آره خب برای من و تو مطمئنا همینطوره ولی خب مطمئنا بعضی از بچه ها هستن که DmC رو ترجیح میدن
بازم میگم بحث سلیقه است
کلا نسبت به خود دنیای DmC هم باز شخصیتش داغونه. کلا خود دنیای DmC و داستانش اینقدر داغون نوشته شده که هیچکدوم از شخصیت هاش با داستان و کارایی که انجام میدن سازگار نیستن. (پایینتر بیشتر توضیح میدم
)
آره منم اصلا نتونستم با اون Classic Costume ارتباط برقرار کنم
اصلا یه جوریه! از موهاش بگیر که به گفته خودت مصنوعیه تا خود لباس که بادی به نظر میاد (بعضی جاهاش انگار پُف کرده) و قیافه دانته که انگاری تازه از جنگلای آمازون گرفتنش و 10-15 ساله رنگ حموم رو به چشم ندیده.
برای فعال شدن Bloody Palace باید آخرین آپدیت بازی رو نصب کنی.
نه اون کلاه گیس کلا حالتش با این فرق داشت
اون خیلی بلند و ضایع بودی ولی اینجا به حساب سعی کرده بودن موهای نسخه 3 رو شبیه سازی کنند که واقعا افتضاح درش آورده بودن
خب بریم سر بحث اصلی
به طور کلی اینقدر داستان و شخصیت های DmC ضعیف و پر از ایراد بودن که حتی فکر کردن بهشون هم اعصاب آدم رو بهم میریزه. خداییش موندم این Tameem چطوری تونسته همچین چیز افتضاحی بنویسه، به نظرم NT اگه میخواد توی بازی های بعدیش موفق باشه باید تا جایی که میتونه Tameem رو از داستان و شخصیت های بازی دور نگه داره.
پلات کلی اینقدر مسخره و ناسازگاره که دنبال کردن اون عملا غیر ممکنه. بازی یه لحظه میخواد جدی باشه و یه دنیای تاریک رو نشون بده ولی لحظه بعد تمام اون اتمسفر قبلی رو دور میریزه و 180 درجه تغییر جهت میده. شخصیت ها هم دقیقا به همین صورت هستن و اکثرا هیچ دلیل خاصی برای نوع رفتار و کاراشون ندارن.
بهترین مثال برای این مورد همین ورجیله.
ورجیل از یه طرف ادعا میکنه که دانته رو دوست داره و بهش اهمیت میده (و کاملا مشخصه که داستان هم سعی داره این احساسش رو واقعی نشون بده) ولی از طرف دیگه تمام مدت داره ازش سو استفاده میکنه. اوضاع وقتی خرابتر میشه که توقع داره دانته بعد از فهمیدن حقیقت و نیت واقعی اون باهاش موافقت کنه! این شخصیتیه که تا قبل از این خود بازی سعی داشت اون رو فوق العاده باهوش و زیرک جلوه بده ولی سر حساس ترین و مهمترین بخش داستان کلا تمام عقلانیتش رو زیر سوال میبره و اون رو شبیه یک احمق جلوه میده که هیچی از روابط بین انسان ها و احساساتشون نمیفهمه.
به نظر میاد Tameem/NT سعی کرده شالوده اصلی ورجیل (و باقی شخصیت ها) رو حفظ کنه، رقابت با دانته، جستجوی برای قدرت، احترام به اسپاردا و... ولی متاسفانه چیزی که NT موفق به درک اون نشده انگیزه شخصیت ها برای انجام کارهایی که........ انجام دادن.
درسته که ورجیل توی DMC3 دنبال قدرت بود ولی اونجا یه دلیل کاملا قانع کننده برای این موضوع داشت. توی DMC3 مرگ Eva یه ضربه خیلی بزرگ برای ورجیل به حساب میومد، اون خودش رو برای مردن مادرش سرزنش میکرد و باور داشت که اگر قویتر میبود میتونست مادرش رو نجات بده. این احساس گناه و پشیمونی باعث شده بود که ورجیل به دنبال قدرت بره. بازی هیچوقت این موضوع رو به صورت کامل بیان نمیکنه ولی شخصیت ورجیل و روند کلی داستان اینقدر زیبا کار شده که از لابلای حرفا و رفتار ورجیل میشه کاملا این موضوع رو درک کرد.
Foolishness Dante,
foolishness. Might controls everything and
without strength you cannot protect anything,
let alone yourself.
Bold شده: برخلاف اون چیزی که به نظر میاد، کاملا واضحه که ورجیل تنها این حرفا رو به دانته نمیزنه بلکه برعکس بیشتر روی صحبتش با خودشه. اون خودش رو احمق میدونه که فکر میکرده میتونه بدون قدرت با آرامش زندگی کنه. اون خودش رو بابت ضعفش در محافظت از خانواده و خصوصا مادرش سرزنش میکنه.
اون بخش آخر "چه برسه به خودت"، یه اشاره کاملا مستقیم به ضعف برادرا موقع حمله شیطونا به خونشون داره. اگه ورجیل و دانته اینقدر قوی بودن که میتونستن از خودشون مراقبت کنند دیگه نیازی نبود Eva خودش رو قربانی کنه تا پسراش موفق به فرار بشن.
بخش آبی رنگ: ورجیل زیاد حرف نمیزنه. دیالوگ های اون توی بازی کم اند و اکثرا روی صحبتش با بقیه است. اون هیچوقت هیچ چیزی در مورد خودش نمیگه و ما هیچی در مورد گذشته اش نمیدونیم. ولی همین یه جمله به تنهایی دید ورجیل نسبت به دنیا و فلسفه اون رو نشون میده.
"قدرت همه چیز رو کنترل میکنه"
دنیا از دید ورجیل جای خیلی ساده ایه. هر کی قدرتش بیشتر باشه، کنترل بیشتری روی زندگیش داره. اگه میخوای کنترل سرنوشتت دست خودت باشه، پس قوی شو! به همین سادگی!
همونطوری که گفتم ورجیل DMC3 دنبال قدرته ولی برای اینکارش دلیل داره. انگیزه اون کاملا مشخصه. در صورتی که ورجیل DmC اینطوری نیست. ورجیل DmC بعد از شکست دادن مانداس هیچ دلیلی برای دنبال کردن قدرت نداره! چرا باید دنبال قدرت باشه در حالی که همین الان قویترین دشمنشون رو شکست دادن؟! اصلا حکومت کردن به انسان ها چه برتری بهش میده؟! چرا اصلا اون باید به همچین چیزی فکر کنه وقتی که میتونه به راحتی بره و هرجوری دلش خواست زندگی کنه؟!
یا اون دیالوگ ورجیل توی اول DLC که خودت بهش اشاره کردی
به نظرم مسخره ترین و بیخود ترین چیزی بود که ورجیل میتونست توی اون موقعیت بگه
دانته بهشون خیانت کرده؟! کدوم خیانت؟! چی به سرمون اومده، پدر؟! میشه اصلا یکی به من بگه چرا ورجیل باید کوچیکترین اهمیتی به اسپاردا بده؟!
توی سری اصلی اسپاردا یه قهرمان بود. کسی که جلوی شیطونا ایستاد تا از انسان ها محافظت کنه. کسی که حاضر شد قدرت خودش رو فدا کنه، برای همیشه توی دنیای انسانها بمونه ولی زیر بار بی عدالتی نداره. اسپاردا کسی بود که یه تنه تونست ارتش شیطونا رو شکست بده. ورجیل این خصوصیات اسپاردا رو خیلی دوست داشت و نه تنها به عنوان پدرش بلکه حتی به عنوان یه جنگجو احترام زیادی برای اسپاردا قائل بود. بخاطر همین سعی میکرد مثل اون باشه.
ولی توی DmC چی؟! اسپاردا یه شیطون ساده بود که با یه فرشته فرار کرد و یه خانواده تشکیل داد. اسپاردای DmC نه تنها هیچ کار مهمی انجام نداده بلکه یه ترسوـه! کسی که موقع حمله شیطونا به خونشون زنش رو رها میکنه و با بچه ها در میره! از اون بدتر حتی از بچه هاش هم مراقبت نمیکنه، حافظشون رو دست کاری میکنه و به امون خدا میسپرتشون و بعد تسلیم مانداس میشه
نقش اسپاردا اینقدر توی داستان بازی کمه که میتونی خیلی راحت اون رو برداری و هر شیطون دیگه ای رو جایگزینش کنی بدون اینکه کوچیکترین مشکلی توی داستان بازی ایجاد بشه
جالا چه دلیلی داره که ورجیل بخواد همچین شخصیتی رو الگوی خودش قرار بده؟! چرا باید براش مهم باشه که به The Son of Sparda تبدیل بشه؟!
همونطوری که گفتم کلا NT درک درستی از شخصیت ها و داستان بازی نداشته برای همین با ترکیب المان هایی که اصلا نمیدونسته برای چی توی داستان (و شخصیت های سری اصلی) وجود داشتن یه دنیای کاملا درهم برهم و ناسازگار رو به وجود آورده.
شرمنده پستم طولانی شد
ولی خب داستان DmC اینقدر ایراد داره که وقتی شروع میکنی در موردشون حرف زدن دیگه انگار تمومی ندارن و یکی بعد از دیگری ظاهر میشن