امتياز اعضای بازی‌سنتر به عناوین پلتفرم‌های PlayStation

Nathan Drake

Evanescence
کاربر سایت
درود
این تاپیک به این منظور باز شد تا دوستانی که عناوین مختلف رو تجربه کردند، امیتاز از 1 تا 10 به بازی مورد نظر بدن.
لطفا سعی کنید همراه با نمره یه توضیح کوچکی هم بدید.
با تشکر
 
آخرین ویرایش:

واقعاً به به....به اندازه نسخه های قدیمی باهاش حال کردم، در حالی که از لیستم حذفش کرده بودم و یهویی هوس کردم برم اش :D
+ گیم پلی و داستان و روایت بی نظیر به همراه دوبله فارسی محشر
+ ساید کوئست ها فوق العاده
+ در کنار همه چی، چقدر محیط و موسیقی بازی متناسب و همخونی داشت با تاریخ ایران
از اون بازی ها هست که حیفه پلاتش نکنی....

10
پیشنهاد میکنم نسخه complete edition رو بگیری و جدای یک dlc داستانی ای که داره، یک سری چلنج اشک درار داره که خیلی خوبن.

پ. ن: این the rough prince of persia هم از دست نده.
 
silent hill f 8
کلا نوشتن در مورد این بازی برام سخته هم دوسش داشتم هم نه .شخصیت هیناکو را واقعا دوست داشتم داستان بازی را دوست داشتم هر چند برای فهمیدن کاملش باید چندتا پایان بازی را میرفتی که حقیقتا حوصلم نکشید یدونشو رفتم بقیه رو هم از یوتیوب دیدم.گرافیک بازی واقعا خوب بود همون اولش که بازی شروع میشه
اون محیط سرسبز شهری واقعا جذاب بود .من کلا حتی بازی های تماما ژاپنی رو هم با صدای انگلیسی میروم و واقعا تو این بازی مشکلی باهاش نداشتم.
ولی بازی چنتا مشکل اساسی داشت اول اینکه اصلا سایلنت هیل نبود صرفا فقط اسمشو یدک می کشید تو کل بازی حتی یک بار هم نشد من احساس ترس و اضطراب داشته باشم در صورتیکه همین پارسال با ریمیک 2 شونصد بار ترسیده بودم .کمبت بازی یکی از مزخرف ترین کمبت هایی بوده که این چندین سال اخیر تجربه کرده بودم ضربات مصنوعی و کج و کوله و ریکشن دشمنان و ضربه خوردنشون بدتر از ضربه زدن .کلا افتضاح بود .قابلیت اینونتوری و مدیریت ایتم ها هم یکی از مسائل روی مخ بازی بود.از یه طرف با چنتا ضربه زدن سلاح از بین میرفت .از اونور ایتم ها محدود بودن جا کم میوردی میخواستی ایتم جا به جا کنی قبلیه از بین میرفت .کلا تمام این مکانیسم نه تنها جالب نبود به نظرم مایه غذاب گیمر و کمتر کردن لذت بازی میشد .
در کل به نظرم اگه کسی تجربه اش نکرده و بین این و سایلنت هیل 2 ریمیک میخواد یکی را بازی کنه اون قطعا بازی بهتریه .
 
Mafia: the old country

یکی از زیباترین و دراماتیک ترین عناوین مافیابی تاریخ ویدئوگیم با شخصیت پردازی های به یاد ماندنی و داستانی تاریک و جدی .
قبل از هر چیزی باید تبریک بگم به تیم hanger 13 که از عنوان درجه سومی ای مثل مافیا ۳ به چنین اثر درخور و قابل احترامی رسیدن و این تغییر اون هم در چنین ابعادی نشانه یک brain storm حقیقی و رویکردی تازه در این استودیو نسبت به عناوین آینده شون هست. بازی یک عنوان کاملا تازه نفس با نیم نگاهی به میراث این فرنچایز هست که یک اثر منحصر به فرد در ساختار بازی های مافیایی به حساب میاد.
نقاط مثبت: قطعا اولین و بهترین نقطه مثبت و پاشنه آشیل بازی روایت داستانش هست. یک روایت منسجم و منطقی در بطن و ساختاری اکشن که همواره همراه این فرنچایز بوده. اما اینبار بازی برخلاف نسخه های گذشته که سعی در ارائه یک اثر جهان باز با ساختار ماموریت های دریافتی داشتن ، شاهد یک اثر جمع و جور با روایت خطی هستیم که تمرکز کامل رو در ارائه یک بازی داستان محور و دراماتیک در قالب اکشن های سینمایی داره. خبری از ماموریت های فرعی نیست و بازی شمارو کاملا در نقش یک انسان رنج دیده از طبقه کارگری قرار میده که برای نجات از سرنوشت محتوم بیچاره گی و فلاکت مجبور به پذیرفتن زندگی ای پرمخاطره و مملو از جنایت میشه تا بلکه بتونه کمی آینده غم انگیزش رو روشن تر تصور کنه. این تغییر نگرش بازی به عقیده من نقطه پیروزی و موفقیتش نسبت به ۲ عنوان قبلی هست که اگرچه بزرگ و پر سر و صدا ظاهر شدن ولی درونمایه اون ها از حقیقت مافیا و فرهنگ حاکم بر گروه های مافیایی و داستان هاشون خیلی فاصله گرفته بود. در این نسخه ابهت رهبران مافیا و جنایتکارانی که قاعده بازی رو تعیین میکنن به خوبی به تصویر کشیده شده و ابن رو هم به وضوح نشون میده که فئودال ها و نگاه سرمایه داری و نظام ارباب و رعیتی یکی از علل تشکیل گروه های مافیایی و شاید اصلی ترین دلیل بوجود اومدنشون بودن. نگاه انحصار طلبانه و توهم قدرت چیزی بوده که همواره مافیا باهاش عجین و مانوس بوده.
نقطه قوت بعدی شخصیت پردازی های بسیار بی نظیر هست. هر شخصیت در نقطه درستی از داستان با ما همراه میشه، خیلی بهشون نزدیک نمیشیم و خیلی هم ازشون فاصله نمیگیریم تا مجهول بودن اون ها و حرکت بعدیشون نسبت به ما کاملا مثل بازی شطرنج غیر قابل پیشبینی باشه و همیشه مارو در تب و تاب اتفاق بعدی و حرکت جدید داستان قراد بده.
شاید چندان قیاس پر طرفداری نباشه ولی این حد از تاثیرگذاری شخصیت هارو فقط در red dead redemption 2 دیدم. enzo و arthur هر دو انسان هایی هستن که جبر زمانه اون هارو به دنیای جنایت سوق داده و هردو با تمام این تفاسیر هنوز به دنبال زندگیه شرافتمندانه ای هستن با این تفاوت که arthur انسان جنگنده تر و خشن و پروا تری هست ولی enzo کمی محافظه کار تر و ترسوتر نشون میده و خودش رو به جریان حاکم میسپاره.
هر شخصیت نگاه خاصی رو متبلور میکنه و هرکدوام به نوعی درگیر با شرایطی هستن که اون هارو داخل خودش قرار داده. از دون های بازی بگیر تا لوکا که مدام دچار کشمشکش بین خانواده خودش و خانواده مافیایی که براش کار میکه هست تا چزاره که یک انسان عافیت طلب با چاشنی حسادت هست و لئو یی که درست مثل نسخه ۲ یک انسان زیرک با پلندپروازی های بزرگ محسوب میشه.
گرافیک و پرزنت بازی بسیار زیبا و جشم نوازه، و درست مثل سایر عناوین ساخته شده با آنریل انجین یک چشم انداز بصری خارق العاده رو ارائه میده. منتها بازی دچار افت فریم های گاه و بی گاه هست و چند باری هم کرش کرد که البته چندان اذیت کننده نبود به لحاظ تعداد. اسب سواری بازی آنچنان جذاب از کار درنیامده ولی در عوض اتومبیل رانی ها و فیزیک وسایل نقلیه خیلی خوب طراحی شده و از این حیث قشنگ منو یاد نسخه اول انداخت.
وویس اکتینگ و صداگذاری بازی عالی بود و جز چند نقطه که صداها گاهی قطع میشدن یا کیفیتشون به هم میریخت خلل چندانی بوجود نمیاوردن.
نقطه قوت اصلی اما خط دریافت ماموریت ها و mission design بازی هست که اون رو نزدیک میکنه به عناوین مطرح این سبک. هر چپتر سعی داره به نوعی تغییر ریتمی رو ایجاد کنه که یک دایورسیتی بسیار جذابی رو در ابتدا و انتهای هر چپتر و هر چپتر نسبت به چپتر بعدی و قبلی خودش ایجاد میکنه. یکی دو تا از ماموریت ها که اواسط بازی اتفاق میفتن اینقدر جذاب و سینمایی طراحی شدن که اون هارو در لیگ آنچارتدها قرار میدادن برای من. بازی اصلی ترین نقطه قوتش نسبت به عناوین قبلیش همین مورد هست البته بعد از داستانپردازیش.
نقاط منفی: بازی به لحاظ گان پلی عنوان متوسط رو به خوبی به حساب میاد. ابتدای بازی کمی زمان لازمه تا با شوتینگ بازی ارتباط برقرار کنید ولی به تدریج شرایط بهتر میشه. منتها نقطه ضعف بازی در عملکرد سلاح ها هست. تقریبا تمام سلاح ها به لحاظ مکانیسم اثر مشابه هم رفتار میکنن و انتخاب هیچ کدوم اولویتی بر دیگری نداره. این ماجرا در سلاح های سنگین بازی نمود بیشتری پیدا میکنه.
مبارزه با چاقو با اینکه در ابتدا خیلی جذاب به نظر میاد و شکل جدیدی رو ارائه میده ولی تکرارش برای باس ها تا انتهای بازی بدون هیچ تغییری زیبایی اون رو کم کم بی اثر میکنه و چالشی پیش روی بازیکن قرار نمیده. میشد تنوع بیشتری برای مبارزه با باس های بازی قرار داد.
اسب سواری و اسب دوانی نسبت به عناوین مطرحی مثل رد دد یا لست اف اس خیلی ضعیف تر طراحی شدن و اصلا اون حس رو القا نمیکنن.
گردنبند انزو که به نوعی محل دریافت پرک های بازی جهت ارتقا شخصیت به حساب میاد کاملا ناکارآمد و بی تاثیر هست و نبودش حداقال برای من با بودنش هیچ تفاوتی ایجاد نمیکرد. در هر حال بازی روند مبارزاتی خودش رو طی میکنه و اونقدر اثر گذار نبودن پرک ها.

نتیجه نهایی: قطعا این بازی رو نباید با عناوین بزرگ و پرخرجی مثل red dead redemption 2 مقایسه کرد چون نه هزینه، نه تیم و نه ادعتی این سازنده و حتی اسکیل ساخت بازی در اندازه های ساخته راکستار گیمز نبوده و نیست. ولی این بازی با توجه به عقبه سازنده و زمان و بودجه ای که در اختیارشون بوده حقیقتا یک اثر فوق العاده عالی، به یاد ماندنی و قابل احترامی هست که نوید ساخت نسخه های بعدی حتی جذابتری رو میده و من شخصا سورپرایز شدم از بازی کردنش. احسنت میگم به سازنده که رویکرد خیلی خوبی رو انتخاب کرد و حقیقتا به طرفداران این فرنچایز احترام گذاشتن و حرفاشون رو شنیدن و اون هارو پیاده کردن. امیدوارم همین مسیر رو ادامه بدن و شاهد موفقیت هاشون باشیم.
نمره من به بازی : ۸.۵/۱۰
 
آخرین ویرایش:
silent hill f 8
کلا نوشتن در مورد این بازی برام سخته هم دوسش داشتم هم نه .شخصیت هیناکو را واقعا دوست داشتم داستان بازی را دوست داشتم هر چند برای فهمیدن کاملش باید چندتا پایان بازی را میرفتی که حقیقتا حوصلم نکشید یدونشو رفتم بقیه رو هم از یوتیوب دیدم.گرافیک بازی واقعا خوب بود همون اولش که بازی شروع میشه
اون محیط سرسبز شهری واقعا جذاب بود .من کلا حتی بازی های تماما ژاپنی رو هم با صدای انگلیسی میروم و واقعا تو این بازی مشکلی باهاش نداشتم.
ولی بازی چنتا مشکل اساسی داشت اول اینکه اصلا سایلنت هیل نبود صرفا فقط اسمشو یدک می کشید تو کل بازی حتی یک بار هم نشد من احساس ترس و اضطراب داشته باشم در صورتیکه همین پارسال با ریمیک 2 شونصد بار ترسیده بودم .کمبت بازی یکی از مزخرف ترین کمبت هایی بوده که این چندین سال اخیر تجربه کرده بودم ضربات مصنوعی و کج و کوله و ریکشن دشمنان و ضربه خوردنشون بدتر از ضربه زدن .کلا افتضاح بود .قابلیت اینونتوری و مدیریت ایتم ها هم یکی از مسائل روی مخ بازی بود.از یه طرف با چنتا ضربه زدن سلاح از بین میرفت .از اونور ایتم ها محدود بودن جا کم میوردی میخواستی ایتم جا به جا کنی قبلیه از بین میرفت .کلا تمام این مکانیسم نه تنها جالب نبود به نظرم مایه غذاب گیمر و کمتر کردن لذت بازی میشد .
در کل به نظرم اگه کسی تجربه اش نکرده و بین این و سایلنت هیل 2 ریمیک میخواد یکی را بازی کنه اون قطعا بازی بهتریه .
الان با فونت سفید تایپ کردی چجوری باید بخونیم؟ :D
 
  • Cool
Reactions: ashe and Thundersky
هوش مصنوعی زنومورف به طرز غیرمنطقی‌ای زیاده
حتی وقتی کاملا مخفی شدیم
بازیکن رو پیدا میکنه|:
زنومورف حواس به شدت قوی ای داره خیلی فراتر از حد حتی یک حیوان شکارچی عادی، از بویایی تا حس هایی مختص به خودش و ذات بیگانه ایش، برای همین خیلی راحت میتونه شکار خودش رو پیدا کنه، این یک نقطه قوت هست که تو بازی به این خوبی تونستند این حواس رو پیاده کنند،

با دیفیکالتی پایین برین مشکل خاصی نداره، اما رو سخت تری حالت، واقعا سخت هست...
 
1761390675892.jpeg

Ghost of Yōtei

عجب دنباله خوبی بود. اول از همه بگم منم مثل خیلی‌ها شک داشتم که آتسو بتونه توی دل آدم جا باز کنه، ولی به طرز قشنگی مهرش رو نشوند. اون حاضرجواب بودنش رو دوست داشتم. موضوع اصلی انتقام بود و آدم می‌شد حدس بزنه پایان چی می‌شه. اونقدر توی این سال‌ها انواع مختلف انتقامجویی‌ها رو دیدیم که این نشه،‌ اون یکی می‌شه. حالا باز پایان‌بندی‌های ضعیف داریم، پایان‌های خیلی منفی و خیلی تاریک. پایان‌های روشن و هپی هم داریم. این خدا رو شکر نسخه خوبش بود. آخرش می‌دونستی فلانی و فلانی اونجوری می‌شن یا فلانی زنده می‌مونه فلانی می‌میره، ولی اون نتیجه نهایی رو دوست داشتم. یه جورایی اون حرف منتقد IGN فکر کنم همین بود که ته داستان انتقام همین‌هاست که می‌دونیم. خیلی سخته یه چیز خاص در آورد. این لباس زردش من رو از همون اول یاد Kill Bill مینداخت :D
خود بازی و گیم‌پلیش به نظرم جهان‌بازش اونقدر عالی بود که حس می‌کنم نمونه‌ش رو تا حالا اینجوری بازی نکرده بودم یا یادم رفته. اصلا مثل بازی‌های یوبیسافت که بدترین نوع جهان‌باز واسه من هستن، تحمیلی نیست، خودت باید بگردی و انواع و اقسام مدل‌های فعالیت رو هم داشت. بانتی، پلتفرمینگ، پازل، کمپ و ... من که از بازی‌های جهان باز به طول کلی خوشم نمیاد اینجا داشتم کیف می‌کردم. همه‌مون پست‌های زیاد دیدیم که ملت چند ساعت فقط توی محیط می‌گشتن و اصلا داستان رو ول کرده بودن. خب این خیلی چیز مهمیه توی این سبک بازی. به نظرم همونقدر استاندارد رو برد بالا که مثلا بالدرز گیت ۳ توی نقش آفرینی با چیزهایی که داشت، اون سبک رو بالا برد.
حالا حرف از بالدرز گیت ۳ شد، یه چیزی که توش به طرز عجیبی دوست داشتم، بازیگری و موشن کپچر شخصیت‌ها بود. حتی ان‌پی‌سی‌های سر راهی هم عصبانی و خوشحال شدنشون از توی چهره معلوم بود. صداپیشگی عالی بود. همه چیش انقدر عالی بود که اصلا یه استاندارد جدیدی توی ذهنم درست کرد تا همه چی رو با اون مقایسه کنم. البته که اون RPG هست و باید اینطور باشه، ولی اینجا توی گوست یه خرده از این لحاظ لنگ می‌زد. البته نه همه جا. مثلا کات‌سین‌ها همه از دم عالی بودن. من با دوبله ژاپنی و زیرنویس انگلیسی بازی کردم. شاید نسخه انگلیسی این مشکل لیپ سینک رو نداشت ولی توی جاهایی که غیر کات‌سین بود، فقط لب‌ها باز و بسته می‌شد و حتی شخصیت‌های اصلی هم وضعیت‌شون جالب نبود. فقط کات‌سین‌ها، بازیگری صورت و بدن عالی بودن.
نکته منفی دیگه که یادم میاد، Wolf Pack بود. حس می‌کنم خیییلییی پتانسیل داشت، چه از لحاظ داستانی که نقش بهتری داشته باشن توی مسیر نهایی آتسو، چه از لحاظ گیم‌پلی و تاثیر روی ماموریت‌ها. یعنی ماموریت داشتن ولی خیلی کم بودن و بعدش دیگه اصلا حضور خاصی نداشتن. فقط فایده‌شون این بود که بری فست تراول کنی. خب این خیلی ناامیدکننده بود واسم. نکته مثبت توی گیم‌پلی، به نظرم سلاح‌های مختلف و loadout و آرمورهای زیاد بود. کار با سلاح‌های مخصوص در برابر یه سری وپن‌های مخصوص دیگه و عوض کردن وسط فایت، خیلی دلچسب بود.
از نظر گرافیک من روی پرفورمنس رفتم و خیلی خودم رو درگیر ری‌تریسینگ و اینا نکردم. مثل همیشه راضی‌کننده بود و واقعا هم خوشگل بود هم روون. دیگه آدم چی می‌خواد. نکته مهم دوتا بازی گوست، کارگردانی هنری بود. این کارگردانی هنری به طرز عجیبی تاثیرگذاره و تو اینجور بازی‌ها خیلی موندگار می‌شه. خیلی‌هامون اولین بار که از دانجن اول بازی الدن رینگ اومدیم بیرون و روشنایی رو دیدیم، یادمون نمیره. اینجا هم وقتی اولین بار به home رسیدم و دوربین رو می‌چرخوندم و همه جا رو می‌دیدم، یادم نمیره. خیلی هم عکس گرفتم، شاید بالای ۱۵۰ تا. ولی همه با زاویه دوربین از پشت شخصیت و زوم تا آخر، وگرنه می‌فرستادم :))
موسیقی هم که رسما بی‌نظیر. چقدر تم اصلی گوش‌نواز بود و چقدر اون نسخه با خواننده‌ش هم عالی بود. حظ می‌کردم. صداگذاری و صداپیشگی هم که در بالاترین حد. گفتم با دوبله ژاپنی رفتم و بی‌نهایت کیف می‌ده. بازی تو ژاپن باشه و بعد انگلیسی بری؟ چه معنی داره :دی جدیدا جوری شده فقط کافیه سازنده بازی ژاپنی باشه تا من روی دوبله ژاپنی بذارم. این که دیگه بماند. از بین شخصیت‌های فرعی،‌ قطعا اویوکی بهترین کاراکتر بود با اون صداپیشه محشر. بعدش هم جوبی و صد البته Mad Goro :D
در نهایت من با تایم ۵۷ ساعت تموم کردم و با اینکه اصلا قصد هم نداشتم پلات کنم، خود به خود پیش رفت و خیلی راحت هم تکمیل شد. خیلی دلم می‌خواد دوباره وقت کنم و برمش، باید وایستم نیو گیم پلاس بیاد. البته حالت Legends که در راهه، تا اون موقع سرگرم بازی‌های دیگه می‌شم. حالا امیدوارم بعد این پروژه ساکرپانچ یا سراغ یک آی‌پی جدید بره، ریسک کنه، یا اینکه سری‌های قدیمیش رو ادامه بده. به نظرم گوست فعلا کافیه. هر چند مطمئنم اگه بخوان اینم ادامه بدن، اونقدر نبوغ دارن که بازم چیزهای جدید اضافه کنن و بازم لذت‌بخش باشه. دمشون گرم.

نمره من: ۹ از ۱۰
 
Ghost of Yotei

نکات مثبت:

  • دنیای فوق العاده زیبا و مناظر شگفت انگیز
  • فضای بشدت زیبای ژاپنی
  • ماموریت ها و کارهای متنوع پرتعداد برای گشت و گذار در دنیای بازی ( دور شدن از اپن ورلد یوبی سافتی)
  • کرکتر آتسو
  • تنوع سلاح ها و آموختن هر سلاح توسط استاد فن
  • مبارزه پایانی شاعرانه در ماموریت تاکزو
  • اپنینگ درجه یک
  • کمپ زدن و امکانات گشت و گذار در طبیعت و خرده کارهای زیادی که میشه کرد(مثه نقاشی و ساز زدن و ...)
  • صداگذاری شخصیت ها
  • موسیقی زیبا
  • کامبت جذاب و متنوع
  • تنوع در آپگرید سلاح ها و لباس ها و ماسک ها

نکات منفی:

  • افت داستان و روایت در یک سوم اخر بازی
  • مبارزات کم چالش و نسبتا آسون مخصوصا بعد از یک سوم اول بازی
  • سوتی های گاها عجیب هوش مصنوعی در بخش مخفی کاری
  • انیمیشن ها و رفتار NPC ها و گرافیک برخی مناطق می تونست بروزتر باشه.


ادامه بازی Ghost با اسم Ghost of Yotei بر خلاف تریلرهاش نسبت به نسخه قبلیش پیشرفت کاملا محسوس و خیلی خوبی داشته و بزرگترین پیشرفتش هم معطوف به بهبود اپن ورلد بازی و تنوع بخشی به فعالیت ها، ماموریت های فرعی، مناطق، آپگریدها و دویل هاست که اپن ورلد بازی رو از حالت یکنواختی و یوبی سافتی شماره 1 درآورده و در ترکیب با گرافیک هنری عالی بازی کاملا شما رو غرق در دنیای خودش میکنه(مخصوصا اگر عشق جاپون :D باشید).
تو بخش مبارزات ولی پیشرفت بازی دو وجهی بوده و درسته که اضافه شدن چندین سلاح از جمله دابل کاتانا، کوساریگاما و تفنگ مبارزات رو جذابتر کرده ولی آسون بودن مبارزات و هوش مصنوعی نه چندان بالای دشمنان بازی(مخصوصا در بخش مخفی کاری) میل پلیر رو برای اپگرید و استفاده از تمامی ظرفیت های زراد خانه کشتار از بین می بره.(این مساله در شماره یک هم بود تا حدودی)
بزرگترین نقطه ضعف بازی هم داستان و روایتش در یک سوم پایانه که بر خلاف شروع عالی و خفن بازی رفته رفته افت میکنه و در اواخر بازی علاوه بر اینکه برخی کرکتها یهویی متحول میشن:D آنتاگونیست ها یا شخصیت های منفی بازی هم اون خفن بودن اولیه خودشون رو از دست میدن.

در نهایت بنظرم بازی Ghost of Yotei، یکی از لذت بخش ترین بازیهای امساله و گشت و گذار در دنیای اپن ورلد بازی برای منی که خیلی اهل اپن ورلد نیستم بشدت تجربه نابی بود و در کنار نکات ضعف بازی تجربه این بازی ارزشمند رو به همه توصیه میکنم.​


امتیاز نهایی: 9/10

.
 
Dying Light:The Beast


+موسیقی بازی یاد و خاطره نسخه 1 بازی را زنده می کنه اما تنوع هم داره.
+ ترکیب خوبی از سلاح گرم و سرد و و پارکور گیم پلی بازی را لذت بخش کرده.
+طراحی و جزئیات زامبی ها
+ مراحل فرعی و محتوای جانبی و ماشین سواری
+کرکتر Kyle Crane
+صداپیشه Kyle Crane
+شباهت بیشتر بازی به نسخه 1 و درس گرفتن از اشتباهات نسخه 2
+ شروع و پایان خوب داستان

- استفاده بیش از حد از Chimera ها در اواخر بازی
- نسبت پول و متریال داخل بازی باهم هم خوانی ندارد( متریال کمتر از پول)
- بازی همچنان پتانسیل بیشتری داشت.
- ایرادات فنی کوچک


Score : 8.8
 
Ghost of Yotei

+گرافیک جذاب و خیره کننده
+مکان های زیبا با جغرافیای متفاوت
+توجه به نکات و جزئیات ریز
+گیم پلی و مبارزه جذاب
+سلاح های متنوع و سهولت آپگرید
+موسیقی جذاب و به یاد ماندنی
+داستان عالی با توجه به کلیشه ای بودن موضوع

+سرعت لود فوق العاده سریع
+تنوع بیشتر ماموریت های فرعی به نسبت سوشیما
+سیستم جالب بونتی و اعتراف گیری برای پیشبرد داستان


-باگ های جزئی


واقعا لذت بردم از بازی
همه چیش عالی بود حدود 44 ساعتی بازی کردم بعد تمومش کردم و کل این تجربه لذت خالص بود
هیچ مشکل خیلی خاصی نداشت که من بخوام نمره ای ازش کم کنم شاید در حد یه باگ ریز و جزئی
شاید تنها نکته منفی من برای این بازی مواجهه با باس اول باشه که به نظر من خیلی زود بود و ترجیحم این بود که حداقل چند ساعتی از بازی بگذره بعد باهاش روبرو بشم چون شخصیت جالبی داشت و کم ازش دیدیم


10/10
 
آخرین ویرایش:
Ghost of Yotei ----------- 8

+ شروع فوق‌العاده و پایان عالی
+ گرافیک بصری و تصویر بشدت زیبا و چشم‌نواز
+ موسیقی به یادماندنی و تاثیرگذار
+ کامبت روان، جذاب و متنوع
+ پلتفرمینگ بهبود یافته
+ اکتشاف بسیار لذت‌بخش Shrine‌ها


- داستان کلیشه‌ای و قابل پیش‌بینی
- انیمیشن‌های ضعیف و تاریخ گذشته نسبت به AAA های نسل نهم و بازیهای فرست پارتی سونی
- تکسچرهای زشت صخره‌ها و سنگ‌ها
- شخصیت‌های نچسب و سطحی
- حس تکراری شدن در زمان قابل توجهی از بازی
 
خوب این بازی هم پلات شد و سولز نسبتا سختی واسم بود از لحاظ جمع آوری آیتم و تروفی نسبت به بقیه سولزها
نمیدونم از کجا شروع کنم ولی برای پلات باید ۳بار بازی تموم‌بشه و واقعا حتی دشمن های کوچیک هم روی حالت نیو گیم پلاس ۲ میتونن پاس بشن برای آدم و اینکه داستان خوبی داشت حتی یادآور دارک ۱و۲ بوده و...
گیم و پلی و موسیقی و خوب بود و باگی من توی بازی روی ps5ندیدم
تعداد مجیک و پایرومنسی زیاد بود تو بازی و تنوع جالب سلاح ها
همه جوره عالی
فقط نمیدونم چرا اینقدر رینگ گذاشتن تو بازی حتی تکراری که باید حالت نیو گیم پلاس۱و ۲ بگیری آدم و زیاد کاربردی نیست بعضی هاشون
یکی رینگ بدست آوردن ها خیلی وقت گیر بود و یکی آیتم ۵یل۶ تا کاوننت بود باید ۳۰ تا آیتم جمع میکردی واسه هر کدومشون که مجموع ۱۸۰یا ۱۵۰ میشد در مجموع شون که پایرومنسی یا مجیک یا رینگ بتونی تروفیشونو بگیری
آنلاین هم که کسی نبود بشه فارم کرد و حدود ۶۰ ساعت حداقل یا بیشتر وقت منو‌اینا گرفت...🥹🤧
اووووف تموم شد بالاخره😂😂
امتیاز ۸.۸ از ۱۰
Screenshot_۲۰۲۵-۱۱-۰۴-۰۰-۵۱-۰۴-۲۰۴_com.sec.android.app.sbrowser-edit.jpg
 
Assassin's Creed Shadows

Assassin's Creed Shadows.png

به سلامتی بازی ـرو امروز تموم کردم و خوب باید بگم این سفر دل انگیز با این بازی از روز عرضه شروع شد ، بازی پیش خرید کرده بودم و از روز عرضه که یادمه روز اول نوروز بود شروع به تجربه ـش کردم ؛ تجربه من از بازی نه این جوری بوده که بشینم و یه تیکه کل Main Story رو برم و نه این که بین Play Session هام خیلی فاصله باشه ، چون از لحظه شروع بازی از بخش بخش بازی لذت بردم و یه جوری هر روز ، یه روز در میون ، 2-3 ساعت بازی می کردم و خوب بین هر Main Quest کلی کاوش و Outpost و Side Quest و انواع و اقسام سرگرمی ها بود و همین باعث میشد که این تجربه طولانی شدنش رو در یه ماجراجویی زیبا در دل ژاپن بی اندازه زیبا رقم بزنه. حرف از دنیای بازی شد ، نمیشه نگفت که Ubisoft شاید بهترین استدیو ها رو در صنعت بازی سازی دنیا در زمینه ساخت و پرداخت Map ها داره ، هر Franchise ـی که در دست داشته واقعا دنیا سازی زیبایی دارن اما فقط به همین AC اگه بخوایم بپردازیم ، انگلیس Syndicate ، فرانسه Unity ، مصر Origins و این بار گل سر سبد طبیعت زیبای ژاپن Shadows ، ایرادی نمی تونم بگیرم ، وجب به وجب دنیای بازی متفاوت ، خاص و با معماری منحصر به فرد ساخته شده ، استان به استان حس متفاوت از دیگری و اینجاست که می رسیم به یکی از بهترین نقاط قوت ـشون و اون هم تغییر فصل هاست که هر 4 فصل به بهترین شکل ممکن پیاده سازی شدن ، نسیم های موسمی ، برگ های خزان ، سبزی درختان و دونه های جواهرگونه برف حس فوق العاده ای رو به بازیکن ارائه می کنه ، فکر نمی کردم یه بازی تو این زمینه بتونه کاری که Playground با FH4 کرد رو تکرار کنه اما این بار Shadows نه یک پله بلکه 100 پله اون رو بهبود بخشید ، تا تو این زمینه دارم نظرم رو میگم این هم باید بگم که گرافیک هنری بازی واقعا توی سطح بالایی قرار داره و در کنارش گرافیک تکنیکی بازی هم بی اندازه عالی کار شده و خوب تجربه این سطح از زیبایی با نرخ فریم ریت ثابت و فریم تایم یک نواخت لذت تجربه بازی رو در سطحی که باید باشه حفظ کرده. موسیقی و صداگذاری در موقعیت قابل قبولی قرار داره اما جا داشت بهتر بشه ، اول این که موسیقی های بازی خیلی خوب و به نظر با دید به روز و تلفیقی از سبک های مختلف ساخته شده اما در مقابل قطعه های ماندگار و فوق العاده دل نشین این سری در پله های پایین تری قرار می گیره بی شک ، صداگذاری هم به نظرم خوب بوده و احساس کرکتر رو منتقل می کنه اما بازم به نظرم توی دوبله انگلیسی کمی جا داشت ظرافت بیشتری به خرج داده می شد. می رسیم به یکی از بهترین بخش های بازی یعنی داستان اون که یکی از مواردی بود که قبل از عرضه واقعا در موردش دغدغه مند بودم ، دوست داشتم این بازی یه داستان در خور اسم ، عنوان و برند این سری داشته باشه و نه یه داستان بچه گانه که تو برخی شماره های این سری ، جدید و قدیم ، پیاده شده بود ، این بار دو شخصیت داریم ، دو زاویه دید مختلف و دو گذشته از هم جدا با سرنوشت مشترک ؛ خدمت به نور ، در سایه ها. پرداخت شخصیت ها هر دو به بهترین شکل انجام شده ، داستان هر کدوم شروع و نقطه عطف و قله خودشو طی می کنه و شخصیت ها و هدف های خودشون رو در بالغانه ترین شکل ممکن پیدا می کنند ، در این حد میشه گفت که Spoil هم نشید ، اولین باره که داستان Assassin ها و Templar ها در یک نقطه مشترک در بازی تلاقی پیدا می کنن و این خودش یه قدم نوین و دوست داشتنی ـه که جای توسعه و داستان نویسی رو به بهترین شکل خودش باز میذاره و در نهایت بهترین بخش بازی چیزی که هر چه قدر بشه ازش بگم بازم سیر نمی شم ، گیم پلی ؛ سری Assassin's Creed در ابتدای کار با یه جهش فوق العاده مثبت از سری Prince of Persia تونست یه گیم پلی فوق العاده دوست داشتنی رو ایجاد کنه که این فرمول توی Unity به نقطه اوج خودش رسید و برای بهبود اون کاری نمی تونستن بکنن جز خلق المان ها و عناصر جدید که در Origins شروع خیلی خوبی داشت اما در Odyssey و Valhalla به نظرم به هسته اصلی گیم پلی AC ضربه زد ، جایی که فاکتور اصلی گیم پلی AC که پارکور بود رو نادیده گرفت و فقط فکر کرد که یه Action RPG ـه اما توی این نسخه پارکور و Stealth دوباره جون گرفتن و لذت بخش تر هم شدن ، دو Combat Style کاملا متفاوت رو با هر کرکتر داریم که هر کدوم هم چندین سلاح مختلف ، Skill Tree کاملا کاربردی و متمایز از هم و مکانیک های جدید همه و همه یه مجموعه دوست داشتنی از گیم پلی بهت ارائه میدن که نه تکراری میشه و نه رنگ می بازه و هر زمان که کرکتر ـت Switch می کنی دوباره احساس می کنی با یه نسخه دیگه از بازی داری به تجربه اون می پردازی در کنار همه این ها وقتی Quest Board بازی رو می بینیم متوجه عمق Level Design موفق این نسخه می شیم که هم فوق العاده Dynamic ـه و هم در ـش هیچ Fetch Quest ـی ندیدم و میشه گفت یه تجربه کاملا Fluent رو در انجام بازی شاهد ـشیم و قراره ساعت ها و روز ها ما رو خداروشکر سرگرم کنه و ازش انرژی بگیریم. این نسخه هم برای من رفت در کنار بهترین عنوان های سری و خوشحالم که این دوره و Location خاص ژاپن رو با سطحی دوست داشتنی تجربه کردیم ، عالی ...! :x :x :x

گیم پلی : 10
داستان : 10
گرافیک : 10
موسیقی و صداگذاری : 8

کل : 10 از 10
 
Marvel's Spider-Man Remastered
8/10
بازی خوبی بود. کلا اسپایدرمن برای من خیلی محبوب هست. اما اتفاقات بازی تکراری میشه و برخی مراحل مخفی کاری واقعا توی مخ هست.خصوصا با کاراکتری غیر از اسپایدرمن.

The Last of Us Part 2
7/10
بازی عملا همون نسخه یک هست با گرافیک فوق العاده.داستان خوبی داره خب چون سریال رو دیده بودم خیلی برام تازگی نداشت. Enemy ها که فرقی نداشتن با نسخه یک حدودا و اسلحه ها هم همینطور ولی خوش گذشت.
 
عجب دنباله حق ای بود برای فرنچایز گوست....

1.jpg

  • محیط فوق العاده زیبا و از طرفی متفاوت نسبت به نسخه اول به لطف گرافیک و نورپردازی عالی
  • داستان کلیشه ولی روایت و توئیست ها بسیار خوب
  • مبارزات بازی قطعاً یکی از بهترین های تاریخ گیم بود و متنوع ترین، لذت بخش و در عین حال چالش برانگیز بود
  • مخفی کاری در حد کامبت تنوع نداشت ولی به شدت کیف میداد بخصوص وقتی با گرگ می رفتی
  • سیستم آپگرید و skill tree بازی هم عالی و کارآمد
  • اکتیویتی ها و ساید ها هم همگی یونیک، عجیب جذاب و تعدادشون مناسب
  • پلتفرمینگ و اسب سواری هم خیلی خوب دراومده بود
  • موسیقی های بازی هم درجه یک
10
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or