یه دنیای مخوفی وجود داره به نام جهنم (Hell) یا The Labyrinth که شکل و شمایلش با جهنم کلیشهای متفاوته و یه حالت هزارتویی داره و خدای اونجا هم یه موجودی به نام Leviathan هست که توی فیلمها اطلاعات خیلی کمی در موردش داده میشه و این شکلیه:
اون موجودات بدترکیب یعنی Cenobiteها مأمور ایشون هستن که برن زمین و آدمهای بدبخت رو منتقل کنن به جهنم. این کار هم معمولاً به کمک یه مکعب باستانی انجام میشه که حالت پازل داره و باید یه سری کارها انجام داد که اون پازل حل بشه و بعدش طرف به فنا میره! یعنی وقتی کسی پازل رو حل میکنه، دیگه باید از دنیا خداحافظی کنه و زنجیرهایی از توی مکعب بیرون میان و توی بدنش فرو میرن و بعد هم بروبچ Cenobite میان میبرنش جهنم یا وارد یه حالت برزخمانندی میشه.
در مورد Cenobiteها هم باز اطلاعات خیلی خاصی توی فیلمها داده نمیشه، ولی بعد از یکی دو قسمت میفهمیم که
اینا خودشون یه زمانی آدم بودن و توی این چرخه اسیر شدن و تبدیل شدن به این موجودات. از جمله Pinhead که
این وسط موضوع مهم توی داستان Hellraiser و هدف اصلی، مفهوم لذت بردن از درد هست! از خود Cenobiteها که از پاره پوره کردن ملت به شکلهای ظریف و زیبا(!) لذت میبرن، تا بعضی از شخصیتهای فیلمها که با درد و رنج ارضا میشن و به اوج لذت میرسن!
یعنی یه جور مکتب سادومازوخیسم توی دنیای Hellraiser وجود داره و بعضی از کاراکترها خودشون دوست دارن درد بکشن و Cenobiteها هم با کمال میل این کار رو براشون انجام میدن و این وسط آدمهای بیگناهی که دنبال این چیزها نیستن هم قربانی میشن.