داستان کامل سری METAL GEAR SOLID

SOAP MACTAVISH

کاربر سایت
May 7, 2010
2,182
نام
امیر
فقط من یه نکته بگم در مورد اسم جان برای Vic Boss ! اول Peace Walker هم Galvez به بیگ باس میگه جان بیگ باس میگه من اسمی ندارم و جان هم یه Codename برای یه ماموریت خیلی قدیمیه!
جک اسمشه ! Boss هم جک صداش میکنه دیگه! ته سند ه
 

REZA TAEL

کاربر سایت
Mar 25, 2007
4,137
نام
طائل
ههههیییی...یا اصلا پست ها رو نمیخونین و همین جور یه چیزی میگین یا...

وقتی از کوجیما پرسیدند که "نام اصلی بیگ باس جک یا جان ـه"،پاسخ داد هر دو،چون در زبان انگلیسی جک مختصر شده جان ـه.

======================
این 3 کلون در بدن بیگ ماما یا همون ایوا قرار داده میشن تا به دنیا بیان.

لیکوئید و سالید در رحم Eva رشد میکنند،اما سالیدوس نه.مشخص نیست سالیدوس تو رحم چه کسی بوده.
 
آخرین ویرایش:

K o j i m a

کاربر سایت
Jul 2, 2012
2,146
نام
Morteza
فقط من یه نکته بگم در مورد اسم جان برای Vic Boss ! اول Peace Walker هم Galvez به بیگ باس میگه جان بیگ باس میگه من اسمی ندارم و جان هم یه Codename برای یه ماموریت خیلی قدیمیه!
جک اسمشه ! Boss هم جک صداش میکنه دیگه! ته سند ه


اتفاقا به نظرم اسم اصليه بيگ باس john هست و فک کنم the boss يه عادت داشت که بهش ميگفت جک مثل اينکه اسم من مرتضى ه ولى دوستام بهم ميگن Mori.

دليل اين که ميگم اسمش جان هست اينه که وقتى آخر mgs3 با اسلات دوئل کرد و بعدش صادقانه به هم اسماشون رو گفتن بيگ باس با لبخند گفت اسمم جانه.
 

Boss

ناظم انجمن
Jul 7, 2006
3,646
اتفاقا به نظرم اسم اصليه بيگ باس john هست و فک کنم the boss يه عادت داشت که بهش ميگفت جک مثل اينکه اسم من مرتضى ه ولى دوستام بهم ميگن Mori.

دليل اين که ميگم اسمش جان هست اينه که وقتى آخر mgs3 با اسلات دوئل کرد و بعدش صادقانه به هم اسماشون رو گفتن بيگ باس با لبخند گفت اسمم جانه.

نه موضعش انقدر مهم نیست چون نقشی نداره که اسم بیگ باس جک بوده یا جان اما فک کنم این دوستمون درست می گه :
فقط من یه نکته بگم در مورد اسم جان برای Vic Boss ! اول Peace Walker هم Galvez به بیگ باس میگه جان بیگ باس میگه من اسمی ندارم و جان هم یه Codename برای یه ماموریت خیلی قدیمیه!
جک اسمشه ! Boss هم جک صداش میکنه دیگه! ته سند ه

لیکوئید و سالید در رحم Eva رشد میکنند،اما سالیدوس نه.مشخص نیست سالیدوس تو رحم چه کسی بوده.

آره اینو می دوسنتم اما می خواستم اطلاعات دقیق تری ازش داشته باشم بعد بزارمش، چون دقیقاً نفهمیدم اون نفر الیسا بوده یا مشخص نیست کیه !!
 

Boss

ناظم انجمن
Jul 7, 2006
3,646
مثل اینکه قسمت نیست ما این داستان و به پست اول اضافه کنیم !:d فکر کنم نمیشه دیگه اضافه کرد ! خلاصه بزارید از مدیرا بپرسم ! فعلا اینو اینجا داشته باشید !:d اگر داستان MGS: PEACE WALKER در سری متال گیر نقشه مهمی نداشته باشد اما مطمئنن برای درک بهتر MGS: GROUND ZEROES نقش بسیار مهمی رو داره، چون داستان GZ دقیقا پس از PEACE WAKLER ( یا با کمی فاصله ) اتفاق می افتد. هیدئو کوجیما استاد تلفیق شخصیتها و اتفاق های واقعی و تخلیلی است ! و در تمام سری های متال گیر پیغام صلح می رسونه. در PW که برای ساخت اون کوجیما 2 سال تحقیق انجام داده ، اعتراضی به اینکه ژاپن نمی تونه ارتش داشته باشه و این در حالی که آمریکااز بمب اتمی علیه ژاپن استفاده کرده و اگر کشوری قرار باشد بخاطر امنیت جهان و جلوگیری از حملات اتمی ( مخصوصاً تلافی جویانه ) فاقد ارتش باشد اون آمریکا است ! نه ژاپن ! و البته اعتراضات کوجیما به سیاست های آمریکا ( همچنین شوروی سابق یا روسیه همین الان! در مورد داشتن سلاح های اتمی فراوان و فقط شعار کم کردنشون، در عمل اتفاقی نمیافته ) و مخصوص بوش و اوباماست ! کوجیما شخصیت " کلد من" رو از اوباما الهام گرفته ! چون به نظر کوجیما اوباما انسان بسیار خونسردی است ! ( این خونسری یه جور تیکه است ! که خونسرد و داره دنیا رو نابود می کنه ! ) بحث در مورد رابطه این بازی با سیاست واقعی زیاده ! پس بهتره بریم سراغ اتفاقاتی که در این بازی میافته. داستان PW بر می گردد به حدود 10 سال بعد از اتفاقات MGS3 ، اسنیک بعد از اتفاقات اسنیک ایتر به کشور خودش پشت کرده و گروهی رو در کلمبیا ایجاد کرده به نام گروه "ارتش بی مرز" و به گروه ها و کشورهای مختلف خدمات نظامی ارائه می کنند. در سال 1974 و در شبی بارانی ملاقاتی برای اسنیک رقم می خوره که سرنوشت زندگی خودش و آینده گروهش رو دگرگون می کنه، فردی به نام گالوز ( GALVEZ ) که خود ش رو پرفسور و استاد دانشگاه در کاستاریکا معرفی می کنه به ملاقات بیگ باس می ره و از اسنیک و گروهش درخواست کمک می کنه. گالوز توضیح می ده که یکسری گروه نظامی در کشورشون ( کاستاریکا ) فعالیتهای نظامی مشکوکی رو انجام میدن و کاستاریکا هم کشوری که حق داشتن ارتش داخلی رو نداره و ارتشی برای دفاع از این موضوع نداره ! اما حقیقت اینجاست که گالوز عضو گروه KGB ( در داستان MGS3 در مورد این گروه توضیح داده شده ) هست و اگر اسنیک و گروهش در این مورد کاری انجام بدهند مشخصا اعلام جنگ با کشور خودشونه و راه برگشتی ندارند ! اما در نظر سیاسی قضیه به این صورت میشه که آمریکا میخواد پلی ارتباطی بین آمریکای جنوبی و شمالی که آمریکای میانه میشه رو بدست بیاره اما KGB و روسیه نمی خوان این اجازه رو بدن ! نظامیانی که روسیه مشکوک هستند به نظر منبع مالی زیادی دارن و مثل اینکه سیا CIA هم در این قضیه نقش داره و اصلاً مشخص نیست نظامیان مشکوک در کاستاریکا در حال انجام چه کاری هستند و نقشه اونها چیه! به هر حال آمریکا در حال کارهایی در کاستاریکاست که مشخص نیست و گالوز و پاز ( یکی از شاگردان دانشگاهی گالوز ) از اسنیک و گروهش کمک می خوان ! اما اسنیک زیر بار نمی ره ! حتی پاز از اسنیک خواهش می کنه تا صلح رو به کشورش بازگردونه و مردمش رو به صلح برسونه اما جواب اسنیک فقط جمله " شرمنده بچه ! " است گالوز برای ترغیب کردن اسنیک به این ماموریت به اون پیشنهاد یک پایگاه دائمی با تشکیلات نظامی رو میده که باز هم با جواب رد اسنیک روبرو میشه ! اما میلر MILLER یا KAZ ( کاز مخفف نام ژاپتی میلر هست KAZUHIRA به معنای صلح ) یار و یاور همیشگی اسنیک و معاون اول اسنیک که کارش بستن قراردادهای نظامی برای اسنیکه و دوست صمیمی بیگ باس هم هست به اون اصرار می کنه که این ماموریت رو قبول کنن و بعد از مدتهای سردرگمی یک پایگاه ثابت داشته باشن تا بتونن کار گروهشون رو گسترش بدن. بالاخره اصرارهای دختر جوان " پاز " و " میلر "جواب داد، البته چیزی که این وسط نقــش خیلی مهمی داشت برای اسنیک که این ماموریت رو قبول کنه ! نوار کاستی بود که گالوز برای ترغیب اسنیک برای قبولی این ماموریت پخش کرد این نوار کاست در قلب نیروهایی که مشخص نیست هدفشون چیه در کاستاریکا ضبط شده بود ! صدایی که در نوار کاست به گوش می رسید : صدای باس بود !!! باس زنده است !!! و در کاستاریکا است ! حالا اسنیک دیگه مطمئنن به خاطر این دلیل این ماموریت رو قبول می کنه ! اسنیک به ماموریت اعزام میشه و در حین ماموریت متوجه میشه که اونها سلاح های اتمی دارن و قضیه پیچیده تر از این حرفهاست ! حالا که اونها سلاح های اتمی رو وارد کاستاریکا کردن به اونا اجازه نمیدیم که اونهارو خارج کنن ! این حرف های اسنیک بعد از دیدن سلاح های اتمی بود ! اسنیک به منطقه ای می رسه که در اون یه سری گروه های چریکی آزادی خواه هستن که عملیاتی ضد نیروهای امنیتی مستقر در کاستاریکا انجام می دادن و به گفته گالوز رابط اون با اسنیک در اون گروه هست وقتی اسنیک یکی از مناطق رو پاک سازی می کنه گروه چرکیهای آزادی خواه رو که عاشق شخصیت " چگوارا " رو هم هستن پیدا می کنه ! اسنیک اونها رو آزاد می کنه و از اون ها در مورد رابط گالوز از اون ها سوال می کنه اما متوجه میشه که اون در عملیات کشته شده و الان فرماندهی عملیات رو دختر اون یعنی " آماندا " به عهده گرفته، " چیکو " پسر بچه 12 ساله ای هم در بین آزادی بخش ها دیده میشه که صحبت اون با اسنیک جالبه : CHICO : تو یه عکاسی ؟ ( اشاره به دوربینی که اسنیک از مدارک اتمی عسکبرداری می کنه ) SNAKE : آره ! من از پرنده های جنگی عکس می گیرم ! CHICO : می تونم دوربینت رو ببینم، وای این دقیقاً شبیه دوربینی که چگوارا باهاش عکس می انداخت ! من دوست دارم وقتی بزرک شدم مثل چگوارا بشم ! اسنیک بعد از آزادی گروه چریکی به راه خودش برای از بین بردن سلاح های اتمی ادامه میده ! و در راه صدای مکالمه 2 نفر از مامورین امنیتی درجه بالا رو می شنوه ! بله اون دو نفر کلدمن ( رئیس کروه امنیتی که در کاستاریکا مستقر بودن ) و HUEY مهندسی که به زور برای ساخت متال گیر های هسته ای به کاستاریکا آورده شده بود ! این دو در مورد پروژه PEACE WALKER صحبت می کنن و کلد من به اون میگه که الان همه کشورهای که بمب هسته ای دارن از ما ( آمریکا ) جلو افتادن پروژه متال گیر پروژه ای که رباتی رو ایجاد می کنه که اگر یک کشور به کشور دیگه ای حمله هسته ای کرد متال گیر به طور اتوماتیک سلاح اتمی برای تلافی این کار به کشور خاطی پرتاب کنه ! و این باعث این میشه که کسی هوس جنگ اتمی به سرش نزنه یا اگه زد منتظر عواقبش باشه ! و این باعث میشه که کسی جرات حمله اتمی به کسه دیگه ای رو نداشته باشه و صلح رو در دنیا ایجاد می کنه !!!! و ما برای امتحان اون می خوایم یه بمب هسته ای رو پرتاب کنیم ! تا پاسخش رو ببینیم ! و کلدمن HUEY رو ( که فلج هم هست ) به پایین پله ها پرتاب می کنه ! اسنیک برای گرفتن کلد من به طرف اون میره اما اون فرار می کنه اسنیک با متال گیری برخورد می کنه و در مبارزه سختی اونو شکست میده و به کمک دکتر HUEY میره و در مورد پروژه ای PW با هم صحبت می کنن و به این نتیجه می رسن که باید با کمک همدیگه جلوی این پروژه رو بگیرین اسنیک با کمکهای هیوئی که در این پروژه حضور داشته و می تونه کمک زیادی به اسنیک بکنه به محل نگهداری PW میرسه و در اونجا با دکتر به نام " استرنج لاو" فردی که با استفاده از ژنتیک و ژن های " باس " رو در یک ربات پیشرفته احیا و زنده کرده و با این کار هم می خواست حقایق نگفته باس رو در ماموریتش به روسیه فاش کنه و هم از احساس ناسیونالسیمی و ملی گرایی باس برای حفاظت از کشور استفاده کنه و اونو به رباتی خطرناک بدل کنه ! ولی قسمتی از حافظه باس هنوز احیا نشده بود ! استرینج لاو بعد از دیدن اسنیک ! به اون میگه : فکر کنم اومدی تحقیقات منو نابود کنی ! یالا بیا منو بکش ! همون کاری که 10 سال پیش با اون کردی ! ( باس ) بیا اسنیک ! یا بهتر بگم BIG BOOS لقب کثیفی که بعد از کشتنش بدست آوردی ! یالا هنوزم داری از این اسم با افتخار استفاده می کنی ؟ ( لاو می خواد از اسنیک و آمریکا بخاطر نادیده گرفتن باس و کارهای اون انتقام بگیره ) اسنیک سعی می کنه اونو قانع کنه که مجبور بوده باس رو بکشه اما موفق نمیشه اسنیک کمی در ماموریت خودش دچار تردید میشه ، میلر با اون صحبت می کنه میلر : اسنیک باس دیگه مرده این فقط یه رباط ! باس هنوز تو زندگی توئه ! تو نمی تونی بخاطر احساسات جون هزاران نفر رو بخطر بندازی ! اسنیک : من فکر می کردم همه چیز رو راجع به باس می دونم ! چرا منو انتخاب کرد ؟! میلر : تو هنوز دنبال حقیقتی ؟ اسنیک : من این ماموریت رو فقط بخاطر اون بچه ( PAZ ) قبول کردم ! بچه ای که معتقد به صلح بود ! اسنیک سعی می کنه این پروژه رو متوقف کنه و با کلدمن روبرو میشه ! کلدمن به اون توضیح میده که این کار باعث صلح جهانی میشه و دیگه نیاز به سربازهایی نیست که در پرتاب بمب اتم دچار تردید بشن ! و به صورت اتوماتیک جواب بمب رو با بمب میده و این عدالت و صلح جهانی رو به ارمغان میاره، اسنیک موفق به توقف پروژه نمیشه ! و کلدمن آماده میشه تا PW رو به سمت کشور خودش آمریکا پرتاب کنه ! تا ببینه پاسخ اتوماتیک PW چطور خواهد بود !! و با عوض کردن رمز های بمب اون رو طوری طراحی می کنه که انگار بمب از روسیه به آمریکا شلیک شده ! تمام این اتفاقات در حالی میوفته که آمریکا و روسیه در همون حال در حال مذاکره و امضاء توافقنامه منع گسترش سلاح های اتمی هستند. وقتی کلدمن آماده شلیک کردن بمب میشه با یک اتفاق تمام معادلات بهم میرزه ! گالوز از راه میرسه و خودش رو مامور ارشد K.G.B معرفی می کنه و هدف اصلیش رو تحقق اهداف کشورش معرفی می کنه ! و به کلدمن میگه : تو واقعا فکر می کنی دوستان ما برای شما کار می کنن ؟ می خوام بمب رو به سمت کوبا شلیک کنم و هدفم اینه که تمام دنیا بفهمن که آمریکا در یک پایگاه نظامی اونم در کاستاریکا به کشور متحد ما ( روسیه ) حمله اتمی کرده ! اونوقت که تمام دنیا ضد آمریکا می شن ! و ما کمونیست ها بیشتر بر آمریکا جنوبی مسلط میشیم اسنیک که باز هم بعد از 10 سال بازیچه دست سیاست مدارانی میشه که دم از صلح می زنن شده و میگه : اسنیک : در مورد چی حرف می زنی ؟؟! گالوز : چرا فکر می کنی من تورو به کاستاریکا فرستادم تا با شورشی ها طرف بشی یه سیاستمدار واقعی هیچ وقت دست خودش رو آلوده نمی کنه و از بقیه برای رسیدن به اهدافش استفاده می کنه ! این کاریه که من با تو کردم ! اسنیک : یعنی آماندا ... شورشی ها ؟ گالوز : تو اون یه مشت چریک رو به خطرناک ترین نیروها تبدیل کردی ! حالا تو قهرمان ما هستی !! اسنیک سریعا از طریق میلر با رئیس جمهور آمریکا تماس می گیره ! و به اون میگه اخطارهایی که از حمله روسیه به آمریکا می گیرن دروغ هست ! اما رئیس جمهور از اون مدرک می خواد تا ثابت کنه BIG BOSS هست ! و اسنیک به اون میگه شما هم تو اون مراسمی که لقب BIG BOSS رو به من دادن حضور داشتین ! من در اون مراسم فوق محرمانه به DCI دست ندادم و دلیل هم این بود که می دونستم افتخار من به کجا تعلق داره ! رئیس جمهور : همه توجه کنید ! حمله موشکی روسیه یه حقه اس ! اسنیک پیغام خودش رو به رئیس جمهور می رسونه اما در مورد سلاحی که در واقع باس هست کاری نمی تونست بکنه ! اما در آخرین لحظات حافظه باس به طور کامل بر می گرده و حس میهن پرستی اون باعث میشه تا به سمت دریا بره و خودش رو غرق کنه تا از کشورش محافظت کنه ! ( خدا وکیلی این زن چقــــدر بزرگه ! ) و باز هم ثابت کنه که یک میهن پرسته PATRIOT و اسنیک موفق میشه پروژه PW رو متوقف کنه و در آخر صحبت میلر با اسنیک : اسنیک : ما توازن نظامی جهان رو بهم زدیم و دیگه این توازن بر نمی گرده ! الان همه دنبال شکار ما هستن ! همه می خوان مارو از بین ببرن ! ما به یه سازمان نیاز داریم ! میلر : چه سازمانی ؟ اسنیک : ما باید با بزرگترین هیولا مبارزه کنیم ! زمان ! آیا زمان می تونه مارو از صفحه روزگار حذف کنه ؟ این بازیه که توش نه خوب هست نه بد ! نه برنده هست نه بازنده ! زمان برای باس 10 سال پیش تموم شد ! آیا ما اونقدر زنده می مونیم که قرن 21 رو ببینیم ؟ میلر : من با تو هستم رئیس و ما اون زمان رو می بینیم ! اسنیک : همه دنیا به دنبال شکار ما هستن و این شروع شده ( یعنی از الان همه دنبال از بین بردن ما هستن ) افراد رو دور هم جمع کن ! ما هیچ ملیت، فلسفه و حتی ایدئولوژی نداریم ما به جایی می ریم که به اون احتیاج داشته باشیم ! جنگیدن ما برای دولت ها نیست برای خودمونه ! و ما هیچ دلیلی برای جنگیدن نداریم ! ما می جنگیم چون به اون نیازمندیم ! ما سربازان بدون مرزیم !ما هر کاری ممکنه بکنیم ! اون دیگه بستگی به زمانی که توش هستیم ! ما خدمات خودمون رو می فروشیم ! شاید جنایتکار بشیم ! انقلابی بشیم و حتی شاید تروریسم بشیم ! اینطوری شاید به جهنم بریم ! اما، چه جایی بهتر از اونجا برای ما سراغ دارید ؟؟! پایان داستان داستان بالا که PW هست هنوز کامل نیست و به زودی کامل خواهد شد. به زودی عکس های کاراکترهای بازی اضافه خواهد شد. اگر اشتباه یا مطلبی که باعث کامل شدن مطلب بالا میشه رو می دونید حتما بگید تا بهش اضافه کنم.
 
آخرین ویرایش:

Miesam

کاربر سایت
Sep 23, 2005
6,142
نام
Miesam Sh
آقا دمت گرم. فقط یک نکته که هست اینه که لیکوئید اسنیک با لیکوئید اسلوت فرق میکنه :D.
جفتشون رو یک اسم زدی :D.
 

Boss

ناظم انجمن
Jul 7, 2006
3,646
آقا دمت گرم. فقط یک نکته که هست اینه که لیکوئید اسنیک با لیکوئید اسلوت فرق میکنه :D.
جفتشون رو یک اسم زدی :D.

قربونت
نه چون این داستان سرایی من تا قبل از Ground Zeroes ـه برای همین اصلا صحبتی از لیکوئید آسلات نمیشه
اون عکسشم باید بردارم از حوونیای اون خدا بیامرز بزارم:biggrin1:.
 

Boss

ناظم انجمن
Jul 7, 2006
3,646
در مورد paz که جاسوس سه جانبه بود و همچنین MOTHER BASE و Outer Heaven به زودی به داستان اضافه میشه به زودی + چیکو + گروه فاکس FOX و ارتش بی مرز

بابت بهم ریختن ترتیب و نظم نوشته ها هم عذر می خوام ! نمی دونم سیستمم چش شده ویرایش که می کنم همه پاراگراف ها می چسبن بهم !:d
 

sorrowrock

کاربر سایت
Nov 3, 2009
93
بهترین بازی و بهترین داستان رو داره.کوجیما نابغه هست.ممنون بایت قرار دادن این داستان.میدونم وقت زیادری گذاشتی اما ارزششو داشت
 

shayan7

کاربر سایت
Aug 14, 2010
1,021
دستت درد نکنه امید جان خسته نباشی!اینکه داری بازی رو دوباره برای درک بهتر جزئیات داستان میری واقعاً عالیه!!ذکر کردن دیالوگهای کوتاه وسط بازی توو نوشتت هم خیلی کاره تأثیر گذار و خوبی بود!
این Huey هم مثله اینکه پدر Otacon ـه درسته؟؟!
 

Boss

ناظم انجمن
Jul 7, 2006
3,646
دستت درد نکنه امید جان خسته نباشی!اینکه داری بازی رو دوباره برای درک بهتر جزئیات داستان میری واقعاً عالیه!!ذکر کردن دیالوگهای کوتاه وسط بازی توو نوشتت هم خیلی کاره تأثیر گذار و خوبی بود!
این Huey هم مثله اینکه پدر Otacon ـه درسته؟؟!

قربونت !
آره مثل اینکه ! کُپه Otacon ـه خیلی شبیه ! عین یه دکتری که از وسط دو قاچش کردن !:d
مثل اینکه از ابتدا دکتر مهندس بودن بابای هیوئی ام پروفسوری بوده واسه خودش !:d
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر