bayern_vahid
Loyal Member
بوی حلوای ننه ازدها بدطور به مشام میرسه مخصوصا اگه به مردم عادی حمله کنه
آخرین ویرایش:
بوی حلوای ننه ازدها بدطور به مشام میرسه مخصوصا اگه به مردم عادی حمله کنه
چاره ای نیست! باید فرض کنیم اینم همون جایی که آریا دوره دید، دوره دیده! قاتل بی چهره است! منتها ترم بالایی آریا بوده، سعادت دیدار سر کلاس با هم نداشتن! شکسته نفسی هم می کنه هیچ جا به روی خودش نمیاره!اصلا این چطوری انقدر راحت رفت جایی که جیمی و تیریون بودن؟ اونجا گارد مارد خبری نیست؟ یعنی سرسی یه 3و4 تا mercenary استخدام می کرد میتونست بکشه اینا رو؟
حالا اپیزود قبل زیاد منو اذیت نکرد چون یه جور باید قضیه ابرغول نایت کینگ که عملا روی کاغذ شکست نا پذیره رو جمع می کردن ولی این قسمت قشنگ ضعف script داشت, اصلا لازم نبود انقدر غیر منطقی پیش بره همه چیز.
دقیقا ... آقا ما با اینا زندگی کردیم میگفتیم خب کسی جلودار اینا نیست یهو این یارو Qyburn تو چند ساعت یه اسلحه طراحی کرد که میزنه اژدها رو میپوکونهبه محض اینکه شر دنریس کم شد مونتین رو میفرسته سراغ یورن!!!
من کلا پشیمون شدم که کلا از روز اول با got اشنا شدم!!! فکر کن اژدها هایی که قد گنجیشک بود تا اینجا ایمورتال بودن ، بعد وقتی تو اوج جسه و قدرتشون هستن برای ایجاد حس تعلیق، مثل مگس می افتن! دست مریزاد !!یکی به اون کچل که هی حرف از اون چیز میزنه بگه. وقتی با ده تا پادشاه به هیچ نتیجه ای نرسیدی ، مشکل از پادشاه ها نیست ! تنها چیزی که ممکنه باعث شده قسمت بعد رو ببینم اینه که همون سکانس ابتدایی سر این واریس ، وازلین ، بی چیز رو روی نیزه ببینم!
اپیزود ۴ اپیزودی بدی نبود ولی انقدر ۳ بد بود برای من که هنوز تاثیرات پروانه ایش باقیه و همین باعث میشه ۴ هم اونطور که باید لذت بخش نباشه برام
بعد از مدت ها یخورده اون روی سگ سریال دوباره بالا اومد و یکم از سورپرایز های ناگهانی لذت بردیم
خیلی وقت بود انقدر قشنگ درس عبرت نداده بود به کارکترهاش
یعنی واقعا تیم دنریس یه مشت آدم بی مغز تشریف دارن. من از همه توقع داشتم الی تیریون و واریس ! این دوتا چشون شده ؟
خب وقتی تو تیم رقیب بزرگترین دریانورد وستروس حضور داره که اقیانوس به نوعی خونش محسوب میشه مگه مغز خر خوردید اینطوری از دریا رفت و آمد میکنید ؟
این یورون رو اینطوری نگاه نکنید انقدر چندش تو سریال شخصیت پردازی شده دوستان کتاب خون میدونن چه هیولای هفت سریه (که البته ارادت منم از عکس پروفایل و امضام به ایشون کاملا مشخصه)
اگر فقط ده درصدش هم از کتاب به سریال منتقل شده باشه تو دریا هیچ کس و هیچ چیزی نمیتونه شانسی در مقابلش داشته باشه.
بعد خارج از کلکسیون سوتی هایی که سریال داره مثل همین داستان لیوان قهوه ای که گذاشتن بودن رو میزسوتی های بسیاری هم تو فیلمنامه وجود داره
آقا شما خودتو یه لحظه بذار جای دنریس
به لحظه ورودت برای شاخ تو شاخ شدن با دشمنت (نایت کینگ) یه شخصی به اسم برن وجود داره که کل آمار طرف رو آنلاین بهت میده
میگه یارو همین الان دیوار رو آورد پایین ، اژدها داره و فلان وقت میرسه و از این حرفا
مطمئن میشی که هم علم غیب داره هم میتونه در لحظه هر جا بخواد حضور داشته باشه
انقدرم آگاهه که قشنگ نقشه میکشه این اهریمن باستانی (شاه شب) دقیقا میاد تو فلان نقطه که به خدمت من برسه و همین اتفاق هم میوفته.
حالا شما که دنریس باشید دقیقا چرا برای جنگ های بعدی نباید با این فرد مشورت کنید ؟
من بودم میذاشتم رو کولم با خودم میبردمش این برن الان با ارزش ترین دارایی کل وستروسه
از این مورد هم که بگذریم خداییش این شو رانر ها دقیقا مشکلشون با گوست چیه ؟ با این حیوون بدبخت پدر کشتگی دارن ؟ دقت کردید به هر روشی تو هر اپیزود میخوان از شرش خلاص شن
در آخرم بگم به شکل عجیبی از هر دو ملکه بدم میاد
یعنی واقعا الان بیشتر از همیشه دلم یک نایت کینگ میخواد بزنه هر دوتاشونو شرحه شرحه کنه ! حیف که به قول شاعر اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد![]()
یه زمانی تیریون لنیستر خرد و ذکاوت داشت و تایوین لنیسترها و استنیس باراتیونها تو سریال بود و پلات توییستهای سریال به روح و روانم آدم تجاوز میکردن مثل اعدام ند استارک و عروسی خونین! الان شخصیتای سریال شدن خاله دنی و عمو جانی و باید بگیم اوخی میسانده مرد! اوج پلات توییستشون شده اینکه بجا کرم خاکستری میسانده رو بکشیم!
نجاتش داد چون اگر ميمرد تمام آمال و آرزو هاي خودشم زير خاك ميرفت اين تو قسمت بعدش هم ميگه كلا از همون اول هم نشون داد بران فرد با شرافتي نيست و بيشتر يه مزدورتوی سیزن قبلی توی جنگ دنریس ولنیسترها ، این بران یه از خودگذشتگی کرد و به طرز محیر العقولی با یه پرش جانانه، جیمی رو از آتش اژدها و مرگ نجات داد و با یک زیرآبی جانانه تر با اون همه لباس جنگی، از اون سر دریاچه در اومد( سلام بر هندوستان!) کاری به هندی بودن اون سکانس ندارم اما سوالم اینجاست آدمی که حاضره جونشو برای جیمی بده ( قطعا جون مهم تر از پوله) چه طوری حاضر می شه به خاطر پول بهش خیانت کنه؟ یا نباید بهش خیانت می کرد یا اونجا فصل پیش اصلا نباید از خودگذشتگی می کرد و جیمی یه جور دیگه نجات پیدا می کرد! در اون صورت شخصیت پردازیش و پول پرستیش ( که از اول سریال هم به خوبی بهش پرداخته شده) مشکلی نداشت! اما با در نظر گرفتن اون ایثار! این خیانتش زیاد باورپذیر نیست! که این هم عیب نویسندگی فیلمنامه است!
میون این همه نظر منفی به سریال منم بیام یه نظر منفی بدم اقا این موهای سرسی چرا بلند نمیشه؟؟؟؟؟؟؟
دوستان نیمه پر لیوان رو ببینید سریال به زودی تموم میشه و ما هم کاری از دستمون بر نمیاد دو قسمت دیگه از سریال مونده ببینید تموم شه بره حالا سریال خوبه یا بد شده که تفاوتی ایجاد نمیکنه ببینید تموم شه بره از این شب طولانی خودتون رو خلاص کنید و به اسپین افای سریال و کتاب دل خوش کنید شاید یه فرجی شد.
اونجا بران تو یه سانتی متری مرگ بود! یه ثانیه دیرتر می پرید جزغاله می شد! هرچقدر هم که یه نفر پول دوست باشه، جونش براش مهم تره! چون اول باید زنده بود و بعد از پول لذت برد. تو همون جنگ یه جا یه کیسه پول از دستش می افته، یه لحظه می خواد خم شه برش داره می بینه دوتراکی داره میاد بی خیال می شه فرار می کنه. این یعنی جونش اولویت اوله! برای همچین پرش ریسک آمیزی توی اون سکانس هیچ انگیزه ای غیر از ایثار و از خود گذشتگی منطقی نیست!نجاتش داد چون اگر ميمرد تمام آمال و آرزو هاي خودشم زير خاك ميرفت اين تو قسمت بعدش هم ميگه كلا از همون اول هم نشون داد بران فرد با شرافتي نيست و بيشتر يه مزدور
عجب کرکتری بود.کلا سریال چه کرکترهایی داشت و چه بازی هایی رو میدیدیم...
daddario
خب اين تحليل شماست. تحليل من ميگه كه بران بزرگترين انگيزش به وجود آوردن خاندان خودش و تمام تصميماتش در جهت تحقق همين هدفاونجا بران تو یه سانتی متری مرگ بود! یه ثانیه دیرتر می پرید جزغاله می شد! هرچقدر هم که یه نفر پول دوست باشه، جونش براش مهم تره! چون اول باید زنده بود و بعد از پول لذت برد. تو همون جنگ یه جا یه کیسه پول از دستش می افته، یه لحظه می خواد خم شه برش داره می بینه دوتراکی داره میاد بی خیال می شه فرار می کنه. این یعنی جونش اولویت اوله! برای همچین پرش ریسک آمیزی توی اون سکانس هیچ انگیزه ای غیر از ایثار و از خود گذشتگی منطقی نیست!
شخصیت پردازی بران عالی بوده، اینکه بسیار حریص و طماع و رذله کاملا درسته! تیریون هم با اون هوش سابقش! از همون اول اینو فهمید و با همین نقطه ضعف بران تونست این قسمت جون خودش و داداششو نجات بده. اون سکانس فصل پیش یه وصله ناجور بود! ضعف نویسندگی داستان بود که برای مهیج تر شدن سکانس و خلق یه صحنه اکشن زیبا ( فرار از دست آتش اژدها) تو شخصیت پردازیش سوتی دادن! و این تصور ایجاد کردن که داره فداکاری می کنه که با بقیه قسمتا جور در نمی اومد.خب اين تحليل شماست. تحليل من ميگه كه بران بزرگترين انگيزش به وجود آوردن خاندان خودش و تمام تصميماتش در جهت تحقق همين هدف
اين ميتونيم از قسمتي كه به خاطر يه قلعه به تيريون( كه اون زمان زندان بود) خيانت ميكنه هم فهميد منتهي اون موقع افراد مثبت سريال براش سود داشتن كه اين تصور غلط رو براي شما به وجود آورد كه انسان فداكاري الان منفعتش رو اينجا ميبينه
اتفاقا من نگران بودم الان يهو آدم با شرافتي بشه بياد سمت تيرين و جيمي ولي اين تصميمش كاملا به شخصيتي كه اين چند تا سيزن دولوپ شده بود ميخورد.
شاعر میفرماید: هی وای هی وای از اون چشمات... اون دوتا جاری ای وای از اون موهات....daddario