امتياز اعضای بازی‌سنتر به عناوین پلتفرم‌های PlayStation

Nathan Drake

Evanescence
کاربر سایت
درود
این تاپیک به این منظور باز شد تا دوستانی که عناوین مختلف رو تجربه کردند، امیتاز از 1 تا 10 به بازی مورد نظر بدن.
لطفا سعی کنید همراه با نمره یه توضیح کوچکی هم بدید.
با تشکر
 
آخرین ویرایش:
Witcher 3 : The Wild Hunt
8/10
+داستان قشنگ
+گیم پلی جذاب
+Secondary Quests
+شخصیت پردازی کارکتر ها
+دیالوگ های بازی
+Sound Track ها

-افت فریم بیش از حد
-موجودی به نام Roach
-ناپدید شدن کارکتر های اصلی بازی بعد از تموم شدن

برعکس نسخه های قبلی ویچر که من اصلا باهاشون حال نکردم از ویچر 3 خیلی خوشم اومد... داستان بازی خیلی قشنگ بود و کلی حال کردم باهاش.
بر خلاف خیلی بازی ها توی این بازی Secondary Quest ها از Main Quest های بازی خیلی جذاب تر بودن برام... خیلی ها ! :دی به طوری که من بیشتر میرفتم Secondary Quest ها رو انجام میدادم تا به دنبال کوئست اصلی بازی باشم که یک همچین چیزی توی بازی خیلی خوب بود !
تا حالا توی هیچ بازی ای به اندازه این بازی به حرفایی که ملت به هم میزنن توجه نکرده بودم :دی دیالوگ هایی که بینشون رد و بدل میشد رسما بازی رو کمدی کرده بود و عاشق دیالوگ های بازی شدم من :دی
ولی بازی کردن این بازی در کنار لذت هاش به خاطر باگ ها و افت فریم های شدیدی که داشت به شدت رو اعصاب میرفت... یک جا فکر کنم فریم به 5 هم رسید دیگه :| (آپدیت هم کردم و همچین وضعیتی داشت)
Roach هم که احمق ترین اسبیه که تا حالا توی یک بازی سوارش شدم... واقعا بد بود...
ولی بدترین چیز این بود که وقتی بازی رو تمومش کنی کل شخصیت های اصلی غیبشون میزنه ! نمیدونم چرا همچین کاری کردن ولی به نظرم بد ترین کار ممکن بود برای بعد بازی و خیلی اذیت کنندست ! به طور کامل لذت تموم شدن بازی رو ازم گرفت و گفتم کاش تموم نمیکردم بازی رو :| الان بدون وجود Yennefer توی بازی (:دی) من رقبتی برای ادامه دادن بازی ندارم :| (یه جورایی تصمیمایی مثل همین توی بازی کاملا بی معنی شدن ... من میخواستم بعد تموم شدن بازی یک زندگی آروم و بی سر و صدا با Yennefer داشته باشم که نشد :| :دی)
ولی به طور کلی بازی خیلی خوبی بود و خوب سرگرمم کرد. اصلا توقع همچین چیزی رو نداشتم قبل شروع کردن بازی!

 
Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
گیم پلی 10/10
گرافیک 9.9/10
داستان 10/10
روایت داستان(فاکتور جدید!) 10/10
همین 1 ساعت پیش تمومش کردم.نمیدونم از کدوم خوبی های بازی شروع کنم...کوجیما زیرک ترین.حقه باز ترین.بهترین و بزرگ ترین بازی ساز تاریخ این صنعت هست.بعد اتمام بازی(اگه واقعا ادامه نداشته باشه!!!!:d) تازه به طور 90 % متال1-متال2 و متال4 و همچنین متال3 و پیس واکر رو درک کردم...دوستی ها...دشمنی ها...شخصیت های ریز و درشت...اهداف شخصیت ها و زندگی غم انگیزی که به اجبار دیگران داشتن!!!8-|
متال5 پایان حماسی نداشت...اما من رو میخکوب کرد.یاد جمله کوجیما افتادم بعد پایان(احتمالی) متال 5...بیگ باس هنوز بیگ باس نشده!!!!:-o
امتیازات خودم رو به بخش های مختلف بازی نوشتم.روایت داستان مخصوصا آخر بازی بسیار غافل گیر کننده بود و به اعتقاد من بهترین بین تمام نسخه ها هست.البته باید ظرفیت بالایی داشته باشه گیمر مخصوصا متال باز!!!:-$
بهترین فرنچایز عمرم متال گیر...بهترین بازی عمرم متال5...
امتیاز کلی 10/10
پایدار باشید دوستان گیمر.:x
 
metal gear solid v :the phantom pain
15rtgednydmv2jju8ttz.jpg

بالاخره بعد مدتها انتظار درد فانتوم کوجیما هم اومد و هر چند فی المجموع نمرات درخشان و متای ۹۰+ گرفت ولی خب بازخورد های متفاوتی رو از سوی طرفداراش به خودش دید.
این بازخورد ها بیشتر در بخش داستانی و بعد اون هم برخی تغییرات بنیادی مخصوصا دنیای باز شدنش بوده!
این ۲ بخش ( اپن ورد شدن و داستان) متاسفانه تاثیر مستقیم و منفی بر هم گذاشتن و علاوه بر این تاثیر, خودشون هم مستقلا کم ایراد نیستن.
در بخش داستانی بازی به پر عمقی و درگیر کنندگی قبل نیست و روایتش هم ناامید کنندست مخصوصا این که باید برای دونستن خیلی چیزها مجبورید ساعتها بشینید و فقط نوارهای بازی رو گوش بدید! شخصیتهای بازی هم به خوبی به بازی گرفته نشدن و به طور مثال اسلات و خیلی های دیگه اونطور که باید نمایش داده نمیشن و شاید در این بین کوایت بهتر از بقیه باشه!
بزرگترین ناامیدی بازی در بخش داستانی غافلگیری اواخر بازی و فهمیدن اینکه این همه مدت که بیگ باس رو کنترل میکردم بیگ باس نبوده و الکی قلبم تو این بازی به عشق یکی از محبوبترین شخصیتهای گیمیم می تپیده! این موضوع در واقع بزرگترین سورپرایز داستانی ذهن کوجیما بوده در حالی که به نظر من یه حقه یا بهتر بگم گول زدن بوده! آخر بازی مثل این بود که کوجیما بگه این همه مدت داشتی با بیگ باس عشق میکردی و خوشحال بودی که باهاشی! هه هه گولت زده بودم اون که بیگ باس نیس!!
با این حال داستان بازی از ۷۰ درصد بازی های دیگه سرتره ولی خب اونچیزی نیست که باید باشه!
مبحث دیگه در مورد اپن ورد شدن بازی بوده! اینکه کوجیما خواسته یه تحول بزرگ در بازی بده تحسین برانگیزه ولی خب متال گیر بازی ای نیست که اپن ورد بشه! این بازی باید روند خطی خودش رو حفظ میکرد تا هم روایت سینمایی اون حفظ بشه و هم زمان و بودجه و ... صرف ساخت مراحل متنوعتر و لوکیشنهای بیشتر میشد!
اصلا برای نام متال گیر خوبیت نداره که مراحل بازی اینقدر تکراری باشه و چپتر دوم هم تقریبا همون چپتر اول و با کمترین تغییرات باشه! به برخی پایگاهها و مراکز دشمن بار ها و بار ها نفوذ میکنیم و حس تکرار بارها بهمون دست میده!
اگه بازی خطی میشد لزومی نداشت کل بازی تو افغانستان و آفریقا باشه ! میشد کلی مراحل طراحی کرد که از لحاظ بصری و حتی روند گیم پلی متفاوت باشن!
نکته ی دیگه اینکه کوجیما قواعد یک بازی اپن ورد رو هم به درستی اجرا نکرده! استفاده از هلی کوپتر برای جابجایی در بین نقشه وقت گیر و در دراز مدت شدیدا حوصله بر میشه و فست تراول هم دردسر خودش رو داره و اگه از اسبتون استفاده نکرده باشید و ماشینی هم در دسترس نباشه برای رسید به محل ماموریت ها باید چند دقیقه فقط بدوید!
اپن ورد شدن بازی ارمغان بکر و جذابی نیاورده جز اینکه فقط مدت زمان بازی رو طولانی کنه و شما از این سوی نقشه فقط خودتون برسونید به اونسوی نقشه و در بین راه همه شاید با چند ایست بازرسی و... برخورد کنید!
اما از این ها که بگذریم می رسیم به بخش گیم پلی بازی که ابر شاهکاریه برای خودش! از مکانیک ها و المانهای مختلف برای مخفی کاری گرفته تا امکاناتی که بازی برای به راه انداختن آتیش بازی به شما می ده!
برای انجام یک ماموریت و نفوذ به دل دشمن راه ها و انتخاب های مختلفی دارید که همگی عالی پیاده شدن! می تونید مخفیانه وارد پایگاه دشمن بشید که همین مخفیانه وارد شدن هم راههای متفاوتی داره! می تونید برید بالای تپه ای و دشمنانتون رو یکی یکی اسنایپ کنید و یا اینکه با انواع سلاحهایی که دارید به صورت اکشن به هدف خودتون برسید!
تنها ضعف گیم پلی به نظرم نداشتن باس فایتهایی به خوبی نسخه های قبل هست!
به معنای واقعی کلمه گیم پلی پر رنگ و عمیق و پر محتواست! سبک مخفی کاری با درد فانتوم قدم ها به جلو حرکت کرده و این در حالیه که اکشن درست و جذابی هم داره!
kylj8g2lumij0qdv5xi5.jpg

و در آخر هم به گرافیک و صدا گذاری و موسیقی اشاره کنم که همگی عالی کار شدن و کمبود و ضعف قابل توجهی به چشم نمیخوره!
در نهایت اینکه با تمام ایراداتی که گرفتم بازی فوق العاده و تجربه ی اون الزامیه ! اگه بازی رو متال گیر در نظر نگیریم خیلی خیلی دوست داشتنی تر میشه!
نمره : ۹.۳
 
Until Dawn

داستان نتونست منو ارضا کنه.بیش از اندازه کلیشه ای و قابل پیش بینی بود .نحوه روایت هم به نظرم خیلی عجله ای بود . ولی voice acting خیلی خوبی داشت و واقعا میشد ترس رو توشون
احساس کرد.از نظر گرافیک اش دهن سوزی نبود با وجود خطی بودن بازی توقع گرافیک بهتری داشتم.فریم ریت که کلان تو دیوار بود بین 20 تا 25 میچرخه.ولی طراحی بصری بازی فوق العادست.
+طراجی بصری
+voice acting خیلی خوب
+تاثیر انتخاب ها
+ارزش تکرار دوباره
-داستان کلیشه ای و قابل پیش بینی
-مشکلات فنی

7/10

بازی من به بد ترین شکل ممکن تمام شد.همه مردن به جز مایک :d
 
آخرین ویرایش:
Darksouls 2:Scholar of the first sin:10/10
بعد از بلادبورن اومدم سراغ دارکسولز 2.یه تجربه بی نظیر بود.دو بازی شباهتهای زیادی با هم دارن ولی در عین حال خیلیم متفاوت به نظر میرسن. کندتر بودن کارکتر،وجود سپر،دیرتر پر شدن نوار سلامتی و استامینا و تاثیر مستقیم سنگینی لباس ها و اسلحه ها باعث شده دارکسولز بازی سختری بشود.از لحاظ دشمن های غیر باس دارکسولز 2 واقعا سخت تر هستش.ولی از لحاظ باس های بازی من باسهای بلادبورن رو بیشتر میپسندم.از لحاظ تعداد آرمورها و اسلحه ها و جادوها که دارکسولز کاملا برتری دارد.از لحاظ جو و اتمسفر و طراحی باس ها و محیط ها و دشمنان غیر باس برتری با بلادبورن هستش و از لحاظ موزیک های داخل بازی هم باز بلادبورن برتر هست.مخصوصا موسیقی های بی نظیر هنگام مبارزه با باسها.
در هر صورت اگر از بلادبورن لذت بردید واجبه که دارکسولز هم بازی کنید.
80 ساعت بازی کردم بدون اینکه خسته بشم.روزی 4 تا 5 ساعت.در صورتیکه قبلا با اینکه بازیهایی مثل ویچر 3 دیابلو 3 بردرلند و حتی متال گیر روی کنسولم نصب بود ولی مدتها بهشون دست نمیزدم.
نکته اخر اینکه دارکسولز 3 با ترکیبی از دارکسولز و بلادبورن میتونه جاودانه بشه
 
Dragon Age: Inquisition
9.5
من اصلا پلی استیشنمو واسه این بازی خریدم و واقعا هم ناامیدم نکرد! گرافیک خوب، گیم پلی روون و مجذوب کننده، شخصیتای دوس داشتنی و داستان نسبتا قابل قبول که تنها ضعف بازی بود برای من.

The Evil Within
9
در همین حد بگم که تنها بازی در عمرم بوده که چهار پنج بار تمومش کردم و ذره ای برام تکراری و خسته کننده نشده. مشکلش فقط کمبود شخصیت پردازی بود. و شاید ناجوانمردانه سخت بودن چپتر 6 روی درجه سختی اکومو :d

Far Cry 4
7
از اون گیمايی بود که تمومش کردم تا تمومش کرده باشم. اگه دوباره نسخه سوم رو بازی میکردم مطمئنا لذت بیشتری میبردم.

Infamous Second Son
8.5
مثل سری های قبلش سرگرم کننده بود و استفاده از قدرتای مختلف دلسن خيلی حال میداد. به شخصه پایان بدشو خیلی بيشتر از پایان خوبش دوس داشتم. البته هنوز به نظرم بهترین نسخه نسخه دوم بازیه.

Shadow of Mordor
8
به نظر خیلی ها بازی یکنواخت و خسته کننده ای بوده ولی من که نهایت لذتو ازش بردم. داستان درست و حسابی نداشت ولی با تموم چلنج هاش و تروفیهايی که تا اخر بازی توجهمو لازم داشت اصلا برام تکراری نشد.

Bloodborne
9
از دارک سولز خیلی اسونتر بود و تنوعش چه تو بحث سلاح و ارمور و چه تو بحث لوکیشنها کمتر بود. جادو هم که اصلا نداشت. ولی با همه این احوال همون سبک دارک و رمزالودی رو داره که منو عاشق دارک سولز کرد و مطمئنا تجربش لذت بخش بود.

The Witcher 3
10
این ویچر هم غولی شده برای خودش. با اون داستان و شخصیت پردازی انتظار دیگه ای هم نمیرفت ولی واقعا امیدوارم بازيی بیاد که بهتر از ویچر باشه یا حداقل با اون برابری کنه چون 2015 خیلی زوده واسه اینکه بهترین بازی این نسلو تجربه کنیم.

Wolfenestein: The new Order & Old Blood
8.5
بهترین fps این چند سال اخیر. گرافیک معمولی اما داستان درگیر کننده و گیم پلی هیجان انگیزی داشت.

Until dawn
8
انتخابها خیلی محدود بود و بيشتر به رابطه بین شخصیتها مربوط ميشد. داستان تکراری و قابل پیش بینی بود و اثر پروانه ای که این همه هم تبلیغشو کردن تاثیر چندانی تو روند بازی نداشت. زنده نگه داشتن یا کشتن همه شخصیتها خیلی اسون و بدون غافلگیری بود. فقط به خاطر گرافیک فوق العاده و شخصیت پردازی بی نقصش صفر نمیگیره :d
 
Until Dawn
8/10


تجربه بسیار خووبی بود ، داستان میتونست بهتر باشه ، داستان بازی ای کاش یوهو وسط کار اونجوری نمیشد ، اما بد نبود
کنترل بازی مخصوصا وقتی همراه داشتیم اذیت میکرد
اما گرافیک و انیمیشن ها مخصوصا مال صوورت و لب و دهن بی نقص بوود ، بسیار چشم نواز ، غافلگیری های خیلی خوبی هم داشت مخصوصا نیمه اول داستان

موفق باشیم
 
tBI7z.jpg


SOMA ------ 9.5/10


واقعا جای تاسف داره که چنین بازی‌ای کلا تاپیک نداشت. شایدم ایراد از سازنده ها یا ناشر هاست که یک دهم اهمیتی که به بازی های تجاری و بی محتوا قائل هستن و تبلیغشون میکنن رو اینجور بازی ها قائل نیستن. در هر حال خیلی ناراحت کننده بود واسم این قضیه.

به جرات میتونم بگم داستان Soma یکی از منحصر بفرد ترین و متفاوت ترین داستان هایی بود که دیدم. نگاهی جالب و غیر منتظره به فلسفه وجودی‌ـه انسانها که با پیدا کردن نوشته ها و نوار های ضبط شده از مکالمات دانشمندان باقی مانده در ایستگاه ، سوالا و نظرسنجیا و تصمیماتی که تو بازی میگیریم واقعا یه چیز به یاد ماندنی و غریبی بود واسه من و تصور اینکه چنین اتفاقی واقعا در آینده شاید اتفاق بیوفته مو به تن آدم سیخ میکنه و یک حس وهمناکی داره. به نظرم زیباترین و موثر ترین نوع ترس همین نوعش هست که تو این بازی استفاده شده به اضافه اینکه حس تنهایی و وهم و استرسی که گیر کردن تو فضا و یا زیر اقیانوس(مثل Soma) به آدم القا میکنه رو به هیچ عنوان در دیگر آثار ترسناک نمیشه القا کرد و علمی تخیلی بودنش هم مزید بر علت میشه. واقعا اتمسفر بازی در نوع خودش بینظیر بود.

گیمپلی بازی شباهت زیادی به عنوانی مثل Alien Isolation داره که بقدری لذت بخش بود که تبدیل به یکی از 2 بازی برتر پارسال شد واسه من . سلاحی در بازی ندارید و بیشتر با فرار از دشمنان و باز کردن مسیرتون مثل برگردوندن برق و حل برخی پازل ها در یک استگاه زیر آب باید بازی رو به پیش ببرید که شاخ و برگ داستان هم در این لا به لا به شکل خیلی خوبی تشریح میشه براتون.

گرافیک بازی هم زیاد بالا نیست ولی با توجه به تیم سازنده، قابل قبول هست ولی فریم بازی بعضی جاها افت های شدیدی داشت و اینکه زمانهای لودینگ نسبتا طولانی و پی در پی در بازی بودن که کمی در روند بازی وقفه ایجاد می کردن و باور کنید به این وقفه های کوتاه نیاز خواهید داشت در بازی :دی

بطور کلی بازی هایی این سبک یعنی Sci-Fi Survival امثال Soma و Alien Isolation یکی از محبوب ترین سبک های من هستن که هر چقدرم حوصله‌ی گیم نداشته باشم با اشتیاق میتونم این سبک رو بازی کنم :دی و امیدوارم به حیات خودشون ادامه بدن و بازی های بیشتری در این سبک شاهد باشیم.


==============

Metal Gear Solid V: The Phantom Pain ------- 9.0/10

فعلا با کوجیما قهرم فقط نمره دادم :(
 
تو تاپیک بازی هم نوشتم اینجا هم کپی کنم :دی

g6cTD.jpg



Until Dawn ------ 8.7/10

واقعا بازی لذتبخشی بود بر خلاف انتظارم. شخصیتاش آشنا ولی باحال بودن (اکثرا) و از همون اول میشد ارتباط برقرار کرد باهاشون. آقا و خانوم های با کمالاتی هم هستن :biggrin1:

Jump Scare هاش خیلی خفن بود. سیستم اثر پروانه ای هم خیلی جالب بود اینکه توضیح میداد هر تصمیمی که میگیریم در نهایت منجر به چی میشه. ولی میتونستن اون توتم ها رو کلا نزارن تو بازی که ما از قبل ندونیم اتفاقات رو تا نتونیم شخصیتا رو نجات بدیم :> جلسات روانشناسی اوایل بازی هم خیلی مرموز و جالب بودن. داستان هم، "...." انتخالب جالبی بود واسه داستان بخصوص اینکه تو سریال سوپرنچرال هم وجود داشت و دوباره دیدنش جالب بود و اون مساله ای که اواسط بازی معلوم شد از اول قابل پیش بینی بود :دی از تصمیماتی که گرفتم و تونستم همه رو نجات بدم راضیم ولی بعد دیدم احتمالات خیلی مختلفی وجود داره که خیلی خوب بود از این جهت. گرافیک و انیمیشن ها که واقعا عالی بود و احساس اینکه داری فیلم رو بازی میکنی وجود داشت تو بازی :biggrin1: سرعت راه رفتن شخصیتا خیلی کم بود و بعضی وقتا واقعا خسته کننده میشد و دنبال یه دکمه واسه دویدن میگشتم :دی صدا گذاری هم مهم ترین بخش این سبک هست خیلی خوب پیاده شده و وظیفه خودش رو به بهترین شکل انجام میده :-s در کل بازی خیلی خوب بود و شدیدا از ادامه‌ـش و یا بازی جدید در این سبک از SuperMassive Games استقبال میشه :hug:
 
Until Dawn



1hudhj65j5bvin8fcudp.png



خیلی وقته در مورد بازی ای نظری چیزی ننوشتم ولی این یکی وسوسه کرد :دی
همونطور که شاید تا به الان برای همه روشن شده باشه هیچ بازی ای به صرف داشتن کیفیت بصری بالا موفقیتش تضمین نمیشه. کَما اینکه تا قبل از این بازیهایی نظیر the Order 1886 هم نتونستن با تکیه بر گرافیک به چیزی که می خواستن برسن. Until Dawn بازی ایه که نشون میده موفقیتش به صرف داشتن چهره های ریلیستیک و طبیعی نیست. اولین موردی که توی بازی جلب توجه میکنه انتخاب های بازیه. با یه مقایسه ی جزئی با سایر عناوین هم سبک میشه خیلی راحت متوجه شد که انتخاب ها خیلی خوب و به جا بوده. به عنوان مثال توی بازی Heavy Rain انتخاب ها کاملاً سیاه و سفید و مشخص هستن! شما هیچوقت توی مضیقه نیستین، انتخابی که باید انجام بدین یا خوبه یا بد! ولی توی Until Dawn عموماً انتخاب بین بد و بدتر انجام میشه که با یه مقدار اضافه شدن استرس و بار روانی تاثیرگذاریش روی مخاطب بهتر هم میشه. مورد بعدی تاثیر انتخاب هاست که بازم برعکس بازیهایی مثل HR شما عموماً در همون لحظه یا به طور مستقیم تاثیر انتخابتون رو نمی بینید و ممکنه در آینده تازه نتیجه ی چیزی رو که خیلی پیش تر انتخاب کرده بودین رو ببینید که همین عامل به ارزش این بخش اضافه می کنه. به اضافه ی اینکه لحظه ی مرگ و زندگی به خصوص وقتی برای بار اول در حال تجربه ی بازی باشید براتون کامل مشخص نیست ! به عنوان مثال بازم توی HR شما در هر لحظه متوجه این قضیه هستید که اگه توی لحظه ی X تعدادی QTE رو درست انجام بدین کرکترتون زنده می مونه و اگر اشتباه کنید ممکنه کرکترتون رو از دست بدید ولی این عامل توی UD اصلاً به اون واضحی که فکرش رو بکنید نیست (توی دور اول) ممکنه تصور کنید با اشتباه زدن یک QTE کرکترتون رو از دست می دید ولی بر عکس اتفاقی نیوفته و از طرفی با جست و جو نکردن مدارک یا یک انتخاب ساده در حرکت کردن یا نکردن موجب از دست رفتن یک کرکتر یا نجات دادنش بشید ! (مگه اینکه با walkthrough بازی کرده باشید که از قبل براتون مشخص شده باشه) روند انتخاب های بازی خیلی خوبه و دقیقاً چیزیه که دیوید کیج می خواد بازیهاش باشه :دی
داستان بازی کلیت بسیار کلیشه ای داره ولی روایت خوب و کرکترهای بازی تا حدودی ضعف هاش رو می پوشونه ولی با اینحال بازم پرفکت نیست :دی
صدا گذاری و اکتینگ بازیگرا از بهترین بخش های بازیه ! تک تک لحظه ها رو می تونید با تمام وجودتون احساس کنید. ترس، اضطراب، دستپاچگی و ... توی پشت صحنه ها هم معلومه چه زحمتی پاش کشیدن :دی خیلی طولانیش نکنم، UD نشون داد SuperMassive Games واقعاً پتانسیلشو داره و اگه بیشتر بهشون بها داده بشه به جای چرت و پرتهای Move بازیهای خیلی بهتری می تونن تحویل بدن :دی

Recommended
 
GTA V 9.5/10

اولاً بگم که صرفاً در مورد بخش سینگل حرف می‌زنم، آنلاین رو کلاً 7-8 ساعت بازی کردم.

خیلی‌ از بچه‌ها می‌دونن من نزدیک به 10 بار خواستم بی‌خیالِ بازی بشم، ولی خب سعی کردم بازیو ادامه بدم. مشکل اساسی من با GTA تمِ داستانیش هست که به خودیِ خود ایرادِ بازی نیست، با سلیقه من جور در نمیاد. این که فضایِ بازی خیلی تیره هست، هر ثانیه 10 تا فُحش می‌دن و ... . ولی چیزی که باعث می‌شد نتونم GTA V رو بازی کنم، کنترلش بود. به نظر من گان‌پلیِ اون واقعاً جای بهتر شدن داره و شدیداً توصیه می‌کنم بازی رو بدونِ Aim Assist انجام بدید که خیلی تجربه بهتری ارائه می‌ده.


گیم پلی: 10/10
بازی رو واقعاً بزور ادامه می‌دادم تا جایی که رسید به Heistـه اول، اصلاً انتظارِ همچین چیزی رو نداشتم :دی دقیقاً ازونجا بود که فهمیدم این بازی با این دنیایِ عظیم با چند تا کاراکترِ قابلِ کنترل چقدر می‌تونه پتانسیل داشته باشه برای طراحی مراحلِ متنوع. واقعاً Level Designـه بازی یکی از بهترین‌های (اگه نگم بهترین) تاریخ هست. بقدری مراحل متنوع هستن و عالی طراحی شدن که جای حرفی باقی نمی‌زاره. من تمام مراحلِ اصلی و فرعیِ بازی رو انجام دادم و حتی یه لحظه احساسِ تکراری بودنِ بازی بهم دست نداد. در کل با وجود این که یه سری ایراداتِ کوچیک تو گیم‌پلی داشت، به قدری بازی عظیم بود و بقدری مراحل متنوع و عالی بودن که واقعاً ایرادی نمی‌تونم بگیرم.

گرافیک: 9.5/10
شاید اگه بازی صرفاً برای PS4/One/PC ساخته شده بود، خیلی گرافیکش راضی کننده نبود. ولی به عنوانِ یه بازیِ ریمستر تفاوت با نسلِ قبل خیلی خیلی خیلی زیاد هست. تقریباً همه جایِ بازی پیشرفتِ عالی داشته نسبت به نسل قبل. گرافیکِ بازی (با وجودِ وسعتی که داره) خیلی جاها واقعاً از اکثر بازی‌های صرفاً نسلِ بعدی بهتره. به جز یه جاهای خاص، اونم توی شلوغی و ترافیک خیلی خیلی افتِ فریمِ بازی کم بود و از نظر پرفرمنس هم کاملاً راضی بودم (با آخرین آپدیت بازی کردم که ظاهرا مشکلاتِ اولیه بازی رو حل کرده بود).


داستان: 8/10
داستانِ بازی به نظرم اصلاً چیزِ خاصی نداشت. اگه نحوه‌یِ روایتِ عالی و کارگردانیِ درجه 1ـه بازی نبود، به داستان 6 می‌دادم :دی شخیصت‌پردازیِ بازی هم عالی بود. با این که به جز مایکل از هیچ کدوم از شخیصت‌های بازی خوشم نیومد(ترور بخصوص خیلی رویِ مُخم بود، الان مثلاً قرار بود منِ گیمر باهاش همزاد پنداری کُنم؟ یه عوضی به تمامِ معنا که هیچ لحظه احساس نکردم از کوچکترین بُعدِ اخلاقیِ این کارکتر خوشم میاد)، ولی پرداختِ شخصیتیِ بازی بی‌نظیر بود. یه مشکل دیگه من با داستانِ بازی، ماموریتِ آخرِ بازی بود. اون نوع پایان رو نپسندیدم. چیزی نمی‌گم که اسپویل نباشه ولی اون ماموریتِ آخر رو نپسندیدم و می‌شد بهتر طراحی کنن. مثلاً می‌تونستن یه ماموریت بسازن که وسطِ ماموریت شما تصمیم می‌گرفتید چه کار کنید و ... .

در مجموع ایراداتِ بازی در مقابلِ نکاتِ مثبتش و عظمتِ دنیایِ بازی واقعاً گُم می‌شن. من به عنوانِ کسی که داستانِ بازی خیلی خیلی برام مهمه و با داستانِ این بازی خیلی حال نکردم، باورم نمی‌شه که تا این حد از بازی لذت بردم. بقدری گیم‌پلی و دنیایِ بازی عظیم و عالی بود که حتی اگه بازی هیچ داستانی هم نداشت بازم ادامش می‌دادم. هنوز اعتقاد دارم بهترین ساخته‌یِ راکستار RDR هست چون اون بازی نقطه ضعف نداشت، گیم‌پلی، گرافیک و داستانِ بازی 10/10 بودن. GTA V از نظر گستردگی و بزرگیِ دنیا، بهتر از RDR هست و تنوع مراحلش (بواسطه‌ی دنیایی که بازی درش رُخ می‌ده) هم بیشتر بود ولی به نظر من از نظر داستان جای کار داشت. در هر صورت 3 بازیِ آخرِ راکستار که بازی کردم (RDR، GTA IV و GTA V) جز بهترین بازی‌های زندگی من شدن و واقعاً نمی‌تونم صبر کنم تا بازی بعدیشون رو عرضه کنن.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or