بحث و تبادل نظر در مورد سری Resident Evil

باشه.در مورد ترایسل هم می ذارم.بابت نام کاربریت هم ممنون.من از ویروس جی خیلی خوشم میاد. همیشه دعا می کنم که اگه قراره یک روزی با یک ویروس بمیرم همین ویروس جی باشه.چون هم خیلی کلاس داره و مثل ویروس تی آبرو ریزی نیست و هم اینکه کلیر با این ویروس خیلی لجه.اینجوری ممکنه که به دست کلیر کشته بشم که واقعا افتخار بزرگیه!:d
راستی گفتی احد.ازش خبر داری؟من چند روزیه که هر چی بهش زنگ می زنم جواب نمی ده.کار مهمی هم باهاش دارم.
در ضمن من در مشهد زندگی می کنم نه تهران!ولی واقعا اگه رزیدنت اویل 6 در ایران باشه چی میشه!حتما میگن ژاپنی ها می خواستن ایرانی ها را وحشی و خون آشام جلوه بدن.همونطوری که وقتی که قرار شد رزیدنت اویل 5 در آفربقا باشه سیاهپوست ها اعتراض کردند.
 
سلام
اولا که بخاطر اهانت به وسکر از بنیان واساس خجالت بکشید اصلا دمش گرم که کلیر رو زد اونم چی مثل سگ!!!! می خواسته بهش سختی هایه دنیارو نشون بده دیدید که در دیجنریشن هم بسیار نجیب به کمک به کودکان می اندیشید راستی تو همون فیلم این زنه رفت ماشینو(لیموزین) بسازه یا بیار قشنگ فکر کنم یه نیم ساعتی گذشت برنگشت احتما دستی توی قضایا داشته!چی فکر می کنید؟؟

یعنی چی همش که کلیر نمیشه توی مات احساسات فمینیستی رو جا می اندازید
ببخشید لیان چی ؟ همش لیانو تحویل نمی گیرید همین کلیر و اون طرف هم ایدا آویزونشه این کریس هم باید دستی بالا بزنه دیگه 35 هم رد کرد
هستید اویل 6 رو خودمون بسازیم من در زمینه ی داستان شاید کمکی از دستم بر اومد ولی یک سناریوی جالب برای اویل 6 دارم که وسکرم توش هست تازه لباس مشکیشم دلیل دیگه داره!!!
البته فکر نکنم زیاد خوشتون بیاد آنچنالن هم کامل نیست .

راستی آقا نیما شما رنگ فونت هاتو موقع نوشتن عوض میکنی؟؟؟
خدا حافظ
یاعلی
 
ALBERT WESKER

کراش فکم افتاد رو زمین
وقتی با هزار بدبختی و زحمت تونستم بازی اویل 5 در سطح وترن رو تموم کنم یه پیغامی اومد فکم اومد پایین یه ده ثانیه ای دهنم باز مونده بود نوشته حالا میتونید سطح پروفشنال رو بازی کنید:-o:-o:-o
یعنی وترن سختترین حالتش نبود :-o حالا پروفشنال باید بازی کنم این چه جوریه اگه توی وترن65 بار باختم برای کشتن اون غول لعنتی حالا باید بی نهایت ببازم. صدهزار مرتبه به اویل 4 بابا پروفشنالش مثل اب خوردنه ولی این اویل 5 منو به شدت متعجب کردمن که پروفشنال رو بازی نمیکنم میدونم چی میشه تا سه چهار ماه طول میکشه تمومش کنم:-oمن دیگه نا امید شدم هرچی این مرسناریس رو بازی میکنم بیشتر ناامید میشم خیلی سخته مخصوصا قسمت معدن ادم بیچاره میشه همش اون حشره لعنتی میگیره میکشدمون یه بار با هزار بدبختی 35 هزار امتیاز گرفته بودم امیدوار شدم دیدم این حشره کوفتی باز اومد منو کشت.:(
 
کراش فکم افتاد رو زمین
وقتی با هزار بدبختی و زحمت تونستم بازی اویل 5 در سطح وترن رو تموم کنم یه پیغامی اومد فکم اومد پایین یه ده ثانیه ای دهنم باز مونده بود نوشته حالا میتونید سطح پروفشنال رو بازی کنید:-o:-o:-o
یعنی وترن سختترین حالتش نبود :-o حالا پروفشنال باید بازی کنم این چه جوریه اگه توی وترن65 بار باختم برای کشتن اون غول لعنتی حالا باید بی نهایت ببازم. صدهزار مرتبه به اویل 4 بابا پروفشنالش مثل اب خوردنه ولی این اویل 5 منو به شدت متعجب کردمن که پروفشنال رو بازی نمیکنم میدونم چی میشه تا سه چهار ماه طول میکشه تمومش کنم:-oمن دیگه نا امید شدم هرچی این مرسناریس رو بازی میکنم بیشتر ناامید میشم خیلی سخته مخصوصا قسمت معدن ادم بیچاره میشه همش اون حشره لعنتی میگیره میکشدمون یه بار با هزار بدبختی 35 هزار امتیاز گرفته بودم امیدوار شدم دیدم این حشره کوفتی باز اومد منو کشت.:(

سلام
باب من فکرکردم داری پرو میزنی ولی کجای کاری پرو از همه بیش تر حال میده خداوکیلی آدم حال میکنه مخصوصا اینکه با یه تیر می ری تو اون حالت نمی دونم چی چی تازه حتی اگه فلش هم بندازن از هلتت کم میشه
برای اون تیکه اگه شما همهی جاخال هارو بدی و نذاری اون آدما که اون بقلا میان با تیر و کمان بزننت میشه ردش کرد یکی از سنگ هاشم میشه با اون بشکه(ها) که اون جاست بزنی اون جایی که میره سنگ بندازه سنگو که اورد بالا یه بشکه هست اونو که بزنی از دستش می افته شما تو این مرحله چی گرفتی x,y,z??? من این قسمت رو s گرفتم تو همین پروفشنال
یه سوال دیگه شما احتمالا از ایزی شروع کردی یا نرمال خجالت بکش این کارا زیر 18 من همون اول رفتم وترن بعدشم پرو الان ببینی بازی 67 درصده چون حالشو نداشتم نرمال و ایزی رو برم چون اصلا حال نمیده

مرسناریس هم توی اون مرحله کریس رو بردار شاتگانش به درد میخوره یعنی فقط کریس بابت شاتگان شما اول یه خورده توی اون محوطه با شاتگان و حالا یه کمم کلت ملت رو میزنی بعد یه کم تیر بر می داری اگرم اسپری دیدی بردار می ری تو تونل فقط می گردی حالا خواستی چند نفرم بکش آر پی جی رو بر می داری میای بیرون(سعی کن گم نشی) راستی مین هم دیدی ور میداری بعد توی راه خرو جی از تونل به محوطه اصلی یه مین می ذاری یه کم جلوتر یه مین دیگه بعد دمه نردبون وای میستی یه آر پی جی توتونل می زنی(چون باید کلی آدم و حتی این عنکبوتا دنبالت باشن) ملتو میترکونی بعدشم توی همون محوطه یه آر پی جی هست ور می داری می ری بالا بالاترین نقطه توی راه مین میزاری حواست باشه که با یه نگاه دقیق دستت بیاد کدوم آیتم توی شماره چنده که با موجودیت(inventory) ور نری مین خیلی به درد می خوره توی راه بالا رفتن هم مین بذار حواست باشه اونا می پرن میان بالا یعنی یه جایی بذار مثلا داری می دویی وایسا مین بذار برو که برن روش توی راهم(همه ی راه معدن و...) شاتگان بگیر دستت و باهاش تیر بزن مثلا عنکبوت جلوته یه تیر بزن می شینه حالا خواستی برو نخواستی به اون یارو تیکه های کرمش دوتا تیر بزنی می میره برای مخلوط کردن گیاهم سه سوت یه کدوم رو روی اون یکی با موس درگ کن(بکش) که وقت نگیره
بگم با دیگران هم میشه ولی خب وقت و دقت بیشتری می طلبه فقط اینکه رد بشه برای بار اول کریس خوبه در ضمن دیگه کمکم باید 100-150هزارتارو بگیری راستی وقطی داری با کریس و شاتگان به دستش توی مرحله می چرخی و کلا سعی کن با شاتگان آدم بکشی که یه کمبو باشه بهت امتیاز بده حالا10-20-80 من کمبو تا فکر کنم چند بود خدایا 180-190-200-230 آره فکر کنم تا 230 تا گرفتم البته نه توی این مپ نه با کریس راستی no mercy میری دیگه چون دشمناش بیشتره من توی نومرسی رد کردم.

زیاد خودتو ازیت نکن چون هم اعصاب خودت بهم می ریزه ودر برخی مراحل(از خردی اعصاب) وقتی نی بازی اشکت در میاد(البته شاید در نیاد ولی یه بغضی گلوتو می گیره) روی کی برد می کوبی شاید به مانیتور هم آسیب برسه و در مرحله ی آخر که در مراحل قبل هم بوده به هفت جد دشمنانت تو بازی و سازندگان فهش و لعن می فرستی
در مورد اون اشک استثنا هم داره مثل من از بس توی بازی ها بختم ولی آخر رد کردما این حالت دیگه پیش نمیاد ولی هنوز داداشم توی pes2010 زیاد که می بازه اشکش در میاد:((
امید وارم موفق باشی

خدا حافظ
یا علی
دیروز پریروزم هر چی اومدم جواب بدم یا پی سی ترکید دیشبم که انگار سایت مشکل داشت(دیر وقت)
 
وسکر مردی که نمیمیرد

سلام دوستان عزیزم
کراش جان
اقا من دیگه خجالت میکشم اویل 5 بازی کنم بیشتر ازهمه لذت میبردم با اون تفنگ های دوربین دار کله بترکونم تا بازی حرفه ای انجام بدم فکر کنم انگشت های فوق سریعی داشته باشی گرفتن امتیاز اس کار هرکسی نیس من با دسته بازی میکنم ولی هرچی سریعتر بازی میکنم بازم میبینم سرعتم کمه دیگه همینه وقتی تو بازی های استراتژیک با دوربیندار راحتترم همین میشه سرعت پایین.
اقا نیما به صورت اجمالی داستان کد ورونیکا رو تعریف میکنی از کجا شروع میشه و چه جوری تموم میشه تو نبرد وسکر با الکسیا وسکر میکشدش یا نه اگه میشه خلاصه تعریف کنی . چون من با بازی اویل 4 توی متن بازی اویل قرار گرفتم و با کمو بیش داستان اشنا شدم بازی های قبل از این سری رو هم بازی نکردم کمی از گیم پلی اونا رو دیدم ولی اطلاعاتم کمه.
راستی احد اقا نمیاد دیگه؟
از وقتی اومدم چیزی ننوشته تو فروم :-?
 
بله کراش جان.من خودم رنگ رو عوض می کنم.شماها که انگار با آب دهن مرده می نویسید.در ضمن سعی کنیم که به نظرات هم احترام بذاریم.خوب یکی وسکر رو دوست داره و یکی کلیر رو دیگه.به علاوه اینکه کدوم شخصیت رو بیشتر دوست داریم مهم نیست.مهم اینه که همه ی اینها جزو رزیدنت اویل هستند.در ضمن به نظر من انتخاب اول و آخر کریس برای ازدواج جیل است.ولی با هم ازدواج نمی کنند.چون هدفشون براشون مهم تره و می توسن که رابطه ی زناشویی باعث اختلال در کارشون بشه.در ضمن اگه میخواستن ازدواج کنن،توی این 10 سال کرده بودند!

و اما داستان کد ورونیکا.البته کاملترش رو در اون تاریخچه تایپیدم.کد ورونیکا ادامه ی داستان رزیدنت اویل 2 و در واقع ادامه ی جستجوی کلیر برای پیدا کردن برادرش کریس است.ولی من در اینجا از خیلی قبل تر شروع می کنم تا خوب متوجه بشید.



در سال 1971 الکساندر آشفورد (پسر ادوارد آشغورد موسس شرکت آمبرلا) موفق می شه که در آزمایشگاه و در خارج از بدن مادر یک پسر و دختر دو قلو به نام آلفرد و الکسیا رو تولید کنه.هوش آلفرد معمولی بود.ولی الکسیا یک نابغه بود.به طوری که در سن 10 سالگی ازدانشگاه فارغ التحصیل می شه و سرمحقق شعبه ی کارآموز آمبرلا در جزیره ی راکفورت می شه.و در اونجاست که ویروس تی ورونیکا رو می سازه.وقتی که آلفرد و الکسیا در سن 12 سالگی از راز تولدشون آگاه می شن از پدرشون الکساندر انتقام می گیرند.بدین صورت که ویروس تی ورونیکا رو به اون تزریق می کنند.ولی پدرشون تبدیل به یک هیولای وحشتناک (به نام نوسفراتو) می شه.برای همین هم آلفرد و الکسیا دست و پاها و چشم هاش رو می بندن و اون رو در زیرزمینی در شعبه ی قطب جنوب آمبرلا مخفی می کنند.(که این هیولا 15 سال بعد توسط کلیر نابود میشه!دمش گرم.:d) بعد الکسیا عیب ویروس رو برطرف می کنه و اون رو به خودش تزریق می کنه و از برادرش می خواد تا اون رو به مدت 15 سال در آزمایشگاه به یک خواب مصنوعی فرو ببره تا قدرت های مافوق بشری ویروس آزاد بشن.(در شعبه ی قطب جنوب آمبرلا) بعد آلفرد الکی به همه میگه که الکسیا توی آزمایشگاه کشته شده.
15 سال بعد وقتی که کلیر و لیون از راکون سیتی فرار می کنن،کلیر،لیون و شری رو ترک می کنه تا برادرش کریس رو پیدا کنه.اون یک راست به پاریس میره.ولی پس از ورود به شعبه ی مرکزی آمبرلا در پاریس گارد امنیتی آمبرلا دنبالش میفته.کلیر هم مقاومت می کنه و تعداد بی شماری از سربازان رو می کشه.تا جایی که ساختمون رو به نابودی میره.ولی در آخر توسط فرمانده ی گارد یعنی رادریگو جوآن راوال دستگیر شده و به جزیره ی راکفورت که در واقع تبعیدگاه آمبرلا بوده تبعید می شه.رادریگو هم به خاطر کار بزرگش یعنی دستگیری کلیر کلی پاداش از آمبرلا می گیره.ولی از شانس گند کلیر درست پس از ورودش به جزیره،وسکر هم از طرف سازمان جدیدی که در آن عضو شده (همون سازمان ایدا) وارد جزیره میشه تا نمونه ی ویروس تی ورونیکا رو برای سازمان ببره.ولی اول ویروس تی و B.O.W های مختلف رو در جزیره پخش می کنه.رادریگو که در هنگام مقاومت و نبرد با زامبی ها به شدت زخمی شده،کلیر رو آزاد میکنه تا خودش رو نجات بده.کلیر در جزیره با یکی دیگر از زندانیان به نام استیو بورنساید آشنا می شه و با هم همراه می شن.بعدش هم ایمیلی به لیون میفرسته و تقاضای کمک میکنه.سپس کلیر در جزیره با آلفرد روبرو می شه.آن هم درست در زمانی که آلفرد می خواست بعد از 15 سال الکسیا رو بیدار کنه.(سرنوشت رو میبینی؟) بعدش هم وسکر سر راه کلیر سبز می شه و هر چی دق دلی از کریس داره،سر این بدبخت فلک زده خالی می کنه.در ادامه هم استیو برای نجات جان کلیر مجبور میشه که پدرش که تبدیل به یک زامبی شده بوده رو بکشه.بالاخره کلیر و استیو پس از مبارزه با زامبی ها و جک و جونورهای دیگه موفق می شن که با استفاده از یک هواپیما از جزیره فرار کنن.ولی آبفرد که اونا رو با یک هواپیمای دیگه تعقیب می کرده،با استفاده از کنترل اتوماتیک هواپیمای کلیر و استیو رو به سمت قطب جنوب هدایت می کنه تا اونا رو هم وارد بازی خانوادگی کثیفش کنه.کلیر در هواپیما یکی از تایرنت های آمبرلا به نام تایرنت 078 که آلفرد فرستاده بوده رو می کشه و بعدش هم از قطب جنوب سردرمیاره.(حالا بیا و درستش کن.) بدبختی اینجا بود که ویروس تی در قطب جنوب هم منتشر شده بود.ولی بالاخره استیو موفق می شه که آلفرد رو از یک پرتگاه به پایین بندازه.ولی آلفرد لنگان لنگان به آزمایشگاه میره و الکسیا رو بیدار می کنه و می میره.حالا الکسیا که پس از 15 سال با جسد برادرش روبرو شده بود و دارای قدرت های مافوق بشری بود،می خواد تا انتقام مرگ برادرش رو از کلیر و استیو بگیره.از طرف دیگر کلیر و استیو می خواهند از قطب جنوب فرار کنند.ولی از شانس مزخرف کلیر الکساندر بعد از 15 سال قفل و زنجیرش رو باز می کنه،از زیرزمین بیرون میاد و مثل چنار سر راه کلیر و استیو سبز می شه!(فقط همینو کم داشتن.) الکساندر یا همون نوسفراتو استیو رو به گوشه ای پرت میکنه.بعد کلیر باهاش مبارزه می کنه و اون رو می کشه.(کلیر داره یکی یکی اعضای خاندان آشفورد رو به درک می فرسته.:d) ولی درست در لحظه ای که کلیر و استیو می خواستن از اونجا فرار کنن،به چنگ الکسیا میفتن.(خدا به دادشون برسه.)



از طرف دیگر در همین زمان کریس که توسط لیون از ماجرا باخبر شده،برای نجات آبجی کوچیکش به جزیره ی راکفورت میاد و رادریگو بهش میگه که کلیر اونجا بوده.در همین زمان جیل که بعد از مبارزات فراوان با جناب نمسیس از راکون سیتی فرار کرده بوده،دنبال کریس می گرده.ولی اون رو پیدا نمی کنه.چون کریس برای نجات کلیر به جزیره ی راکفورت رفته بوده.(رابطه ی شخصیت ها رو حال می کنی؟) بعدش هم توسط یک کرم آزمایشگاهی غول پیکر کشته می شه.کریس در جزیره با وسکر ملاقات میکنه و می فهمه که اون هنوز زنده است.بعدش توسط وسکر از مطلع می شه که کلیر در قطب جنوبه.بنابراین کریس و وسکر سربعا به قطب جنوب میرن.(کریس برای نجات دادن خواهرش و وسکر هم برای پیدا کردن الکسیا) کریس در عمارت خاندان آشفورد،کلیر رو پیدا می کنه.ولی در همیت لحظه الکسیا ظاهر میشه و بینشون جدایی میندازه.کلیر برای پیدا کردن استیو میره و وقتی اون رو پیدا می کنه که الکسیا ویروس تی ورونیکا رو به اون تزریق کرده بوده و ازش خواسته بوده که کلیر رو بکشه.استیو تبدیل به یک هیولا میشه.ولی در آخرین لحظاتت که می خواست کلیر رو بکشه،به خودش میاد و اون رو از دست الکسیا نجات میده.بعدش هم به کلیر اظهار عشق می کنه و می میره.
از طرف دیگر وسکر هم وارد ساختمون میشه و در اونجا با الکسیا و کریس ملاقات می کنه.(جمعشون جمعه.کلیرشون کمه.) وسکر نمونه ی ویروس تی ورونیکا رو از الکسیا می خواد.ولی الکسیا اینکارو نمی کنه و بنابراین با هم به مبارزه می پردازن.وسکر هم بعد از مدتی کم آورده و فرار می کنه.کریس هم الکسیا رو شکست میده و یک سیستم نابودسازی خودکار رو در جزیره فعال میکنه.بعد به کلیر ملحق میشه.ولی الکسیا که هنوز زنده بود،دوباره پیداش میشه.کریس و کلیر هم بالاخره با استفاده ازیک اسلحه ی مخصوص می کشنش.ولی در همین لحظه وسکر ظاهر شده و کلیر رو به گروگان می گیره تا کریس رو دنبال خودش بکشونه.کریس از وسکر می خواد که کلیر رو آزاد کنه تا خودشون مثل دو تا مرد با هم طرف بشن.وسکر هم همین کارو می کنه و بعدش هم به کریس و کلیر میگه که جسد استیو رو برداشته.چون تنها چیزی بوده که ویروس تی ورونیکا در آن وجود داشته.کلیر توی هواپیما منتظر کریس می مونه.کریس هم مثل سگ از وسکر کتک می خوره.ولی بالاخره در یک فرصت مناسب از دستش فرار میکنه و به همراه کلیر درست چند ثانیه پیش از انفجار ساختمون از اونجا فرار می کنند.وسکر هم یک جوری از جزیره فرار می کنه.
حال کردی؟امیدوارم که کامل بوده باشه و خوشتون اومده باشه.بازم بگین مطلب نمی ذازی.
فکر کنم با این داستان به اهمیت نقش کلیر در رزیدنت اویل هم پی بردید.بازم بگید در مورد کلیر ننویس.
 
آخرین ویرایش:
وسکر مردی که مرد

واقعا که خاک بر سر وسکر کنن نتونست الکسیا رو بکشه همش داره فرار میکنه کدوم قدرت فرا بشری وقتی که از پس الکسیا بر نمیاد و باید کریس بکشدش.
نیما جان خیلی ممنون نکات زیادی برام روشن شد.
همه جاسوس ها بدبختن بازم دم هانک گرم بدون کمک کسی تونست ماموریتش رو تموم کنه اون از ایدا که وا میسه کنار تا لیون هرچی غوله بکشه(اویل4) اونم از وسکر که از دست الکسیا فرار میکنه فکر کنم هانک تا حالا از کسی کمک نگرفته باشه.
نمیدونستم خانوم کلر این قدر شیر زن تشریف دارن فکرشو بکن شعبه مرکزی امبرلا نزدیک بود نابود بشه این سربازا حریف یه دختر جاهل نمیشدن ببین دختره چی بوده.
من نظرم کلا از وسکر برگشت اااااا حریف الکسیا نشد پس بیخود نبود تو اویل 5 کشته شد حقش بود بدبخت بیچاره همون دم کریس گرم تو اویل 5 خوب مثل یه سگ کشتش وقتی امپوله رو تو هوا پیما میزنه به گردنش دیدید چه نگاه بیچاره و بدبختی داره وسکر
 
خوب بله.وسکر و ایدا رو بیش از حد گندشون کردند.به نظر من بیشتر به خاطر ظاهرشونه.حتما با خوندن این داستان به اهمیت نقش کلیر در رزیدنت اویل پی بردی.من به این دلایل از بن تمام شخصیت های رزیدنت اویل کلیر رو انتخاب کنم و عاشقشم:
1-کلیر تنها شخصیتی بوده که به شعبه ی مرکزی آمبرلا در پاریس نفوذ کرده و اونجا رو داغون کرده و بیشتر سربازاش رو هم کشته.(توی دموی اول کد ورونیکا این نبرد رو نشون میده که به نظر من قشنگ ترین دموی کل مجموعه ی رزیدنت اویل بود.)
2-کلیر اولین شخصیتی بود که متوجه زنده بودن وسکر شد.
3-کلیر تنها شخصیتی بود که هم با تمام اعضای خانواده ی بیرکن و هم با تمام اعضای خاندان بزرگ آشفورد به طور مستقیم روبرو شد و همه رو به درک واصل کرد.
4-در شرایطی که دخترهای هم سن و سال کلیر از یک سوسک می ترسیدند،کلیر به تنهایی کارهایی رو انجام داد و هیولاهایی رو نابود کرد که سربازان کارکشته ای مثل هانک هم از پسشون برنیومدند.(مثل ویلیام بیرکن) حتی کلیر برایرسیدن به هدفش دور دنیا رو گشت.اول به راکون سیتی رفت که به قول لیون جهنم روی زمین بود.بعد به پاریس رفت و بعد از سرویس کردن دهان آمبرلایی های عزیز به جزیره ی راکفورت تبعید شد و از اونجا هم به قطب جنوب رفت.فکر کنم فقط به ایران نیومده که به قول تو توی رزیدنت اویل 6 میاد! :d همه ی اینها به خاطر این بود که هدف داشت.کلیر در مجموعه ی رزیدنت اویل نماد پایداری و استقامت در راه هدف است که از آخر هم به هدفش رسید.همونطوری که لیزا نماد فنا ناپذیر بودن و جاودانگی است.اگه راجع به لیزا چیزی نمی دونی بگو تا برات بذارم.در کل کلیر یکی از بنیانگذاران و ستون های اصلیداستانه و نقشش از لحاظ اهمیت با جیل والنتاین قابل مقایسه اس.شخصیت های زن دیگه مثل ربکا-ایدا و شوا اصلی نیستند.فقط جیل و کلیر اصلیند.
من که میگم شخصیت اصلی رزیدنت اویل 6 کلیره.چون شری حتما در قسمت بعدی هست و وجود اون هم وابسته به کلیره.به نظر من الکس وسکر هم 100 درصد توی رزیدنت اویل 6 هست و از آخر هم کلیر می کشدش.حتی اگه نقشش 10 قسمت هم طول بکشه.چون هر شخصیت منفی با هر قهرمانی که وارد داستان بشه،از آخر هم توسط همون قهرمان نابود می شه.همونطوری که نقش وسکر با کریس و جیل شروع شد و از آخر هم همونا نابودش کردن.



در ضمن بهتون توصیه می کنم که هیچوقت طرفدار یک شخصیت منفی نباشید.چون از آخر در کمال خواری و ذلت می میره و ضایع می شید.وسکر هم اگه هنوز هم زنده باشه و تا رزیدنت اویل 100 هم پیش بره آز آخر کار می میره.به قول ویروس جی:وسکر،مردی که مرد! :dحداقل شخصیت های مثبت اگه بمیرن مرگشون شرافتمندانه و آبرومند است.

ولی ویروس جی جان!خیلی با استعدادی ها که توی این مدت کم این همه ازداستان رو یاد گرفتی.تازه هنوز قسمت های قبلی رو هم بازی نکردی.من هم هر کمکی که از دستم بربیاد برای آشنا کردن بیشترت با این اعجوبه ی بازی های رایانه ای انجام میدم.هر سوالی هم که خواستی از خودم بپرس.خوب بازی ای رو انتخاب کردی.چون متاسفانه این روزها همه فقط به فکر گرافیک و گیم پلی هستند و کسی به دنبال داستان و شخصیت پردازی نیست.اگر هم باشند تا به حال داستانی به کاملی و پیچیدگی داستان رزیدنت اویل در بین بازی های رایانه ای نوشته نشده.البته داستان های قشنگ دیگه ای مثل سایلنت هیل و وار کرافت هم هستند.ولی هیچ کدوم به پای رزیدنت اویل نمیرسند.چون پایه و اساسشون بر اساس تخیل و خرافه است.در حالی که اگه دقت کرده باشی،رزیدنت اویل همه چیزش از شخصیت هاش گرفته تا محیطش و اسلحه هاش واقعی هستند.در مورد هیولاهاش هم باید بگم که همشون براساس مسائل ژنتیکی و آزمایشگاهی هستند که از نظر علمی کاملا تایید شده اند.قدرت های مافوق بشری وسکر،الکسیا و مانوالا هم همینطور.یعنی برای هر چیزی یک دلیل علمی که با عقل جور دربیاد درست کرده اند.گرچه هنوز علم بشر به این حد نرسیده.ولی نمی شه گفت تخیلی.این هم دو تا عکس از عشقم،نفسم و همه چیزیم.در بالا هم دو تا عکس از کد ورونیکا براتون گذاشتم.


 
آخرین ویرایش:
سلام
می خواستم از همه دوستان که اینجا فعالیت میکنن تشکر کنم و البته یه تشکر ویژه از آقا نیما که واقعا داستان رزیدنت اویل رو خیلی قشنگ و دقیق در اختیار همه میزاره
من که رسما عاشق کلیر شدم میخوام برم خواستگاریش :d
 
سلام دوستان
راک ایت چرا افراد بالای ده سال ورودشون ممنوع بشه ؟:-?
اینهمه از وسکر بد گفتیم ولی نگفتیم همین کریس خودمون هم توی همون کدورونیکا از دست وسکر فرار کرد وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرش میاورد حالا هرچی هم بود از یه ادم معمولی فراتر بود ولی فرار کردنش از دست الکسیا کلی سرشکستگی داشت من کمی از دموی مبارزه وسکر با الکسیا رو دیدم بدبخت هرجایی میدوید پراز اتیش میشد که به دیوار و در پناه اورد اتیش که شوخی نداره با کسی.
من چند جایی دیدم که نوشتی جیل و کریس تایرنتی به نام تالوس رو از بین بردن میشه لطف کنی یه خلاصه در مورد همین تالوس وکلا ماموریتشون بنویسی که چی شد به تالوس برخوردن؟
ولی مثل اینکه پیله ترین و بد قلق ترین B.O.W فکر کنم نمسیس بوده بر اساس چیزایی که من دیدم حتی تیکه های نمسیس هم داشته جیل رو دنبال میکرده.
 
سلام به همه ی عاشقان سینه چاک اعجوبه ی رزیدنت اویل بانو ردفیلد.
خوب مگه چه اشکالی داره؟این تاپیک مال رزیدنت اویله و کلیر هم جزو رزیدنت اویله.من که نیومدم راجع به شخصیت های سایلنت هیل یا تیکن حرف بزنم که اینقدر ایراد می گیرید.به علاوه اینقدر از وسکر و جیل و لیون و ....حرف زدیم.حالا یک مدت هم با کلیر باشیم.به کجای دنیا برمی خوره؟تازه شما تا الآن خیلی به کلیر اهمیت نمی دادید.ولی من شما رو با عمق شخصیت اون و اهمیتش در داستان آشنا کردم.
در ضمن ویروس جی جان چرا آواتورت رو عوض کردی؟همه ی دلخوشی من به همون عکس کیر ود.حالا کاش یک عکس قشنگ از جیل می ذاشتی.
در مورد تالوس هم باید بگم که در اصل داستان قوی ترین و جان سخت ترین تایرنت آمبرلا بود.ولی در بازی ها به غلط نمسیس رو قوی تر و جان سخت تر نشون داده بودند.ماجرا از این قرار بود که در طی واقعه ی عمارت اسپنسر ربکا و ریچارد که در عمارت گیر افتاده بودند،دو نفر را می بینند که در حال خروج از عمارت بودند.و یکی از آنها هم چیزی را بر روی شانه اش حمل می کرد.در همین لحظه سگ های وحشی به آن دو غریبه حمله می کنند.ولی آن کسی که چیزی را حمل می کرد،با چند ضربه ی مشت همه ی سگ ها رو می کشد!آنها کسانی نبودند جز سرگی ولادیمیر یعنی عالی رتبه ترین افسر آمبرلا و فرمانده ی کل U.B.C.S (ارتش خصوصی آمبرلا) که مربی نیکلای (در رزیدنت اویل 3) هم بود.و آن موجود قدرتمند هم محافظ شخصی اش آیوان بود.(که در واقع نوعی تایرنت بود.) ولادیمیر و آیوان در حال انتقال تالوس نیمه ساخته ب(آخرین و قوی ترین تایرنت آمبرلا) به شعبه ی روسیه ی آمبرلا بودند.چون به خاطر اوضاع بحرانی منطقه ماندن تالوس در عمارت خطرناک بود.4 سال بعد یعنی در سال 2003،وسکر مدارکی رو بر علیه آمبرلا به دادگاه ارائه می کنه.بنابراین آمبرلا به خاطر تمامی جرائم راکون سیتی مجرم شناخته می شه و اسپنسر هم تحت تعقیب جهانی قرار می گیره.(چون تا اون موقع هیچ مدرکی بر علیه آمبرلا وجود نداشت.) بنابراین تیمی به رهبری کریس و جیل به روسیه اعزام می شه تا آخرین شعبه ی آمبرلا رو نابود کنه.در همین زمان سرگی ولادیمیر ویروس T رو در ساختمان منتشر می کنه.کریس و جیل پس از مبارزه با زامبی ها و هیولاهای زیاد بالاخره با تالوس روبرو می شن.جدیدترین و پیشرفته ترین تایرنت آمبرلا که برای تست توسط آمبرلا با یک ارتش تیم نظامی،دو خودروی نظامی و یک هلیکوپتر جنگی روبرو شده بود و بدون اینکه کوچکترین آسیبی ببیند،همه ی آنها رو نابود کرده بود و در ضمن به یک راکت لانچر 4 موشکه هم مجهز بود!کریس و جیل اون رو شکست می دن.ولی سیستم دفاعی بدنش فعال شده و تبدیل به هیولایی می شه که به قول خود ولادیمیر:خدا هم نمی تونه کنترلش کنه.(البته ایشون کمی اغراق فرمودند.) کریس و جیل بالاخره تالوس رو نابود می کنند.در همین زمان وسکر هم با دشمن قدیمیش یعنی ولادیمیر روبرو می شه.ولادیمیر ویروس T رو به خودش تزریق می کنه و تبدیل به یک هیولای هچل هفت شش در چهار می شه.ولی وسکر با استفاده از قدرت های مافوق بشری اش ولادیمیر و هر دو آیوانش را می کشد.با مرگ تالوس کار شرکت آمبرلا برای همیشه تموم می شه.این پایان کار آمبرلا بود.این داستان در بازی ماجراهای آمبرلا به تصویر کشیده شده است.
این هم عکسی از جناب تالوس:

TALOS1.JPG
 
BFG GUN

سلام دوستان:d
نیما جون من خیلی دتبال یه عکس خوب و خوشگل از جیل گشتم ولی هرعکسی که پیدا میکردم که قشنگ بود با قوانین فروم مشکل داشت منم یه عکسی انتخاب کردم که هیچ مشکلی مداشته باشه تازه جیل چادر سرش باشه.:d
این عکس رو هم گذاشتم که کامل تر از عکس قبلیه و به نظرم بهتره برای تمام دوستداران کلیر ردفیلد ولی بازم هرچی سعی میکنم نمیتونم از علاقم به وسکر کم کنم وقتی تو دموی اویل 5 اونجوری از گلوله ها فرار میکنه خیلی جذابه برام(البته من پسرما:d)
نیما جون اسم یه زنی رو گفتی به نام لیزا " لیزا کی بود من تا حالا اسمی و عکسی ازش ندیدم.
کراش جان من یه بار اتفاقی رفتم توی قسمت NO MERCY از قسمت مرسناریس باز یه ده ثانیه ای دهنم باز مونده بود اقا یه لشکر ادم دنبالم افتادن تیر به زمین میزم ادم میافتاد زمین و اسمون پر از هدف بود خوراکشون یه مین زمینی بود وقتی منفجر میشد کم کمش 20 نفر میرفتن هوا.حال میده یه سی چهل تایی مین داشته باشی و فقط فرار کنی و مین بذاری.
جناب راک ایت امید وارم ناراحت نشین که بازم اواتارم رو به کلیر عوض کردم به نظرم این عکس خیلی زیباتر از قبلی بود من خودم بیشتر از همه از وسکر و لیون و هانک خوشم میاد ولی کلیر هم با توصیفاتی که اقا نیما کردن دست کمی نداره ازشون
 
به خاطر آواتورت ممنونم.ولی خداییش چادر بیشتر به ربکا میاد تا جیل! :d
لیزا تروور نماد جاودانگی و فناناپذیر بودن در رزیدنت اویل است و تقریبا تنها موجودی که گلوله بهش هیچ تاثیری نداره!در سال 1962 یعنی قبل از تاسیس شرکت آمبرلا اسپنسر از یک معمار معروف نیویورکی به نام جورج تروور خواست تا در جنگل راکون برای او یک عمارت بزرگ و مجلل بسازه.سپس با دادن پول بیشتر از او خواست تا در این عمارت اتاق ها و تله های مخفب هم بسازه.(عمارت رزیدنت اویل 1) پس از 4 سال کار ساخت عمارت تموم شد.بعد اسپنسر جرج و خانواده اش رو برای یک مهمانی به عمارت دعوت می کنه.همسر جرج یعنی جسیکا و دختر او لیزا (که 14 سال بیشتر نداشت) وارد عمارت شدند.ولی جرج به خاطر کار زیاد چند روز بعد رسید.لیزا و جسیکا به محض ورودشون به عمارت توسط افراد اسپنسر دستگیر شدند و از آنجا که اسپنسر برای انجام آزمایشاتش بر روی ویروس پروجنیتور به نمونه ی انسانی نیاز داشت،از لیزا و جسیکا مانند موش آزمایشگاهی استفاده کرد.در تاریخ 10 نوامبر این ویروس روی اونها آزمایش شد.بدن جسیکا نسبت به ویروس هیچ واکنشی نشون نداد و برای همین هم اون رو کشتند.چون به دردشون نمی خورد.ولی بدن لیزا ویروس رو جذب کرد.برای همین هم اون رو نگه داشتند.جرج پس از ورودش به عمارت و فرار از دست ماموران،پس از چند هفته در عمارت از گرسنگی می میره.لیزا هم کم کم خوی انسانی اش رو از دست میده و بهانه ی مادرش رو می گیره.اسپنسر 2 نفر رو برای آروم کردن لیزا می فرسته تا خودشون رو پدر و مادر او معرفی کنند.ولی لیزا می فهمه که اونا قلابی هستند.برای همین هم با بی رحمی تمام اونا رو می کشه و پوست صورتشون رو هم می کنه و به بدن خودش متصل می کنه.آمبرلا دوباره این حقه رو می زنه.ولی لیزا باز هم همون کار رو انجام میده.لیزا به مدت 30 سال نمونه ی آزمایشگاهی آمبرلا بوده و در طول این مدت هزاران ویروس به بدنش تزریق می شه.تا اینکه ویلیام بیرکن با تزریق انگل NE-Alpha به بدن لیزا متوجه می شه که بدن لیزا در برابر گلوله مقاوم شده و بنابراین از داخل بدن لیزا ویروس جی رو کشف می کنه!ولی کمی بعد لیزا از آزمایشگاه فرار می کنه تا به دنبال مادرش بگرده.در حالی که به خاطر ویروس هایی که در طول این سال ها بهش تزریق کرده بودند،تقریبا به طور کامل عقلش رو از دست داده بود و تبدیل به یک موجود ضد گلوله و شکست ناپذیر شده بود!در راه هم 3 نفر از کارمندان عمارت رو می کشه.تا اینکه بالاخره سنگ قبر مادرش رو پیدا می کنه.ولی نمی تونه درش رو باز کنه!در همین زمان اسپنسر می بینه که لیزا واقعا یک تهدید بزرگ برای اونا محسوب می شه.بنابراین دستور کشتن اون رو صادر می کنه.ولی متاسفانه گلوله و حتی موشک هم نمی تونه لیزا رو از پا دربیاره!حتی وقتی که به خیال خودشون اون رو می کشند،به مدت 3 شبانه روز علائم حیاتیش رو زیر نظر می گیرند تا از مرگش اطمینان حاصل کنند.ولی بعد از 3 شبانه روز لیزا بلند می شه و فرار می کنه.(در واقع لیزا جان سخت ترین هیولای کل مجموعه ی رزیدنت اویل محسوب می شه.) لیزا همینطور در عمارت سرگردان می مونه.اون حتی قادر بود که برای گرم شدنش آتیش روشن کنه!تا اینکه در تاریخ 24 جولای سال 1998 اعضای تیم آلفای استارز با نقشه ی وسکر وارد عمارت میشن.کریس و جیل در عمارت بارها با لیزا روبرو میشن.ولی نمی تونن اونو بکشن و فقط بیهوشش می کنن.ولی متاسفانه وقتی که لیزا بیهوش می شه،سیستم دفاعی بدنش فعال شده و تجدید قوا می کنه!وقتی که وسکر در ظاهر توسط تایرنت کشته می شه و بعدش توسط ویروس بیرکن زنده می شه،می فهمه که یک سیستم نابود سازی خودکار در ساختمون فعال شده.(توسط ربکا چیمبرز).برای همین هم تصمیم می گیره که سریعا از عمارت فرار کنه.ولی متاسفانه لیزا مثل قارچ سر راهش سبز می شه.(حقش بود.) :d وسکر با استفاده از قدرت های مافوق بشری اش اون رو شکست می ده و فکر می کنه که مرده.ولی لیزا بلند شده و وسکر رو تعقیب می کنه.وسکر هم به این نتیجه می رسه که فرار از لیزا فایده ای نداره.برای همین هم در سالن اصلی عمارت باهاش می جنگه و از آخر هم لوستر رو روی سر لیزا میندازه.در همین فرصت دوباره طبق معمول فرار می کنه و از عمارت خارج می شه.با انفجار عمارت لیزا هم برای همیشه نابود می شه.البته به نظر من قاتل اصلی لیزا بیشتر ربکا بود تا وسکر.(به خاطر فعال سازی بمب در عمارت)
این هم عکسی از سرکار خانم تروور: (البته این صورت واقعیش نیست.بلکه اون پوست هایی است که به خودش وصل کرده.صورت خودش خیلی زشت و وحشتناکه.برای همین هم اونو پوشونده!) من که شخصا از لیزا و به خصوص از سرگذشت ناگوارش خیلی خوشم میاد.داستانش خیلی غمنتکه.به سر یک دختر بچه ی بی گناه چه بلاها که نمی یارن.خداییش این اسپنسر خیلی نامرد و جنایتکار بوده.حقش بود که از آخر وسکر به اون طرز فجیع کشتش.البته دیگه چه فایده.چون اونکه به اندازه ی کافی عمر کرده بود و کیف دنیا رو کرده بود.دیگه وقت مردنش بود.مگه با مرگ اون لیزا زنده شد و به حالت اولش برگشت؟در ضمن ویروس جی جان تو باید خیلی لیزا رو دوست داشته باشی.چون بنیانگذار اصلی ویروس جی لیزا بودپ و اگه اون نبود،کلیر و لیون هم اون همه بدبختی به سرشون نمیومد و اصلا فاجعه ی راکون سیتی هم اتفاق نمی افتاد.چون همونطوری که می دونی ویروس جی در طی درگیری بیرکن با هانک و افرادش در شهر منتشر شد.



راستی من این همه مطلب می ذارم.داستان کد ورونیکا،ماجرای تالوس،بیوگرافی لیزا و....به تمام سوالاتتون هم که جواب میدم.چرا هیچ کس نظری نمی ده؟مگه نمی خونیدشون؟حداقل یک خسته نباشید خشک و خالی که به جایی برنمی خوره.فکر کنم با این مطالب تازه داری به پیچیدگی داستان رزیدنت اویل پی می بری.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: hosein_fisher

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or