امتياز اعضای بازی‌سنتر به عناوین پلتفرم‌های PlayStation

Nathan Drake

Evanescence
کاربر سایت
درود
این تاپیک به این منظور باز شد تا دوستانی که عناوین مختلف رو تجربه کردند، امیتاز از 1 تا 10 به بازی مورد نظر بدن.
لطفا سعی کنید همراه با نمره یه توضیح کوچکی هم بدید.
با تشکر
 
آخرین ویرایش:
indiana jones and the great circle 9
کلا من عادت ندارم بازی های aaa که دوسشون دارم را انقدر دیر بازی کنم ولی خب چاره ای نبود اولش که انحصاری اونور بود بعدم مصادف شد با اکسپدیشن 33 که گوتی سال بوده برام .به هر حال بالاخره رفتم سراغش و بازی بینطیر بود برام .اولش بگم اگه انتظارتون از بازی انچارتد یا تومب ریدر باشه که شدید میخوره تو ذوقتون .میشه بازی را یه اول شخص ماجراجویی کامل با کمترین ست پیس و مبارزه تعریف کرد .در واقع بازی مبارزه داره ولی هدفش این نیست بیشتر گشت و گذار و مخفی کاری و حل معما و لذت بردن از داستانه.
برای منی که با سه گانه اصلی فیلم کلی خاطره دارم واقعا داستان بازی سورپرایز کننده بود صدا گذاری و موسیقی بازی هم عالی بود .حل پازل ها و معما هم خوب و به اندازه و درجه سختی مناسب داشت .شخصیت منفی بازی را هم خیلی دوست داشتم .بازی یکم تو هوش مصنوعی دشمن ها و مبارزات لنگ میزد و قسمت های پلتفرمینگ بازی هم گاها دچار باگ میشد .به جز این ایرادات جزئی واقعا بازی مشکل قابل بحث دیگه ای نداشت.
واقعا بازی تو این سبک تو بازار خیلی کمه و امیدوارم باز هم از این سبک ها زیادتر ببینیم البته این جور سبک ها یه مشکل بزرگ هم دارن و اونم اینه که چون خیلی عنصر گیم پلی ندارن بازی های به شدت یک بار مصرفی میشن و با یک بار تموم کردن پروندشون بسته میشه.
حدود 35 ساعت برام طول کشید تا تمام و پلات بشه و از لحظه لحظه بازی کردنم لذت بردم :x
 
به نام خالق یکتا

Lord's of the fallen 2023 version 2


بعد سه بار تموم کردن و حدود 140 ساعت بازی خواستم نظرم رو بگم (البته همچنان تا پلت کردن بازی میکنم)
-------------------------------
اول از نکات مثبت بازی شروع میکنم

ــ سیستم مبارزات و کامبت بازی به شدت عالی و لذت بخشه و اصلا خسته کننده نمیشه و نسبت به سولز لایک های دیگه سریع هست و کاملا ارضا کنندست

ــ گرافیک بازی هم به شدت عالیه و چشماتون رو نوازش میکنه، تو کل بازی با خودم میگفتم چی میشد یه دارکسولز با این گرافیک میساختن

ــ بازی یه سری باس فایت های خیلی عالی داره و واقعا طراحی و مبارزه باهاشون شدیدا عالیه


----------------------------

حالا برسیم به نکات منفی بازی

بازی برا من یه سری نکات منفی بزرگ داشت که دونه دونه میگم

ــ اولین نکته منفی برام لول دیزاین بازی هست،
اینطوری بگم که تو همه ی بازی های این سبک، از دارک سولز ها بگیر تا نیوح ها و الدن رینگ و همه ی سولز های خوب، وقتی وارد یه منطقه یا مرحله میشی با نگاه کردن به محیط قشنگ متوجه میشی که کجا باید بری و مسیر درست رو با یه طراحی استادانه نشونت میدن، ، طوری طراحی شدن که میفهمی کجا مهمه تو منطقه و می‌دونی که باید اونجا بری ، مثلا یه دروازه داره یا یه قلعه که باید بهش برسی، ولی تو این بازی اصلا نمیتونی بفهمی که کجا قراره بری، خیلی گنگ طراحی شدن و بار اول خیلی گم میشی تو بازی ، خیلی وقتا مسیر رو ,نمیتونی پیدا کنی اصلا بعضی وقتا نمیدونی که چیکار باید بکنیم تو بازی،

ــ مشکل بعدی اینه که ، یه تعداد زیادی از باس فایت ها هستن که وقتی میزنی باس رو ، دو قدم جلو تر میبینی همون باس فایت به عنوان دشمن معمولی بازی اومد، اونم دوتا دوتا، ، خیلی این اتفاق میوفته تو بازی، مخصوصا تو اواخر بازی که مثلا تو مرحله ۵۰ تا دشمن عادی هست ولی میبینی ۴۰ تاشون همون باس های هستن که قبلا زدیشون و الان به صورت دشمن عادی اومدن، اصلا تو بازی سولزلایک این کار غیرقابل قبول هست،

ــ یه مشکل کوچولوی دیگه هم اینه که همه‌ی سلاح ها با یه نوع متریالی آپدیت میشن ، در حالی که تو همه ی بازی های سولزلایک چند نوع متریال داریم و مثلا سلاح باس ها با یه نوع متریال آپگرید میشن سلاح های معمولی با یه نوع دیگه . ولی تو این همشون با یه نوع، واین باعث میشه که نتونی هر سلاحی که دلت میخواد رو آپگرید کنی و این باعث میشه که تو این سبک که لذت بخش ترین کار ساختن بیلد و تست کردن بیلد ها و سلاح ها هست و کمرنگتر کنه

ــ یه مشکل بزرگ هم داره که با مثال میگم، تو همه ی بازی ها از قدیم الایام تا الان مثلا یه دشمن تو اول بازی که مثلا با دو تا ضربه میمیره، تا آخر بازی همون دشمن با دوتا ضربه میمیره، و اگه قرار باشه یکم قویتر باشه و با ۴ تا ضربه بمیره ، یکم تغییر میدن دشمن رو و مثلا رنگش سیاه تر میشه یا قیافش یکم زخمی تر میشه ، که تو وقتی میبینی این با ۴ تا ضربه بمیره میگی آهان این رنگش فرق داره با اون یکی یا یکم قیافش خشن تره، ولی تو این بازی همه ی اون مدل دشمنا یک شکل هستن ولی اول بازی 10 تا هلث دارن آخر بازی همون دشمن 100 تا هلث داره ، به خدا از زمان آتاری و میکرو اینطور بوده و همه‌ی بازی ها اینطوری بودن

ــ و در آخر برخلاف باس های عالی زیادی که داره ، باس فایت آخر بازی با اختلاف بد ترین باس فایت بازی بود


-------------------
یه نکته هم بگم که به نظرم بیلد ریدینس تو بازی خیلی over power هست و هرکی رو تو بازی میبینی بیلد ریدینس داره

از نظر من بازی خیلی خوبه و خیلی سیستم مبارزاتش لذت بخش و حتما بازیش کنید
اینطوری بگم که مبارزات بازی 10/10 هست ولی دقیقا متاش همون 7/10 هست،
 
Returnal_2020_06-11-20_002.jpg

8.5/10
بازی Returnal یه‌جور تجربه‌ی خاصه نه فقط چون سخته یا فضاش فرق داره، بلکه چون با روحت بازی می‌کنه. تو نقش سلن هستی، یه فضانورد که انگار یه اشتباه قدیمی یا یه گناه فراموش‌شده رو هی تکرار می‌کنه. هر بار که میمیری، برمی‌گردی اول خط. ولی دنیای بازی فرق کرده، دشمن‌ها جور دیگه‌ای حمله می‌کنن، و خودت یه‌ذره فرق کردی. یه‌ذره خسته‌تر، یه‌ذره باهوش‌تر.
گیم‌پلی مثل رقص مرگه سرعت بالا، جاخالی‌های دقیق، اسلحه‌هایی که یا عاشقشون میشی یا بهت خیانت می‌کنن. از تفنگ لیزری گرفته تا یه جور اسلحه‌ی انگار از کابوس بیرون اومده. هر بار که وارد بازی می‌شی، یه حس تازگی هست، چون نقشه‌ها رندومن و هیچ‌چیز تکراری نیست جز مرگ
ولی جادوی اصلی بازی اونجاست که دست رو روانت می‌ذاره. داستان مثل یه خواب عجیبه. یه خونه‌ی متروکه، فلش‌بک‌هایی که معلوم نیست خاطره‌ندیا خیال، و یه سوال بزرگ:
من کیه ام؟ چرا اینجام؟
صداپیشگی جین پری خفن‌تر از چیزیه که انتظار داری انگار سلن واقعاً وجود داره، یه آدم واقعی با زخم‌هایی که فقط فیزیکی نیستن.
گرافیک؟ یه چشم‌چرونی فضایی. مهِ بنفش روی درختا، نورهای مرموز تو خرابه‌ها، موجوداتی که انگار با وحشت نقاشی شدن. صداگذاری هم بی‌نظیره: یه لحظه آرومه، بعد یه صدای لزج از پشت سرت می‌شنوی که ضربان قلبت رو می‌بره بالا.
ولی خب، این بازی برای همه نیست. اگه از مردن و دوباره شروع کردن اعصابت خورد میشه احتمالا بعد چند ساعت بزاریش کنار. ولی اگه از اونایی هستید که دنبال چالش واقعی، فضای سنگین، و داستانی هستن که کم‌کم و با وسواس خودش رو نشون میده، Returnal یه سفر روانی و کیهانیه که تا مدت‌ها یادمون نمیره.
 
نام بازی: Ghosts 'n Goblins Resurrection
پلتفرم تجربه‌شده: PS5
مدت زمان تجربه: حدود ۱۰ ساعت – بازی رو کامل تموم کردم

نکات مثبت:

طراحی هنری خاص و الهام‌گرفته از نسخه‌های کلاسیک

موسیقی فضاساز و هماهنگ با حال‌وهوای بازی

چالش واقعی و لذت‌بخش برای کسانی که دنبال سختی هستن

وفاداری به روح نسخه‌های قدیمی با المان‌های مدرن


نکات منفی:

کنترل شخصیت می‌تونست روان‌تر باشه، مخصوصاً در پرش‌ها

گاهی طراحی مراحل بیشتر اذیت‌کننده بود تا چالش‌برانگیز


نظر کلی:
Ghosts 'n Goblins Resurrection یه تجربه کاملاً نوستالژیک و پر از چالش بود که منو برد به دوران طلایی بازی‌های سخت. از همون ابتدا مشخصه که بازی برای مخاطب خاص خودش ساخته شده و اهل دل می‌خواد! گرافیک بازی حالت افسانه‌ای جالبی داره که واقعاً به تم داستان میاد. عاشق این سبک از بازی‌هام و این یکی دقیقاً چیزی بود که انتظار داشتم: سخت، خشن، و در نهایت رضایت‌بخش.

امتیاز من: ۸ از ۱۰
 
Doom the dark ages

نكات مثبت:

-شيلد بازى
-گيم پلى فوق العاد با قابليت شخص سازى عالى
-گرافيك فنى و هنرى خوب با پرفورمنس بى نقص
-داستان درگير كننده
-تنوع سلاح هاى خيلى خوب
-مكانيزم آپگريد عالى سلاح ها و شخصيت
-لول ديزاين فوق العاده

نكات منفى:

-حذف نسبى گلورى كيل ها
-موسيقى بازى يكم افت كرده
-گشت و گذار توى محيط ميتونه گيج كننده باشه

نمره نهايي:

9/10
 
نام بازی: Hitman: World of Assassination
پلتفرم تجربه‌شده: PS5
مدت زمان تجربه: حدود ۳۰ ساعت بیشتر مراحل اصلی + چندتا مرحله اضافه

نکات مثبت:

طراحی مراحل فوق‌العاده با آزادی عمل بالا

تنوع زیاد در روش‌های ترور و خلاقیت در اجرا

گرافیک چشم‌نواز، مخصوصاً در طراحی محیط‌ها

صداگذاری دقیق و جو سینمایی جذاب

ارزش تکرار بالا به‌خاطر روش‌های مختلف برای انجام مأموریت‌ها


نکات منفی:

هوش مصنوعی دشمن‌ها گاهی غیرمنطقی رفتار می‌کنه

منوها و رابط کاربری می‌تونست روان‌تر و ساده‌تر باشه

بعضی مراحل قدیمی تو نسخه‌های قبلی بهتر اجرا شده بودن


نظر کلی:
Hitman: World of Assassination یک بسته کامل از سه‌گانه جدید مأمور ۴۷ هست که تجربه‌ای بی‌نهایت لذت‌بخش و تاکتیکی رو ارائه می‌ده. بازی با طراحی محیط‌های باز و جزئیات فوق‌العاده، به گیمر اجازه می‌ده هر مأموریت رو با سبک خودش پیش ببره؛ چه بخوای مخفی‌کاری کامل انجام بدی، چه با روش‌های عجیب و خلاقانه هدف‌هارو حذف کنی. از اون بازی‌هایی بود که ساعت‌ها تو هر مرحله می‌گشتم تا راه‌های مختلف کشتن هدف رو کشف کنم. اگه اهل بازی‌های صبورانه، مخفی‌کاری و فکر شده‌ای، این عنوان کاملاً تو لیست واجب‌هاست.

امتیاز من: ۹ از ۱۰
 
نام بازی: God of War Ragnarök
پلتفرم تجربه‌شده: PS5
مدت زمان تجربه: حدود ۴۵ تا ۵۰ ساعت – بازی اصلی به‌همراه بیشتر مأموریت‌های جانبی

نکات مثبت:

داستانی پخته، احساسی و پر از پیچیدگی‌های روانی و شخصیتی

گرافیک فوق‌العاده، به‌ویژه طراحی نور و جزئیات محیط‌ها

صداپیشگی قوی کریتوس، آترئوس و شخصیت‌های فرعی؛ کاملاً سینمایی

سیستم مبارزات متنوع‌تر نسبت به نسخه‌ی ۲۰۱۸ با استفاده از دو نوع سلاح از ابتدا

تنوع بالای دشمنان، دنیای بزرگ‌تر و کاوش عمیق‌تر در اساطیر نورس

ساید‌کوئست‌ها هدفمندتر و پرمحتواتر نسبت به نسخه قبلی


نکات منفی:

باس‌فایت‌های بازی، به‌جز چند مورد خاص، عمق و چالش والکری‌های نسخه ۲۰۱۸ رو ندارن

ریتم بازی در بعضی بخش‌ها کند می‌شه، به‌ویژه در مراحل مربوط به آترئوس

نوآوری زیادی نسبت به نسخه قبل دیده نمی‌شه؛ بیشتر حس "تکامل" داره تا "تحول"


نظر کلی:
God of War Ragnarök بدون شک یکی از درخشان‌ترین بازی‌های نسل نهمه؛ از روایت احساسی گرفته تا گرافیک خیره‌کننده و گیم‌پلی گسترده. با این حال، برای من، نسخه‌ی ۲۰۱۸ هنوز جایگاه خاص‌تری داره. دلیلش هم واضحه: نبرد با والکری‌ها در نسخه قبلی یکی از جذاب‌ترین و سخت‌ترین بخش‌های بازی بود که واقعاً آزمونی برای مهارت بازیکن به‌شمار می‌رفت. در Ragnarök، با اینکه دشمنان و باس‌فایت‌ها خوب طراحی شدن، اما اون سطح از هیجان و استرس والکری‌ها رو کمتر حس کردم.

با این حال، بازی در تمام جنبه‌ها باکیفیت و ارزشمند بود. دنیای نورس در این نسخه کامل‌تر و قابل لمس‌تر شده، و رابطه‌ی بین کریتوس و آترئوس عمق بیشتری پیدا کرده. اگر نسخه‌ی قبل رو دوست داشتین، تجربه‌ی Ragnarök قطعاً واجبه.

امتیاز من: ۸.۵ از ۱۰
 
🔥 بررسی کامل Blasphemous 1 و Blasphemous 2

پلتفرم تجربه‌شده: PS5 (با قابلیت Backward Compatibility برای نسخه اول)
مدت زمان تجربه:

نسخه اول: حدود ۲۰ تا ۲۵ ساعت (با DLCها)

نسخه دوم: حدود ۲۵ تا ۳۰ ساعت (تا پایان کامل داستان و اکتشاف مناطق مخفی)



---

🩸 Blasphemous 1 (2019)

نکات مثبت:

سبک هنری پیکسلی، با الهام از نمادهای مذهبی کاتولیک و هنر اسپانیایی – بی‌نظیر و خاص

اتمسفر تاریک و خفقان‌آور که حس گناه، کفاره، و توبه رو به شکل نمادین منتقل می‌کنه

طراحی باس‌های به‌شدت تاثیرگذار، با ظاهرها و مفاهیم خاص

موسیقی ملانکولیک و هماهنگ با فضای مذهبی تاریک

نقشه مترویدوانیا با مسیرهای تو در تو، رمزآلود و پاداش‌دهنده برای اکتشاف

DLCهای رایگان که بازی رو گسترش دادن، مخصوصاً The Stir of Dawn


نکات منفی:

کنترل‌ها در برخی جاها خشک و کمی سنگین

بعضی سیستم‌های ارتقاء و توانایی‌ها می‌تونستن شفاف‌تر طراحی بشن

درجه سختی در بخش‌هایی ممکنه غیرمنصفانه حس بشه، مخصوصاً برای تازه‌واردها


نظر کلی:
Blasphemous 1 یک تجربه هنری و معنویه؛ ترکیبی از ساید اسکرولینگ خشن با دنیایی پر از نمادهای مذهبی و مرموز. دنیای بازی هم زجرآور و هم زیباست. باس‌ها طراحی خاص و بی‌رحمانه‌ای دارن و هر گوشه از نقشه، پر از جزئیات نمادین و داستان‌های پنهانه. از نظر من، این بازی یکی از بهترین نمونه‌های "مترویدوانیای تاریک" محسوب می‌شه که باید با دقت و حوصله تجربه‌ش کرد.

امتیاز من: ۸.۵ از ۱۰


---

⚔️ Blasphemous 2 (2023)

نکات مثبت:

کنترل‌های بسیار نرم‌تر و پاسخ‌گوتر نسبت به نسخه اول

اضافه شدن سه نوع سلاح با قابلیت‌های متفاوت، که تنوع مبارزات رو بالا برده

طراحی بصری باز هم قوی، اما رنگ‌بندی گسترده‌تر و کمی سبک‌تر نسبت به نسخه اول

ارتقاء سیستم توانایی‌ها و آزادی عمل بیشتر در ساخت بیلد دلخواه

باس‌فایت‌های منحصربه‌فرد و مرموز، با داستان‌های عمیق‌تر

روایت غیرخطی‌تر با تمرکز بیشتر روی انتخاب مسیر و اکتشاف آزاد

موسیقی فوق‌العاده، هم با قطعات ارکسترال سنگین و هم با حس درونی‌تر


نکات منفی:

داستان هنوز هم تا حد زیادی مبهم باقی می‌مونه مگر با مطالعه آیتم‌ها و حدس زدن

برخی باس‌ها کمتر چالش‌برانگیزن یا ساده‌تر از انتظار ظاهر می‌شن

نقشه در بعضی جاها بیش از حد پیچیده طراحی شده و بدون راهنمایی می‌تونه گیج‌کننده باشه


نظر کلی:
Blasphemous 2 در واقع یه دنباله‌ی موفقه که تلاش کرده کمبودهای نسخه اول رو برطرف کنه، بدون اینکه هویت اصلی خودش رو از دست بده. حال‌وهوای سنگین، تم مذهبی و فلسفی، طراحی باس‌های خاص و موسیقی کوبنده همه برگشتن، اما این‌بار با گیم‌پلی بسیار روان‌تر، قابلیت مانور بیشتر در مبارزات و ارتقاء شخصیت، و مسیرهای متنوع برای پیشروی. برخلاف نسخه اول که کنترل کمی زمخت بود، اینجا حس می‌کنی کاملاً در کنترل "Penitent One" هستی و ترکیب سلاح‌ها و مهارت‌ها واقعاً تفاوت ایجاد می‌کنن.

نسخه دوم شاید از نظر تاریکی و سنگینی فضا، کمی از بار خشونت نمادین نسخه اول کم کرده باشه، اما در عوض تجربه‌ای عمیق‌تر و بازی‌دوست‌تر ارائه می‌ده.

امتیاز من: ۹ از ۱۰
 
یه بازی دیگه از یوبیسافت با همون نقاط ضعف و قوت همیشگی :D:

Assassin's_Creed_Shadows_cover.png

گرافیک: فنی و بخصوص هنری عالی؛ نقطه قوت اصلی بازی گشت و گذار تو مناطق زیبا با آب و هوای داینامیک و صدا های زنده، با وجود تغییر فصل عالیش بود که واقعاً هر کدوم وایب خودش داشت. تو پرفرمنس هم ایرادی ندیدم.
گیم پلی: اوایلش بازی کردن با Yasuke واقعاً تو ذوق می زد ولی کم کم دیدم کامبت باهاش لذت بخش تر از Naoe ست و بر خلاف انتظارم کم بازی رو جلو نرفتم باهاش.....گیم پلی Naoe هم پارکور روون و مخفی کاری قابل قبولی داشت ولی هر دو شون ماشالا یکی از یکی نچسب تر :D تنوع سلاح و ability و gear ها هم خوب بود. اکتیویتی ها هم طبق معمول، معمولی.
داستان: به نظرم فاجعه بود و واقعاً هیچی نداشت و می تونم بگم بد ترین بود تو کل سری! حتی داستان ساید کوئست ها هم اونقدر جذاب نبود.

قبلاً هم گفتم دیدگاه من اینه که ایده AC تو ژاپن دیر و بد موقع اجرا شد و شاید قبل از سوشیما اومده بود بیشتر به طرفدارهای سری می چسبید، هر چند به سختی میشه بهش گفت اسسین....

7.5
 
آخرین ویرایش:
God of War Ragnarok
بنظرم فقط ادامه‌ی مستقیم نسخه‌ی سال ۲۰۱۸ نیست این بازی مثل قدمی بزرگ‌تر و پخته‌تر، پا به دنیای اسطوره‌ها و احساسات انسانی میذاره. ساخته‌ی استودیوی سانتا مونیکا، به‌جای تکرار موفقیت گذشته، عمق بیشتری به شخصیت‌ها میده و روایتش رو با نگاهی انسانی‌تر گره میزنه طوری که نه‌فقط چشم، بلکه قلب و ذهن رو درگیر می‌کنه.

از همان دقایق ابتدایی رگناروک دست شما رو می‌گیره و پرت‌تون می‌کنه وسط دنیای نورس، دنیایی که کریتوس، خدای جنگی که زخم‌های زیادی بر تن و روحش داره، همراه با پسرش آترئوس دنبال فهمیدنِ سرنوشت‌شونه، نه فقط برای خودشون، بلکه برای کل نه قلمرو.

داستان‌گویی بازی، ظرافت قلمِ یک نویسنده‌ی کهنه‌کار رو داره. وفاداری به اسطوره‌ها در کنار لایه‌های انسانی و عاطفی باعث می‌شه خدایان، هیولاها و قهرمان‌ها دیگه فقط موجوداتی خارق‌العاده نباشن؛ آدم می‌تونه شکنندگی، شک، ترس و عشق رو در وجودشون لمس کنه. رابطه‌ی پدر و پسری کریتوس و آترئوس، قلب تپنده‌ی روایت بازیه. گاهی یه دیالوگ کوتاه بین‌شون چنان عمیق و تأثیرگذاره که اشکت رو درمیاره، و گاهی یه نگاه یا لبخند، باعث می‌شه قلبت از امید و هیجان پر بشه.

البته، اینم بگم گاهی حجم زیاد شخصیت‌ها و داستان‌های فرعی، کمی از تمرکز روایت اصلی کم می‌کنه و ضرب‌آهنگ داستان رو کندتر می‌کنه اما بازی هیچ‌وقت در دام آشفتگی نمی‌افته، چون همیشه چیزی هست که توجهت رو بقاپه.

در بخش گیم‌پلی، بازی بدون شک یک جهش رو به جلوئه. سیستم مبارزه‌ی بازی، ترکیب زیبایی از قدرت بی‌رحمانه‌ی کریتوس و چابکی و جادوی آترئوسه. هر نبرد به‌قدری خوب طراحی شده که حس می‌کنی مشغول خلق یک صحنه‌ی هنری هستی، نه فقط زدن دکمه‌ها. معماهای محیطی بازی هوشمندانه‌ان، هرچند بعضی‌هاشون برای گیمرهای باتجربه کمی ساده‌ان و بیشتر حس سرگرمی دارن تا چالش. باس‌فایت‌ها حماسی و نفس‌گیرن، ولی کاش تعداد باس‌های به‌یادماندنی بیشتر بود چون بعضی نبردها زود فراموش می‌شن.

از لحاظ بصری، جهان بازی یک شاهکاره. از یخبندان‌های سرد میدگارد تا شعله‌های سوزان موسپل‌هایم، هر گوشه‌ی این دنیا با دقتی وسواس‌گونه طراحی شده. اما چیزی که این دنیا رو زنده‌تر می‌کنه، فقط گرافیک نیست؛ موسیقی متن بی‌نظیر بیر مک‌کرریه که روح حماسی نورس رو با ملودی‌هایی تلخ و قوی در بازی دمیده. صداگذاری شخصیت‌ها، به‌ویژه بازی کریستوفر جاج در نقش کریتوس، درخشان و فراتر از انتظار ظاهر شده و کاری کرده که حتی سکوت‌ها هم معنا داشته باشن.

در نهایت God of War Ragnarok نه‌تنها یک بازی، بلکه تجربه‌ای عمیق، احساسی و سینماییه. اثری که هم قلب رو لمس می‌کنه و هم ذهن رو به چالش می‌کشه. شاید روایتش گاهی از مسیر اصلی منحرف بشه یا بعضی باس‌فایت‌ها اون‌طور که باید درخشان نباشن، اما در مجموع، این بازی یکی از قله‌های نسل خودشه؛ ترکیبی بی‌نقص از خشونت، عشق، اندوه و امید.
 
The First Berserker: Khazan ----------- 7

+ کامبت جذاب، روان و درگیرکننده
+ یکی از سرراست‌ترین در عین حال سخت‌ترین سولزلایک‌ها
+ باس فایت‌های نفس‌گیر


- سیستم آپگرید نامناسب که انگیزه‌ای برای گیمر ایجاد نمیکنه.
- عدم پاداش مناسب برای تکمیل مراحل فرعی و حتی اصلی بازی
- بازی شخصیت و نوآوری برای خودش نداره.
- با‌گ‌های آزاردهنده برای آنلاک کردن تروفی‌ها.
 
FINAL FANTASY 7 REBIRTH
  • روایت داستانی بسیار خوب بازی
  • ..............
  • شخصیت‌پردازی عالی کاراکترهای بازی
  • ...............
  • سیستم مبارزات عمیق و درگیر کننده
  • ............
  • بازسازی بسیار خوب محیط‌های اصلی
  • ..........
  • استفاده دقیق از ویژگی‌های هرکاراکتر در راستای طراحی بعضی از مأموریت‌های اصلی
  • ..........
  • طراحی عالی باس‌های اصلی
  • ...........
  • ارزشمند بودن تلاشی که برای کامل کردن فعالیت‌های فرعی یا مأموریت‌های فرعی انجام می‌دهید
  • .............

نمره من به این شاهکار 10
 
God of War Ragnarok
بنظرم فقط ادامه‌ی مستقیم نسخه‌ی سال ۲۰۱۸ نیست این بازی مثل قدمی بزرگ‌تر و پخته‌تر، پا به دنیای اسطوره‌ها و احساسات انسانی میذاره. ساخته‌ی استودیوی سانتا مونیکا، به‌جای تکرار موفقیت گذشته، عمق بیشتری به شخصیت‌ها میده و روایتش رو با نگاهی انسانی‌تر گره میزنه طوری که نه‌فقط چشم، بلکه قلب و ذهن رو درگیر می‌کنه.

از همان دقایق ابتدایی رگناروک دست شما رو می‌گیره و پرت‌تون می‌کنه وسط دنیای نورس، دنیایی که کریتوس، خدای جنگی که زخم‌های زیادی بر تن و روحش داره، همراه با پسرش آترئوس دنبال فهمیدنِ سرنوشت‌شونه، نه فقط برای خودشون، بلکه برای کل نه قلمرو.

داستان‌گویی بازی، ظرافت قلمِ یک نویسنده‌ی کهنه‌کار رو داره. وفاداری به اسطوره‌ها در کنار لایه‌های انسانی و عاطفی باعث می‌شه خدایان، هیولاها و قهرمان‌ها دیگه فقط موجوداتی خارق‌العاده نباشن؛ آدم می‌تونه شکنندگی، شک، ترس و عشق رو در وجودشون لمس کنه. رابطه‌ی پدر و پسری کریتوس و آترئوس، قلب تپنده‌ی روایت بازیه. گاهی یه دیالوگ کوتاه بین‌شون چنان عمیق و تأثیرگذاره که اشکت رو درمیاره، و گاهی یه نگاه یا لبخند، باعث می‌شه قلبت از امید و هیجان پر بشه.

البته، اینم بگم گاهی حجم زیاد شخصیت‌ها و داستان‌های فرعی، کمی از تمرکز روایت اصلی کم می‌کنه و ضرب‌آهنگ داستان رو کندتر می‌کنه اما بازی هیچ‌وقت در دام آشفتگی نمی‌افته، چون همیشه چیزی هست که توجهت رو بقاپه.

در بخش گیم‌پلی، بازی بدون شک یک جهش رو به جلوئه. سیستم مبارزه‌ی بازی، ترکیب زیبایی از قدرت بی‌رحمانه‌ی کریتوس و چابکی و جادوی آترئوسه. هر نبرد به‌قدری خوب طراحی شده که حس می‌کنی مشغول خلق یک صحنه‌ی هنری هستی، نه فقط زدن دکمه‌ها. معماهای محیطی بازی هوشمندانه‌ان، هرچند بعضی‌هاشون برای گیمرهای باتجربه کمی ساده‌ان و بیشتر حس سرگرمی دارن تا چالش. باس‌فایت‌ها حماسی و نفس‌گیرن، ولی کاش تعداد باس‌های به‌یادماندنی بیشتر بود چون بعضی نبردها زود فراموش می‌شن.

از لحاظ بصری، جهان بازی یک شاهکاره. از یخبندان‌های سرد میدگارد تا شعله‌های سوزان موسپل‌هایم، هر گوشه‌ی این دنیا با دقتی وسواس‌گونه طراحی شده. اما چیزی که این دنیا رو زنده‌تر می‌کنه، فقط گرافیک نیست؛ موسیقی متن بی‌نظیر بیر مک‌کرریه که روح حماسی نورس رو با ملودی‌هایی تلخ و قوی در بازی دمیده. صداگذاری شخصیت‌ها، به‌ویژه بازی کریستوفر جاج در نقش کریتوس، درخشان و فراتر از انتظار ظاهر شده و کاری کرده که حتی سکوت‌ها هم معنا داشته باشن.

در نهایت God of War Ragnarok نه‌تنها یک بازی، بلکه تجربه‌ای عمیق، احساسی و سینماییه. اثری که هم قلب رو لمس می‌کنه و هم ذهن رو به چالش می‌کشه. شاید روایتش گاهی از مسیر اصلی منحرف بشه یا بعضی باس‌فایت‌ها اون‌طور که باید درخشان نباشن، اما در مجموع، این بازی یکی از قله‌های نسل خودشه؛ ترکیبی بی‌نقص از خشونت، عشق، اندوه و امید.
نمره ات ؟
 
  • Like
Reactions: sphac
Alan Wake 2 9.5/10

بازی فوق‌العاده جذابی بود برام ، از نظر گرافیکی داستان موسیقی گیم پلی بسیار عالی . خیلی هم خاص و عجیبه از خیلی جهات . Pacing بازی عالیه من خیلی وقته نمیتونم بازی ها رو تموم کنم معمولا تا نصف میرم بازی رو دراپ میکنم یه بازی دیگه میرم باز برمی‌گردم بازی قبلیه رو تموم میکنم ولی Alan Wake 2 رو یک سره رفتم تا آخر .
تنها نکته منفی بازی اینه که در مورد داستان یکم زیاده روی کردن و یکم دری وری و چرت و پرت میشه گاها و معنی و مفهوم سر راست و درستی نمیشه ازش فهمید . داستان خوب و پیچیده که در نهایت همه چیز واضح و مشخصه کم نداشتیم مثلا بایوشاک یک یا اینفینیت ولی آلن ویک داستانش بیشتر شبیه خزعبلاتی هست که سم لیک تو ذهنش داشته و به زور بهم چسبونده تا بشه ازش یه بازی ساخت .


AstroBot -/10

امتیاز نمیدم بهش چون بعد یک ساعت دراپش کردم و برای من نبود . انگار حس وقت تلفی داشت برام و اون Charm ماریو رو هم نداشت که جذبش بشم .
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or