دوستان یکبار با ترور رفتم تو خونه مایکل دیدم مایکل تو خونست تا منو دید گفت میای بریم بیرون گفتم باشه ولی مسکل اینجا بود که مایکل به عقلش نمی رسید باید درو باز کنه بیاد بیرون یه اسلحه در آوردم و به درش شلیک کردم مایکل هم اسلحشو در آورد و هی تو خونش اینور اونور میرفت گفتم احمق باید در خونه رو باز کنی بیای بیرون! اما به عقلش نرسید که نرسید:d