دلایلت قابل قبول نیست چون اگر هم اینطور بود وسکر جیل رو به جای کریس باید می کشت چون یکی کمتر بهتر که صد البته اینطور نیست و وسکر جفتشون رو شکست داده بود می تونست کریس رو جوری بزنه که بیهوش بشه وقتی که گفت let finish this مگه بد بود یه نمونه قوی هم مثل کریس داشته باشهببین افشین جان باید اون نفرتی که وسکر از کریس و جیل داشت رو توی داستان جا بدی اون انسانیت خودش رو خرج کرده بود در حالی که کریس و جیل چیزی که وسکر انسانیتش رو برای اون خرج کرده بود از بین برده بودن تازه شاید اون موقع به این نتیجه نرسیده بود که اونا میتونن نمونه های خوبی باشن تازه اون یه مبارزه تا سر حد مرگ بود یکی از دوطرف باید زنده می موند یا کریس و جیل یا البرت وسکر به خاطر همین هم بود تا کریس وسکر رو دید به طرفش اسلحه کشید و شلیک کرد اگر وسکر نمیکشتشون چه بسا کریس و جیل اینکارو میکردن در هر صورت این دلیلیه که توی ذهن وسکر مونده شاید فکر میکرده که اگه بذاره جیل همونجا بمونه فردا حالش خوب میشه و دوباره میاد دنبالش به قول خودش lets finish this در کل من ایراد نمیگیرم که وسکر جیل رو نکشت چون به قول احد اگر میخواست هم بکشه به صورت همون نمونه میکشتش که این کارو هم کرد ولی جیل از خودش مقاومت نشون داد شاید تصمیم داشت بلای بدتر از کشتن به سر جیل بیاره
بقیه بحثاتونم نمیتونم شرکت کنم چون دارید از داستان یه چیزایی رو میگید که من مبتدی ازشون سر در نمیارم داستان قیمه و ماست رو بیشتر توضیح بدید لطفا:d:d
آخرین ویرایش: