؟تو منظور من از تفاوت بین فیلم و بازی رو چی فرض کردی؟ژان لوک گدار یه جا میگه Cinema is Nicholas Ray.من بر اساس گفته اینشون این سری داشتم با خودم فکر میکردم به این نتیجه رسیدم video game is Neil Druckman.حالا متنش زیاده بنویسم شاید تو تاپیک نمرات انچارتد نوشتم چیزی.
ما اینجا با تعریف های شخصی کار نداریم. و اینکه گدار در مورد سینما چی میگه به معنی تعریف سینما نیست. و جز نظر شخصی گدار هیچ چیز دیگه ای رو مشخص نمیکنه. مثلا همین جناب ژان لوک گدار که میفرمایید قوین معتقده فیلم هنر نیست چون برآیند نظر فقط یک نفر نیست و افراد زیادی درش دخیلن و با این تعریف حتی نمیشه سینما رو هنر دونست. اما خیلی های دیگه نظر کاملا متفاوتی دارن.
دقیقا کیا؟کدوم دسته؟این خیلی از گیمرا کیان؟و حتی اگر وجود داشته باشن آیا نظر اکثریت مبنی بر حقانیت یک چیزه؟
این افراد یعنی همون هایی که پول میدن بازی میخرن. بدنه اصلی. و از اونجایی که صنعت گیم بر محور پول میچرخه و صنعته، در نتیجه سلیقه بازار مهم و تایین کننده ترین فاکتوره.
الان اینایی ک گفتی چ ربطی به سینما داشت؟
والا با این توضیحات من اصلا نمیفهمم منظرو تو از سینما چیه؟ چه تعریفی رو داری برابر با سینما میدونی؟
سینما یه مدیومه. حالا ما با نظرات زیبایی شناسانه یا تعاریف بنیادینش کار نداریم و بحث نمیکنیم، اما میتونیم به عنوان یه رسانه و یه فرمی از هنر به یه سری نکات کلیدی و مهمش اشاره کنیم. خصوصا چیزهایی که نقطه تلاقی سینما با گیم میتونه باشه. مثل سناریو و نریتیو دیزاین یا کلا فرم روایی فیلم ها. یا دکوپاژهای سینمایی، فرم و کلا بازیگری. در نتیجه همه تعاریفی که گفتن در بازه مشترک سینما با بازی میگنجه. اول از همه نحوی روایت داستان و شخصیت پردازی، یا فرم تصویری. یا اهمیت دادن به انیمیشن های شخصیت های بازی ها که متاثر از کارگردانی دقیقه. فکر میکنی چرا یه استدیو عین ND این همه روی انیمیت های دقیق و با جزییات وسواس داره؟ چون میخواد شخصیت هاش به بازیگرهای یه فیلم نزدیک بشن. همینطور همه بازی های دیگه.
چیزی که مسلم هست اینه که بازی های نسل جدید سناریوهای هالیوودی دارن، یعنی کاملا منطبق بر الگوهای روایی مثل ساختار سه پرده و قواعد کلیشه ای اما امتحان پس داده شده هالیوود، اکشن سینمایی دارن، فرم دارن، میزانسن و دکوپاژ های کاملا سینمایی یا بهتره بگم پرده ای دارن، بازیگری های دقیق و حرفه ای مثل بازیگرهای واقعی دارن، یا حتی دوبله و موسیقی متن سینمایی. همه این ها میشه تاثیر گرفتن از سینما.
هنرمندی ک بخواد ببینه سلیقه مخاطب چی ایجاب میکنه بعد تصمیم بگیره چی بسازه همون بره بمیره بهتره.
اینا صحبت های احساسیه. چون بازی با هنر فرق داره و ما با هنر برای هنر یا مفاهیم این مدلی اصلا و مطلق سر و کار نداریم. Chris Crawford از تئوریسین های بزرگ گیم میگه اگه خلقت در راستای زیبایی باشه هنره و اگه در راستای پول سرگرمی. و به همین دلیل هست که ما به این صنعت میگیم سرگرمی رایانه ای نه هنر رایانه ای. بازی ها ساخته میشن تا بفروشن، در نتیجه یه اینترتینر یا سرگرم کننده هستن، و کاملا واضح هست که مستقیما در راستای سلیقه مخاطب ساخته میشن. همه بازی های بزرک و کوچیک برای این هدف ساخته میشن.استثنا هم نداریم.
اگه کسی دنبال ساخت یه بازی برای زیبایی باشه نه پول، و نخواد به سلیقه مخاطب اهمیت بده اسمش میشه Art Game که یه چیز کاملا متفاوتی هست. بازی هایی که اصلا اهداف تجاری ندارن و بیشتر گیم تجربی هستن. کم هم از این بازی ها نداریم. اصلا مراسم هایی داریم مخصوص همین Experimental Game Play ها.
کی گفت مرگ بازی سازی؟کسایی که سعی میکنن بازی و فیلم رو یکی کنن تو اکثریت قرار ندارن و خوشبختانه منتقدا هم دیگه بهشون حال نمید
یکی کردن بازی با فیلم اصلا وجود خارجی نداره. تلفیق با سینما داریم، تاثیر گرفتن هم داریم اما یکی شدن بی معنی هست. حتی دیوید کیج که دیگه ته این داستان هاست از یکی شدن حرف نمیزنه بلکه بازی هاش تولد ژانر خودش هست (اینتراکتیو دراما) که اتفاقا کاملا هم جا افتاده و بازیسازهای دیگه ای هم ازش الگو گرفتن. تو گیم ما با تاثیر گرفتن از سینما طرفیم یا کلا تلفیق این دو مقوله با هم که دیگه یه چیز استاندارد شده.
همچین چیزی فکت نیست و کاملاً من درآوردیه.
اتفاقا جزو بنیادی ترین نظریات در مورد ماهیت یه بازی هست. از ویتگنشتاین که اولین فیلسوفی هست که به توضیح بازی پرداخته یا همین جناب کریس کرفورد، همشون در تعریف بازی به این اشاره میکنن که هدف بازی سرگرم کردن مخاطب هست. مثال میزنم. ویتگنشتاین میگه بازی یه سرگرمی هست که مخاطب یا مخاطبین رو از طریق قوانین و رقابت سرگرم میکنه. یعنی هرچیزی که قانون، رقابت و کنش داشته باشه و منجر به سرگرمی بشه بازی نام داره. یا یه سری جامعه شناس ها میان به این تعریف فاکتورهای دیگه رو هم اضافه میکنن، مثل فان بودن و .... و باز بر ماهیت سرگرم کننده بودن بازی تاکید میکنن.
و به خصوص در مورد خود صنعت بازی های رایانه ای همونطور که بالاتر گفتم Chris Crawford دقیقا میگه اگه چیزی رو با هدف بدست آوردن پول، یا به معنی دقیق تر فروش به مخاطب، تولید کنم اسم سرگرمیه. و برای تولید هم از واژه Creative Expression استفاده میکنه. یعنی تجلی خلاقیت. قوه خلاق و تخیل اگه چیزی رو بخواد خلق کنه که مردم بپسندن و بخرن اسمش دیگه هنر نیست، بلکه Entertainment میشه. فکر میکنم دیگه توضیح در این زمینه کافی باشه. ضمن اینکه اگه دوست داری بشتر در این زمینه مطلع بشی پیشنهاد میکنم کتاب Theory of Fun رو حتما بخون. کل کتاب در این رابطه هست و توضیح میده اصلا هدف از ساخت یه گیم چیه؛ سرگرم کردن مخاطب.