بحث و تبادل نظر در مورد سری Resident Evil

Gunners Trust

کاربر سایت
Nov 1, 2009
6,504
نام
محمد
احد جان دمت گرم در مورد اویل خوب مطالبی گذاشتی;) یه در خواست در این تایپیک در مورد همهکس صحبت شد به غیر از جک کرازر :( اگه میشه یه توضیح در مورد اون میدی :smile:
 

se.phi.roth

Give Me More Powerrr
کاربر سایت
Apr 17, 2008
4,801
نام
حسین
ای بابا پس اون کسی که هر دو روز مطلب میگذاشت کجاست
خیلی حیف شد
دلم هم خنک شد گفتم نیما هم هستش و اونم میاد میزاره و اصلا نمیزارند تاپیک بخوابه
 

love_iran1983

کاربر سایت
Aug 6, 2008
23
اگر دوستان رخست بدن من میتونم داستان هر رزیدنت اویل رو جداگانه براتون بزارم .سایت تحلیلی خارجیش رو گیر آوردم اگر بچه مایل باشند میتونم ترجمه کنم . (0-1-2-3-4-5)
 

se.phi.roth

Give Me More Powerrr
کاربر سایت
Apr 17, 2008
4,801
نام
حسین
اگر دوستان رخست بدن من میتونم داستان هر رزیدنت اویل رو جداگانه براتون بزارم .سایت تحلیلی خارجیش رو گیر آوردم اگر بچه مایل باشند میتونم ترجمه کنم . (0-1-2-3-4-5)
جدا راست میگی اگر این کار را بکنی واقعا ممنون میشم از همان اول شروع کن تا اخرش
مرسی :love::love::love::love:
 

نیما ردفیلد

کاربر سایت
Sep 22, 2009
454
نام
نیما
واقعا ببخشید.مدتی سرم شلوغ بود و نتونستم مطلب جدیدی بذارم.البته با بیشتر شما از طریق پیام خصوصی ارتباط داشتم.
و یک نکته ی مهم.من متوجه شدم که شما هر وقت وارو سایت میشین فقط نگاه می کنید که آیا کسی مطلبی گذاشته یا نه.این خیلی بد است.نا سلا متی شما طرفداران رزیدنت اویل هستید.اگه همه بخواهند این کار را بکنند که کلا سایت می خوابه.ازتون خواهش می کنم که هر گونه مطلب یا اطلاعاتی که از داستان و شخصیتهای رزیدنت اویل دارید رو بذارین.و اگه سوال و یا پیام خصوصی هم دارید به صورت خصوصی برام ارسال کنید.حتما بررسی می کنم.در ضمن این احد هم که چند وقته پیداش نیست در حال آماده کردن ترجمه ی گزارش وسکر 2 و بیوگرافی کامل کلیر خانمه.:love: چون من از طریق پیام خصوصی باهش رابطه دارم.به قول خودش ترجمه تموم شده.مونده تایپ.
 

love_iran1983

کاربر سایت
Aug 6, 2008
23
Resident Evil Zero

(قسمت اول)


رزیدنت ایول Ø یا رزیدنت ایول صفر ، در ژاپن به Biohazard Ø ، شناخته میشود .
ابقای بازی ترسناک توسعه داده شد ، در این بازی که توسط شرکت کپکام برای گیمکیوب ( نینتندو (منتشر شد و در سال 2002 به بازار آمد .

3_200.jpg


این بازی پنجمین سری از رزیدنت ایول است (1و2و3و کد ورونیکا) که بطور مستقل به بیان داستان بازی می پردازد و جزو هسته اصلی بازی رزیدنت ایول در کل سیستم بازی قبل از انتشار رزیدنت ایول 4 محسوب میشود.
داستان بازی به عنوان نمایش دهنده اصلی رزیدنت ایول که شخصیت اصلی در این بازی ربکا چمبرز است .
2_260.jpg


که یک روز قبل ازاتفاقات رزیدنت اویل 1 (در منطقه Arklay Research Facility) به وقوع می پیوندد .
Arklay Research Facility: ساختمانی که در آن پژوهش و تسهیلات توسط شرکت امبرلا اداره می شد. و پنهان در زیر عمارت اسپانسر واقع در کوه های منطقه (Arklay) ، خارج از شهر راکون بود .
نگفته نماند که بیلی کوئن نیز یکی از شخصیت های اصلی این داستان است که به کمک ربکا مشتابد .
5_127.jpg




داستا ن بازی


در23 ژوئیه ، 1998 ، تیم براوو از گروه (S.T.A.R.S) برای بررسی یک سری از قتل های وحشتناک در منطقه کوهستانی (Arklay) فرستاده میشود.
6_109.jpg


در راه صحنه ، هلیکوپتر بدون هیچ دلیل آشکار بد عمل میکند و در جنگل بروی زمین سقوط میکند بدون این که کسی از گروه کشته شود . گروه بزودی متوجه میشوند که یک قطار نظامی پلیس واژگون شده که تمامی افراد آن مثله شده اند . مدارک و شواهد نشان میدهد که قطار حامل یک تفنگدار دریایی به نام بیلی کوئن که به اعدام محکوم شده بود میباشد . گروه تصمیم می گیرند که تقسیم شوند و به دنبال کوئن بگردند . تیم براوو یک پزشک یار که عضو تازه کا ر محسوب می شد به نام ربکا چمبرز استخدام کرده بود . از روی اتفاق او به قطاری که در میان جنگل متوقف شده بود مشکوک میشود و وارد آن میشود .
ربکا ناخواسته به مقدمه از یک رویداد وارد میشود جایی که او با محدودیتهایی خود را برای بدترین ترس و سختی آزمایش میکند . هرچند او بزودی کمکی را برای روبرو شدن با این مشکلات پیدا میکند (بیلی).
ربکا و بیلی باید کابوس رو برای زنده ماندن و افشای اسرار از آنچه گذشته پشت سر بگذارند .


شخصیت های اصلی صفحه اصلی


  • بیلی کوئن – تفنگداران سابق دریایی ایالات متحده آمریکا که به جرم قتل ، او را به اعدام محکوم کرده بودند و در راه اعدام او وقتی که اتفاقات مرموز را دید به داخل جنگل فرار و در نزدیکی قطار اکسپرس مخفی شد .


  • 5_127.jpg

  • ربکا چمبرز – یک پزشک یار تازه کار 18 ساله از (S.T.A.R.S.) که عضو گروه بروو است .
او اولین ماموریت خودرا با بررسی اسرار قتل های مخوف در کوهای (Arklay) آغاز میکند . که این ماموریت بجای دستگیری بیلی کوئن همراه شدن با او و فرار از این منطقه منجر میشود .

2_260.jpg

شخصیت های فرعی
جیمز مارکوس : دانشمند درخشان و یکی از سه نفر از اعضای موسس آمبرلا. او پژوهشگر برتر شرکت بود تا به طرز مرموزی بیش از بیست سال پیش ناپدید شده است

7_95.jpg
.
ویلیام بریکن : دانشمند بسیار جوان تر از جیمز مارکوس ، اما به همان اندازه درخشان ، بریکن بسیار بلند پروازانه و بسیار علاقمند به کار مارکوس بود .
8_91.jpg


آلبرت وسکر : کاپیتان (S.T.A.R.S) تیم آلفا ، او همیشه آرام است و حواس پنج گانه او باور نکردنی و مبهم است. او به نظر می رسد که انگیزه نهانی داشته باشد .
9_84.jpg


انریکو مارینی : کاپیتان (S.T.A.R.S) تیم براوو او فرمانده ربکا است و دستور جستجو برای کوئن را میدهد . او مراقبت بسیار زیادی برای همه افراد تحت فرمانش انجام میدهد . ، اما به شرایطی که آنها را به این وضعیت انداخته مشکوک می شود .
10_83.jpg


ادوارد دیویی : از اعضاء (S.T.A.R.S) تیم براوو که به عنوان خلبان هلی کوپتر میباشد . او مثل دیگر اعضای تیم براوو به دنبال جستجو برای بیلی کوئن در جنگل است .
11_84.jpg
 
آخرین ویرایش:

se.phi.roth

Give Me More Powerrr
کاربر سایت
Apr 17, 2008
4,801
نام
حسین
واقعا ببخشید.مدتی سرم شلوغ بود و نتونستم مطلب جدیدی بذارم.البته با بیشتر شما از طریق پیام خصوصی ارتباط داشتم.
و یک نکته ی مهم.من متوجه شدم که شما هر وقت وارو سایت میشین فقط نگاه می کنید که آیا کسی مطلبی گذاشته یا نه.این خیلی بد است.نا سلا متی شما طرفداران رزیدنت اویل هستید.اگه همه بخواهند این کار را بکنند که کلا سایت می خوابه.ازتون خواهش می کنم که هر گونه مطلب یا اطلاعاتی که از داستان و شخصیتهای رزیدنت اویل دارید رو بذارین.و اگه سوال و یا پیام خصوصی هم دارید به صورت خصوصی برام ارسال کنید.حتما بررسی می کنم.در ضمن این احد هم که چند وقته پیداش نیست در حال آماده کردن ترجمه ی گزارش وسکر 2 و بیوگرافی کامل کلیر خانمه.:love: چون من از طریق پیام خصوصی باهش رابطه دارم.به قول خودش ترجمه تموم شده.مونده تایپ.
شما درست میگی ما فقط نباید خواننده باشیم و اگر سوالی پیش امد حتما سوال کنیم
ولی شما هزار ماشاله وقتی مطالب را میزارید تمام سوالات ما جواب داده میشود برای همینم هست سوالی برای ما نمیماند
در کل از زحمتان ممنون و خسته نباشید :love:
از شما هم ممنون که مطلب گذاشتید :love:
 

Mr.Death

دبیر تحریریه بازنشسته
کاربر سایت
May 31, 2006
4,070
نام
احد
با سلام خدمت دوستان عزیز

والا شرمنده این مدت نبودم این WoW بد جوری دست و پام رو بیته. کلا قضیش مفصله.

بریم سر اصل مطلب
خوب الان در حال تایپش هستم ولی چون سرم به WoW مشغوله واسه همین تیکه تیکه تایپ میکنم. سعی میکنم تا سه شنبه مطلب رو آماده کنم

موقث باشین
 

محمد رضا mr

کاربر سایت
Jun 9, 2009
1,744
نام
محمدرضا
با سلام خدمت دوستان عزیز

والا شرمنده این مدت نبودم این WoW بد جوری دست و پام رو بیته. کلا قضیش مفصله.

بریم سر اصل مطلب
خوب الان در حال تایپش هستم ولی چون سرم به WoW مشغوله واسه همین تیکه تیکه تایپ میکنم. سعی میکنم تا سه شنبه مطلب رو آماده کنم

موقث باشین
لطفا فقط ahadجان بخونه
میدونم همتون دارید میخونید!!!!!!
احد جان گفتی موقت باشیم؟!؟!؟!!!!!!
 

نیما ردفیلد

کاربر سایت
Sep 22, 2009
454
نام
نیما
این شخصیت ها به ترتیب نقش هستند.فقط نظر یادتون نره.

به نام خدا

بیو گرافی شخصیت های اصلی رزیدنت اویل


آلبرت وسکر


تولد:۱۹۶۰-وفات:2009 (در سن 49 سالگی)-قد:۱.۸۳-وزن:۸۴.۵ کیلوگرم-عضویت:محقق شرکت آمبرلا و فرمانده ی کل تیم استارز و یکی از بنیانگذاران اصلی شرکت تریسل-حضور:رزیدنت اویل ۱ و کد ورونیکا و 0 و 4و ماجراهای آمبرلا و ۵ و darkside chronicles-

آلبرت وسکر مهم ترین شخصیت رزیدنت اویل و محبوب ترین شخصیت منفی رزیدنت اویل میباشد که در همه ی قسمت ها به جز رزیدنت اویل ۲ و ۳ و Degeneration حضوردارد.او به بیشتر وقایع رخ داده در مجموعه ی رزیدنت اویل مرتبط بوده و با بیشتر شخصیت های اصلی رزیدنت اویل هم ارتبط داشته است. هنگامی که او کودک بود شرکت آمبرلا دست به دزدیدن بچه هایی زد که والدین آنها هوش بالای متوسط داشتند تا بعدها به عنوان محقق برای انجام تحقیقات و آزمایشاتشان از آنها استفاده کند.یکی از این بچه ها همین آلبرت بود که رئیس کل شرکت آمبرلا یعنی ازول ای اسپنسر نام خانوادگی وسکر را برای او برگزید.وسکر نسبت به سایر بچه ها استعداد خاصی را از خود نشان داد و اسپنسر تمام آن چیزی را که از یک کودک انتظار داشت در وسکر می دید.بنابراین در سال 1977 یعنی زمانی که وسکر 17 ساله بود او را به عنوان شاگرد دکتر جیمز مارکوس (یکی از 3 بنیانگذار اصلی آمبرلا) به شعبه ی کارآموزی آمبرلا فرستاد.و در آنجا با یکی دیگر از شاگردان مارکوس به نام ویلیام بیرکن که 15 ساله بود دوست شد. هنگامی در تاریخ 29 جولای سال 1978 شعبه ی کارآموزی تعطیل شد و وسکر و بیرکن به شعبه ی آرکلی آمبرلا منتقل شدند و عهده دار ریاست آنجا شدند. همچنین در سال 1996 وسکر در اداره ی پلیس راکون سیتی یک تیم ویژه به نام تیم استارز را تاسیس کرد و برای اداره ی آسانتر آن را به دو زیر شاخه ی تیم براوو و تیم آلفا تقسیم کرد و خودش هم علاوه بر ریاست کل استارز شخصا فرماندهی تیم آلفا را برعهده گرفت.در واقع هدف وسکر از تاسیس این تیم این بود که آمبرلا یک عامل نفوذی در اداره ی پلیس راکون سیتی داسته باشد تا بتواند بر تمامی فعالیتهای آنها نظارت و کنترل داشته باشد.تا اینکه در سال 1988 ( در رزیدنت اویل 0 ) به دستور اسپنسر و با کمک بیرکن مارکوس را به قتل می رساند.هنگامی که تیم براوو برای بررسی قتل های مرموز در دامنه ی کوه های آرکلی به آن منطقه اعزام شدند وسکر که عامل نفوذی آمبرلا در تیم استارز و فرمانده ی کل این تیم بود هلیگوپتر آنها را دست کاری کرد تا به مقصد نرسند و اسرار شرکت آمبرلا فاش نشود.در رزیدنت اویل ۱ وسکر اعضای تیم آلفای استارز از جمله خود وسکر برای پیدا کردن تیم گمشده ی براوو به کوه های آرکلی رفتند.ولی در انتهای بازی دو تن از اعضای این تیم به نام های کریس ردفیلد و جیل والنتاین فهمیدند که وسکر در واقع خیانتکار و جاسوس شرکت آمبرلا بوده است.در این بازی سرانجام وسکر به دست یکی ازهیولاهایی که شرکت آمبرلا ساخته بود کشته شد.اما این کشته شدن عمدی بود و وسکر خودش مغز تایرنت را برای این کار طراحی کرده بود.چون قبل از این قضایا یکی دیگر از کارمندان آمبرلا به نام دکتر ویلیام بیرکن یک ویروس آزمایشی کنترل شده را به وسکر داده بود که وسکر قبل از کشته شدن توسط تایرنت این ویروس را به خود تزریق کرده بود . بنابراین او به خاطر اثر ویروس از این حادثه جان سالم به در برد و از آن پس دارای قدرت و جان سختی فوق بشری شد.هدف وسکر از این مرگ ظاهری این بود که هم شرکت آمبرلا و هم تیم استارز او را مرده فرض کنند.تا او راحت تر بتواند سازمان جدیدی را که می خواهد راه اندازی کند. در طی حادثه ی راکون سیتی هم وسکر جاسوسی به نام ایدا ونگ را برای بدست آوردن نمونه ای از ویروسG به راکون سیتی می فرستد.غافل از اینکه ایدا خودش مامور یک سازمان دیگر است و برای جاسوسی خودش را به وسکر نزدیک کرده است.حضور بعدی وسکر در رزیدنت اویل کد ورونیکا بود.در این داستان وسکر دیگر برای آمبرلا کارنمی کند.بلکه برای یک سازمان مرموز و نامشخص فعالیت می کند.و به جزیره ی راکفورت آمده بود تا یک نمونه از ویروس T-veroneca که توسط الکسیا آشفورد ساخته بودرا برای سازمانش به دست آورد.او در این بازی دوباره با کریس ردفیلد و همچنین خواهرش کلیر روبرو شد.ولی به خاطر قدرت و جان سختی بی نظیرش باز هم توانست جان سالم به در ببرد. وسکر همچنین در رزیدنت اویل ۴ هم ایفاگر یک نقش کوتاه اما تاثیر گذار است.در این بازی هم هدف وسکر هنوز راه اندازی سازمانی قدرتمند تر از آمبرلا بود.برای همین هم دو نفر را به دهکده ای در اسپانیا فرستاد تا نمونه ی انگل لاس پلاگا که آسموند سدلر (شخصیت منفی اصلی رزیدنت اویل ۴) پرورش داده است را برای او به دست آورند.که یکی از آنها ایدا و دیگری یک مامور سابق دولت یعنی جک کراوزر بود.ایدا هم پس از بدست آوردن نمونه ی انگل آن را برای سازمان خودش برد و نمونه ی دیگری را برای وسکر فرستاد. وسکر در سه مرحله از بازی ماجراهای آمبرلا هم به عنوان بازیکن حضور دارد.در آخرین مرحله ی این بازی وسکر سرگی ولادیمیر رئیس شعبه ی روسیه ی آمبرلا و دو محافظش یعنی آیوان ها که دو تایرنت بودند را می کشد و بر علیه ازول ای اسپنسر رئیس کل شرکت آمبرلا شواهدی را به دادگاه ارائه می دهد.در سال 2006 هم وسکر به منزل مسکونی اسپنسر رئیس کل آمبرلا رفته و او را می کشد. کریس و جیل برای دستگیر کردن اسپنسر به منزل مسکونی او می روند.ولی می بینند که وسکر اسپنسر را کشته است.آنها به سمت وسکر تیراندازی می کنند.ولی متوجه میشوند که گلوله به بدن او کارساز نیست.سپس طی حادثه ای وسکر و جیل از پنجره به داخل یک پرتگاه پرتاب می شوند. بنابراین کریس گمان می کند که جیل کشته شده است.در رزیدنت اویل 5 که داستان آن سه سال بعد از این اتفاق یعنی در سال 2009 رخ می دهد کریس و همکار جدیدش شوا آلومار در طی ماموریتی در آفریقا رفتند فهمیدند که وسکر از آن حادثه جان سالم به در برده است و سازمانی به نام تریسل را احداث کرده است.یعنی همان سازمانی که سالها برای راه اندازی آن تلاش کرده بود. و به وسیله ی انگلی به نام لاس پلاگا مغز همه ی مردم روستایی به نام کیجوجو را تحت کنترل خودش در آورده است.آنها همچنین متوجه می شوند که جیل هم هنوز زنده است و وسکر با استفاده از ماده ای به نام P30 مغز او راتحت کنترل خودش درآورده است .کریس و شوا پس از پیدا کردن او موفق شدند که با جدا کردن یک جواهر خاص از بدن جیل که در واقع تقویت کننده ی P30 بوده است وی را به حالت عادی اش برگردانند.وسکر قصد داشت که با استفاده از یک هواپیمای بمب انداز ویروسی به نام uroburos را در تمام جهان پخش کند.ولی جیل نقطه ضعف وسکر را به کریس و شوا نشان داد و به آنها گفت که قدرت فوق بشری وسکر به خاطر ویروس بی ثباتی است که باید مرتبا به مقدار معینی به او تزریق شود و اگر این ویروس بیش از حد معین به او تزریق شود مانند یک سم عمل کرده و او را ضعیف می کند.کریس و شوا با استفاده از این ترفند وسکر را ضعیف کرده و سپس نقشه ی او را خنثی کردند. در انتهای بازی هم وسکر ویروس uroburos را با خودش پیوند زد و تبدیل به یک هیولای قدرتمند و خطرناک شد.ولی سرانجام کریس و شوا با استفاده از دو R.P.G. 7 به زندگی وسکر خاتمه دادند و او را به سزای اعمال شومش رساندند.وسکر همچنین در بازی darkside chronicles هم در مرحله ی مربوط به داستان رزیدنت اویل: کد ورونیکا به عنوان یکی از شخصیت های منفی حضور دارد.(برای آگاهی از داستان کامل رزیدنت اویل 5 به بخش داستان رزیدنت اویل 5 مراجعه کنید.)
نکته:آلبرت وسکر در مینی گیم های رزیدنت اویل کد ورونیکا و ۴ و ۵ هم به عنوان بازیکن حضور دارد.(به بازی های کوتاه جایزه ای که پس از اتمام بازی اصلی باز می شوند مینی گیم می گویند.)
..............................................................................................................................................................
کریس ردفیلد



تولد : ۱۹۷۳-قد :۱.۸۵-وزن :۹۷ کیلو گرم -عضویت :عضو تیم B.S.A.A و عضو سابق تیم آلفای استارز-حضور : رزیدنت اویل ۱ و کد ورونیکا و ماجراهای آمبرلا و رزیدنت اویل ۵ وdarkside chronicles-

کریس ردفیلد یکی از شخصیت های اصلی رزیدنت اویل و مهم ترین قهرمان کل مجموعه ی رزیدنت اویل می باشد. کریس یکی از اعضای تیم B.S.A.A و عضو سابق تیم آلفای استارز و هم چنین برادر کلیر ردفیلد ودوست و همکار صمیمی جیل والنتاین می باشد.علت اهمیت نقش کریس هم این است که اولا او به همراه جیل در واقع آغازگر مجموعه ی رزیدنت اویل بوده اند و ثانیا اینکه کریس تاثیر بسیار زیادی در شکل گیری بسیاری از وقایع داستان مجموعه ی رزیدنت اویل داشته است.پدر و مادر کریس و کلیر در یک حادثه ی رانندگی کشته شده اند و در ضمن کریس و کلیر بسیار با هم صمیمی بودند.سپس کریس پس از اخراج از نیروی هوایی به تیم آلفا که یکی از زیر شاخه های تیم استارز بود پیوست و در آنجا بود که بین او و یکی دیگر از اعضای این تیم به نام جیل والنتاین رابطه ای عاطفی ایجاد شد.در رزیدنت اویل ۱ کریس به عنوان یکی از دو قهرمان اصلی بازی در کنار جیل والنتاین ایفای نقش کرد.آن دو به همراه دیگر اعضای تیم الفا و در تاریخ 24 جولای سال 1998 برای یافتن تیم گمشده ی براوو به دامنه ی کوه های آرکلی فرستاده شدند.و پس از ورود به یک عمارت بزرگ پی به فعالیت های غیر قانونی شرکت آمبرلا و ساخت ویروس های خطرناک توسط این شرکت بردند.و فهمیدند که آلبرت وسکر فرمانده ی تیمشان در واقع جاسوس آمبرلا بوده است.آنها پس از فرار از آنجا این موضوع را با برایان آیرونز رئیس پلیس راکون سیتی در میان گذاشتند.ولی او به حرفهای آنها توجهی نکرد. (چون خودش رشوه گیر آمبرلا بود.) برای همین هم کریس و دو تن از همکارانش یعنی بری برتون و ربکا چیمبرز برای تحقیقات بیشتر در مورد فعالیت های غیر قانونی شرکت آمبرلا به پاریس رفتند.در رزیدنت اویل کد ورونیکا کریس برای نجات خواهرش کلیر که توسط ماموران آمبرلا در پاریس دستگیر شده بود به جزیره ی روک فورت که کلیر را به آنجا تبعید کرده اند میرود.و در آنجا دوباره با آلبرت وسکر روبرو می شود.و در آنجا متوجه می شود که کلیر برای پیدا کردن او به شعبه ی دیگر آمبرلا در قطب جنوب رفته است.بنابراین با استفاده از یک هواپیما به دنبال کلیر به قطب جنوب رفت.او همچنین در این بازی با الکسیا آشفورد روبرو شد.الکسیا زنی است که پس از تزریق شدن ویروس T-veronica به او توسط برادرش آلفرد به مدت ۱۵ سال او را در یک آزمایشگاه نگه داشته بودند.و حالا که پس از ۱۵ سال به زندگی برگشته بود دارای قدرتی خارق العاده شده بود.کریس پس از پیدا کردن و نجات دادن کلیر الکسیا که تبدیل به یک هیولا شده بود را کشت و سرانجام پس از مبارزه با آلبرت وسکر به همراه کلیر و با استفاده از یک هواپیما درست پیش از انفجار آنجا از آن منطقه فرار کردند.در بازی ماجراهای آمبرلا هم کریس در مراحلی که مربوط به رزیدنت اویل ۱ می شود حضور دارد. (این بازی گلچینی از مراحل بازی های قبلی است.) به اضافه ی یک مرحله ی جدید که داستان آن در سال ۲۰۰۳ اتفاق می افتد.در این مرحله کریس و جیل به شعبه ی دیگر آمبرلا در روسیه حمله می کنند و شرکت آمبرلا را به طور کامل نابود می سازند.او هم چنین در رزیدنت اویل ۵ هم به عنوان یکی از دو قهرمان اصلی بازی حضور دارد.داستان این بازی در سال 2009 یعنی 11 سال پس از وقایع رزیدنت اویل ۱ و کد ورونیکا رخ می دهد. این بار کریس عضو تیم دیگری به نام B.S.A.A میباشد.و برای بررسی قاچاق سلاح های میکروبی به روستایی به نام کیجوجو در آفریقا فرستاده می شود.همکارش شوا آلومار هم در این ماموریت به او کمک می کند.کریس و شوا پس از رسیدن به آفریقا متوجه می شوند که تمام مردم قصد کشتن آنها را دارند.آنها پس از پیدا کردن و کشتن یک قاچاقچی سلاحهای میکروبی به نام ریکاردو آیروینگ متوجه می شوند که او با سازمانی بزرگ و خطرناک در ارتباط بوده است. و همچنین می فهمند که آلبرت وسکر هنوز زنده است.او سازمانی به نام تریسل را راه اندازی کرده و به وسیله ی انگلی به نام لاس پلاگا مغز همه ی مردم روستا را تحت کنترل خودش در آورده است.کریس بعدها متوجه می شود که وسکر با استفاده از ماده ای به نام P30 مغز جیل که سه سال پیش در ظاهر کشته شده بود را هم تحت کنترل خودش در آورده است.ولی کریس موفق می شود که جیل را به حالت عادی اش برگرداند و سرانجام هم کریس و شوا با کمک جیل وسکر را نابود می کنند.(برای آگاهی از داستان کامل رزیدنت اویل 5 به بخش داستان رزیدنت اویل 5 مراجعه کنید.) کریس در بازی darkside chronicles و در مرحله ی مربوط به داستان رزیدنت اویل : کد ورونیکا هم حضور خواهد داشت.در این بازی کریس به عنوان یکی از دو بازیکن اصلی نیمه ی دوم بازی در کنار خواهرش کلیر ایفای نقش می کند و نقش او در این بازی دقیقا مانند نقشش در رزیدنت اویل:کد ورونیکا است.



نکته:کریس هم چنین در رزیدنت اویل ۲ و در مینی گیم Exterm Battel که یک بازی جایزه ای است نیز به عنوانبازیکن حضور دارد.
..............................................................................................................................................................
جیل والنتاین


تولد:۱۹۷۵-قد:۱.۶۵-وزن:۵۰ کیلوگرم-عضویت:عضو تیم B.S.A.A. و عضو سابق تیم آلفای استارز در رزیدنت اویل ۱ و ۳ و تیم B.S.S.A در رزیدنت اویل ۵-حضور:رزیدنت اویل ۱ و ۳ و ماجراهای آمبرلا و ۵-

جیل والنتاین یکی از شخصیت های اصلی رزیدنت اویل و محبوب ترین شخصیت زن مجموعه ی رزیدنت اویل است.او یکی از اعضای تیم B.S.A.A و عضو سابق تیم آلفای استارز و دوست و همکار صمیمی ردفیلد نیز می باشد.علت اهمیت نقش جیل هم این است که اولا او به همراه کریس در واقع آغازگر مجموعه ی رزیدنت اویل بوده اند و ثانیا اینکه جیل در چند بخش بسیار مهم از داستان رزیدنت اویل مثل واقعه ی عمارت و واقعه ی راکون سیتی حضور داشته است.جیل والنتاین در اصل دختر دیک والنتاین یکی از دزدان حرفه ای بوده که از جیل هم به عنوان دستیار در سرقت هایش استفاده می کرده است و جیل هم در همین حین در باز کردن انواع قفل ها مهارت زیادی پیدا کرد و در این کار استاد شد.تا اینکه او تصمیم گرفت که مسیر زندگی اش را تغییر دهد و گذشته اش را جبران کند.بنابراین به تیم Delta Force که نیروی ویژه ی امنیت شهر بود پیوست و در آنجا در خنثی کردن انواع بمب هم مهارت زیادی پیدا کرد.سپس هنگامی که اعضای خبره ی هر تیم برای عضویت در تیم استارز انتخاب می شدند جیل هم وارد یکی از دو زیر شاخه ی تیم استارز به نام تیم آلفا شد و در آنجا بود که بین او و یکی دیگر از اعضای این تیم به نام کریس ردفیلد رابطه ای عاطفی ایجاد شد.در رزیدنت اویل ۱ جیل به عنوان یکی از دو قهرمان اصلی بازی در کنار کریس ردفیلد حضور داشت.در این بازی جیل به همراه سایر اعضای تیم آلفا برای پیدا کردن تیم گمشده ی براوو و در تاریخ 24 جولای سال 1998 به سمت کوه های آرکلی حرکت کردند.و در آنجا در پی فرار از دست سگ های وحشی به یک عمارت بزرگ رسیدند.و در آنجا متوجه شدند که آن عمارت پر از انسان های خون آشام (زامبی) است.سپس جیل و کریس پی به فعالیت های غیر قانونی شرکت آمبرلا در یک آزمایشگاه مخفی در زیر آن عمارت بردند.و فهمیدند که فرمانده ی تیمشان آلبرت وسکر هم در واقع جاسوس آمبرلا بوده است.سرانجام پس از فرار از عمارت و انفجار آنجا کریس و دیگر اعضای تیم استارز برای پیگیری فعالیت های آمبرلا به سمت شعبه ی اصلی آمبرلا در پاریس حرکت کردند.ولی جیل همراه آنها نرفت و تصمیم گرفت که در راکون سیتی بماند.جیل به عنوان قهرمان اصلی در رزیدنت اویل ۳ هم حضور داشت.داستان این بازی ۲ ماه پس از وقایع رزیدنت اویل ۱ اتفاق می افتد.در رزیدنت اویل ۳ جیل در روز 28 سپتامبر تصمیم می گیرد که از راکون سیتی فرار کرده و جان خود را نجات دهد.این در حالی است که آمبرلا هیولایی بسیار قدرتمند و جان سخت و فوق تصور به نام نمسیس (به معنای الهه ی انتقام جویی ) را ساخته و آن را برای نابود کردن تمام اعضای تیم استارز برنامه ریزی کرده است.از طرف دیگر جیل با سه نفر از اعضای گارد آمبرلا روبرو می شود: کارلوس الیورا، نیکلای جینواف و میخاییل ویکتور.آمبرلا این افراد را به راکون سیتی اعزام کرده است تا بازمانده های داخل شهر را پیدا کنند و نجات دهند.در طول بازی میخاییل جان خود را برای نجات دادن جیل و کارلوس از دست نمسیس فدا می کند.نیکلای هم در انتها خیانتکار از آب درمی آید و در واقع از طرف آمبرلا دستور داشته است که بازمانده های داخل شهر و سربازان زیر دست را بکشد و تمام مدارک مربوط به آمبرلا را نابود کند. نیکلای بسته به انتخاب های شما در طول بازی می تواند کشته شود یا زنده بماند و فرار کند.سرانجام جیل و کارلوس موفق می شوند که با کمک دوست و همکار جیل یعنی بری برتون و با استفاده از یک هلیکوپتر از شهر فرار کنند.درست چند ثانیه پیش از اینکه شهر به دستور رئیس جمهور با بمب هسته ای منفجر شود.جیل در بازی ماجراهای آمبرلا هم در مراحل مربوط به رزیدنت اویل ۱ و ۳ حضور داشت.به اضافه ی یک مرحله ی جدید که داستان آن در سال ۲۰۰۳ اتفاق می افتد.در این مرحله جیل به همراه کریس به شعبه ی دیگر آمبرلا در روسیه حمله می کنند و شرکت آمبرلا را به طور کامل نابود می سازند.آخرین حضور جیل هم در رزیدنت اویل ۵ می باشد.در داستان این بازی در سال ۲۰۰۶ جیل و کریس که اکنون عضو تیم دیگری به نام B.S.A.A. هستند برای دستگیر کردن ازول ای اسپنسر رئیس کل آمبرلا و پرسیدن محل وسکر از او به منزل شخصی او می روند.و در آنجا می بینند که آلبرت وسکر فرمانده ی خیانتکار تیم آلفا اسپنسر را کشته است.آنها به سمت وسکر تیراندازی می کنند.ولی گلوله به او کارساز نیست.سپس جیل برای نجات جان کریس خود را روی وسکر می اندازد و هردو با هم از پنجره به پایین پرت شده.به داخل پرتگاه سقوط می کنند و کریس گمان می کند که جیل کشته شده است. سه سال بعد یعنی در سال 2009 که کریس و همکار جدیدش شوا آلومار برای ماموریتی به آفریقا سفر می کنند هنگام روبرو شدن با یک قاچاقچی سلاحهای میکروبی به نام ریکاردو آیروینگ آنها با یک فرد مرموز و نقابدار مواجه می شوند که همراه آیروینگ بود.بعدها آنها متوجه می شوند که این فرد نقابدار در واقع همان جیل بوده است که از آن حادثه جان سالم به در برده و وسکر با استفاده از باقیمانده ی ویروس T که از سال 1998 به صورت غیر فعال در بدن او باقی مانده بوده (همان ویروسی که در رزیدنت اویل 3 و توسط نمسیس وارد بدن او شده بود.) و همچنین با بهره گیری از ماده ای به نام P30 مغز او را تحت کنترل خودش درآورده است. آنها بالاخره موفق می شوند که جواهری که به سینه ی جیل متصل شده بوده و در واقع تقویت کننده ی P30 بوده است را از بدن جیل جدا کرده و او را به حالت عادی اش برگرداند.سپس جیل به کریس و شوا می پیوندد و سرانجام کریس و شوا موفق می شوند که به کمک جیل وسکر را نابود کنند.جیل در مینی گیم های رزیدنت اویل 5 هم به عنوان بازیکن حضور دارد.(برای آگاهی از داستان کامل رزیدنت اویل 5 به بخش داستان رزیدنت اویل 5 مراجعه کنید.)


نکات:1 -جیل در سال 2003 توسط هیئت داوران جزو یکی از 10 شخصیت زن برتر بازی های رایانه ای و به عنوان هفتمین نفر انتخاب شد.2 -جیل تنها شخصیت رزیدنت اویل است که به جز رزیدنت اویل در بسیاری دیگر از بازی هایی که شرکت کاپکوم ساخته است هم حضور دارد.3 -جیل در کار با پیانو هم مثل باز کردن قفل ها و خنثی کردن بمب ها بسیار ماهر است.
...............................................................................................................................................................
لیون اسکات کندی


تولد:۱۹۷۷-قد:۱.۷۸-عضویت:مامور ویژه ی دولت و پلیس سابق راکون سیتی -حضور:رزیدنت اویل ۲ و ۴ و Degeneration و darkside chronicles-

لیون اسکات کندی یکی از شخصیت های اصلی رزیدنت اویل و محبوب ترین شخصیت رزیدنت اویل در جهان است.در رزیدنت اویل ۲ لیون به عنوان یکی از دو قهرمان اصلی بازی حضور داشت.در این بازی او یک پلیس تازه کار بود که برای گذراندن نخستین روز خدمتش به راکون سیتی آمده بود.در حالی که از هیچ چیز خبر نداشت.لیون در آنجا با دختر جوانی به نام کلیر ردفیلد روبرو شد که به دنبال برادر گمشده اش کریس (یکی از اعضای تیم آلفای استارز) می گشت.او در ادامه همچنین با زنی به نام ایدا ونگ آشنا شد که ادعا می کرد به دنبال نامزدش جان میگردد.ولی در واقع او جاسوس یک سازمان خصوصی نامشخص بود که نمونه ی ویروس G که دکتر ویلیام بیرکن ساخته بود را برای سازمانش به دست آورد.سرانجام لیون و کلیر موفق شدند دکتر ویلیام بیرکن که توسط ویروس G به یک هیولای قدرتمند و خطرناک تبدیل شده بود را نابود کنند و به همراه دختر نوجوان ویلیام بیرکن شری و با استفاده از یک قطار بین شهری از راکون سیتی فرار کنند.سپس کلیر برای پیدا کردن برادرش از آنها جدا شد و به سمت پاریس رفت.لیون هم شری را به مکان امنی برد.پس از آن لیون به عنوان مامور دولت برای مبارزه با آمبرلا استخدام شد.در رزیدنت اویل darkside chronicles نشان داده می شود که لیون و همکارش جک کراوزر از طرف دولت برای دستگیری فردی به نام جاوییر هیدالگو که یکی از محققان سابق شرکت آمبرلا بود به منطقه ای در آمریکای جنوبی اعزام می شوند.هیدالگو کسی است که دختران جوان را می دزیدد تا از آنها برای انجام آزمایشاتش بر روی ویروس T-veronica استفاده کند.لیون و کراوزر در آنجا دوباره با یک فاجعه ی شیوع ویروس T روبرو می شوند.تنها بازمانده ی این حادثه هم دختر جوانی به نام مانوالا می باشد که یکی از همان دخترانی است که توسط هیدالگو ربوده شده بودند.در انتهای این مرحله هم کراوزر در یک حادثه ی تصادف هیکوپتر کشته می شود و لیون خیال می کند که او مرده است.در حالی که کراوزر زنده مانده بود و به استخدام آلبرت وسکر درآمده بود.لیون در رزیدنت اویل ۴ که وقایع آن ۶ سال پس از اتفاقات رزیدنت اویل ۲ رخ می دهد هم به عنوان قهرمان اصلی بازی و محافظ مخصوص خانواده ی رئیس جمهور حضور دارد.در این بازی لیون برای پیدا کردن اشلی گراهام دختر رئیس جمهور که به طرز مرموزی در مسیر دانشگاه به خانه دزدیده شده بود به روستایی در اسپانیا فرستاده می شود.و در آنجا متوجه می شود که تمام روستاییان قصد کشتن او را دارند! لیون پس از پیدا کردن اشلی متوجه می شود که فردی به نام آسموند سدلر که اشلی را دزدیده انگلی به نام لاس پلاگا را پرورش داده و به وسیله ی آن مغز تمام مردم روستا را کنترل می کند.او همچنین فهمید که سدلر این انگل را به لیون و اشلی تزریق کرده است و به زودی انگل سر از تخم درخواهد آورد.لیون همچنین در این بازی دوباره با ایدا ونگ روبرو شد که از طرف سازمانش مامور بود نمونه ی انگل لاس پلاگا را به دست آورده و برای سازمان ببرد.لیون در ادامه همچنین با دوست قدیمی اش جک کراوزر روبرو شد که تصور می کرد دو سال پیش در یک تصادف هلیکوپتر کشته شده است.کراوزر اکنون دشمن لیون است و همانطور که قبلا هم گفتیم برای آلبرت وسکر کار می کند و اکنون هم وظیفه دارد که نمونه ی انگل لاس پلاگا را از چنگ سدلر در آورده و برای وسکر ببرد.که سرانجام ایدا برای نجات جان لیون کراوزر را می کشد. در انتها لیون موفق شد انگل را از بدن خودش و اشلی خارج کند و پس از کشتن سدلر (که البته تبدیل به یک هیولا شده است) با استفاده از یک قایق موتوری که ایدا به او داده بود به همراه اشلی از آن منطقه فرار کند.لیون همچنین در فیلم انیمیشنی رزیدنت اویل Degeneration که داستان آن ۷ سال پس از رزیدنت اویل ۲ و ۱ سال پس از رزیدنت اویل ۴ اتفاق می افتد هم حضور دارد.در این فیلم شخصی به نام فردریک داوینگ که سر محقق شرکت دارویی ویل فارما بوده است ویروس T را در فرودگاه هاروارد ویل پخش می کند و لیون به عنوان مامور مخصوص رئیس جمهور برای بررسی اوضاع به آنجا اعزام فرستاده می شود.سپس او به همراه دو پلیس محلی برای نجات دادن بازماندگان داخل فرودگاه به آنجا می رود و در آنجا دوباره پس از 7 سال با کلیر که در واقع یکی از همان بازماندگان بوده است روبرو می شود.لیون همچنین در این فیلم با یکی از آن دو پلیس محلی به نام آنجلا میلر تیم می شود و سپس با کورتیس میلر (برادر بزرگتر آنجلا) که بر اثر تزریق ویروس G تبدیل به یک هیولای قدرتمند و خطرناک تبدیل شده بوده است مواجه می شود و او را نابود می کند.سرانجام هم لیون و کلیر با کمک آنجلا موفق می شوند که فردریک داوینگ را دستگیر کنند.لیون همچنین در بازی darkside chronicles هم در دو مرحله به عنوان یکی از قهرمانان اصلی حضور دارد.یکی مرحله ی مربوط به رزیدنت اویل 2 و دیگری هم همان مرحله ای که داستان آن در سال 2002 اتفاق می افتد و در آن لیون و کراوزر با هم تیم می شوند.در این داستان لیون و همکارش جک کراوزر توسط دولت برای دستگیری فردی به نام جاوییر هیدالگو که یکی از محققان سابق شرکت آمبرلا بود به منطقه ای در آمریکای جنوبی اعزام می شوند.هیدالگو کسی است که دختران جوان را می دزیدد تا از آنها برای انجام آزمایشاتش نت اویل 4 نشان داده شده است.
نکات: 1-لیون در بازی رزیدنت اویل Gaiden نیز به عنوان یکی از سه قهرمان اصلی بازی حضور داشت. (این بازی جزو بازی های فرعی رزیدنت اویل محسوب می شود.و قهرمانان اصلی آن لیون،بری برتون و یک بازمانده به نام لوسیا هستند.)2-لیون-بیلی کوئن و کارلوس الیورا تنها قهرمانان اصلی مجموعه ی رزیدنت اویل هستند که با مهم ترین شخصیت منفی رزیدنت اویل یعنی آلبرت وسکر ملاقات نکردند.
..............................................................................................................................................................
کلیر ردفیلد


تولد:۱۹۷۹-قد:۱.۶۸-عضویت :سازمان ترا سیو- حضور:رزیدنت اویل ۲ و کد ورونیکا و Degeneration و darkside chronicles-

کلیر ردفیلد یکی از شخصیت های اصلی رزیدنت اویل و خواهر کوچکتر کریس ردفیلد یکی از اعضای تیم آلفای استارز است.پدر و مادر کلیر و کریس در یک حادثه ی رانندگی کشته شده اند.در واقع کلیر شخصیتی بود که کاملا نا خواسته و فقط برای پیگیری یک هدف شخصی وارد داستان رزیدنت اویل شد.او دختری شجاع،مقاوم،بسیارخوش بین و عاشق موتور سواری بود و در ضمن بسیار هم با برادرش کریس صمیمی بود.در رزیدنت اویل ۲ کلیر یک دانشجوی 19 ساله و یکی از دو قهرمان اصلی بازی بود که پس از شنیدن خبرهایی درباره ی واقعه ی عمارت در کوهستان آرکلی در روز ۲۹ سپتامبر سال ۱۹۸۸ برای پیدا کردن برادرش کریس با موتور سیکلتش به راکون سیتی آمدو با یک پلیس تازه کار به نام لیون اسکات کندی آشنا شد که می خواست اولین روز کارش را در راکون سیتی بگذراند.البته کلیر و لیون از هیچ یک از وقایع پیش آمده خبر نداشتند.کلیر پس از مدتی متوجه می شود که برادرش کریس برای پیگیری فعالیت های غیر قانونی شرکت آمبرلا به پاریس سفر کرده است.او همچنین با دختر بچه ی ۱۲ ساله ای به نام شری بیرکن که در واقع دختر دکتر ویلیام بیرکن (یکی از دانشمندان شرکت آمبرلا و سازنده ی ویروس G ) بود نیز آشنا شد.تا اینکه در قسمتی از بازی شری توسط پدرش ویلیام بیرکن (که بر اثر تزریق ویروس G به بدنش تبدیل به یک هیولای قدرتمند و خطرناک شده است) به ویروس G مبتلا می شود و کلیر با استفاده از دستور ساخت واکسنی که آنت بیرکن مادر شری چند لحظه قبل از مرگش به او داده است واکسن ویروس G را تولید می کند و جان شری را نجات می دهد.کلیر همچنین با برایان آیرونز رئیس پلیس راکون سیتی که در واقع رشوه گیر آمبرلا بود هم ملاقات کرد.سرانجام کلیر و لیون موفق شدند ویلیام بیرکن را نابود کنند و به همراه شری و با استفاده از یک قطار بین شهری از راکون سیتی فرار کنند.سپس کلیر از لیون و شری جدا شد و به دنبال برادرش کریس به سمت پاریس حرکت کرد و پس از سه ماه به آنجا رسید. (در رزیدنت اویل کد ورونیکا) ولی از شانس بدش توسط ماموران آمبرلا در پاریس دستگیر و به یک جزیره ی دور افتاده و متروکه در اطراف آمریکای جنوبی به نام روک فورت تبعید شد که این جزیره در واقع تبعیدگاه آمبرلا بوده است.کلیر متوجه شد که این جزیره هم به ویروس مبتلا شده و مردم آن تماما به زامبی تبدیل شده اند. او در جزیره با یک پسر جوان به نام استیو بورنساید آشنا شد.استیو و پدرش هم مانند کلیر توسط مامورین آمبرلا به آن جزیره تبعید شده بودند.کلیر همچنین با رئیس جزیره یعنی آلفرد آشفورد روبرو شد.آلفرد به خواهرش خواهرش الکسیا ویروسی به نام T-VERONICA که توسط خود الکسیا ساخته شده بود را تزریق کرده بود و به مدت ۱۵ سال او را در یک آزمایشگاه نگه داشته بود.حالا الکسیا پس از ۱۵ سال به زندگی باز گشته بود و دارای قدرتی خارق العاده بود.در این زمان آلبرت وسکر یکی از کارکنان سابق آمبرلا و فرمانده ی خیانتکار تیم آلفای استارز که اکنون دیگر برای آمبرلا کار نمی کرد هم برای به دست آوردن نمونه ی ویروس T-veronicaبه همان جزیره آمده بود.سرانجام کلیر و استیو موفق شدند که با استفاده از یک هواپیما از جزیره فرار کنند.ولی آلفرد با استفاده از هدایت اتوماتیک هواپیما را به شعبه ی دیگر آمبرلا در قطب جنوب فرستاد. در آنجا استیو آلفرد را کشت و آنها خواستند که از آنجا فرار کنند که در دام الکسیا افتادند.از طرف دیگر کریس که توسط لیون مطلع شده بود خواهرش کلیر به جزیره ی روک فورت تبعید شده و از آنجا هم به قطب جنوب رفته است برای پیدا کردن کلیر به جزیره ی روک فورت و سپس به قطب جنوب رفت.کریس کلیر را پیدا کرد و نجات داد.ولی استیو بیچاره بر اثر ویروس T-VERONICA که الکسیا به او تزریق کرده بود مرد.سرانجام کریس الکسیا که بر اثر ویروس T-VERONICA و قدرت خارق العاده اش تبدیل به یک هیولا شده بود را نابود کرد و پس از مبارزه با وسکر به همراه کلیر و با استفاده از یک هواپیما از آنجا فرار کرد.درست چند ثانیه قبل از اینکه آن منطقه به وسیله ی بمب نابود شود.کلیر همچنین در فیلم انیمیشنی رزیدنت اویل: Degeneration که داستان آن ۷ سال پس از وقایع رزیدنت اویل ۲ و کد ورونیکا اتفاق می افتد هم حضور دارد.در این انیمیشن کلیر عضو یک سازمان غیر دولتی به نام ترا سیو شده است.که وظیفه ی آنها مبارزه با عملیات تروریستی ویروسی است. در این فیلم شخصی به نام فردریک داوینگ که سر محقق شرکت دارویی ویل فارما است ویروس T را در فرودگاه هاردوارد ویل پخش می کند و از قضا کلیر هم در آن زمان در آن فرودگاه حضور داشت و در آنجا گیر افتاد.ولی لیون که مامور مخصوص رئیس جمهور بود به همراه دو پلیس محلی دیگر برای نجات دادن بازماندگان داخل فرودگاه به آنجا می رود و در اینجاست که کلیر پس از 7 سال دوباره با لیون روبرو می شود.سرانجام هم کلیر و لیون با کمک یکی از آن دو پلیس محلی به نام آنجلا میلر موفق می شوند که فردریک داوینگ را دستگیر کنند.کلیر همچنین در بازی darkside chronicles هم در مراحل مربوط به رزیدنت اویل 2 و کد ورونیکا به عنوان یکی از قهرمانان اصلی حضور دارد.نقش او در این بازی دقیقا مانند نقشش در رزیدنت اویل 2 و کد ورونیکا است.

نکته:در ابتدا قرار بود که قهرمانان اصلی رزیدنت اویل ۲ لیون اسکات کندی و یک دختر دانشجو به نام الزا واکر باشند.ولی زمانی که ۸۰ درصد از بازی ساخته شد شینجی میکامی کارگردان بازی دید که بازی خیلی ترسناک و قشنگ نیست و گرافیکش هم بسیار پایین و در حد گرافیک رزیدنت اویل ۱ است.بنابراین ساخت بازی را همانطور نیمه کاره متوقف کردند و رزیدنت اویل ۲ را دوباره از نو ساختند. و شد همین بازی که امروز در دسترس ماست.گرافیک این بازی بسیار بالاتر از نسخه ی قبلی بود.مکان بازی و بسیاری از هیولاها هم تغییر کرده بودند.و مهم تر از همه اینکه شینجی میکامی دید که شخصیت های این بازی هیچ ارتباطی به شخصیت های رزیدنت اویل ۱ ندارند.بنابراین کلیر ردفیلد را جایگزین شخصیت الزا واکر کرد.و بازی قبلی که توقیف شده بود را هم رزیدنت اویل ۱.۵ نامیدند.
...............................................................................................................................................................
ایدا ونگ


تولد:۱۹۷۴-قد:۱.۷۳-عضویت:نامعلوم-حضور:رزیدنت اویل ۲ و ۴ و ماجراهای آمبرلا و darkside chronicles-
ایدا ونگ یکی از شخصیت های اصلی رزیدنت اویل و یک زن مرموز چینی است که جاسوس یک سازمان مرموز نا مشخص که رقیب شرکت آمبرلا بوده است می باشد.او در سال 1997 توسط سازمانش و به عنوان جاسوس به شعبه ی آرکلی آمبرلا فرستاده شد و در آنجا با سر محقق جدید آزمایشگاه یعنی جان آشنا شد و آنها به یکدیگر علاقه مند شدند.ایدا در رزیدنت اویل ۲ به عنوان یک شخصیت جانبی حضور داشت.در این بازی ایدا به دستور سازمانش و همچنین به دستور آلبرت وسکر که اکنون از آمبرلا جدا شده بود و می خواست سازمانی مستقل تشکیل دهد برای به دست آوردن یک نمونه از ویروس G که درون گردنبند تنها دختر دکتر ویلیام بیرکن (سازنده ی ویروس) پنهان شده بود به راکون سیتی اعزام شد.در آنجا او با یکی از دو قهرمان اصلی بازی یعنی لیون اسکات کندی آشنا شد و به او گفت که به دنبال نامزد گمشده اش جان می گردد.ایدا در طول بازی بارها به لیون کمک کرد و بارها جان او را از مرگ نجات داد.بعدها ایدا از زبان آنت بیرکن (همسر دکتر ویلیام بیرکن و یکی از دانشمندان آمبرلا) شنید که نامزدش جان مرده است .سرانجام لیون متوجه شد که ایدا در واقع یک جاسوس بوده است که ماموریت داشته است نمونه ی ویروس G که دکتر ویلیام بیرکن ساخته بود را به دست آورد و برای سازمان خودش ببرد.در انتهای بازی هم ایدا به طرز مرموزی در حالی که تصور می شد مرده است با انداختن یک موشکی انداز برای لیون جان او را از دست تایرنت 103 نجات داد و سپس ناپدید شد.در مرحله ای از بازی ماجراهای آمبرلا متوجه می شویم که ایدا پس از جدا شدن از لیون و کمک به او موفق می شود که قطعه ای از بدن ویلیام بیرکن جهش یافته که درون آن ویروس G وجود داشت را بدست آورد .سپس وسکر به او خبر داد که یکی از هلیکوپترهای آمبرلا به زودی از راکون سیتی عبور می کند و تنها راه فرار از راکون سیتی استفاده از آن هلیکوپتر است.ایدا در هنگام عبورش از یک بزرگراه با یکی از تایرنت های فوق العاده قدرتمند آمبرلا به نام TP0400 روبرو شد و پس از نابود کردن آن با استفاده از قلابی که وسکر به او داده بود به هلیکوپتر آویزان شد و موفق شد که از راکون سیتی خارج شود. ایدا همچنین در رزیدنت اویل ۴ که ۶ سال پس از رزیدنت اویل ۲ بود هم به عنوان قهرمان زن بازی حضور داشت.او در این بازی پس از سالها دوباره با لیون روبرو شد.و در مواردی که حتی خود لیون هم خبر نداشت به او کمک می کرد و جان او را از مرگ نجات می داد.در این بازی ایدا در ظاهر برای آلبرت وسکر کار می کرد و ماموریت داشت که نمونه ی انگل لاس پلاگاس را برای سازمان او ببرد.ولی در انتهای بازی متوجه می شویم که حتی وسکر هم فریب این دختر را خورده و ایدا برای یک سازمان دیگر فعالیت می کرده است. (همان سازمانی که در رزیدنت اویل ۲ هم برای آن کار می کرد.) همچنین وسکر به ایدا دستور داده بود که هر جا لیون را دید او را بکشد.ولی ایدا به خاطر علاقه ای که به لیون داشت این کار را نمیکرد.تا اینکه وسکر به ایدا گفت که او مامور دیگرش جک کراوزر را برای کشتن لیون فرستاده است.ایدا هم به خاطر عشقش به لیون مجبور به مقابله با کراوزر شد و سرانجام او را کشت.گرچه در گزارش خود به سازمان اینطور وانمود می کرد که زنده نگه داشتن لیون به نفع آنهاست.سرانجام ایدا موفق شد که نمونه ی انگل را بدست درآورد و با استفاده از هلیکوپتری که سازمان برایش فرستاده بود از جزیره فرار کند.همچنین او سوییچ قایق موتوری اش را به لیون داد تا او هم بتواند قبل از انفجار جزیره از آنجا فرار کند.ایدا در این بازی یک سناریوی مجزا داشت که بازیکن آن خودش بود و تمام اتفاقات بازی اصلی را از زاویه ی دید ایدا روایت می کرد. ایدا همچنین در بازی darkside chronicles هم در مرحله ی مربوط به داستان رزیدنت اویل 2 حضور دارد.نقش او در این بازی دقیقا مشابه نقشش در رزیدنت اویل 2 است.
نکته:در رزیدنت اویل 1 و در بخش آزمایشگاه مخفی آمبرلا یک فایل وجود دارد که در آن یکی از محققان آمبرلا به نام جان به نامزدش ایدا نامه ای نوشته است و از نام خودش و ایدا به عنوان پسورد (رمز عبور) یک کامپیوتر استفاده کرده است.این ایدا در واقع همان ایدای معروف خودمان است و جان هم در واقع همان نامزد گمشده ی ایدا است که در رزیدنت اویل 2 ایدا به دنبال او می گردد و سرانجام متوجه می شود که او مرده است.
...............................................................................................................................................................
ربکا چیمبرز



تولد:۱۹۸۰-قد:۱.۶۰-عضویت:تیم براوو-حضور:رزیدنت اویل ۱و 0 و ماجراهای آمبرلا-

ربکا چیمبرز عضو تازه کار تیم براووی استارز بود که به عنوان امدادگر در این تیم استخدام شده بود. ربکا در رزیدنت اویل 0 به عنوان یکی از دو قهرمان اصلی بازی حضور داشت.در این بازی که داستان آن یک روز پیش از رزیدنت اویل ۱ رخ می داد نشان داده می شود که پس از اعزام شدن تیم براوو به کوه های آرکلی برای بررسی قتل هایی مرموز در آن منطقه هلیکوپتر آنها سقوط می کند و اعضای تیم از هم جدا می شوند.سپس ربکا پس از ورود به یک قطار با یک سروان دوم نیروی دریایی به نام بیلی کوئن آشنا می شود که به جرم کشتن 23 نفر غیر نظامی در طول جنگ به اعدام محکوم شده بود و فرار کرده بود. ربکا و بیلی با هم تیم می شوند و پس از روبرو شدن با موجودات گوناگون و تحمل سختی های زیاد یکی از آزمایشگاه های مخفی شرکت آمبرلا را پیدا می کنند.در همین حین بیلی برای ربکا توضیح داد که آن ۲۳ نفر را به دستور خود دولت کشته است.و دولت هم برای اینکه روی کار خود سرپوش بگذارد او و دوستش ساموئل ریگان که عاملان قتل بودند را محکوم کرده است. در انتها آنها موفق شدند جیمز مارکوس شخصیت منفی اصلی بازی و سازنده ی ویروس T را نابود کنند.سرانجام ربکا از بیلی جدا شد و به بیلی قول داد که اعلام کند او کشته شده است.پس از جدا شدن از بیلی ربکا وارد یک عمارت بزرگ در همان حوالی شد.غافل از اینکه در آنجا حوادثی به مراتب وحشتناکتر از قبل در انتظار اوست. در مرحله ای از بازی ماجراهای آمبرلا می بینیم که ربکا پس از ورود به عمارت از شدت خستگی در یکی از اتاقها به خواب می رود و پس از مدتی توسط بیسیم چی تیم براوو ریچارد آیکن بیدار می شود.ربکا و ریچارد با هم همراه می شوند تا اینکه ریچارد برای نجات ربکا از یک مار غول پیکر سمی خودش را جلوی دهان مار می اندازد و به شدت زخمی می شود.سپس ربکا باید برای نجات جان خودش و ریچارد تلاش کند.در رزیدنت اویل 1 نشان داده می شود که پس از این جریانات چه اتفاقاتی برای ربکا در عمارت می افتد.ربکا در رزیدنت اویل 1 به عنوان یک شخصیت جانبی حضور دارد.در این بازی تیم آلفای استارز برای پیدا کردن تیم گمشده ی براوو به کوه های آرکلی فرستاده می شوند و پس از ورود به آن عمارت یکی از اعضای تیم به نام کریس ردفیلد ربکا که تنها بازمانده ی تیم براوو بود را پیدا کرده و نجات می دهد. ربکا درطول بازی به کریس کمک می کند و سرانجام هم با استفاده از یک هلیکوپتر درست قبل از انفجار عمارت از آنجا فرار می کنند. سپس ربکا به همراه کریس و عضو دیگر تیم آلفا یعنی بری برتون برای جمع آوری مدارکی بر علیه شرکت آمبرلا به شعبه ی مرکزی آمبرلا در پاریس سفر می کنند.ربکا همچنین در دو مرحله از بازی ماجراهای آمبرلا هم به عنوان بازیکن حضور دارد.یکی مرحله ای که مربوط به داستان رزیدنت اویل 0 می شود و دیگری مرحله ای که اتفاقات بین رزیدنت اویل 0 و 1 و در واقع ماجرای همراه شدن ربکا با ریچارد را به تصویر می کشد.
نکته:در رزیدنت اویل ۱ ربکا بسته به انتخاب های شما می تواند بمیرد یا زنده بماند.در قسمی از بازی یک هانتر (به بخش هیولاهای رزیدنت اویل مراجعه کنید.) به ربکا حمله می کند.اگر شما سریعا به کمک او بشتابید و هانتر را بکشید ربکا نجات پیدا می کند و زنده می ماند.ولی اگر برای نجات او نروید یا دیر اقدام کنید ربکا توسط هانتر کشته می شود.
..............................................................................................................................................................
ازول ای اسپنسر



تولد:1917-وفات:2006 (در سن 89 سالگی)-عضویت:یکی از 3 بنیان گذار اصلی و رئیس کل شرکت آمبرلا –حضور:رزیدنت اویل 0 و ماجراهای آمبرلا و رزیدنت اویل 5-

ازول ای اسپنسر یکی از مهم ترین و در عین حال مرموزترین شخصیت های رزیدنت اویل و همچنین بنیانگذار اصلی و رئیس کل شرکت آمبرلا می باشد. اسپنسر پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی اش به همراه دو دوست هم دانشگاهی اش یعنی ادوارد آشفورد و جیمز مارکوس شروع به مطالعه بر روی ویروس های گوناگون کردند.تا اینکه آنها در سال 1960 موفق به کشف ویروسی به نام progenitor یا ویروس مادر در یکی از روستاهای آفریقا به نام کیجوجو شدند.این ویروس قابلیتی داشت که می توانست پس از مرگ انسان هم به زندگی اش ادامه دهد. آشفورد می خواست این ویروس را برای درمان بیماری ها به کار گیرد.اما اسپنسر و مارکوس قصد داشتند که از آن برای ساخت سلاح های جنگی استفاده کنند. به هر حال آنها برای تحقیقات بیشترشان نیاز به یک آزمایشگاه مجهز و البته مخفی نیاز داشتند.بنابراین در سال 1962 اسپنسر یک معمار مشهور نیویورکی به نام جرج تروور را برای این کار استخدام کرد و در دامنه ی کوه های آرکلی در حومه ی راکون سیتی یک عمارت بزرگ و مجلل را بنا کرد و از جرج خواست که در زیر این عمارت یک آزمایشگاه بزرگ و مجهز برای او بسازد.ولی پس از پایان کار ساخت عمارت و آزمایشگاه اسپنسر که دید جرج از بسیاری از اسرار آمبرلا مطلع شده است نقشه ی شومی کشید.او همسر جرج جسیکا تروور و دختر او لیزا تروور را برای یک مهمانی به عمارت دعوت کرد.ولی پس از ورود آنها به عمارت آنها را به گروگان گرفت تا بدین وسیله بتواند خود جرج را هم گیر بیندازد.سپس آنها را زندانی کرد.جرج در زندان بر اثر گرسنگی درگذشت.همسرش جسیکا هم در حین فرار کشته شد.در این زمان اسپنسر و همکارانش که برای انجام آزمایشاتشان به تست انسانی نیاز داشتند از دختر بی گناه جرج به عنوان موش آزمایشکاهی استفاده کردند و ویروس هایی که ساخته بودند را به او تزریق کردند.بنابراین لیزا ظرف مدت کوتاهی تغییر شکل داد و تبدیل به یک مخلوق عجیب و وحشتناک شد. (لیزا تروور تغییر شکل یافته یکی از غول های نسخه ی بازسازی شده ی رزیدنت اویل 1 می باشد که کریس ردفیلد و جیل والنتاین با او روبرو می شوند.) تا اینکه در سال 1968 اسپنسر به همراه آشفورد و مارکوس شرکتی به ظاهر دارویی نام آمبرلا را تاسیس کردند .ولی این فقط ظاهر قضیه بود و در واقع آنها می خواستند که در قالب یک شرکت مجاز دولتی دست به آزمایشات غیر قانونی بزنند. تا اینکه بالاخره در تاریخ 19 سپتامبر سال 1978 دکتر جیمز مارکوس با کمک موفق شد که نمونه ی تکامل یافته ی ویروس مادر یعنی ویروس تایرنت یا ویروس T را بسازد.این ویروس قدرتی داشت که می توانست با استفاده از یک شوک الکتریکی ضعیف مغز و عضلات انسان مرده را به کار بیندازد و او را دوباره زنده کند. ولی متاسفانه این فشار آنقدر قوی نبود که بتواند موجود هوشمندی بسازد.بنابراین انسان دوباره متولد شده (زامبی) فقط می توانست برای رفع نیاز اصلی اش یعنی غذا به انسان های دیگر حمله کند.بنابراین در سال 1988 اسپنسر که دید مارکوس تا حدودی او را به اهدافش نزدیک کرده است به دو شاگرد مورد اعتماد او یعنی آلبرت وسکر و ویلیام بیرکن دستور داد که او را به قتل برسانند که البته آنها به دلایلی موفق به این کار نشدند. (در بخش اختصاصی جیمز مارکوس در این باره مفصل توضیح داده شده است.) در بازی ماجراهای آمبرلا نشان داده می شود که در سال 2003 و پس از نابودی کامل شرکت آمبرلا وسکر مدارکی را بر علیه اسپنسر به دادگاه ارائه می دهد.و تعقیب جهانی برای یافتن اسپنسر آغاز می شود.سرانجام اسپنسر در سال 2006 (3 سال قبل از وقایع رزیدنت اویل 5) و در منزل مسکونی خودش توسط وسکر به قتل رسید.
...............................................................................................................................................................
ویلیام بیرکن



تولد:۱۹۶۲-وفات:۱۹۹۸ (در سن 36 سالگی)-قد:۱.۷۵-وزن:۶۶.۷ کیلوگرم-عضویت:رئیس شعبه ی آرکلی شرکت آمبرلا -حضور:رزیدنت اویل ۲و 0 و ماجرا های آمبرلا و darkside chronicles-

ویلیام بیرکن یک دانشمند و یکی از مهم ترین شخصیت های منفی مجموعه ی رزیدنت اویل و شخصیت منفی رزیدنت اویل 2 و 0 و ماجراهای آمبرلا و darkside chronicles بود.او همچنین همسر آنت بیرکن و پدر شری بیرکن (دو تن از شخصیت های رزیدنت اویل 2) می باشد.بیرکن در سال 1977 یعنی از سن 15 سالگی به استخدام شرکت آمبرلا درآمد و شاگرد دکتر جیمز مارکوس شد و در آنجا او با یکی دیگر از شاگردان مارکوس به نام آلبرت وسکر دوست شد. تا اینکه در تاریخ 29 جولای سال 1978 شعبه ی کارآموزی تعطیل شد و وسکر و بیرکن به شعبه ی آرکلی آمبرلا منتقل شدند و عهده دار ریاست آنجا شدند.سپس در سال 1986 بیرکن به دستیارش آنت علاقه مند شد.آنها با هم ازدواج کردند و در همان سال صاحب دختری به نام شری شدند. سرانجام بیرکن موفق به کشف ویروس G از داخل بدن لیزا تروور (فردی که شرکت آمبرلا از او مانند موش آزمایشگاهی استفاده می کرد.در بخش اختصاصی لیزا تروور در این مورد مفصل توضیح داده شده است.) شد.در رزیدنت اویل ۲بیرکن به عنوان شخصیت منفی بازی حضور داشت.در این بازی نشان داده می شود که بیرکن که از شرکت آمبرلا اخراج شده است پس از ساختن ویروس G توسط سربازانی از جمله هانک که می خواستند نمونه ی ویروس را بدزدند و برای شعبه ی اصلی آمبرلا در پاریس ببرند تیر باران شد.ولی به سرعت برای نجات جان خود ویروس G را به خودش تزریق کرد و تبدیل به یک هیولای قوی و وحشتناک شد.و سرانجام هم توسط قهرمانان اصلی بازی یعنی لیون اسکات کندی و کلیر ردفیلد کشته شد.او همچنین در رزیدنت اویل 0هم به عنوان یک شخصیت جانبی و دوست آلبرت وسکر حضور داشت.بیرکن در بازی ماجراهای آمبرلا و در مراحل مربوط به رزیدنت اویل 0 و 2 هم حضور داشت.او همچنین در بازی darkside chronicles و در مرحله ی مربوط به داستان رزیدنت اویل 2 هم به عنوان شخصیت منفی حضور دارد.
نکته:در رزیدنت اویل 2 تغییر شکل یافتن ویلیام بیرکن و تبدیل شدن او به هیولا پس از تزریق ویروس G 5 مرحله داشت.و در هر مرحله او قوی تر و خطرناک تر می شد.که تصویر هر 5 مرحله را در اینجا مشاهده کردید.
...............................................................................................................................................................
جیمز مارکوس



تولد:۱۹۱7 -وفات : 1998 (در سن 81 سالگی )-قد:۱.۸۰-عضویت:یکی از 3 بنیانگذار اصلی شرکت آمبرلا و رئیس شعبه ی کارآموزی آمبرلا -حضور:رزیدنت اویل 0 و ماجراهای آمبرلا-

جیمز مارکوس یک دانشمند و یکی از ۳بنیانگذار اصلی شرکت آمبرلا ( به همراه ازول ای اسپنسر و ادوارد آشفورد) و هم چنین شخصیت منفی اصلی رزیدنت اویل 0 بود.او هم چنین سازنده ی ویروس T بود. در سال 1968 مارکوس به همراه دو دوست دانشگاهی اش یعنی ازول ای اسپنسر و ادوارد آشفورد شرکت به ظاهر دارویی آمبرلا را تاسیس کردند. پس از رونق گرفتن آمبرلا و افزایش شعبه های آن مارکوس رئیس شعبه ی کارآموزی آمبرلا شد.و بالاخره در تاریخ 19 سپتامبر سال 1978 مارکوس موفق به ساخت ویروس تایرنت یا ویروس T شد. این ویروس قدرتی داشت که می توانست با استفاده از یک شوک الکتریکی ضعیف مغز و عضلات انسان مرده را به کار بیندازد و او را دوباره زنده کند. ولی متاسفانه این فشار آنقدر قوی نبود که بتواند موجود هوشمندی بسازد.بنابراین انسان دوباره متولد شده (زامبی) فقط می توانست برای رفع نیاز اصلی اش یعنی غذا به انسان های دیگر حمله کند.تا اینکه در سال 1988 اسپنسر که دید مارکوس او را به اهدافش نزدیک کرده است دو شاگرد مورد اعتماد مارکوس به نامهای آلبرت وسکر و ویلیام بیرکن را برای کشتن او فرستاد.ولی در هنگام کشتن او گلوله ی یکی از سربازان به یکی از شیشه های حاوی زالوهای آلوده به ویروس T برخورد کرد.بنابراین پس از مرگ مارکوس آن زالو وارد بدن او شده و پس از 10 سال ویروس T به او حیاتی دوباره بخشید. سپس مارکوس در صدد انتقام برآمد.برای این کار او ابتدا به یکی از قطارهای تفریحی شرکت آمبرلا حمله کرد و سپس ویروس T را در عمارت اسپنسر که در زیر آن یکی از آزمایشگاه های مخفی و غیر قانونی آمبرلا قرار داشت پخش کرد.سپس هنگامی که متوجه حضور ربکا چیمبرز و بیلی کوئن (قهرمانان اصلی رزیدنت اویل 0) در آزمایشگاه شعبه ی کارآموزی آمبرلا شد بسیاری از مخلوقاتی که در آزمایشگاه ساخته شده بودند را آزاد کرد تا آن دو را نابود کنند.سرانجام در انتهای بازی مارکوس با ربکا و بیلی روبرو می شود و ماجرای مرگ و تولد دوباره اش را برای آنها تعریف می کند.سپس تبدیل به یک هیولای زالو مانند می شود.ربکا و بیلی متوجه می شوند که او به نور آفتاب حساس است.بنابراین چهار دریچه ی هوایی آزمایشگاه را باز می کنند و هنگامی که مارکوس به خاطر تابش مستقیم اشعه ی ماورا بنفش نور خورشید بر روی بدنش به اندازه ی کافی ضعیف شد بیلی فقط با یک گلوله ی مگنام (نوعی اسلحه ی دستی با کالیبر و قدرت گلوله ی بالا) به زندگی او خاتمه می دهد.توسط بیلی کوئن یکی از دو قهرمان اصلی رزیدنت اویل 0 کشته می شود. مارکوس هم چنین در بازی ماجراهای آمبرلا و در مرحله ای که مربوط به داستان رزیدنت اویل 0 می باشد نیز حضور دارد.
...............................................................................................................................................................
شوا آلومار


تولد:1986-عضویت:B.S.A.A-حضور:رزیدنت اویل ۵-

شوا آلومار یکی از دو قهرمان اصلی رزیدنت اویل 5 است.او در سن 8 سالگی پدر و مادرش را در طی حادثه ای در یکی از آزمایشگاه های شرکت آمبرلا از دست داد و سپس عمویش او را به فرزندی پذیرفت و شوا را به همراه 7 کودک دیگر بزرگ کرد.در سال 2009 شوا که اکنون یکی از اعضای شاخه ی غربی آفریقا در B.S.A.A می باشد برای کمک یکی دیگر از اعضای این تیم به نام کریس ردفیلد به روستایی به نام کیجوجو پیگیری پرونده ی قاچاق سلاحهای میکروبی به آن منطقه فرستاده شده است.آنها پس از پیدا کردن و کشتن یک قاچاقچی سلاحهای میکروبی به نام ریکاردو آیروینگ متوجه می شوند که آلبرت وسکر دشمن دیرینه ی کریس سازمانی به نام تریسل را راه اندازی کرده است و به وسیله ی انگلی به نام لاس پلاگا مغز تمام مردم روستا را تحت کنترل خودش گرفته است.در انتهای بازی شوا و کریس با کمک نامزد کریس جیل والنتاین موفق می شوند که آلبرت وسکر را نابود کنند.(برای آگاهی از داستان کامل به بخش داستان رزیدنت اویل 5 مراجعه کنید.)
نکته:شوا تنها قهرمان چپ دست مجموعه ی رزیدنت اویل است.
...............................................................................................................................................................
بیلی کوئن



تولد:۱۹۷۲-قد:۱.۷۵-عضویت:نیروی دریایی -حضور:رزیدنت اویل 0 و ماجراهای آمبرلا-

بیلی کوئن یک سروان دوم نیروی دریایی و یکی از دو قهرمان اصلی رزیدنت اویل 0 بود که در کنار امداد گر تازه کار تیم براوو یعنی ربکا چیمبرز ایفای نقش می کرد.در این بازی اعضای تیم براوو پس از اعزام به کوه های آرکلی با یک خودروی نظامی روبرو شدند که تمام سرنشینان آن کشته شده بودند.براساس یادداشت های درون خودرو آنها فهمیدند که این خودرو در حال انتقال یک سروان دوم نیروی دریایی به نام بیلی کوئن بوده است که به خاطر قتل ۲۳ نفر غیر نظامی در طول جنگ به اعدام محکوم شده بود.انریکو مارینی فرمانده ی تیم براوو به اعضای تیم دستور داد که علاوه بر انجام ماموریت خودشان باید بیلی کوئن را هم پیدا و دستگیر کنند.پس از جدا شدن از هم ربکا چیمبرز پرستار تازه کار تیم یکی از قطارهای تفریحی شرکت آمبرلا را پیدا کرد و پس از ورود به آن مورد حمله ی چند زامبی قرار گرفت.در این لحظه بیلی کوئن ظاهر شد و جان او را نجات داد.او برای ربکا توضیح داد که آن ۲۳ نفر را به دستور خود دولت کشته است.و دولت هم برای اینکه روی کار خود سرپوش بگذارد او و دوستش ساموئل ریگان که عاملان قتل بودند را محکوم کرده است.بیلی همچنین برای ربکا توضیح داد که کشتن سرنشینان آن خودرو کار او نبوده است و زمانی که او فرار کرده بود آنها زنده بوده اند.سرانجام بیلی و ربکا یکی از آزمایشگاه های مخفی آمبرلا را کشف کردند و بیلی موفق شد جیمز مارکوس (یکی از بنیانگذاران اصلی شرکت آمبرلا و سازنده ی ویروس T) را نابود کند.در انتهای بازی هم ربکا به بیلی قول داد که به اعضای تیمش اعلام کند که او کشته شده است.سپس بیلی و ربکا از هم جدا شدند و بیلی به دنبال سرنوشت خود رفت.او همچنین در مرحله ی اول بازی ماجراهای آمبرلا که مربوط به داستان رزیدنت اویل 0 می شد هم به عنوان بازیکن در کنار ربکا حضور داشت.
نکته:بیلی –لیون اسکات کندی و کارلوس الیورا تنها قهرمانان اصلی مجموعه ی رزیدنت اویل هستند که با مهم ترین شخصیت منفی رزیدنت اویل یعنی آلبرت وسکر ملاقات نکردند.
................................................................................................................................................................
کارلوس الیورا


تولد:۱۹۷۷-قد:۱.۷۵-عضویت:گارد ویژه ی آمبرلا (U.B.C.S)-حضور:رزیدنت اویل ۳ و ماجراهای آمبرلا-

کالوس الیورا یکی ازشخصیت های اصلی رزیدنت اویل ۳ می باشد که در بازی ماجراهای آمبرلا هم حضور داشت.او برزیلی و یکی از اعضای گارد ویژه ی آمبرلا (U.B.C.S) می باشد که شرکت آمبرلا او و دو نفر از همکارانش به نام های نیکلای جینواف و میخائیل ویکتور را به راکون سیتی فرستاد تا تمام اسناد و مدارک مربوط به آمبرلا را جمع آوری کنند و از بروز آبرو ریزی بیشتر جلوگیری کنند.کارلوس در طول ماموریتش با عضو ویژه ی تیم آلفای استارز یعنی جیل والنتاین آشنا می شود که قصد داشت از شهر فرار کند.کارلوس در طول بازی به جیل کمک می کند و بارها جان او را نجات می دهد.در یک قسمت از بازی هم که جیل توسط غول اصلی بازی یعنی نمسیس به ویروس T مبتلا می شود شما باید کنترل کارلوس را بر عهده بگیرید و سریعا به بیمارستان رفته و برای جیل واکسن تهیه کنید.در انتهای بازی هم جیل و کارلوس با کمک بری برتون (دوست و همکار جیل) با استفاده از یک هلیکوپتر از شهر فرار می کنند.درست چند لحظه قبل از اینکه شهر با بمب هسته ای نابود شود! اسلحه های اصلی کارلوس در بازی یک مسلسل M4A1 ‌و یک کلت می باشد.کارلوس هم چنین در یکی از مراحل بازی ماجراهای آمبرلا هم به عنوان بازیکن در کنار جیل حضور داشت.با این تفاوت که در نسخه ی اصلی رزیدنت اویل 3 کارلوس فقط در یک بخش کوتاه از بازی به عنوان بازیکن حضور داشت .ولی در این بازی او به عنوان یکی از قهرمانان اصلی و قابل انتخاب از ابتدای مرحله ایفای نقش می کند.
نکته1:کارلوس-لیون اسکات کندی و بیلی کوئن تنها قهرمانان اصلی مجموعه ی رزیدنت اویل هستند که با مهم ترین شخصیت منفی رزیدنت اویل یعنی آلبرت وسکر ملاقات نکردند.نکته 2:کارلوس در بازی ماجراهای آمبرلا به جای M4A1 یک مسلسل MP5 دارد.
...............................................................................................................................................................
استیو بورنساید


تولد:1981-وفات:1998 (در سن 17 سالگی)-قد:1.73-وزن:67.5-حضور:رزیدنت اویل کد ورونیکا و darkside chronicles-


استیو بورنساید یکی از شخصیت های اصلی رزیدنت اویل:کد ورونیکا و darkside chronicles است.در کد ورونیکا استیو به همراه پدرش توسط شرکت آمبرلا به جزیره ی راکفورت که تبعید گاه آمبرلا بود فرستاده شدند.چون متوجه اسراری از شرکت آمبرلا شده بودند.ولی چون هر کدام را به یک نقطه از جزیره تبعید کردند یکدیگر را گم کردند.تا اینکه استیو در جزیره با یکی دیگر از زندانیان به نام کلیر ردفیلد آشنا شد.استیو و کلیر با هم تیم شدند تا برای زنده ماندن و فرار از جزیره تلاش کنند.تا اینکه استیو مجبور شد برای نجات جان کلیر پدرش که بر اثر ویروس T تبدیل به یک زامبی شده بود را بکشد.استیو و کلیر همچنین با رئیس جزیره یعنی آلفرد آشفورد روبرو شدند.آلفرد به خواهرش خواهرش الکسیا ویروسی به نام T-VERONICA که توسط خود الکسیا ساخته شده بود را تزریق کرده بود و به مدت ۱۵ سال او را در یک آزمایشگاه نگه داشته بود.حالا الکسیا پس از ۱۵ سال به زندگی باز گشته بود و دارای قدرتی خارق العاده بود. سرانجام کلیر و استیو موفق شدند که با استفاده از یک هواپیما از جزیره فرار کنند.ولی آلفرد با استفاده از هدایت اتوماتیک هواپیما را به شعبه ی دیگر آمبرلا در قطب جنوب فرستاد. در آنجا استیو آلفرد را کشت و آنها خواستند که از آنجا فرار کنند که در دام الکسیا افتادند.الکسیا ویروس T-VERONICA را به استیو تزریق کرد و استیو تبدیل به یک هیولای عجیب الخلقه شد.سپس الکسیا استیو را مجبور کرد که کلیر رابکشد.ولی استیو در آخرین لحظات به خودش آمد و کلیر را از دست الکسیا نجات داد.سپس به کلیر ابراز عشق کرد و مرد.استیو همچنین در بازی darkside chronicles هم در مرحله ای که مربوط به داستان رزیدنت اویل:کد ورونیکا می شود هم به عنوان یکی از دو قهرمان اصلی نیمه ی اول مرحله در کنار کلیر حضور دارد.نقش او در این بازی عینا مانند نقشش در رزیدنت اویل:کد ورونیکا است.با این تفاوت که در نسخه ی اصلی رزیدنت اویل:کد ورونیکا استیو فقط در یک بخش کوتاه از بازی به عنوان بازیکن حضور داشت .ولی در این بازی او به عنوان یکی از قهرمانان اصلی و قابل انتخاب از ابتدای مرحله ایفای نقش می کند.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر