امتياز اعضای بازی سنتر به عناوین پلتفرم PC

  • Thread starter Thread starter Meysam
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز

Meysam

کاربر سایت
سلام
تو اين تاپيك مي خوايم نظر شما و امتيازي رو كه به هر بازي ميديد مشخص كنيم تا شايد بتونيم بهترين بازي رو تو هر ماه يا سال با نظر خودمون انتخاب كنيم
پايين ترين امتياز 0
بالاترين امتياز 10
همراه نظر ( خواهشمند است نظر کارشناسانه باشه )

اینم بازی های سری 1 : ( تا تاریخ 5 مهر )

Wolfenstein
Wanted Weapons of Fate
Left 4 Dead


Bionic Commando
Call of Juarez Bound in Blood
Street Fighter IV

جواب لیست امتیازات سری اول :


امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC


اینم بازی های سری 2 ( با تشکر از میثم ) تا تاریخ 20 مهر :

Batman Akham Asylum
Resident Evil 5
Mini Ninja
NFS: SHIFT
Red Faction Guerilla
Darkest of days
Section 8
overlord 2
ARMA II
Trine
X-Men Origins: Wolvorine

جواب لیست امتیازات سری دوم :


امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC

اینم بازی های سری 3 : ( تا تاریخ 28 مهر )

Assassin's Creed
Bioshock
Brothers In Arms 3
Crysis
Crysis Warhead
Dark Sector
Dead Space
Far Cry 2
F.E.A.R 2
Gears of War
GTA IV
GRID
Mirror Edge

لیست امتیازات سری سوم :

امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC

بازیهای سری 4 ( تا تاریخ 5 آبان )

Splinter Cell: Double Agent
STALKER: Shadow of Chernobyl
STALKER: Clear Sky
Call of Duty 4
Call of Duty: World At War
Fallout 3
H.A.W.X
Resident Evil 4
Prince of Persia 2008
Burnout: Paradise
Mass Effect
Devil May Cry 3
Devil May Cry 4
Pro Evolution Soccer 2009
Colin Mac Rae: Dirt
Silent Hill: Homecoming

لیست امتیازات سری چهارم :

امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC
 
Last edited by a moderator:
Oxenfree.jpg
Oxenfree
این بازی رو خیلی وقت بود تو اکانت استیمم داشتم، اما سراغش نرفته بودم. به بهانه اومدن اسمش تو مقاله آخر هفته چی بازی کنیم زومجی، رفتم سراغش و خیلی هم لذت بردم.
بازی خیلی سادست، گیمپلی بازی جز راه رفتن و تنظیم کردن سیگنال رادیو برای یک سری هک یا باز کردن درها المان دیگه ای نداره.
اما چیزی که بازی رو خاص میکنه کاراکترهای دوست داشتنی، شخصیت پردازی عالی و دیالوگهای خیلی خوبیه که بینشون برقرار میشه.
بازی 10 تا پایان داره کلا که از بسیار بد تا بسیار خوب. من میتونم بگم پایان خوب گرفتم و راضی هستم.
-------------------
امتیازات
داستان و شخصیت پردازی: 10 از 10
گیمپلی: 8 از 10
گرافیک: 10 از 10 (بیشتر اتمسفر و گرافیک هنری اینجا مد نظرم هست)
صداگذاری و موسیقی: 10 از 10
نمره نهایی: 9.5 از 10
 
Capture_2021_04_16_20_59_16_823.png

Resident Evil 5 Gold Edition 2015
Score: 7.5

نکات خوب: گرافیک قوی و همتراز با بازی های نسل هشتم. کارگردانی عالی و سینماتیک به خصوص در کات سین ها. بالا بودن ارزش مجدد تکرار بازی. چاشنی های سرگرم کننده DLC پس از اتمام بازی اصلی.

نکات بد: دوربین کلافه کننده. هوش مصنوعی نامتعادل پارتنر. سیستم شوتینگ و کاورگیری محدود. نبود المان های ترسناک نسخه های پیشین.

شروع بازی: 24 فروردین 1400
پایان بازی: 1 اردیبهشت 1400

*نسخه اصلی RE5 را تیر 1390 تجربه کردم ولی متاسفانه به علت کرش در باس فایت عنکبوت (چپتر 5) از ادامه بازی منصرف شدم و اکنون پس از گذشت ده سال، نسخه GE اثر که در سال 2015 منتشر شد را همراه با دی ال سی های آن مجدد تجربه و این بار بازی را به اتمام رساندم.​
 
آخرین ویرایش:
View attachment 202712

Resident Evil 5 Gold Edition 2015
Score: 7.5

نکات خوب: گرافیک قوی و همتراز با بازی های نسل هشتم. کارگردانی عالی و سینماتیک به خصوص در کات سین ها. بالا بودن ارزش مجدد تکرار بازی. چاشنی های سرگرم کننده DLC پس از اتمام بازی اصلی.

نکات بد: دوربین کلافه کننده. هوش مصنوعی نامتعادل پارتنر. سیستم شوتینگ و کاورگیری محدود. نبود المان های ترسناک نسخه های پیشین.

شروع بازی: 24 فروردین 1400
پایان بازی: 1 اردیبهشت 1400

*نسخه اصلی RE5 را تیر 1390 تجربه کردم ولی متاسفانه به علت کرش در باس فایت عنکبوت (چپتر 5) از ادامه بازی منصرف شدم و اکنون پس از گذشت ده سال، نسخه GE اثر که در سال 2015 منتشر شد را همراه با دی ال سی های آن مجدد تجربه و این بار بازی را به اتمام رساندم.​
سلطان استارت زدی همهٔ این بازیایی رو که قدیما نصفه ولشون کرده بودی از دم تیغ میگذرونی، دس خوش! :D?
 

2016 Hitman​

مپ های بازی الکی بزرگ هستند، پر جزئیات، زیبا و قشنگ و خیلی بی خاصیت، چند صد ایتم، و سلاح و و سایل برای قتل و کشتار تو بازی موجوده، ولی بخاطر پخش بودن در محیط بازی شاید کسی اصلا یک دهم شون رو هم بر نداره، و با همون اسلحه خفه کن بره جلو و دخل هدف ها رو بیاره، شاید باورتون نشه، ولی کل فصل اول هیتمن رو تو 3 ساعت تموم کردم، شاید برای این باشه خیلی سریع میرفتم سراغ هدف و مرحله رو به اتمام می رسوندم، عناصر تشکیل دهنده مخفی کاری بازی، بشدت ابتدایی، خسته کننده، و مسخره اور هستن، محیط اول، یکی از نگهبانان اون محیط رو بکش، لباس ش رو از تنش در بیار و بکن تن خودت، وارد محیط بعدی بشو تا نگهابانان شک نکنن، این رویه برای نزدیک شدن و بالخره کشتن هدف تو هر مرحله باید تکرار بشه، نوع دوم رد کردن مراحل هم اینه بری یک مپ بزرک تا فیها خالدون ، رو واسه هر مرحله رو بگردی، تا کارد ورود درب ها رو پیدا کنی، یا اون شخصی که کارت ورود داره رو بکشی و کارت رو ازش بگیری و این طوری به هدف نزدیک بشی که به نظر من یکی از یکی خسته کننده تر و ملال اور تر بودن، شوتیگ بازی هم بشدت لگد داره اسلحه ها و اصلا و ابدا راحت نیست و شبیه به شوتینگ نیست، مثل اینه یک اره برقی رو شبیه به تفنگ ها کرده باشی و بخوای باهاش تیر اندازی کنی، این حرکت رو سازنده برای این کار کرده که بیشتر از وسایل گسترده سرد که تو محیط پخش هستن استفاده کنی، بازی یک سیستم لول اپی هم داره!! که معلوم نیست برای چی هستش، نه وقتی هر مرحله هر چی ایتم جمع میکنی، مرحله بعدی پاک میشن و حتی موقعه پلن کردن مرحله نیستشون ، نه میشه لول اپ کردشون، معلوم نیست این سیستم لول اپ دقیقا و این امتیاز ها رو واسه چی گذاشته ! داستان بازی هم که کشک، یک سری هدف از ناکجا اباد تایین شده و مامور 47 همین سر میگیره پایین و میره دخلشون رو میاره، بازی از لحاظ موسیقی و صدا گزاری هم تعطیله، انیمیشن های خشک بازی رو بزاریم کنار، بالخره بازی واقعا جزئیات خیلی خوبی داره، مخصوصا وقتی که یک دست کت شلوار سفید رنگ میپوشی بینهایت بازی زیبا میشه...در کل اصلا با این بازی حال نکردم، اصلا رویه های مخفی کاریش رو دوست نداشتم و ندارم، اولین و اخرین هیتمنی که بازی کردم Hitman: Absolution که با اونم اصلا حال نکردم. نمیدوم نمرات این نسخه های جدید چطوری این قدر بالا شده،...
اگر اون بخش SNIPER بازی نبود، که 10 برابر بازی اصلی باهاش حال کردم، اون 3 نمره هم بهش نمیدادم، واقعا بخش SNIPER بازی بشدت سنگین، پرجزئیات، لذت بخش و عالی هستش، حیف که فقط 3 مرحله اون طوری داشت...
نمره هم 3/10
 
آخرین ویرایش:

2016 Hitman​

مپ های بازی الکی بزرگ هستند، پر جزئیات، زیبا و قشنگ و خیلی بی خاصیت، چند صد ایتم، و سلاح و و سایل برای قتل و کشتار تو بازی موجوده، ولی بخاطر پخش بودن در محیط بازی شاید کسی اصلا یک دهم شون رو هم بر نداره،
زیاد بودن وسایل به این خاطر هست که هیتمن یک بار پلی ترو نداره و اگه طرف عشق هیتمن باشه چند بار تمومش میکنه و هر بار با یک روش جدیدی سراغ کشتن تارگت میره، کلا 4-5 تا مرحله بیشتر نداره اما مپا بزرگ هست و حداقل 3-4 تا روش جالب مختلف واسه کشتن هر تارگت وجود داره تو هر میشن.
کل بیس بازی بر این اساس هست که قبل کشتن بری تحقیق کنی و راه های جذاب که پر سر و صدا نباشه رو پیدا کنی، دیالوگای مهمو گوش کنی، بر اساس داستانی که انتخاب کردی پیش بری وگرنه خیلی از تارگتای بازی در لحظه ورود به مرحله همون اول قابل کشتن هستن با صدا خفه کن و مخفی شدن وسط علفا :D اما خب چه جذابیتی داره بازی تو دو سوت تموم میشه. (مرحله دبی هیتمن 3 رو یکی تونسته تو 17 ثانیه تموم کنه :)))
با اینکه بنظرم نسخه اول ضعیف ترین نسخه هست و سومیش بهترین پیشنهاد نمیکنم کلا طرف این سری بیای دیگه چون مشخصه با سلیقت نمیخونه، من کل سری رو پشت سر هم رفتم غیر از چند بار استثنا هیچ اسلحه ای به کارم نیومد :D
بخوام نمره بدم.

Hitman: 7.8/10
Hitman 2: 8.2/10
Hitman 3: 8.5/10
 
آخرین ویرایش:

2016 Hitman​

مپ های بازی الکی بزرگ هستند، پر جزئیات، زیبا و قشنگ و خیلی بی خاصیت، چند صد ایتم، و سلاح و و سایل برای قتل و کشتار تو بازی موجوده، ولی بخاطر پخش بودن در محیط بازی شاید کسی اصلا یک دهم شون رو هم بر نداره، و با همون اسلحه خفه کن بره جلو و دخل هدف ها رو بیاره، شاید باورتون نشه، ولی کل فصل اول هیتمن رو تو 3 ساعت تموم کردم، شاید برای این باشه خیلی سریع میرفتم سراغ هدف و مرحله رو به اتمام می رسوندم، عناصر تشکیل دهنده مخفی کاری بازی، بشدت ابتدایی، خسته کننده، و مسخره اور هستن، محیط اول، یکی از نگهبانان اون محیط رو بکش، لباس ش رو از تنش در بیار و بکن تن خودت، وارد محیط بعدی بشو تا نگهابانان شک نکنن، این رویه برای نزدیک شدن و بالخره کشتن هدف تو هر مرحله باید تکرار بشه، نوع دوم رد کردن مراحل هم اینه بری یک مپ بزرک تا فیها خالدون ، رو واسه هر مرحله رو بگردی، تا کارد ورود درب ها رو پیدا کنی، یا اون شخصی که کارت ورود داره رو بکشی و کارت رو ازش بگیری و این طوری به هدف نزدیک بشی که به نظر من یکی از یکی خسته کننده تر و ملال اور تر بودن، شوتیگ بازی هم بشدت لگد داره اسلحه ها و اصلا و ابدا راحت نیست و شبیه به شوتینگ نیست، مثل اینه یک اره برقی رو شبیه به تفنگ ها کرده باشی و بخوای باهاش تیر اندازی کنی، این حرکت رو سازنده برای این کار کرده که بیشتر از وسایل گسترده سرد که تو محیط پخش هستن استفاده کنی، بازی یک سیستم لول اپی هم داره!! که معلوم نیست برای چی هستش، نه وقتی هر مرحله هر چی ایتم جمع میکنی، مرحله بعدی پاک میشن و حتی موقعه پلن کردن مرحله نیستشون ، نه میشه لول اپ کردشون، معلوم نیست این سیستم لول اپ دقیقا و این امتیاز ها رو واسه چی گذاشته ! داستان بازی هم که کشک، یک سری هدف از ناکجا اباد تایین شده و مامور 47 همین سر میگیره پایین و میره دخلشون رو میاره، بازی از لحاظ موسیقی و صدا گزاری هم تعطیله، انیمیشن های خشک بازی رو بزاریم کنار، بالخره بازی واقعا جزئیات خیلی خوبی داره، مخصوصا وقتی که یک دست کت شلوار سفید رنگ میپوشی بینهایت بازی زیبا میشه...در کل اصلا با این بازی حال نکردم، اصلا رویه های مخفی کاریش رو دوست نداشتم و ندارم، اولین و اخرین هیتمنی که بازی کردم Hitman: Absolution که با اونم اصلا حال نکردم. نمیدوم نمرات این نسخه های جدید چطوری این قدر بالا شده،...
اگر اون بخش SNIPER بازی نبود، که 10 برابر بازی اصلی باهاش حال کردم، اون 3 نمره هم بهش نمیدادم، واقعا بخش SNIPER بازی بشدت سنگین، پرجزئیات، لذت بخش و عالی هستش، حیف که فقط 3 مرحله اون طوری داشت...
نمره هم 3/10
هیتمن درستش هم همینه شما با سری آشنایی نداردی
هیتمن یعنی یک مپ بزرگ و هدفت و سندباکس تا خودت بگردی کشف کنی و راهت رو پیدا کنی
صفحه استیم هیتمن 1 80 درصد رضایت یعنی بازی خیلی خوبه
صفحه استیم هیتمن 2 91 درصد رضایت یعنی بازی از نظر کاربرای استیم شاهکاره
 
a12.jpg
LITTLE NIGHTMARES
یک پلتفرمر فوق العاده با الهام از INSIDE
اتمسفر سنگین به قول یک نفر تو استیم انقدر اتسمفرش سنگینه میتونی به چاقو ببریش
پازل ساده اما جذاب
دوربین بازی مشکل داره بعضی اوقات یک سری چیزها رو نمیتونستم تشخیض بدم
کوتاه بودن هم از مشکلات دیگش بازی کمتر از 2 ساعت و نیم گیم پلی خالص داره

امتیاز: 9.5 از 10
 

Hellblade: Senua's Sacrifice


همون روزی که بازی اومد، بازی رو پلی دادم، ولی بخاط ضعف زبان انگلیسی، و دشواری شدید دیالوگ ها،و این که بعضی مواقعه تو چند ثانیه، چند صد کلمه ردو بدل میشد. این طوری بود هیچی از داستان بازی نفهمیدم،تا این که چند روز پیش دوباره با یک هدفون بازی رو تو یک روز! پشت سر هم تا 9 ساعت 50 دقیقه بازی کردم .فکر کنم سابقه نداشته تو عمرم همچین حرکتی رو با یک بازی زده باشم یک سره بازی رو تموم کنم،و از همه مهمتر تو یک دور و یک روز یک بازی رو صد در صد کنم. خلاصه این که براتون بگم تا این که پیش خودم خیال کرده بود گردنم از کلفتی تا نداره، جو گیر شدم و بازی رو سطح HARD شروع کردم و پیش خودم گفتم، من که یک تنه، دارک سولز 1 رو با لول 70 تموم کردم، یک تنه تک و تنها 4کینگ رو با زجر و ذلت و خواری زدم، پس این چیه دیگه !بازی رو شروع کردم با باس فایت چهارم رسیدم، خدا شاهده 30 مین در حال مبارزه باهاش بودم. یک ضربه اون میزد، من باید جاخالی میدادم، وقتی من میخواستم ضربه بزنم، دیدگاه سنوا تاریک میشد، باس فایت عین موش میگزید تو تاریکی، بعدش دوباره صفحه سیاه میشد، عین خرس با چنگ میپرید تو بغل سنوا یک ضربه میزد سنوا لشش میفتاد تو زمین برای این که بلند میشد باید سه بار پشت سر هم اسپیس رو سریع میزدیم، ولی تا 2 مین بعدش لنگ میشد، میدونید بدی اوضاع کجا بود؟! :| اونجا بود که بعد از 7 ساعت بازی کردن همش داشتم سازنده و خودم رو فوش میدادم، که الان تاریکی با سر سنوا میرسه و بازی تموم میشه، خلاصه فقط 8 بار وقت برای مردن دارید رو سطح هارد و بعدش باید فقط افسوس خورد که من سر همون باس فکر کنم 6/7 باری مردم !تموم باس های بازی اذیت میکردن، شدید اذیت میکردن، ولی این باس چهارم عذاب الهی بود، فکر کنم دیگه هیچ وقت سراغ این بازی نرم یا حالا حالا نخوام دوباره اصلا در موردش فکر کنم، چون واقعا اینقدر با مشت زدم تو پوست دست راستم، پوستم سوخت و از دسترفت. استرس بازی رو درجه سختی هارد به حدی بالاست، که میگی این همه پیشرفتی که در مراحل و معماها داشتم الانه که از دست بره وبازی از اول بیاد، ولی خوب بازی خیلی کوتا تر از این حرفاست، و اگه رو درجه سختی اسون برید 5 ساعت طول میکشه، ولی رو درجه های سختی بعدی هر ثانیه اش تا بگزره باید صوالت نذر کرد.

06xp_20210419195919_1.jpg

( تموم تصاویر رو خودم از بازی گرفتم)


بازی رو با یک تلویزیون 43 اینچ و با یک هدفون تمام عیار تجربه کردم، چیزی که این بازی براش درست شده و باید همین طوری بازیش کرد، کیفیت فنی صدای بازی این طوری هستش، یک صدا خیر همیشه با سنوا هستش، که در گوشی سمت راست هدفون هم سنوا رو یاری میده، صدای شر هم همش در قسمت چب بلند گوی هدفون خود نمایی میکنه، و همیشه سنوا رو تمسخر میکنه، چند صدای دیگه هم هستن، صدای خود سنوا که بعضی وقتا راوی داستان میشه و هم زمان از هر دو بلندگو پخش میشه، و یک صدای مخوف و شر دیگه که بصورت یک شیطان شدید وار سنوا بعضی وقت ها تهدید ، منکر از راه، و نا امید میکنه، که اینم هم زمان از هر دو بلند گو هدفون پخش میشه، صدا گزاری قسمت دوم بازی جایی هستش، دروث داستان های اسکاندیناوی رو تعریف میکنه، یا صدا های نبرد وارگونه سنوا با خودش در زمان حال بازی ، یا گذشته سنوا هستش، بخش موسیقی بازی هم واقعا نفس ادم رو بند میاره، بعضی وقت ها که بازی وارد فاز مبارزه با دنیای تاریک سنوا میشه، موسیقی با شدت نبرد با چالش سنوا یعنی تاریکی درون اون پخش میکنه، فاز مبارزه موسیقی حماسی پخش میشه، و فاز راه رفتن در سرزمین هلا موسیقی غمگین و نا امید کننده، در این مورد بازی واقعا چه در صدا گزاری سنوا و دیگر شخصیت ها، بشدت خوب عمل کرده، چه در بخش موسیقی ها.

bibo_20210419195652_1.jpg



داستان بازی ، در واقعه همون داستان لیلی و مجنون خودمون هستش، حالا این که اینجا داستان به خوشی و خوبی تموم نمیشه مثل لیلی و مجنون متسفانه ... و شخصیت پردازی بازی، واقعا خدا ترین چیزی هست که این بازی در مرحله اول برای گفتن داره، داستان بازی به چند قسمت مختلف تقسیم شده : 1- داستان در زمان حال که سنوا جمجمه تنها عشق و یاورش رو برداشته و میخواد با سفر کردن به سرزمین هلا، و تقدیم اون به رو هلا روح دیلیون رو برگردونه، 2- داستان در زمان گذشته، که پیش زمینه داستان در زمان حال هست و اتفاق های بازی، زندگی قبیله، زندگی دروث، زندگی پدر و مادر سنوا و عشقش دیلیون و نوع دوستی شون و همه اتفاق های در جریان حال رو توضیح میده که چرا سنوا الان به دنبال این پیش زمینه ها هست. 3- داستان در ذهن سنوا، از اینجا به بعد رو میزارم تو اسپویلر تا هر کسی دوست داشت بازی براش اسپویل نشه.


داستان بازی در واقعه از اونجا شروع میشه، که سنوا به عنوان یک دختر شجاع و قوی ، از یک مریضی درونی رنج میبره، از یک اختلال شدید ، یک مریضی سخت که ادم وقتی درگیریش میشه، بیرون و درون با توهم در هم امیخته میشه، و ناخوداگاه ادم همیشه بین این دوتا هست، خانواده سنوا که یک خانواده، بشدت مذهبی بودن، مخصوصا پدرش ، پی میبره سنوا به خاطر پشت کردن به خدایان، به این مریضی رسیده برای همین هم سنوا هم مادرش توسط پدر خانواده به زور و زجر کشیده میشن، تا اونجا برای خدایان این فرد دیوانه همسر خودش رو قربانی میکنه و در اتش زنده زنده میندازه، و بعدا به سنوا میگه مادرش بخاطر خدایان خودکشی کرده، ( تو یکی از کات سین های بازی میفهمیم) پدر خانواده که میفهمه سنوا به تنگ امده و ممکنه هر لحظه از روستا به جنگل فرار کنه، میاد اون رو در اتاقی زندانی میکنه، بالخره بعد از مدت های بسیاری سنوا از این اتاق خارج میشه و به جنگل میره، و سنوا در جنگل با یک فردی به اسم دیلیون اشنا میشه، و اینا کم کم میتونن هم دیگر رو درک کنن، و دیلیون میشه تنها هم دم و یاور سنوا در این زندگی سخت و پرمشقتش. دیلیون به سنوا کم کم شمشیر زدن رو یاد میده، ( در بازی این گونه گفته میشه که با نگاه کردن یواشکی دیلیون به سنوا اون شمشیر زدن رو یاد گرفته) و این شمشیر میشه نماد چپتر 5 در ذهن سنوا برای رسیدن به هلا خدای مردگان بهش نیاز داره. خوب اوایل بازی من واقعا در تعجب بودم، که تمام این سفر و سرزمین هلا واقعا واقعی هست در بازی، مخصوصا این داستانی های دروث در مورد تک تک خدایان شمال تعریف میکرد، لامصب برای خودش میمیری بود مثل گاد او وار 2018 این شخصیت... نه داستان از این قرار بودش، که سنوا نمیتونست مرگ عزیزش رو توسط واکینگ ها قبول کنه، ( با توجبه به دو بعدی بودن ذهنش در بین توهم و خیالش) رسیدن به زندگی دیلیون هم نبردی بود برای اول برای مبارزه با تاریکی درونش، که ما اونو در چپتر 6 میبینم، که چقدر ترسناک، دلهره اور، شدید دل خراش بود و سنوا با گریه کنان از دیلیون می خواست کمکش کنه، و در بین ذهنش وقتی حرف های خوب و دل داری های دیلیون رو قبلا بهش گفته بود میشنید، میشد یک ضربه به تاریکی و یکم امید میگرفت و مثل روشنایی راه رو بین تاریکی نشونش میداد، ( بی شرف ها چطوری دلشون اومده بود این قسمت رو بسازن، این طوری با سنوا بکنن، اصلا یک وضعی بود اینجا شخصا که خیس عرق شدم از ترس، تموم محیط یک دست تاریک بود و ترس ها و دست کوفت های پدرش تو این قسمت بازی شبیه به هیولایی بودن که تو محیط بازی به صدا حساس بودن و باید از طریق صدا بینشون عبور کنی ! این چپتر که تموم شد، بازی ما رو به یک کاتسین از زمان گذشته میبره، که سنوا با عصبانیت میگه، من از خدایان نمیترسم و شمشیر رو به پدرش میکشه و اینجاست که بازی شروع شده و میخواد بره دنبال همسرش( مهمترین نکته اینه که هم تو کات سین های بازی گفته میشه، پدر سنوا برای این که دخترش رو از جنگل بیاره پیش خودش، به واکینگ ها محل روستا و قبیله خودشون رو نشون میده تا هم روستا رو غارت کنن، هم دیلیون رو به شدید ترین شکل ممکن به کام مرگ بکشونن) باز ی وارد وضعی شدید تر میشه، وضعی که باس فایت سوم بازی، همون صدای شیطانی که همیشه به سنوا هشدار میداد و بهش سرکوب میزد، این صدای شیطانی همون پدرش هست که تو دنیای واقعی این همه بهش سرکوفت زده، و باعث و بانی تمام ناراحتی های سنوا هست، که به شکل یک باس فایت وحشتناک، یک باس فایت خشن و خون ریز، یک باس هیولایی کریه در اومده، که شکست دادنش ، به منزله رو به رو شدن سنوا با حقیقت واقعی این است، که او باعث و بانی کشته شدن مادرش نبوده، باعث و بانی، مریضی خودش نیست، باعث و بانی قتل و کشتار روستای خودشون نیست، در چپتر اخر که سنوا با حقیقت پی برده، از هلا خدای مردگان، همان بعد تاریک ناخود اگاهی ذهش شکست میخوره، و بعد از درخاست های سوزان سنوا برای برگردانند زندگی دیلیون، شمشیر رو تو سینه سنوا فرو میکنه، و بعد از اون هلا تبدیل به سنوا میشه و جمجمه دیلیون رو با پایین پرت میکنه، و بازی برای ما روشن میکنه، سنوا به حقیقت پی برده و مرگ عزیزش رو در ناخود اگاه خودش قبول کرده.


گیم پلی بازی ، به یک سری حرکات در مبارزه ها محدود شده، نه چیز برای گفتن داره، نه این که خیلی بد هست، مبارزات بازی بشدت کم هستن، هر محیط وارد میشید، 3-4 تا دشمن میریزه سرت، میری محیط بعدش، مهمترین رکن بازی باز کردن "در ها" تو بازی هستش، که غیر از همون معمای کلاغ اولش بقیشون اسون بودن، گیم پلی بازی هم بشدت محدود هست، نه میشه، دوید! نه دکمه ای برای پریدن هستش، نه هیچی، هیچ سلاح دیگه تو بازی نیست، دشمنان بازی تا اخر تکراری هستن، گیم پلی بازی یک چیزی ما بین رایز هستش، با این وجود این که رایز 5/6 نوع حرکت مختلف داشت، 3.4 نوع تمام کننده، داشت، اسکیل داشت، در مجموع از گیم پلی بازی خوشم نیومد، اینا خیلی راحت میتونستن، با بکار گیری بعد تاریکی سنوا، خیلی خیلی دشمنان مخوف تر و بیشتری خلق کرد، نه کلا یکی دو تا! این رویه واقعا خسته کننده بود، ولی با توجه به کم بودن میزان تایم گیم پلی بازی واقعا هیچ مشکلی نداشت، اگر این گیم پلی بالای 10 ساعت طول میکشید واقعا خیلی خسته کننده میشد، تو بازی هیچ المان خوبی نیست، سازنده ها، با این وجود دمشون گرم با این تعداد نفرات کم واقعا بازی بزرگی ساختن، ولی امیدوارم برای نسخه دوم، حدقل چند سلاح تو بازی میزاشتن، خشونت بازی رو با تار و مار کردن دشمنان و خون ریزی شدیدشون، لذت بخش میکردن، میشد لباس های جدید تن سنوا کرد، حدقل چند تا المان خوب تو بازی میزاشتن ادم رقبت میکرد چند بار این داستان و شخصیت پردازی خارق العاده رو میرفت، چند تا محیط فرعی و مینی باس میزاشتن، هر چقدر باس فایت های اصلی بازی طراحی خدایی داشتن، دشمنان معمولی ، هیچی نبودن و همش تکراری.


گرافیک بازی 10/10
داستان 10/10
صداگزاری و موسیقی 10/10
گیم پلی 5/10
نمره نهایی
9/10

حدقل یکبار شده، به خاطر ناله های درون سنوا، و باس فایت سوم بازی یکبار بازی رو تجربه کنید.




 
آخرین ویرایش:
wRegbaD4gHF7022JWzZGrYjuIzhCeZz5fMxFllqIjnxzsiBf.jpg


It Takes Two

واقعا زبانم قاصر ـه نمیدونم چجوری این بازی رو توصیف کنم فقط همین رو میدونم که It Takes Two خود خود سرگرمیه اصلا ویدیو گیم رو با خودش معنا میکنه . بخوام ساده توصیفش کنم باید بگم که نینتندو وار با احساستتون بازی میکنه . گرافیک بازی چه از نظر فنی چه نظر هنری بی نظیر ـه قشنگ انگار داری فیلم CGI میبینی !!! واقعا مخ آدم سوت میکشه از این همه تنوع محیطی مهم تر از همه انگشت به دهن میمونه از این همه تنوع پازل و مکانیک و موسیقی !! یعنی اگه بگم بازی نیم ساعت به نیم ساعت پیس و مکانیک هاش عوض میشه دروغ نگفتم ! یـ جا خودت رو میبنی وسط ست پیس اکشنی که فقط تو بازیی مثل انچارتد میتونی تجربه کنی یهو یـ جا دیگه داری دیابلو با دوربین از بالا تجربه میکنی یـ جوری که با خودت میگی ایکاش بازی تا اخر همینجوری میموند :)) آخه لامصبا چجوری تمام اینا رو تو یـ بازی گذاشتید ؟! اونم با این لول پالیش و کیفیت ؟ نمیخوام اسم ببرم ولی گیم پلی بازی به هرجا و هر بازیی که فکرش رو بکنید سر میزنه اینقدر تنوع مکانیک ها بازی زیادیه که حد نداره . یـ جاهایی هم از شدت خند پاره میشید که چجوری وسط ست پیس اکشن یهو سوییچ میکنه به یـ سبک دیگه اصلا یـ وضعی :)) داستان بازی یـ جاهایی یـ جوری قافل گیرتون میکنه که حد نداره یـ جا در عین خنده دار بودن اینقدر تاریک میشه که مختون از شدت پارادوکس میخواد بترکه LOL یعنی خونت خراب Josef Fares :))
حرف رو کم کنم ، بازی معدن طلای خالص ـه هر جور شده یـ دوستی رفیقی چیزی پیدا کنید و بازیش کنید یکی رو پیدا کنید که واقعا پایه Coop این مدلی باشه بهتون قول میدم یکی از بهترین تجربه های گیمینگ پیش روتون ـه . 10/10
 
آخرین ویرایش:
wRegbaD4gHF7022JWzZGrYjuIzhCeZz5fMxFllqIjnxzsiBf.jpg


It Takes Two

واقعا زبانم قاصر ـه نمیدونم چجوری این بازی رو توصیف کنم فقط همین رو میدونم که It Takes Two خود خود سرگرمیه اصلا ویدیو گیم رو با خودش معنا میکنه . بخوام ساده توصیفش کنم باید بگم که نینتندو وار با احساستتون بازی میکنه . گرافیک بازی چه از نظر فنی چه نظر هنری بی نظیر ـه قشنگ انگار داری فیلم CGI میبینی !!! واقعا مخ آدم سوت میکشه از این همه تنوع محیطی مهم تر از همه انگشت به دهن میمونه از این همه تنوع پازل و مکانیک و موسیقی !! یعنی اگه بگم بازی نیم ساعت به نیم ساعت پیس و مکانیک هاش عوض میشه دروغ نگفتم ! یـ جا خودت رو میبنی وسط ست پیس اکشنی که فقط تو بازیی مثل انچارتد میتونی تجربه کنی یهو یـ جا دیگه داری دیابلو با دوربین از بالا تجربه میکنی یـ جوری که با خودت میگی ایکاش بازی تا اخر همینجوری میموند :)) آخه لامصبا چجوری تمام اینا رو تو یـ بازی گذاشتید ؟! اونم با این لول پالیش و کیفیت ؟ نمیخوام اسم ببرم ولی گیم پلی بازی به هرجا و هر بازیی که فکرش رو بکنید سر میزنه اینقدر تنوع مکانیک ها بازی زیادیه که حد نداره . یـ جاهایی هم از شدت خند پاره میشید که چجوری وسط ست پیس اکشن یهو سوییچ میکنه به یـ سبک دیگه اصلا یـ وضعی :)) داستان بازی یـ جاهایی یـ جوری قافل گیرتون میکنه که حد نداره یـ جا در عین خنده دار بودن اینقدر تاریک میشه که مختون از شدت پارادوکس میخواد بترکه LOL یعنی خونت خراب Josef Fares :))
حرف رو کم کنم ، بازی معدن طلای خالص ـه هر جور شده یـ دوستی رفیقی چیزی پیدا کنید و بازیش کنید یکی رو پیدا کنید که واقعا پایه Coop این مدلی باشه بهتون قول میدم یکی از بهترین تجربه های گیمینگ پیش روتون ـه . 10/10
ما تنهایان عالم باید چه خاکی به سرمون بریزیم تا بتونیم این و a way out رو بازی کنیم؟؟!!
 
Capture_2021_04_22_13_32_26_849.png

Castlevania Lord of Shadow - Mirror Of Fate HD 2014
Score: 7.5

نکات خوب: گرافیک جالب. سیستم مبارزات چالش برانگیز. مهارت های جالب هر یک از شخصیت ها. باس فایت های جذاب و گهگاهی سخت. مکان های پنهان در بازی.

نکات بد: کنترل نسبتا نامیزان که منجر می شود دسته را نسبت به کیبورد برای ادامه بازی ترجیح داد. کات سین های بد. روایت غیرخطی شلخته. عدم تنوع در سلاح.

شروع بازی: 3 اردیبهشت 1400
پایان بازی: 8 اردیبهشت 1400

*این بازی را فروردین 1393 دانلود کرده بودم ولی با توجه به این که سیستم مورد نیاز بازی اشاره کرده بود که از Directx 10 ساپورت می کند اما پس از گذر چند دقیقه از بازی ارور "عدم همخوانی با کارت گرافیک" می داد. پس از گذشت هفت سال مجدد سراغ بازی رفتم و به اتمام رساندم.
 
unnamed.png
Rusty Lake Hotel​
چند روز پیش این بازی توی استیم رایگان شد و خب طبق معمول منم مرد همیشه در صحنه حاضر ? بازی خیلی کوتاهه و توی تقریبا دو الی سه ساعت میتونین تمومش کنین ?️ راستش داستان بازی و شخصیت هاش به شدت آبکی هستن، شما کنترل یکی از کارمندای هتل به اسم Harvey رو دارین باید طبق دستور صاحب هتل یعنی آقای جغد (شخصیت آبکی یعنی همین: آقای جغد، آقای خرگوش، خانم کفتر و... شخصیت های بازی هستن :lol:) هر شب سراغ یکی از مهمون های هتل برین، بکشینش و برای شام فردای هتل جنازه رو بدین دست آشپز ?️ بازی تو سبک Point and Click هستش و با ورود به اتاق هر مهمون با حل کردن معمای پیش روتون باید طرف رو ذبح کنید ? سختی معماهای بازی به نظر من متوسط رو به ساده بود و میتونستین با یکم توی محیط هر اتاق (وقتی وارد اتاق اون مهمون میشین تا وقتی نکشتینش دیگه نمیتونین از اونجا بیاین بیرون و این یعنی محیط بازی توی هر مرحله میشه گفت کوچیکه) گشتن راحت حلشون کنین :cool1: آرت استایل بازی رو هم خوب از آب در آوردن و خیلی باهاش حال کردم ? اما توی بخش موسیقی و صداگذاری ضعیف عمل کرده بودن به طوری که از تموم شخصیت های تو بازی فقط آقای جغد صدا داشت که البته قابل قبول بود، توی جریان خود بازی هم اصن موسیقی خوبی به گوشم نخورد که یادم بمونه بخوام ازش تعریف کنم ? در کل به این بازی نمره شیش از ده رو میدم و پیشنهاد میکنم بازیش کنین ?
 
Capture_2021_05_03_20_54_04_154.png

Kane & Lynch 2: Dog Days 2010

Score: 6

نکات خوب: فضاسازی نئو - نوآر و اربن فانتزی (Urban Fantasy) مشمئنز کننده (از نوع خوبش) از دنیای زیرزمینی تهبکاران و شهر شانگهای. صداپیشگی خوب شخصیت های کین و لینچ. داستان نسبتا خوب که روایت شبه سینمایی دارد. مبارزات هر از چندگاهی جذاب است.

نکات بد: سیستم شوتینگ ضعیف. طراحی بد NPC ها. کوتاهی بازی نسبت به نسخه اول. استفاده از دوربین هندی کم تنها به خاطر خلق یک بازی متفاوت، در حد همان ایده ناپخته باقی می ماند. باگ های فراوان در حین شوتینگ و کاورگیری

شروع بازی: 13 اردیبهشت 1400
پایان بازی: 16 اردیبهشت 1400

* این هم یکی از بازی هایی بود که به خاطر کرش در مراحل پایانی از ادامه آن منصرف شدم و پس از یازده سال مجدد نصب و بازی کردم.
* با این که بازی پیش از فیلم های Only God Forgives و Too Old To Die Young منتشر شده ولی چه قدر از نظر فضاسازی و خشونت شبیه آثار نیکولاس وندینگ رفن بوده.

 
Resident Evil Village

re8.jpg


داستان : در ادامه وقایع شماره 7 ایتان به همراه همسرش میا و دختر نوزادشان رز در خانه دچار اتفاقی شده و حال دوباره ایتان وارد ماجرای جدیدی می شود که اصلا ایده ای درباره اش ندارد .

بازی به شدت زیباست . محیط روستا و فصل زمستان و اون فضا سازی حس شدید یاس و نا امیدی را به بازی باز القا می کند . گرافیک هنری بازی فوق العاده هست مخصوصا قصر و کارخانه .

مناطق بازی اعم از یک خانه وهم آلود و قصر و کارخانه و دریاچه تنوع بسیار عالی دارند و اصلا بازی حس کسالت بار بوجود نمی آورد . منطقه اصلی بازی روستا هست که حکم کانون را ایفا می کند .

پازل های بازی ساده و کم هستند . گنج هایی در محیط هست که حس کاوش در محیط و به دست آرودن پول و وسایل را بر می انگیزد .

محیط بازی بزرگ و سند باکس مانند هست . گرافیک فنی و بافت ها خیلی عالی نیستند ولی قابل قبول در حد نسل 8 هستند . بازی ترکیبی از رزیدنت 4 و 7 هست و مثل همیشه موجوداتی دائم در حال تعقیب شما هستند و یک لحظه آرامش ندارید .

صدا گذاری مخصوصا صدای گرگینه ها خیلی با کیفیت هست و تنوع دشمنان و باس ها خیلی خوب هست . در کنار تنوع دشمنان بازی تنوع بالایی در اسلحه ها و آپگرید کردن آنها دارد . شوتینگ بازی عالی هست و قشنگ حس تیراندازی منتقل می کند . صداگذاری اسلحه ها هم خیلی خوبه .
بازی پر از باس اصلی و فرعی هست و واقعا از این لحاظ غنی می باشد و مبارزه با باس ها خیلی چالش برانگیز هست . محتوا گشت و گزار در بازی هم مقدارش خیلی خوبه مثلا عکس هایی در بازی پیدا می کنید که مربوط به یک سری جانور هست که مکان ها در عکس تا حدودی معلومه و در صورت شکار و بدست آوردن گوشت انها می توانید قابلیت هایی بدست آورده و ارتقا دهید .
مبارزه با دشمنان بازی اعم از گرگینه ها / خفاش ها / زامبی های قرون وسطا / زامبی های رباتی و ... خیلی لذت بخش هست .

مثل همیشه باید کلی مناطق و دالان ها و اتاق ها برای پیدا کردن اشیا مورد نظر جستجو کنید که به دلیل بزرگی مناطق مخصوصا قصر گاهی گیج کننده می شود که نمک بازی های رزیدنت هستش .

طراحی باس ها و اینکه هر کدام یک نوع ویژگی متمایز نسبت به دیگری دارند جالب توجه هست .

نور پردازی و سایه زنی و طراحی اون فضاهای مه آلود در سطح بالایی قرار دارد .

پایان بندی بازی هم حماسی هست و احتمال زیاد شماره 9 در ادامه این شماره برای پایان دادن به سه گانه ساخته خواهد شد .

بازی در القای اون حس ترس و زنده ماندن و مدیریت مهمات در دو سوم اول بازی بسیار خوب عمل کرده هر چند که اواخر بازی به سمت شوتر و اکشن می رویم . اتاق سیو هم به اندازه کافی در بازی هست و خرید و فروش با تاجر بازی ، خودش انگیزه ای مضاعف برای گشتن در محیط ایجاد می کند . بهینه سازی بازی هم عالیه و مشکلی در طول بازی مشاهده نکردم .

من محیط ها را خیلی گشتم و حدود 12 ساعت طول کشید تا بازی تمام کنم . برای بار دوم بازی پلات کردم و حدود 17 ساعتی طول کشید .

این بازی خوش ساخت را به همه پیشنهاد می کنم فقط تنها ایرادی که می تونم بگیرم این است که رسالت سری رزیدنت در این شماره به سمت فانتزی (گرگینه / خون آشام) و تخیلی شدن بیشتر سوق داشته که با DNA زامبی (کند و خسته و انسان نما) و اون رزیدنت های کلاسیک خیلی همخوانی ندارد . (شماره 7 از این نظر به رزیدنت های کلاسیک نزدیک تر بود ولی این شماره پا را فراتر گذاشته)

بعد رزیدنت 4 این بازی بهترین رزیدنت ایول نوین (جدای از رزیدنت های کلاسیک (سه گانه اول)) ساخته شده تا به امروز هست .



گیم پلی : 9 از 10
موسیقی و صدا گذاری : 10 از 10
گرافیک هنری و طراحی محیط : 10 از 10
تنوع و کیفیت طراحی مراحل : 9 از 10
گرافیک فنی : 9 از 10
نورپردازی و طراحی سایه ها :9 از 10
داستان : 8 از 10

نمره کل : 9.5 از 10
 
آخرین ویرایش:
re.png
Resident Evil Village
داستان و شخصیت پردازی
داستان بازی 3 سال بعد از وقایع نسخه هفتم شروع میشه و خیلی خوب تا انتها روایت میشه. جای جای بازی اتفاقات هیجان انگیز و بعضا جالبی اتفاق میافته و از 7 بهتره. کاراکترهای جالبی در جبهه منفی وجود داره و در لحظه اول شاید ماورالطبیعه بنظر بیان اما همشون براشون توضیحات خوبی ارائه میشه. همچنین بازی به خوبی به سوالات مختلفی از رزیدنت اویل 7 پاسخ میده. بعضی تو Cutscene ها و بعضی توی متونی که تو بازی پیدا میکنید. نکته مثبت بعدی شخصیت پردازی ایتان هست که باعث میشه این شخص از نسبت به 7 پردازش بهتری داشته باشه.
گیمپلی
گیمپلی بازی ادامه دهنده راه قسمت 7 هست. اما حس اسلحه ها تو بازی خیلی بهتره. دشمنها هم چالش بیشتری براتون ایجاد میکنن و باس فایتهای بیشتر و هیجان انگیز تری داره. بازی گلوله و منابع رو طوری بهتون میده که یکجا حسابی مهمات زیادی داشته باشین بعد همش رو با دشمنهای سگ جون ازتون میگیره. بازی با اینکه Inventory داره اما هیچ مدیریتی در کار نبود برام. علتشم هم اینه که بر خلاف رزیدنتهای قبلی، آیتمهایی که مال کرفتینگ یا آیتمهای کلیدی مربوط به داستان دیگه اسلاتهای Inventory شما رو نمیگیره. همچنین جایی که بهتون میده برای آیتمهاتون بیشتر از کل مهمات و آیتمهایی که نیاز پیدا میکنید مگر بخوای تمام 10-15 تا اسلحه بازی رو با خودتون حمل کنید. نکته مثبت دیگه یکی لول دیزاین قلعه هست که مشابه اداره پلیس توی رزیدنت اویل 2 هست. بخش مثبت دیگه هم روستا هست که پر از سوراخ سمبه برای جست و جو هست. پازلهای بازی هم از ساده ترین پازلهایی هست که تا حالا دیدم.
گرافیک
گرافیک بازی خیلی خوبه. مخصوصا مدل سازی، سطح جزئیات محیط و تکسچرها خیلی خوب کار شده. حیرت انگیزترین قسمت بازی موشن کپچر صورتهاست که عالی کار شده و یکی از بهترینهایی که میشه دید. البته گرافیک بازی رگه های نسل هشتی زیاد داره چون بهر حال بخاطر عرضه برای کنسولهای نسل قبله. جا داره از بهینه سازی خوب بازی یاد بشه که روی تنظیمات بالا با کارت گرافیک 4-5 سال (GTX 1080) تا 100 فریم میده.
صداگذاری و موسیقی
فوق العاده. با هدفون واقعا به ارضای روحی روانی میرسه. توجه به جزئیات توی صدا گذاری بازی مثال زدنی و کوچکترین چیزها رو تو بازی میتونید صداشون رو بشنوید. صدای اسلحه ها و انفجارها، صداگذاری کاراکترها هم خیلی خوب کار شده. به خوبی هم میتونید جهت صداها رو توی بازی تشخیص بدید. موسیقی بازی هم خیلی خوبه و جاهای بجایی هم پخش میشه.
-------------------
امتیازات
داستان و شخصیت پردازی: 9 از 10
گیمپلی: 9.5 از 10
گرافیک: 9 از 10
صداگذاری و موسیقی: 9.5 از 10
نمره نهایی: 9 از 10
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or