دوستان توی MARKARTH من یه کوئست گرفتم که باید میرفتم توی Hall of dead میدیدم چه خبره...رفتم داخل یه دختره اومد گفت بیا به ما ملحق شو ...گفتم چرا؟ گفت برو به کشیش بگو اینجا امنه بعد بیا توی فلان غار با من صحبت کن..
خلاصه ما رفتیم گفتیم کشیش جون اوضاع ردیفه...برو تو!
کشیش گفت دمت گرم بیا این مزدت.
ما هم خوشحال از مزد بی زحمت رفتیم به سمت غار و دختره...
رفتیم داخل با دختره اسکلت ها رو کشتیم...بعد رسدیم یه جای عجیب که همه جا خونی بود!
دختره برگشت گفت..برو کشیش رو بردار بیار!
گفتم کشیش؟ خودمم میتونم عقد رو جاری کنم ها!
گفت برو بابا! عقد چی! کشیش رو بیار کار داریم!
خلاصه برگشتیم شهر کشیش رو مخ کردیم برداشتیم اوردیم تو غاز...
تا رسیدیم دیدیم همه جا خونی مالیه و یه عده هم با دختره سر میز ناهارن!
کشیش دختره رو دید گفت تو دیگه کی هستی و اینجا چه خبره!
دختره گفت ناهار دعوتت کردیم عزیزم برو استراحت کن تا گوشت اماده بشه!
خلاصه کشیشه گفت باشه رفت روی یه سنگ خوابید!
دختره بر گشته میگه بزن بکشش!
گفتم الان چه خاکی بر سر بریزم؟
واسه چی بکشمش!؟
بعد بازی رو سیو کردم ..امتحانی زدم کشتمش...بعد دختره برگشته میگه بخورش!
یعنی چی!
چه کنیم ما؟
مگه من ادمخوارم؟
بزنم همشون رو بکشم اونجا؟ l-)