امتياز اعضای بازی سنتر به عناوین پلتفرم PC

Meysam

کاربر سایت
Apr 11, 2006
4,955
سلام
تو اين تاپيك مي خوايم نظر شما و امتيازي رو كه به هر بازي ميديد مشخص كنيم تا شايد بتونيم بهترين بازي رو تو هر ماه يا سال با نظر خودمون انتخاب كنيم
پايين ترين امتياز 0
بالاترين امتياز 10
همراه نظر ( خواهشمند است نظر کارشناسانه باشه )

اینم بازی های سری 1 : ( تا تاریخ 5 مهر )

Wolfenstein
Wanted Weapons of Fate
Left 4 Dead


Bionic Commando
Call of Juarez Bound in Blood
Street Fighter IV

جواب لیست امتیازات سری اول :


امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC


اینم بازی های سری 2 ( با تشکر از میثم ) تا تاریخ 20 مهر :

Batman Akham Asylum
Resident Evil 5
Mini Ninja
NFS: SHIFT
Red Faction Guerilla
Darkest of days
Section 8
overlord 2
ARMA II
Trine
X-Men Origins: Wolvorine

جواب لیست امتیازات سری دوم :


امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC

اینم بازی های سری 3 : ( تا تاریخ 28 مهر )

Assassin's Creed
Bioshock
Brothers In Arms 3
Crysis
Crysis Warhead
Dark Sector
Dead Space
Far Cry 2
F.E.A.R 2
Gears of War
GTA IV
GRID
Mirror Edge

لیست امتیازات سری سوم :

امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC

بازیهای سری 4 ( تا تاریخ 5 آبان )

Splinter Cell: Double Agent
STALKER: Shadow of Chernobyl
STALKER: Clear Sky
Call of Duty 4
Call of Duty: World At War
Fallout 3
H.A.W.X
Resident Evil 4
Prince of Persia 2008
Burnout: Paradise
Mass Effect
Devil May Cry 3
Devil May Cry 4
Pro Evolution Soccer 2009
Colin Mac Rae: Dirt
Silent Hill: Homecoming

لیست امتیازات سری چهارم :

امتیاز اعضای بازی سنتر به عناوین PC
 
Last edited by a moderator:

VahiD_ST

کاربر سایت
Nov 10, 2009
8,048
نام
وحید
194979i9BC02F7E2348E3BE

Valiant Hearts: The Great War= 9.0 / 10

دوست دارین یه بازی خاص رو انجام بدین؟ Valiant Hearts بهترین انتخابه.
داستان بازی در رابطه با جنگ جهانی اول هست و ماجرای چندین شخصیت رو دنبال میکنه که همشون باهم در ارتباط هستن. حتی یک سگ هم به عنوان ستاره بازی خودنمایی میکنه

سبک خاص بازی که بصورت اکشن دوبعدی هست، با طنز تلخ و جالبش فرم کاملا خاصی داره.
به عنوان مثال شخصیت های بازی حرف نمیزنن و یه سری صداهای گنگ و نامفهوم دارن هر چند بعضی کلمات مثل Go یا Good رو میشد لا به لای اصوات عجیبشون متوجه شد. داستان بازی بوسیله راوی در پایان مراحل گفته میشه.

در مقابل صداپیشگیه طنز وار، موسیقی بازی کاملا جدی و غمگین هست. در تمامی موارد موسیقی به بهترین حالت ممکن حس تلخ و بی رحم جنگ رو نشون میده.
تناقض موسیقی با صداپیشگی و گرافیک دوبعدی و فانتزی بازی بسیار عالی و قابل ستایش هست.

تنها ضعف بازی به نظرم کنترل بازی هست که تو یه سری موارد بسیار ناچیز یه مقدا بهم میریزه. مثلا فرض چیزی رو میخواین بلند کنید که کنار یه گاری افتاده که قابل حرکته، باید چندین بار بصورت آزمون و خطا امتحان کنید تا بالاخره کاری رو که میخواین درست انجام بدین.

Valiant Hearts جزو بازیهای بسیار خاص و بدیع هست و حتما یه ناخنک کوچیک هم که شده بهش بزنید، چون اینقد لذیذ هست که اسیر مزه شیرینش میشین و اون رو تا ته میخورین.

خوب:
1. نگاهی خاص و فوق العاده به جنگ
2. تناقض موسیقی در کنار صداپیشگی و گرافیک فانتزی بازی بسیار عالی و بی نظیر هست


بد:
مشکلات بسیار محدود در کنترل شخصیت ها
 

BitsandBytes

we will not falter, we will not fail!
کاربر سایت
Sep 2, 2012
3,997
نام
Mohammad
1 The Walking Dead Season
10/10
واقعا یه شاهکار به تمام معناست.
جز 10 بازی برتر من شد رسما.
:d
 
آخرین ویرایش:

majidred2011

< RED PHANTOM >
کاربر سایت
Jul 16, 2011
11,393
نام
Majid
47117709766248699614.jpg


Trine Enchated Edition: 8.6/10

گرافیک: 9/10
گیم پلی: 8.5/10
داستان: 7/10
موسیقی و صداگذاری: 8.5/10



واقعا عالی بود :D کسایی که به این سبک علاقه دارن اگه این سری رو از دست بدن اشتباه خیلی بزرگی انجام دادن! :D
بازی گرافیک هنری خیره کننده ای داره :x گیم پلی خیلی نرم و جالبی داره! همین که میشه هر لحظه بین سه کارکتر سویچ کرد خودش باعث میشه بازی خسته کننده نشه و تا اخر آدمو بکشونه!
هر سه تا کارکتر دوست داشتنین! و هر سه تا هم به درد یک جایی میخورن اما بنظرم توی نسخه اول بازی زیاد بالانس نیستن کارکترا! یعنی اگه همون شخصیت Thief رو به آدم بدن و بگن تا آخر بازی برو بیشتر بازی رو میشه راحت باهاش رد کرد و اون دوتا شخصیت دیگه کلا بی ارزش میشن که البته توی نسخه دوم خیلی بالانس تر و بهتر شده!

از نقطه ضعف های بازیش میشه به نداشتن باس درست و حسابی و همینطور اسون بودن بیش از حدش نام برد! کلا بازی باسی نداره که آدمو درگیر کنه! یک سری موجوداتی هستن که بزرگترن و هر چند مرحله یک بار پیداشون میشه که با Knight راحت میشه کشتشون روی آخرین درجه سختی که این ضعف بزرگیه! باس آخرشم که اصلا هیچی :D
مراحل هم میتونست طولانی تر باشه ولی در همین حد هم قابل قبوله

در کل بسیار بازی هنری زیبایی هست و پیشنهاد میشه همه بازی کنن :x
این نقدی هم که نوشتم مربوط به نسخه بازسازی شده شماره اول بازی هست که یکی دو هفته پیش منتشر شد :)
 

kill3r

کاربر سایت
Apr 28, 2011
596
نام
nima
Darksector.jpg


یکی از بازی هایی که خیلی باهاش حال کردم بر عکس خیلی از منتقدا و سایت ها نمره ضعیفی بهش دادن و زیاد به چشم نیومد.

اوایل بازی که پیش میرید به نظر گیم پلی خشک و بازی شدیدا خطی به نظر میاد ولی به مرور وقتی قلق اون تیغه که میاد دستتون و اپگرید میشید معتادش میشین.
بازی از نظر داستانی حرفی برا گفتن نداره ولی جو گوتیک و مراحل متنوع و تنوع در کشتن دشمنان نقطه قوتشه.
پرت کردن اون تیغه به صورت اسلو موشن و ترکیبش با آتیش و برق و دو شقه کردن دشمنان خیلی فاز میداد ( اگه بخوام مثال بزنم مثل ریموت کنترل بت رنگ که توسط بت من میشد هدایتش کرد )

البته من خیلی وقت پیش بازیش کردم بازی مال سال 2009
به نظرم به امتحانش می ارزه و از گیم پلی ـش لذت خواهید برد ولی انتظار گیم پلی های امروزی رو نداشته باشید.

امتیاز 9/10
 

OMG

کاربر سایت
Sep 17, 2012
4,223
نام
امیرحسین
Batman: Arkham Origins
هنوز تمومش نکردم، فقط مطمئنم که یه بچه 4 ساله مسئولیت طراحی گیم پلی و لول دیزاین رو به عهده داشته...
اون کسی که کد Evade رو نوشته هم یه احمق به تمام معنا بوده. همچنین سیستم تشخیص اینکه کجا رو میخوایم با Batclaw بگیریم از Arkham Asylum کرک شده هم داغون تره.
کلا داغونه بازی، مبارزات نسبت به 2 تای قبلی فاجعه هستن!
سیستم امتیاز دهی: مسخره. 1 نفر رو بکشی بهت کلی امتیاز میده، چرا؟ چون رنک Legendary Vigilante رو گرفتی:|
خلاصه بخوام ایراد بگیریم تا پس فردا طول میکشه، تنها نکته جالبش باس فایت ها و Crime Scene بودن، بقیش: Meh.
 

OMG

کاربر سایت
Sep 17, 2012
4,223
نام
امیرحسین
Batman Arkham Origins
اگه بخوام بازی رو 2 بخش تقسیم کنم اینطوری نمره میدم:
بخش اول: 4
بخش دوم: 8
بخش اول که داغون بود اصلا، نه Tutorialـی، نه چیزی، Special Takedown ها رو تو آخر بازی همینطور الکی میزدم شاید کار کنه شاید نکنه:|
سیستم Evade به شدت بد قلقه و تو باس فایت هایی که به این قابلیت نیاز دارن به شدت اذیت میکنه. طراجی باس فایت ها ناشیانه ـس، باس باید هرچه قدر جونش کمتر بشه خطرناک تر بشه، اینجا نه، از 100 تا 0 شاید مثلا یه اسلحه عوض کنه که تاثیری تو سختی نداره.
تنها باس فایتی که کمی اصولی تر بود 2 قسمت اول Bane بود؛ اونم از وقته که Venom رو فعال می کنه هیچ فرقی نمی کنه دیگه.
خیلی چیز ها هم کپی AC و AA بودن. باس فایت Bane قسمت 3 که کپی Mr.Freeze بود.
تو گاتهام یه آدم بیکار شب زنده دار که از برف سنگین نترسه و خلافکار هم نباشه وجود نداره متاسفانه:(:D
مخفی کاری ها خیلی آسون هستن، منتها ای بد قلقی Bat Claw که هروقت بخوای سریع بپری رو Vintage Point یا سریع بری اینور اونور کار نمی کنه و هر وقت خواستی Ground Takedown کنی کار نمی کنه کمی سختشون میکنه. تنها نکته ای که باید رعایت کنی اینه که وقتی یکی رو Inverted Takedown کرده طنابش رو نبری که اون Vintage Point رو با اسلحه خراب نکنن:D
کلا فک کنم همون 7/5 مناسبه واسش.
 

VahiD_ST

کاربر سایت
Nov 10, 2009
8,048
نام
وحید
BioShock: Infinite: Burial at Sea - Episode 2: 9.0 / 10

پایانی باشکوه برای BioShock Infinite بزرگ و کن لوین افسانه ای :bighug:
این dlc واقعا معرکه بود، و با بازگشت به شهر Rapture تمام خاطرات خوب نسخه اول زنده شد.

خوب:
1. بازی با الیزابت بسیار دلچسب بود
2. بخش های مخفیانه خوب
3. بازگشت به شهر Rapture و زنده شدن تمام خاطرات نسخه ی اول

بد:
:|
 

Thomas_Anders

کاربر سایت
Dec 2, 2008
1,395
نام
حمید
من اول دبیرستان بودم و بازی کردمش و زبانم نسبتا خوب بود انقدر بود که بفهمم یادش به خیر غرق داستان تراژیکش شده بودم شبها تو خاب صدا آژیر پلیس میشنیدم و یه صدا از دور مکککس و بعدها مکس پین 2 هم بهش وفادار بود.
دوگانه مکس پین.
Duke nukem manhatan project
سه گانه پرنس آف پرشیا
سه گانه هیتمن
Rise Of Nation
crazy taxi
GTA 3
GTA Vice city
NFS MW
Battlefild 2
Sims2
سه گانه Comandos
Sonic Adventure
Mortal kombat 4
Mafia
Red Alert
همسایگان جهنمی1و2
Quake 2
UnrealT2
Doom3
Return to Castle Wolfenstein
و....که همه جوونیمون رو حروم کردند.یادشون بخیر.
-----------------------------------------------------------
سوال:رو چه ویندوزی اجرا کردید بازی رو؟ یادمه رو ویندوز 7 خاستم اجرا کنم مکس 1 رو نشد.

یادش بخیر.

حس اون روزای منم زنده کردی
 

Courier 6

کاربر سایت
Nov 19, 2012
113
نام
عــــــمو دِرِل
آقا اینجا شاهکار 2005 و تاریخ و تحول بازی های کامپیوتری رو رفته؟
indigo Prophecy:x دومین بازی از کمپانی Quantic Dreams ک ب دست دیوید کیج ساخته شد!!
یعنی بازی تو دوران خودش و همینطور همین دوره آدمو تحت تاثیر قرار میده....ب روایتی دیگر "It's a life ItSelf" ، بازی علاوه بر داستان فوق العاده زیبا و تاثیر گذار ک شامل ما میشه ب ما اجازه میده ک با تکنیک های ساخت بازی و ریل تایم بودن دایرکت اکت ها از هنرپیشه به انیمیشن آشنا بشیم!!!
بازی با هنرنماییه نیکلاس کیج و چنتا از بروبچ دیگه صداگذاری شده!!!:d
من والله پیشنهاد میکنم کسایی ک میخوان طعم دیگه ای از گیم رو بچشن سراغ این بازی برن!!!
ولی کسایی ک جنبه و فهم گیم و داستان رو ندارن خواهشن دنبال دانلود بازی نرن ، البته دور از جون بزرگواران و حضار!!!:d
خلاصه ک سعی کنید در صورت مایل بودن نسخه ی ســـــــــانسور نشده ی بازیو دانلود کنن ، ک ب نظر من نسخه ی GOG عالیه!!
indigo-prophecy-widescreen-7-1024x705.jpg
نام : ( Fahrenheit ( Indigo Prophecy​
سازنده : Quantic Dream​
ناشر : Atari​
سبک : اکشن ماجرایی – درام تعاملی​
پلتفرم : PC و PS2 و Xbox​
تاریخ انتشار : September ۲۰۰۵​
بازی فارنهایت دومین بازی دیوید کیج بعد از Omikron The Nomad Soul محسوب می شود که در سال ۲۰۰۵ عرضه شده است . این بازی در آمریکای شمالی به دلیل عرضه یک فیلم با نام Fahrenheit 9/11 در نزدیکی زمان عرضه بازی ، با نام Indigo Prophecy عرضه شد که در آن تغییراتی هم وجود داشت . به عنوان مثال بعضی از صحنه های نا مناسب بازی حذف شده بودند تا بازی بتواند درجه سنی M یا همان بزرگسال را کسب کند .
قاتلی که مجرم نیست !
شخصیت اصلی بازی Lucas Kane ، یک مهندس کامپیوتر است که در یک بانک کار می کند . در یک شب برفی در دستشویی یک رستوران او مرتکب یک قتل می شود ولی بعد از انجام آن تازه می فهمد که چه کاری را انجام داده است و اوکه نمی داند برای چه این کار را کرده ، سریعا از محل حادثه فرار می کند . بعد از او پلیسی که داخل رستوران مشغول قهوه خوردن بود ، به داخل دستشویی می رود و بعد از آن است که پلیس ها هم متوجه این جنایت می شوند .
دقایقی بعد Carla Valenti و Tyler Miles دو مامور پلیس شهر به محل حادثه می آیند و با بررسی صحنه قتل تصور می کنند با یک قتلی معمولی روبرو هستند و از آنجا فقط یک کتاب اثر شکسپیر پیدا می کنند . لوکاس که بعد از آن به خانه خود رفته بود ، با یک کابوس از خواب بیدار می شود و فکر می کند که تمام صحنه ی جرم فقط یک خواب بوده ، ولی بعد از دیدن دست های خود و زخم هایی که او قبل از کشتن آن مرد ، با چاقو بر روی دستان خود بر جای گذاشته ، متوجه می شود که آن ها فقط یک کابوس نبوده و اتفاقاتی بوده اند که در حقیقت برایش اتفاق افتاده اند .
لوکاس هر روز کابوس های زیادی می بیند و همیشه چهره مقتول در ذهنش وجود دارد و تبدیل به عذابی برای او شده است . او برای رهایی از این کابوس ها تصمیم می گیرد از تنها عضو باقیمانده خانواده اش یعنی Markus Kane ، برادرش که یک کشیش است ، کمک بگیرد .لوکاس به دیدن مارکوس می رود و از قتل و ناخواسته بودن آن و دیدن تصاویر نامفهوم در زمان کشتن مرد برای او گفت و مارکوس هم به او Agatha ، پیر زنی نابینا را معرفی کرد و لوکاس برای گرفتن جواب هایش به سراغ او رفت و متوجه شد …
داستان فارنهایت آن قدر جزئیات و ریزه کاری دارد که توصیف یا تعریف آن کار بسیار بسیار مشکلی است و من نیز سعی نمی کنم آن را به طور کامل اسپویل کنم .
دیوید کیج در این بازی نشان داد که چگونه می توان یک داستان را با چند زاویه دید و برداشت تعریف کرد بطوریکه به پیکره ی اصلی داستان ضربه ای نخورد و حتی این نوع روایت به نوعی جذابیت اصلی بازی شود . به عنوان مثال در همان اولین سکانس های بازی شما نقش لوکاس را بازی می کنید که فردی را که نمی شناخته ، کشته است و فردی بی گناه جلوه می کند و باید سعی کنید آثار جرم را پاک کنید . ولی همان سکانس را این بار در نقش ماموران پلیسی دنبال می کنید که قاتل را یک فرد جانی و روانی می دانند و باید به دنبال سرنخ های این جنایت بگردید .
پیکره و بدنه اصلی داستان ، موضوعی ماورایی مربوط به حاکمان جهان هستی و رقم خوردن سرنوشت بشریت و تمام موجودات با تصمیم آنهاست و بازی قصد دارد تا لوکاس را به عنوان فردی معرفی کند که اول برای نجات و رهایی خود از کابوس ها و عذاب وجدان گناهی که مرتکب آن شده ، وارد ماجرا می شود ولی بعد ها به عنوان فردی با هدفی والاتر از چیزی که برایش تلاش می کرده ، در ماجرا باقی می ماند .
سرانجام و پایان بندی بازی با توجه به عملکرد شما در طول بازی ، ۳ صورت مختلف دارد و این پایان متفاوت بستگی به انتخاب ها و حالات روحی کاراکتر اصلی دارد و ترجیح می دهم هیچ یک از آن ها را لو ندهم .
داستان بازی از یک پیکره اصلی با فضا و اتمسفری خاکستری و غمگین و بسیار افسرده کننده که به شدت بر مخاطب تاثیر می گذارد ، تشکیل شده که تا مدت ها در ذهن گیمر باقی می ماند و شخصیت های فراموش نشدنی بازی در این اتمسفر به خوبی کار خود را انجام می دهند .
بازی فارنهایت در این بخش شاهکاری را تحویل مخاطب می دهد که می توان داستان و شخصیت Lucas Kane را یکی از بهترین داستان ها و کاراکتر های بازی های ویدئویی دانست که به معنای واقعی کلمه فوق العاده هستند و تا مدت ها مخاطب را درگیر خود می کنند .
مرز بین جانی و ناجی
بازی از نظر گیم پلی به ۲ قسمت اصلی تقسیم می شود . بخش اول بخش گشت و گذار در محیط پیرامون و تعامل با اشیاء محیط است که مانند تمامی بازی های ماجرایی متداول است و بخش دوم هم قسمت QTE ( Quick Time Event ) یا همان دکمه زنی است .
بخش اول نیازی به توضیح خاصی ندارد و تقریبا ایرادی به جز زوایای نامناسب دوربین در تعداد بسیار کمی از مراحل دیده نمی شود ولی بخش دکمه زنی خالی از ایراد نیست . QTE ها در فارنهایت تقریبا با آن چیزی که در بازی های دیگر می بینیم فرق های زیادی دارد . در بازی های دیگر در هنگام این گونه صحنه ها در صفحه دکمه ای به عنوان مثال X نشان داده می شود که بلافاصله باید آن را فشار دهید ولی در صحنه های اکشن فارنهایت دو دایره تقریبا بزرگ که هر کدام از ۴ قسمت تشکیل شده اند ، تمام مدت مبارزه بر روی صفحه نقش می بندد که هر کدام از این دایره ها نماد یکی از آنالوگ های دسته است . مثلا اگر قسمت بالای دایره سمت راست روشن شد باید آنالوگ راست را به سمت بالا فشار دهید که خود این عمل با وجود دایره ای دیگر کمی سخت تر می شود ولی این وسط سختی نیست که شما را آزار می دهد ، بلکه توجه بیش از حد مخاطب بر روی دایره ها و دکمه زنی باعث از دست دادن تماشای صحنه های سینمایی بازی می شود . در این بین یک مکانیک و المان وجود دارد که عهده دار ایجاد ارتباط میان ۲ بخش اصلی گیم پلی بازی می شود . این المان که وضعیت روحی و ذهنی شخصیت را نشان می دهد با هر حرکتی در هر بخش ، تغییر می کند و این مکانیک است که داستان بازی را هم به گیم پلی متصل می کند و در نحوه رقم خوردن داستان و پایان بندی بازی تاثیر دارد .
در کل گیم پلی بازی به خوبی با داستان بازی همراه می شود و با اینکه ایراداتی در آن دیده می شود ولی اصلا باعث ضربه خوردن به بازی نمی شود و با داستان مکمل خوبی هستند و می توان از ایرادات آن نیز به راحتی چشم پوشی کرد .
دریاچه یخ زده
دیوید کیج برای اینکه وقایع و اتفاقات طول بازی تاثیر گذاری ذهنی و روانی دوچندان و بیشتری بر روی مخاطب بگذارد ، زمان اتفاقات بازی را در فصل زمستان و سرمای شدید و بارش سنگین برف در آن فصل تعیین کرده است . تمام شهر پوشیده از برف است و همینطور بیشتر رنگ های استفاده شده در محیط بازی رنگ های سیاه و سفید و خاکستری هستند و این سرما و بارش برف به نوعی جلوه ای خاص به بازی داده اند که حتی به نوعی نماد بازی نیز به شمار می رود .
شاید در نگاه اول کمی گرافیک بازی در زمان حال که تقریبا یک نسل ( ۸ سال ) از عرضه بازی می گذرد ، ضعیف جلوه کند ولی هنوز هم عنوان قابل قبولی از نظر گرافیک فنی به شمار می رود و حتی این ضعف که در زمان خود یکی از برترین ها بوده ، با وجود طراحی هنری عالی بازی ، اصلا به چشم نمی آید و اگر در بازی غرق شوید که دیگر چیزی نمی بینید جز لوکاس و محیط سرد و برفی بازی .
نغمه کلاغ ها
Angelo Badalamenti که بعد از کار های آهنگ سازی در فیلم های David Lynch ، مورد توجه دیوید کیج قرار گرفته بود ، عهده دار آهنگ سازی فارنهایت شد . او با ساختن ترک های سنگین و اتمسفریک متناسب با حال و هوای بازی ، نشان داد که چقدر در این کار استاد است و می تواند درگیری بسیار خوبی میان موسیقی و داستان بازی برقرار کند . موسیقی در فارنهایت بسیار زیبا و عالی کار شده و در سال ۲۰۰۵ نیز بسیاری از جوایز بازی های ویدئویی مربوط به موسیقی را دریافت کرد .
قهرمانی غمگین …
بازی فارنهایت بدون در نظر گرفتن ایرادهای خیلی کوچکش یک شاهکار به تمام معناست که تجربه آن در هر زمانی بسیار لذت بخش است . من توصیه می کنم که حتی اگر به سختی هم شده ، این بازی را تهیه کرده و آن را تجربه کنید ولی قبل از آن هشداری باید بدهم که این بازی هم مانند Heavy Rain بازی ای درگیر کننده و حتی افسرده کننده است و اگر حال و روز خوش ذهنی ندارید ، فعلا به سمت بازی نروید چون خود بنده تجربه کرده ام .
نکات مثبت : داستان درگیر کننده و فوق العاده – شخصیت های قابل باور و فراموش نشدنی – کارگردانی صحنه های بازی در حد یک فیلم سینمایی درجه یک – طراحی هنری بی نقص – موسیقی گوش نواز
نکات منفی : زاویه بد دوربین در برخی صحنه ها – ایرادات جزئی بخش اکشن و دکمه زنی
امتیاز های بازی:
تایمز آنلاین=100
گیمینگ ایج=100
متا=83
آی جی ان=84
گیم اسپات=84
گیم اینفورمر=83
گیم اسپای=80
و و و.....
امیدورام لذتی ک من شاهدش بودم و تو وجود گیمریم حس کردم ، شامل حا شمام بشه!!
یا حق
 

VahiD_ST

کاربر سایت
Nov 10, 2009
8,048
نام
وحید
آقا اینجا شاهکار 2005 و تاریخ و تحول بازی های کامپیوتری رو رفته؟
indigo Prophecy:x دومین بازی از کمپانی Quantic Dreams ک ب دست دیوید کیج ساخته شد!!
یعنی بازی تو دوران خودش و همینطور همین دوره آدمو تحت تاثیر قرار میده....ب روایتی دیگر "It's a life ItSelf" ، بازی علاوه بر داستان فوق العاده زیبا و تاثیر گذار ک شامل ما میشه ب ما اجازه میده ک با تکنیک های ساخت بازی و ریل تایم بودن دایرکت اکت ها از هنرپیشه به انیمیشن آشنا بشیم!!!
بازی با هنرنماییه نیکلاس کیج و چنتا از بروبچ دیگه صداگذاری شده!!!:d
من والله پیشنهاد میکنم کسایی ک میخوان طعم دیگه ای از گیم رو بچشن سراغ این بازی برن!!!
ولی کسایی ک جنبه و فهم گیم و داستان رو ندارن خواهشن دنبال دانلود بازی نرن ، البته دور از جون بزرگواران و حضار!!!:d
خلاصه ک سعی کنید در صورت مایل بودن نسخه ی ســـــــــانسور نشده ی بازیو دانلود کنن ، ک ب نظر من نسخه ی GOG عالیه!!
indigo-prophecy-widescreen-7-1024x705.jpg
نام : ( Fahrenheit ( Indigo Prophecy​
سازنده : Quantic Dream​
ناشر : Atari​
سبک : اکشن ماجرایی – درام تعاملی​
پلتفرم : PC و PS2 و Xbox​
تاریخ انتشار : September ۲۰۰۵​
بازی فارنهایت دومین بازی دیوید کیج بعد از Omikron The Nomad Soul محسوب می شود که در سال ۲۰۰۵ عرضه شده است . این بازی در آمریکای شمالی به دلیل عرضه یک فیلم با نام Fahrenheit 9/11 در نزدیکی زمان عرضه بازی ، با نام Indigo Prophecy عرضه شد که در آن تغییراتی هم وجود داشت . به عنوان مثال بعضی از صحنه های نا مناسب بازی حذف شده بودند تا بازی بتواند درجه سنی M یا همان بزرگسال را کسب کند .
قاتلی که مجرم نیست !
شخصیت اصلی بازی Lucas Kane ، یک مهندس کامپیوتر است که در یک بانک کار می کند . در یک شب برفی در دستشویی یک رستوران او مرتکب یک قتل می شود ولی بعد از انجام آن تازه می فهمد که چه کاری را انجام داده است و اوکه نمی داند برای چه این کار را کرده ، سریعا از محل حادثه فرار می کند . بعد از او پلیسی که داخل رستوران مشغول قهوه خوردن بود ، به داخل دستشویی می رود و بعد از آن است که پلیس ها هم متوجه این جنایت می شوند .
دقایقی بعد Carla Valenti و Tyler Miles دو مامور پلیس شهر به محل حادثه می آیند و با بررسی صحنه قتل تصور می کنند با یک قتلی معمولی روبرو هستند و از آنجا فقط یک کتاب اثر شکسپیر پیدا می کنند . لوکاس که بعد از آن به خانه خود رفته بود ، با یک کابوس از خواب بیدار می شود و فکر می کند که تمام صحنه ی جرم فقط یک خواب بوده ، ولی بعد از دیدن دست های خود و زخم هایی که او قبل از کشتن آن مرد ، با چاقو بر روی دستان خود بر جای گذاشته ، متوجه می شود که آن ها فقط یک کابوس نبوده و اتفاقاتی بوده اند که در حقیقت برایش اتفاق افتاده اند .
لوکاس هر روز کابوس های زیادی می بیند و همیشه چهره مقتول در ذهنش وجود دارد و تبدیل به عذابی برای او شده است . او برای رهایی از این کابوس ها تصمیم می گیرد از تنها عضو باقیمانده خانواده اش یعنی Markus Kane ، برادرش که یک کشیش است ، کمک بگیرد .لوکاس به دیدن مارکوس می رود و از قتل و ناخواسته بودن آن و دیدن تصاویر نامفهوم در زمان کشتن مرد برای او گفت و مارکوس هم به او Agatha ، پیر زنی نابینا را معرفی کرد و لوکاس برای گرفتن جواب هایش به سراغ او رفت و متوجه شد …
داستان فارنهایت آن قدر جزئیات و ریزه کاری دارد که توصیف یا تعریف آن کار بسیار بسیار مشکلی است و من نیز سعی نمی کنم آن را به طور کامل اسپویل کنم .
دیوید کیج در این بازی نشان داد که چگونه می توان یک داستان را با چند زاویه دید و برداشت تعریف کرد بطوریکه به پیکره ی اصلی داستان ضربه ای نخورد و حتی این نوع روایت به نوعی جذابیت اصلی بازی شود . به عنوان مثال در همان اولین سکانس های بازی شما نقش لوکاس را بازی می کنید که فردی را که نمی شناخته ، کشته است و فردی بی گناه جلوه می کند و باید سعی کنید آثار جرم را پاک کنید . ولی همان سکانس را این بار در نقش ماموران پلیسی دنبال می کنید که قاتل را یک فرد جانی و روانی می دانند و باید به دنبال سرنخ های این جنایت بگردید .
پیکره و بدنه اصلی داستان ، موضوعی ماورایی مربوط به حاکمان جهان هستی و رقم خوردن سرنوشت بشریت و تمام موجودات با تصمیم آنهاست و بازی قصد دارد تا لوکاس را به عنوان فردی معرفی کند که اول برای نجات و رهایی خود از کابوس ها و عذاب وجدان گناهی که مرتکب آن شده ، وارد ماجرا می شود ولی بعد ها به عنوان فردی با هدفی والاتر از چیزی که برایش تلاش می کرده ، در ماجرا باقی می ماند .
سرانجام و پایان بندی بازی با توجه به عملکرد شما در طول بازی ، ۳ صورت مختلف دارد و این پایان متفاوت بستگی به انتخاب ها و حالات روحی کاراکتر اصلی دارد و ترجیح می دهم هیچ یک از آن ها را لو ندهم .
داستان بازی از یک پیکره اصلی با فضا و اتمسفری خاکستری و غمگین و بسیار افسرده کننده که به شدت بر مخاطب تاثیر می گذارد ، تشکیل شده که تا مدت ها در ذهن گیمر باقی می ماند و شخصیت های فراموش نشدنی بازی در این اتمسفر به خوبی کار خود را انجام می دهند .
بازی فارنهایت در این بخش شاهکاری را تحویل مخاطب می دهد که می توان داستان و شخصیت Lucas Kane را یکی از بهترین داستان ها و کاراکتر های بازی های ویدئویی دانست که به معنای واقعی کلمه فوق العاده هستند و تا مدت ها مخاطب را درگیر خود می کنند .
مرز بین جانی و ناجی
بازی از نظر گیم پلی به ۲ قسمت اصلی تقسیم می شود . بخش اول بخش گشت و گذار در محیط پیرامون و تعامل با اشیاء محیط است که مانند تمامی بازی های ماجرایی متداول است و بخش دوم هم قسمت QTE ( Quick Time Event ) یا همان دکمه زنی است .
بخش اول نیازی به توضیح خاصی ندارد و تقریبا ایرادی به جز زوایای نامناسب دوربین در تعداد بسیار کمی از مراحل دیده نمی شود ولی بخش دکمه زنی خالی از ایراد نیست . QTE ها در فارنهایت تقریبا با آن چیزی که در بازی های دیگر می بینیم فرق های زیادی دارد . در بازی های دیگر در هنگام این گونه صحنه ها در صفحه دکمه ای به عنوان مثال X نشان داده می شود که بلافاصله باید آن را فشار دهید ولی در صحنه های اکشن فارنهایت دو دایره تقریبا بزرگ که هر کدام از ۴ قسمت تشکیل شده اند ، تمام مدت مبارزه بر روی صفحه نقش می بندد که هر کدام از این دایره ها نماد یکی از آنالوگ های دسته است . مثلا اگر قسمت بالای دایره سمت راست روشن شد باید آنالوگ راست را به سمت بالا فشار دهید که خود این عمل با وجود دایره ای دیگر کمی سخت تر می شود ولی این وسط سختی نیست که شما را آزار می دهد ، بلکه توجه بیش از حد مخاطب بر روی دایره ها و دکمه زنی باعث از دست دادن تماشای صحنه های سینمایی بازی می شود . در این بین یک مکانیک و المان وجود دارد که عهده دار ایجاد ارتباط میان ۲ بخش اصلی گیم پلی بازی می شود . این المان که وضعیت روحی و ذهنی شخصیت را نشان می دهد با هر حرکتی در هر بخش ، تغییر می کند و این مکانیک است که داستان بازی را هم به گیم پلی متصل می کند و در نحوه رقم خوردن داستان و پایان بندی بازی تاثیر دارد .
در کل گیم پلی بازی به خوبی با داستان بازی همراه می شود و با اینکه ایراداتی در آن دیده می شود ولی اصلا باعث ضربه خوردن به بازی نمی شود و با داستان مکمل خوبی هستند و می توان از ایرادات آن نیز به راحتی چشم پوشی کرد .
دریاچه یخ زده
دیوید کیج برای اینکه وقایع و اتفاقات طول بازی تاثیر گذاری ذهنی و روانی دوچندان و بیشتری بر روی مخاطب بگذارد ، زمان اتفاقات بازی را در فصل زمستان و سرمای شدید و بارش سنگین برف در آن فصل تعیین کرده است . تمام شهر پوشیده از برف است و همینطور بیشتر رنگ های استفاده شده در محیط بازی رنگ های سیاه و سفید و خاکستری هستند و این سرما و بارش برف به نوعی جلوه ای خاص به بازی داده اند که حتی به نوعی نماد بازی نیز به شمار می رود .
شاید در نگاه اول کمی گرافیک بازی در زمان حال که تقریبا یک نسل ( ۸ سال ) از عرضه بازی می گذرد ، ضعیف جلوه کند ولی هنوز هم عنوان قابل قبولی از نظر گرافیک فنی به شمار می رود و حتی این ضعف که در زمان خود یکی از برترین ها بوده ، با وجود طراحی هنری عالی بازی ، اصلا به چشم نمی آید و اگر در بازی غرق شوید که دیگر چیزی نمی بینید جز لوکاس و محیط سرد و برفی بازی .
نغمه کلاغ ها
Angelo Badalamenti که بعد از کار های آهنگ سازی در فیلم های David Lynch ، مورد توجه دیوید کیج قرار گرفته بود ، عهده دار آهنگ سازی فارنهایت شد . او با ساختن ترک های سنگین و اتمسفریک متناسب با حال و هوای بازی ، نشان داد که چقدر در این کار استاد است و می تواند درگیری بسیار خوبی میان موسیقی و داستان بازی برقرار کند . موسیقی در فارنهایت بسیار زیبا و عالی کار شده و در سال ۲۰۰۵ نیز بسیاری از جوایز بازی های ویدئویی مربوط به موسیقی را دریافت کرد .
قهرمانی غمگین …
بازی فارنهایت بدون در نظر گرفتن ایرادهای خیلی کوچکش یک شاهکار به تمام معناست که تجربه آن در هر زمانی بسیار لذت بخش است . من توصیه می کنم که حتی اگر به سختی هم شده ، این بازی را تهیه کرده و آن را تجربه کنید ولی قبل از آن هشداری باید بدهم که این بازی هم مانند Heavy Rain بازی ای درگیر کننده و حتی افسرده کننده است و اگر حال و روز خوش ذهنی ندارید ، فعلا به سمت بازی نروید چون خود بنده تجربه کرده ام .
نکات مثبت : داستان درگیر کننده و فوق العاده – شخصیت های قابل باور و فراموش نشدنی – کارگردانی صحنه های بازی در حد یک فیلم سینمایی درجه یک – طراحی هنری بی نقص – موسیقی گوش نواز
نکات منفی : زاویه بد دوربین در برخی صحنه ها – ایرادات جزئی بخش اکشن و دکمه زنی
امتیاز های بازی:
تایمز آنلاین=100
گیمینگ ایج=100
متا=83
آی جی ان=84
گیم اسپات=84
گیم اینفورمر=83
گیم اسپای=80
و و و.....
امیدورام لذتی ک من شاهدش بودم و تو وجود گیمریم حس کردم ، شامل حا شمام بشه!!
یا حق
یکی از بهترین بازیهای عمر منه. :bighug:
3 بار تمومش کردم.
موسیقیش بدون شک فوق العاده بود. آدمو میخکوب میکنه.
 

.:KATATONIA:.

کاربر سایت
Apr 22, 2012
554
نام
آرین
Codbox.jpg


CALL OF DUTY

9/10


باز دوباره حوصله مون سر رفت و گفتیم بریم سراغ بچگی ها ! و حتی یک ذره هم از این کار پشیمون نیستم !
یادمه وقتی اینو بازی میکردم شب خواب جنگ جهانی میدیدم
خلاصه با وجود دوست خوبم ( اینترنت :d ) و دیگر دوست خوبم ( تورنت :d ) تونستم این بازی رو انجام بدم و باید بگم که چرااااااا گند زدین به COD رفت ؟؟ خداییش به نظر من AI ـه COD 1 از COD MW3 بیشتر بود :|
حالا مهم این بود که لذت بردیم از بازی و امیدوارم COD از سال 2054 بیاد بیرون :|





 

hosein me

کاربر سایت
Jan 21, 2010
8,945
نام
حسین
Resident Evil - Remake

re1_remake_5.gif




درودرسما با یک شاهکار طرف هستید به هیچ عنوان را از دست ندید عالی هست
بازی نسبت به Resident Evil 1 داراي 70% تغيير از لحاظ سناريو، گرافيك، معماها و غيره هست و ميشه گفت داراي تصاوير طبيعي و با كيفيت تر، صداهاي جديد و همچنين لوكيشن و مكان هاي جديد هست. از لحاظ محيط، قسمت هايي از عمارت و مسير ها تغيير كردهدر حدود 60 درصد بازی در یک عمارت بزرک اتفاق می افته با این حال شما را چنان میخکوب میکنه پای کامپیوتر که حتی اجازه بلند شدن هم به فکران نمی رسد :x
معماها كه كماكان در بازی دیده میشوند و جای خالی معما حس نخواهد شد و شما را سرگرم یافتن راه حل برای معماها خواهند كرد.
واقعا ترس در این نسخه به معنای واقعی حضور دارد و به لطف گرافیك خوب خود شما حتی میتوانید ذرات گرد و غبار را در هوا و اطراف ببینید و مطمئنا با این كیفیت گرافیكی ترس بهتر منتقل میشود.
در کل بازی بیش از 8 پایان مختلف دارد و همین امر شما ارزش تکرار بازی را بالا می برد
توصیه من به شما :به هیچ عنوان این شاهکار از دست ندید


گیم پلی :10
موسیقی:10
گرافیک :10
داستان:10
نمره نهای :10

 
آخرین ویرایش:

Courier 6

کاربر سایت
Nov 19, 2012
113
نام
عــــــمو دِرِل
آره Re Remake هم قشنگ بود!!!
من کلا نمیدونم چرا با جیل بیشتر حال میکردم!!:d
مخصوصا صحنه هایی ک از نردبوم بالا میرفت ، لامصب دوربینم از پایین صحنه رو میگرفت!!! دیگه فبها!!
126fs3186991.gif

حالا ی سئوال!!!
عکسایی ک انداختی برا نسخه ریمستره؟ ک جدید داره میاد؟
آخه نسخه ایی ک ما رفتیم کاراکتر با محیط گرافیکش یکی بود!!
اینجا کاراکترا خیلی واضحا و محیط مصنوعی!!
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر