شایعه اطلاعات جدیدی از بازی The Last Of US Part 3 منتشر شد

Los Galacticos

💥Hala Madrid💥
Gold User
last-of-us-part-3-e1688365759710.jpg

یک افشا کننده ی مشهور در دنیای بازی که ViewerAnon نام دارد اعلام کرد که پروژه ی بعدی استدیو Naughty Dog در حال ساخت بوده و این پروژه قسمت سوم بازی The Last Of US میباشد.

این شخص طی سالهای گذشته بارها موضوعات و شایعات جنجالی زیادی را مطرح کرده بود و در آخرین اظهار نظر خود در توییتر شخصی خود عنوان کرد که با توجه به موفقیت بالای سریال این فرچاینز استدیو Naughty Dog به صورت مداوم در حال کار بر روی نسخه ی سوم این بازی میباشد. همچنین این شخص در ادامه اعلام کرد که داستان بازی مشخص نیست و تمامی صحبت ها در مورد داستان نسخه ی سوم فقط در حد شایعه هستند اما گفته میشود که در بازی گروهی به نام Scavengrs حضور دارند که در یکی از شهرهای بازی برای بقا تلاش میکنند. همچنین در نسخه ی سوم شخصیتی به نام لوکاس حضور دارد که بسیار متواضع و مهربان است اما درون خود شخصیتی تاریک را می پروراند. همچنین شخصیت مونث دیگری به نام Val در بازی حضور دارد که لیدر گروه بوده و Ezra نیز دستیار Val در بازی میباشد. در ادامه ی داستان بازی این دو شخصیت با یکدیگر دچار اختلاف میشوند و شخصیت سومی به نام میسون که یک سرباز کهنه کار است میبایست از بین وفاداری به Ezra یا Val یکی را انتخاب کند. همچنین طبق شایعات منتشر شده تعداد شخصیت های این گروه 5 نفر میباشد و اینکه چطور داستان این 5 شخصیت با الی مرتبط میشود هنوز فاش نشده است.

در ادامه ViewerAnon اعلام کرد که فیلمبرداری لوکیشن های این نسخه آغاز شده و با توجه به مقیاس های بزرگ لوکیشن های فیلمبرداری ممکن است انتشار این عنوان به چند سال آینده موکول شود و شخصیت اصلی بازی همانند نسخه ی دوم الی خواهد بود و این کارکتر نقش مهمی را در بازی ایفا خواهد کرد.
سال گذشته بود که استدیو Naughty Dog اعلام کرد که کار بر روی عنوان بعدی این استدیو به رهبری نیل دراکمن آغاز شده است و یکی از مقامات سونی در مصاحبه ای اعلام کرده بود که اگر عنوان The Last Of US پتانسیل ادامه دادن را داشته باشد بدون شک سونی به آن باز خواهد گشت.

البته به صورت همزمان پروژه ی تک نفره ی دیگری تحت هدایت استدیو Naughty Dog در حال ساخت میباشد که طبق شایعات منتشر شده قسمت بعدی عنوان Uncharted میباشد.

Source
 
آخرین ویرایش:
یه نکته به ظاهر بی‌اهمیت ولی در واقع مهم توی داستان وجود داره که تغییر شخصیت جول رو نشون می‌ده. :D اون قسمتی که می‌گه یه گروهی داشتن از اینجا رد می‌شدن و باهاشون مبادله کردم و یه چیزی بهشون دادم و قهوه ازشون گرفتم. یعنی در این حد این آدم تغییر کرده و لطیف شده که با غریبه‌ها داد و ستد می‌کنه و ازشون قهوه می‌گیره که موقع گیتار زدن، یه چیز گرمی هم بنوشه و صفا کنه! جول دیگه اون آدم سابق نیست که ۲۴ ساعته باید مراقب اوضاع بود و یه تصمیم اشتباه می‌تونست باعث مرگش بشه.
----------------
ولی حتی اگه اشاره‌ای هم نمی‌شد به نظرم مشکلی نداشت. به هر حال پنج سال از اتفاقات بازی اول گذشته که اصلاً زمان کمی نیست و وقتی شما پنج سال توی دهکده‌ای کنار خیلی‌های دیگه در صلح و صفا زندگی می‌کنی و اون احساس خطر همیشگی برات خیلی کمرنگ‌تر شده، طبیعیه که ملایم‌تر می‌شی و دیگه مثل سابق جلوی هر کسی گارد نمی‌گیری.
کلاً انسان خیلی سریع خودش رو با محیط و شرایط جدید وفق می‌ده و نمونه مشخصش رو توی همین چند سال داشتیم، یعنی دوران کرونا.
وقتی کرونا اومد، یه وحشت عجیبی همه جا رو فرا گرفت و اکثر مردم تا مدت‌ها ماسک می‌زدن و می‌ترسیدن کنار بقیه قرار بگیرن و یه جَو وحشت و نگرانی راه افتاده بود که کافی بود یه نفر به خاطر حساسیت یا سرماخوردگی معمولی عطسه کنه تا ملت فکر کنن طرف زامبیه و قصد آلوده کردن اون‌ها رو داره. ولی به محض اینکه شرایط یه ذره بهتر شد و واکسن اومد و تعداد کشته‌ها فروکش کرد، خیلی‌ها به سرعت ماسک رو کنار گذاشتن و برگشتن به زندگی عادی. یعنی در عرض چند وقت از نگرانی فجیع بابت کرونا وارد حالتی شدیم که مردم می‌رفتن توی رستوران و استادیوم فوتبال و... بدون ماسک کنار همدیگه می‌نشستن و حتی ماسک‌دارها رو مسخره می‌کردن و می‌گفتن این سوسول بازی‌ها چیه! :D
بشر با همچین سرعتی تغییر می‌کنه و از شرایط معمولی، یه دفعه وارد شرایط قرنطینه و کابوس از مرگ و دوری از اجتماع می‌شه و بعدش هم دوباره خیلی سریع برمی‌گرده به زندگی عادی و جمع شدن کنار چند هزار نفر بدون ماسک. دیگه این قضیه برای جول پروسه طولانی‌تری هم داشته و پنج سال زمان برده تا روحیاتش عوض بشه و از کسی که توی شرایط سختی زندگی می‌کرده و هر لحظه آماده کشته شدن بوده، توی این دهکده تبدیل به یه آدم لطیف بشه که با غریبه‌ها هم راحته.
مطمئناً خود دراکمن هم به عنوان خالق این شخصیت‌ها بهتر در جریان اخلاق و رفتار اون‌ها هست و همچین چیز مهمی از زیر دستش درنمی‌ره. :D بعضی وقت‌ها هست که نویسنده می‌خواد به زور به یه هدفی برسه ولی چون راه حلی پیدا نمی‌کنه، سوتی می‌ده. ولی این ماجرای اسم جول اصلاً این طوری نبود که بگیم «مجبور بودن» این طوری اسمش رو مطرح کنن و راه دیگه‌ای نداشتن و بنابراین سوتی دادن. می‌شد به هزار و یک روش دیگه هم اسمش رو مطرح کرد و مثلاً در حالی که ابی توی یه اتاق دیگه‌ای بوده، تامی به برادرش بگه «جول، دیگه باید برگردیم خونه.» و ابی این رو بشنوه و شک بکنه که با کی طرفه.
ولی نویسنده‌های بازی تصمیم گرفتن ابی این طوری متوجه اسم جول بشه و از دید اون‌ها و خیلی‌های دیگه هم سوتی به حساب نمیاد. چیز عجیبی هم نیست که تامی توی شرایطی که اینفکتدها ریختن سرشون و فاصله‌ای تا مرگ ندارن، به یه دختر تنها و شوکه بگه من و داداشم فلانی هستیم تا اون دختر یه ذره آروم بگیره و احساس نزدیکی به اینا پیدا کنه.
چیزی که میگی منطقیه.
ولی مشکلی که وجود داره اینه که اصلا چرا باید به همچین سمتی بره داستان و بعدش بشینیم اینجا منطق و روایت نویسنده رو توجیه کنیم !؟ :D:-"

درباره این میشه هزارتا مثال زد. مثلا یه شخصیتی مثل Captain Jack Sparrow (همینجوری اومد به ذهنم) که 5 قسمت ازش فیلم ساخته شده همیشه شخصیت ثابت داشته و در حین حال همه قسمت ها جذاب بوده. اصلا سخت نبود تو یه قسمت جدید Jack Sparrow مثل قسمت های قبلی نباشه و تبدیل به شخصی که خیلی ها انتظار نداشتن بشه. بعدش هم کارگردان برای توجیه و منطقی نشون دادن بگه "بله بعد این اتفاقات شخصیتش اینجوری تغیر کرد" (مثال بیشتر از خیلی از کرکتر ها یه Superhero چه Anti-hero میشه زد)
یا مثلا بر فرض مثال Batman کد خودش رو بشکنه و Joker رو بکشه. خب میشه هزار تا دلیل و منطق آورد که کارش ایرادی نداشته و دیگه خسته شده بود. ولی این چیزی نیست که خیلی هنرمندانه باشه و بگیم کار خفنی کردن.

یعنی اصلا بحث بد بودن نیست.
بحث اینجاست خالق میتونه با نگه داشتن جو و شخصیت ها با پایبند بودنشون به ریشه و خوی اصلی یه داستان 10/10 تعریف کنه و همینطور برعکس، میتونه با هزار دلیل اون رو تغیر بده بصورت خیلی هم منطقی (مثلا):Dو در حین حال نتیجه در حد 9.5/10 باشه. به نظر من اولی کار سخت و به شدت جذابتری هستش.

مثلا میشه از بازی و شخصیت های Rockstar مثال زد ولی احتمالا بعضی ها شروع کنن به Trash کردن RDR2 در حالی که همین GTA V رو (که خیلی ها باور دارن ضعیف ترین GTA هستش) اگه دوباره با هدف تمرکز رو داستان و شخصیت ها بازی کنین، بازی با اینکه "تم کمدی" داره هیچ جای سوالی براتون نمیذاره.

متاسفانه به غیر از دو سه تا استودیو بقیه بازی نمیسازن برای همین مثال زیادی از روایت و شخصیت پردازی خوب وجود نداره برعکس سینما که اگر مقایسه بشه پارت 2 خیلی ضعیف هستش. ولی برعکس پارت 1 رو من در حد سینما میدونم.
 
به نظرم ایرادایی که از بازی گرفته میشه از هر اثری میشه گرفت
بریکینگ بد قسمت آخر سکانس آخر(خودم عاشق سریالم)
ما با خطرناک ترین خلاف کار تاریخ قرار داریم بعد یارو میاد
1_ماشینش جایی پارک میکنه که دوست داره ما میدونیم این بشر چیه و ممکن یه لحظه ماشین بترکه و کل ساختمون بره هوا ولی میذاریم هرجایی دوست داره پارک کنه
2_اصلا ماشین چک نمیکنیم !!! یعنی نباید ماشین این آدم دو دقیقه چک کرد !دقت کنید طرف خطرناک ترین موجودی که میشه دیدش ! و بزرگ ترین کارتل هارو به ترفندا ساده ترکونده
3_سوییچ طرف میگیریم بعد خیلی خوشگل میذاریمش رو میز جلو دستش تا بره ورش داره !!!یعنی اصلا همچین چیزی ممکن نیست خر هم باشی سوییچ میذاری جیبت نه رو میز !
4_خود اون خروج اون تفنگ از پشت ماشین و سوراخ کردن همه هم همش باگه !!! بدون نقص همرو سوراخ میکنه بعد اون پسره مثل بز میره بیرون نگاه میکنه !
5_والتر که سرطان داره و رو به موت تیر اون تفنگ میخوره بهش که بخوره به نهنگ از پا درمیاد با اون وضع نیم ساعت سرپا !
همون گادفادر 20 سال پیش دیدم چیزی ازش یادم نی ولا میدونم برم اونم ببینم دوباره میتونم یه شاهنامه ایراد بنویسم ازش !
 
  • Like
Reactions: gamer1998y
به نظرم ایرادایی که از بازی گرفته میشه از هر اثری میشه گرفت
بریکینگ بد قسمت آخر سکانس آخر(خودم عاشق سریالم)
ما با خطرناک ترین خلاف کار تاریخ قرار داریم بعد یارو میاد
1_ماشینش جایی پارک میکنه که دوست داره ما میدونیم این بشر چیه و ممکن یه لحظه ماشین بترکه و کل ساختمون بره هوا ولی میذاریم هرجایی دوست داره پارک کنه
2_اصلا ماشین چک نمیکنیم !!! یعنی نباید ماشین این آدم دو دقیقه چک کرد !دقت کنید طرف خطرناک ترین موجودی که میشه دیدش ! و بزرگ ترین کارتل هارو به ترفندا ساده ترکونده
3_سوییچ طرف میگیریم بعد خیلی خوشگل میذاریمش رو میز جلو دستش تا بره ورش داره !!!یعنی اصلا همچین چیزی ممکن نیست خر هم باشی سوییچ میذاری جیبت نه رو میز !
4_خود اون خروج اون تفنگ از پشت ماشین و سوراخ کردن همه هم همش باگه !!! بدون نقص همرو سوراخ میکنه بعد اون پسره مثل بز میره بیرون نگاه میکنه !
5_والتر که سرطان داره و رو به موت تیر اون تفنگ میخوره بهش که بخوره به نهنگ از پا درمیاد با اون وضع نیم ساعت سرپا !
همون گادفادر 20 سال پیش دیدم چیزی ازش یادم نی ولا میدونم برم اونم ببینم دوباره میتونم یه شاهنامه ایراد بنویسم

كلا داستان اسمش روشه قصه و نه مستند
يعني از روي يه داستان واقعي نوشته نشده
قطعا يه جاهايي جوري اتفاقا تنظيم ميشه كه نويسنده به هدفش برسه

منتهي اين بازي از روز اول مورد هيت بود و تا زماني كه اين فروم باشه اين هيت پا برجاست
 
  • Like
Reactions: earendilist
آریا جان اینکه با یه گروهی داد و ستد کرده که معنی خاصی نمیده. اگه یادت باشه اول پارت یک اینا همه قاچاقچی بودن و کارشون داد و ستد بود اصلا. حالا به نظرت دیدگاه کارگردان این بوده که گیتار زدن یا قهوه خوردن تو داستان برای نشون دادن این گذاشته که بگه این آدم سابق نیست و نرم شده؟ یا چون تو پارت یک به این دو مورد اشاره کرده بود، برای نشون دادن اینکه جول به زندگی که میخواست رسیده گذاشته؟
آخه اینا که از شرایط آخرالزمانی در نیمودن که. همیشه هم نیرو میفرستادن بیرون جکسون که امنیت منطقه رو رعایت کنن. حتی جول در رابطه با گشت دادن الی هم نگران و این تو بازی نشون میده. یعنی جول به صورت مشخص هنوز میدونه دنیای بیرون چه خطر بزرگی میتونه داشته باشه. نویسنده اینجا به صورت واضح تنبلی کرده و درست از «تصادف» استفاده نکرده. میخواسته تمپوی داستان حفظ شه زیاد به این قضیه فکر نکرده و فکرم نمیکرده تو کامیونیتی همچین چیزی بولد شه و الا قطعا شک نکن دلیل واضح میذاشت این وسط. یعنی توی سیزن دوم سریال میبینی که چجوری این نکته رو لحاظ میکنه.

حالا به نظر من بحث گفتن اسم اونقدر اهمیتی نداره و میشه ازش گذشت ولی این مشکلات همونطور که بالاتر اشاره کردم فقط محدود به این نیست. مثلا تا نیمه ساخت بازی داستان جوری نوشته شده بوده که الی، ابی رو بکشه ولی عوض شده نظر نویسنده. این مهم ترین مشکل داستان به نظرم. به اندازه کافی به مخاطب دلیل داده نمیشه که الی چرا باید ببخشه. بیا با پایان پارت یک و تصمیم آنی جول برای کشتن فایرفلای ها مقایسه کنیم. در اونجا توی چهار تا فصل به رابطه ی این دو تا پرداخته شد. چرا دنیا و زنده موندنش برای جول بی اهمیت شده. چرا دلیل دوباره پیدا کرده. داستان های فرعی بازی هم مثل بیل این قضیه رو فورشدو میکنن، حتی تو بازی به الی میگه بیا بیخیال این قضیه بشیم. حالا سوال من از شما این که تو پارت دو چقدر دلیل وجود داره که الی تو این نقطه این تصمیم بگیره؟(تو بازی نه تفسیر ما از وقایع بی ربط داستانی) بازی برای توجیه این قضیه فقط یه تصویر یه فریمی از جول نشون میده و انتظار این توجیه تمام اون غولی که از الی تو چند ساعت گذشته ساخته رو پاک کنه از ذهن مخاطب. اینجوری کار نمیکنه. برای من تصمیم الی در آخر مهم نیست فقط نویسنده باید خوب در بیاره هر تصمیمی که باشه رو.

دراکمن تو یکی از مصاحبه ها گفت میدونست اول و آخر بازی و کلا اتفاقات مهم بازی چی قرار بشه ولی وسطش نمیدونست چجوری قرار پر کنه و برای همین نویسنده استخدام کردم که شد خانم هیلی گراس و ایده های این مدلی مثل حامله بودن دینا و پر کردن وسط داستان به عهده ایشون بوده که به نظر من نتونسته در حد اسم بازی خوب دربیاره.
از دید من، اون دیالوگ دقیقاً به خاطر همین استفاده شده که نشون بده با یه جول متفاوت سر و کار داریم که به زندگی معمولی عادت کرده و همین قضیه روی شخصیتش تأثیر گذاشته. :D
آره اون که درسته و به هر حال شرایط پساآخرالزمانی هیچ وقت تموم نمی‌شه، ولی قابل مقایسه با دوران قبل زندگی جول هم نیست. الآن دارن جایی زندگی می‌کنن که همه راحت و خوشحال کنار همدیگه هستن و جشن می‌گیرن و بچه‌ها بدون نگرانی برای خودشون می‌رن بازی می‌کنن و... کلاً یکی از دلایلی که بخش‌هایی از بازی رو توی جکسون هستیم و با شرایطش همراه می‌شیم، به نظرم همین نشون دادن تفاوت قبل و بعد از TLoU1 هست و تأثیرش روی شخصیت‌ها. پنج سال زندگی توی این شرایط هم می‌تونه هر آدمی رو نسبت به قبل تغییر بده. توی سریال هم عجیب نیست که صحنه یه ذره متفاوت باشه، چون برای قسمت اول هم خیلی چیزها فرق می‌کرد، از کل ماجراهای بیل تا نحوه آسیب دیدن جول و...
در مورد الی هم به هر حال نظرات متفاوته و من قبلاً نظرم رو گفتم و فکر می‌کنم رفتارش برای آدمی که تعادل روحی روانی نداره، عجیب نیست. :D

چیزی که میگی منطقیه.
ولی مشکلی که وجود داره اینه که اصلا چرا باید به همچین سمتی بره داستان و بعدش بشینیم اینجا منطق و روایت نویسنده رو توجیه کنیم !؟ :D:-"

درباره این میشه هزارتا مثال زد. مثلا یه شخصیتی مثل Captain Jack Sparrow (همینجوری اومد به ذهنم) که 5 قسمت ازش فیلم ساخته شده همیشه شخصیت ثابت داشته و در حین حال همه قسمت ها جذاب بوده. اصلا سخت نبود تو یه قسمت جدید Jack Sparrow مثل قسمت های قبلی نباشه و تبدیل به شخصی که خیلی ها انتظار نداشتن بشه. بعدش هم کارگردان برای توجیه و منطقی نشون دادن بگه "بله بعد این اتفاقات شخصیتش اینجوری تغیر کرد" (مثال بیشتر از خیلی از کرکتر ها یه Superhero چه Anti-hero میشه زد)
یا مثلا بر فرض مثال Batman کد خودش رو بشکنه و Joker رو بکشه. خب میشه هزار تا دلیل و منطق آورد که کارش ایرادی نداشته و دیگه خسته شده بود. ولی این چیزی نیست که خیلی هنرمندانه باشه و بگیم کار خفنی کردن.

یعنی اصلا بحث بد بودن نیست.
بحث اینجاست خالق میتونه با نگه داشتن جو و شخصیت ها با پایبند بودنشون به ریشه و خوی اصلی یه داستان 10/10 تعریف کنه و همینطور برعکس، میتونه با هزار دلیل اون رو تغیر بده بصورت خیلی هم منطقی (مثلا):Dو در حین حال نتیجه در حد 9.5/10 باشه. به نظر من اولی کار سخت و به شدت جذابتری هستش.

مثلا میشه از بازی و شخصیت های Rockstar مثال زد ولی احتمالا بعضی ها شروع کنن به Trash کردن RDR2 در حالی که همین GTA V رو (که خیلی ها باور دارن ضعیف ترین GTA هستش) اگه دوباره با هدف تمرکز رو داستان و شخصیت ها بازی کنین، بازی با اینکه "تم کمدی" داره هیچ جای سوالی براتون نمیذاره.

متاسفانه به غیر از دو سه تا استودیو بقیه بازی نمیسازن برای همین مثال زیادی از روایت و شخصیت پردازی خوب وجود نداره برعکس سینما که اگر مقایسه بشه پارت 2 خیلی ضعیف هستش. ولی برعکس پارت 1 رو من در حد سینما میدونم.
آخه موضوع اینه که بعضی از مواردی که بهش گیر داده می‌شه، اصلاً از دید من و خیلی‌های دیگه سوتی و نکته عجیبی نیست که بخوایم توجیه کنیم! :D فقط چون هی این قضیه مطرح می‌شه، ما هم نظرمون رو می‌گیم.
وگرنه والا خود من زمانی که داشتم برای اولین بار TLoU2 رو تجربه می‌کردم، یک لحظه (واقعاً حتی یک لحظه) به ذهنم خطور نکرد که نام بردن تامی از خودش و برادرش جلوی ابی، چیز عجیبی هست و با شخصیت تامی همخونی نداره. بعدش که بازی رو تموم کردم و رفتم توی تاپیک اسپویلر که ببینم شکایت‌ها نسبت به داستان چی بوده، تازه فهمیدم یه عده گیر دادن که چرا جول (اون هم نه تامی! :D) اسم خودش رو به ابی گفته و این با شخصیت جول در تضاد هست.
در حالی که به نظرم اصلاً مشکلی نداشت اون صحنه. حتی توی همون نسخه اول هم وقتی جول و الی به جکسون می‌رسن و ماریا روی اون‌ها اسلحه می‌کشه، جول خیلی راحت جلوی ماریا (که نمی‌دونه همسر تامی هست و فکر می‌کنه اینا افرادی هستن که جکسون رو تصرف کردن) به اسم الی اشاره می‌کنه و بهش می‌گه «الی، به حرف ایشون گوش کن.» در حالی که اگه خیلی محتاط بود، باید یه درصد پیش خودش می‌گفت شاید بهتر باشه اسم الی رو به عنوان ارزشمندترین محموله کره زمین که قراره بشریت رو نجات بده، جلوی افراد غریبه مطرح نکنه. چون ممکنه بر حسب اتفاق یه گروهی در جریان اهمیت دختری به نام الی باشن و وقتی بفهمن طرف کیه، بدزدنش و به عنوان گروگان ازش سوءاستفاده کنن.
یا همون ماجرای سم و هنری. از آشنایی جول با اینا چند ساعت بیشتر نمی‌گذره، ولی خیلی راحت توی اتاقی که این دو نفر حضور دارن، به خواب خوش فرو می‌ره و نگران نیست که بلایی سرش بیارن. کسی که انقدر محتاط هست نباید به بهانه اینکه سم و هنری بچه‌های خوب و مظلومی به نظر می‌رسن، احتیاط رو رها کنه و الی رو باهاشون تنها بذاره و بخوابه. ولی این اتفاق می‌افته و کسی هم گیر نمی‌ده.
----------------
کلاً مشکلی که با TLoU2 وجود داره اینه که از هر گوشه و کنار بازی یه ایرادی درآورده می‌شه که خیلی از این ایرادها هم به نظر من اغراق‌آمیز هستن. مثلاً کل این موارد رو که روی همدیگه جمع کنیم، به اندازه اون بخش از TLoU1 نمی‌رسن که جول تا آستانه مرگ پیش می‌ره. اون زمان اگه می‌خواستن گیر بدن، خیلی راحت می‌شد گفت چطوری جول توی اون شرایط که میله از وسط دل و روده‌ش رد شد و از اون طرف اومد بیرون، به شهادت نرسید و با ذکر «یا ابوالفضل» خودش رو از توی میله کشید بیرون و چطوری الی تونست همچین هیکلی رو وسط اون همه اینفکتد و انسان‌های بدتر از اینفکتد به پناهگاه منتقل کنه و چطوری مدت‌ها ازش نگهداری کرد و همچین جراحتی که توی اتاق عمل هم شاید خوب نشه، توسط یه دختربچه توی محیط پساآخرالزمانی خوب شد و چطوری تاریخ انقضای داروها نگذشته بود (به سبک ایرادی که به TLoU2 می‌گرفتن و می‌گفتن چطوری تاریخ انقضای مواد بدنسازی ابی نگذشته! :D). کلاً کسی هم نفهمید این همه وقت یه دختربچه‌ای توی اون محیط به تنهایی داره زندگی می‌کنه و آخرش هم جول بعد از اون همه مصیبت، سر بزنگاه بلند شد و توی برف و سرما رفت برای پیدا کردن الی.
من عاشق TLoU1 هستم و یکی از بهترین بازی‌های عمرم محسوب می‌شه ولی منظورم اینه که اگه کسی بخواد ایراد بگیره، تقریباً از هر بازی‌ای می‌شه ایراد گرفت و خیلی جاها به مراتب بدتر از TLoU2 و خیلی اساسی‌تر از اینکه بگیم چرا فلانی اسمش رو مطرح کرد. :D
 
از دید من، اون دیالوگ دقیقاً به خاطر همین استفاده شده که نشون بده با یه جول متفاوت سر و کار داریم که به زندگی معمولی عادت کرده و همین قضیه روی شخصیتش تأثیر گذاشته. :D
آره اون که درسته و به هر حال شرایط پساآخرالزمانی هیچ وقت تموم نمی‌شه، ولی قابل مقایسه با دوران قبل زندگی جول هم نیست. الآن دارن جایی زندگی می‌کنن که همه راحت و خوشحال کنار همدیگه هستن و جشن می‌گیرن و بچه‌ها بدون نگرانی برای خودشون می‌رن بازی می‌کنن و... کلاً یکی از دلایلی که بخش‌هایی از بازی رو توی جکسون هستیم و با شرایطش همراه می‌شیم، به نظرم همین نشون دادن تفاوت قبل و بعد از TLoU1 هست و تأثیرش روی شخصیت‌ها. پنج سال زندگی توی این شرایط هم می‌تونه هر آدمی رو نسبت به قبل تغییر بده. توی سریال هم عجیب نیست که صحنه یه ذره متفاوت باشه، چون برای قسمت اول هم خیلی چیزها فرق می‌کرد، از کل ماجراهای بیل تا نحوه آسیب دیدن جول و...
در مورد الی هم به هر حال نظرات متفاوته و من قبلاً نظرم رو گفتم و فکر می‌کنم رفتارش برای آدمی که تعادل روحی روانی نداره، عجیب نیست. :D


آخه موضوع اینه که بعضی از مواردی که بهش گیر داده می‌شه، اصلاً از دید من و خیلی‌های دیگه سوتی و نکته عجیبی نیست که بخوایم توجیه کنیم! :D فقط چون هی این قضیه مطرح می‌شه، ما هم نظرمون رو می‌گیم.
وگرنه والا خود من زمانی که داشتم برای اولین بار TLoU2 رو تجربه می‌کردم، یک لحظه (واقعاً حتی یک لحظه) به ذهنم خطور نکرد که نام بردن تامی از خودش و برادرش جلوی ابی، چیز عجیبی هست و با شخصیت تامی همخونی نداره. بعدش که بازی رو تموم کردم و رفتم توی تاپیک اسپویلر که ببینم شکایت‌ها نسبت به داستان چی بوده، تازه فهمیدم یه عده گیر دادن که چرا جول (اون هم نه تامی! :D) اسم خودش رو به ابی گفته و این با شخصیت جول در تضاد هست.
در حالی که به نظرم اصلاً مشکلی نداشت اون صحنه. حتی توی همون نسخه اول هم وقتی جول و الی به جکسون می‌رسن و ماریا روی اون‌ها اسلحه می‌کشه، جول خیلی راحت جلوی ماریا (که نمی‌دونه همسر تامی هست و فکر می‌کنه اینا افرادی هستن که جکسون رو تصرف کردن) به اسم الی اشاره می‌کنه و بهش می‌گه «الی، به حرف ایشون گوش کن.» در حالی که اگه خیلی محتاط بود، باید یه درصد پیش خودش می‌گفت شاید بهتر باشه اسم الی رو به عنوان ارزشمندترین محموله کره زمین که قراره بشریت رو نجات بده، جلوی افراد غریبه مطرح نکنه. چون ممکنه بر حسب اتفاق یه گروهی در جریان اهمیت دختری به نام الی باشن و وقتی بفهمن طرف کیه، بدزدنش و به عنوان گروگان ازش سوءاستفاده کنن.
یا همون ماجرای سم و هنری. از آشنایی جول با اینا چند ساعت بیشتر نمی‌گذره، ولی خیلی راحت توی اتاقی که این دو نفر حضور دارن، به خواب خوش فرو می‌ره و نگران نیست که بلایی سرش بیارن. کسی که انقدر محتاط هست نباید به بهانه اینکه سم و هنری بچه‌های خوب و مظلومی به نظر می‌رسن، احتیاط رو رها کنه و الی رو باهاشون تنها بذاره و بخوابه. ولی این اتفاق می‌افته و کسی هم گیر نمی‌ده.
----------------
کلاً مشکلی که با TLoU2 وجود داره اینه که از هر گوشه و کنار بازی یه ایرادی درآورده می‌شه که خیلی از این ایرادها هم به نظر من اغراق‌آمیز هستن. مثلاً کل این موارد رو که روی همدیگه جمع کنیم، به اندازه اون بخش از TLoU1 نمی‌رسن که جول تا آستانه مرگ پیش می‌ره. اون زمان اگه می‌خواستن گیر بدن، خیلی راحت می‌شد گفت چطوری جول توی اون شرایط که میله از وسط دل و روده‌ش رد شد و از اون طرف اومد بیرون، به شهادت نرسید و با ذکر «یا ابوالفضل» خودش رو از توی میله کشید بیرون و چطوری الی تونست همچین هیکلی رو وسط اون همه اینفکتد و انسان‌های بدتر از اینفکتد به پناهگاه منتقل کنه و چطوری مدت‌ها ازش نگهداری کرد و همچین جراحتی که توی اتاق عمل هم شاید خوب نشه، توسط یه دختربچه توی محیط پساآخرالزمانی خوب شد و چطوری تاریخ انقضای داروها نگذشته بود (به سبک ایرادی که به TLoU2 می‌گرفتن و می‌گفتن چطوری تاریخ انقضای مواد بدنسازی ابی نگذشته! :D). کلاً کسی هم نفهمید این همه وقت یه دختربچه‌ای توی اون محیط به تنهایی داره زندگی می‌کنه و آخرش هم جول بعد از اون همه مصیبت، سر بزنگاه بلند شد و توی برف و سرما رفت برای پیدا کردن الی.
من عاشق TLoU1 هستم و یکی از بهترین بازی‌های عمرم محسوب می‌شه ولی منظورم اینه که اگه کسی بخواد ایراد بگیره، تقریباً از هر بازی‌ای می‌شه ایراد گرفت و خیلی جاها به مراتب بدتر از TLoU2 و خیلی اساسی‌تر از اینکه بگیم چرا فلانی اسمش رو مطرح کرد. :D
این مشکلاتی که از tlou1 گرفتی با مشکلاتی که من از داستان tlou2 گرفتم تو یه دسته قرار نمیگیرن. اینکه چرا طرف زنده مونده یا چرا تاریخ انقضای داروها نگذشته مربوط میشه به جزئیات حاشیه ای داستان و دلایل علمی دارن و ندونستن این دلایل تأثیری تو دیدگاه مخاطب عام ایجاد نمیکنه. مشکلی که من از داستان میگیرم کاملا فنی و حتی اگر شما متوجهش نشی میتونه رو دیدگاه عده زیادی تأثیر منفی بذاره چون با منطق داستانی و اصول فیلمنامه نویسی در تضاد.
برای مثال من نمیام بگم عه چرا الی با اینکه زخمی بود و انگشتش قطع شده بود اینقدر قدرت داشت یا چجوری دو تا قایق کنار جایی که ابی و زندانی های دیگه رو گذاشته بودن وجود داشت. اینا میشن ایرادات غیرمنطقی و بی تأثیر. ولی اینکه دلیل انجام دادن این اکت از الی توجیه قابل قبولی از نظر کرکتری نداشت میشه دلیل فنی و منطقی داستان.
 
این مشکلاتی که از tlou1 گرفتی با مشکلاتی که من از داستان tlou2 گرفتم تو یه دسته قرار نمیگیرن. اینکه چرا طرف زنده مونده یا چرا تاریخ انقضای داروها نگذشته مربوط میشه به جزئیات حاشیه ای داستان و دلایل علمی دارن و ندونستن این دلایل تأثیری تو دیدگاه مخاطب عام ایجاد نمیکنه. مشکلی که من از داستان میگیرم کاملا فنی و حتی اگر شما متوجهش نشی میتونه رو دیدگاه عده زیادی تأثیر منفی بذاره چون با منطق داستانی و اصول فیلمنامه نویسی در تضاد.
برای مثال من نمیام بگم عه چرا الی با اینکه زخمی بود و انگشتش قطع شده بود اینقدر قدرت داشت یا چجوری دو تا قایق کنار جایی که ابی و زندانی های دیگه رو گذاشته بودن وجود داشت. اینا میشن ایرادات غیرمنطقی و بی تأثیر. ولی اینکه دلیل انجام دادن این اکت از الی توجیه قابل قبولی از نظر کرکتری نداشت میشه دلیل فنی و منطقی داستان.
اینایی که شما بهش می گی ایرادات غیر منطقی و بی تاثیر همشون باگ های داستان بازی ان اتفاقا.
منتها شما و دوستانتون متاسفانه عادت دارید به ستایش از بازی می گید بحث منطقی و عمیق. تو همین تاپیک شکر خدا اینی که مدیوم این بازی از بازی ها جلوتره هم برای اولین بار اختراع شد. منتها تا یکی مشکلات بازی رو می گه می شه جو فروم بهم زن و تاپیک خراب کن.
من نمی دونم چرا این ایراد ها رو کسی نمیاد از بازی هایی مثل Deus EX و Bioshock و Half-Life و ... بگیره که دنیای بازیشون N برابر غنی تر از TLOU هست. (اگر البته از اینی که مدیوم TLOU فلانه و بسیاره می کشید بیرون، غنی تر محسوب می شن)
----
TLOU P2 در تنها جایی که ضعف داره و اوضاعشم شدیدا بی ریخته همین بحث داستان و شخصیت پردازیشه.
 
آخرین ویرایش:
اینایی که شما بهش می گی ایرادات غیر منطقی و بی تاثیر همشون باگ های داستان بازی ان اتفاقا.
منتها شما و دوستانتون متاسفانه عادت دارید به ستایش از بازی می گید بحث منطقی و عمیق. تو همین تاپیک شکر خدا اینی که مدیوم این بازی از بازی ها جلوتره هم برای اولین بار اختراع شد. منتها تا یکی مشکلات بازی رو می گه می شه جو فروم بهم زن و تاپیک خراب کن.
من نمی دونم چرا این ایراد ها رو کسی نمیاد از بازی هایی مثل Deus EX و Bioshock و Half-Life و ... بگیره که دنیای بازیشون N برابر غنی تر از TLOU هست. (اگر البته از اینی که مدیوم TLOU فلانه و بسیاره می کشید بیرون، غنی تر محسوب می شن)
----
TLOU P2 در تنها جایی که ضعف داره و اوضاعشم شدیدا بی ریخته همین بحث داستان و شخصیت پردازیشه.
از هر سه تاشون میشه بی نهایت ایراد دراورد خیلی خوش شانسی ک Bioshock و Half-Life همون اولشون ول کردم !!ولی مثلا از رد دد و بازیا میازاکی که تموم کردم میتونم ساعت ها ایراد های اساسی در تمام ابعاد در بیارم ! کلا امکان نداره نشه از ساخته انسان ایراد دربیاری لحظه ای که انسان شروع میکنه به ساختن هر چیزی میخواد فیلم باشه هواپیما باشه نمیدونم هرچی میشه نشست و متر به متر ایراد درآورد !!!
یه زمان دنیا بازی بود فکر کنم خوب برای بازیا معروف ضد نقد میزد و چند صحفه ازشون ایراد میکشید بیرون حیف جمع شد
البته کلا پذیرش لست از اول برای هیترا محال بود 7 سال میگفتن لست 1 گیم پلی نداره !!! الانم 7 سال میگن لست 2 داستان نداره !!! و قطعا وقتی لست 3 بیاد 7 سال چیز جدید به این میگن قانع کردن خود برای نپذیرفتن حقیقت ولا مثلا همین لست الان انحصاری ایکس باکس بود تو اینجا در حال مدح ستایشش بودی !!!یا جوئل نمیمرد توش ملت میگفتن شاهکاره ! اگر داستان لست 2 بده چیزی به نام داستان خوب تو صنعت گیم نداریم !
 
از هر سه تاشون میشه بی نهایت ایراد دراورد خیلی خوش شانسی ک Bioshock و Half-Life همون اولشون ول کردم !!ولی مثلا از رد دد و بازیا میازاکی که تموم کردم میتونم ساعت ها ایراد های اساسی در تمام ابعاد در بیارم ! کلا امکان نداره نشه از ساخته انسان ایراد دربیاری لحظه ای که انسان شروع میکنه به ساختن هر چیزی میخواد فیلم باشه هواپیما باشه نمیدونم هرچی میشه نشست و متر به متر ایراد درآورد !!!
یه زمان دنیا بازی بود فکر کنم خوب برای بازیا معروف ضد نقد میزد و چند صحفه ازشون ایراد میکشید بیرون حیف جمع شد
البته کلا پذیرش لست از اول برای هیترا محال بود 7 سال میگفتن لست 1 گیم پلی نداره !!! الانم 7 سال میگن لست 2 داستان نداره !!! و قطعا وقتی لست 3 بیاد 7 سال چیز جدید به این میگن قانع کردن خود برای نپذیرفتن حقیقت ولا مثلا همین لست الان انحصاری ایکس باکس بود تو اینجا در حال مدح ستایشش بودی !!!یا جوئل نمیمرد توش ملت میگفتن شاهکاره ! اگر داستان لست 2 بده چیزی به نام داستان خوب تو صنعت گیم نداریم !

كلا مقايسشون غلطه اول بايد ژانر داستان يكي باشه
مثلا اسپايدرمن رو با بتمن ميتوني مقايسه كني اما با هيلو نه!
ديسانرد بايوشاك و هاف لايف تقريبا يه روند داستاني داره ولي ربطي به رد دد ندارن
لست هم از نظر داستاني ميتونه با رزيدنت مقايسه بشه نه مثلا الدن رينگ يا سكيرو ؟!
مقايسه از پايه اشتباهه
 
  • Like
Reactions: PlayStationStudios
همیشه برام سوال بود که چند نفر کار جول انجام میدن
من بودم الی فدا میکردم چون زندگی که آیندش این باشه از جهنم بدتره
من مو به مو کار جویل را انجام میدادم البته اگر بعدش یکی هم با چوب بیسبال بود گلف بود چی بود بزنه مغزم را متلاشی کنه هم مشکلی ندارم
 
لست هم از نظر داستاني ميتونه با رزيدنت مقايسه بشه
به نظرم نمیتونه
رزیدنت از نظر داستانی یه اکشن ترسناکه اصلا داستان جدی نداره بر عکس لست
از نظر داستان بیشتر شبیه سری مترو هست . با اینکه سبکشون متفاوته .
 
  • Like
Reactions: Wolff
به نظرم نمیتونه
رزیدنت از نظر داستانی یه اکشن ترسناکه اصلا داستان جدی نداره بر عکس لست
از نظر داستان بیشتر شبیه سری مترو هست . با اینکه سبکشون متفاوته .

اره شايد بشه گفت رزيدنت داستان محكمي نداره
اره مترو هم گزينه جالبيه
هر چند من بخاطر گيم پليش نتونستم تمومش كنم
 
  • Like
Reactions: Natural Killer
آقا بحث چه ربطی به ایرادات داستانی Halflife و Bioshock داره؟ چرا قیمه ها رو میریزین تو ماستا؟ :D:D

نه این نیست :D به صورت واضح بازی اشاره کرد که هنوز الی گذر نکرده. به مکالمه آخرش با دینا توجه کن که چجوری توضیح میده نیمتونه اینجوری زندگی کنه هر چقدر هم که بخواد. گفتن تامی فقط یه جرقه بود و اگر به خاطر رودرواسی با تامی میرفت که دیگه خیلی مسخره میشد داستان نه؟ :D
گذر نکرده ولی بی خیالش شده(چون دید زورش به ابی نرسید و صد البته ابی نکشتتش و ولش کرد)
باز میره دنبال ابی چون همونطور که گفتم میخواد به افسوس رابطه از دست رفتش با جویل غلبه کنه ولی چون میدونه ابی مستحق مرگ نیس و یه بار هم خود الی رو بخشیده کاملا مردد و دودله.
تو برخورد اخر هم وقتی ابی و لو رو تو اون وضعیت می بینه و بعدشم خودشو نزدیک به لحظه انتقام می بینه با اون فلش بک می فهمه که انتقام جویل رو برنمیگردونه در نتیجه هم جویل رو هم می بخشه و هم بی خیال ابی میشه ( بخشیدن الی توسط ابی تو برخورد اول هم مزید بر علته)

بنظر من منطقیه این تصمیم و اتفاقات زیادی پشت هم جمع شدن که الی به این نتیحه برسه ولی بر خلاف اتفاقات شماره 1 نویسنده همه این اتفاقات رو نشون مخاطب میده ولی جمع شدن این اتفاقات تو ذهن مخاطب رو به عهده خود مخاطب میذاره تا خودش به نتیجه برسه(جذابترم هست بنظرم)
ولی شاید خیلی ها حال نکنن با این نوع روایت

.
 
آخرین ویرایش:
یه نظری این وسط بدم و برم
وگرنه والا خود من زمانی که داشتم برای اولین بار TLoU2 رو تجربه می‌کردم، یک لحظه (واقعاً حتی یک لحظه) به ذهنم خطور نکرد که نام بردن تامی از خودش و برادرش جلوی ابی، چیز عجیبی هست و با شخصیت تامی همخونی نداره.
در حالی که به نظرم اصلاً مشکلی نداشت اون صحنه. حتی توی همون نسخه اول هم وقتی جول و الی به جکسون می‌رسن و ماریا روی اون‌ها اسلحه می‌کشه، جول خیلی راحت جلوی ماریا (که نمی‌دونه همسر تامی هست و فکر می‌کنه اینا افرادی هستن که جکسون رو تصرف کردن) به اسم الی اشاره می‌کنه و بهش می‌گه «الی، به حرف ایشون گوش کن.» در حالی که اگه خیلی محتاط بود، باید یه درصد پیش خودش می‌گفت شاید بهتر باشه اسم الی رو به عنوان ارزشمندترین محموله کره زمین که قراره بشریت رو نجات بده، جلوی افراد غریبه مطرح نکنه.
علت خیلی ساده ست
جوئل یه آدم ساده ست، مثل همه ی ما، مأمور مخفی سازمان اطلاعات که نبوده در زندگی سابقش، یه نجار ساده بوده که می خواسته کارش رو گسترش بده. دوره ی اطلاعات و ضد اطلاعات ندیده که بدونه باید چطوری رفتار کنه
بنابراین مثل یه آدم طبیعی که دست روزگار توی این موقعیت قرارش داده رفتار می کنه، دقیقاً زمانی که استرس بهش وارد میشه رفتار اشتباه ازش سر می زنه (مثلاً اسامی رو صدا می کنه، رفتار غیر طبیعی و غیر حرفه ای ازش سر می زنه و ...) و تنها دلیل اینه که جوئل یه آدم ساده ست که برای هیچ کدوم از اینها هیچ آموزشی ندیده. بلکه بخاطر انتخاب طبیعت و سرسخت بودنش تونسته تا اینجا دووم بیاره. از این دست اشتباها هم زیاد می کنه، همون اول پارت ۱ زمانی که موقع خروج از لوله ها با الی و تس خفت میشن، اینکه زمان قبول کردن الی مبتلا بودنش رو چک نمی کنه، اینکه الی و سم رو می فرسته با هم برن بازی کنن، بدون اینکه احتیاط کنه، همه و همه نشون از عادی بودن این آدم دارن
آدم های عادی اشتباه می کنن و بعداً متوجه اشتباهشون میشن. آدم های دوره دیده، این اشتباه ها رو قبل از رخ دادن می شناسن و در زمان مواجهه با شرایط می دونن چطوری رفتار کنن. و جوئل یه آدم طبیعیه، از یه نجار چه توقعی داریم دقیقاً؟؟؟
اگر یه زمانی هم بین فدراها بوده، دلیل نمیشه که چیز خیلی خاصی از یه گروه که کارش شکار و کشتن و آتش زدن مبتلاها هست یاد بگیریه. ته تهش ازشون بقا و مخفی کاری و شکار رو یاد گرفته.
چطوری جول توی اون شرایط که میله از وسط دل و روده‌ش رد شد
اینجا رو یه سوتی دادن که باید یکم از یه متخصص در این امور راهنمایی می گرفتن
الان دوباره ویدیوی بازی رو نگاه کردم ببینم دقیقاً میله از کجا وارد میشه و خوب سمت راست حدود دکمه های پنجم پیراهن. اینجا مرکز شکمه و impale شدن توی این قسمت با توجه به زاویه ی مستقیم ورود، جدای از ایجاد آسیب جدی به اعصاب (و شاید کمی آسیب به ستون فقرات)، یه آسیب کثیف توی ژوژنوم و یا ایلئوم ایجاد می کنه که بدلیل باز شدن مسیر تخلیه سوپ معدی به فضای شکمی و عفونت های بعدی، حتماً نیاز به مداخله ی جراحی داره و تقریباً میشه گفت همچین زخمی بدون دخالت جراح به مرگ منتهی میشه. باید محل ورود میله رو می بردن منتهی الیه سمت راست که بشه توجیه کرد دلیل زنده موندنش رو. (همه ی اینها برای بازی هست و نه سریال چون توی سریال فرق می کنه)
چطوری تاریخ انقضای داروها نگذشته بود
تاریخ انقضا بجز در مورد چند داروی خاص که مشکل سمی شدن رو دارن، در باقی موارد مشکلی ایجاد نمی کنه و فقط بسته به شرایط نگهداری اثربخشی دارو کمتر میشه. برخی داروها رو با حفظ تقریبی اثر میشه در شرایط بحرانی حتی تا ۱۰ سال بعد از انقضا هم مصرفشون کرد. این موضوع اصلاً چیزی نیست که کسی بخواد بهش گیر بده.
چطوری تاریخ انقضای مواد بدنسازی ابی نگذشته
۱- توضیحات بالا
۲- کربوهیدرات عادی و تخم مرغ
یا همون ماجرای سم و هنری. از آشنایی جول با اینا چند ساعت بیشتر نمی‌گذره، ولی خیلی راحت توی اتاقی که این دو نفر حضور دارن، به خواب خوش فرو می‌ره و نگران نیست که بلایی سرش بیارن. کسی که انقدر محتاط هست نباید به بهانه اینکه سم و هنری بچه‌های خوب و مظلومی به نظر می‌رسن، احتیاط رو رها کنه و الی رو باهاشون تنها بذاره و بخوابه. ولی این اتفاق می‌افته و کسی هم گیر نمی‌ده.
این رفتار جوئل و الی (و بطور متقابل هنری و سم) کاملاً طبیعی و انسانیه.
تنها توی یه دنیای خشن، یه همدم پیدا می کنی که باهاش بتونی ارتباط بگیری. خیلی سریع اعتماد می کنی.
جدای از اینکه آدم ها خیلی سریع در موقعیت مشابه با همدیگه هم ذات پنداری می کنن و نسبت به همدیگه اعتماد پیدا می کنن. شما ببین
مثلاً برای چند ساعت همراه با چند نفر آدم در یک شرایط مشابه قرار میگیری (توی یه صف برای تایید یا تمدید یه مدرک که همگی الکی و بیخودی منتظرین و کارتون گیره، خدای ناکرده توی صف انتظار بیمارستان و مطب، چند تا جوون توی اتوبوسی که از شهرشون برای اولین بار می بره شون برای آموزشی سربازی)، سریعاً باهاشون هم درد میشی و احساس اشتراک درد و آشنایی غریبی در شما شکل میگیره که باعث میشه فکر کنی خیلی وقته که اینها رو می شناسیشون!
این همون حسی هست که این چهار نفر نسبت به هم دارن و توی یه قسمتی از سفر طولانی شون با هم هم مسیر میشن و خیلی سریع هم بهم اعتماد می کنن
برای مثال من نمیام بگم عه چرا الی با اینکه زخمی بود و انگشتش قطع شده بود اینقدر قدرت داشت
اینکه کاملاً توجیه علمی داره
یه هورمونی هست به اسم آدرنالین (اپی نفرین). بهش میگن هورمون بقا
این همون چیزی هست که نیاکان ما رو زنده نگه داشته. ترس، استرس، و خون ریزی عامل اصلی ترشح خارج از روتین این هورمون هستن. زمانی که ترشح میشه قدرت بدنی شما رو بالاتر میبره، بدلیل ایجاد تحمل بالاتر در مقابل درد، درد ناشی از ورود عضلات به فاز بی هوازی رو فعلاً ساکت می کنه و لذا استقامت رو افزایش میده، با افزایش ضربان قلب و تنگ کردن عروق، خون رسانی به عضلات رو بیشتر میکنه (همه ی اینها برای فرار و یا درگیری هست)، و در زمان بروز جراحت با تنگ کردن عروق میزان خونریزی رو کاهش میده و...
لذا توی این شرایط الی قدرت و استقامت بیشتری داره و می تونه خیلی وحشیانه تر به مبارزه ادامه بده
ولی اینکه دلیل انجام دادن این اکت از الی توجیه قابل قبولی از نظر کرکتری نداشت میشه دلیل فنی و منطقی داستان.
۲تا دیدگاه منطقی و یه دیدگاه فنی هست:
۱- الی تعادل روانی نداره. هر عملی ازش ممکنه. اینکه بگذره، یا اینکه بشینه و با دندون هاش ابی رو به گوشت چرخ کرده تبدیل کنه. هر ۲ به یک اندازه محتمل هستن.
۲- فکر می کنه و می بینه از این همه نفرت به کجا رسیده؟ شرایط خودش و ابی رو مثل هم می بینه (هر ۲ می خوان از هم انتقام یه فردی که براشون عزیز بوده رو بگیرن) بیخیال میشه و با این کارش به خودش و طرف مقابل یه فرصت دوباره برای زندگی میده

و دیدگاه فنی: هر ۲ طرف ماجرا برای ادامه ی احتمالی داستان بازی فعلاً زنده نگه داشته میشن (پایان انگلیسی)

ویرایش:
یه موردی رو هم یادم رفت، گفتم همینجا اضافه کنم
اشاره شده بود به اینکه کشتن ملی توسط الی الکی بوده و خواسته توازن ایجاد کنه بین بارداری ملی و بارداری دینا
من موضوع رو از یه طرف دیگه می خوام ببینم. از نظر من می خواسته تعادل ایجاد کنه بین جوئل، ابی، و الی
- جوئل آدم های زیادی رو کشته، ولی در مورد دکتر اندرسون و مارلین کارش از دیدگاه منِ تماشاگر یه جور قتل محسوب میشه (چراکه دکتر اندرسون و مارلین جدای از کار غیر حرفه ایشون از منظر اخلاق پزشکی که در موردش چند سال پیش بحث می کردیم، آدم خوبه ی داستان محسوب میشدن و قرار بود دنیا رو نجات بدن، لذا با این دیدگاه کشته شدن شون توسط جوئل قتل حساب میشه)
- ابی هم آدم های زیادی رو کشته، ولی کشتن جوئل و جسی باز هم همون حس قتل رو توی ذهن منِ بیننده تداعی می کنه.
- اما الی تا قبل از کشتن ملی (و بچه ی توی شکمش) عملاً از دیدگاه منِ بیننده قتلی رو مرتکب نشده و پاکه. یه آدمه که همه جوره بهش ظلم شده، ولی قتل ملی (که بر خلاف موارد بالا واقعاً قتله و این بنده خدا خیلی بی گناه کشته میشه) الی رو هم در دیدگاه ما با ابی و جوئل هم تراز می کنه
و حالا میشه از این هم ترازی به اون پایان بندی قسمت دوم رسید
ابی گناهگاره چون جسی و جوئل رو کشته، جوئل گناهکاره چون دکتر اندرسون و مارلین رو کشته و جلوی درمان رو گرفته، و درنهایت خود الی هم دیگه پاک نیست، چون زده یه خانم باردار بی گناه رو کشته... اینجاست که الی که ذاتاً آدم ناجوری نیست توی دو راهی قرار میگیره و نمی تونه با کشتن ابی خودش رو بیشتر از این توی کثافت فرو ببره. و لذا می بخشه
و البته این دیدگاه شخصی من هستش
 
آخرین ویرایش:
از دید من، اون دیالوگ دقیقاً به خاطر همین استفاده شده که نشون بده با یه جول متفاوت سر و کار داریم که به زندگی معمولی عادت کرده و همین قضیه روی شخصیتش تأثیر گذاشته. :D
آره اون که درسته و به هر حال شرایط پساآخرالزمانی هیچ وقت تموم نمی‌شه، ولی قابل مقایسه با دوران قبل زندگی جول هم نیست. الآن دارن جایی زندگی می‌کنن که همه راحت و خوشحال کنار همدیگه هستن و جشن می‌گیرن و بچه‌ها بدون نگرانی برای خودشون می‌رن بازی می‌کنن و... کلاً یکی از دلایلی که بخش‌هایی از بازی رو توی جکسون هستیم و با شرایطش همراه می‌شیم، به نظرم همین نشون دادن تفاوت قبل و بعد از TLoU1 هست و تأثیرش روی شخصیت‌ها. پنج سال زندگی توی این شرایط هم می‌تونه هر آدمی رو نسبت به قبل تغییر بده. توی سریال هم عجیب نیست که صحنه یه ذره متفاوت باشه، چون برای قسمت اول هم خیلی چیزها فرق می‌کرد، از کل ماجراهای بیل تا نحوه آسیب دیدن جول و...
در مورد الی هم به هر حال نظرات متفاوته و من قبلاً نظرم رو گفتم و فکر می‌کنم رفتارش برای آدمی که تعادل روحی روانی نداره، عجیب نیست. :D


آخه موضوع اینه که بعضی از مواردی که بهش گیر داده می‌شه، اصلاً از دید من و خیلی‌های دیگه سوتی و نکته عجیبی نیست که بخوایم توجیه کنیم! :D فقط چون هی این قضیه مطرح می‌شه، ما هم نظرمون رو می‌گیم.
وگرنه والا خود من زمانی که داشتم برای اولین بار TLoU2 رو تجربه می‌کردم، یک لحظه (واقعاً حتی یک لحظه) به ذهنم خطور نکرد که نام بردن تامی از خودش و برادرش جلوی ابی، چیز عجیبی هست و با شخصیت تامی همخونی نداره. بعدش که بازی رو تموم کردم و رفتم توی تاپیک اسپویلر که ببینم شکایت‌ها نسبت به داستان چی بوده، تازه فهمیدم یه عده گیر دادن که چرا جول (اون هم نه تامی! :D) اسم خودش رو به ابی گفته و این با شخصیت جول در تضاد هست.
در حالی که به نظرم اصلاً مشکلی نداشت اون صحنه. حتی توی همون نسخه اول هم وقتی جول و الی به جکسون می‌رسن و ماریا روی اون‌ها اسلحه می‌کشه، جول خیلی راحت جلوی ماریا (که نمی‌دونه همسر تامی هست و فکر می‌کنه اینا افرادی هستن که جکسون رو تصرف کردن) به اسم الی اشاره می‌کنه و بهش می‌گه «الی، به حرف ایشون گوش کن.» در حالی که اگه خیلی محتاط بود، باید یه درصد پیش خودش می‌گفت شاید بهتر باشه اسم الی رو به عنوان ارزشمندترین محموله کره زمین که قراره بشریت رو نجات بده، جلوی افراد غریبه مطرح نکنه. چون ممکنه بر حسب اتفاق یه گروهی در جریان اهمیت دختری به نام الی باشن و وقتی بفهمن طرف کیه، بدزدنش و به عنوان گروگان ازش سوءاستفاده کنن.
یا همون ماجرای سم و هنری. از آشنایی جول با اینا چند ساعت بیشتر نمی‌گذره، ولی خیلی راحت توی اتاقی که این دو نفر حضور دارن، به خواب خوش فرو می‌ره و نگران نیست که بلایی سرش بیارن. کسی که انقدر محتاط هست نباید به بهانه اینکه سم و هنری بچه‌های خوب و مظلومی به نظر می‌رسن، احتیاط رو رها کنه و الی رو باهاشون تنها بذاره و بخوابه. ولی این اتفاق می‌افته و کسی هم گیر نمی‌ده.
----------------
کلاً مشکلی که با TLoU2 وجود داره اینه که از هر گوشه و کنار بازی یه ایرادی درآورده می‌شه که خیلی از این ایرادها هم به نظر من اغراق‌آمیز هستن. مثلاً کل این موارد رو که روی همدیگه جمع کنیم، به اندازه اون بخش از TLoU1 نمی‌رسن که جول تا آستانه مرگ پیش می‌ره. اون زمان اگه می‌خواستن گیر بدن، خیلی راحت می‌شد گفت چطوری جول توی اون شرایط که میله از وسط دل و روده‌ش رد شد و از اون طرف اومد بیرون، به شهادت نرسید و با ذکر «یا ابوالفضل» خودش رو از توی میله کشید بیرون و چطوری الی تونست همچین هیکلی رو وسط اون همه اینفکتد و انسان‌های بدتر از اینفکتد به پناهگاه منتقل کنه و چطوری مدت‌ها ازش نگهداری کرد و همچین جراحتی که توی اتاق عمل هم شاید خوب نشه، توسط یه دختربچه توی محیط پساآخرالزمانی خوب شد و چطوری تاریخ انقضای داروها نگذشته بود (به سبک ایرادی که به TLoU2 می‌گرفتن و می‌گفتن چطوری تاریخ انقضای مواد بدنسازی ابی نگذشته! :D). کلاً کسی هم نفهمید این همه وقت یه دختربچه‌ای توی اون محیط به تنهایی داره زندگی می‌کنه و آخرش هم جول بعد از اون همه مصیبت، سر بزنگاه بلند شد و توی برف و سرما رفت برای پیدا کردن الی.
من عاشق TLoU1 هستم و یکی از بهترین بازی‌های عمرم محسوب می‌شه ولی منظورم اینه که اگه کسی بخواد ایراد بگیره، تقریباً از هر بازی‌ای می‌شه ایراد گرفت و خیلی جاها به مراتب بدتر از TLoU2 و خیلی اساسی‌تر از اینکه بگیم چرا فلانی اسمش رو مطرح کرد. :D
دایناسور عزیز :D

من اصلا ایرادی از جزییات ریزی که اشاره کردی نگرفتم.
همه اشاراتی که به TLoU1 شد هیچ نقشی در "پیام" اصلی و داستان پارت 1 ندارن، پارت 1 درباره رابطه پدر و دختری و اونم تو یه دنیای آخر الزمانی اونم برای یه مردی دلسرد و بی رحمی مثل جول بود. که "الی تبدیل به دلیلی برای جنگیدن/ هدف داشتن جول شده بود". ولی ایرادی که من گرفتن این درباره " تغیر شخصیت ها/ هویت/ خوی اونها بود. تو پست قبلی هم با مثال بیشتر توضیح دادم. به علاوه اون مثال ها بذار یه مثال زنده بزنم.

فرض کن کاربر دایناسور که همیشه منطقی درباره داستان بازیها بحث میکرده 10 سال بعد شروع میکنه به ترول کردن، و خوب هم ترول میکنه (در نقشش هم موفق هست) :D چیزی که من دارم میگه اینه: چرا کارگردان باید کاربری مثل دایناسور که همیشه منطقی بوده تبدیل به چیزی که اصلا بهش نمیاد کنه!؟" یه سری مثال دیگه هم زدم تو پست قبلی.
TLoU2 نه داستان انتقام خوبی هست نه تو پیامی که به مخاطب میخواد برسونه موفق هستش (برعکس پارت 1) و نه الی شخصیت پردازی درست و حسابی برای کسی که میخواد انتقام بگیره داره.

جول و تامی هم دوتا برادری بودن 15/20 سال به عنوان Hunter زندگی کردن :D تو قسمت اول بار ها اشاره شد Joel و Tommy برای زنده بودن یه سری کارهایی که نباید انجام میدادن رو کردن. بعد میگین با 5 سال تو Jackson زندگی کردن و الی که مثل دخترش تو امن و امان بود دیگه شل کرده بودن !؟:D و بعدش به دست یه سری نوجوان کشته میشن. (تامی هم پا و چشمش رو از دست میده و از الی که اصلا شخصیت کسی که انتقام بگیره رو نداره به اون محتاج بشه برای انتقام) :D

درکل ما از بچگی انیمیشن/فیلم و بازیهارو بخاطر داستانشون دنبال کردیم و اینطور نیست که با TLoU یا حتی Rockstar با داستان گویی و شخصیت پردازی آشنا شده باشیم.
برای همین من هیچجوره تو کتم نمیره یکی سال 2013 پارت 1 رو تجربه کنه و بهترین روایت صنعت گیم بدونه و بعدش سال 2020 پارت 2 رو تجربه کنه و بگه پارت 2 بهتر بود یا در همون حد پارت 1 هستش، یا حتی یه جاهایی میگفتن در حد سینما.

درکل فکر نکنم به نتیجه برسیم پس let's agree to disagree :D
God bless us all
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or