بحث و تبادل نظر در مورد سری Resident Evil

آقای نیما. تاپیک نه توی شرایط بدی هست که نیاز به ناجی داشته نه مشکل خاصی داره. اتفاقا داره خوب پیش میره و کم کم داره بحث های خوب و جدیدی شکل میگیره. به نظرم جایی برای بحث های تکراری که تا حالا صدبار انجام شده مثل قضیه لیان و ... وجود نداره. لطفا شما هم کوتاه بیایید و به آرامش تاپیک کمک کنید و نذارید جو تاپیک متشنج بشه.
این به عنوان یه پیشنهاد دوستانه بود. در صورت تکرار این مباحث و ایجاد دودستگی در تاپیک و دامن زدن به این موضوع برخورد جدی میشه.

Sent from my GT-S7582 using Tapatalk
سلام
منظور بدی ندارم آقای ناظم اما یکم رفتار تندی دارید
نیما جان حرف بدى نزدن و بحثى هم انجام ندادن که شما اینطور جبهه میگیرید
خواستم تو بحث داخل تاپیک شرکت کنم اما با دیدن این وضع منصرف شدم
فکر نکنم اینجا به نظرم احترام بذارن
 
  • Like
Reactions: Nima Redfield
سلام
منظور بدی ندارم آقای ناظم اما یکم رفتار تندی دارید
نیما جان حرف بدى نزدن و بحثى هم انجام ندادن که شما اینطور جبهه میگیرید
خواستم تو بحث داخل تاپیک شرکت کنم اما با دیدن این وضع منصرف شدم
فکر نکنم اینجا به نظرم احترام بذارن

دریا جان،اولا خوشامد میگم ورودت رو به تاپیک!

دوما پیشنهاد میکنم که به فعالیتت ادامه بدی.تو به خاطر من و شکیبا اومدی،نه کس دیگه.خودت رو به خاطر این مسائل ناراحت نکن.این چیزا همیشه بوده و هست.اگه منم میخواستم این مسائل برام مهم باشه،خیلی وقت پیش باید از تاپیک میرفتم.توی تمام این بحث هایی که توی این مدت راه افتاد،فقط و فقط همیشه من اخطار گرفتم.تازه جالبتر اینکه من رو هم علت فراری دادن بچه ها از تاپیک میدونن.در حالیکه هر کسی تاپیک رو از ابتدا دنبال کنه،کلا همه چیز دستش میاد.باز جالبتر اینکه میگن من خودستایی میکنم.در حالیکه عینا جمله ی (اینجا هیچکس به اندازه ی من نمیفهمه) رو رسما از زبون خودشون شنیدیم و هنوزم هست.و باز جالتر از همه ی اینها اینکه از زمان ورود یکی دو نفر خاص به تاپیک،این بحثا شکل گرفته و به قول خودشون بچه ها فراری شدن.بعد من مقصرم.منی که از ابتدای تاسیس تاپیک بودم و نه کسی با من مشکل داشت و نه من با کسی!

بازم ازت میخوام که تحت تاثیر این عوامل قرار نگیری و به فعالیتت ادامه بدی.مطمئنم که حضور امثال تو و شکیبا میتونه کمک شایانی به بهبود وضعیت تاپیک بکنه و مثل اون اوایل که من و احد و علی و سینا و.....در تاپیک فعال بودیم،شاهد بحث های منطقی و دوستانه ای در تاپیک باشیم!
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Rem
دوستان خواهشا دوستانه بحث کنن. یک جوری نشه که فکر کنیم داریم یارکشی میکنیم ...


دقیقا احد جان.مشکل منم دقیقا همینه.دو هفته ی پیش که مشهد بودی هم مفصلا دربارش صحبت کردیم!

اینجا من وقتی یکی از دوستانم رو به تاپیک دعوت میکنم و فقط بهش خوشامد میگم،میگن میخوای یارکشی کنی.وقتی دارم با دلیل و استدلال بحث میکنم،میگن میخوای دعوا راه بندازی.وقتی یک کلام حرف میزنم،میگم داری از خودت تعریف میکنی.به خاطر همین حرفها هم بود که من و دوستام کلا مدت زیادی توی تاپیک پست نمیذاشتیم.اونوقت بعد چند وقت هم که اومدم و تازه بحثی رو هم شروع نکردم و صرفا به دوستم خوشامد گفتم،بلافاصله اومدن همون بحث های قدیمی رو شروع کردن و فکر کردن که مثلا دوستم رو به عنوان وکیل مدافع آوردم.بعد جالبه که میگن من بحث رو شروع میکنم.باز جالبتر از اون اینکه خودشون هم میان پستت رو لایک میکنن.در حالیکه اصلا خودشون این بحث باند بازی و.....رو شروع کردن و باعث شدن که من و دوستام جواب بدیم.وگرنه من صرفا به دوستم خوشامد گفتم.اونم بعد این همه مدت که کلا پست نمیذاشتم.هر کسی که این چند پست اخیر رو بخونه،خودش کاملا متوجه میشه!

یک کلمه از چیزایی که توی پستام مینویسم و توضیحاتی که در مورد این مسائل میدم هم براشون مهم نیست.صرفا دنبال این هستن که یک نفر بیاد یک چیزی بنویسه که بشه ازش بر علیه من استفاده کرد یا خود من یک چیزی بنویسم که بتونند هزار جور تخیلات رو از توش دربیارن.یعنی من یک سلام و علیک ساده هم که با کسی بکنم،از توش هزار جور توطئه و نقشه درمیاد.بعد یک نفر که میاد صراحتا میگه اینجا هیچکس به اندازه ی من حالیش نیست و شماها نمیفهمین و رسما مقالات بقیه رو کپی میکنه،کاملا با صلح و صفا و مثل یک کاربر خیلی محترم و منطقی باهش برخورد میشه.جالبه که حتی با خودشون نمیگن اصلا از وقتی که ایشون اومده،این بحث ها و جنجال ها توی تاپیک راه افتاده.وگرنه نیما که از ابتدای تاسیس تاپیک بوده و هیچوقت هم هیچکدوم از این مسائل پیش نیومده بوده!
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Rem
سلام
دقیقا احد جان.مشکل منم دقیقا همینه.دو هفته ی پیش که مشهد بودی هم مفصلا دربارش صحبت کردیم!

اینجا من وقتی یکی از دوستانم رو به تاپیک دعوت میکنم و فقط بهش خوشامد میگم،میگن میخوای یارکشی کنی.وقتی دارم با دلیل و استدلال بحث میکنم،میگن میخوای دعوا راه بندازی.وقتی یک کلام حرف میزنم،میگم داری از خودت تعریف میکنی.به خاطر همین حرفها هم بود که من و دوستام کلا مدت زیادی توی تاپیک پست نمیذاشتیم.اونوقت بعد چند وقت هم که اومدم و تازه بحثی رو هم شروع نکردم و صرفا به دوستم خوشامد گفتم،بلافاصله اومدن همون بحث های قدیمی رو شروع کردن و فکر کردن که مثلا دوستم رو به عنوان وکیل مدافع آوردم.بعد جالبه که میگن من بحث رو شروع میکنم.باز جالبتر از اون اینکه خودشون هم میان پستت رو لایک میکنن.در حالیکه اصلا خودشون این بحث باند بازی و.....رو شروع کردن و باعث شدن که من و دوستام جواب بدیم.وگرنه من صرفا به دوستم خوشامد گفتم.اونم بعد این همه مدت که کلا پست نمیذاشتم.هر کسی که این چند پست اخیر رو بخونه،خودش کاملا متوجه میشه!

یک کلمه از چیزایی که توی پستام مینویسم و توضیحاتی که در مورد این مسائل میدم هم براشون مهم نیست.صرفا دنبال این هستن که یک نفر بیاد یک چیزی بنویسه که بشه ازش بر علیه من استفاده کرد یا خود من یک چیزی بنویسم که بتونند هزار جور تخیلات رو از توش دربیارن.یعنی من یک سلام و علیک ساده هم که با کسی بکنم،از توش هزار جور توطئه و نقشه درمیاد.بعد یک نفر که میاد صراحتا میگه اینجا هیچکس به اندازه ی من حالیش نیست و شماها نمیفهمین و رسما مقالات بقیه رو کپی میکنه،کاملا با صلح و صفا و مثل یک کاربر خیلی محترم و منطقی باهش برخورد میشه.جالبه که حتی با خودشون نمیگن اصلا از وقتی که ایشون اومده،این بحث ها و جنجال ها توی تاپیک راه افتاده.وگرنه نیما که از ابتدای تاسیس تاپیک بوده و هیچوقت هم هیچکدوم از این مسائل پیش نیومده بوده!
با وجود اینکه تمام صحبتهاتون فقط فرافکنی و نظر شخصیه خودتونه و اون شخصی که شما باهاش مشکلی داری هم نتیجه رفتارش رو دیده ، اما باشه شما درست میگی .
این شما و این تاپیک . مطمئن باش تا کاری بر خلاف قوانین انجمن انجام ندید کسی کاری باهاتون نداره .
اما اگر بخواید به این بحث ادامه بدید قطعاً برخورد مناسبی در انتظارتون خواهد بود .
حتی لازم نیست همین پست من رو نقل قول کنید .
هر پستی بی ارتباط با موضوع تاپیک و مخصوصاً برای پیش کشیدن مسائل قدیمی برابر با قطع دسترسی شما خواهد بود .
 
آخرین ویرایش:
خب بچه ها،مسئله ی جدید و جالبی به ذهنم رسید که هم گفتنش خالی از لطف نیست و هممیتونه تاپیک رو از این بحث های حاشیه ای خارج کنه.امیدوارم برای شما هم جالب باشه.بحث من در مورد دومطلب هست.یکی رزیدنت اویل : اوتبریک و دیگری در مورد یکی از نویسنده های سری که جالبه بدونید هر دومطلب باهم مرتبط هستند.حتما میپرسید چطوری؟عرض میکنم خدمتتون!

من در حال حاضر دارم بعد از مدتها،مجددا اوتبریک 1 و 2 رو بازی میکنم.از قدیم به نظرم،اوتبریک ها چیزی فراتر از دو عنوان فرعی بودند.چون دارن مسائل گفته نشده ی واقعه ی راکون سیتی رو مطرح می کنند و در خیلی از بخشها هم با خط اصلی داستان تداخل دارند.این مطلب رو تا همینجا به خاطر داشته باشید.....

دو هفته ی پیش که دوست خوبم احد عزیز اومده بود مشهد و بعد از تقریبا دو سال مجددا باهم ملاقات داشتیم،در مورد نویسنده ی 5 باهم بحثی داشتیم.نویسنده ای که بدون شک بهترین و حرفه ای ترین نویسنده ی سری هست.کسی که خط اصلی داستان سری رو در 5،به زیباترین شکل ممکن تمام کرد.کسی که حتی مسائل جدید داستان 5 رو هم تماما به ریشه های سری ربط داده بود.اوروبوروسی که به وسیله ی ویروس پروجنیتور ساخته شده بود و حاصل تمام تفکرات و آرمان های اسپنسر بود.اکسلایی که خاندانش حتی قبل از اسپنسر به قدرت های موجود در گل های (نردبانی به خورشید) پی برده بودند و خود اسپنسر هم تمام تفکراتش رو از اونها داشت.کیجوجویی که سالها پیش،اسپنسر،آشفورد و مارکوس همه چیز رو از اونجا شروع کرده بودند.ترایسلی که دقیقا در نخستین شعبه ی آمبرلا در آفریقا تاسیس شد و در واقع،حالت احیا شده ی آمبرلا بود.وسکری که در 5 به اوج خودش رسید،با اون شخصیت پردازی و دیالوگ های شاهکار،پادتن های باقی مانده در بدن جیل از زمان راکون سیتی و دهها مسئله ی مهم و ریشه ای دیگه که نشان از درک کامل و درست نویسنده از داستان سری داره!


جالبه که بدونید نویسنده ی دو نسخه ی کراناکولز هم همین شخص بوده.یعنی ایشون نه تنها یکبار در این دونسخه کل داستان سری رو بازنویسی کردند،بلکه در نسخه ی UC کلی مسائل جدید و مهم دیگه رو هم به داستان اصلی سری اضافه کردند که عمدتا در مورد اقدامات پشت پرده ی وسکر و سایر مسائل ناگفته ی ریشه های داستان بود.ایشون اومد توی UC کل خط اصلی داستان و ناگفته های اون رو جمع کرد و بعدش در 5 به کاملترین و زیباترین شکل ممکن،به اون خاتمه داد.حتما تعجب میکنید اگه بشنوید که سناریوی ایدا در 4 هم توسط ایشون نوشته و به بازی اضافه شده.یعنی حتی تنها بخش داستان 4 که وسکر مستقیما در اون حضور داشت و خیلی بیشتر از سناریوی اصلی به مسائل مربوط به گذشته سری میپرداخت هم توسط ایشون نوشته شده بوده.به عبارت دیگه ایشون به حدی حرفه ای هستند و عمق داستان رو درک می کنند که حتی داستان های جدید رو هم به ریشه ها و گذشته ی سری ربط میدن.چه برسه به داستانی مثل 5 که به خودی خود،برای پرداختن به گذشته ی سری و پایان دادن به خط اصلی داستان ساخته شد!

من شرط میبندم اگه داستان 6 رو هم به ایشون میسپردن،شاهد یک داستان فوق العاده اصولی و ریشه ای دیگه و یک ادامه ی درخور برای داستان 5 بودیم.من مطمئنم که اگه ادامه ی سری بعد از 5 به ایشون سپرده میشد،الآن همه یا اکثر ابهامات مهم داستان برطرف شده بودند.اگه ایشون عهده دار نوشتن داستان 6 میشد،قطعا نه تنها به ابهامات مربوط به سازمان و ایدا و......میپرداخت،بلکه در اون خبری از موجود زائد و مضحکی مثل جیک یا به فنا رفتن پتانسیل های شخصیت بزرگی مثل شری نبود.حتی اگه حداقل داستان رولیشنز 2 رو هم به ایشون میسپردن،قطعا شاهد یک داستان بسیار غنی تر و پیچیده تر و 100 البته حضور استیو میبودیم.ایشون به قدری از اهمیت و پتانسیل های کاراکتر استیو آگاه بودنه که حتی توی سناریوی کوتاه و فرعی عملیات : جاوییر هم از مسئله ی خون استیو و ویروس داخلش استفاده کرد.پس قطعا اگه مجال بیشتری می یافت و داستان 6 یا رولیشنز 2 بهش سپرده میشد،قطعا شاهد ادامه ای بی نظیر بر داستان سازمان،ایدا،استیو و.....بودیم!

جالبه که بدونید حتی ماجرای پروژه ی (بچه های وسکر) و کاراکتر الکس وسکر در 5 هم توسط این شخص خلق شدند.ولی حیف که توسط خودش ادامه داده نشد.وگرنه شاهد چه داستان های بزرگ و شاهکاری که نبودیم.فکر میکنم همین مقدار توضیح،برای پی بردن به عمق درک و توانایی ایشون کفایت میکنه.بعد جالبه که بدونید نویسنده ی 6 به جر 6،فقط داستان دمنیشن رو نوشته بوده که باز اون هم مثل 6 فقط به مسائل رمانتیک و بی اهمیت بین لیون و ایدا پرداخته بود.کلا ایشون معلوم الحال هستند و میزان درک و اطلاعاتشون از داستان سری کاملا مشخصه.نویسنده ی 5 وقتی هم که میخواد توی UC و 4 به ایدا بپردازه،میاد روی مسائل مهم اون و روابطش با وسکر دست میذاره.اونوقت ایشون نقش ایدا رو خلاصه شده در آرتیست بازی و روابط هندی با لیون میدونه!

و اما مسئله ی اصلی که تمام اینها مقدمه ای برای اون بود.....هیچ میدونستید که به جز رزیدنت اویل 5،رزیدنت اویل 4 (سناریوی ایدا)،UC و دارک ساید،نویسنده ی دو نسخه ی اوتبریک هم ایشون بودند؟حتی اگه دقت کرده باشید،خیلی از مسائل 5 هم از اوتبریک الهام گرفته شده بودند.مثل خود اوروبوروس که عینا با عنوان مرد زالو نما در اوتبریک 1 وجود داشت و هرچیزی که در اطرافش بود رو جذب میکرد.(البته فقط از نظر شباهت ظاهری منظورمه.وگرنه از لحاظ ماهیت کلا با اون فرق داره.) حتی نقطه ضعف مرد زالو نما هم دقیقا مثل اوروبوروس حرارت بود.یا مثلا مرد تبرد بدست در اوتبریک 2 که اتفاقا صورتش هم پوشیده بود.جالبه که بدونید در نسخه ی بتای 5،باس مرحله ی اول بازی عینا شبیه به مرد تبر بدست در اوتبریک بود و بعدا در نسخه ی نهایی بازی کمی تغییر کرد.حتی منوی تجهیزات 5 هم از اوتبریک الهام گرفته شده بود و تنها نسخه ای بعد از اوتبریک بود که موقع تعویض اسلحه ها بازی متوقف نمیشد!

حتی من خیلی وقت پیش خونده بودم که در ابتدا قرار نبوده 5 پایان خط اصلی داستان باشه و کاندیدهای شخصیت اصلی اون کوین ریمن و دیوید کینگ از اوتبریک بودند.من اون زمان این مطلب رو زیاد جدی نگرفتم.ولی حالا که فهمیدم نویسنده ی 5 همون نویسنده ی اوتبریک بوده،مطمئن شدم که این قضیه صحت داشته.مهمتر از همه ی اینها،بسیاری از وقایع رخ داده در UC ریشه در اوتبریک ها دارند.مثلا فاضلابی که ایدا برای فرار از راکون سیتی طی میکنه و هتل سیب که واردش میشه،دقیقا جزو لوکیشن های اوتبریک بودند یا حتی تایرنت –TP00400 که ایدا نابودش میکنه،هم در واقع همون تایرنتی بود که پیش تر توسط کاراکترهای اوتبریک مغلوب شده بود.به عبارت دیگه شاید اوتبریک ها از نظر کپکام جزو سری اصلی محسوب نشن،ولی بدون شک از دید نویسنده ی بازی جزو سری اصلی (یا حداقل مکمل اون) محسوب میشن و نویسنده روی داستان اونها حساب اساسی باز کرده بوده.من که شخصا هر کاری که این نویسنده ی بزرگ انجام بده رو بهش ایمان دارم و مطمئنم که حتی در پس یک اتفاق بسیار کوچیک یا یک دیالوگ ساده اش هم دلیلی نهفته است.این چیزیه که در 5 و UC و حتی سناریوی ایدا در 4،به وضوح بهم ثابت شد و فهمیدم که این شخص،فقط با اصل و ریشه های داستان سری کار داره!

امیدوارم این مطالب براتون مفید واقع شده باشه بوده و ازش لذت برده باشید!
 
آخرین ویرایش:
خب بچه ها،مسئله ی جدید و جالبی به ذهنم رسید که هم گفتنش خالی از لطف نیست و هممیتونه تاپیک رو از این بحث های حاشیه ای خارج کنه.امیدوارم برای شما هم جالب باشه.بحث من در مورد دومطلب هست.یکی رزیدنت اویل : اوتبریک و دیگری در مورد یکی از نویسنده های سری که جالبه بدونید هر دومطلب باهم مرتبط هستند.حتما میپرسید چطوری؟عرض میکنم خدمتتون!

من در حال حاضر دارم بعد از مدتها،مجددا اوتبریک 1 و 2 رو بازی میکنم.از قدیم به نظرم،اوتبریک ها چیزی فراتر از دو عنوان فرعی بودند.چون دارن مسائل گفته نشده ی واقعه ی راکون سیتی رو مطرح می کنند و در خیلی از بخشها هم با خط اصلی داستان تداخل دارند.این مطلب رو تا همینجا به خاطر داشته باشید.....

دو هفته ی پیش که دوست خوبم احد عزیز اومده بود مشهد و بعد از تقریبا دو سال مجددا باهم ملاقات داشتیم،در مورد نویسنده ی 5 باهم بحثی داشتیم.نویسنده ای که بدون شک بهترین و حرفه ای ترین نویسنده ی سری هست.کسی که خط اصلی داستان سری رو در 5،به زیباترین شکل ممکن تمام کرد.کسی که حتی مسائل جدید داستان 5 رو هم تماما به ریشه های سری ربط داده بود.اوروبوروسی که به وسیله ی ویروس پروجنیتور ساخته شده بود و حاصل تمام تفکرات و آرمان های اسپنسر بود.اکسلایی که خاندانش حتی قبل از اسپنسر به قدرت های موجود در گل های (نردبانی به خورشید) پی برده بودند و خود اسپنسر هم تمام تفکراتش رو از اونها داشت.کیجوجویی که سالها پیش،اسپنسر،آشفورد و مارکوس همه چیز رو از اونجا شروع کرده بودند.ترایسلی که دقیقا در نخستین شعبه ی آمبرلا در آفریقا تاسیس شد و در واقع،حالت احیا شده ی آمبرلا بود.وسکری که در 5 به اوج خودش رسید،با اون شخصیت پردازی و دیالوگ های شاهکار،پادتن های باقی مانده در بدن جیل از زمان راکون سیتی و دهها مسئله ی مهم و ریشه ای دیگه که نشان از درک کامل و درست نویسنده از داستان سری داره!


جالبه که بدونید نویسنده ی دو نسخه ی کراناکولز هم همین شخص بوده.یعنی ایشون نه تنها یکبار در این دونسخه کل داستان سری رو بازنویسی کردند،بلکه در نسخه ی UC کلی مسائل جدید و مهم دیگه رو هم به داستان اصلی سری اضافه کردند که عمدتا در مورد اقدامات پشت پرده ی وسکر و سایر مسائل ناگفته ی ریشه های داستان بود.ایشون اومد توی UC کل خط اصلی داستان و ناگفته های اون رو جمع کرد و بعدش در 5 به کاملترین و زیباترین شکل ممکن،به اون خاتمه داد.حتما تعجب میکنید اگه بشنوید که سناریوی ایدا در 4 هم توسط ایشون نوشته و به بازی اضافه شده.یعنی حتی تنها بخش داستان 4 که وسکر مستقیما در اون حضور داشت و خیلی بیشتر از سناریوی اصلی به مسائل مربوط به گذشته سری میپرداخت هم توسط ایشون نوشته شده بوده.به عبارت دیگه ایشون به حدی حرفه ای هستند و عمق داستان رو درک می کنند که حتی داستان های جدید رو هم به ریشه ها و گذشته ی سری ربط میدن.چه برسه به داستانی مثل 5 که به خودی خود،برای پرداختن به گذشته ی سری و پایان دادن به خط اصلی داستان ساخته شد!

من شرط میبندم اگه داستان 6 رو هم به ایشون میسپردن،شاهد یک داستان فوق العاده اصولی و ریشه ای دیگه و یک ادامه ی درخور برای داستان 5 بودیم.من مطمئنم که اگه ادامه ی سری بعد از 5 به ایشون سپرده میشد،الآن همه یا اکثر ابهامات مهم داستان برطرف شده بودند.اگه ایشون عهده دار نوشتن داستان 6 میشد،قطعا نه تنها به ابهامات مربوط به سازمان و ایدا و......میپرداخت،بلکه در اون خبری از موجود زائد و مضحکی مثل جیک یا به فنا رفتن پتانسیل های شخصیت بزرگی مثل شری نبود.حتی اگه حداقل داستان رولیشنز 2 رو هم به ایشون میسپردن،قطعا شاهد یک داستان بسیار غنی تر و پیچیده تر و 100 البته حضور استیو میبودیم.ایشون به قدری از اهمیت و پتانسیل های کاراکتر استیو آگاه بودنه که حتی توی سناریوی کوتاه و فرعی عملیات : جاوییر هم از مسئله ی خون استیو و ویروس داخلش استفاده کرد.پس قطعا اگه مجال بیشتری می یافت و داستان 6 یا رولیشنز 2 بهش سپرده میشد،قطعا شاهد ادامه ای بی نظیر بر داستان سازمان،ایدا،استیو و.....بودیم!

جالبه که بدونید حتی ماجرای پروژه ی (بچه های وسکر) و کاراکتر الکس وسکر در 5 هم توسط این شخص خلق شدند.ولی حیف که توسط خودش ادامه داده نشد.وگرنه شاهد چه داستان های بزرگ و شاهکاری که نبودیم.فکر میکنم همین مقدار توضیح،برای پی بردن به عمق درک و توانایی ایشون کفایت میکنه.بعد جالبه که بدونید نویسنده ی 6 به جر 6،فقط داستان دمنیشن رو نوشته بوده که باز اون هم مثل 6 فقط به مسائل رمانتیک و بی اهمیت بین لیون و ایدا پرداخته بود.کلا ایشون معلوم الحال هستند و میزان درک و اطلاعاتشون از داستان سری کاملا مشخصه.نویسنده ی 5 وقتی هم که میخواد توی UC و 4 به ایدا بپردازه،میاد روی مسائل مهم اون و روابطش با وسکر دست میذاره.اونوقت ایشون نقش ایدا رو خلاصه شده در آرتیست بازی و روابط هندی با لیون میدونه!

و اما مسئله ی اصلی که تمام اینها مقدمه ای برای اون بود.....هیچ میدونستید که به جز رزیدنت اویل 5،رزیدنت اویل 4 (سناریوی ایدا)،UC و دارک ساید،نویسنده ی دو نسخه ی اوتبریک هم ایشون بودند؟حتی اگه دقت کرده باشید،خیلی از مسائل 5 هم از اوتبریک الهام گرفته شده بودند.مثل خود اوروبوروس که عینا با عنوان مرد زالو نما در اوتبریک 1 وجود داشت و هرچیزی که در اطرافش بود رو جذب میکرد.(البته فقط از نظر شباهت ظاهری منظورمه.وگرنه از لحاظ ماهیت کلا با اون فرق داره.) حتی نقطه ضعف مرد زالو نما هم دقیقا مثل اوروبوروس حرارت بود.یا مثلا مرد تبرد بدست در اوتبریک 2 که اتفاقا صورتش هم پوشیده بود.جالبه که بدونید در نسخه ی بتای 5،باس مرحله ی اول بازی عینا شبیه به مرد تبر بدست در اوتبریک بود و بعدا در نسخه ی نهایی بازی کمی تغییر کرد.حتی منوی تجهیزات 5 هم از اوتبریک الهام گرفته شده بود و تنها نسخه ای بعد از اوتبریک بود که موقع تعویض اسلحه ها بازی متوقف نمیشد!

حتی من خیلی وقت پیش خونده بودم که در ابتدا قرار نبوده 5 پایان خط اصلی داستان باشه و کاندیدهای شخصیت اصلی اون کوین ریمن و دیوید کینگ از اوتبریک بودند.من اون زمان این مطلب رو زیاد جدی نگرفتم.ولی حالا که فهمیدم نویسنده ی 5 همون نویسنده ی اوتبریک بوده،مطمئن شدم که این قضیه صحت داشته.مهمتر از همه ی اینها،بسیاری از وقایع رخ داده در UC ریشه در اوتبریک ها دارند.مثلا فاضلابی که ایدا برای فرار از راکون سیتی طی میکنه و هتل سیب که واردش میشه،دقیقا جزو لوکیشن های اوتبریک بودند یا حتی تایرنت –TP00400 که ایدا نابودش میکنه،هم در واقع همون تایرنتی بود که پیش تر توسط کاراکترهای اوتبریک مغلوب شده بود.به عبارت دیگه شاید اوتبریک ها از نظر کپکام جزو سری اصلی محسوب نشن،ولی بدون شک از دید نویسنده ی بازی جزو سری اصلی (یا حداقل مکمل اون) محسوب میشن و نویسنده روی داستان اونها حساب اساسی باز کرده بوده.من که شخصا هر کاری که این نویسنده ی بزرگ انجام بده رو بهش ایمان دارم و مطمئنم که حتی در پس یک اتفاق بسیار کوچیک یا یک دیالوگ ساده اش هم دلیلی نهفته است.این چیزیه که در 5 و UC و حتی سناریوی ایدا در 4،به وضوح بهم ثابت شد و فهمیدم که این شخص،فقط با اصل و ریشه های داستان سری کار داره!

امیدوارم این مطالب براتون مفید واقع شده باشه بوده و ازش لذت برده باشید!
بسیار عالی, مطلب خیلی خوبی بود (نه این که بگم مطالب رو تایید یا رد میکنم, بلکه به خاطر رویکرد موشکافانه ای که داشتی و سعی کردی لینک بدی مطالبو به هم. و دوم این که من کلا عنوان های فرعی و قهرمانای ناشناخته سری رو خیلی دوس دارم بعضی وقتا بیشتر از قهرمانای اصلی!! یعنی کلا دوس دارم تو رزیدنت سرگذشت فراد گمتامی که هر کدوم تو یه گوشه ای از اون شهر داشتن تلاش میکردن رو تصور کنم و اگه لازیش باشه که دیگه چه بهتر! یه همین دلیل تو متن یاد اون داستانا میفتادم و خیلی حس نوستالژیکی بهم دست میداد. ممنون
 
دریا جان،اولا خوشامد میگم ورودت رو به تاپیک!
متشکرم نیما جان
خب بچه ها،مسئله ی جدید و جالبی به ذهنم رسید که هم گفتنش خالی از لطف نیست و هممیتونه تاپیک رو از این بحث های حاشیه ای خارج کنه.امیدوارم برای شما هم جالب باشه.بحث من در مورد دومطلب هست.یکی رزیدنت اویل : اوتبریک و دیگری در مورد یکی از نویسنده های سری که جالبه بدونید هر دومطلب باهم مرتبط هستند.حتما میپرسید چطوری؟عرض میکنم خدمتتون!

من در حال حاضر دارم بعد از مدتها،مجددا اوتبریک 1 و 2 رو بازی میکنم.از قدیم به نظرم،اوتبریک ها چیزی فراتر از دو عنوان فرعی بودند.چون دارن مسائل گفته نشده ی واقعه ی راکون سیتی رو مطرح می کنند و در خیلی از بخشها هم با خط اصلی داستان تداخل دارند.این مطلب رو تا همینجا به خاطر داشته باشید.....

دو هفته ی پیش که دوست خوبم احد عزیز اومده بود مشهد و بعد از تقریبا دو سال مجددا باهم ملاقات داشتیم،در مورد نویسنده ی 5 باهم بحثی داشتیم.نویسنده ای که بدون شک بهترین و حرفه ای ترین نویسنده ی سری هست.کسی که خط اصلی داستان سری رو در 5،به زیباترین شکل ممکن تمام کرد.کسی که حتی مسائل جدید داستان 5 رو هم تماما به ریشه های سری ربط داده بود.اوروبوروسی که به وسیله ی ویروس پروجنیتور ساخته شده بود و حاصل تمام تفکرات و آرمان های اسپنسر بود.اکسلایی که خاندانش حتی قبل از اسپنسر به قدرت های موجود در گل های (نردبانی به خورشید) پی برده بودند و خود اسپنسر هم تمام تفکراتش رو از اونها داشت.کیجوجویی که سالها پیش،اسپنسر،آشفورد و مارکوس همه چیز رو از اونجا شروع کرده بودند.ترایسلی که دقیقا در نخستین شعبه ی آمبرلا در آفریقا تاسیس شد و در واقع،حالت احیا شده ی آمبرلا بود.وسکری که در 5 به اوج خودش رسید،با اون شخصیت پردازی و دیالوگ های شاهکار،پادتن های باقی مانده در بدن جیل از زمان راکون سیتی و دهها مسئله ی مهم و ریشه ای دیگه که نشان از درک کامل و درست نویسنده از داستان سری داره!


جالبه که بدونید نویسنده ی دو نسخه ی کراناکولز هم همین شخص بوده.یعنی ایشون نه تنها یکبار در این دونسخه کل داستان سری رو بازنویسی کردند،بلکه در نسخه ی UC کلی مسائل جدید و مهم دیگه رو هم به داستان اصلی سری اضافه کردند که عمدتا در مورد اقدامات پشت پرده ی وسکر و سایر مسائل ناگفته ی ریشه های داستان بود.ایشون اومد توی UC کل خط اصلی داستان و ناگفته های اون رو جمع کرد و بعدش در 5 به کاملترین و زیباترین شکل ممکن،به اون خاتمه داد.حتما تعجب میکنید اگه بشنوید که سناریوی ایدا در 4 هم توسط ایشون نوشته و به بازی اضافه شده.یعنی حتی تنها بخش داستان 4 که وسکر مستقیما در اون حضور داشت و خیلی بیشتر از سناریوی اصلی به مسائل مربوط به گذشته سری میپرداخت هم توسط ایشون نوشته شده بوده.به عبارت دیگه ایشون به حدی حرفه ای هستند و عمق داستان رو درک می کنند که حتی داستان های جدید رو هم به ریشه ها و گذشته ی سری ربط میدن.چه برسه به داستانی مثل 5 که به خودی خود،برای پرداختن به گذشته ی سری و پایان دادن به خط اصلی داستان ساخته شد!

من شرط میبندم اگه داستان 6 رو هم به ایشون میسپردن،شاهد یک داستان فوق العاده اصولی و ریشه ای دیگه و یک ادامه ی درخور برای داستان 5 بودیم.من مطمئنم که اگه ادامه ی سری بعد از 5 به ایشون سپرده میشد،الآن همه یا اکثر ابهامات مهم داستان برطرف شده بودند.اگه ایشون عهده دار نوشتن داستان 6 میشد،قطعا نه تنها به ابهامات مربوط به سازمان و ایدا و......میپرداخت،بلکه در اون خبری از موجود زائد و مضحکی مثل جیک یا به فنا رفتن پتانسیل های شخصیت بزرگی مثل شری نبود.حتی اگه حداقل داستان رولیشنز 2 رو هم به ایشون میسپردن،قطعا شاهد یک داستان بسیار غنی تر و پیچیده تر و 100 البته حضور استیو میبودیم.ایشون به قدری از اهمیت و پتانسیل های کاراکتر استیو آگاه بودنه که حتی توی سناریوی کوتاه و فرعی عملیات : جاوییر هم از مسئله ی خون استیو و ویروس داخلش استفاده کرد.پس قطعا اگه مجال بیشتری می یافت و داستان 6 یا رولیشنز 2 بهش سپرده میشد،قطعا شاهد ادامه ای بی نظیر بر داستان سازمان،ایدا،استیو و.....بودیم!

جالبه که بدونید حتی ماجرای پروژه ی (بچه های وسکر) و کاراکتر الکس وسکر در 5 هم توسط این شخص خلق شدند.ولی حیف که توسط خودش ادامه داده نشد.وگرنه شاهد چه داستان های بزرگ و شاهکاری که نبودیم.فکر میکنم همین مقدار توضیح،برای پی بردن به عمق درک و توانایی ایشون کفایت میکنه.بعد جالبه که بدونید نویسنده ی 6 به جر 6،فقط داستان دمنیشن رو نوشته بوده که باز اون هم مثل 6 فقط به مسائل رمانتیک و بی اهمیت بین لیون و ایدا پرداخته بود.کلا ایشون معلوم الحال هستند و میزان درک و اطلاعاتشون از داستان سری کاملا مشخصه.نویسنده ی 5 وقتی هم که میخواد توی UC و 4 به ایدا بپردازه،میاد روی مسائل مهم اون و روابطش با وسکر دست میذاره.اونوقت ایشون نقش ایدا رو خلاصه شده در آرتیست بازی و روابط هندی با لیون میدونه!

و اما مسئله ی اصلی که تمام اینها مقدمه ای برای اون بود.....هیچ میدونستید که به جز رزیدنت اویل 5،رزیدنت اویل 4 (سناریوی ایدا)،UC و دارک ساید،نویسنده ی دو نسخه ی اوتبریک هم ایشون بودند؟حتی اگه دقت کرده باشید،خیلی از مسائل 5 هم از اوتبریک الهام گرفته شده بودند.مثل خود اوروبوروس که عینا با عنوان مرد زالو نما در اوتبریک 1 وجود داشت و هرچیزی که در اطرافش بود رو جذب میکرد.(البته فقط از نظر شباهت ظاهری منظورمه.وگرنه از لحاظ ماهیت کلا با اون فرق داره.) حتی نقطه ضعف مرد زالو نما هم دقیقا مثل اوروبوروس حرارت بود.یا مثلا مرد تبرد بدست در اوتبریک 2 که اتفاقا صورتش هم پوشیده بود.جالبه که بدونید در نسخه ی بتای 5،باس مرحله ی اول بازی عینا شبیه به مرد تبر بدست در اوتبریک بود و بعدا در نسخه ی نهایی بازی کمی تغییر کرد.حتی منوی تجهیزات 5 هم از اوتبریک الهام گرفته شده بود و تنها نسخه ای بعد از اوتبریک بود که موقع تعویض اسلحه ها بازی متوقف نمیشد!

حتی من خیلی وقت پیش خونده بودم که در ابتدا قرار نبوده 5 پایان خط اصلی داستان باشه و کاندیدهای شخصیت اصلی اون کوین ریمن و دیوید کینگ از اوتبریک بودند.من اون زمان این مطلب رو زیاد جدی نگرفتم.ولی حالا که فهمیدم نویسنده ی 5 همون نویسنده ی اوتبریک بوده،مطمئن شدم که این قضیه صحت داشته.مهمتر از همه ی اینها،بسیاری از وقایع رخ داده در UC ریشه در اوتبریک ها دارند.مثلا فاضلابی که ایدا برای فرار از راکون سیتی طی میکنه و هتل سیب که واردش میشه،دقیقا جزو لوکیشن های اوتبریک بودند یا حتی تایرنت –TP00400 که ایدا نابودش میکنه،هم در واقع همون تایرنتی بود که پیش تر توسط کاراکترهای اوتبریک مغلوب شده بود.به عبارت دیگه شاید اوتبریک ها از نظر کپکام جزو سری اصلی محسوب نشن،ولی بدون شک از دید نویسنده ی بازی جزو سری اصلی (یا حداقل مکمل اون) محسوب میشن و نویسنده روی داستان اونها حساب اساسی باز کرده بوده.من که شخصا هر کاری که این نویسنده ی بزرگ انجام بده رو بهش ایمان دارم و مطمئنم که حتی در پس یک اتفاق بسیار کوچیک یا یک دیالوگ ساده اش هم دلیلی نهفته است.این چیزیه که در 5 و UC و حتی سناریوی ایدا در 4،به وضوح بهم ثابت شد و فهمیدم که این شخص،فقط با اصل و ریشه های داستان سری کار داره!

امیدوارم این مطالب براتون مفید واقع شده باشه بوده و ازش لذت برده باشید!
نمیدونم چه جوریه که تا میخوام مسئله ای و عنوان کنم میام و میبنم شما کامل و جز به جز عنوانش کردی
من دیروز با اینکه خیلی خیلی فشار درس و دانشگاه روم زیاد بود اما بازیگوشی زد به سرم و به جای درس خوندن اوتبرک1 و کامل و تا آخر بازی کردم:D
و متوجه این موضوع شدم
تمام دیشب داشتم این مطلب که الان شما نوشتید و با word تایپ میکردم تا امروز قرارش بدم
اما تا وارد تاپیک شدم دیدم شما نوشید و کامل قرارش دادید
از مطلب من بسیار بسیار کاملتره
آفرین میگم واقعا خسته نباشید=D>
حالا ...........
نویسنده 5 معلومه کاملا از داستان با خبره و به قول معروف کارش درسته
تا دیروز از تمام این ها که گفتید خبر نداشتم اما وقتی فهمیدم واقعا جا خوردم و لذت برم
با اینکه از شخصیت ایدا زیاد راضی نیستم و اصلا دوستش ندارم اما من سناریو ایدا در 4 و بگم بیشتر از 100 بار بازی کردم و واقعا خوشم اومد
همیشه به این فکر میکردم که چه طور تو بازی دور از ریشه همچین سناریو قوی قرار دادن و الان متوجه شدم چرا
واقعا حیف که از این نویسنده تو ساخت 6 و رولیشنز 2 استفاده نکردن
 
متشکرم نیما جان

نمیدونم چه جوریه که تا میخوام مسئله ای و عنوان کنم میام و میبنم شما کامل و جز به جز عنوانش کردی
من دیروز با اینکه خیلی خیلی فشار درس و دانشگاه روم زیاد بود اما بازیگوشی زد به سرم و به جای درس خوندن اوتبرک1 و کامل و تا آخر بازی کردم:D
و متوجه این موضوع شدم
تمام دیشب داشتم این مطلب که الان شما نوشتید و با word تایپ میکردم تا امروز قرارش بدم
اما تا وارد تاپیک شدم دیدم شما نوشید و کامل قرارش دادید
از مطلب من بسیار بسیار کاملتره
آفرین میگم واقعا خسته نباشید=D>
حالا ...........
نویسنده 5 معلومه کاملا از داستان با خبره و به قول معروف کارش درسته
تا دیروز از تمام این ها که گفتید خبر نداشتم اما وقتی فهمیدم واقعا جا خوردم و لذت برم
با اینکه از شخصیت ایدا زیاد راضی نیستم و اصلا دوستش ندارم اما من سناریو ایدا در 4 و بگم بیشتر از 100 بار بازی کردم و واقعا خوشم اومد
همیشه به این فکر میکردم که چه طور تو بازی دور از ریشه همچین سناریو قوی قرار دادن و الان متوجه شدم چرا
واقعا حیف که از این نویسنده تو ساخت 6 و رولیشنز 2 استفاده نکردن


ممنون از لطفت،دریا جان.تو همیشه از کسانی بودی که به من لطف داشتی و داری.در ضمن،واقعا خوشحالم که به فعالیتت در اینجا ادامه دادی! ;)

فکر کنم این دومین بار بود که تو میخواستی یک مطلبی رو بذاری و من پیش دستی کردم.بار اول هم توی اون سایت دیگه بود.ولی باور کن عمدی در کار نیست! :D

توی 6 هم از این نویسنده استفاده نکردن.چون یکی رو میخواستن که براشون داستان تجاری و فن پسند بنویسه.آرتیست بازی و عشق و عاشقی و رویارویی دو قهرمان خوشتیپ و از این چیزها.منم جای کپکام بودم،همون بنده ی خدا رو واسه ی نوشتن داستان 6 میاوردم.ماشالا خوب کارش رو بلده.همینجوری پیش بره،تا چند سال آینده لیون و ایدا صاحب یک مثنوی عاشقانه میشن.ابهامات داستان هم به جای اینکه رفع بشن بیشتر میشن.از همینجا بهش خدا قوت میگم.واقعا داستان سری فقط تو رو کم داشت.تا حالا کجا بودی؟دو سال دیگه این بنده ی خدا همینجوری مصمم و با همین پشتکار پیش بره،کلا کار تمومه.گرچه همین الآنش هم زیاد توفیقی نمیکنه.خدا 7 و این انیمیشن جدید رو رحم کنه.اگه باز داده باشن دست ایشون که دیگه تکلیف معلومه و نیازی به دو سال صبر کردن هم نیست!

دقیقا نقطه ی مقابل ایشون،نویسنده ای که عرض کردم هست.کسی که نه تنها خودش همیشه داستان های مهم و ریشه ای مینویسه،بلکه حتی به داستانهای کاملا جدید و مستقل هم هویت و ریشه میده.نمونه ی بارزش همین 4 که سناریوی ایدا کلا اهمیتش رو از این رو به اون رو کرد.کلا همون اولی که سناریوی ایدا برای نسخه ی PS2 بازی اومد و در اون شاهد حضور مستقیم وسکر و پرداختن به اهداف و آرمان هاش (اونم با اون دیالوگ های شاهکار) بودیم،کاملا مشخص بود که طرز فکر و نگرش دیگری در پشت این سناریو پنهان شده.طرز فکری جدای از طرز فکر نویسنده ی اصلی بازی.حالا که درک میکنم چرا.یا عملیات : جاوییر که اومد توش از پتانسیل های استیو استفاده کرد.بیشتر از اون هم دیگه توی اون سناریوی کوتاه و فرعی امکان پذیر نبود.ولی به هر حال تمام تلاشش رو میکنه تا هر داستانی رو تا جایی که راه داره،به ریشه ها و گذشته ی سری ربط بده.خب 5 هم که دیگه اوجش بود و خط به خط داستان رو با ظرافت خاصی،به ریشه ها و مسائل بنیادی داستان ربط داده بود.در واقع قطعا باید 5 رو شاهکار این نویسنده ی توانا و ریزبین نامید.نسخه ای که ایشون تمام توان و خلاقیتش رو در اون جمع کرد تا بتونه پایانی درخور و کاملا ریشه ای،برای خط اصلی داستان این سری بسازه.نتیجه اش رو هم دیدیم و شاهد داستانی بودیم که از لحاظ عظمت و مطرح کردن نکات مهم داستانی،با کل سری برابری میکرد!
 
آخرین ویرایش:
سلام
منظور بدی ندارم آقای ناظم اما یکم رفتار تندی دارید
نیما جان حرف بدى نزدن و بحثى هم انجام ندادن که شما اینطور جبهه میگیرید
خواستم تو بحث داخل تاپیک شرکت کنم اما با دیدن این وضع منصرف شدم
فکر نکنم اینجا به نظرم احترام بذارن
سلام دریا جان خوش اومدی :)

دقیقا احد جان.مشکل منم دقیقا همینه.دو هفته ی پیش که مشهد بودی هم مفصلا دربارش صحبت کردیم!

اینجا من وقتی یکی از دوستانم رو به تاپیک دعوت میکنم و فقط بهش خوشامد میگم،میگن میخوای یارکشی کنی.وقتی دارم با دلیل و استدلال بحث میکنم،میگن میخوای دعوا راه بندازی.وقتی یک کلام حرف میزنم،میگم داری از خودت تعریف میکنی.به خاطر همین حرفها هم بود که من و دوستام کلا مدت زیادی توی تاپیک پست نمیذاشتیم.اونوقت بعد چند وقت هم که اومدم و تازه بحثی رو هم شروع نکردم و صرفا به دوستم خوشامد گفتم،بلافاصله اومدن همون بحث های قدیمی رو شروع کردن و فکر کردن که مثلا دوستم رو به عنوان وکیل مدافع آوردم.بعد جالبه که میگن من بحث رو شروع میکنم.باز جالبتر از اون اینکه خودشون هم میان پستت رو لایک میکنن.در حالیکه اصلا خودشون این بحث باند بازی و.....رو شروع کردن و باعث شدن که من و دوستام جواب بدیم.وگرنه من صرفا به دوستم خوشامد گفتم.اونم بعد این همه مدت که کلا پست نمیذاشتم.هر کسی که این چند پست اخیر رو بخونه،خودش کاملا متوجه میشه!

یک کلمه از چیزایی که توی پستام مینویسم و توضیحاتی که در مورد این مسائل میدم هم براشون مهم نیست.صرفا دنبال این هستن که یک نفر بیاد یک چیزی بنویسه که بشه ازش بر علیه من استفاده کرد یا خود من یک چیزی بنویسم که بتونند هزار جور تخیلات رو از توش دربیارن.یعنی من یک سلام و علیک ساده هم که با کسی بکنم،از توش هزار جور توطئه و نقشه درمیاد.بعد یک نفر که میاد صراحتا میگه اینجا هیچکس به اندازه ی من حالیش نیست و شماها نمیفهمین و رسما مقالات بقیه رو کپی میکنه،کاملا با صلح و صفا و مثل یک کاربر خیلی محترم و منطقی باهش برخورد میشه.جالبه که حتی با خودشون نمیگن اصلا از وقتی که ایشون اومده،این بحث ها و جنجال ها توی تاپیک راه افتاده.وگرنه نیما که از ابتدای تاسیس تاپیک بوده و هیچوقت هم هیچکدوم از این مسائل پیش نیومده بوده!
آروم باش حالا کافیه بیا یه بحث زییا کنیم :D

خب بچه ها،مسئله ی جدید و جالبی به ذهنم رسید که هم گفتنش خالی از لطف نیست و هممیتونه تاپیک رو از این بحث های حاشیه ای خارج کنه.امیدوارم برای شما هم جالب باشه.بحث من در مورد دومطلب هست.یکی رزیدنت اویل : اوتبریک و دیگری در مورد یکی از نویسنده های سری که جالبه بدونید هر دومطلب باهم مرتبط هستند.حتما میپرسید چطوری؟عرض میکنم خدمتتون!

من در حال حاضر دارم بعد از مدتها،مجددا اوتبریک 1 و 2 رو بازی میکنم.از قدیم به نظرم،اوتبریک ها چیزی فراتر از دو عنوان فرعی بودند.چون دارن مسائل گفته نشده ی واقعه ی راکون سیتی رو مطرح می کنند و در خیلی از بخشها هم با خط اصلی داستان تداخل دارند.این مطلب رو تا همینجا به خاطر داشته باشید.....

دو هفته ی پیش که دوست خوبم احد عزیز اومده بود مشهد و بعد از تقریبا دو سال مجددا باهم ملاقات داشتیم،در مورد نویسنده ی 5 باهم بحثی داشتیم.نویسنده ای که بدون شک بهترین و حرفه ای ترین نویسنده ی سری هست.کسی که خط اصلی داستان سری رو در 5،به زیباترین شکل ممکن تمام کرد.کسی که حتی مسائل جدید داستان 5 رو هم تماما به ریشه های سری ربط داده بود.اوروبوروسی که به وسیله ی ویروس پروجنیتور ساخته شده بود و حاصل تمام تفکرات و آرمان های اسپنسر بود.اکسلایی که خاندانش حتی قبل از اسپنسر به قدرت های موجود در گل های (نردبانی به خورشید) پی برده بودند و خود اسپنسر هم تمام تفکراتش رو از اونها داشت.کیجوجویی که سالها پیش،اسپنسر،آشفورد و مارکوس همه چیز رو از اونجا شروع کرده بودند.ترایسلی که دقیقا در نخستین شعبه ی آمبرلا در آفریقا تاسیس شد و در واقع،حالت احیا شده ی آمبرلا بود.وسکری که در 5 به اوج خودش رسید،با اون شخصیت پردازی و دیالوگ های شاهکار،پادتن های باقی مانده در بدن جیل از زمان راکون سیتی و دهها مسئله ی مهم و ریشه ای دیگه که نشان از درک کامل و درست نویسنده از داستان سری داره!


جالبه که بدونید نویسنده ی دو نسخه ی کراناکولز هم همین شخص بوده.یعنی ایشون نه تنها یکبار در این دونسخه کل داستان سری رو بازنویسی کردند،بلکه در نسخه ی UC کلی مسائل جدید و مهم دیگه رو هم به داستان اصلی سری اضافه کردند که عمدتا در مورد اقدامات پشت پرده ی وسکر و سایر مسائل ناگفته ی ریشه های داستان بود.ایشون اومد توی UC کل خط اصلی داستان و ناگفته های اون رو جمع کرد و بعدش در 5 به کاملترین و زیباترین شکل ممکن،به اون خاتمه داد.حتما تعجب میکنید اگه بشنوید که سناریوی ایدا در 4 هم توسط ایشون نوشته و به بازی اضافه شده.یعنی حتی تنها بخش داستان 4 که وسکر مستقیما در اون حضور داشت و خیلی بیشتر از سناریوی اصلی به مسائل مربوط به گذشته سری میپرداخت هم توسط ایشون نوشته شده بوده.به عبارت دیگه ایشون به حدی حرفه ای هستند و عمق داستان رو درک می کنند که حتی داستان های جدید رو هم به ریشه ها و گذشته ی سری ربط میدن.چه برسه به داستانی مثل 5 که به خودی خود،برای پرداختن به گذشته ی سری و پایان دادن به خط اصلی داستان ساخته شد!

من شرط میبندم اگه داستان 6 رو هم به ایشون میسپردن،شاهد یک داستان فوق العاده اصولی و ریشه ای دیگه و یک ادامه ی درخور برای داستان 5 بودیم.من مطمئنم که اگه ادامه ی سری بعد از 5 به ایشون سپرده میشد،الآن همه یا اکثر ابهامات مهم داستان برطرف شده بودند.اگه ایشون عهده دار نوشتن داستان 6 میشد،قطعا نه تنها به ابهامات مربوط به سازمان و ایدا و......میپرداخت،بلکه در اون خبری از موجود زائد و مضحکی مثل جیک یا به فنا رفتن پتانسیل های شخصیت بزرگی مثل شری نبود.حتی اگه حداقل داستان رولیشنز 2 رو هم به ایشون میسپردن،قطعا شاهد یک داستان بسیار غنی تر و پیچیده تر و 100 البته حضور استیو میبودیم.ایشون به قدری از اهمیت و پتانسیل های کاراکتر استیو آگاه بودنه که حتی توی سناریوی کوتاه و فرعی عملیات : جاوییر هم از مسئله ی خون استیو و ویروس داخلش استفاده کرد.پس قطعا اگه مجال بیشتری می یافت و داستان 6 یا رولیشنز 2 بهش سپرده میشد،قطعا شاهد ادامه ای بی نظیر بر داستان سازمان،ایدا،استیو و.....بودیم!

جالبه که بدونید حتی ماجرای پروژه ی (بچه های وسکر) و کاراکتر الکس وسکر در 5 هم توسط این شخص خلق شدند.ولی حیف که توسط خودش ادامه داده نشد.وگرنه شاهد چه داستان های بزرگ و شاهکاری که نبودیم.فکر میکنم همین مقدار توضیح،برای پی بردن به عمق درک و توانایی ایشون کفایت میکنه.بعد جالبه که بدونید نویسنده ی 6 به جر 6،فقط داستان دمنیشن رو نوشته بوده که باز اون هم مثل 6 فقط به مسائل رمانتیک و بی اهمیت بین لیون و ایدا پرداخته بود.کلا ایشون معلوم الحال هستند و میزان درک و اطلاعاتشون از داستان سری کاملا مشخصه.نویسنده ی 5 وقتی هم که میخواد توی UC و 4 به ایدا بپردازه،میاد روی مسائل مهم اون و روابطش با وسکر دست میذاره.اونوقت ایشون نقش ایدا رو خلاصه شده در آرتیست بازی و روابط هندی با لیون میدونه!

و اما مسئله ی اصلی که تمام اینها مقدمه ای برای اون بود.....هیچ میدونستید که به جز رزیدنت اویل 5،رزیدنت اویل 4 (سناریوی ایدا)،UC و دارک ساید،نویسنده ی دو نسخه ی اوتبریک هم ایشون بودند؟حتی اگه دقت کرده باشید،خیلی از مسائل 5 هم از اوتبریک الهام گرفته شده بودند.مثل خود اوروبوروس که عینا با عنوان مرد زالو نما در اوتبریک 1 وجود داشت و هرچیزی که در اطرافش بود رو جذب میکرد.(البته فقط از نظر شباهت ظاهری منظورمه.وگرنه از لحاظ ماهیت کلا با اون فرق داره.) حتی نقطه ضعف مرد زالو نما هم دقیقا مثل اوروبوروس حرارت بود.یا مثلا مرد تبرد بدست در اوتبریک 2 که اتفاقا صورتش هم پوشیده بود.جالبه که بدونید در نسخه ی بتای 5،باس مرحله ی اول بازی عینا شبیه به مرد تبر بدست در اوتبریک بود و بعدا در نسخه ی نهایی بازی کمی تغییر کرد.حتی منوی تجهیزات 5 هم از اوتبریک الهام گرفته شده بود و تنها نسخه ای بعد از اوتبریک بود که موقع تعویض اسلحه ها بازی متوقف نمیشد!

حتی من خیلی وقت پیش خونده بودم که در ابتدا قرار نبوده 5 پایان خط اصلی داستان باشه و کاندیدهای شخصیت اصلی اون کوین ریمن و دیوید کینگ از اوتبریک بودند.من اون زمان این مطلب رو زیاد جدی نگرفتم.ولی حالا که فهمیدم نویسنده ی 5 همون نویسنده ی اوتبریک بوده،مطمئن شدم که این قضیه صحت داشته.مهمتر از همه ی اینها،بسیاری از وقایع رخ داده در UC ریشه در اوتبریک ها دارند.مثلا فاضلابی که ایدا برای فرار از راکون سیتی طی میکنه و هتل سیب که واردش میشه،دقیقا جزو لوکیشن های اوتبریک بودند یا حتی تایرنت –TP00400 که ایدا نابودش میکنه،هم در واقع همون تایرنتی بود که پیش تر توسط کاراکترهای اوتبریک مغلوب شده بود.به عبارت دیگه شاید اوتبریک ها از نظر کپکام جزو سری اصلی محسوب نشن،ولی بدون شک از دید نویسنده ی بازی جزو سری اصلی (یا حداقل مکمل اون) محسوب میشن و نویسنده روی داستان اونها حساب اساسی باز کرده بوده.من که شخصا هر کاری که این نویسنده ی بزرگ انجام بده رو بهش ایمان دارم و مطمئنم که حتی در پس یک اتفاق بسیار کوچیک یا یک دیالوگ ساده اش هم دلیلی نهفته است.این چیزیه که در 5 و UC و حتی سناریوی ایدا در 4،به وضوح بهم ثابت شد و فهمیدم که این شخص،فقط با اصل و ریشه های داستان سری کار داره!

امیدوارم این مطالب براتون مفید واقع شده باشه بوده و ازش لذت برده باشید!
گرچند حرفای خوبی بود و هیچ وقت بهش توجه نکرده بودم ولی واقعا چیزی در این مورد ندارم که بگم :D

ممنون از لطفت،دریا جان.تو همیشه از کسانی بودی که به من لطف داشتی و داری.در ضمن،واقعا خوشحالم که به فعالیتت در اینجا ادامه دادی! ;)

فکر کنم این دومین بار بود که تو میخواستی یک مطلبی رو بذاری و من پیش دستی کردم.بار اول هم توی اون سایت دیگه بود.ولی باور کن عمدی در کار نیست! :D

توی 6 هم از این نویسنده استفاده نکردن.چون یکی رو میخواستن که براشون داستان تجاری و فن پسند بنویسه.آرتیست بازی و عشق و عاشقی و رویارویی دو قهرمان خوشتیپ و از این چیزها.منم جای کپکام بودم،همون بنده ی خدا رو واسه ی نوشتن داستان 6 میاوردم.ماشالا خوب کارش رو بلده.همینجوری پیش بره،تا چند سال آینده لیون و ایدا صاحب یک مثنوی عاشقانه میشن.ابهامات داستان هم به جای اینکه رفع بشن بیشتر میشن.از همینجا بهش خدا قوت میگم.واقعا داستان سری فقط تو رو کم داشت.تا حالا کجا بودی؟دو سال دیگه این بنده ی خدا همینجوری مصمم و با همین پشتکار پیش بره،کلا کار تمومه.گرچه همین الآنش هم زیاد توفیقی نمیکنه.خدا 7 و این انیمیشن جدید رو رحم کنه.اگه باز داده باشن دست ایشون که دیگه تکلیف معلومه و نیازی به دو سال صبر کردن هم نیست!

دقیقا نقطه ی مقابل ایشون،نویسنده ای که عرض کردم هست.کسی که نه تنها خودش همیشه داستان های مهم و ریشه ای مینویسه،بلکه حتی به داستانهای کاملا جدید و مستقل هم هویت و ریشه میده.نمونه ی بارزش همین 4 که سناریوی ایدا کلا اهمیتش رو از این رو به اون رو کرد.کلا همون اولی که سناریوی ایدا برای نسخه ی PS2 بازی اومد و در اون شاهد حضور مستقیم وسکر و پرداختن به اهداف و آرمان هاش (اونم با اون دیالوگ های شاهکار) بودیم،کاملا مشخص بود که طرز فکر و نگرش دیگری در پشت این سناریو پنهان شده.طرز فکری جدای از طرز فکر نویسنده ی اصلی بازی.حالا که درک میکنم چرا.یا عملیات : جاوییر که اومد توش از پتانسیل های استیو استفاده کرد.بیشتر از اون هم دیگه توی اون سناریوی کوتاه و فرعی امکان پذیر نبود.ولی به هر حال تمام تلاشش رو میکنه تا هر داستانی رو تا جایی که راه داره،به ریشه ها و گذشته ی سری ربط بده.خب 5 هم که دیگه اوجش بود و خط به خط داستان رو با ظرافت خاصی،به ریشه ها و مسائل بنیادی داستان ربط داده بود.در واقع قطعا باید 5 رو شاهکار این نویسنده ی توانا و ریزبین نامید.نسخه ای که ایشون تمام توان و خلاقیتش رو در اون جمع کرد تا بتونه پایانی درخور و کاملا ریشه ای،برای خط اصلی داستان این سری بسازه.نتیجه اش رو هم دیدیم و شاهد داستانی بودیم که از لحاظ عظمت و مطرح کردن نکات مهم داستانی،با کل سری برابری میکرد!
درمورد 6 و آینده ی سری کاملا باهات موافقم
وقتی طرفدارایی هستن که می گن " رزیدنت یعنی لئون " یا " لئون نباشه بازی نمی کنم " کپکام واقعا به این بنده خدا نیاز داره که یه سوپر من از لئون و یه اسپایدر وومن جذاب و خوشگل از ایدا و یه لیلی و مجنون از عشقشون بسازه !!
قسم می خورم هیچ راهی بهتر از حذف لئون از داستان نیست :D قطعا تا ایشون باشن همچین نویسنده های خوبی داستانو به دست نمی گیرن !!
ولی تصورات من از آینده ی سری می دونین چیه ؟؟ لئون در سن 100 سالگی با یه عصا دنبال ایدا که کمرش کاملا خم شده و به زور راه می ره میاد و می گه ایدا صبر کن !!!!!!!!!!!
 
سلام دریا جان خوش اومدی :)


آروم باش حالا کافیه بیا یه بحث زییا کنیم :D


گرچند حرفای خوبی بود و هیچ وقت بهش توجه نکرده بودم ولی واقعا چیزی در این مورد ندارم که بگم :D


درمورد 6 و آینده ی سری کاملا باهات موافقم
وقتی طرفدارایی هستن که می گن " رزیدنت یعنی لئون " یا " لئون نباشه بازی نمی کنم " کپکام واقعا به این بنده خدا نیاز داره که یه سوپر من از لئون و یه اسپایدر وومن جذاب و خوشگل از ایدا و یه لیلی و مجنون از عشقشون بسازه !!
قسم می خورم هیچ راهی بهتر از حذف لئون از داستان نیست :D قطعا تا ایشون باشن همچین نویسنده های خوبی داستانو به دست نمی گیرن !!
ولی تصورات من از آینده ی سری می دونین چیه ؟؟ لئون در سن 100 سالگی با یه عصا دنبال ایدا که کمرش کاملا خم شده و به زور راه می ره میاد و می گه ایدا صبر کن !!!!!!!!!!!
اقا منم به کپکام میخوام بگم ایدا نباشه بازی نمیکنم 8->:D
کلا چند وقتیه بد معتاد رزیدنت ایول شدم موندم 6 رو بگیرم :-??
 
اقا نیما این این صحبتی که کردی خیلی جالب بود .باید بگم همین موارد اون موقعه باعث شد که ما تا اویل 5دیدیم خورد تو حالمون که 5اومده از اوت بریک ها استفاده کرده و خودش چیزه جدیدی نداره(بجز بخش داستانی) و بخوبی اوت بریک هم نیست. فقد نمیدونستم که نویسندش مال اوتبریک ها بوده
 
  • Like
Reactions: Nima Redfield
سلام دریا جان خوش اومدی :)


آروم باش حالا کافیه بیا یه بحث زییا کنیم :D


گرچند حرفای خوبی بود و هیچ وقت بهش توجه نکرده بودم ولی واقعا چیزی در این مورد ندارم که بگم :D


درمورد 6 و آینده ی سری کاملا باهات موافقم
وقتی طرفدارایی هستن که می گن " رزیدنت یعنی لئون " یا " لئون نباشه بازی نمی کنم " کپکام واقعا به این بنده خدا نیاز داره که یه سوپر من از لئون و یه اسپایدر وومن جذاب و خوشگل از ایدا و یه لیلی و مجنون از عشقشون بسازه !!
قسم می خورم هیچ راهی بهتر از حذف لئون از داستان نیست :D قطعا تا ایشون باشن همچین نویسنده های خوبی داستانو به دست نمی گیرن !!
ولی تصورات من از آینده ی سری می دونین چیه ؟؟ لئون در سن 100 سالگی با یه عصا دنبال ایدا که کمرش کاملا خم شده و به زور راه می ره میاد و می گه ایدا صبر کن !!!!!!!!!!!

شکیا جان،هیچ حرفی نمیمونه.در مورد لیون و آینده ی سری هم بهترین توصیفات ممکن رو کردی.چون این طرفدارایی که گفتی بی نهایت تعدادشون بیشتره.نمونه ی بارزش هم اون یکی سایت.یارو از کل سری،فقط مجذوب و تیپ و قیافه و آرتیست بازی و روابط عاشقانه ی لیون و ایدا شده و صرفا به خاطر اونها بازی میکنه.دمنیشن و 6 و احتمالا این انیمیشن جدید هم دلیل خوبی برای نشون دادن اینه که این افراد اولویت کپکام هستند!
 
  • Like
Reactions: Rem
اقا نیما این این صحبتی که کردی خیلی جالب بود .باید بگم همین موارد اون موقعه باعث شد که ما تا اویل 5دیدیم خورد تو حالمون که 5اومده از اوت بریک ها استفاده کرده و خودش چیزه جدیدی نداره(بجز بخش داستانی) و بخوبی اوت بریک هم نیست. فقد نمیدونستم که نویسندش مال اوتبریک ها بوده

کاملا درست میگی.اوتبریک ها از نظر گیم پلی و طراحی مراحل نه تنها از 5،بلکه به نظر من از هیچکدوم از نسخه های اصلی کم ندارن و اگه بالاتر نباشن پایین تر هم نیستن.در مورد 5 هم کاملا باهت موافقم.یک گیم پلی تقلیدی (ترکیب 4 و اوتبریک) و نسبتا ضعیف با یک داستان شاهکار و تماما ریشه ای که خب دلیلش رو هم در دو پست قبلی کامل توضیح دادم!
 
  • Like
Reactions: Rem and gamer1998y
اقا منم به کپکام میخوام بگم ایدا نباشه بازی نمیکنم 8->:D
کلا چند وقتیه بد معتاد رزیدنت ایول شدم موندم 6 رو بگیرم :-??

واسه تروفیهاش هم که شده بگیر :دی به نظرم باید تموم رزیدنت ها رو بازی کرد. حالا چه خوب چه بد. الان هم که میبینم در حال بازی کردن زیرو هستی :دی
 
  • Like
Reactions: ULTIMATE TEAM

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or