ولی تابلو بود که اخرش کار به کل کل کشیده میشه.ماشاا.. همه اینجا پرفسور و مهندس هستند و تو هر موردی اخر اطلاعات
بگذریم...
والا به خدا غرور هم اندازه داره... بابا دانشت بالاتره خب بیا به ما هم یاد بده کسی حرفی زد ؟
ولی باور کن بعضی وقتا کل کل نیازه... بگذریم..
از همکاریتم واقعا ممنونم... نکته های خیلی قشنگی رو مطرح می کنی خوشم میاد... ای کاش همه مثل شما بودن..
این تاپیک برای تبادل نظراته.. امکان داره حتی بین من و شما هم بحث پیش بیاد این یه چیز کاملا طبیعی هستش.. بدون بحث و تبادل نظر به هیچ جا نمی رسیم... ولی خب غرور و توهین موضوع ش جداست...
انگار منظورم رو درست نرسوندم،به نظر human اینجا به عنوان صفت بکار رفته.فکر کنم معنیش یه چیزی تو مایه های زیادی انسان بودن باشه.
آهان... حالا متوجه شدم. خب پس بیا یه نگاهی به صفت human بندازیم:
human
adjective
1. belonging to or relating to people, especially as opposed to animals or machines:
مربوط به انسان، انسانی
• human behavior
رفتار انسانی
• No two human beings (= people) are exactly alike.
هیچ دو
وجود انسانی (که در کل میشه انسان) دقیقا شبیه هم نیستند.
• NASA said the accident was a result of human error (= a mistake made by a person, not a machine).
ناسا (National Aeronautics and Space Administration ) گفت که حادثه پیش اومده نتیجه خطای انسانی بوده.
2 human weaknesses, emotions etc. are typical of ordinary people:
ضعف، احساسات و ... انسانی نمونه ی افراد معمولی
• The humor springs from basic human emotions like love and fear of failure.
خلق و خو از سرشت احساسات انسانی سرچشمه می گیرد همانند عشق و ترس از شکست.
3.
sb is only human used to say that someone should not be blamed for what they have done, because they could not have done anything more:
• The Supreme Court's nine justices are only human - sometimes they make mistakes.
4
human shield someone who is taken and kept as a prisoner by a criminal in order to protect the criminal from being killed, injured, or caught
سپر انسانی (جانی ها اینکارو زیاد انجام میدن)
5 someone who seems human shows that they have the same feelings and emotions as ordinary people:
• The incident made Herman seem more human to his fans. --opposite INHUMAN
6
human interest the quality of being about people's lives, relationships etc. and therefore interesting to other people:
(موضوعات) باب طبع مردم
• human interest stories
7
put a human face on sth to make the public think differently about an event, political situation etc. by directing their attention to a particular person
وجهه انسانی دادن
خب پس به این نتیجه رسیدم که صفتش میشه: انسانی... درسته ؟
پس ترجمه too human میشه (البته اگه صفت در نظر بگیریم) : خیلی انسانی یا بسیار انسان گونه...
یه جورایی عجیب نیست به نظرت ؟ مثلا به چی اشاره داره ؟ شخصیت بازی که خیلی انسان گونه س ؟
حالا بیا با ترجمه خودم مقایسه ش کنیم:
شمار زیادی انسان...
از اونجایی که دموی این بازی رو دیدم (و اصلا ازش خوشم نیومد) باید با انسان های بیشمار زیاد بجنگی...
یعنی کل صفحه گاهی اوقات پر آدم میشه... پس فکر کنم شمار زیادی انسان معقولانه تره... اینطور نیست ؟
یا مثلا میشه گفت: بی شمار انسان... نظرت چیه ؟
قسمتهای سین بد نیست(با توجه به اینکه قرار بود این بازی سریالی و قسمت قسمت عرضه بشه،بماند که فقط قسمت اولش عرضه شد).چرا سین رو گناه معنی نکردید؟تو بازی sin نام شرکت منفی هست که با توجه به فامیل پایه گذار این شرکت در بازی Elexis Sinclaireنامگذاری شده،احتمال زیاد سازنده های بازی همون گناه منظورشون بوده.
قسمت ؟ ااااا.... نمی دونم..!!! یه جورایی می تونه یه معنی دیگه هم بده: سین از قسمت های متفاوتی تشکیل شده: س+ی+ن... خب حالا بذار این بمونه...
episode
noun
1 a television or radio program that is one of a series of programs telling one story:
• The final episode will be broadcast next week.
قسمت آخر هفته دیگه پخش میشه.
اگه اپیسود مفرد باشه میشه گفت قسمت... مثلا ما تو سریال ها می گیم: قسمت آخر... یا مثلا قسمت اول/دوم و غیره ولی هیچ وقت نمی گیم: (فرض کن اسم یه سریال باشه آتش) ما هیچوقت نمی گیم:
قسمت های آتش.... درسته ؟ می گیم: سریال آتش
پس من معتقدم که چون تو زبان فارسی ما برای اپیسود ها یا قسمت ها معادلی نداریم پس بهتره همون سریال رو انتخاب کنیم و بگیم سریال سین...
serial
noun [C]
a story that is broadcast or printed in several separate parts on television, in a newspaper etc.:
• I love the old Saturday morning serials from the 1940s.
حالا چرا سین ؟
http://en.wikipedia.org/wiki/SiN_Episodes
درستشم اینطوریه: SiN Episodes
چیزی در مورد گناه ننوشته بود...
و Elexis Sinclaire یکی از شخصیت های بازی ه ...همونی که لباس صورتی می پوشه.
با توجه به موضوع بازی که مبارزه با بیگانه ها هستند فکر کنم منظور کسی هست که به بیگانه ها شلیک میکنه.شاید نظور شما این بوده ولی با این معنی انگار میخواید بگید تیراندازی که بیگانه هست
دقیقا...خب پس نظرت در مورد "تیر انداز بیگانگان" چیه ؟
و شاید هم کسی که این عنوان رو انتخاب کرده یه جورایی خواسته دو تا معنی از این عنوان برسونه...
1. کسی که با بیگانه ها مبارزه می کنه.
2. کسی که خودش بیگانه و مرموزه (شناخته شده نیست)
داستان قشنگی بود.. اگه تونستین بخونین...
http://en.wikipedia.org/wiki/Alien_Shooter_2
آه.. نه... در مورد این بازی بحث های دیوانه وار زیادی شده.
بذار یخورده توضیح بدم:
چون این بازی بر می گرده به گذشته های دور و به نوعی سیاسی هستش ریشه assassin (جدا از معنی قاتل سیاسی) بر می گرده به دوران حسن صباح..
بعضی ها به این اعتقاد داشتند که حسن صباح به یاران خودش حشیش میداده و منگشون می کرده (و جدا از مسائل دیگه) تا راحت تر اشخاص مهم سیاسی رو سر به نیست کنن.
واژه assassin که به معنی قاتل سیاسی هستش ریشه ی عربی حشاشین هستش:
1500-1600 Medieval Latin assassinus from
Arabic hashshashin one who smokes HASHISH (and then kills religious enemies) from hashish
بنابراین استثنا" این بازی ترجمه شد: آیین حشاشین به جای آیین قاتلین سیاسی
چون حشاشیون ها آیین آدم کشی خاص خودشونو داشتن.