بحث و تبادل نظر در مورد سری Resident Evil

چو وسکرنباشد تن من مباد ** بر این جسم و جان زنده، یک تن مباد


وسکرش منم نه از پریزادگان **************** از راکونم از شهر آزادگان

که راکون بهشت است یا بوستان ******* همی بوی مشک آید از بوستان

ندانی که راکون نشست من است ****** جهان سر به زیر دست من است

هنر نزد وسکریان است و بس ************** ندادند شیر ژیان را به کس

همه یکدلانند و وسکر شناس ************* به نیکی ندارند از بد هراس

دریغ است که راکون ویران شود ************ کنام شیران و پلنگان شود

همه جای جنگی سواران بدی ************ نشستن گه شهریاران بدی

چو وسکر نباشد تن من مباد ****** بر این جسم و جان زنده، یک تن مباد

همه روی یکسر به جنگ آوریم *********** جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

ز جسم و جان و پیوند خویش ********** زن و کودک وخرد و فرزند خویش

همه سر به تن کشتن دهیم ********* از آن به که وسکر به دشمن دهیم

فوق العاده بود حامد جان. تنه هرچی وسکر هیتره لرزوندی:دی
 
وسکر هر چه باشد مرا دشمن است
کج اندیش و بد خوی و اهریمن است
ز ویروس جی زدن و عشق و حال
(با مامان جیک ) :دی
وسکر را بدانجا رسید است کار
که حق خدایی کنــــــــد آرزو
تفو بر تو ای چرخ گرون ، تفـو

 
چو وسکرنباشد تن من مباد ** بر این جسم و جان زنده، یک تن مباد


وسکرش منم نه از پریزادگان **************** از راکونم از شهر آزادگان

که راکون بهشت است یا بوستان ******* همی بوی مشک آید از بوستان

ندانی که راکون نشست من است ****** جهان سر به زیر دست من است

هنر نزد وسکریان است و بس ************** ندادند شیر ژیان را به کس

همه یکدلانند و وسکر شناس ************* به نیکی ندارند از بد هراس

دریغ است که راکون ویران شود ************ کنام شیران و پلنگان شود

همه جای جنگی سواران بدی ************ نشستن گه شهریاران بدی

چو وسکر نباشد تن من مباد ****** بر این جسم و جان زنده، یک تن مباد

همه روی یکسر به جنگ آوریم *********** جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

ز جسم و جان و پیوند خویش ********** زن و کودک وخرد و فرزند خویش

همه سر به تن کشتن دهیم ********* از آن به که وسکر به دشمن دهیم
حامد جان فوق العاده بود دمت گرم:d شعرت از اول تا اخر تو حلقم حالا اگه جرات دارین باز بیاین به البرت وسکره کبیر گیر بدید>:)>:)>:)>:)>:)>:)
 
دریغ است که راکون ویران شود ************ کنام شیران و پلنگان شود
اول از همه یه احترام نسبت به این عالم کبیر!
بعد از اون این بهتره:
به است که راکون ویران شود ***************** تا کنام لیان و طلاییان شود
 
تفو بر تو ای چرخ گرون ، تفـو
بیست بود خدایی بیست بود=))
اینجارو باید به نام تایپک کشف استعداد تغییر نام بدن:d
چو وسکرنباشد تن من مباد ** بر این جسم و جان زنده، یک تن مباد


وسکرش منم نه از پریزادگان **************** از راکونم از شهر آزادگان

که راکون بهشت است یا بوستان ******* همی بوی مشک آید از بوستان

ندانی که راکون نشست من است ****** جهان سر به زیر دست من است

هنر نزد وسکریان است و بس ************** ندادند شیر ژیان را به کس

همه یکدلانند و وسکر شناس ************* به نیکی ندارند از بد هراس

دریغ است که راکون ویران شود ************ کنام شیران و پلنگان شود

همه جای جنگی سواران بدی ************ نشستن گه شهریاران بدی

چو وسکر نباشد تن من مباد ****** بر این جسم و جان زنده، یک تن مباد

همه روی یکسر به جنگ آوریم *********** جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

ز جسم و جان و پیوند خویش ********** زن و کودک وخرد و فرزند خویش

همه سر به تن کشتن دهیم ********* از آن به که وسکر به دشمن دهیم
یه چیزی این وسط جور در نمیاد بزارید فک کنم.......:-/
آهااااااااااا!!!!!!!!!وسکر که ناک اوت شد رف!الان شما باید چشم امید به جیک ببندید که فک نکنم همچی بخاری ازون بلند شه:d
 
وسکر،گروه استارزو به خاطر جاه طلبیش نابود کرد.انسان بزرگ هیچ وقت انسانهای دیگه رو نردبون خودش نمیکنه!وسکر کلی آدم بیگناه رو قربونی کرد تا به هدف شومش برسه!آخه کدوم آدم بزرگی هدفش نابودی بقیه آدما بوده؟!
تشویق حضار!:groupwave:
در ضمن کسی که بزرگه به خودش دارو نمیزنه که فناناپذیر بشه!با اون دارو حتی ماروین هم میتونست شاخ بشه واسه دنیا!از نظر هوش و استعداد هم اگر حساب کنبم،اول آلکسیا و بعدبیرکین خیلی سرتراز وسکر بودن.واقعا کی میتونه اینو انکار کنه؟وسکر فقط بقیه رو دور زد!خداوکیلی این آدم بزرگه؟!!!اگه بخوام مودب باشم،فقط میتونم بگم این آدم جز پستی،خصیصه ی دیگه ایی نداره!بی ادبیشم دیگه همه میدونین!نمیگم که تاپیک بسته نشه!:dots::d
 
بیست بود خدایی بیست بود=))
اینجارو باید به نام تایپک کشف استعداد تغییر نام بدن:d

یه چیزی این وسط جور در نمیاد بزارید فک کنم.......:-/
آهااااااااااا!!!!!!!!!وسکر که ناک اوت شد رف!الان شما باید چشم امید به جیک ببندید که فک نکنم همچی بخاری ازون بلند شه:d

فکر نکنم جیک شخصیت بدی داشته باشه :d
 
چو وسکرنباشد تن من مباد ** بر این جسم و جان زنده، یک تن مباد


وسکرش منم نه از پریزادگان **************** از راکونم از شهر آزادگان

که راکون بهشت است یا بوستان ******* همی بوی مشک آید از بوستان

ندانی که راکون نشست من است ****** جهان سر به زیر دست من است

هنر نزد وسکریان است و بس ************** ندادند شیر ژیان را به کس

همه یکدلانند و وسکر شناس ************* به نیکی ندارند از بد هراس

دریغ است که راکون ویران شود ************ کنام شیران و پلنگان شود

همه جای جنگی سواران بدی ************ نشستن گه شهریاران بدی

چو وسکر نباشد تن من مباد ****** بر این جسم و جان زنده، یک تن مباد

همه روی یکسر به جنگ آوریم *********** جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

ز جسم و جان و پیوند خویش ********** زن و کودک وخرد و فرزند خویش

همه سر به تن کشتن دهیم ********* از آن به که وسکر به دشمن دهیم

=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>=d>
احسنت عالیست!

فکر نکنم جیک شخصیت بدی داشته باشه
yahoo_4.gif
اون که بچه مثبتی بیش نیست مگه روح پدر مرحومش بیاد به خوابشو به راه راست هدایتش کنه!
 
آخرین ویرایش:
از همه ی شاعران عزیز سایت برای گفتن شعرهای قشنگشون تشکر می کنم، ماشااله همه بچه ها ملاحت طبع دارن(عجب چیزی گفتم! ;)) )
راستی خبر جدیدی از رزیدنت 6 نشده؟
 
حیف که علی الان تو سایت نیست....
حیف....
وگرنه ازش خواهش میکردیم یه دیوان شعر در وصف طلا و زرد و عشق بسراید!!!;;)
===========================
عمو تو معلوم هست کدوم طرفی هستی؟:-/:d
 
حیف که علی الان تو سایت نیست....
حیف....
وگرنه ازش خواهش میکردیم یه دیوان شعر در وصف طلا و زرد و عشق بسراید!!!;;)
===========================
عمو تو معلوم هست کدوم طرفی هستی؟:-/:d

سلام، خواهشن بیشتر از یه جلد نشه که حوصله ی خوندنشو ندارم و ترجیحا مثنوی باشه بهتره!
منظورتون من بود؟!
من طرفداره وسکر کبیرم ولی از کریس، لیان و ... هم خوشم میاد.

اون که بچه مثبتی بیش نیست مگه روح پدر مرحومش بیاد به خوابشو به راه راست هدایتش کنه!
احتمالش خیلی زیاده، یه دفعه دیدی آخر بازی روح مرحوم وسکر کبیر توش حلول کرد و جای پدرشو گرفت!:d
 
با خوندن اشعار زیبا و پر محتوای حامد و افشین بسی کیفور شیدم.
این شعر حماسی رو هم به عنوان فصل الخطاب و سخن آخر به همه دوستداران و متنفران - آلبرت وسکر (کبیر) - تقدیم می‌کنم :d:

و یک تشکر وپژه برای علی که این کرم رو به جون من انداخت :d

(دوستان آهنگ شعر فعولٌ فعولٌ فعولٌ فَعَل هست )


به دنیا بیامد یکی شیر مرد *** که ترس و شکست را زخود کرد طرد

که در عقل و در هوش و در تَجرَبه *** نباشد رقیبش به این مرتبه

اراده کند کوه لرزان شود *** نظاره کند جثه بی جان شود

ابهت ببارد زآن عینکش *** بباشد مقرر بر مسلکش

که شرحش نگنجد، در این سخن *** که این کار، چو دندان زدن بر چدن

خلاصه کنیم داستان زین نسق *** معادی کنیم بر کتاب چند ورق

که اسپنسری یافت او را به راه *** به‌ این کار انداخت خود را به چاه

بکرد وسکرش نام و شد بی رقیب *** به راه هدف‌ها بشد بی شکیب

کیاست هویدا ببودش زسر *** جسارت نمایانش از پا به سر

زِحیث صفاتش ببود پیشرفت *** که 17 به استاژِ خود پیش‌رفت

درآنجا بِ بیرکین بشد هم قطار *** شدند بر قطار سعادت سوار

عمارت بکرد یک گروه رسا *** که استارز بشد نام آن از قضا

براوو و آلفا بر کار او *** نداند کسی قصد بدفال او

خلاصه کنیم داستان زین روش *** کنیم برته داستان یک پرش

به خود زد، ویروسه مرگ آوری *** گُزید راه پَسته، شرم آوری

زاین راه سریع گشت و روئین تن *** گرفت قدرتی همچو یک پیل تن

نماند کسی را، یارای او *** که زخمی نباشد، کارای او

کرس نامی شد جان او را سوار *** به چشمان آلبرت بیاورد تبار

شدند این دو از آن زمان بدسگال *** نبود بین آن دو دگر هیچ وصال

ببود کشمکش بین آن دو همه *** کشیدند آن دو، بر هم قمه

تو گویی چو شلغم بر زیر پا *** کتک می‌خورد این کرس را به را

کرس را که یارای رزمش نبود *** کراتین بزد اولش شد کبود

سرانجام بشد آنچه باید بشد *** که وسکر نشد آنکه باید بشد

گذشت ازمنه، سال از پشت هم *** مریدان گرفتند به خود، رنگ غم

که چند وقت پیش آمد از او خبر *** چه قسم از خبر؟ آبرو را ببر!

یکی پوری آمد ز وسکر، کچل *** بسی شوخ و شیرین، همچون عسل

(پسر کو ندارد نشان از پدر *** تو بیگانه خوانش، نخوانش پسر )

چنین شد که آبروی وسکر برفت *** و قلب مریدان در آتش بتفت

که اشک مریدان همه سیل شد *** چو داستان RE اپیک فیل شد

:d
 
آخرین ویرایش:
علی.....
واقعا در قالب کلمات نمیتونم چیزی بگم به جز= ^:)^
علی واقعا ترکوندی! بوکمارکش کردم هر روز یه نگاه بهش بندازم! واقع باید تگ شاعر سایت رو بهت بدن! چه میکنی تو با کلمات!^:)^^:)^^:)^
یعنی این بیت رو دیدم:
کرس را که یارای رزمش نبود *** کراتین بزد اولش شد کبود
40 سال جوون شدم1 آفرین بر تو!
 
علی جان شعرت فوقالعاده بود...هنوز اینجوریم:-oجدا این شعراو چجوری درست میکنی؟خیلی قشنگ بود>:d<
به دنیا بیامد یکی شیر مرد *** که ترس و شکست را زخود کرد طرد
اینجاشو من خیلی حال کردم:d
یکی پوری آمد ز وسکر، کچل *** بسی شوخ و شیرین، همچون عسل

(پسر کو ندارد نشان از پدر *** تو بیگانه خوانش، نخوانش پسر )
واقعا اینجای شعرت خیلی قشنگ بود یه کچل دلقکو اوردن کردن پسر وسکر کبیر واقعا خاک تو سرشون:|
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or