امتياز اعضای بازی سنتر به عناوین پلتفرم PC

  • Thread starter Thread starter Meysam
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز

Meysam

کاربر سایت
سلام
تو اين تاپيك مي خوايم نظر شما و امتيازي رو كه به هر بازي ميديد مشخص كنيم تا شايد بتونيم بهترين بازي رو تو هر ماه يا سال با نظر خودمون انتخاب كنيم
پايين ترين امتياز 0
بالاترين امتياز 10
همراه نظر ( خواهشمند است نظر کارشناسانه باشه )

اینم بازی های سری 1 : ( تا تاریخ 5 مهر )

Wolfenstein
Wanted Weapons of Fate
Left 4 Dead


Bionic Commando
Call of Juarez Bound in Blood
Street Fighter IV

جواب لیست امتیازات سری اول :


امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC


اینم بازی های سری 2 ( با تشکر از میثم ) تا تاریخ 20 مهر :

Batman Akham Asylum
Resident Evil 5
Mini Ninja
NFS: SHIFT
Red Faction Guerilla
Darkest of days
Section 8
overlord 2
ARMA II
Trine
X-Men Origins: Wolvorine

جواب لیست امتیازات سری دوم :


امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC

اینم بازی های سری 3 : ( تا تاریخ 28 مهر )

Assassin's Creed
Bioshock
Brothers In Arms 3
Crysis
Crysis Warhead
Dark Sector
Dead Space
Far Cry 2
F.E.A.R 2
Gears of War
GTA IV
GRID
Mirror Edge

لیست امتیازات سری سوم :

امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC

بازیهای سری 4 ( تا تاریخ 5 آبان )

Splinter Cell: Double Agent
STALKER: Shadow of Chernobyl
STALKER: Clear Sky
Call of Duty 4
Call of Duty: World At War
Fallout 3
H.A.W.X
Resident Evil 4
Prince of Persia 2008
Burnout: Paradise
Mass Effect
Devil May Cry 3
Devil May Cry 4
Pro Evolution Soccer 2009
Colin Mac Rae: Dirt
Silent Hill: Homecoming

لیست امتیازات سری چهارم :

امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC
 
Last edited by a moderator:
خب از اونجایی که Tales of Berseria حالا حالاها ادامه داره و تا تموم نشه هم نمیتونم نظرم رو در موردش بنویسم پس تصمیم گرفتم که نظرم رو در مورد یکی از سری هایی که انحصاری کامپیوتر نیست ولی با اومدن شبیه سازها تجربه اش بر هر پی سی داری واجبه رو معرفی کنم و اونم چیزی نیست جز سری Persona :D
1.jpg
احتمالاً شما هم مثل من و خیلی دیگه از ایرانی ها تا قبل از انتشار پرسونا 5 حتی اسم این بازی رو هم نشنیده بودین و یا اگه هم شنیده بودین زیاد کنجکاو نشده بودین و دنبالش نرفته بودین ولی جالبه که بدونین در ممالک خارجه مخصوصاً ژاپن سری پرسونا یکی از غول های بزرگ صنعت بازیسازی ژاپن در سبک JRPG هست و در کنار عناوین بزرگ دیگه ای مثل سری Tales of، Final Fantasy، Dragon Quest، Fire Emblem، The Legend of Heros، Ys، Disgaea و ... عملاً بازار ژاپن رو قبضه کردن و عناوین جدیدتر و ناشناخته ناچاراً زیر سایه این غول ها قرار میگیرن. سری پرسونا در واقع اسپین آف یه سری معروف دیگه به نام Shin Megami Tensei هست (که خود همین سری شین مگامی تنسی هم در واقع ادامه سری Digital Devil Story: Megami Tensei به حساب میاد) که فقط شماره سوم شین مگامی تنسی (که با نام فرعی Nocturne هم شناخته میشه) و سری پرسونا انحصاری کنسول های سونی هستن و شماره های بعدی سری شین مگامی تنسی انحصاری کنسول های دستی نینتندو هستن. البته اسپین آف های دیگه ای از سری شین مگامی تنسی مثل Devil Summoner، Devil Survivor و Digital Devil Saga و ... هم برای کنسول های دیگه ساخته شده ولی هیچکدوم به اندازه سری اصلی و سری پرسونا محبوبیت و معروفیت پیدا نکردن به خصوص از پرسونا 3 به بعد محبوبیت این سری به اندازه ای افزایش پیدا کرد که شرکت سازنده یعنی اتلوس یه پروژه شیردوشی حسابی از این سری ترتیب داد و انواع و اقسام بازی های فایتینگ و ریتیمک (یا همون بزن و برقص خودمون) و انیمه و ... ازش روانه بازار کرد و البته از این بین این همه اسپین آف از روی اسپین آف به نظر حقیر بهترینشون Persona Q: Shadow of the Labyrinth هست که یه داستان جدید رو با شخصیت های پرسونا سه و چهار بیان میکنه و بعداً در یه فرصت مناسب در مورد اون هم بحث میکنم:D
خب همون طور که گفتم این سری شاخ و برگ زیاد داره و با توجه به اینکه استاندارد مدت زمان بازی های JRPG هم زیر 60 ساعت نیست و برای کسی که فقط عناوین اصلی این سری رو میخواد بازی کنه یه چیزی حدود 9 تا بازی هستن (Revelations: Persona، Persona 2: Innocent Sins، Persona 2: Eternal Punishment، Persona 3، Persona 3:FES، Persona 3 Portable، Persona 4، Persona 4: Golden، Persona 5 ) که باید انجام بده و مطمئناً این تعداد وقت خیلی زیادی رو میگیره و در نتیجه من تمام همت خودم رو روی تموم کردن دو تا از مهمترین ها یعنی Persona 3: FES و Persona 4 قرار دادم که اتفاقاً هر دو هم از بهترین های سری هستن و در سال 2008 منتشر شدن. البته این سری اونقدر جذابیت داره که مطمئناً هر کی جذبش بشه به همین دو تا بازی بسنده نمیکنه و سراغ ادامه اش هم خواهد رفت درست مثل خود من که به امید خدا قراره در آینده نچندان دور Persona Q: Shadow of the Labyrinth، Persona 3 Portable، Persona 2: Innocent Sins و Persona 2: Eternal Punishment (در صورتی که تا اون موقع ترجمه انگلیسی نسخه PSPـش منتشر شده باشه) رو انجام بدم.

Persona 3 FES - The Journey
2.jpg

9/10​
Persona 3 FES دو سال بعد از انتشار نسخه اصلی یعنی در سال 2008 برای کنسول پلی استیشن 2 منتشر شد. بازی از دو قسمت مجزا تشکیل شده که بخش The Journey در واقع همون داستان و گیم پلی شماره سوم هست که مقداری کمی تغییرش دادن. پرسونا 3 در هنگام انتشارش انقلابی در سیستم داستان پردازی و گیم پلی سری پرسونا ایجاد کرد و با ترکیب گیم پلی مبتنی بر سیاهچال گردی شین مگامی تنسی و سیستم داستان پردازی ای مشابه ویژوال ناول ها تونست سبک جدیدی برای خودش بوجود بیاره که تا سال ها بی رقیب بود و در پرسونا 5 به اوج بلوغش رسید.
داستان و شخصیت پردازی در پرسونا 3 در کنار گیم پلی یکی از نقاط قوت این بازی به حساب میاد. البته تم اصلی داستان همون موضوع کلیشه ای نجات دنیا بدست چند تا نوجوان رو داره که توی اکثر عناوین JRPG بکار گرفته میشه و شاید برای تازه واردین به این سری شروع داستان یکم خسته کننده باشه به خصوص اینکه چند ساعت اول فقط معرفی دنیای بازی و آشنایی با شخصیت های اصلی اختصاص داره و دفعات محدودی هم که بازیکن اجازه بدست گرفتن گیم پلی داده میشه برای توضیح دادن بخش آموزشی بازی هست ولی با جلوتر رفتن داستان و بعد از گذشت چند ساعت کم کم داستان شروع به گسترش پیدا کردن میکنه و جذابیت خودش رو به نمایش میذاره. مهمترین بخش داستان شخصیت پردازی اون هست. تقریباً تمام شخصیت های اصلی افراد عادی ای هستن که علایق و دغدغه های انسان های معمولی رو دارن و همین هم باعث میشه همذات پنداری با اونا آسونتر بشه. میزان توجه به شخصیت پردازی رو حتی میشه با نگاه کردن به طراحی ظاهری اونا (که با وجود اینکه حالت انیمه ای داره ولی چندان فانتزی نیست) هم متوجه شد و برای مثال با اولین نگاه به شخصیتی مثل یوکاری میشه اینطور برداشت کرد یه دختر معمولی دبیرستانی هست که علایق معمولی دخترای امروزی رو داره و سعی میکنه همیشه به روز و در مرکز توجه باشه و یا میتسورو که نوع انتخاب لباس و طریقه ایستادنش یادآور دختری با وقار از یه خانواده مرفه هست که در همه زمینه ها بدون نقص عمل میکنه و البته این توجه به ظاهر فقط مختص به خود این شخصیت ها نمیشه و میشه جنبه پنهان شخصیت هر کدوم رو در طراحی پرسونای اونا (یا همون دیمون تحت فرمانشون که از این به بعد هم با همین نام بهشون اشاره میکنم که با اسم بازی اشتباه گرفته نشه) مشاهده کرد. علاوه بر داستان اصلی بخش مهمی از بازی به تقویت روابط اجتماعی با شخصیت های فرعی اختصاص داده شده که البته تاثیر زیادی هم در بازی داره و کمک زیادی به تجربه بازی میکنن.
اما شاید مهمترین ویژگی بازی های سری پرسونا که اونا از بازی های دیگه متمایز میکنه پیامی باشه که در پس داستان اصلی اونا نهفته است. علاقه نویسندگان این سری به مضامینی مثل آنیما و آنیموس، خودشناسی، نهان - ایگو - سوپر ایگو، مرگ و زندگی، ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه و حتی خود مفهوم پرسونا و شادو که اکثراً از نظریات کارل گوستاو یونگ روانشناس و فیلسوف سوئیسی هستن رو میشه در تمام آثار این سری مشاهده کرد. پرسونا 3 هم از این قائده مستثنی نیست و پیام اصلی و پنهان در پشت داستان مشکلات و مصیبت هایی هست که در طول زندگی انسان برای اون رخ میدن و چگونگی برخوردش با این مشکلات هست و تقریباً میشه گفت که تمام شخصیت های اصلی و فرعی داستان گرفتار مشکلات خاص خودشون هستن و هر کسی به نحوی با این مشکلات کنار میاد و رو به جلو پیش میره.
حتی رنگ بندی غالب هر کدوم از شماره های اصلی پرسونا هم در خدمت همین هدف و پیام اصلی داستان قرار میگیره که در مورد پرسونا 3 هم رنگ آبی بیشترین حضور رو داره که علاوه بر حس آرامش و اعتماد، احساسات منفی ای مثل ناامیدی، سردی و افسردگی رو تداعی میکنه و بعد از اون رنگ غالب دوم رنگ خاکستری هست که این رنگ بیشتر در محیط های بازی مثل مدرسه، خوابگاه و... نمود پیدا میکنه که بیشتر تداعی کننده حس افسردگی و غم هست. حتی کات سین های بازی (که کیفیت خیلی پایینی هم دارن) با وجود انیمه ای بودن حس مریضی که داستان به بیننده منتقل میکنه رو در خودشون دارن و کاملاً در جهت القای پیام داستان عمل میکنن. البته داستان پرسونا 3 همیشه هم غم انگیز و تاریک نیست و لحظات شاد و مفرح هم در اون کم نیست (نمونه اش قرارهایی هست که شخصیت اصلی با الیزابت بیرون میره یا مثلاً اون صحنه چشمه آب گرم) و کلاً ژاپنی ها استاد وارد کردن اینجور موارد در داستان های جدی هستن.
صداگذاری که طبق معمول در بازی هایی که اصالتاً انگلیسی زبان نیستن باید از دو منظر بهش نگاه کرد: یکی صداگذاری اصلی و دیگه دوبله انگلیسی که البته بازم طبق معمول پرسونا 3 هم به دلایل نامعلومی مثل اکثر عناوین JRPG در زمینه دوبله انگلیسی خیلی بد هست و البته اینجا کاملاً اوج فاجعه رو متوجه میشین چون پرسونا 3 بازی ای هست که تا حد زیادی دیالوگ محور هست و مثلاً وقتی شخصیتی مثل جونپی که نماد یه دانش آموز کله خراب، پرانرژی، درس نخون و رقابت طلب هست با صدای یه معتاد 20 و چند ساله خمار صحبت میکنه کاملاً اون تصوری که ار شخصیت پردازی طرف در ذهنتون دارین رو زیر پا لگدمال میکنه. از اون طرف هر چقدر دوبله انگلیسی ضعیف عمل کرده (به غیر از بعضی موارد مثل آیگیس که بد نبودن) صداگذاری اصلی بازی خیلی خوب ظاهر شده و اینطور به نظر میاد که نویسنده اصلاً از ابتدا این شخصیت ها رو با تصور اینکه چه کسی قراره جاشون صحبت کنه خلق کرده (به خصوص صداپیشه الیزابت صداپیشه محبوب من هم هست و هر بار صداش رو میشنوم یه حالت عرفانی ای بهم دست میده).
موسیقی بازی رو میشه گفت خوب رو به بالا هست و به غیر از بعضی از ترک ها که تا آخر بازی شاید بیشتر از هزار بار پخش بشن و دیگه از دستشون خسته بشین در باقی موارد کاملاً خوب ظاهر شده به خصوص آهنگ پایانی که حتماً پیشنهاد میکنم بعد از اتمام بازی یه بار هم با ترجمه گوشش کنین تا قشنگ متوجه بشین چه شاهکاری هست (البته فقط بعد از اتمام بازی چون در غیراونصورت اسپویل به حساب میاد).
و اما گیم پلی... همونطور که قبلاً گفت گیم پلی بازی از دو بخش سیاهچال گردی که اکثراً در برج تارتاروس اتفاق میوفته و ویژوال ناول تشکیل شده که بیشتر به تقویت روابط اجتماعی با شخصیت های فرعی میپردازه. بخش ویژوال ناول که از این شماره وارد سری پرسونا شده با اینکه شاید به ظاهر بیهوده به نظر بیاد ولی کاملاً برای تموم کردن بازی ضروری هست و بدون حضورش شاید بشه گفت تموم کردن بازی خیلی سخت و شاید حتی غیرممکنه. البته پیشرفت در این بخش هم به این سادگی ها نیست و برای تقویت روابط با شخصیت های فرعی (که هر کدوم نماینده یکی از social link های بازی هستن) باید مثل یه مدیر کارکشته برنامه ریزی دقیقی داشته باشین و همزمان ویژگی های شخصیتی خودتون رو با کارهایی مثل درس خوندن، سینما رفتن، بازی کردن و ... غیره افزایش بدین که البته تکمیل این قسمت و کامل کردن تمام social link ها برای باز کردن دیمون نهایی و مبارزه با Ultimate Opponent (که شک نکنین حسابی از خجالتتون در میاد>:)) بدون استفاده از راهنما (و یا حتی با استفاده از راهنما) چیزی از غیرممکن کم نداره. با اینحال اگرچه این بخش اهمیت زیادی در گیم پلی بازی داره ولی به نظر من برای اولین بار بهتره که زیاد در این مورد سختگیری نکنین و هر جور دوست داشتین بازی رو پیش ببرین و لذت انجام بازی رو با مراجعه مداوم به راهنما برای خودتون خراب نکنین (درست مثل من که به غیر از آیگیس و شخصیت های مذکر هیچ کدوم از social link های شخصیت های مونث دیگه رو نتونستم کامل کنم) علاوه بر این مبارزه ای هم که بالاتر گفتم فقط در دور دوم بازی اتفاق میوفته و حداقل دوبار باید بازی رو تموم کنین و کامل لول آپ کنین تا شانس برنده شدن داشته باشین.
بخش دوم گیم پلی که همون سیاهچال گردی هست فقط در شب ها و بعضی از روزهای خاص قابل دسترسی هست و اینجا هست که پرسونا 3 اون روی تاریک خودش رو نشون میده. شاید به نظر مبالغه بیاد ولی پرسونا 3 (مخصوصاً در ساعات اولیه) بازی خیلی سختی هست و هیچ گونه رحمی به بازیکن نمیکنه. سیستم سیاهچال گردی بازی که با اندکی تفاوت از سری شین مگامی تنسی به ارث برده شده به این صورت است که بازیکن باید از طبقات یه برج بلند به نام تارتاروس (که فقط شب ها ظاهر میشه) بالا بره و با کمک همراهانش دشمنان و باس های درون برج رو شکست بده و به هدف اصلی که همون دستیابی به نوک برج هست برسه. تا اینجا مثل باقی عناوین نقش آفرینی ژاپنی به نظر میاد ولی تفاوت اصلی در اینه که وسیله اصلی در این مبارزات سلاح های فیزیکی و دیمون ها هستن که نقش خیلی مهمی در نتیجه مبارزه ایفا میکنن. به غیر از شخصیت اصلی که تعداد زیادی دیمون رو میتونه کنترل کنه (یه چیزی حدود 100 عدد) بقیه شخصیت های دیگه فقط یه دیمون ثابت دارن و هرکدوم نقاط قوت و ضعف مخصوص به خودشون رو دارن و معمولاً قبل از مبارزه با باس ها باید مشخص کنین که چه قابلیت هایی رو نیاز دارین و به طبع چه کسی رو باید همراه خودتون ببرین. تا حداکثر تعداد 3 نفر رو میتونین در هر بار با خودتون همراه کنین و میزان تجربه ای هم که از مبارزات دریافت میکنین به نسبت لول هر شخصیت بین گروه تقسیم میشه (مثلا اگه شخصیت اصلی لول 70 باشه و یه دشمن لول 70 رو شکست بده مقدار 300 xp دریافت میکنه ولی اگه همراهانتون لول 50 باشن هر کدوم 12000 xp دریافت میکنن). البته هیچ اجباری برای همراه بردن شخصیت های دیگه با خودتون ندارین میتونین به تنهایی هم بازی رو تموم کنین که از یه جایی به بعد هم به این نتیجه میرسین که همین روش بهترین کاره چون همراهانتون در اکثر مواقع بیشتر حکم مایه عذاب رو دارن و مدام گرفتار مبارزات ناخواسته میشن و در مبارزات هم کنترلشون دست هوش مصنوعی است که متاسفانه زیاد خوب عمل نمیکنه و از اونجایی که زنده موندن یا نموندن شخصیت اصلی تنها عامل پیروزی به حساب میاد و باقی شخصیت ها فقط باعث کاهش xp دریافتی در انتهای مبارزات میشن و به طولانی تر شدن ملال آور بازی کمک میکنن(علاوه بر این بازی مکانیزمی به نام خستگی داره که بعد از مدتی همراهانتون خسته میشن و خود به خود گروه رو ترک میکنن و این برای کسانی که فقط میخوان متکی به کمک همراهانشون باشن مطمئناً خیلی آزار دهنده اس). هر چقدر هوش مصنوعی همراهانتون پایین هست از اونطرف هوش مصنوعی دشمن ها و باس ها خیلی بالاست و کاملاً با برنامه ریزی و دقت به حرکاتی که شما در مبارزه انجام میدین عمل میکنن و به همین خاطر سیو کردن در بازی خیلی مهم و حیاتی هست و کم نبوده تعداد دفعاتی که در لحظه آخر یکی از همین باس ها یا دشمن ها با یه حرکت کاملاً ناجوانمردانه حاصل ساعت ها تلاش و زحمت من رو هدر داده. البته سیو کردن فقط مختص سیاهچال ها نیست و در قسمت ویژال ناول هم یک اشتباه ممکنه باعث از دست رفتن یه رابطه اجتماعی یا یه فرصت بشه و برای همین پیشنهاد میکنم که علاوه بر سیستم سیو خود بازی از سیستم سیو لحظه ای شبیه ساز هم استفاده کنین و چند تا سیو هم بکنین و کلاً سیو زیاد بکنین (قبل از هر حرکتی، هر انتخابی، حتی بین کات سین ها سیو کنین).
جذابترین بخش بازی مطمئناً ساختن دیمون جدید هست. همونطور که گفتم برای مبارزات بازی باید از دیمون ها استفاده کنین و هر کدوم از این دیمون ها نقاط ضعف و قوت خودشون رو دارن ولی جالبه که بدونین میتونین این دیمون ها رو با همدیگه ترکیب کنین و دیمون های جدیدتر بدست و در حین این ترکیب کردن نقاط قوت جدیدی بهشون اضافه کنین و یا نقاط ضعفشون رو پوشش بدین. البته بازی در این مورد هم راهکارهایی در نظر داره که نذاره تعادل مبارزات بهم بخوره و میشه گفت هیچ دیمون نهایی وجود نداره که در همه موقعیت ها بشه ازش استفاده کرد و معمولاً باید مجموعه ای از دیمون های مختلف رو همراه خودتون داشته باشین. البته این دیمون ها از ابتدا همه قابلیت های خودشون رو نشون نمیدن و باید کاملاً لول آپشون کنین تا بتونین به قابلیت های بهترشون دسترسی داشته باشین ولی اگه بخواین به روش معمول این کارو انجام بدین با توجه به میزان xp زیادی که برای هر لول نیاز دارن مدت زمان بازی رو به طرز عذاب آوری برای خودتون چند برابر میکنین (بگذریم از اینکه هر طبقه هم تا لول خاصی بیشتر اجازه لول آپ کردن نمیده و بعد از اون میزان xp دریافتی به شدت کاهش پیدا میکنه). اینجاست که اهمیت بخش ویژوال ناول خودش رو نشون میده، هر کدوم از دیمون هایی که میتونین کنترل کنین مختص یکی از social link ها هست و بسته به میزانی که اون social link رو تقویت کرده باشین در ابتدای ساخته شدن میزانی Xp به عنوان جایزه دریافت میکنه و در صورتی که socail link رو کامل کرده باشین حتی تا 5 لول هم افزایش لول پیدا میکنه و این مورد باز کردن قدرت های نهایی هر دیمون به شدت آسون میکنه. از طرف دیگه دیمون هایی که کامل کردین رو میتونین ثبت کنین که برای ساخت دیمون های قویتر نیازی نباشه دوباره از ابتدا شروع به ساخت و لول آپشون کنین.
گیم پلی سیستم های زیادی داره که صحبت کردن در مورد همشون وقت زیادی رو میگیره ولی اگه بخوام به یه مورد اشاره کنم اون قسمت درخواست های الیزابت هست که در ازای تکمیلشون سلاح های قدرتمند، پول زیاد و دیمون های جدیدی بهتون داده میشه و همینطور صرف انجام بعضی از همین ماموریت ها به تنهایی ارزش وقت گذاشتن داره.

Persona 3 FES - The Answer
4.jpg

8/10​
هر چند پرسونا 3 داستان کاملی داشت ولی پایانش به حدی طرفداران رو در بهت و تحیر فرو برد که اتلوس تصمیم گرفت با عرضه Persona 3 FES و اضافه کردن قسمت The Answer عطش طرفداران رو برای فهمیدن سرگذشت شخصیت های بازی برطرف کنه. اینبار داستان پس از حوادث پرسونا 3 ادامه پیدا میکنه و تمام اتفاقات بازی در یک شب رخ میدن ولی تفاوتش با بخش اصلی اینه که دیگه خبری از شخصیت های فرعی، روابط اجتماعی و گشتن در شهر نیست و همینطور قسمت های فان و مفرح به کل از داستان حذف شدن و همه چیز شکل جدی تری به خودش گرفته. شخصیت پردازی اینبار تبدیل به محور اصلی داستان شده و بازی به نوبت روی هر کدام از شخصیت های بازی عمیق میشه و دیدگاه هر کدوم در مورد اتفاقاتی که افتاده رو نمایش میده و نشون میده که کدوم شخصیت ها موفق شدن از آزمون نهایی پرسونا 3 سربلند بیرون بیان و کدوم دچار یاس و ناامیدی شدن و اراده و قدرت جلو رفتن رو از دست دادن.
گرافیک فنی، صداگذاری و موسیقی بازی همچنان به کیفیت بازی اصلی هستن و البته تغییراتی هم ایجاد شده مثلاً کیفیت کات سین های انیمه ای افزایش پیدا کرده و موسیقی هم در جهت همخونی با حال و فضای داستان آرومتر شده یا در بعضی جاها به کل حذف شده.
اما بیشترین بخشی که دچار تغییر شده گیم پلی بازی هست که با حذف یکسری از امکاناتی که در بازی اصلی وجود داشتن بیشتر از قبل دشوار و چالش برانگیز شده. اولین مورد حذف بخش social link ها است که به طبع با نبود این قسمت تمام مزایایی که در قسمت ساخت دیمون مستقیماً با این بخش در ارتباط بود به کل برداشته شده است و برای باز کردن توانایی های جدید دیمون ها باید متوسل به روش های قدیمی لول آپ کردن بشین که البته با اینکه بازی سعی کرده با کمتر کردن هزینه لول آپ تا حدی سختی این قسمت رو جبران کنه، ولی همچنان به دلیل اینکه دشمنان بازی حسابی پیشرفت داشته اند و نسبت به بازی اصلی حسابی تقویت شده اند استفاده از روش های مرسوم در بازی اصلی مثل تک نفره جلو رفتن و یا حمله به نقاط ضعف دشمنان دیگه کارساز نیست و در نتیجه لول آپ کردن به شدت سخت شده. البته با اینکه نمیشه تک نفره جلو رفت ولی نیازی هم نیست که یه گروه کامل رو همراه خودتون ببرین و میتونین فقط با همراه داشتن متیس تقریباً از 60 درصد مبارزات زنده بیرون بیاین که خودم هم همین روش رو پیشنهاد میکنم و چون متیس برخلاف همراهان دیگه حسابی متعادل هست و به خاطر اینکه نقطه ضعفی نداره در مبارزات هم دست و پا گیر نمیشه (البته یه سری قابلیت ها مثل جادوهای درمانی رو نداره ولی در باقی موارد یه تانک کامله). ویژگی دیگه ای که در بازی اصلی بود و در این بازی حضور نداره حذف سیستم ثبت کردن دیمون ها هست که این مورد تا حد خیلی زیادی باعث دشوار شدن شدن بازی شده و ساخت دیمون های بازی رو تبدیل به کاری عذاب آور و وقت گیر کرده چون برای پیدا کردن دیمون های مورد نیاز برای ساخت یک دیمون جدید مجبور هستین در انتهای مبارزات از سیستم کارتی استفاده کنین که اون سیستم کاملاً وابسته به شانس هست و یک از صد چیزی رو که واقعاً نیاز دارین رو بهتون میده و حتی وقتی هم دیمون مورد نیازتون رو پیدا میکنین به خاطر اینکه این دیمون ها معمولاً فقط توانایی های اولیه شون رو به همراه دارن در نتیجه دیمون جدیدی که میسازین به قدرتی که انتظارش رو دارین نمیرسه (البته همین ساخت دیمون هم خیلی دردسرساز شده چون سیستم ساخت چندگانه به کل برداشته شده و دیمون های مدنظرتون اکثراً با ترکیب های جدید و ناشناخته ساخته میشن) پس نهایتاً مجبور میشین از یه جایی به بعد فقط از دیمون هایی که توانایی های منحصربفرد دارن استفاده کنین و بی خیال ساخت دیمون لول های بالاتر بشین. شاید تنها مزیتی که سیستم ساخت دیمون این بازی داره اینه با حذف social link ها خیلی از دیمون هایی که در بازی اصلی به خاطر کامل نکردن social link ها نمیتونستین بسازین الان در دسترس هستن و میتونین لذت استفاده کردن ازشون رو تجربه کنین. علاوه بر این موارد محیط های بازی هم دچار تغییر شده اند و با انتقال نقطه بازگشت از قبل اتاق باس به بعد از اتاق باس کار رو برای کسانی که میخوان در حین جلو رفتن لول آپ هم بکنن خیلی سخت کرده و در نتیجه هر سیاهچال رو باید چند بار طی کنین تا علاوه بر لول آپ کردن و ساخت دیمون های جدید، باس سیاهچال رو هم بتونین شکست بدین. در نهایت سختی بیش از حد قسمت The Answer ممکنه برای خیلی طرفداران آزار دهنده باشه ولی مطمئناً فهمیدن سرنوشت شخصیت های بازی خیلی مهم هست و حتی اگه این قسمت رو موفق نشدین تموم کنین سعی کنین از توی یوتیوب داستانش رو دنبال کنین.​

Persona 4

3.jpg

9.5/10​
با موفقیت چشمگیر پرسونا 3 اتلوس تصمیم گرفت که شماره چهارم بازی رو هم با همون سیستمی که در شماره سوم امتحان خودش رو پس داده بود در سال 2008 برای کنسول پلی استیشن 2 منتشر کنه. همونطور از کاور بازی مشخصه حال و فضای پرسونا 4 کاملاً در خلاف جهت شماره سوم قرار داره و اینبار با فضای شاد، دوستانه و پرانرژی روبرو هستیم. داستان هم از کلیشه نجات دنیا خارج شده و تم جنایی کارآگاهی با تکیه بر روابط دوستانه و به خودش گرفته و به نسبت شماره سوم جذابیت بیشتری برای بازیکن داره و علاوه بر قسمت های جدی، مملو از قسمت های بامزه و خنده دار نیز هست. البته معمای داستان برای بازیکن که از دید سوم شخص تمام حوادث رو دنبال میکنه ممکنه زیاد پیچیده نباشه و با کمی فکر کردن تقریباً میتونین قریب به یقین اکثر حوادث بازی رو پیش بینی کنین ولی بازم به اندازه ای جذابیت داره که شروع طولانی بازی (حدود دو ساعت و نیم) رو تحمل کنین و همچنان علاقمند به بیشتر دونستن باشین. در پرسونا 4 هم همچون شماره سوم شخصیت پردازی رکن اساسی داستان به حساب میاد و میشه گفت حتی بیشتر از شماره سوم روی این مورد وسواس به خرج دادن و بازی روی همه شخصیت ها چه فرعی و چه اصلی حسابی عمیق میشه و همچون پرسونا 3 این مورد علاوه بر طراحی ظاهری شخصیت ها و دیمون های اونا، حتی در طراحی شادوهای مختص هر کدوم هم حسابی نمود پیدا میکنه (مثلاً با دیدن شادوی Chie که به شکل زنی هست که لباس چرمی چسبون پوشیده و با یه شلاق روی تپه ای از مردان نشسته میشه به رفتار سلطه طلبانه Chie در مقابل دیگران و علاقه اش به کسب قدرت پی برد و همینطور موهای بلند و مشکی رنگش نشونه حسادت اون به دوستش یوکیکو هست که رفتار و ظاهر زنانه تری داره و همیشه در معرض توجه جنس مخالف قرار داره که بعداً بعضی از این خصوصیات با غلطت کمتر به پرسونای Chie منتقل میشن). پیام پنهان داستان نیز کاملاً وابسته به شخصیت پردازی داستان هست و اینبار در خصوص ضمیرخودآگاه و ناخودآگاه، خودشناسی، قبول خود و ترس و واهمه از افشا شدن افکار پنهانی است که شخصیت بازی میخوان از جامعه مخفی نگهشون دارن.
در بخش گرافیکی محیط بازی از حالت سرد و بی روح شهری شماره سوم به محیط سرسبز و دیدنی روستایی تبدیل شدن. البته این احساس سرد و بی روح کاملاً از بازی حذف نشده هنوز هم در روزهای بارانی میشه اون رو به خوبی حس کرد مخصوصاً اینکه حذف موسیقی پس زمینه در انتقال این حس هم کمک شایانی میکنه. این تغییر گرافیکی حتی در سیاهچال های بازی هم اعمال شده و برخلاف برج تارتاروس که همیشه ظاهر تقریباً یکسانی داشت در شماره چهام سیاهچال های بازی تنوع زیادی در طراحی و رنگبندی دارن. رنگ بندی هم که یکی نشانه های بارز سری پرسونا هست در این شماره غالباً زرد و نارنجی هست که رنگ نارنجی نشان دهنده تفریح، ماجراجویی و موفقیت است و رنگ زرد تداعی کننده خوشحالی، مثبت اندیشی و دوستی هست ولی این رنگ معنای منفی ای همچون بیماری، خباثت و ترس هم داره که این مورد رو میشه با نگاه کردن به چشم های شادوها که همگی زرد رنگ هستن تشخیص داد.
موسیقی همچنان از کیفیت بالایی برخورداره و صداگذاری هم نسبت به شماره سوم خیلی بهتر شده مخصوصاً دوبله انگلیسی ولی همچنان پیشنهاد میکنم با صداگذاری ژاپنی این بازی رو انجام بدین چون اون شور و اشتیاق نوجوانانه ای که در صداگذاری ژاپنی شخصیت ها هست متاسفانه در دوبله انگلیسی چندان رعایت نشده.
و اما بخش مهم بازی که تغییرات خیلی زیادی نسبت به شماره سوم داشته گیم پلی هست. گیم پلی پرسونا 4 همچنان از دو بخش روابط اجتماعی و سیاهچال گردی تشکیل شده است که در بخش روابط اجتماعی با تغییرات بنیادینی که بوجود اومده این قسمت علاوه بر پیچیده تر شدن تا حد زیادی آسونتر شده از اون حالت فشرده شماره سوم خارج شده و حتی میشه با یه برنامه ریزی مناسب در دور اول بازی تمام social link ها رو تکمیل کرد و پایان واقعی بازی رو باز کرد. برای این منظور هم امکانات زیادی قرار داده شده مثل ناهار خوردن با شخصیت، بیرون رفتن، قرارهای گروهی، کار کردن و غیره. همچنین ویژگی های شخصیتی شخصیت اصلی هم از 3 مورد به 5 مورد افزایش پیدا کرده که میشه همزمان با انجام فعالیت های دیگه اونا رو افزایش داد که البته تاثیر زیادی هم در انتخاب گزینه های social link ها داره (که مشخصاً بعضی هاشون رو در ابتدای بازی نمیشه انتخاب کرد و باید تا دور دوم صبر کنین). علاوه بر موارد بالا گشت و گذار در شب خیلی محدودتر شده و الان دیگه از وقت شب فقط برای یه سری social link های محدود، ماهیگیری و زیاد کردن ویژگی های شخصیتتون در خونه میتونین استفاده کنین. بحث ماهیگیری شد سعی کنین حتماً ماهیگیری یاد بگیرین چون دو تا آیتم های خوبی که برای لول آپ استفاده میشن فقط از این طریق بدست میان.
همچنین بخش سیاهچال گردی تغییرات زیادی هم در جهت خوب و هم در جهت بد داشته. از جهت خوب اینکه قدرت و هوش همراهانتون بهبود حسابی داشتن وسیستم خستگی هم به کل حذف شده و با افزایش socail link اونا میتونین قابلیت های جدید براشون باز کنین که در حین مبارزه استفاده کنن. البته فقط افزایش قدرت نداشتن و حالا دیگه میتونین کنترل کامل همراهانتون رو به دست بگیرین به صورت دستی بهشون فرمان بدین ولی از اونجایی در اکثر مواقع خودشون میتونن از پس دشمن ها بربیان بهتره از این مورد فقط برای باس فایت ها استفاده کنین. البته این تغییرات باعث شده که مبارزات تا حد زیادی آسونتر بشن که پرسونا 4 سعی کرده با تغییر در بخش های دیگه گیم پلی این مورد رو جبران کنه که به نظرم از این نظر زیاد خوب عمل نکرده. یکی از این تغییرات اینه که دیگه با بازگشت به ابتدای سیاهچال جون و مانا شخصیت ها کامل پر نمیشه و برای این منظور باید از آیتم ها یا قابلیت های دیمون ها استفاده کنین که همیشه هم در دسترس نیستن و در نتیجه گزینه زیاد مناسبی نیست. مورد بعدی حذف کارت های افزایش لول، آیتم و پول از سیستم کارت کشی انتهای مبارزات هست و این سیستم فقط برای گرفتن دیمون های جدید با لول پایین کاربرد داره و کارایی خودش رو به کل از دست داده (البته یه سری کارت Arcana هستن که بعضی وقت توی سیستم کارت کشی پیدا میشن ولی اکثراً فقط یه سری تاثیرات مثبت و منفی روی گیم پلی دارن و بعد از مدتی هم تاثیرشون از بین میره). با تغییر سیستم کارت کشی لول آپ کردن عملاً وقت گیر تر از شماره سوم شده (مخصوصاً اگه بخواین همراهانتون رو هم لول آپ کنین) و همینطور به خاطر حذف سیستم درخواست های الیزابت و صندوق های حاوی پول و آیتم های خوب از درون سیاهچال مطمئن باشین که بعد از یه مدت به ورشکستگی کامل میوفتین و نمیتونین مثل شماره سوم در ساختن دیمون ها و خرید و فروش لوازم دست و دلبازی کنین. علاوه بر مواردی که گفتم گیم پلی بازی تغییرات زیادی داشته از حوصله بحث خارجه ولی شاید یکی از مهمترین هاشون تغییر در status effect ها باشه که در شماره سوم هم جنبه خوب داشتن و هم جنبه بد و میشد ازشون برای تغییر نتیجه به نفع خودتون استفاده کرد ولی در شماره چهارم عملاً تبدیل به وسیله ای در خدمت باس ها و دشمن های بازی شدن.

==========================================================================
پ.ن: متاسفانه هر چی تلاش کردم مطلب رو کوتاهتر کنم موفق نشدم و نهایتاً این طومار طویل و درازی که مشاهده میکنین بوجود اومد:D
 
آخرین ویرایش:
Shadow of the Tomb Raider 2018
Shadow-of-the-Tomb-Raider-pc-cover-large.jpg


داستان : درباره سفر لارا به آمریکای جنوبی و کشور پرو برای پیدا کردن شهر مخفی و جلوگیری از پایان دنیا که خودش نیز به نوعی مقصر آن هست ...

بازی یک عده می گن بده یک عده می گن خوبه . به نظرم من با ارفاق عالی بود . 100 میلیون دلار و دو سال صرف ساختش شده .
گرافیک بازی بسیار زیبا و مناظر آمازون در نمای کلی مثل تابلوی نقاشی بود . غارهای پر از اسکلت و راههای آبی زیرزمینی مخوف گرافیک چشم نوازی داشت . محیط بازی به شدت خشن . انواع تله / پلنگ / مار ماهی / ماهی پیرانا و ... . صخره نوردی در این شماره چالش برانگیز تر شده بود . مبارزات خوب بود . سیستم ارتقا اسلحه و انواع روش های کشتن دشمن مثل تله گذاری یا آویزان کردنشون از درخت و ... باحال بود . موسیقی عالی بود فقط گاهی صدای بازی قطع می شد . داستان بازی هم قابل قبول و سر راست بود .
من بازی روی 51 درصد تمام کردم در حدود 9 ساعت . بازی 12 مرحله اصلی دارد . 7 dlc برای بازی در حال انتشار هستند به عنوان محتوای الحاقی که شامل معابد و چلنج ها هستند .
معماهای بازی تقریبا راحت بود به جز معمای روغن که اذیت کردش .
طراحی مناظر و محیط مخصوص گیاهان جای کار بیشتری داشت ولی رنگ بندی بازی و سایه ها عالی بود . در بعضی جاها افت فریم و تیکه تیکه رد شدن نشانه اسلحه در محیط های شلوغ به چشم می خورد که نشان از بهینه نشدن عالی بازی داشت . چند باگ محدود هم در بازی بود که نمک کار هستش .

در کل حسن ختام خوبی برای سفر سه گانه لارا کرافت بود که در مرحله ای به کودکی لارا هم سری می زنیم .
نمی دونم ریبوتی در آینده برای این شخصیت میاد یا به ورق های تاریخ می پیوندد . در هر صورت خداحافظی خوبی بود .

گیم پلی : 8 از 10
موسیقی و صدا گذاری : 9 از 10
گرافیک هنری و طراحی محیط : 9.5 از 10
نورپردازی و طراحی سایه ها : 9 از 10
داستان : 8.5 از 10

نمره کل : 8.75 از 10
 
آخرین ویرایش:
Shadow of the Tomb Raider 2018
Shadow-of-the-Tomb-Raider-pc-cover-large.jpg


داستان : درباره سفر لارا به آمریکای جنوبی و کشور پرو برای پیدا کردن شهر مخفی و جلوگیری از پایان دنیا که خودش نیز به نوعی مقصر آن هست ...

بازی یک عده می گن بده یک عده می گن خوبه . به نظرم من با ارفاق عالی بود . 100 میلیون دلار و دو سال صرف ساختش شده .
گرافیک بازی بسیار زیبا و مناظر آمازون در نمای کلی مثل تابلوی نقاشی بود . غارهای پر از اسکلت و راههای آبی زیرزمینی مخوف گرافیک چشم نوازی داشت . محیط بازی به شدت خشن . انواع تله / پلنگ / مار ماهی / ماهی پیرانا و ... . صخره نوردی در این شماره چالش برانگیز تر شده بود . مبارزات خوب بود . سیستم ارتقا اسلحه و انواع روش های کشتن دشمن مثل تله گذاری یا آویزان کردنشون از درخت و ... باحال بود . موسیقی عالی بود فقط گاهی صدای بازی قطع می شد . داستان بازی هم قابل قبول و سر راست بود .
من بازی روی 51 درصد تمام کردم در حدود 9 ساعت . بازی 12 مرحله اصلی دارد . 7 dlc برای بازی در حال انتشار هستند به عنوان محتوای الحاقی که شامل معابد و چلنج ها هستند .
معماهای بازی تقریبا راحت بود به جز معمای روغن که اذیت کردش .
طراحی مناظر و محیط مخصوص گیاهان جای کار بیشتری داشت ولی رنگ بندی بازی و سایه ها عالی بود . در بعضی جاها افت فریم و تیکه تیکه رد شدن نشانه اسلحه در محیط های شلوغ به چشم می خورد که نشان از بهینه نشدن عالی بازی داشت . چند باگ محدود هم در بازی بود که نمک کار هستش .

در کل حسن ختام خوبی برای سفر سه گانه لارا کرافت بود که در مرحله ای به کودکی لارا هم سری می زنیم .
نمی دونم ریبوتی در آینده برای این شخصیت میاد یا به ورق های تاریخ می پیوندد . در هر صورت خداحافظی خوبی بود .

گیم پلی : 8 از 10
موسیقی و صدا گذاری : 9 از 10
گرافیک هنری و طراحی محیط : 9.5 از 10
نورپردازی و طراحی سایه ها : 9 از 10
داستان : 8.5 از 10

نمره کل : 8.75 از 10


نمرت خیلی خوب بود نقد خوبیم بود فقط اینو بگم که صداگذاری این بازی رو باید 10 می دادی حقیقتا صدا گذاریش بی نهایت عالی هست پیشنهاد می کنم اگر سیستم سوراند یا دالبی اتمس دارید حتما امتحانش کنید تجربه ی بسیار لذت بخشی هست.
 
DOOM 2016 : عاشق بازی های Run and Gun اونم از نوع دوم و ولفنشتاین هستم .. البته ولفنشتاین جدید رو به خاطر داستان عالیش تو قسمت آخر و البته شخص شخیص بلازکوویچ بیشتر دوست دارم ولی دوم از لحاظ خشونت با اون آهنگ های متال که آدرنالین رو بالا میبره یه طور دیگه آدم رو ارضا میکنه .. البته قبلا دوم رو روی PS4 بازی کرده بودم ولی حقیقتا نسخه pc تجربه بهتری بود واسم چون هم گرافیک عالی داشت هم کنترلش با موس و کیبورد عالی بود ..
به نظرم حقش 9 هست.
 
black ops 4
خیلی هنر میخواد بازی که تاکتیکال نیست ،هارد کور نیست و به فان بودنش معروفه بیایی اعصاب خرد کنش کنی.یعنی این مدلشو ندیده بودم که تری آرک از پسش خوب براومد.
بازی تو سه قسمت جریان داره بلک اوت،زامبی و مولتی.حتما باید به سرورها وصل بشید برید تو بازی یعنی باید آنلاین باشید واگر نه حتی با bot هم نمیتونید آفلاین بازی کنید.
سرور ها بازی بسیار افتضاح هستن و پدر آدم و درمیاره تا بخوای بری تو گیم .زامبی که دیگه سرور اختصاصی هم نیست تا تهشو بخونید چه فاجعه ای هست.
گیم پلی بازی همون قبلیاست یکم سریعتر
اسلحه های بازی پشت هیچ کدومشون هیچ منطقی نیست.واس خودشون طراحی کردن،واسه خودشون دمیج گذاشتن ،واسه خودشون همه کاری کردن.
ریسپاون ها دقیقا پشتتونه یعنی یکم راه رفتی باید برگردی پشت سرتو نگاه کنی تا کسی نکشتت.
شوتینگ بازی مثل سری های قبلی لذت بخشه تو این مسئله مشکلی نیست.مولتی بازی خیلی سریعه و این خب خوبه برای cod
مخم هنگ میکنه راجع به بازی فکر میکنم حالم خراب میشه شرمنده ،دستام سخت حرکت میکنن رو کیبورد نمی تونم تایپ کنم.به شدت عصبیم.
5بار بازی رو بستم دوباره اجرا کردم چون تو صفحه لود بازی گیر میکنه تو نمیره که مجبوری بازی رو ببندی دوباره اجرا کنی.
موسیقی که اصلا نداره به غیر از زامبی که معمولیه و موزیک تو لابی هم بد نیست متوسط رو به بالا.
گرافیک بازی خوبه مشکلی نداره از هیچ نظر مثل همیشگی cod ها بدون باگ و از اینجور چیزا.
بیشتر از همه سرورا اعصاب آدم رو میریزن بهم که اصل قضیه هست.

نمره نهایی : 6 از 10
 
A Way Out
8158_A_Way_Out_80b9079d682ad30b2268f389adad3fad.jpg
یک تجربه زیبا و لذت بخش از یک بازی Co-op محور. داستان بازی در مورد دو زندانی به نام های Leo و Vincent هست. داستان در مراحل انتهایی بازی به اوج خودش میرسه و به زیبایی هم تموم میشه. اما مهم ترین و بهترین ویژگی بازی گیم پلی جالب و خلاقانه ش است. اساس گیم پلی بازی بر اساس همکاره دو نفره یا همون Co-Op هست و سازنده ها به خوبی از این ویژگی در گیم پلی بازی استفاده کردند. امیدوارم در آینده عنوان های Co-Op بیشتری از این نوع ببینیم.

داستان: 8
موسیقی و صداگذاری: 8
گرافیک: 8
گیم پلی: 9

امتیاز نهایی: 8.5/10
 
Shadow of the tomb raider
d8dcc903f8ccda1e3da831a5664ce00d.png


اول از همه بگم یکم با دید فون این فرانچایز بودن میخوام حرف بزنم فن بوی گونه چون اولین نسخه ای که ازش بازی کردم روی ps1 بود و خیلیم سخت!:D
از گرافیک شروع کنیم، گرافیک بازی پیشرفت نسبتا خوبی نسبت به نسخه قبلش داشته و چهره لارا فوق العاده طبیعی و CG گونه ست
گرافیک هنری بازی بسیار چشم نوازه، از لحاظ فنی هم خوب هستا ولی خب بهینه سازی بازی مشکل داره توی محیطای شلوغ ممکنه بشدت دچار افت فریم بشید!
صداگذاری هم خوبه. طراحی محیط ها عالیه مثل دو نسخه قبل حس ادونچر خفنی درش نهفته ست
خب تا اینجا همش شیرین بود بریم سر اصل مطلب که مشکل اصلی این نسخه ست: گیم پلی!
گان پلی و سیستم مبارزه واقعا خیلی افتضاح هست! از گان پلی نگم براتون! واقعا تو این زمینه هیچ پیشرفتی که نداشته که هیچ، پسرفتم داشته واقعا بعضی مبارزات روی مخ آدم رژه میرن
شخصیت پردازی بجز لارا، خیلی از شخصیت های دیگه مهم بازی نابودن مخصوصا Jonah انگار مشنگه:D و یه سری شخصیتای دیگه که یدفه میان تو داستان بعدش تا یمدت بدون هیچ پیش زمینه ای غیب میشن و سپس دوباره برمیگردن به بازی
در آخر اینو بگم که وقتی بازی منتشر شد همه زدن تو سرش باورم نمیشد اینجوری شده باشه این نسخه، تا خودم تجربش کردم.
شاید هیچوقت نباید square بازی رو دست eidos میداد، چون دو نسخه قبل که دست Crystal Dynamics بود واقعا میشه گفت شاهکار بودن
نمره هم 8 از 10 میدم ولی این نمره حقش نیست و فقط بخاطر علاقه شدیدم به این فرانچایز این نمره رو میدم!​
 
A Way Out 2018
2.jpg


داستان : درباره لئو کاروسو و وینسنت می باشد که در زندان در پی حادثه ای با هم آشنا می شوند و تصمیم به فرار می گیرند اما انگیزه های متفاوتی دارند ...

بازی بسیار زیبا و بی ادعایی که بعد از 7 8 ماه کرک شد و می شه به صورت آفلاین روی یک سیستم انجام داد . داستان بازی خوب با پایان بندی (دو تا پایان دارد) زیبا . هیجان بازی در بعضی مراحل بسیار بالا است (حتما لازم نیست بازی ترسناک باشه تا هیجان بالایی انتقال دهد) . اصل بازی بر تعامل و همکاری دو نفر بنا شده که حس نابی از همکاری را به بازیباز القا می کند . موسیقی بازی مخصوصا در پایان بندی بی نقص . گرافیک محیط در خور بازی های این نسل نیست ولی خب همه چیز گرافیک نیست . بقیه موارد در بازی خوب و قابل قبول کار شده . خلاصه تجربه جدیدی برای تنوع به شما القا می کند . پیشنهاد می شه انجام دهید .

مدت زمان بازی حدود 5 ساعت می باشد .

گیم پلی : 7.5 از 10
موسیقی و صدا گذاری : 10 از 10
گرافیک هنری و طراحی محیط : 7 از 10
نورپردازی و طراحی سایه ها : 8 از 10
داستان : 8 از 10

نمره کل : 7.5 از 10
 
Outlast 2
یک ساعت و نیم اول بازی رو رفتم، با دست های لرزان بازی رو حذف کردم:| بعد از چند روز که مهمان اومدن خونمون دوباره بازی رو نصب کردم تو 3 و نیم روز بازی رو تموم کردم>:) به معنی واقعی کلمه یعنی new generation of Survival horror Games:|
بازی بشدت ترسناکه، داستان بازی هم ترسناکه، موجودات بازی هم ترسناکه، مخصوصا وقتی دنبالتون میکنن
:| اخرین بازی که اینطوری ترسیده بودم رزیدنت اویل 3 وقتی 8 سالم بود:| واقعا به معنی واقعی کلمه وقتی که اون موجودات روح مانند دنبالت میکنن ترسناکه، من بعید میدونستم دیگه بازی منو بترسونه تو این سن و سال:|

طراحی دشمنا تو این بازی خیلی خیلی بهتر از هر بازی ترسناکه دیگه ای هست، یعنی دشمنای رزیدنت اویل و اویل ویتین در برابر این بازی مثل یک شوخی میمونن، بازی نه موجودات هفت سر داره، نه اره برقی به دست ولی بشدت ترسناکه، این بازی دقیقا مثل یک پازل ساخته شده، اتمسفر بازی همراه با مه غلیظ و تاریک، موسیقی و صداگذاری مرموز، دشمنای ناشناخته و داستان ترس روان شناسی:| اینا رو کنار این بزارید تو بازی تنها چیزی بدستتون هست یک چراغ قوه هست که اونم تو مدت کوتاهی خاموش میشه و همیشه باید دنبال باتری باشید.
گرافیک بازی هم به معنی واقعی کلمه نسل 8 تومی هست و دهن هر چی AAA با گرافیک ضعیف رو صاف میکنه از بس اتمسفر بازی سنگین و بافت های باکیفیتی داره، صدا گذاری بازی نقطه قوت بازی هست،و....

فقط و فقط وفقط بنظرم بزرگترین مشکل بازی اینه که ژانر بازی رو میکنه بازی ترسناک خیلی راحت با گذاشتن چند تا اسلحه تو بازی میتونستند یک بازی ترس و بقا درش بیارند تا فقط یک بازی ترسناک وحشتناک:| بنظرم این مشکل بازیه که حدقل باید 6-7 ساعت پشت سر هم بترسی:|
با این حال این بازی یکی از بهترین بازی های ترسناکی هست که تو عمرم بازی کردم و در کنار RE3-4-7 و نسخه اول Evill within قرار میگیره:D
9/10
 
image

Death's Gambit
0/10

دیگه هر ننه قمری از جاش بلند شده میخواد سولزبورن رو کپی کنه که اگه خوب کپی کنه مشکلی نیست ولی این قشنگ ناپختگی و بی تجربگی و آماتور بودن چه تو طراحی و چخ داستان سرایی ازش میباره. :D بخوایم مقایسه ای هم داشته باشیم Dead Cells خیلی خیلی جلوتر از این آشغاله. همینطور نیومدن یه چی ول بدن بیرون، از مزیت 2D بودن نهایت استفاده رو میبره و با ترکیب rogue-like با سولزبورن (چیزی که فعلا در یه بازی 3D غیرممکنه) یه اثر منحصربفرد رو توی دنیای گیم خلق میکنه. هرکس کافیه نیم ساعت از هر دو بازی رو انجام بده تا بدون شک به این موضوع پی بره.

داستان رو داشته باش: شخصیت اول بازی با فرشته مرگ (Death) معامله ای انجام میده تا به زندگی جاودان (!) برسه.... :|:blink:=)):-j
 
  • Like
Reactions: New Shredder
FORZA HORIZON 4 PREVIEW

گفتم مثل این سایت های شاخ PREVIEW UNSCORE بدم مثلا خیلی شاخیم:D:D:D:))

حقیقتش باید بگم که این بازی نه تنها بهترین بازی امسال بود که بازی کردم بلکه بهترین ریسینگ عمرم هم بوده تا الان هر چند فرزا 7 پشت سر این بازی هست و فیزیک و شبیه سازی بهتری نسبت به این بازی داره(بیشتر به رانندگی واقعی نزدیک هست) اما گیم پلی این بازی واقعا بیشتر حال می ده کنترل بازی مخصوصا با گیم بی نهایت عالی گرافیک بازی بهترین چیزی هست که تا الان در بازی های ریسینگ دیدید با اختلاف(گزینه های دستی EXTRME بازی اگر سیستم مناسب دارید حتما تست کنید) کیفیت صداگذاری و دیتل صداگذاری کامل ترین و بهترین چیزی هست که تا الان دیدم صدای انجین هر ماشین دقیقا نمونه ی اصلی خودش و صدای داخل کابین یا خارجش قشنگ مشابه واقعیت تغییر می کنه کافیه 1 سیستم صوتی مناسب 5.1 یا 7.1 مخصوصا داشته باشید تا روحتون پرواز کنه مخصوصا اگر عاشق این چیزا باشید.

ضمنا اینکه می گفتن SHOWCASE کم داره بازی تا الان 5 به من داده قطعا بیشترم می شه هر 5 تاشم تجربه ای بی نظیری هست.

جزئیات ماشین ها هم دقیقا مشابه نمونه ی واقعیش و هم بیشتر و با گرافیک تر از فرزا 7 هست بر فرض کاپوت ماستانگ 5 لیتری که می زنید بالا فقط لذت می برید.
به قدری تعداد زیاد ریس هاش و تنوعش زیاده و عالی هم انصافا طراحی شدن که حالا حالا ها از بازی سیر نمی شید بخش انلاین بازی هم فوق العادس بشینی فقط کل کل کنی.

چندتا ایراد ریز هم داره یکیش کنترلش با فرمون می تونست بهتر باشه پیدا کردن تنظیمات مناسبش حقیقتا وقت گیره بخش شرایط اب و هواییشم جای کار واقعا بیشتری داشت اصلا خبری از طوفان یا باران های شدید کولاک برف اینا نیست اهنگ های داخل بازی هم دست کمی از افتضاح ندارن. البته صدای بسیار جذاب انجین ماشین ها اجازه پلی کردنشونم نمی ده شنیدن صدای اگزوز محیط یا جیغ لاستیک ها حس واقعی بودن بازی رو به مراتب بیشتر می کنه. خوشبختانه صدای جیغ لاستیک هم بر خلاف همه ی بازی های ریسینگ کاملا مشابه واقعیت هست و خبری از یکسان بودن صدا یا غیر طبیعی بودنش نیست.

در کل اگر تنها 1 عنوان باشه که سونی فن ها در حسرتش باشن و ماکرو فن ها بهش ببالن همین بازیه
 
آخرین ویرایش:
Rings of elysium
Ring-of-Elysium.jpg


اول از همه بگم از سبک بتل رویال زیاد خوشم نمیاد:D گرافیک هنری فورتنایت رو خیلی دوست میدارم ولی سیستم بیلدینگ بازی رو اصلا دوتس نمیدارم!
این بازی که فکر کنم توسعه دهندش همون توسعه دهنده پابجی موبایل هست، سیستم شوتینگ خوبی داره بهتر از پابجی، ساخت و ساز نداره.
در نقش توریستی ظاهر میشید که توی کوهستان هست و باید برسه به هلیکوپتر و خودشو نجات بده. هر سری 60 تا پلیر هست بجای 100 تا توی بقیه بازی های این سبک
آخر بازی هلیکوپتر میاد و باید سعی کنید از نردبان برید بالا و بشینید توی هلیکوپتر بدون اینکه کسی بکشتون وقتی دارید از نرده بان میرید بالا! آخرش 4 نفر برنده میشن که لزوما نیازی نیست توی یک تیم باشن، ینی ممکنه چهار نفر از 4 تیم مختلف جون سالم بدر ببرن
گرافیک بازی خوبه و خیلی بهینه سازی خوبی نداره هرچند بازی در حالت early access هست پس نمیشه گفت حتما خیلی باید خوب بهینه شده باشه
سرورای بازی وضعیت خوبی دارن من که اذیت نشدم
اگه از سیستم شوتیگ پابجی و بیلدینگ فورتنایت بدتون میاد و در عین حال یه بازی رایگان میخواید خیلی بازی مناسبی هست واستون
نمره: 10/7

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

P.T
متاسفانه این بازی علاوه بر اینکه برای پی سی نیومد، در حد هموون دمو موند و از استور PS پاک شد. یه بنده خدایی اومده واسه پی سی توسعه دادش که نسخه ای که من بازی کردم حالت early access داشت ولی بیش از حد محیط بازی خفنه و کاری میکنه خیلی شدید بترسید!
درسته چند دقیقه بیشتر نیست ولی خیلی میتونه ترسناک باشه حتما تجربش کنید 370 مگ اینا هم بیشتر حجم نداره
قطعا 10 از 10

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

Paladins
220px-Paladins_%28video_game%29.jpg


اول این یکی هم نیاز هست که بگم من حدود 300 ساعت اورواچ رو بازی کردم و شدیدا فنش هستم . شنیده بودم این بازی خیلی شبیهشه حتی یه سری سایتا مقایسشون کرده بودن و سازنده این بازی گفته بود ما هیچی از ارواچ کپی نکردیم!!!!! و رایگانم هست دانلودش کردم ولی مطمعن بودم از این خبرا نیست و عمرا شبیه اون باشه چون قطعا کیفیت ساخت اورواچ خیلی بالاست.
بعد چند ساعت بازی نظرم کاملا عوض شد، بازی اعتیاد آوره گرافیک هنریش خوبه بهینه هست و سروراشم خوبن. درسته که اکثر هیرو ها و حتی بعضی دیالوگ هاشون از اورواچ کپی شده اما نسبت به F2P بودنش واقعا راضی کننده ستو ارزششو داره
تنها تفاوتش با اورواچ اینه که از respawn room تا objective رو میتونید با اسب برید
امتیاز با توجه به رایگان بودنش بنظرم 8 از 10 منصفانه ست چون یکی از بهترین F2P هایی که روی استیم بازی کردم بود
 
Rings of elysium
Ring-of-Elysium.jpg


اول از همه بگم از سبک بتل رویال زیاد خوشم نمیاد:D گرافیک هنری فورتنایت رو خیلی دوست میدارم ولی سیستم بیلدینگ بازی رو اصلا دوتس نمیدارم!
این بازی که فکر کنم توسعه دهندش همون توسعه دهنده پابجی موبایل هست، سیستم شوتینگ خوبی داره بهتر از پابجی، ساخت و ساز نداره.
در نقش توریستی ظاهر میشید که توی کوهستان هست و باید برسه به هلیکوپتر و خودشو نجات بده. هر سری 60 تا پلیر هست بجای 100 تا توی بقیه بازی های این سبک
آخر بازی هلیکوپتر میاد و باید سعی کنید از نردبان برید بالا و بشینید توی هلیکوپتر بدون اینکه کسی بکشتون وقتی دارید از نرده بان میرید بالا! آخرش 4 نفر برنده میشن که لزوما نیازی نیست توی یک تیم باشن، ینی ممکنه چهار نفر از 4 تیم مختلف جون سالم بدر ببرن
گرافیک بازی خوبه و خیلی بهینه سازی خوبی نداره هرچند بازی در حالت early access هست پس نمیشه گفت حتما خیلی باید خوب بهینه شده باشه
سرورای بازی وضعیت خوبی دارن من که اذیت نشدم
اگه از سیستم شوتیگ پابجی و بیلدینگ فورتنایت بدتون میاد و در عین حال یه بازی رایگان میخواید خیلی بازی مناسبی هست واستون
نمره: 10/7

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

P.T
متاسفانه این بازی علاوه بر اینکه برای پی سی نیومد، در حد هموون دمو موند و از استور PS پاک شد. یه بنده خدایی اومده واسه پی سی توسعه دادش که نسخه ای که من بازی کردم حالت early access داشت ولی بیش از حد محیط بازی خفنه و کاری میکنه خیلی شدید بترسید!
درسته چند دقیقه بیشتر نیست ولی خیلی میتونه ترسناک باشه حتما تجربش کنید 370 مگ اینا هم بیشتر حجم نداره
قطعا 10 از 10

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

Paladins
220px-Paladins_%28video_game%29.jpg


اول این یکی هم نیاز هست که بگم من حدود 300 ساعت اورواچ رو بازی کردم و شدیدا فنش هستم . شنیده بودم این بازی خیلی شبیهشه حتی یه سری سایتا مقایسشون کرده بودن و سازنده این بازی گفته بود ما هیچی از ارواچ کپی نکردیم!!!!! و رایگانم هست دانلودش کردم ولی مطمعن بودم از این خبرا نیست و عمرا شبیه اون باشه چون قطعا کیفیت ساخت اورواچ خیلی بالاست.
بعد چند ساعت بازی نظرم کاملا عوض شد، بازی اعتیاد آوره گرافیک هنریش خوبه بهینه هست و سروراشم خوبن. درسته که اکثر هیرو ها و حتی بعضی دیالوگ هاشون از اورواچ کپی شده اما نسبت به F2P بودنش واقعا راضی کننده ستو ارزششو داره
تنها تفاوتش با اورواچ اینه که از respawn room تا objective رو میتونید با اسب برید
امتیاز با توجه به رایگان بودنش بنظرم 8 از 10 منصفانه ست چون یکی از بهترین F2P هایی که روی استیم بازی کردم بود
این PT لینکشو داری؟
 
  • Like
Reactions: kamyy
پیام خصوصی برات میفرستمش ولی خب کونامی پروژه رو تخته کرده نسخه 1.0 هیچوقت منتشر نشد
ی بازی ب همین نام توی ps4 داشتم اشتباهی زدم دلت شد بعد یادم رفت کلا
مشکلی نیس فقط واسه تعریفایی ک ازش شنیدم میخوام ببینم چیه
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or