طرفداران ژانر FPS

  • Thread starter Thread starter uriel
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز
کلا ما عادت داریم وقتی بازی شوتر میاد توقع چندانی از داستان نداشته باشیم.هروقت بازی شوتری میاد منتقدی که بازیو نقد میکنه راجعبه داستان مینویسه.......خب داستا ازین قراره که......همانطور که میبینید داستان بازی مثل بقیه بازیهای شوتر کلیشه ای هستش...بعد میگه البته بازی شوتز نیازی به داستان نداره...
جاداره یه تقدیر بکنیم از استاد کن لوین که یه فید بک عالی به این منتقدا داد.
انصافا کاره هرکسی نبود همچین فیدبکی به منتقدا...البته داستانهای خیلی خوبی تو سبک شوتر وجود داره.ولی داستانهایی که نیاز به تفکر داشت اکثرا تو سبک اکشن ادونچر اونم به خاطر ماهیت این سبک بود وجود داشت.ولی کن لوین با مراحل خطی و ساده خودش چنان پیچیدگی به داستان بازیش داد که هنوز بعد 10 سال تو فرومهای مختلف راجعبش بحث میکنن.از فرهنگ،دین،انسان شناسی،خداشناسی،و.....اینفینیت هم داستان فک براندازی داشت.پایان بازیرو کی میتونه فراموش کنه؟
المانهای rpg رو به لهترین شکل تو سبک شوتر پیاده کرد.....
از همه اینها گذشته معلوم نیست داره چیکار میکنه الان:D
 
جا داره یادی بکنیم از سلطان شوتره سوم شخص یعنی gears of war:D
کلا یدونه شوتره سوم شخص داریم که اونم گیرزه:D
بچه ها خورده نگیرید یوقت کلا یدونه سوم شخصه آس داریم دیگه:D
بهترین قسمت برای من قسمت اول بود.سوای اینکه بازی کاملا دارک بود(من عاشق بازیهای دارک هستم)از تمام قسمتها هم سخت تر بود.به خصوص غول اخر درجه insane بازی که واقعا سخت بود.
یادش بخیر درجه سختی بازی اینجوری بود.
Easy
Hardcore
Insane
:D
سری gears که فوق العادس، ولی برای من بهترین شوتر سوم شخص تاریخ سری MAX PAYNE هست با اختلاف:D. نمیدونم این بازی نوستالوژیه یا چه پارامتری داره که هیچ بازی ای در حد و اندازش برام نیست توی سوم شخص شوترها. شاید به خاطر جو غمناک و نوآر بازی هست مقدار زیادیش، ولی واقعا دو نسخه اولش که توی اون سال ها کاملا بدون رقیب بود( برای من همین الانم بدون رقیبه:D) و البته نسخه 3 هم با وجود یه سری تغیر و تحول ها واقعا خیلی دوستش داشتم بازم، و به نظرم فوق العاده بود. توی این نسل هم quantom break بهتر از همه بوده برام:). خالا دیگه زیاد وارد جزییاتشون نمیشم چون اینجا بیشتر رتجب اول شخص ها صحبت میکنیم از موضوع فاصله نگیریم:D.
من هیچوقت سال 2007 رو فراموش نمیکنم.بهشت شوتر بازها بود.به نظر من تکرار نشدنیه 2007.
یکی از آرزوهام قبل مردن این هست که یه سازنده پیدا شه و یه شوتر به بازار عرضه کنه که تمام وقتشو روی بخش تک نفره بازی گذاشته باشه.یه شوتر با تم تاریک و داستان غنی.:x
مدتهاست یه شوتر ناب بازی نکردم.درسته تایتان فال و.... عالی بودن و منم فوق العاده ازشون لذت بردم ولی اون المانهایی که باعث بشن منو سیراب کنن رو نداشتن.من یه بازی میخوام مثل کیلزون 2.:((
به دور از راه رفتن روی دیوار یا ربات بازی.بازی باشه که اتمسفر سنگینی داشته باشه و خیلی سریع نباشه.
پ.ن:پیرو صحبت دوستان در مورد بهترین نسخه فارکرای برای من هم با اختلاف نسخه 2 بهترین در این سری بوده.
پ.ن2:امیدوارم کرایتک هرچه سریعتر یه کرایسیس معرفی کنه.به شدت دلتنگشم.:((
پ.ن3:EA یه مدال افتخار جدید معرفی کنه که تمرکزش روی بخش داستانی باشه:((
ودر آخر مهمترین آرزوم ساخت یه کیلزون مثل کیلزون 2 توسط گریلا.:((

Metro Last Light :D
سری مترو به نظرم جزو آندرریدت‌ترین شوتر‌های نسل قبل بودن، جای خاصی‌ هم ندیدم ازشون اونطوری یاد بشه. خیلی‌ منتظر نسخه بعدی هستم. :D
کلا چند سال هست که نقاط عطف ژانر FPS شوتر هستن به صورت خاص، یکی سال 2004 ، سال 2007 ، سال 2011 و این اواخر هم همین سال پیش یعنی 2016 . از سال های دهه 90 میگذرم، البته برای من خیلی جایگاه ویژه ای دارن اون چند سال پایانی دهه 90 چون ژانر به طور کامل توی اون سال ها شکل گرفت و شکوفا شد ولی خب بصورت جدی و منظم میشه گفت ریتم سال هایی که عرض کردم از 2000 به بعد این سال ها بودن و بسیار تاثیر گذار بودن.
راجب metro و stalker ، باید بگم که سری metro یه فرنچایز واقعا عالی ای هست که جاش واقعا خالی بود توی این ژانر و البته این خالی بودن بعد از نابودی سری stalker نمود بیشتری پیدا کرد. البته توی این فرنچایز sense بیشتری گذاشتن رو المان های horror و میشه گفت بیشتر بار فضاسازی رو عناصر وحشت هندل میکردن. ولی سری stalker اتمسفرش رو خیلی مدیون بار وحشت بازی نمود، بازی به شدت creepy و خفقان آور بود علی الخصوص توی اون مراخل xlab ها، که حتی به سوی horror هم میل میکرد، ولی در طول بازی چیزی که بیشتر ساختار اتمسفر بازی رو شکل میداد خود فضای دلگیر zone و جنگ و کشتارهای بی رحمانه بین گروه های مختلف بازی بر سر قدرت بود. من با وجودی که خودم عاشق ژانر وحشت هستم و فوق العاده ترین زیرسبک بازی ها میدونمش و سری مترو هم جایگاه ویژه ای برام دارن ولی بین این دوتا stalker رو انتخاب میکنم:)، چون یه عنوان خیلی خاص بود. یه جورایی fallout ژانر شوتر به حساب میاد، رذالت و پستی های دنیای پسا آخرالزمانی فال اوت رو در نمایی جدید توی این بازی میشه دید، و بی رحمی های جنگ و منفعت طلبی آدم ها رو. یادمه پشت باکس آرت بازی نوشته بود MAN MADE HELL ، که واقعا توصیف فوق العاده ای از منطقه zone و آدم ها و دانشمندا و تجار و موجودات هراسناک جهش یافته اون بود ، حتی خود محیط هم با وجود anomaly و تغییرات حاصله از مواد رادیو اکتیو یه دشمن طبیعیه وحشتناکی به حساب میومد ، یه دنیای کاملا بی رحم و aggressive که میتونه نمود کامل جهنم باشه.

علی جان دمت گرم بابات ایجاد همچین تاپیکی من تا امروز ندیده بودمش وجودش ضروری بود.
اینقدر به این سبک علاقه دارم که اگه تا خود صبح هم بحث کنید من پایه صحبتهاتون میشینم.:x
ممنونم محمد جان:x، خیلی عالیه که به این ژانر علاقه دارین و اصلا این تاپیک رو برای همین ایجاد کردم تا باب گفتگو به طور اختصاصی توی این ژانر باز بشه و بتونیم از نظرات هم استفاده کنیم.
از تمام بچه هایی که توی تاپیک شرکت میکنن و نظراتشون رو بیان میکنن ممنونم:)>:D<.
 
کلا ما عادت داریم وقتی بازی شوتر میاد توقع چندانی از داستان نداشته باشیم.هروقت بازی شوتری میاد منتقدی که بازیو نقد میکنه راجعبه داستان مینویسه.......خب داستا ازین قراره که......همانطور که میبینید داستان بازی مثل بقیه بازیهای شوتر کلیشه ای هستش...بعد میگه البته بازی شوتز نیازی به داستان نداره...
جاداره یه تقدیر بکنیم از استاد کن لوین که یه فید بک عالی به این منتقدا داد.
انصافا کاره هرکسی نبود همچین فیدبکی به منتقدا...البته داستانهای خیلی خوبی تو سبک شوتر وجود داره.ولی داستانهایی که نیاز به تفکر داشت اکثرا تو سبک اکشن ادونچر اونم به خاطر ماهیت این سبک بود وجود داشت.ولی کن لوین با مراحل خطی و ساده خودش چنان پیچیدگی به داستان بازیش داد که هنوز بعد 10 سال تو فرومهای مختلف راجعبش بحث میکنن.از فرهنگ،دین،انسان شناسی،خداشناسی،و.....اینفینیت هم داستان فک براندازی داشت.پایان بازیرو کی میتونه فراموش کنه؟
المانهای rpg رو به لهترین شکل تو سبک شوتر پیاده کرد.....
از همه اینها گذشته معلوم نیست داره چیکار میکنه الان:D
ken levine قله داستان پردازی توی ژانر شوتر به حساب میاد، ولی بازی های با داستان های خیلی خوب هم توی این ژانر داشتیم به جز سری بایوشاک امیر جان:). توی بازی های با ساختار sci fi که Halo و Half life و stalker عالی هستن. هم از لحاظ ظاهر داستانی و پیرنگ ها و هم عمق دنیای بازی. بعضی بازی ها هم مثل سری DOOM ، killzone ، crysis و... هم عمق جهانشون به اندازه بازی هایی که گفتم نیستن ولی جذابیت های ظاهری و هالیوودیه خودشون رو دارن. بعضی بازی ها هم که اکثر خودم توی ژانر وحشت تجربه کردم داستان های به مراتب بهتری ازخیلی از بازی های سبک های دیگه داشتن، مثل بازی های Clive barker ، F.E.A.R 1 ، metro و ....
شوترهای نظامی هم که انصافا توی هرچیزی از شوترهای کلاسیک و الد اسکول کم بیارن توی داستان همیشه عالی بودن مثل همین سری COD و BF و HF و...
یه سری شوترهای تاریخی هم داریم که هم یه جورایی historic هستن هم sci fi مثل wolfenstein که توی این شماره آخر یعنی TNO واقعا هم سطح یه بازی هایی مثل half life قزار میگرفت توی قصه گویی و روایت داستان. هرچند که نسخه های قبلیشم واقعا عالی بودن توی زمان های خودشون:).
در کل با نظرت موافقم امیر. برخلاف نظر استاد جان کارمک عزیز که همه میدونن چقدر بهشون ارادت دارم:D، ولی داستان در بازی های شوتر امروزی جایگاه واقعا ویژه ای داره و خیلی خوبه که هم سازندگان بهش بپردازن و هم ما گیمرا ساده از کنارش رد نشیم:).
 
ken levine قله داستان پردازی توی ژانر شوتر به حساب میاد، ولی بازی های با داستان های خیلی خوب هم توی این ژانر داشتیم به جز سری بایوشاک امیر جان:). توی بازی های با ساختار sci fi که Halo و Half life و stalker عالی هستن. هم از لحاظ ظاهر داستانی و پیرنگ ها و هم عمق دنیای بازی. بعضی بازی ها هم مثل سری DOOM ، killzone ، crysis و... هم عمق جهانشون به اندازه بازی هایی که گفتم نیستن ولی جذابیت های ظاهری و هالیوودیه خودشون رو دارن. بعضی بازی ها هم که اکثر خودم توی ژانر وحشت تجربه کردم داستان های به مراتب بهتری ازخیلی از بازی های سبک های دیگه داشتن، مثل بازی های Clive barker ، F.E.A.R 1 ، metro و ....
شوترهای نظامی هم که انصافا توی هرچیزی از شوترهای کلاسیک و الد اسکول کم بیارن توی داستان همیشه عالی بودن مثل همین سری COD و BF و HF و...
یه سری شوترهای تاریخی هم داریم که هم یه جورایی historic هستن هم sci fi مثل wolfenstein که توی این شماره آخر یعنی TNO واقعا هم سطح یه بازی هایی مثل half life قزار میگرفت توی قصه گویی و روایت داستان. هرچند که نسخه های قبلیشم واقعا عالی بودن توی زمان های خودشون:).
در کل با نظرت موافقم امیر. برخلاف نظر استاد جان کارمک عزیز که همه میدونن چقدر بهشون ارادت دارم:D، ولی داستان در بازی های شوتر امروزی جایگاه واقعا ویژه ای داره و خیلی خوبه که هم سازندگان بهش بپردازن و هم ما گیمرا ساده از کنارش رد نشیم:).
البته سازندگان بدشون نمیاد داستان عالی رو روایت کنن.ولی خوب ماهیت شوتر با اکشن ادونچر فرق میکنه.کسی که عشق شوتره فقط دوسداره بره بزنه.مثل دووم 2016.کمترکسی مثل بچه های این تاپیک پیدا میشه که از اتمسفر بازیو داستان بازی صحبت کنه.رو این حساب سازنده بازی داستان رو درالویت آخر میذاره.سوای این روایت داستان تو شوتر به مراتب سخت تر از سبک های دیگه هست.تو سبک اکشن ادونچر سازندگان دستشون بازتره.شما تو اکشن ادونچر خیلی کارها میتونید انجام بدید.ازحل معماها که به داستان مربوط میشه.از کارهای جانبی.جالبیش اینه که شما میتونی هم با سلاح سرد هم با اسحله گرو هم با دستان تنومند کاراکتر یه بازی اکشن ادونچر بسازی داستانشو به راحتی روایت کنی.ولی شوتر سخته.شما یه اسلحه داری و یه خطه ساده.حقیقتا سخته بتونی تواین شرایط داستان روایت کنی.رو این حساب کاری که کن لوین کرد کمتر از معجزه نبود.صحبت داستان شد.جاداره یادی بکنیم از black ops که داستان فوق العاده ای داشت.درسته بهترین سری مدرن وارفر هست بدونه شک.ولی قبول کنید black ops برای هممون جایگاه خاصی داره.
 
من نمیدونم چرا بعضی از کابران ایرانی میگن DOOM داستان نداره؟!اتفاقا داستان شاخصی داره.

من با داستان سری هاف لایف یا هیلو بیشتر از بایوشاک ارتباط برقرار کردم.به نظر من هاف لایف داستان به مراتب بهتر و بزرگتری نسبت به بایوشاک داشت.رابطه بین گوردن فریمن و الیکس یکی از بهترین روابط بین دو شخصیت بود.پیچیدگی های داستانی هاف لایف به مراتب از بایوشاک بیشتر هست.دست سازنده برای ادامه دادنش بازتر بود

کلا بعضی از کاربران ایرانی دید سطحی به داستان بازی ها دارن و فکر میکنند چون فلان بازی از فلان مکتب فلسفی استفاده کرده پس حتما داستان بازیش از فلان بازی بهتره!

البته منظورم امیر جان نبود.ولی بارها این مسئله را دیدم.
 
اتفاقا من خودم بعد از اينكه DOOM 2016 رو تموم كردم ، برام همه چيزش عالي بود و ازش لذت بردم به جز داستان
بعد از اتمام رفتم سايت هاي خارجي و فروم هاشون رو خوندم و ديدم اتفاقا بازي داستان خوبي براي يه FPS داشته كه توي Data Log ها بوده و تئوري هاي زيادي هم براي پايان بازي مطرح كرده بودن و من بهشون توجه نكرده بودم و براي همين يكبار ديگه بازيو تجربه كردم
البته اين موضوع رو در نظر بگيريم كه توي همچين اكشن خشونت بار و سرعتي واقعا نميشد انتظار داشت گيمر بره سراغ داستان بازي:D
از طرفي DOOM هم COD نيست كه با كات سين و اينا بخواد داستان و به گيمر تزريق كنه و سبك DOOM همينه.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: uriel and amir code
من نمیدونم چرا بعضی از کابران ایرانی میگن DOOM داستان نداره؟!اتفاقا داستان شاخصی داره.

من با داستان سری هاف لایف یا هیلو بیشتر از بایوشاک ارتباط برقرار کردم.به نظر من هاف لایف داستان به مراتب بهتر و بزرگتری نسبت به بایوشاک داشت.رابطه بین گوردن فریمن و الیکس یکی از بهترین روابط بین دو شخصیت بود.پیچیدگی های داستانی هاف لایف به مراتب از بایوشاک بیشتر هست.دست سازنده برای ادامه دادنش بازتر بود

کلا بعضی از کاربران ایرانی دید سطحی به داستان بازی ها دارن و فکر میکنند چون فلان بازی از فلان مکتب فلسفی استفاده کرده پس حتما داستان بازیش از فلان بازی بهتره!

البته منظورم امیر جان نبود.ولی بارها این مسئله را دیدم.
Half life داستان خیلی شاخصی داشت.
رابطه بین شخصیت ها خیلی جذاب بود که خودتم بهش اشاره کردی...
اتفاقا بایوشاک 1 داستان پیچیده ای نداشت به اون صورت.بایوشاک اینفینیت پیچیدگی عجیبی داشت.ولی چیزی که بایوشاک 1 رو متمایز کرد نظریه های عجیب کن لوین بود.
سوای داستان زیبای بازی جو نو و جدیدی داشت که ما مثالشو تو هیچ رسانه ای ندیده بودیم.مثلا بهزاد تو فیلم inception رو شک ندارم دیدی...همونطور که میدونی داستان پیچیده ای نداشت..چه چیزی باعث شد داستان فیلم یا خود فیلم تا این حد جاودانه باشه؟درست حدس زدی بخاطر سکانس پایانی فیلم...همون سکانسی که مغز همرو منفجر کرد.سکانسی که هنوز که هنوزه راجعبش بحث میکنن.دقیقا یه همچین حرکتیو برادر نولان تو سریال وست ورلد با سکانس پایانیش زد...منفجر کرد.
بایوشاک ازین دست صحنه ها زیاد داشت..
البته اینا همه نظر من بود.هرکسی داستانو از دیدگاهه خودش میبینه.درست مثل موسیقی که ینفر با ترنس حال میکنه ینفرم با سبک هارد راک.
 
من نمیدونم چرا بعضی از کابران ایرانی میگن DOOM داستان نداره؟!اتفاقا داستان شاخصی داره.

من با داستان سری هاف لایف یا هیلو بیشتر از بایوشاک ارتباط برقرار کردم.به نظر من هاف لایف داستان به مراتب بهتر و بزرگتری نسبت به بایوشاک داشت.رابطه بین گوردن فریمن و الیکس یکی از بهترین روابط بین دو شخصیت بود.پیچیدگی های داستانی هاف لایف به مراتب از بایوشاک بیشتر هست.دست سازنده برای ادامه دادنش بازتر بود

کلا بعضی از کاربران ایرانی دید سطحی به داستان بازی ها دارن و فکر میکنند چون فلان بازی از فلان مکتب فلسفی استفاده کرده پس حتما داستان بازیش از فلان بازی بهتره!

البته منظورم امیر جان نبود.ولی بارها این مسئله را دیدم.
دقیقا بهزاد .داستان سری DOOM برخلاف چیزی که بعضیا متصور هستن خیلی خیلی عالیه . اصلا از شماره 3 داستان بازی جهت گیری عالی ای در راستای نام بازی و محتوای اون پیدا کرد. خب همونطور که میدونین معنای لغوی doom یعنی مجازات و حکم نابودی و.... البته بعضی جاها هم محشر و زستاخیز معنی شده که با اینکه با محتوای بازی همحونی داره ولی خب صحیح نیست. حالا چرا محازات ؟ بعضی چیزا هستن که ذاتا مرموز و اسرار آمیز هستن، ماهیتشون اینچینی هست، پس خیلی بهتره که به جای کنکاش و ورود به داخل چیزی که ازش شناخت اونچنانی ای نداریم اونو به حال خودش رها کنیم و ازش فاصله بگیریم. doom داره یه همچین چیزی رو توی دو نسخه اخیرش نشون میده. طمع انسان برای ورود به ناشناخته ها و حتی بهره گیری از قدرت های احتمالی اون. دوتا آنتاگونیست دو نسخه اخیر یعنی دکتر بتروگر و الویا پیرس هر دوتا در چاله و فریب جهنم سقوط کردن، هر دو بواسطه طمع قدرت و فرمانروایی به زمین با شیاطین همکاری کردن و هردوتا به دست خود شیاطین نابود شدن، البته این وارد قلمرو دیگه شدن نه تنها حکم نابودی خودشون بلکه حکم نابودی کلی انسان دیگه رو هم رقم زد و همگی به این واسطه مجازات و نابود شدن. راجب نسخه 2016 خیلی صحبت نمیکنم چون ممکنه خیلیا هنوز بازی رو انجام نداده باشن ولی توی نسخه 3 اتفاقی که برای بتروگر افتاد وخیم تر از اتفاقی بود که برای بقیه ساکنین UAC میفته. بتروگر با همون بار اول که وارد پورتال میشه و به جهنم تلپورت میشه نابود میشه، یعنی maledict فقط و فقط به خاطر پوزیشن و موقعیت بتروگر و استفاده از دانش اون برای نابودی انسان ها وعده فرمانروایی بهش میده ( بتروگر توی خواب هاش با شیاطین مرتبط میشه ). و در نهایت هم که جایگاهش توی دهان شیطان هست و فقط چیزی رو میگه که maledict میخواد. یه همچین اتفاقی برای پیرس هم میفته البته یکم متفاوت تر، کلا doom 3 یکم بیشتر تم sci fi داره و فقط طمع انسان و گشودن دروازه ستاره ای ( پنتاگرام ) برای حصول به قدرت های ماورایی رو بیان میکنه ولی توی doom 2016 یکم ماجرا جالب تر میشه و بعضی از عقاید کهن شیطان پرستان مثل قربانی کردن و.... هم به داستان اضافه شده که آب و تاب خیلی بیشتری داده به داستان، روایت داستانی توی doom 3 بهتره ولی بیس و محتوای داستانی توی نسخه 2016 خیلی خیلی بهتر و پر کشش تره از نظر من.
در کل DOOM برخلاف نظر یه عده به نظر من یکی از بهترین داستان های sci fi و مرتبط با طالع نحس رو بیان میکنه که نظیرش رو توی مدیوم گیم من ندیدم. و از اون بهتر بازی دقیقا تعریف نام و تایتل خود doom هست، خود واژه DOOM توی بازی معنای درستش رو پیدا میکنه.

Half life داستان خیلی شاخصی داشت.
رابطه بین شخصیت ها خیلی جذاب بود که خودتم بهش اشاره کردی...
اتفاقا بایوشاک 1 داستان پیچیده ای نداشت به اون صورت.بایوشاک اینفینیت پیچیدگی عجیبی داشت.ولی چیزی که بایوشاک 1 رو متمایز کرد نظریه های عجیب کن لوین بود.
سوای داستان زیبای بازی جو نو و جدیدی داشت که ما مثالشو تو هیچ رسانه ای ندیده بودیم.مثلا بهزاد تو فیلم inception رو شک ندارم دیدی...همونطور که میدونی داستان پیچیده ای نداشت..چه چیزی باعث شد داستان فیلم یا خود فیلم تا این حد جاودانه باشه؟درست حدس زدی بخاطر سکانس پایانی فیلم...همون سکانسی که مغز همرو منفجر کرد.سکانسی که هنوز که هنوزه راجعبش بحث میکنن.دقیقا یه همچین حرکتیو برادر نولان تو سریال وست ورلد با سکانس پایانیش زد...منفجر کرد.
بایوشاک ازین دست صحنه ها زیاد داشت..
البته اینا همه نظر من بود.هرکسی داستانو از دیدگاهه خودش میبینه.درست مثل موسیقی که ینفر با ترنس حال میکنه ینفرم با سبک هارد راک.
بایوشاک اینفینیت خیلی داستانش فلسفی بود، حتی بیشتر از اینکه علمی تخیلی باشه به نظر من بیشتر فلسفی بود، بعد از بازی یادمه تا یه ماه بنیان فکریم رفته بود روی هوا:D. این ken levine با ساخت بایوشاک و bioshock infinite قشنگ اخلاق و چارچوب های قانونی و ذات بشر و طمع همیشگی اون برای رسیدن به قدرت و .... رو هم تعریف کرد هم برد زیر سوال:D. واقعا نتیجه گیری از بازی هاش واقعا سخته. من انتهای نسخه 1 واقعا نمیدونستم باید خوشحال بود یا ناراحت، توی اینفینیت هم کلا انتهای بازی ضمن اینکه واقعا گیچ شده بودم در عین حال تا یه مدت قشنگ درگیر داستانش بودم و تجزیه و تحیلیلش میکردم و خیلی وقتا به نتیجه هم نمیرسیدم. یه چیزی ساخته به نظر من که فراتر از مدیوم گیم هست، البته بهترین بستر برای بیانش هم فقط همین مدیوم گیم هست به نظر من چون توی سینما و فیلم نمیتونی اینجوری پله پله مخاطب رو بکشی سمت واقعیت و یدفعه ازش دور کنی و اونو توی یه برزخ قرار بدی:D. بهترین داستان از لحاظ بار فلسفی و برخی واقعیت های غلمی ( البته حقایق اثبات نشده علمی که تنها در حد فرضیه هستن ) رو میشه توی بایوشاک دید به نظر من.
اما Half life از نظر من بهترین داستان علمی تخیلی رو توی کل مدیوم گیم داره. یعنی بازی بسیار بسیار علمی ساخته شده، و برام چیزی که جالبتره وحدت هنریه بازی در نام و محتوای اونه، نیمه عمر و لاندا یا همون لامبدا که لوگوی بازی هست مرتبط با علم فیزیکه و جالبیش اینجاس که این بازی داخل خودش بسیار بسیار تحسین برانگیز واقعیت های فیزیکی مثل همون فیزیک اجسام و وزن و جرم و... رو هم نشون میده. در کل بازی با فیزیک گره خورده، gordon freeman هم که فیزیکدان هست و این وحدت بین قهرمان و نام بازی و محتوای اون واقعا بی نظیره. جنبه تخیلیش هم که مزبوط به بیگانگان و خجوم اون ها به زمین هست. دوست دارم راجب داستانش خیلی بیشتر اینجا صحبت کنیم اگه موافقین؟
 
آخرین ویرایش:
حالا که قراره دیگه نسخه جدیدی از Half life رو بازی نکنیم حداقل بیایم یکم راجب داستانش فرضیه پردازی کنیم:D. داشتم چند وقت پیش به نسخه 1 فکر میکردم، دشمن و target انتهایی بازی توی اون نسخه یه موجود بیگانه و غول پیکر و به شدت قدرتمند به نام nihilanth بود، که اون هم داشته با combine ها میجنگیده به نحوی، البته ما اینو توی شماره 1 متوجه نمیشیم و فقط اونو به عنوان دشمن و متجاوز به قلمرو انسان ها قلمداد میکنیم ولی توی شماره های بعدی متوجه میشیم که nihilanth در حقیقت توی جنگ با کمباین ها بوده که شکست خورده و به دنیای بین مرزی XEN عقب نشینی کرده و خواسته انسان ها رو هم مثل دیگر نژادهای موجود در XEN تحت فرمانروایی خودش دربیاره تا نیروی کافی برای مبارززه با کمباین ها که یه نژاد امپریالیستی بین بعدی هستن رو بدست بیاره.
توی نسخه 2 هم همونطور که میبینیم دکتر Breen هدف و target انتهایی بازی هست و دکتر فریمن نهایتا به طور غیر مستقیم باعث نابودیش میشه. دکتر breen برای نجات انسان ها از نابودی کامل به دست کمباین ها مجبور میشه که انسان ها رو به بردگی کمباین ها در بیاره، یعنی بین بد و بدتر گزینه بد رو انتخاب میکنه. با اینکار درسته که انسان ها به بردگی در میان ولی حداقل نژادشون حفظ میشه.
حالا سوال اینجاس، الان که دقت میکنیم میبینیم که nihilanth خیلی هم بد نبوده، یه جوری داشته کار دکتر Breen رو انجام میداده ، البته دیدگاه دکتر Breen یکم منفعل تر بوده ولی nihilanth هنوز میخواسته با کمباین ها بجنگه و یه پله جلوتر بوده، ولی در نهایت هر دو داشتن نسل انسان رو به طور مستقیم و غیر مستقیم حفظ میکردن. حالا سوال اینجاس که آیا واقعا دکتر freeman که قهرمان ستایش شده دنیای half lufe هست داره مسیر درست رو میره یا داره کورکورانه انسان ها رو توی یه جنگ نابرابر با کمباین ها تک و تنها میزاره؟ تمام کسانی که میتونستن متحد انسان ها باشن و یا حداقال اونارو از نابودی کامل به دست کمباین ها نجات بدن دونه دونه به دست فریمن نابود شدن و انسان ها بی پناه تر از همیشه در این مبارزه قرار گرفتن.
توی دیالوگ هایی که دکتر breen قبل از نابودی سیتادل میگه هم حرفای معنا داری وجود داره، مثلا میگه : اگه میتونی بهم جواب بده دکتر فریمن، تو تا حالا همه چیز رو که سر راهت قرار گرفته نابود کردی، ولی آیا چیزی هم بوده که تونسته باشی بسازی؟ (کار تو فقط نابودکردن بوده، ولی ساختن همیشه بهتر از نابودیه) تنها یه مورد رو برام نام ببر، من فکر نمیکنم حتی یک مورد هم وجود داشته باشه که تو چیزی رو ساخته ( یا نجات ) داده باشی و فقط همه چیزو نابود کردی.....
واقعا دکتر feeman داره راه درست رو میره؟ یا یه قهرمان پوشالی و نابودکننده بشریت هست؟:D
 
آخرین ویرایش:
من میگم دخل یه بازیو در بیاریم بعد بریم بازی بعدی:D
مثلا همین half life خوبه...
خب علی جان شروع کن:D
بهزاد جان تو هم کم پیدا شدیا....:D
من که پایه ام:D، استارتش رو میزنم ولی بچه ها وارد بحث نمیشن:D، الان از همین half life و dr freeman شروع میکنیم، بحت سر قهرمان یا ضد قهرمان بودنش و اینکه ادامه half life چطور میتونست ساخته بشه هست، توی اپیزود دوم هم که یکی از مهمترین شخصیت های داستان بازی نابود شد، یعنی دکتر الی ونس پدر الیکس، راجب این دوتا فعلا نظراتتون رو بگین تا بریم جلو:D.
 
بنظر من کاره فریمن درسته.چون بحرحال ینفر اینجا باید کاری انجام بده یانه؟
علی جان اخه dr breen هم خیلی مرموز بود..یعنی اگه خودم جای فریمن باشم بگن این شخص کاره درستو داره انجام میده به شخصه اصلا بیخیالش نمیشم:D
فریمن هم کلا کارکتری هست که هیچ کاری انجام نمیده همش بازیچه میشه.حتی دیالوگاشو خودمون پشت مانیتور واسه خودمون میگفتیم:D
ولی جا داره ادامشو بسازن.سالهاست همه منتظرن.اپیزود دوم که سنگ تموم گذاشتن.
خدا بگم این پورتال لعنتیو چیکار کنه که مانع ادامه half life شد.
در اخر فریمن مثل یه کودک میمونه،یعنی اینکه پتانسیل بالایی برای نابودی بشریت داره:D
 
این تایپیک بد جوری آدم رو وسوسه میکنه که بریم سراغ بازی های قدیمی و اونا رو بازی کنیم .( نظر شما چیه دوستان که به جای بازی های پیشرفته امروزی { به تعبیری پیشرفته } به بازی های قدیمی بپردازیم ؟؟ و اگر قرار باشه بازی های قدیمی رو بازی کنیم شما کدوم بازی رو انتخاب میکنید ؟؟ این خودش میتونه موضوع یه تایپیک جدا باشه .)
 
  • Like
Reactions: amir code and uriel
این تایپیک بد جوری آدم رو وسوسه میکنه که بریم سراغ بازی های قدیمی و اونا رو بازی کنیم .( نظر شما چیه دوستان که به جای بازی های پیشرفته امروزی { به تعبیری پیشرفته } به بازی های قدیمی بپردازیم ؟؟ و اگر قرار باشه بازی های قدیمی رو بازی کنیم شما کدوم بازی رو انتخاب میکنید ؟؟ این خودش میتونه موضوع یه تایپیک جدا باشه .)
اگه بخوام الان بگم میگم return to castle wolfenstein . بعضی وقتا بازیای قدیمی حال و هوایی دارن که بازی های الان ندارن، این بازی هم یه عنوان بکری هست که انگار id و gray matter برای همه دوران ها ساختنش، همین امشب نصبش کردم مجددا و دقیقا مثل زمانی که تازه میخواستم بازی رو برای بار اول برم شروع کردم و محو تمام هنرهای به کار رفته داخلش شدم. موسیقیش جدا شاهکار بودا، دوباره بازیش کنید، اگرم تا حالا بازیش نکردین که....
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or