سناریو بازی

تموم شد هر چی بود و نبود
از این به بعد به ایده های سبز شما نیازمندیم(من چند سال عقبم؟)
الان یه ایده بکر میخواییم یه چیزی که بشه روش به عنوان پایه حساب کرد
کسی همچین چیزی داره؟
نمیدونم چرا بچه ها رو این تایپک وقت نمیزارن شاید ارزش نداره
 
سلام اسی خان
امید وارم که دل سرد نشده باشی
خب ما الان به یک ایده نو و تازه احتیاج داریم
من الان فقط یک سناریوی کوتاه که فقط به اندازه یک لول باشه به فکرم میرسه
داستان مدرسه کلمباین که مایکل مور درموردش فیلم ساخت رو یادتونه ؟
اسم فیلم هم بولینگ برای کلمباین بود
سه یا چهار یا شایدم بیشتر دانش آموز (توی کلمباین دو نفر بودن) بچه های مدرسه رو گروگان گرفتند .
حالا باید دو تا دوست با کمک هم تمام بچه های شرور رو خلع صلاح کنند
تمام این اتفاقات باید فلش بک از گذشته این دو دوست باشه که یکی از اون(همونی که ما انتخاب نکرده ایم) در عملیاتی کشته میشه
این ایده منه
باید چند تا فلش بک دیگه بسازیم و همچنین ادامه داستان رو
من یادم نمیاد بازی از مدرسه شروع شده باشه به همین علت این ایده کمی بکر تره
حالا نظر شما چیه ؟
 
راستش رو بخوای محلش آره اما تیپی که داره شبیه خیلی بازی ها هستش که در محیط بسته اتفاق میفتن مخصوصا اونهایی که به گروگان گیری منجر میشه زیاد هستن یه چیز کاملا نو میخوایم و اگر نه اصلا نمیشه روش حساب کرد جان خودتون جز این 2 نفری که این جا پست میدن کسی دیگه ای علاقه نداره>
کمک کنید>>>>>
 
این فقط یک شروعه
خب حالا نوبت خودته یک کم تنوع ایجاد کنی و سناریو رو عوض کنی
یک فکر کن . به خودت فشار بیار
تو می تونی من می دونم
 
چرا زا دیگران کمک می خواهی ؟
یک دفترچه یاد داشت دستت بگید و همراهت داشته باش و هر چی به فکرت رسید توش یا داشت کن
حتما یک چیزی ازش در میاد
 
چه جالب من تا حالا این تاپیکو ندیده بودم
در مورد داستان مشکل چندانی نیستش به راحتی میشه یه بازی با سبک COD ساخت فقط درباره‌ی جنگ ایران و عراق اگرم بخوایم یکم چاشنی داستانی بهش اضافه کنیم میشه داستان در مورد یه گروه عملیاتی باشه که برای انجام یه عملیات سری مخفیانه وارد خاک عراق میشن ولی قبل از انجام عملیات توافقنامه صلح بین دو کشور امضا میشه و اونوقت افراد این گروه مثل قاشق تو عسل توی عراق گیر میفتن درحالی که دیگه نمیتونن روی کمک نیروهای خودی حساب کنن و عراقی ها هم به خاطر اخلاق غیر ورزشی در صورت روبرو شدن با اونها صلح رو ندیده میگیرن و با اونها وارد جنگ میشن.:cheesygri
 
از اون حرفها بود ها!!!!!
میخوایم بفرستیم به یوبی داری میگی جنگ بسازیم؟!
بعدش میخواهیم که یه ایده جدید باشه
دارم در مورد یه بازی برای استفاده از وسایل جنگی قدیمی باشیم (اصولا برای وی!!!!)
اگه ایده ای در این مورد دارید به من هم بگید:d
 
خیله خوب این چطوره ؟
یه بازی با این فرضیه که امپراطوری های ایران و روم تونستن تا قرن 21 دوام بیارن و هنوز هم در حال جنگند.

خوبه؟
 
داستان حول 3 نفر میچرخه. نفر اول ...تبعیدی.. یه ثرمایه دار کله گنده که به خاطر بعضی کاراش اونو بیرونش میکنن. نفر دوم ...فراری...یه نابغه اسلحه سازی داستان بیشتر در مورد این آدمه . که بخاطر اتفاقاتی که براش پیش میاد فرار میکنه.سوم ...فرمان بردار...این همون کسی که قراره داستان رو روشن کنه. استفاده از این 3 تا اقب هم دلایلی داره. سبکش می تونه اول شخص و سوم باشه.تبعیدی با یه برنامه ریزی فراری رو به طرف خودش میکشونه. و اونا با هم تو یه منطقه خاصی به اسم مازان که یه جای جنگلی هستش کارا شون رو شروع میکنن.انواع سلاح های خفن و...بیو لوزیکی.از جمله سلاح هاش میشه میترانا رو مثال زد که یه جور توهم ایجاد میکنه نمیزاه بهمی مجازیه یا واقعی وقتی هم که میفهمی دیگه دیر شده رفتی اون دنیا.خو ب مسما دنیا بیکار نیشینه که اینا چیکار میکنن خوب اینم ادامش.اسم داستان هم اینه......اسلحه ساز.....البته فعلا همین کافیه.همون طور که گفتم این فقط یه داستانه خالیه اما واسه اینکه واقعا جذاب بشه باید اونو توی کار برد و بهش پرو بال داد تا از حالت سادگی روایت خارج بشه. یه سری اهنگ هم برا متنش در نظر دارم .خوب در ادامه باید بگم که اسلحه ساز تو یه شرکت بین المللی کار میکنه زیر نفوذ امریکا اون یه جور آدمه عجیبه که یه روحیه خاصی داره که دلش نمیخواد کسی تو جنگ کشته بشه اما چون خیلی دوست داره که اسلحه بسازه نمیتونه کنار بکشه. یه جور عذاب وجدان همراه با خوشنودی که بعدا دکتر.... کارزا...یا.... کاروزا... که یه متخصصه توی کار خودش اونو درمان میکنه البته با یه قیمت گزاف.شخصیتی هست که یه جور راوی تلقی میشه. اما یکی از همین سه نفره و یه جورای تا اخره داستان کسی نمیدونه اون کیه.در موردش باید اینو بگم که استخدام شده تا اسلحه ساز رو بکشه. حالا خودش کیه از طرف کی استخدام شده هیچ کس نمیدونه ...... تبعیدی(سرمایه داره)....فراری(اسلحه ساز)....فرمانبردار(درجه دار ناترویتا)...ناترو یتا چیزی شبیه سازمان ملل هستش که مشخصه که کی اونو کنترل میکنه.هر سه نفر شون از زنها دوری میکنن.که بازم در مورد هر کدوم گفته می شه چرا اینجوری شدن. خوب مثله هر حکومتی اونا هم یه مقر فرماندهی درست میکنن که خیلی وسیعه و جزو اموال سرمایه دار محسوب میشه.با اتفاقاتی که بین این دو نفر میفته اونا تو این محل عظیم ترین پایگاه تسلیحاتی رو میسازن.و در دنیا وانمود میکنن که اصلا وجود خارجی ندارن. برو بچه دنیا هم که می بینن کاسه ای زیره نیم کاسه هستش .دست به کار میشن.اما به هر دری که میزنن نمیتونن موفق بشن. چون چیزای تو اون ناحیه هست که نمیزاره حتی ماهوار های جاسوسی ردشون رو بزنن.هواپیما میفرستن. سرباز میفرستن هیچی به هیچی.تا اینکه همه چی برای یه جنگ تمام عیار آماده میشه.در همین زمان خبر میرسه که بعد از اینهمه مدت جاسوسی تونستن به یه سری اطلاعات دست پیدا کنن.غافل از اینکه این اطلاعات رو اونا عمدا دادن تا دنیا فکر کنه واقعا یه تشکیلات زد بشری دیگه روی کار اومده. که خیلی مخوفه.و یه سری اطلاعات در مورد حامیان خودشون میدن که همش دروغه تا با این کار قدرتها رو به جونه هم بندازن.خوب وقتی اونا اینطور برداشت میکنن که میتونن با تمام قوا به ....مازان....حمله کنن دست به کار میشن و سردم دارشون کسی نیست جز آمریکا که گند میزنه به کل بشریت با اون ادعا هاش و همرو وادار میکنه که به جنگ با دشمن جدید برن غافل از اینکه نمیدونه میخواد با چی بجنگه.چون نقشه های که داره همشون غلط هستن باعث میشه اول جنگ بی افتن تو مخمصه.چون با یه لایه حفاظتی مواجه میشن که کل منطقه رو پوشش میده اونم به عرض 8 کیلومتر که هوشمنده و از سیستم میترانا در اون استفاده شده که قبلا فعالش نکرده بودن. خوب هر کی هم که باشی نمی تونی به راحتی ازش عبور کنی. چون هیچی ازش نمیدونی.حالا داستان دو قسمت میشه قسمت اول همون میانه جنگه که ناترویتا سر بازاشو میفرسته جنگ که از 420 نفری که فرستاده میشن فقط 17 نفر باقی میمونن که درجه دار ما هم جزو اوناست. قسمت دوم مال زمانیه که اونا موفق میشن نفوذ کنن و برای بار دوم درجه دار ما که حالا تحت تاثیر اون سلاحها هم قرار گرفته دوباره فرستاده میشه با 16 نفر دیگه.چون نیاز بوده که اون بتونه تشخیص بده کدوم دشمن مجازیه و کدوم واقعی تا کار براش راحتر بشه.یه حسی بهش اضافه کردم مثل حس ششم البته همه جا هم درست کار نمیکنه.خلاصه اونا موفق میشن تا به پایگاه مرکزی نزدیک بشن.البته این ماله زمانیه که تمام سپر دفاعی مازان رو از بین بردن نه این سربازا بلکه ارتش دنیا.اونم طوری که کل کشته های این جنگ چیزی در حدود 4/3 3 چهارم نیروهای مسلحه دنیاست.اما چرا اونا با بمب اتم یا بالا تر از اون مازان رو با خاک یکسان نمی کنن این بر میگرده به طمع امریکا که قبل از نابودی اونجا میخواد اسناد و مدارک و اطلاعت لازم رو کش بره واسه همینم درجه داره مارو دوباره میفرستن که بره. خوب اونا هم که میرن تو مازان میبینن پرنده پر نمیزنه جز یه کامپیوتر مرکزی که اسمش.....سولوت......و اونه که برنامه ریزی میکنه .خوب شاید تا حالا فکر کرده باشی چرا اونا از مازان دفاع میکنن چرا حمله نمیکنن به دنیا. ترس دنیا هم از همینه اما فکر میکنن که هرچی بوده دیگه نابود شده .اینجاست که سیستم میترانا به اوج میرسه و بمب های که اندازه کشتی هوای هستش رو (همون بالن بیضی شکل) رو روی تمام مراکز دولت های مهم قرار میده. اونم طوری که کاری جز فرار برای مردم نمیمونه چون نه مشه ترکوندش به اون عظمت رو . نمیشه فهمید که مجازی یا واقعی . و اما اسلحه ساز و سرمایه دار یه جای دیگه دنیا دارن به زندگیشون ادامه میدن.و یه هسته پشتی بانی از سولوت ومیترانا رو کنترل میکنن که نمیزاره بعد از نابود شدن پایگاه اصلی برنامشون خراب بشه. تا اینجارو داشته باشین ....................هر جا هم مشکل داشت بهم بگو:eek:
 
خب من نوكرتونم هستم
پيش خودم فكر ميكنم اگه خدا نخواست ما توي زمينه تحصيل موفق بشيم لااقل به ذهن خلاق يه من داده
باور كنيد اين كه ميگم خلاق به همون خدايي كه ميپرستيمش خلاق به معناي واقعي كلمه رو ميگم
كاري نداره
من فقط كافي 30 دقيقه وقت بزارم تا يه ايده ناب براي بازي به ذهنم برسه
به خدا زياد اغراق نميكنم ...
درضمن من توي اين يه فته اي كه خر ميزدم ( تازه شروع كردم براي كنكور) پيش خودم فكر ميكردم اين همچين تاپيكي منتها با اسم ايده هايي براي ساخت بازي بزنم ...
دم شما گرم ...
............................................................................................................................
يه چيزي به شما بگم
اول از همه اين كه من بزرگترين هدفم اينه كه روزي روبروي زيدان بشينم و باهم در مورد ساخت بهترين بازي فوتبال به معناي واقعي فوتبال بحثو تبادل نظر كنيم ...
و اگه خدا كمك كنه حتماً يه روزي به هدفم هم ميرسم ...
چون ايده هاي خيلي توپي دارم كه ميتونه اين بازي هاي مسخره رو يه تكوني بده
درضمن ايده دوست عزيزم Mehdijeyjey رو هنوز نخوندم ....
ولي اگه از اين تاپيك استقبال بشه من يه 10، 15 تا ايده و اين چيزا ميتونم آماده كنم ....
خب بازي اول از يه ايده شروع ميشه
بعد يه استوري برد تشگيل ميدن
بعد يه گرافيست مياد و شخصيت پردازي ميكنه ....
بعد يه نفر موتور مينويسه
بعد يه نفر مياد طراحي سه بعدي رو آغاز ميكنه ...
...........................................................................
خلاصه اين كه منم ميتونم يه چندتا سناريو رديف كنم (سناريو !! نه تو بابات سناريو نويس بود يا بابا بزرگت مرد حسابي)
 
از اون حرفها بود ها!!!!!
میخوایم بفرستیم به یوبی داری میگی جنگ بسازیم؟!
بعدش میخواهیم که یه ایده جدید باشه
دارم در مورد یه بازی برای استفاده از وسایل جنگی قدیمی باشیم (اصولا برای وی!!!!)
اگه ایده ای در این مورد دارید به من هم بگید:d
اسي جون خدايي راست ميگي ؟.؟.؟.؟.؟.....
يعني يوبي سافت اينو قبول ميكنه ؟....
خدا وكيلي توي يكي دو هفته گذشته توي ذهنم بود اين تاپيكي رو كه بالا گفتم بزنم و تشكيل يه استوري برد بديم و بفرستيم واسه اون وريا ( البته نميدونستم ميشه يا نه )
ولي فكر ميكنم اين عنايت خاص خدا به من بود كه بيامو امشب اين تاپيك رو بخونم و تو اوج دپرسي اميدوار بشم به آينده ... . .. :hug: :praying:
 
سلام خدمت همگی من تازه این تاپیک را دیدم چیز جالبی باید باشه یک سوال داشتم حالا این قضیه یوبی سافت جدیه یا خودمون را زیاد تحویل گرفتیم:confused: :cool: اصلا یوبی سافت اینجوری بازی ساخته
ولی حالا از حق نگذریم تاپیک خوبی هست حداقل خلاقیت را تقویت می کنه
به نظر من بازی بکش بکش الان تو دنیا بر اساس سه چیز انتخاب می کنن (گرافیک گیم پلی صدا گذاری)(البته من عددی نیستم که بخواهم نظر بدم) به نظرم اگر دنبال یک سناریو برای بازی هستید باید برید دنبال یک سبک مثل ماجرایی یا ترکیبی از چند سبک که سناریو توش ارزش داشته باشه مثلا الان داستان پرنس را آدم اصلا خود داستان هم کیف می کنه حالا بماند اینکه یک جور هایی بازی متفاوتی بود
به هر صورت من اگر ایده جالبی به ذهنم رسد می نویسم
 
اسي جون خدايي راست ميگي ؟.؟.؟.؟.؟.....
يعني يوبي سافت اينو قبول ميكنه ؟....
خدا وكيلي توي يكي دو هفته گذشته توي ذهنم بود اين تاپيكي رو كه بالا گفتم بزنم و تشكيل يه استوري برد بديم و بفرستيم واسه اون وريا ( البته نميدونستم ميشه يا نه )
ولي فكر ميكنم اين عنايت خاص خدا به من بود كه بيامو امشب اين تاپيك رو بخونم و تو اوج دپرسي اميدوار بشم به آينده ... . .. :hug: :praying:
خب من الان يه چيزي رو مشاهده كردم اون بالا
اون تاريخي كه آقاي اسي گفته بودن ميفرستيم واسه يوبي مال تقريباً اواسط 2006 بيد ....
ميگم اگه فعلاً خبري نيستش منم اينجا رو شلوغ نميكنم . . .
قربان همه عاشقان گيم . . .
ياعلي مدد ....
 
راستي تا تلفن قطع نشده من يه چيزي بگم برم
آخه 3 ديقه اي بيد .... (مزاح)
در همون راستا هايي كه بالا اعلام كردم . . .
به نظر شما بازي توي دنياي زير زميني مورچه ها چطوره ؟.؟.؟.
از هرنوع مورچه اي اعم از وحشي ( غير خونگي) و اهلي (خونگي)
زندگي تو دنياي مورچه هايي كه بايد توي يه خونه شبها به طرز مخفيانه وارد صحنه بشن و آذوقه تهيه كنن . . .
زندگي توي خونه اي كه يه قل مراد يا يه بچه تخسي تو مايه ها اون توش داره و عشقشم اينه كه دهن مورچه هاي بخت برگشته رو مورد عنايت قرار بده ( همون كاري كه خود من چند سال پيشا انجام ميدادم . . . :blushing:
اين ايده فوق العاده اس ( به نظر خودم )
باور كنيد اصلاً تقليدي نيستش يا اگه قبلاً چنين چيزي بوده من نميدونستم ...
اينو واسه ويل رايت بفرستي واست دعوت نامه ميفرسته كه پاشو بيا اينجا؛ تو تاحالا كجا بودي؛ خوب يه كم ديگه از حوادث اين دنيا رو توضيح بده، خب ...، خب ...، خب ....
چطور بود ؟ . ؟ . ؟ .....
خدايي اگه بگيد واقعاً مسخره بود ناراحت نميشم ...
چون انقدر از اين چيزا روزانه توي ذهن من رفت و آمد ميكنه كه ميرم سراغ يه چيز ديگه . . .
فعلاً، ياعلي ....
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or