه فراهم نمود تا شاهکاری چون رزیدنت اویل 4 خلق شود. بازی در زمان عرضه اش بر روی کنسول دریمکست با گیم رنکینگز 94، تحسینهای بسیاری را به همراه داشت. هر چند یک سال بعد میانگین امتیازات بازی بر روی کنسول پلی استیشن 2 به عدد 84 رسید. به هرحال با هر معیاری "کد ورونیکا ایکس" یکی از بهترین عناوین این سری جریان ساز است. حال که عناوین بازسازی شده ی این سری یکی پس از دیگری می درخشند، امیدواریم کپکام هر چه سریع تر دست به کار شود و با رخساری مدرن، یکی از بهترین تجربه های عمرمان را بازنمایی کند.

? حال برای شناخت بهتر این شاهکار، بهتر است برخی از بازخوردهای آن را با یکدیگر مرور کنیم.

? گیم اسپات : 9
علی رغم ضعفهای موجود، این بازی همچنان بهترین عنوان ژانر وحشت و بقا است.

? سایت گیمز رادار نیز در لیست 25 بازی برتر کنسول دریمکست این بازی را در رتبه چهاردهم قرار داد و از آن به عنوان یکی از بهترین بازیهای سری در تمام دوران یاد کرده است.

? سایت Digital Trends ضمن آنکه بازی را در لیست بهترین عناوین تاریخ دریمکست قرار داده و از آن بعنوان یکی از بهترینهای سری و همچنین یکی از بهترین عناوین زامبی محور تمام دوران نام برده است.

? سایت Screenrant با اشاره به محبوبیت بسیار زیاد این بازی، ضمن آنکه بازی را در رتبه ی سوم بهترین عناوین تاریخ دریمکست قرار داده، از آن به عنوان پدیده ای منحصر به فرد یاده کرده است. Screenrant بازی را یکی از بهترین عناوین این سری می داند و به این نکته هم اشاره داشته که طرفداران از کپکام خواسته اند همانند رزیدنت اویل 2 و 3 فرصت بازسازی را به این بازی خاطره انگیز بدهد.

? سایت Retro Gamer ضمن آنکه بازی را در لیست بهترین بازی های برتر دریمکست قرار داده، این چنین به تمجید آن پرداخته است : مسلما گیم پلی آن مشابه رزیدنت اویل اصلی است اما به لطف لحظه های بسیار تاثیر گذار و داستانی تکان دهنده در یادها مانده است.
 
آخرین ویرایش:
در درجه اول خیلی خیلی سپاسگزارم بابت این مقاله ای که خودش انصافا در حد تاپیکی جداگانه بود :x

بازی در زمان عرضه اش بر روی کنسول دریمکست با گیم رنکینگز 94، تحسینهای بسیاری را به همراه داشت. هر چند یک سال بعد میانگین امتیازات بازی بر روی کنسول پلی استیشن 2 به عدد 84 رسید. به هرحال با هر معیاری "کد ورونیکا ایکس" یکی از بهترین عناوین این سری جریان ساز است.

اما در خصوص اینکه نمره بازی در نسخه PS2 پایین تره و در نسخه GameCube بسیار پایین تره دلیلش اینه که متاسفانه خیلی بد به PS2 و خصوصا GC پورت شد.
نسخه دریمکستش از لحاظ گرافیک و کیفیت صدا در بین گیمرهای خارجی همچنان بهترین نسخه بحساب میاد و هنوزم شایستگی همون نمره های بالا رو داره :x

من کلا بهترین رزیدنت ایول ها رو همین کد ورونیکا و نمسیس میدونم و معتقدم حتی از RE4 بهترن با اینکه از اون هم زیاد خاطره دارم و ازش لذت بردم و گیمپلی اعتیادآوری داره ولی ترس و استرس واقعی واقعی واقعی در سری رزیدنت ایول رو بیشتر با همون دو تا تجربه کردم. (نظر و تجربه شخصی)
اون قضیه "مدیریت منابع" که بهزاد جان خودت جدیدا بهش اشاره کردی هم دقیقا تنها ایراد برجسته و قابل ملاحظه RE4 هست که اجازه نمیده اونم مثل نمسیس و کد ورونیکا ترسناک و پر استرس بنظر بیاد و RE4 هم بنظرم باید منابع کمتری در اختیار بازیکن قرار میداد تا اون حس استرس و تلاش برای بقا از بین نره یا کمرنگ نشه. بعد اینکه زامبی ها و صداهایی که در نمسیس و کدورونیکا شنیده میشه اصلا داستانشون با چیزی که توی RE4 شنیده میشه فرق اساسی داره و بشخصه اون صداهای قدیمی زامبی ها رو ترسناک تر میدونم و اونا رو بیشتر میپسندم. حالا طرفداران RE4 ناراحت نشن و فقط نظر شخصی دادم وگرنه اونم n بار بازی کردم و بعدها هم بازی خواهم کرد و براش احترام زیادی هم قائلم و فقط خواستم به تنها ایرادش هم اشاره ای کرده باشم. سلامت باشید.
 
دو دوست عزیز.به نظرم این بحث ها نتیجه ای نداره! اینکه من از این نسخه بترسم یا نترسم یک چیز کاملا نسبی هست.

این را گوش بدید.بهترین اهنگ بازی کد ورونیکا



حالا من بر خلاف شماها بازی ها را زمان عرضه بازی کردم!تصور کنید هنگام بازی کردن کد ورونیکا فقط 11 سالم بود!باورتون میشه من صدا تلویزیون را میبستم!:))

مجددا با اکس باکس 360 تجربه کردم و بازم ترسیدم!شدیدا از این نسخه و ریمیک یک میترسم!

این یک تاپ تن.الان رزیدنت 4 تو لیسته!ولی خب خیلی ها قبول ندارن که تو لیست باشه و مشکلی هم نیست به نظرم

 
نگاهی عمیق به جزییات در بازی رزیدنت اویل چهارم

R E 4 !i! A.jpg
1 . هر بازیی برای کسب مهمات یا در کل ابزارهای مورد نیاز درون بازی باید روشی داشته باشه که در رزیدنت اویل چهار در کنار روشهای قدیمی یا همون کلاسیک یک روش جالب دیگه هم در بازی معرفی و استفاده شده اما از نظر برخی از طرفداران جنبه طنز گونه داره که باعث میشه حس ترس از بین بره اما از نظر من این مورد نه تنها جنبه طنز نداره بلکه جنبه علمی داشته و به واقعیت نزدیک تره چون همیشه در واقعیت بعد از بررسی بدن و لباس یک انسان که از یک گروه خلافکار هم هست چنین چیزهایی پیدا میکنیم برای مثال [ سکه و جواهرات در بازی : پول نقد و لوازم گران قیمت در واقعیت ، مهمات در بازی : اسلحه و فشنگ در واقعیت ، ابزار سلامتی مثل گلبرگ های و اسپری در بازی : مواد نیروزا و عذایی در واقعیت ]

البته تاثیر این روش بر روی حس ترس میتونه هم منفی باشه هم مثبت ، منفیش اینه که گاهی ممکنه در ادامه بازی مقداری برای بازیکن تبدیل به نوعی سرگرمی برای اهداف غیر اصلی از جمله تلاش برای بقا بشه ، اما مثبتش اینه که وقتی درست و بجا ازش استفاده بشه میتونه برای بالا بردن جرات در مبارزات موثر باشه که در نهایت باعث میشه بازیکن برای رسیدن به اونها خطر پذیری بیشتری داشته باشه و خودش را در معرض دشمنان و ترس بیشتری قرار بده و باعث بالا رفتن تلاش برای بقا شود .

اما درباره به دست آودن سکه و یا ابزارهای مورد نیاز در بازی اویل چهار بعداز کشتن کلاغها ، به طور کلی این کار توجیه علمی داره چون در واقعیت کلاغ پرنده ای هست که به اشیا زیبا و جواهرات علاقه داره و خیلی از اوقات سکه و جواهرات طلا را سرقت میکنه و به آشیانه میبره که در دنیای رزیدنت اویل ممکنه این کلاغها آلوده به ویروس یا انگل هم شده باشن و همین مورد باعث شده باشه در کارشون جهش پیدا کرده باشن و به طور حیرت انگیزی این وسایل را با خودشون حمل کنند ، شاید به این خاطر در اویلهای قبلی مثل اویل سه با کشتن کلاغ ها ابزار یا پولی باقی نمیماند چون در سطح شهر جز آتش و خون چیزی پیدا نمیشد و کلاغ های اویل سه فرصت زیادی هم مثل کلاغ های اویل چهار نداشتن که بخوان چیزی جمع کنن اما در قصرهای پر از جواهرات بازی رزیدنت اویل چهار میتونستن خیلی راحت با زمان زیادی که داشتن جمع آوری کنن ، حتی ممکنه کسی مثل اون فروشنده داخل بازی اویل چهار برای کاری مثل حمل پول و جواهر ازشون استفاده کرده باشد .

2 . اندازه و حالت و رنگ آبی نوری که بر روی ابزراهای داخل بازی اویل چهار به اون صورت طراحی شد چون فضای این بازی بر خلاف بازیهای گذشته رزیدنت اویل خیلی بزرگ تر شده بود و همچنین نوع دوربین هم به پشت سر شخصیت بازی تغییر کرده بود که باعث میشد حالت و اندازه اون نورهای رنگی کاملا با بازی هماهنگ باشه ، به نظر من همین هماهنگی ها بین اجزای بازی رزیدنت اویل چهار بود که باعث شد این بازی به بهترین قسمت از مجموعه بازیهای رزیدنت اویل تبدیل بشه و بازیهای بعد از خودش را چه در ادامه همین مجموعه و چه در بازیهای دیگه دچار تغییرات و مجبور به تقلید از خودش کند .

مقایسه این موضوع بین اویل چهار و اویلهای قبلی : حالت دوربین در سوم شخص ثابت در بازیهای قبلی رزیدنت اویل که معمولا فاصله دوربین با شخصیت داخل بازی فاصله نسبتا زیادی داشت باعث میشد ما ابزارهای درون بازی مثل ابزار سلامتی و مهمات را کوچک تر از چیزی که در اویل چهار میبینیم مشاهده کنیم ، ولی وقتی دوربین به پشت سر شخصیت بازی بیاد و تبدیل بشه به سوم شخص متحرک و فاصله با شخصیت بازی هم کم بشه پس بازیکن با اختلاف کمی از دید شخصیت بازی میتونه درون بازی را ببینه و باعث میشه اندازه همه چیز خیلی بزرگتر از حالت قبلی یعنی سوم شخص ثابت به نظر بیاد ، در نتیجه ما اون نور رنگی را بر روی ابزارهای داخل بازی باید بزرگ ببینیم که ممکنه برای بعضی از ما خیلی بزرگ به نظر بیاد ولی به نظر من بهترین اندازه اش و زیباترین حالتش همونی بود که استفاده شد .

3 . انواع مختلفی از حس ترس در سبک ترس و بقا وجود دارد پس بازی اویل سه با اینکه خیلی ترسناک هست ولی مقایسه یک به یک نوع ترس این بازی با اویل چهار درست نیست ، بازی اویل سه به خوبی حس تنهایی و تاریکی شب در میان زامبیها را القا میکنه و باعث نوعی از انواع ترس میشه ولی اویل چهار با قرار دادن بازیکن در میان هیولاهای کوچک و بزرگ جهش یاقته و بیشتر در روشنایی روز باعث نوعی دیگر از ترس میشه ، اویل سه پایان یک مجموعه حوادث از قسمت یک تا قسمت سه هست که با نابودی شهری با اون وسعت و اون داستانها پیش میره ولی اویل چهار ماموریتی برای نجات یک نفر هست .

مقایسه اتاق های امن یا همون اتاق های ذخیره بازی و موسیقی های درونشون در رزیدنت اویلهای قبلی مثل شماره سه که البته خیلی خوب و لذت بخش بودن و هستن با اویل چهار باید درست صورت بگیره چون باز هم در صورت مقایسه یک به یک این موضوع ممکنه باعث بشه حس کنیم این اون نیست ولی من حس کردم و هنوز حس میکنم نسخه بهتر اون اتاق ها با موسیقی های آرامش بخش و دیوانه کننده در رزیدنت اویل چهار هم قرار داشت که اگر نگم ازشون بیشتر از نسخه های قبل رزیدنت اویل لذت بردم ولی قطعا کم تر هم لذت نبردم .

حضور شخصیتی مثل جناب فروشنده گرامی و گران فروش در بازی رزیدنت اویل چهار هم یکی دیگه از زیبایی های این بازی بود و هست که البته چنین چیزی را به این شکل در اویل های قبلی شاهد نبودیم ولی شاید بشه گفت دستگاه مخلوط کن مهمات در رزیدنت اویل سه نسخه قبلی فروشنده در رزیدنت اویل چهار بود ، به نظرم شخصیت فروشنده در بازی اویل چهار با اون خنده های بلند و کلماتی شوخی مانند ولی صحیح که نشان دهنده شخصیت یک فروشنده بازار سیاه در یک دنیای سیاه و یک سرزمین سیاه هست کاملا با جو و فضای بازی هماهنگ و سازگار بود .

4 . تغییر روز و شب و تغییر محل دشمنان به صورت تصادفی در بازی اویل چهار مثل اویل سه وجود داره و در روستا به خوبی قابل مشاهده هست و اگر مسیری را به عقب برگردیم یا مثلا بین دو مسیر هر بار یکی را انتخاب کنیم با موجودات جدیدی مواجه میشیم ، امکانات اختیاری جدید مثل ماهیگیری و جمع کردن تخم مرغ در رزیدنت اویل چهار برای ارتقای سطح سلامتی شخصیت های بازی به نظرم خیلی خوب و نزدیک به واقعیت بود و من از این خلاقیت گروه سازنده خیلی لذت بردم و گمونم اولین بار در زندگیم اونجا ماهی گرفتم و تخم مرغ محلی خوردم ، به هر حال من فکر میکنم بازی رزیدنت اویل هیچگاه یک بازی فقط ترسناک نبوده و نیست که اصلا بقایی در کارش نباشه پس اگه در قسمتی از تلاش برای بقا اونم اگه بازیکن تمایل داشت کمی آرامش اونم آرمش قبل از طوفان را تجربه کنه قسمتی از تلاش برای بقا هست ، البته درسته که وجود کارهایی از قبیل استفاده از ماهی و تخم مرغ برای بالا بردن میزان سلامتی شخصیت های بازی ضروری نبود ولی به نظرم بجا و زیبا بود که باعث میشد در میان اون همه درد و ترس و خستگی لذت حضور در یک دنیای وحشت و بقا را بیشتر از پیش لمس کنیم .

5 . مانند قسمت های قبلی رزیدنت اویل و شاید بهتره بگم مثل اکثر بازیهای آقای میکامی امکان تغییر لباس شخصیت های بازی در رزیدنت اویل چهار هم وجود داره ولی برای آنها باید بازی را یک بار و گاهی چند بار تموم کرد که البته تکرار در این بازی از عشقه نه از روی ناچاری ، یکی از لباس های انتخابی برای اشلی لباس شوالیه با امکان دفع ضربه ها و حمله های دشمنان هست که بعد از پایان بازی در حالت حرفه ای یا همون خیلی سخت باز میشه که بعد از تلاش های فراوان برای بقا جنبه خستگی در کردن داره چون دیگه آدم بعد از چند بار و چند صد ساعت بازی کردن یک بازی در سبک ترس و بقا حقشه یکم بخنده و شادی کند .

6 . قسمت مبارزه با ماهی بزرگ شکارچی یکی از قسمت های ترسناک دیگه بازی هست ولی ممکنه بعضی ها ازش زیاد نترسن چون به هر حال بازی رزیدنت اویل چهار به بازیکن امکان انتخاب میده [ میخوای در بازی بترسی یا میخوای فقط بازی را تموم کنی ، انتخاب ما هست که میزان ترس را تعیین میکنه ] ، یکی دیگه از انوع ترس اینه که شما با شخص یا چیزی روبرو بشی که در صورت نزدیک شدن بهش یا بهت کارت تموم بشه و دیگه فراری در کار نباشه که مرد اره موتوری به دست یکی از همین نوع دشمنان در بازی اویل چهار هست ، اما معماهای بازی هم در رزیدنت اویل چهار دقیقا بر اساس بازیهای قبلی مجموعه هست و همونطوری که میدونیم یکی از نشانه های مجموعه بازیهای رزیدنت اویل همین طراحی زیبای معماها بوده که در این بازی هم عالی طراحی شدند .

7 . ویروسی که در اویلهای قبل از اویل چهار بودن میزبان را به زامبی ها تبدیل میکردن که ظاهر متفاوتی نسبت به گانادوس ها پیدا میکردن ولی در اویل چهار به دلیل جهش در ویروسها و همچنین عامل بیماری جدید که با استفاده از یک انگل در ویروس جهش ایجاد میکنه میزبان را به چیزی بین زامبی و یک انسان معمولی تبدیل میکنه ، این اتفاق به این دلیل افتاد که افراد به دنبال قدرت نتونستن با ویروس قبلی به تمام اهدافشون برسن پس تصمیم گرفتن با تغییرات ژنتیکی در ویروسها و در اینجا یعنی داستان اویل چهار آمیختن ویروس با یک انگل افراد را آلوده کنن و تحت کنترل خودشون در بیارند ، به هر حال شاید قرار گرفتن در بین زامبی ها آزادی عمل و حس خوبی به بازیکن بده ولی چالش را ازش میگیرد .

8 . بعد از رزیدنت اویل چهار بازیی که تونسته از این بازی به بهترین شکل ممکن بهره ببره بازی رزیدنت اویل پنج هست ، رزیدنت اویل پنج وفادار ترین قسمت در مجموعه رزیدنت هست چون هم تونست از ریشه های رزیدنت اویل استفاده کنه و هم خیلی خوب سعی کرد جا پای جای برترین بازی تاریخ بذاره که نتیجه اش تبدیل شدن به پر فروش ترین قسمت از مجموعه بازیهای رزیدنت اویل بود .

رزیدنت اویل در قسمت پنجم عمیق ترین داستان را نسبت به ریشه های داستان مجموعه بازیهای رزیدنت اویل دارد ، کریس با اون هیبت و اون حس کینه و انتقام پس از مرگ جیل حضور داره و جیل هم با اون همه درد و رنج گذشته و سرگذشت غمگینش بعد از سقوطش از پنجره با اون چهره زیبا و معصومش حضور داره ، اسپنسر و قصر جدیدشون دقیقا شبیه به قصر معروف اسپنسر در جنگلهای شهر راکون وجود داره و همچنین آلبرت حضوری پر رنگ تر از همیشه داره ، محل رشد گلی که آغازگر تمام داستانهای رزیدنت اویل شد نشان داده میشه و همه اون را از نزدیک میبینیم .

+

در پایان باید اعتراف کنم بازی رزیدنت اویل چهار برترین بازی دنیا از جمله در سبک ترس و بقا هست ، برای عده ای از دوستاران بازی رزیدنت اویل ممکنه درک عمق وحشت در سرزمین داستان رزیدنت اویل چهار کمی دشوار باشه و شاید این بازی را جنگی بدونن ولی این بازی نیاز به کمی همکاری بازیکن دارد [ یعنی باید خودمون هم کاری نکنیم که بازی از حالت وحشت خارج و تبدیل به یک بازی جنگی بشه ] ، این بازی با سبک ترس و بقای ناب و خاص خودش باعث شده در این بازی زندگی جریان پیدا کنه و همین موضوع باعث لذت در تکرار بازی کردنش توسط بازیکن ها و تکرار عرضه اش توسط تولیدکنندگان شده است .
R E 4 !i! B.jpg

ممنون​
 

<:-P :-"

1. Resident Evil (GC Remake)​


Developer: Capcom
Publisher: Capcom
Platform(s) PC, PS4, PS3, Xbox One, Xbox 360, Gamecube, Wii, Switch
Single-player/multiplayer: Single-player



We arrive at the zenith of our countdown with a title that was probably the first of its kind for an entire generation.


While efforts like Alone in the Dark and Clock Tower may have arrived on the scene first, the original Resident Evil was the one to really bring horror into the public eye. Countless game and spin-offs later (with even an entirely different franchise being spun off from it), it’s fair to say that Resident Evil’s legacy is not up for debate.


However, two decades can make even the most polished of diamonds look a little rough, which is why you should seek out the masterful Gamecube remake, which has since been ported to every subsequent generation.


The Spencer Mansion may still be static, but it’s certainly not dead, its corridors bristling with zombies and even more malformed creatures, as well as iconic puzzles that couldn’t be more charmingly obtuse if they tried. A masterful remake for the progenitor of the modern horror genre in gaming as we know it.


50 Best Horror Games Of All Time
 
بازی های سبک وحشت و بقا یکی از سبک هایی هست که خیلی دوست دارم ... اما نمی دونم چرا اصلا نمی تونم حتی 1 ساعت بازی های اول شخص ترسناک رو تحمل کنم (غیر از دایینگ لایت، و اوت لست 1 که واقعا عالی بودند). خیلی هم خواستم ارتباط بگیرم اما نشد که نشد مثل شماره های دیگه اوت لست، امنزیا، سوما، layers of Fear .... از دوستان کسی مثل من هست !!؟
 
بازی های سبک وحشت و بقا یکی از سبک هایی هست که خیلی دوست دارم ... اما نمی دونم چرا اصلا نمی تونم حتی 1 ساعت بازی های اول شخص ترسناک رو تحمل کنم (غیر از دایینگ لایت، و اوت لست 1 که واقعا عالی بودند). خیلی هم خواستم ارتباط بگیرم اما نشد که نشد مثل شماره های دیگه اوت لست، امنزیا، سوما، layers of Fear .... از دوستان کسی مثل من هست !!؟
حالا نمیدونم از چه نظر میگی نمیتونی تحمل کنی اما منم همینطوریم :D خودم میشینم خونه خالی ساعت 2-3 شب فیلم و سریال ترسناک میبینم، از اونطرف رمان ترسناک هم جذابه برام اما با بازی ترسناک هر کار میکنم نمیتونم کنار بیام :D میره رو اعصابم اول شخص و سوم شخصم نداره (البته دایینگ لایت و Tloup2 ـو اینا رو مشکلی ندارم چون ترسناک کامل به حساب نمیان) یک حسیه که شاید حال بده اما روز بعدش ترغیب نمیشم برگردم به بازی اونم در صورتی که شدیدا دوس دارم عناوین معروف این سبکو تجربه کنم.
 
حالا نمیدونم از چه نظر میگی نمیتونی تحمل کنی اما منم همینطوریم :D خودم میشینم خونه خالی ساعت 2-3 شب فیلم و سریال ترسناک میبینم، از اونطرف رمان ترسناک هم جذابه برام اما با بازی ترسناک هر کار میکنم نمیتونم کنار بیام :D میره رو اعصابم اول شخص و سوم شخصم نداره (البته دایینگ لایت و Tloup2 ـو اینا رو مشکلی ندارم چون ترسناک کامل به حساب نمیان) یک حسیه که شاید حال بده اما روز بعدش ترغیب نمیشم برگردم به بازی اونم در صورتی که شدیدا دوس دارم عناوین معروف این سبکو تجربه کنم.
نه من بازی ترسناک سوم شخص رو شب و نیمه شب نداره مشکلی هم با ترسش ندارم کلا اگر با کیفیت ساخته شده باشند برام جذاب هستند و خیلی هاشون رو هم تا اخر بازی کردم ... اما اول شخص ها اصلا برام جذاب نیستند نمی دونم یک جوری هستند (بحث ترس نیست) !
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or