اولی که اهمیت نداره چون هیرو هیچوقت داستان رو نمیسازه. دومی هم بازم اهمیت نداره چون پرونده-ش بسته شده رفته.ببینید رزیدنت اویل کلا بر مبنای دو چیز ساخته شده یک دوری کلیر و کریس و دو آمبرلا و در دو شماره قبلی هیچ اشاره به این دو نبود،
نبودشینجی میکامی علت اصلی نابودی این بازیه.
Sent from my GT-P5200 using Tapatalk
ریبوت خوبه ولی ما الان فرض رو بر این میگیریم که شماره 7 داره ساخته میشه نه ریبوت.سلامی دوباره بر اساتید عزیز:bighug: سال نوی همگی مبارک..
منم عادت کردم برم 5 سال بعد بیام!
در مورد این سوال که کجای بازی نیاز به شفاف سازی داره..به نظرم مهمترینش مشخص شدن سازمانی که ایدا توش فعالیت میکنه..بعد از اون سرنوشت کلیر و یا بری..یا حتی ماجرای به وجود اومدن فاجعه ای به نام بچه دار شدن وسکر..!:d
ولی گذشته ازینا..چیزی که من خیلی دوست دارم اتفاق بیفته یک ریبوت هست..بازی الان خیلی شلوغ و عادی شده برای کاراکترها..یعنی BOW ها به یک امر پیش و پا افتاده و فاقد ترس تبدیل شدن در داستان..انگار یه جور حیوون وحشین..! و سازمانی هست که در سطح جهانی با پیدایششون مبارزه میکنه و کریس توش کار میکنه..! قضیم که جهانی شده و پای چینم به لطف کپکام بهش باز شد..!
میدونید؟؟ اینجوری اصلا به درد نمیخوره.!
باید دوباره اون تازگی..بهت..خوف..ترس به داستان و فضای بازی برگرده...
مثلا اینجوری شروع بشه:
45 سال بعد..! کاراکترها همه از دم فوت شدن..(یاد همشون گرامی)..جهان از BOW پاک شده و سازمانهای مربوطه هم منحل شدن..خلاصه به خیر و خوشی روزگار میگذره..
پسرکی بازیگوش با ته مونده قوطی آب پرتقالش داره از کنار خیابون میره..یک ماشین پخش کالا با سرعت از کنارش رد میشه و یک قوطی اسپری ازش میفته زمین..پسره میره جلو برش میداره میبینه کف ریشه..! از سر کنجکاوی یخورده اسپریو فشار میده و کمی کف ازش میاد بیرون..در همین لحظه دوستش که میخواد غافلگیرش کنه .. از پشت سرش فریاد میزنه : تامی!
تامی که ترسیده اسپری کف ریش و آب پرتقال همزمان از دستش میفته تو جوب.! اون دوتا بچه که میرن دنبال بازیشون ..ولی....! غافل از این که ترکیب مرگبار این دو آیتم تا ساعاتی دیگه یک راکون سیتیه دیگه تحویلمون میده...! و ادامه ماجرا...
بچه ها نظرتونو راجع به این شروع طوفانی بگید..اگه خوبه بفرستم برای کپکام.
بچه ها نظرتونو راجع به این شروع طوفانی بگید..اگه خوبه بفرستم برای کپکام.
سلامی دوباره بر اساتید عزیز:bighug: سال نوی همگی مبارک..
منم عادت کردم برم 5 سال بعد بیام!
در مورد این سوال که کجای بازی نیاز به شفاف سازی داره..به نظرم مهمترینش مشخص شدن سازمانی که ایدا توش فعالیت میکنه..بعد از اون سرنوشت کلیر و یا بری..یا حتی ماجرای به وجود اومدن فاجعه ای به نام بچه دار شدن وسکر..!:d
ولی گذشته ازینا..چیزی که من خیلی دوست دارم اتفاق بیفته یک ریبوت هست..بازی الان خیلی شلوغ و عادی شده برای کاراکترها..یعنی BOW ها به یک امر پیش و پا افتاده و فاقد ترس تبدیل شدن در داستان..انگار یه جور حیوون وحشین..! و سازمانی هست که در سطح جهانی با پیدایششون مبارزه میکنه و کریس توش کار میکنه..! قضیم که جهانی شده و پای چینم به لطف کپکام بهش باز شد..!
میدونید؟؟ اینجوری اصلا به درد نمیخوره.!
باید دوباره اون تازگی..بهت..خوف..ترس به داستان و فضای بازی برگرده...
مثلا اینجوری شروع بشه:
45 سال بعد..! کاراکترها همه از دم فوت شدن..(یاد همشون گرامی)..جهان از BOW پاک شده و سازمانهای مربوطه هم منحل شدن..خلاصه به خیر و خوشی روزگار میگذره..
پسرکی بازیگوش با ته مونده قوطی آب پرتقالش داره از کنار خیابون میره..یک ماشین پخش کالا با سرعت از کنارش رد میشه و یک قوطی اسپری ازش میفته زمین..پسره میره جلو برش میداره میبینه کف ریشه..! از سر کنجکاوی یخورده اسپریو فشار میده و کمی کف ازش میاد بیرون..در همین لحظه دوستش که میخواد غافلگیرش کنه .. از پشت سرش فریاد میزنه : تامی!
تامی که ترسیده اسپری کف ریش و آب پرتقال همزمان از دستش میفته تو جوب.! اون دوتا بچه که میرن دنبال بازیشون ..ولی....! غافل از این که ترکیب مرگبار این دو آیتم تا ساعاتی دیگه یک راکون سیتیه دیگه تحویلمون میده...! و ادامه ماجرا...
بچه ها نظرتونو راجع به این شروع طوفانی بگید..اگه خوبه بفرستم برای کپکام.
سلامی دوباره بر اساتید عزیز:bighug: سال نوی همگی مبارک..
منم عادت کردم برم 5 سال بعد بیام!
در مورد این سوال که کجای بازی نیاز به شفاف سازی داره..به نظرم مهمترینش مشخص شدن سازمانی که ایدا توش فعالیت میکنه..بعد از اون سرنوشت کلیر و یا بری..یا حتی ماجرای به وجود اومدن فاجعه ای به نام بچه دار شدن وسکر..!:d
ولی گذشته ازینا..چیزی که من خیلی دوست دارم اتفاق بیفته یک ریبوت هست..بازی الان خیلی شلوغ و عادی شده برای کاراکترها..یعنی BOW ها به یک امر پیش و پا افتاده و فاقد ترس تبدیل شدن در داستان..انگار یه جور حیوون وحشین..! و سازمانی هست که در سطح جهانی با پیدایششون مبارزه میکنه و کریس توش کار میکنه..! قضیم که جهانی شده و پای چینم به لطف کپکام بهش باز شد..!
میدونید؟؟ اینجوری اصلا به درد نمیخوره.!
باید دوباره اون تازگی..بهت..خوف..ترس به داستان و فضای بازی برگرده...
مثلا اینجوری شروع بشه:
45 سال بعد..! کاراکترها همه از دم فوت شدن..(یاد همشون گرامی)..جهان از BOW پاک شده و سازمانهای مربوطه هم منحل شدن..خلاصه به خیر و خوشی روزگار میگذره..
پسرکی بازیگوش با ته مونده قوطی آب پرتقالش داره از کنار خیابون میره..یک ماشین پخش کالا با سرعت از کنارش رد میشه و یک قوطی اسپری ازش میفته زمین..پسره میره جلو برش میداره میبینه کف ریشه..! از سر کنجکاوی یخورده اسپریو فشار میده و کمی کف ازش میاد بیرون..در همین لحظه دوستش که میخواد غافلگیرش کنه .. از پشت سرش فریاد میزنه : تامی!
تامی که ترسیده اسپری کف ریش و آب پرتقال همزمان از دستش میفته تو جوب.! اون دوتا بچه که میرن دنبال بازیشون ..ولی....! غافل از این که ترکیب مرگبار این دو آیتم تا ساعاتی دیگه یک راکون سیتیه دیگه تحویلمون میده...! و ادامه ماجرا...
بچه ها نظرتونو راجع به این شروع طوفانی بگید..اگه خوبه بفرستم برای کپکام.
اولی که اهمیت نداره چون هیرو هیچوقت داستان رو نمیسازه. دومی هم بازم اهمیت نداره چون پرونده-ش بسته شده رفته
ولی من زیاد امیدوارم نیستم استیو زنده باشه.اون حرف وسکر هم یجور متلک بود که به کریس و کلر انداخت!کلیر هم درسته که خودش نکته ی مبهمی ندارهََ،ولی سرنوشت مبهم استیو و رابطه ی اون با کلیر باعث میشه که حضور کلیر در نسخه های بعدی ضروری بشه.همونطور که لیون هم خودش هیچ داستان ناتمومی نداره و این ایداست که باعث ادامه دار شدن نقش لیون در داستان میشه.مگه اینکه استیو رو بدون کلیر بیارن که واقعا مسخره است.همونطور که توی 6 هم شری رو بدون کلیر آوردن و فقط توی چند تا فایل،به رابطشون اشاره کردن.در کل من بعد از سازمان،سرنوشت استیو رو در اولویت قرار میدم.
بله ماهیت کار را خراب کرده کاپکوم و متاسفانه این بازی با این پتانسیل بالایی که داره کم کم دارن تبديلش میکنن به گیم زامبي بکشا برو جلو با چند تا باس آبکیبه نظر من الآن ماهیت سازمان و سرنوشت در اولویته که کپکام کلا فراموشش کرده.خیلی مسخره است که توی 6 ایدا بود،ولی هیچ اسمی از سازمان برده نشد.کلا ایدا بدون سازمان،از لحاظ داستانی هیچ ارزشی نداره!
کلیر هم درسته که خودش نکته ی مبهمی ندارهََ،ولی سرنوشت مبهم استیو و رابطه ی اون با کلیر باعث میشه که حضور کلیر در نسخه های بعدی ضروری بشه.همونطور که لیون هم خودش هیچ داستان ناتمومی نداره و این ایداست که باعث ادامه دار شدن نقش لیون در داستان میشه.مگه اینکه استیو رو بدون کلیر بیارن که واقعا مسخره است.همونطور که توی 6 هم شری رو بدون کلیر آوردن و فقط توی چند تا فایل،به رابطشون اشاره کردن.در کل من بعد از سازمان،سرنوشت استیو رو در اولویت قرار میدم.
در ضمن،در مورد پست محمد هادی هم به یک نکته اشاره کنم و اونم اینه که داستان 4 اصلا درباره ی اشلی نبود.اصل ماجرا این بود که وسکر می خواست به نمونه ی انگل کنترل پلاگا دست پیدا کنه و برای اینکار هم از ایدا و کراوزر استفاده کرد.کراوزر هم برای جلب اعتماد سدلر مجبور شد که اشلی رو بدزده و تازه اونجا بود که لیون وارد ماجرا شد.در واقع اشلی فقط بهانه ای بود که لیون وارد ماجرا بشه و سدلر رو نابود کنه.به عبارت دیگه اصل ماجرا سر فرقه ی لوس آیلومینادوس و ماموریت ایدا بود و اشلی هم فقط یک واسطه بود!
استیو رو یادم رفته بود. ولی با این حال 2 حالت داره. یا اینکه زنده هست و میتونه داستانی رو شروع کنه یا اینکه وسکر زده سر به نیستش کرده و فقط ویروس رو ازش برداشته (که این احتمالش به نظر من بیشتره چون وسکر کسی رو که مثل خودش باشه قبول نداره)به نظر من الآن ماهیت سازمان و سرنوشت در اولویته که کپکام کلا فراموشش کرده.خیلی مسخره است که توی 6 ایدا بود،ولی هیچ اسمی از سازمان برده نشد.کلا ایدا بدون سازمان،از لحاظ داستانی هیچ ارزشی نداره!
کلیر هم درسته که خودش نکته ی مبهمی ندارهََ،ولی سرنوشت مبهم استیو و رابطه ی اون با کلیر باعث میشه که حضور کلیر در نسخه های بعدی ضروری بشه.همونطور که لیون هم خودش هیچ داستان ناتمومی نداره و این ایداست که باعث ادامه دار شدن نقش لیون در داستان میشه.مگه اینکه استیو رو بدون کلیر بیارن که واقعا مسخره است.همونطور که توی 6 هم شری رو بدون کلیر آوردن و فقط توی چند تا فایل،به رابطشون اشاره کردن.در کل من بعد از سازمان،سرنوشت استیو رو در اولویت قرار میدم.
در ضمن،در مورد پست محمد هادی هم به یک نکته اشاره کنم و اونم اینه که داستان 4 اصلا درباره ی اشلی نبود.اصل ماجرا این بود که وسکر می خواست به نمونه ی انگل کنترل پلاگا دست پیدا کنه و برای اینکار هم از ایدا و کراوزر استفاده کرد.کراوزر هم برای جلب اعتماد سدلر مجبور شد که اشلی رو بدزده و تازه اونجا بود که لیون وارد ماجرا شد.در واقع اشلی فقط بهانه ای بود که لیون وارد ماجرا بشه و سدلر رو نابود کنه.به عبارت دیگه اصل ماجرا سر فرقه ی لوس آیلومینادوس و ماموریت ایدا بود و اشلی هم فقط یک واسطه بود!
الان توی شماره اول و دوم میشه به من بگین کی داستان رو شروع کرده؟ کریس؟ جیل؟ لیون؟ کلیر؟اگه هیرو داستان رو نمیسازه پس کی میسازه؟ شما الان اویل رو اگه با هیروهاش نمیشناسی با چی میشناسی؟ فکر می کنی اگه یهو شماره بعد قهرمان بازی یه آدم تازه بود هیچ تاثیری نداره. از همون نسخه اول بر اساس هیرو بازی شکل گرفت. شماره اول که کریس ردفیلد برای آمبرلا کار می کرد که بعدا فهمید خود آمبرلا پشت پردس شماره بعد هم شماره خواهرش دنبال برادرش به شهر RC اومد. همه اینها پشت پرده هیروهاس. من مطمئن هستم اگه خود میکامی در کاپکم مونده بود شماره بعد رو روی کلر میساخت. دیگه اویل بعد اون یتیم شد.