sm4
کاربر سایت
يا پيغمبر!!! آقا تاپيك داره از مرز +18 رد ميشه! اين جريان رو بده يه فيلم ساز بسازه! ميشه چيزي تو مايه هاي فيلم سايلنت هيل!
اشنا سراغ داری؟:biggrin1:
اون از زبان پدر بزرگم بود
بعد از اینکه گوسفنده رفت و خندید همونجا خشکتون زد؟! یعنی بعدش چیکار کردین؟ طبیعی بود براتون؟
اینم بگو بینم جریان چیه؟
اگه خودت بودی خشکت نمی زد تازه روز بوده کمتر ترسیدن(البته پدر بزرگم به خاطر شجاعیتش معروفه)
==
تو یه جاده به اسم چالاو(ایلامه) کسی شب جرات نمیکنه اونجا رد بشه چون در وسط شب که داری با خیال راحت رانندگی یهو یه خر:biggrin1راست میگم) میاد جلو ماشین و شما هم از ترس اینکه به خر نزنی سقوط میکنی وبعدش بممممممممم
==
یه بار به اتفاق فامیل رفته بودیم کوه (کوه های اینجا مثل هیج جایی نیست خیلی با صفاصت
اصلا ما برای تعطیلی های عید میزنیم به دل طبیعت و چادر و بند بساط رو می بریم)
که همه برای خودشون رفتن قدم بزنن که یهو دایی و پسر خاله ام سر اسیمه اومدن و از اونا پرسیدیم چی شده گفتن یه خرس افتاده تو اب ما هم کلی خنددیدیم و خلاصه چند هفته بعد دوباره برگشتیم و تمام روزو اونجا بودیم و موقع بر گشتن با ماشین یه چیز عجیبی دیدم خیلی بزرگ بود تا وسط بدنش رقته بود بالا ی درخت سیاه و پشمالو و سم هم داشت خلاصه من تا چند هفته به اون فکر میکردم و فکر کنم اون خرس هم همین جونور بوده
==
اکه زیاد گفتم یا گنگ بود یا خنده دار خلاصه ببخشید