توی نیمه اول بازی که داریم با الی پیش میریم، هیچ شناختی از این سگ نداریم و یه دفعه توی یه راهرویی به الی حمله میکنه و الی هم بهش شلیک میکنه و میمیره. طبیعتاً آدم میگه خب یه سگی حمله کرده و الی چارهای جز دفاع از خودش نداشته.
ولی توی نیمه دوم بازی، متوجه میشیم که آلیس همیشه با ابی و دوستانش بوده و یه سری صحنه جانسوز هم در کنارش تجربه میکنیم. جانسوز از این نظر که میدونیم چه سرنوشتی در انتظارش هست و قراره به خاطر دفاع از اوون و مِل کشته بشه. یکی از غمانگیزترین صحنههای بازی برای من، اینجا بود که با ابی و رفقا میریم سراغ آلیس و سگ بیچاره با کلی ذوق و شوق میخواد باهامون بازی کنه.
یعنی همین شخصیت غیرانسانی هم جزو نکات کلیدی بازی بود که نشون بده هر انسان و حتی حیوانی که کشته میشه، از یه زاویه دیگه داستانهایی برای خودش داره و یه موجود بیهویت نیست که به قتل برسه و تمام. مثل خیلی از دشمنهای معمولی بازی که وسط درگیری میکشیمشون و بعدش شاهد واکنش همراهانشون هستیم که ناراحت میشن و واکنشهای مختلفی نشون میدن و اینطوری نیست که انگار یه شلغمی تیر خورده و اهمیتی برای کسی نداشته.
ولی عزیزان نگران بودن که بینندههای سریال روحیهشون لطیف باشه و غصه بخورن و همچین صحنهای رو حذف کردن.
مثل نحوه مرگ مِل که توی بازی، با فرو کردن چاقو توسط الی توی گلوش میمیره ولی اینجا برای شاعرانه کردن صحنه، حالت فیلم هندی پیدا کرده و تیری که به سمت اوون شلیک میشه، میخوره توی گلوی مِل و بعدش هم در حال مرگ، دستورالعمل زایمان میده!
یعنی واقعاً یه لحظه پیش خودم گفتم بعید نیست الی این بچه رو به دنیا بیاره و بعدش با خوشحالی بگه: حالا پدرِ دو تا بچه شدم!

------------
برگردیم به بحث سگ! به جز آلیس، یه سگ دیگه به نام بِر (Bear) هم توی بازی بود که میشد با الی بکشیمش یا کاری باهاش نداشته باشیم. برای این یکی میم هم ساخته بودن!
ماجراش هم برمیگرده به اوایل نیمه دوم بازی که کنترل ابی رو به دست میگیریم و توی یه محیط بستهای با بِر توپبازی میکنیم. اگه کرم میریختیم و توپ رو از محوطه مینداختیم بیرون هم اون بنده خدا با غم و غصه نگاه میکرد!