X Vs. Y (پست اول تاپیک خوانده شود)

Group XXIV


  • مجموع رای دهنده‌ها
    20
  • نظرسنجی بسته شده است .
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

Akiba

king of the majestic oceans of the world
کاربر فعال
Jan 18, 2009
22,250
نام
امیر حسین
علی ما قول میدیم :-" موافقت کن :-"
 

Kainé

Kuraudo Sutoraifu
کاربر سایت
May 29, 2009
10,102
نام
احسان
اتوسا جان سر اون قضيه بودم ولي اون موضع بخاطر اشنا نبودن بچه ها با تاپيك بود ولي الان همچين چيزي رخ نميده ! يعني تو مرام بچه ها نيست از اينكار ها
کجای کاری پسرم ! الان هستن کسایی که میگن تا حالا یه بار هم نظر ما جزو نظر سنجی نبوده یا کرکتر مورد علاقمون هیچ وقت رای نیاورده در اینجا رو گل بگیرید ! باقیش بماند دی
 

Loghman

زمان تنها چیزیست که به عدالت بین همه تقسیم شده است
کاربر سایت
Apr 1, 2010
2,596
نام
لقمان
هنوز انتخاب نکردین:d
یعنی همه شخصیتا تموم شدن؟:d

---------- نوشته در 06:31 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 06:29 AM ارسال شده بود ----------

بچه ها ! :d از اونجایی که در نزدیکی امتحانات قرار گرفته ایم و بدبختی و مصیبت بر سرمان آوار گشته :d بیاید کاراکترهایی انتخاب کنیم که علاوه بر جذاب بودن همه بشناسنشون بیوگرافی نخواد :d حداقل تا اواسط تیرماه که امتحانا تموم میشه :d

از اینا دیگه گیر نمیاد:d
از ترس کسی پیشنهاد نمیده آیا ؟:d
اگه بگی بیوگرافی نمیخواد همه پیشنهاد میدن:d
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
اگه با نظر من موافقین بیوگرافی اینا هیچ مشکلی نیست گرچه همه می شناسنشون و تقریبا بیوگرافی لازم نیست انحصاری هم نیستن.فقط یه مهر تایید می خوام که کارو شروع کنم:unsure:
 

Mr.Death

دبیر تحریریه بازنشسته
کاربر سایت
May 31, 2006
4,070
نام
احد
تام و جری رو بذارین بره. کسی نمیتونه گیر بده. :D
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
Geralt's Full Biography

The Witcher-Part I
گذری کوتاه بر وقایع و داستان Witcher 1

داستان بازی با ورود گرالت به Vizima آغاز می شود.پس از مدت کوتاهی او در یک درگیری با سه مرد هر سه آنها را می کشد.گرالت پس از آن توسط مامورین دستگیر

شده و نزد رئیس شهر Vizima یعنی Velerad برده می شود.

هنگامی که گرالت می خواهد از خودش دفاع کند،ناگهان متوجه یک اعلامیه در تقاطع Vizima که در آن نیاز به یک شکارچی با تجربه هیولا قید شده بود می شود.

در این زمان Velerad از "Striga" و منشا او برای گرالت می گوید.

--------

در اوایل سلطنت شاه Foltest، او خواهر خود را باردار نموده اما خواهر Foltest و نوزادش هر دو در هنگام تولد می میرند و هردو در یک تابوت به خاک سپرده می شوند.

هفت سال بعد دختر از تابوت بیرون آمد و شروع به قتل عام ساکنان قصر پادشاهی کرد.بله ، او تبدیل به Striga شده بود.



Striga،دختر حرامــزاده ی Foltest

گرالت با foltest دیدار می کند و foltest به او هشدار می دهد که به striga آسیبی نرساند.جادوگری به او گفته بود که اگر کسی تا قبل از سومین آواز

خروس ها در اول صبح مانع از ورد striga به درون تابوت شود،او درمان و تبدیل به یک دختر کوچک عادی خواهد شد.

گرالت درخواست می کند تا با Miller (یکی از بازماندگان حملات اخیر striga) دیدار کند.آن سربازی که او را نزد گرالت آوردFoltest بود.(البته با لباس مبدل).او به
گرالت گفت که اگر دخترش درمان ناپذیر بود او را بکشد.

گرالت شب را در قصر قدیمی گذراند( foltest به یک از قصر های دیگر که از حملات striga در امان بود نقل مکان کرد.)

در اوایل شب Lord Ostrit ، یک نجیب زاده،سعی داشت تا با دادن رشوه به گرالت او را از کشتن striga منصرف کند.زیرا این باعث وحشت بیشتر مردم و در

نتیجه باقی ماندن Novigrad ها بر سر حکومت بود.


گرالت از این قبول این پیشنهاد خودداری کرد.او سپس لرد را بیهوش و دست و پای او را بست.درنیمه شب او از لرد به عنوان طعمه استفاده کرد.به زودی لرد

پیدا و توسط striga کشته می شد.

گرالت پس از آمدن striga با او درگیر می شود ولی از شمشیر نقره ای خود استفاده نمی کند.او striga را با استفاده یک زنجیر نقره ای می بندد با وجود

اینکه نقره با هیولاهای جادویی در تضاد است، striga موفق میشود خود را آزاد کند.در نهایت هیولا از این می ترسد که گرالت با استفاده از قدرت جادویی اش

بتواند نفرین را در ذهن و روح او جاودانه کند و در آخر تسلیم می شود.

گرالت روی تابوت دونفره نشست و منتظر صبح شد.در هنگام صبح او یک دختر معمولی کوچک را دید که روی زمین دراز کشیده است.گرالت به شدت محو

دیدن او می شود و ناگهان می بیند که او چشمان خود را باز کرد.تا گرالت خواست به خود بجنبد،دیگر دیر شده بود و striga با آخرین چنگال های باقی مانده

اش گلویgeralt را برید.در حالیکه او نیمی دختری ونیمی striga بود.گرالت در آن زمان سومین آواز خروس صبحگاهی را شنید.در نهایت او در آن لحظات

سخت موفق شد تا گلوی خود را ببندد زیرا می دانست که این می تواند پس از اینکه گرالت از هوش رفت او را بکشد.

زمانی کهwitcher از خواب بیدار شد،گردن او پانسمان شده بود و Velerad بالای سر او ایستاده بود. (کسی که بخشی از گروهی بود که می خواستند تنها striga کشته شود).

سپس او به اشتباه خود اعتراف می کند و به گرالت اطمینان می دهد که شمشیر نقره ای،3000 سکه طلاو اموال او امن هستند.

گرالت ساکت می افتد و به خواب فرو می رود...
The Witcher Part II
مروری بر وقایع و داستان Witcher 1 (قسمت دوم و پایانی)


در قسمت قبل درباره ی مبارزه ی گرالت و Striga گفتیم.حالا چند سالی از آن ماجرا گذشته است.گرالت چشمان خود را باز میکند و خود را در قلعه Kaer morhen می یابد.او توسط سایر witcher ها در یک مزرعه

پیدا و به این قلعه آورده شده بود.گرالت تقریباً هیچ چیز از گذشته ی خود به یاد نمی آورد.او توسط گروهی از witcher ها به kaer morhen آورده شده بود،جایی که او با یک جادوگر به نام triss marigold آشنا

شد.قلعه توسط گروهی از راهزنان با نام salamandra مورد حمله قرار گرفته.سر دسته ی آنان شخصی است که به professor شهرت دارد.جادوگری که نام اصلی او savolla است.کسی که کنترل گروه بزرگی از

موجودات هیولا مانند و جادوگری دیگر به نام azar javed را بر عهده دارد.witcher ها و جادوگران موفق به کشتن هیولا می شوند اما پروفسور وazar با تغییر شکل و تبدیل شدن به شکل ویچر موفق به فرار می

شوند.

Azar Javed
---
گرالت پس از آن به سمت گورستان خرابه ای در vizima راهی می شود.تریس که در پی آن حوادث زخمی شده، نیاز به درمان دارد.گرالت پس از درمان تریس در حالیکه با javed هم مبارزه می کرد،به همراه سایر

ویچر ها در مکان های مختلف برای پیدا کردن اطلاعاتی از salamandra پخش شدند.گرالت به جنوب vizima ، محل سلطنت شاه foltest می رود.او به حومه شهر رفت،جایی که یک بچه به نام Alvin و یک دوست

قدیمی به نام shani حضور داشتند.کسانی که هم اکنون گرالت آنها را به خاطر نمی آورد.او فهمید که vizima در یک قرنطینه است و متوجه شد که نزاعی بزرگ بین شوالیه های Order of the Flaming Rose و

Squirrels ، گروهی از مبارزان چریکی از نژاد elv ها ، dwarve ها و سایر غیر انسانها در گرفته است.

گرالت متوجه شد که با اقداماتی مانند،نجات یا محکوم کردن یک ویچر،کشف یک توطئه بین salamandra و مقامات،کشتن افراد شهر ، یا کشتن یک سگ غول پیکر روح مانند او می تواند تنها با بازداشت شدن وارد

vizima شود.
---
گرالت در یک زندان جایی که او برای کشتن نوعی مار افسانه ای در فاضلاب در ازای آزادی اش داوطلب شده بود بیدار شد.

در فاضلاب او یکی از شوالیه های Order با نام Siegfried را ملاقات کرد.کسی که نه تنها می توانست در کشتن هیولا به او کمک کند ، بلکه می توانست او را نزد جاسوس ویژه salamandra برده که می تواند در

شکست دادن salamandra به او کمک کند.

Siegfried،فرمانده گروه Order
گرالت بخش دوم تعقیب گروه salamandra را آغاز کرد.او به بررسی یک قتل از این گروه پرداخت که به او فهماند که گروه salamandra را یک جادوگر رهبری می کند و اگر او بتواند سرنخ های درست را در کنار هم

قرار دهد می تواند جادوگر Javed را که در واقع همان جاسوسی را که با او همکاری می کرد را بکشد.در واقع javed از گرالت برای رسیدن به برج و محل اختفای کتاب استفاده کرده بود.

او به بالای برج می رود و کتاب قدرتمند را پیدا می کند.اگر او از دانش آن کتاب استفاده می کرد می توانست آن را علیه javed به کار ببرد،اما اگر به آن بی اعتنایی می کرد یک کمین در انتظار او می بود و کتاب

ربوده می شد که این باعث ضربه خوردن گرالت از javed و فرار پروفسور می شد.

پس از آن گرالت در اتاق triss بیدار شد.در قسمت اغنیا شهر vizima .بقیه این chapter صرف گشتن گرالت برای پیدا کردن اطلاعاتی از مکان salamandra و کسب اطلاعاتی در مورد قدرت های Alvin در Vizima

می شود.
---
او همچنین شروع به کشف توطئه ای دیگر در مورد گناهکار بودن خاندان سلطنتی می کند.در یکی از مهمانی های سران و بزرگان،گرالت با دختری به نام adda ملاقات می کند و طی گفتگویی بین آن دو،adda به

گرالت پیشنهاد یک رابطه جنـسـی را می دهد.گرالت در اتاق او نامه هایی را پیدا می کند که او را به salamandra متصل می کند و همچنین مدال گرالت شروع به لرزیدن می کند که به معنای حضور دشمن است.

گرالت در نهایت مکان اختفای گروه salamandra در Vizima را پیدا می کند وبه کمک siegfried و گروه order به آن حمله می کند.طی مبارزه گرالت با javed ، گرالت از متحدان خود جداست،اما با فشار و مبارزه

قدرتمند گرالت او شکست می خورد اما موفق به فرار می شود.در نهایت گرالت آماده مبارزه با پروفسور می شود.پس از مدتی مبارزه در نهایت گرالت او را به سمت عنکبوت غول پیکری که salamandra او را برای

اهداف شوم خود تعلیم داده بود،می فرستد و عنکبوت نیز پروفسور را می خورد.

گرالت وارد یک غار می شود و عنکبوت غول پیکر و فرزندان او را شکست میدهد و از آنجا فرار می کند.در خارج از غار نیروهای سلطنتی و adda او را پیدا میکنند و adda به گرالت می گوید که او هنوز هم به خاطر

خیانت پنهانی اش قصد کشتنش را دارد.


Adda یا همان striga
---

به هر حال، در نهایت،triss ، با یک teleport او را از این وضعیت نجات می دهد و به روستایی در آن سوی دریاچه vizima می برد.

در آنجا گرالت و دوست قدیمی اش dandelion، برای اولین بار با یک صلح که آن هم ناپایدار است روبرو می شوند.آنها وقت خود را صرف مراقبت از Alvin و کمک کردن به حل مشکلات ازدواج یک خانواده فقیر و

همچنین حل مشکلات بین روستا و شهر aquatic می کنند.

در پایان این صلح باقی نمی ماند و نبرد بین دو گروه order و Squirrels روستا را تهدید می کند.بازیکن در این حالت می تواند بی طرف باشد و مردم روستا را به سرنوشت خویش رها کند،یا طرف شوالیه ها یا غیر انسان

ها را بگیرد.در این حالت آلوین که بسیار ترسیده ، قدرتهایی جادویی از خود نشان می دهد.او هم چنین گردنبندی دارد که در برابر قدرت های جادویی مقاوم است . Triss به او می گوید که باید بتواند قدرت خود را کنترل

کند.
---
پس از آن گرالت و dandelion تصمیم می گیرند تا به vizima بازگردند. در آنجا foltest بازگشته و کنترل قلعه ی خود را دوباره به دست گرفته.اما در همان زمان جنگ ها داخلی شدت گرفته. Squirrels ها باعث حمله

falming of rose و کشته شدن بسیاری از غیر انسان ها شده اند.بسته به اینکه گرالت در نبرد قبلی در کدام طرف از جنگ قرار گرفته باشد،او می تواند هم بی طرف باشد و در درمان زخمی ها در بیمارستان به

shani کند،یا به شوالیه ها یا elv ها در نبرد کمک کند.او همچنین می تواند به adda در درمان نفرینی که از striga بر او باقی مانده کمک کند،یا اجازه دهد تا او بمیرد.

بعد از آن شاه سرنخ هایی را از مکان اختفای azar javed فاش می کند.در نهایت گرالت به مکان اختفای او می رود و جادوگر شیطانی را به سزای اعمالش می رساند و می کشد.اما در این بین متوجه می شود که

ذهن پشت گروه و برنامه های salamandra کسی جز رئیس گروه flaming rose نیست که قصد خیانت به پادشاه را دارد.


رئیس بزرگ
---​
شوالیه های فراوان و جهش یافته گروه order (رئیس بزرگ گروه order دانشی برای تولید سربازان جهش یافته و مافوق بشری را از قلعه Kaer Morhen در حمله بزرگ salamandra به این قلعه به سرقت برده بود )هم اکنون شورشی عظیم را ترتیب داده اند.شاه بار دیگر

درخواستی از گرالت می کند و به او می گوید که باید رئیس بزرگ گروه order را بکشد.بسته به آن که گرالت در نبرد اول چه تصمیمی گرفته باشد،او میتواند پادشاه را قانع کند که گروه order تحت حکومت

Siegfried هنوز هم می تواند وفادار باشد،او را متقاعد کند که حق واقعی با گروه Squirrels است یا او را قانع کند که هر دو گروه دشمن هستند.در نتیجه اینکه گرالت :Siegfried رئیس Yaevinn ،(order ) (سر

دسته گروه Squirrels) یا triss (بی طرف) را انتخاب کند هر کدام از آنها با گرالت برای کشتن رئیس بزرگ همراه می شود.اگر گرالت هر دوی آنها را به عنوان دشمن پادشاه انتخاب کند در طول مسیر با شهر های

جنگ زده و ویران شده روبرو می شود.


King Foltest,Witcher 1
---​

گرالت به تنهایی وارد قلعه order می شود.(در صورت انتخاب یکی از دو رئیس گروه آنها زخمی می شوند و نمی توانند وارد شوند و در صورت انتخاب triss گرالت برای حفاظت او از خطر او را داخل نمی آورد).

در داخل قلعه رئیس بزرگ ، تلاش می کند تا گرالت را متقاعد کند که اهداف او برای اجرای طرحی بزرگ است.او به گرالت گفت که پیشگویی شده تمام زمین به زودی یخ خواهد بست و تنها راه نجات بشریت فرار به

سوی جنوب است!او گفت تنها برای این دانش جهش زایی را به سرقت برده تا بتواند محافظان مافوق بشری برای محافظت از آنها در طول سفرشان ایجاد کند.

گرالت علی رغم اینکه در مورد صحبت های رئیس بزرگ در مورد آینده شک و تردید هایی داشت اما در نهایت او را باور نکرد و تحت تاثیر سخنان او قرار نگرفت.اما رئیس بزرگ توهمی بزرگ ایجاد کرد و گرالت را در یک

سرزمین یخی قرار داد.او پس از مبارزه با چندین هیولا و آشنایی با افرادی که به او در عبور از این توهم کمک کردند،در نهایت توانست از این توهم بیرون بیاید و در قلعه با رئیس بزرگ مبارزه کرد و او را کشت.هنگامی که

گرالت به جسد مرده ای او که بر روی زمین افتاده بود نگاه کرد،دید که او گردنبندی مشابه گردنبند ضد جادویی آلوین دارد.
---
در کات سین پایانی ، پادشاه پاداش گرالت را پرداخت می کند و ویچر به راه خود ادامه می دهد که ناگهان یک قاتل به پادشاه حمله می کند.گرالت با قاتل مبارزه می کند و او را می کشد.هنگامی که گرالت ماسک او

را بر میدارد،او را می شناسد ومتوجه می شود که او یکی Witcher هایی است که در قلعه kaer morhen تعلیم دیده است.foltest از گرالت درخواست می کند تا محافظ او شود و از او در برابر جادوگران و ساحرانی که

قصد کشتن او را دارند محافظت کند.گرالت نیز قبول می کند.
The Witcher II : Assassin's Of Kings-Part I
timthumb.php


اتفاقات بازی The Witcher 2: Assassins of Kings چند ماه پس از پایان یافتن نسخه اول آغاز میشه. بازی از جایی شروع میشه که ما گرالت رو میبینیم که در زندانی بهوش میاد.ما هنوز دلیل زندانی شدن گرالت رو نمیدونیم. نگهبان ها اون رو به پیش شخصی به نام Roche میبرن تا از گرالت بازجویی کنه.این جور که از صحبت های این دو به نظر میرسه ظاهرا این دو در گذشته با هم آشنایی داشتن. Roche گرالت رو متهم به قتل King Foltest میکنه،اما گرلت اظهار میکنه که چیزی یادش نمیاد... هر سؤالی که روچ از گرالت میپرسه برخی از خاطرات چند روز گذشته گرلت زنده میشه تا اینکه مشخص بشه که دقیقا چه اتفاقی افتاده که گرالت به زندان افتاده...
Vemon Roche
Tw2_journal_Vernon.png
داستان، فلش بکی به چند روز قبل میخوره ، جایی که گرالت در کنار Triss در چادری از خواب پا میشن. گرالت در مورد رؤیاها و خواب های عجیبی که میبینه و همچنین جنگی که پیش رو دارن با تریس صحبت میکنه. بعد از مدتی نگهبانی وارد چادر میشه و گرالت رو همراهی میکنه برای ملاقات پادشاه سرزمین Temerial . بیرون از چادر شاهد سپاه عظیمی از سربازها هستیم که همگی در تکاپو هستند و خودشون رو دارن برای نبرد بزرگی که پیش رو دارن آماده میکنن. پیاده نظام هایی که در حال رژه رفتن هستن و منجنیق های عظیمی که سنگ ها رو به پرواز در میارن...

گرالت با پادشاه ملاقات میکنه. خاندان های بزرگ و اصیل Temeria شورشی بزرگ به راه انداخته اند.Foltest تصمیم گرفته تا رهبری نبرد را خود شخصاً به عهده بگیره.Foltest موفق شده بود تا آخرین سنگر نیروهای شورشی Order of Flaming Rose رو هم تسلیم خودش بکنه و آخرین خاندان باقی مانده ،خاندان La Valette به رهبری پسر بزرگ این خاندان یعنی Adrian بود که آخرین مقاوت ها رو در قلعه خودشون انجام می دادن. Foltest تنها به برگرداندن و نجات دو فرزند نامشروع خودش یعنی Anais و Boussy از دست شورشی ها فکر می کنه و از گرالت میخواد که در این راه کمکش کنه.


Triss Merigold
Tw2_journal_Triss.png

Triss.png
-


King Foltest
Tw2_journal_Foltest.png

در ادامه فلش بک های گرالت، اونو در کنار پادشاه ، تریس و روچ میبینیم که به پلی میرسن. نبرد هنوز ادامه داره که ما ناگهان اژدهای بزرگی رو میبینیم که به سپاهیان حمله ور میشه. گرالت و دوستانش از دست اژدها فرار میکنن و جون سالم بدر میبرن. در ادامه راه به معبدی میرسن. گرالت مرد روحانی اونجا رو مجبور میکنه تا مکان فرزندان پادشاه رو بهشون بگه. گرالت و پادشاه در بین راه یک بار دیگه هم با اژدها روبرو میشن که اینبار رو هم فرار میکنن. و در نهایت به قلعه محل نگهداری بچه های پادشاه میرسن.

Adrian آخرین تلاش های خودش رو با اندک یارهای باقی مونده اش برای پیروزی غیرممکن انجام میده.گرالت به پادشاه پیشنهاد میکنه که میتونه آدریان رو راضی کنه که بدون خونریزی تسلیم بشن.Foltest قبول میکنه و گرالت به بالای قلعه و پیش آدریان میره.در اینجا گرالت میتونه تصمیم بگیره که آدریان رو بکشه یا اونو بدون خونریزی و ترس از مردن افرادش تسلیم شاه بکنه.

در نهایت شاه بالاخره میتونه فرزندانش رو ببینه. دخترش Anais و پسر کوچکترش Boussy. دو فرزند شاه در کنار یک راهب به ظاهر نابینا که از بچه ها محافظت می کرده نشسته بودن.در هنگامی که Foltest در حال صحبت با بچه هاش بود، شخص مرموزی که لباس کشیش به تن خودش کرده بود یک لحظه از غفلت گرالت استفاده میکنه و به پادشاه فولتست نزدیک میشه و اون رو به قتل میرسونه. گرالت موفق میشه چهره اون رو ببینه.اما قاتل برخلاف جثه بزرگش با سرعت عمل بسیار زیاد که نسبت به اون هیکل بزرگ کاملا غیر طبیعی به نظر میرسید به سمت پنجره میدوه و خودش رو از ارتفاع زیاد به پایین پرتاب میکنه. در همون لحظه نگهبان های پادشاه از راه میرسن و جسد خونین پادشاه رو در دستهای گرالت میبینن و اون رو به جرم قتل پادشاه دستگر میکنن.

مرد غول پیکر قاتل شاه که ما فعلا اون رو به اسم Kingslayer میشناسیم(اسم اصلیش در واقع Letho هستش)، طبق گفته های خود گرالت توی بازی اون رو به کوهی از عضله تشبیه میکنه! با زخمی روی صورتش. اون هم مثل گرالت یک ویچر هستش...اون همیشه در تعقیب و گریز ها یک قدم جلوتر از بقیه قرار داره. اون میتونه در هر جایی همپیمانان موقتی را برای خودش دست و پا کنه.در قسمت های بعدی بیوگرافی بیشتر در مورد این شخصیت و اهدافش میفهمیم. تنها کسی که میتونه جلوی اون رو بگیره کسی نیست جز گرالت... کسی که الآن در بند اسارته و قراره در چند روز آینده به جرم قتلی که انجام نداده اعدام بشه.


Dragon
Tw2_journal_dragon.png

Kingslayer
Tw2_journal_Letho.png

این هم یک عکس مربوط به زمان های خیلی دور که نشون میده در گذشته گرالت همراه ویچری بوده که بعدها به نام Kingslayer معروف شده!!!
Flashback-kingslayers.jpg

Roche که به عنوان دست راست پادشاه و فرمانده ای لایق شناخته میشه از طرفی هم به گرالت و حرفاش اعتماد کامل داره و میدونه که گرالت داره حقیقت رو میگه، از گرالت میپرسه اگر تو رو از بند اسارت آزاد کنم چکار میکنی و گرالت هم در جوابش میگه که من میرم و قاتل اصلی پادشاه رو هر طوری شده پیدا میکنم و این اتهام رو از روی اسمم بر میدارم و بی گناهی خودم رو به همگان ثابت میکنم. اینطوری میشه که نقشه فرار گرلت از زندان رو به صورت مخفیانه در شبانگاه میکشن و گرالت و Roche به همراه Triss راهی سفری برای پیدا کردن Kingslayer میشن....
The Witcher II : Assassin's Of Kings-Part II
در کات سین ابتدایی این چپتر،ما Kingslayer یا همان قاتل Foltest را می بینیم که در غاری با یک Elf به نام (یوروِث)Iorveth دیدار می کند.او ادعا می کند که از دوستان غیر انسانهاست و پیشنهادی برای او دارد.یوروِث، سردسته گروهی از Elf ها به نام Scoia'tael هست که در واقع برای آزادی می جنگند.آنها شورشیانی هستند که در جنگی موسوم به "جنگ دوم" یا "Second War" شرکت می کنند و در حال نزاع با نیروهای Nilfgaard هستند.
Kingslayer به یوروِث از مقاصد مرموز و شخصی اش برای کشتن پادشاهان می گوید.او از یوروِث انتظار دارد تا با دانش الفی خود مسیر های مخفی و مکان انبارهای سلاح را به او نشان دهد.
او همچنین برای اثبات ادعای خود سر بریده ی شده ی Demawend،پادشاه کشور همسایه Aedrin و حاکم Pontar Valley را که پس از Foltest به قتل رسانده به یوروِث نشان می دهد.

پس از ورود به Flotsam روچ،گرالت و تریس توسط یوروِث مورد حمله قرار میگیرند. با کمک جادوی تریس،این سه نفر از چنگ کمانداران یوروِث رهایی پیدا میکنند.
پس از گفتگو ها و جستجو های زیاد، گرالت به این نتیجه میرسد که قاتل پادشاه، در واقع یک witcher هست که با یوروِث و گروه او یعنی Scoia'tael همکاری می کند.
7m94xngeobkn25z7a7r8.jpg

پس از ورود گرالت به داخل شهر Flotsam،او متوجه میشود که دو تن از دوستانش به نام های (زولتان)Zoltan و Dandelion (داندِلیون) به زودی قرار است در میدان اصلی شهر اعدام شوند بنابراین به سرعت خود را به میدان شهر میرساند و برای آزادی آنان تمام تلاش خود را انجام می دهد.فرماندار Flotsam یعنی (لورِدو)Loredo به گرالت میگه که در صورتی اون دو نفر را آزاد میکنه که گرالت بتونه در مبارزه ای تن به تن او را شکست بده.گرالت با لوردو مبارزه میکنه و او را شکست میده.دوستان گرالت آزاد میشن و لوردو به گرالت میگه که شب هنگام می خواد او را در عمارت خودش ملاقات کنه.

4dqsukxxfd26ixdlgh.jpg


684ja5vkr652bfh4nry.jpg

در اونجا لورِدو به گرالت ماموریتی مبنی بر کشتن هیولایی به نام Kayran که در کار کشتی های تجاری در دریاها اخلال ایجاد میکرد رو میده.
پس از مدتی جستجو،گرالت هیولای هشت پا مانند Kayran رو پیدا میکنه که در میان مه ناگهان ظاهر میشه و قامتی غول پیکر داره ولی در همین بین جادوگری به نام Síle de Tansarville، گرالت رو در انجام ماموریتش یاری میکنه و گرالت در نهایت از پس Kayran بر میاد.

ps576xgh9xts0sb01do3.jpg

پس از آن گرالت یکی از فرماندهان Scoia'tael را در زندانی ملاقات میکند که ادعا میکند که نام قاتل پادشاه Letho هست و همچنین او قصد خیانت به فرمانده Scoia'tael یعنی یوروث و کشتن او رو داره.بعد از اینکه این اطلاعات به دست یوروِث میرسد،گرالت و الف یاغی تلاش خودشون رو برای به دام انداختن لِتو به کار میگیرند ولی قبل از اینکه بتوانند موفقیتی به دست بیاورند،روچ به همراه گردانی از ارتشی مسلح سر میرسد!
اینجاست که وظیفه به عهده بازیکن هست که از میان کمک به لوروِث(که منجر به کشته شدن غیر انسانها در Flotsam می شود) یا کمک به روچ ( که منجر به دستگیری یوروث و جشن در Flotsam می شود) کدام یک را انتخاب کند که هر کدام در ادامه بازی نتایج متفاوتی را در پی خواهند داشت.
پس از آن گرالت وارد دوئلی با لِتو میشود ولی با این همه، گرالت از او شکست میخورد اما لِتو جان او را میبخشد و گرالت را نمیکشد و به او یاد آوری میکند که گرالت نیز زمانی جان او و دیگر Witcher های گروه او را را نجات داده است.
8cwb95hvtgwa7xoviqw.jpg
پس از آن گرالت متوجه گم شدن Triss می شود.گرالت با کمک Síle و بعد از جستجوهای فراوان متوجه میشه که لِتو ، تریس را ربوده و او را مجبور به ایجاد یک Teleport به مقصد سرزمین Aedirn کرده است.
The Witcher II : Assassin's Of Kings-Part III
در صورتی که گرالت ورنان روچ را انتخاب کند،روچ از او می خواهد تا برنارد لوریدو،فرمانده شهر را به خاطر جاسوسی برای قلمرو kaedwen بکشد.(در این جریان، Ves،زن جوان و یکی از فرماندهان روچ به زنی از نژاد الف ها که در بند اسارت لوریدو قرار دارد که مورد تجاوز او قرار گرفته بوده و هم اکنون در شرف به دنیا آوردن پسر خود بود،کمک می کند.البته Ves نمی تواند از خودکشی این زن جلوگیری کند.)


Ves

بعد از اینکه آنها پسر الف را به یک سرپرست سپردند،Blue stripes (گروه تحت فرمان روچ) و گرالت به سمت Aedrin حرکت کردند.
در آنجا ملاقاتی بین شاه henselt ،پادشاه سرزمین همسایه Kaedwen و گروهی از شورشیان صورت گرفته بود.فرماندهی این نیرو های شورشی را پسر Demavend ، پادشاه کشته شده توسط letho ،به عهده داشت.همچنین یکی دیگر از فرماندهان این نیروها زنی به نام Saskia ،مشهور به شکارچی اژدها بود.
پس از بحث و مذاکره بین دو طرف،نزاعی بین آنان در میگیرد،در این بین نفرین یک سنگ باستانی بر اثر آن نزاع در آن سرزمین فعال می شود و طیفی از روح سربازان مرده به انسانها حمله می کنند.گرالت و روچ در همان زمان سر می رسند و به شاه هنسلت برای خروج از میدان نبرد کمک می کنند.

31571382538629646493.png

King Henselt


Saskia

دو مشاور و جادوگر شاه هنسلت ، یعنی Síle de Tansarville و dethmold با ایجاد یک سپر محافظتی در برابر روح سربازان مرده کمک بسیاری به آنان برای خروج از آن مهلکه می کنند.


dethmold

پس از رسیدن آنها به سرزمین امن،هنسلت از گرالت می خواهد تا نفرین سنگ باستانی را بشکند و به نبرد روح سربازان مرده خاتمه دهد تا نیرو های او بتوانند برای حمله به Vergan از آنجا عبور کنند.همچنین او از گرالت می خواهد تا نفرین دیگری که بر خود هنسلت از جادوگری به نام Sabrina Glevissig در اثر اعدام او در سه سال پیش باقی مانده بود را نیز بشکند.

گرالت همچنین به دنبال کشف شورش و خیانت در ارتش kaedweni مبنی بر همدستی آنها با ارتش nilfgaard بود .او به جستجو های خود برای پیدا کردن تریس نیز ادامه داد و متوجه شد که تریس توسط جاسوسان nilfgaard ـی ربوده شده، ولی قبل از اینکه گرالت بتواند اقدامی را علیه آنان انجام دهد آنان به مقصد Loc muinne فرار کرده بودند.
بعد از اینکه گرالت نفرین سابرینا را از روی هنسلت برداشت،دو ویچر به نام های serrit و auckes سوء قصدی به جان پادشاه کردند.آنها از طرف Letho مامور به انجام اینکار شده بودند.گرالت توانست از جان پادشاه محافظت کند و Auckes را بکشد.اما serrit زخمی و موفق به فرار شد.گرالت توانست با استفاده از قدرت معجون جادویی و غیبگویی dethmold به ذهن ویچر کشته شده نفوذ کند و خاطرات او را مرور کند.پس از بررسی خاطرات او،گرالت متوجه شد Síle de Tansarville با قاتلین پادشاه یا همان Kingslayers همکاری می کند.


Síle de Tansarville

او که پیشگویی کرده بود گرالت و پادشاه به زودی از این ماجرا با خبر خواهند شد،قبل از آن به loc muinne فرار کرده بود.این موضوع را گرالت از serrit که به غار محل ملاقات Letho و دو ویچر فرار کرده بود متوجه شد.serrit پس از آن در همانجا جان باخت.
ورنان روچ که از مقاصد شوم شاه هسنلت اطلاع پیدا کرده بود،رهبری نیروهای شورشی در کمپ kaedweni را بر عهده گرفت.شاه و dethmold از این موضوع با خبر شدند و تمام افراد روچ و blue stripes را به دار آویختند.از افراد روچ تنها Ves صدمه ای ندید.(شاه هنسلت او را به انجام یک رابطه جنـسـی در ازای جانش مجبور کرده بود.)
گرالت و روچ به سمت Vergan که مورد حمله هنسلت قرار گرفته بود حرکت کردند تا اطلاعاتی از محل اختفای Síle de Tansarville و Philippa Eilhart،عاملان اصلی قتل پادشاهان به دست بیاورند.آنها دیر به آنجا رسیدند و هر دو جادوگر به سمت Loc Muine فرار کرده بودند.فیلیپا همچنین توانسته بود تا saskia را نیز فریب دهد و او را با خود همراه سازد.


Philippa Eilhart

گرالت به سمت خانه متروکه فیلیپا رفت و در آنجا شاه هنسلت را همراه محافظانش دید.او محافظان شخصی شاه هنسلت در خانه فیلیپا را از بین برد.در اینجا بازیکن می تواند اجازه دهد تا روچ انتقام افرادش را از هنسلت بگیرد و او را بکشد که این باعث یک جنگ داخلی در kaedweni می شود،یا او را متقاعد کند که اجازه دهد تا پادشاه برود.

پس از آن گرالت و روچ برای یافتن زنان ساحره که پشت این ماجرا بودند،یعنی فیلیپا و شیلا،پیدا کردن تریس و جواب دادن به سوالات بی شماری که در ذهنشان شکل گرفته بود به سمت Loc muinne حرکت کردند...

The Witcher II : Assassin's Of Kings-Part IV
در صورتی که گرالت، یوروِث را برگزیند،گرالت با کمک به یوروِث زنان الفی را که در برج آتش گرفته گیر افتادن رو نجات میده و سپس راهی Aedirn میشوند.
در اونجا جلسه ای بین پادشاه سرزمین همسایه یعنی شاه Henselt و ارتشی متحد از شورشیان توسط پسر پادشاه مرحوم Demavend یعنی شاهزاده Stennis و یکی از فرماندهان شورشیان به نام Saskia the Dragonslayer (ساسکیای اژدها کش) برگزار شد.
در همین حین ناگهان جنگی در میگیرد اما سریعا منقطع میشود زیرا در همان موقع نفرینی کهن فعال و سربازانی موهومی مانند به مردم حمله میکنند.. گرالت و یوروِث دقیقا به موقع سر میرسند و و ساسکیا و پرنس Stennis را با کمک جادوی Philippa Eilhart که در واقع راهنمای ساسکیا هست بیرون میبرند.
پس از آن شورشیان جلسه ای دیگر ترتیب میدهند.ساسکیا در نظر دارد تا با متحد کردن نیروهای وفادار تحت فرماندهی شاهزاده Stennis، ارتش کوتوله های شهر Vergen و Scoia'tael تحت رهبری یوروِث، جنگی علیه نیروهای شاه Henselt ترتیب دهد و او را شکست دهد و پس از اعلام تشکیل کشوری آزاد، خود نیز به عنوان ملکه معرفی شود.
در حالیکه جلسه قرار هست به وقتی دیگه موکول بشه، ساسکیا توسط زهر مسموم میشه.
در این بازه گرالت خودشو در مواجه شدن با 2 ماموریت میبینه:
یکی پیدا کردن موادی مخصوص برای درست کردن پادزهری برای ساسکیا و دیگری پیدا کردن اشیائی کهن که با کمک آنها بتواند نفرین را از میدان نبرد دور کند.
در حین ماموریت، گروهی از کشاورزان عصبانی، شاهزاده Stennis را متهم به مسموم کردن ساسکیا میکنند.
در این هنگام گرالت باید تصمیمی مبنی بر اینکه اجازه دهد جمعیت شاهزاده را بکشند (که از نتاجش به دست آوردن خون سلطنتی برای معالجه ساسکیا هست) و یا اجازه دهد او در این مورد دادگاهی برپا کند (که در این حالت گرالت خون سلطنتی Henselt رو در کمپش به دست میاره) بگیرد.
با کمک گرالت، در نهایت Philippa Eilhart موفق میشه که ساسکیا رو معالجه کنه.

e8bzfyan8fkx1d1p7p95.jpg

گرالت همچنین کشف میکنه که وقتی که به Aedirn رسیده است، تریس توسط لِتو رها شده است ولی توسط جاسوسان امپراطوری Nilfgaard دستگیر شده است.
قبل از آنکه گرالت موفق به آزاد ساختن تریس شود، ارتش Nilfgaard او را به Loc Muinne منتقل میکنند.
پس از آن گرالت وارد میدان جکگ برای از بین بردن نفرین میشود و در نهایت نفرین را دور میسازد.
پس از آنکه نفرین برطرف شد، شاه Henselt با ارتشش به شهر Vergen حمله میکند اما شورشیان او و ارتشش را شکست داده و شاه Henselt مجبور به پذیرفتن شرایط ساسکیا میشود.
در طول مبارزه گرالت متوجه میشود که ساسکیا در واقع اژدهایی است که به فرم انسانی درآمده و یوروِث که نیز متوجه رفتار عجیب ساسکیا شده دستور میدهد که Dethmold بدون محاکمه اعدام شوداما قبل از آنکه او و گرالت بتوانند کاری از پیش ببرند، Philippa، خود و ساسکیا را به وسیله Teleport به Loc Muinne منتقل میکند.
گرالت و یوروِث به نتیجه میرسند که ذهن ساسکیا تحت طلسم Philippa هست و چاره نمیبینند جز اینکه ار را تا Loc Muinne. دنبال کنند[/QUOTE]
The Witcher II : Assassin's Of Kings-Part V
بالاخره گرالت به Loc Muinne رسید.یا با یوروِث و یا با ورنان روچ.بسته به اینکه به کدام کمک میکرد.در آنجا جادوگران جلسه ای را برای ایجاد حکم جادویی جدیدی ترتیب دادند.بنابراین تمام رهبران سلطنتی در Loc Muinneجمع شدند تا جلسه را برگذار کنند.

Philippa Eilhart و Síle de Tansarville قصد استفاده از این جلسه برای ایجاد قدرت مخصوص خود را داشتند و دستور ترور شاه Demavend در حین روی دادن مجموعه ای از حوادث دادند.اونا قصد داشتند تا از ساسکیا به عنوان وسیله برای پیش برد مقاصدشون استفاده کنند.

گرالت فهمید که جاسوسان Nilfgaardian هنوز با گروگانشان یعنی تریس در Loc Muinne هستند.

اگر گرالت با روچ باشد،کشف میکند که دختر نامشروع Foltest یعنی پرنسس Anais نیز به وسیله Dethmold دزدیده شده است.در این حین به او دو انتخاب مبنی بر آزاد کردن تریس یا Anais داده میشود.

اگر گرالت با یوروِث باشد،کشف میکند که Philippa توسط پادشاه سرزمین Redania یعنی شاه Radovid دستگیر شده و چشمانش را از حدقه بیرون آورده است.در این حین نیز دو انتخاب به گرالت مبنی بر آزاد کردن تریس یا Philippa-ی کور داده میشود که تنها کسی که قادر به برداشتن طلسم از روی ذهن ساسکیا هست داده میشود.

اگر گرالت با روچ، Anais را آزاد کند،نتیجه وحشیانه کشته شدن Dethmold توسط روچ در عملی انتقام جویانه است.که در پایان گرالت و روچ دو تصمیم مبنی به فرستادن Anais به نزد شاه Radovid و یا نزد John Natalis خواهند داشت.
اگر گرالت Phillipa را نجات دهد،او به گرالت و یوروِث رو در رسیدن به خنجر کمک میکند ولی در پایان فرار میکند.

اگر تریس آزاد شود،بدون در نظر گرفتن اینکه گرالت با چه کسی همراه است، نتیجه مرگ سفیر Nilfgaard و افشا سازی دخالت Lodgeها است.

جلسه بین رهبران سلطنتی و Síle de Tansarville آغاز میشود.اگر گرالت به ساسکیا کمک کند، او از تصمیم خود مبنی بر ساختن کشوری آزاد و خود نیز به عنوان ملکه میگوید.

اگر گرالت و روچ با کمک هم Anais را آزاد کنند،یا تحت حمایت شاه Radovid قرار میگیرد و یا تحت نظارت Natalis تا رسیدن به سن قانونی برای حکومت کردن قرار میگیرد.
اگر گرالت نه به روچ و نه به یوروِث کمک کند و تریس را آزاد کند، روچ به عنوان یاغی اعلام خواهد شد وقوانین Temeria حل نشده باقی میماند و یا یوروِث در حالیکه سعی میکند خنجر Phillipa را به دست بیاورد ،شدیدا زخمی میشود.

با این حال،جلسه توسط نیروهای Nilfgaardian که همراه لِتو کسی که تمام نقشه های جادوگر را بر ملا میکند به هم میریزد.

و یا اگر گرالت تریس را آزاد کند، هر دو سر میرسند و Síle را متهم میکنند. Radovid در آن هنگام دستور بازداشت Síle را صادر میکند اما او ساسکیا را مجبور میکند که به فرارش کمک کند.

گرالت Síle را دنبال میکند اما Síle موفق میشود که وسیله teleportat-ش رو فعال کنه اما چون لِتو قبلا دستگاه را دستکاری کرده بود،به جای اینکه Síle را جا به جا کند، در عوض او را میکشد.
گرالت این بار میتواند انتخاب کند که او را بکشد یا اجازه دهد زنده بماند و کمکش کند که فرار کند. گرالت سرانجام با ساسکیا در فرم اژدهاییش مبارزه میکند و در نهایت او را شکست میدهد.
اگر اوبه یوروِث و ساسکیا کمک کرده باشد، و همچنین به Philippa کمک کرده باشد، گرالت قادر خواهد بود که طلسمی را که روی ذهن ساسکیا بود را بشکند در غیر این صورت میتواند اجازه دهد که او زنده بماند و یا او را بکشد.
The Witcher II : Assassin's Of Kings-Part VI
اگر گرالت تریس را آزاد کند یا یوروِث وقتی تلاش میکند خنجر Phillipa را به دست بیاورد،به شدت مجروح میشود و یا روچ که به خاطر اینکه به تنهایی به کمپ Kaedwan حمله میکند یاغی شمرده شد، Anais را آزاد و او را به خاطر آینده سرزمین Temeria به محل امنی منتقل میکند.
سر انجام گرالت با لِتو،قاتل پادشاهان، مواجهه میشود.
گرالت میتواند با اوصحبت کند که باعث میوشد لِتو اطلاعات غنی و ارزشمندی را افشا کند.
لِتو در مورد گذشته اش صحبت میکند.او نیز مانند گرالت یک ویچر از مدرسه مار (school of the viper) در جنوب بوده.همراه با دو نفر به نام های Serrit و Auckes.
گروه زمانی به دست گرالت نجات پیدا کردند آنها در نهایت راهشان را به سمت Nilfgaard پیدا میکنند،جاییکه به وسیله امپراطوری Nilfgaard ، یعنی Emhyr var Emreis ، ماموریت پیدا میکنند که پادشاهی شمالی را به وسیله کشتن پادشاهانش،بی ثبات کنند.
در عوض امپراطوری به آنها قول ساخت مکانی برای آموزش ویچر ها به آنها میدهد.
اما زمانی که مکان آنها نابود شد و اسرار و رموز کهن آنها نابود شد، گرالت،لِتو وبقیه چیزی جز نژادی رو به انقراض نبودند.
که لِتو معامله را قبول کرده و پادشاهان را یکی یکی به قتل میرساند.
بعد از شنیده داستان لِتو،گرالت میتواند به او اجازه بدهد که برود و یا با او مبارزه کند.
پس از آن گرالت به همراه تریس و همراه روچ یا یوروِث، برای پیدا کردن Yennefer مکان خود را ترک میکنند.
در اینجا شاهد گذشته ای از گرالت هستیم که چگونگی تلاش او برای به دست آوردن خاطرات گم شده اش را به تصویر میکشد که در نهایت به شروع اتفاقات شماره اول باز میگردد.
و در پایان:
نزدیک دریاچه Yaruga که پادشاهی شمال را از Nilfgaard جدا میکند،لشکری از سرزمین Nilfgaard در حال گذشتن از رودخانه و پیشروی به سمت امپراطوری شمالی هستند
 
آخرین ویرایش:

abouzar337

کاربر سایت
Jul 2, 2009
687
تام و جری رو بذارین بره. کسی نمیتونه گیر بده. :D
خوب بهتر دیگه همین دو شخصیت رو انتخاب کنین تا دیگه قضیه این تام و جری و انتخاب شخصیت ها هم تموم بشه فعلا تا بعد.. :d ولی دوستان طوری نشه که اینجا بشه جای مقایسه شخصیت های انیمه و کارتونی;)
چون تایپیک برا کاراکترهای بازی هس :)
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
Gabriel Belmount Vs. Geralt Of Rivia


134 نفر شرکت کردند

گرالت=69
گبریل=65


بیوگرافی گابریل
بیوگرافی گرالت
تحلیل طراحی گبریل
توضیحاتی پیرامون شخصیت گرالت

برنده Geralt Of Rivia


0xmczp8n8qwec3d02g7x.jpg


حواستون باشه مستقیم به چشم های گرالت نگاه نکنید! .. ویچرها این قدرت رو دارن کاری کنن که دقیقا مطابق میل شون عمل کنید!!!

قهرمانی تاریک برای خیره شدن در تاریکی

گرالت، شخصیت اصلی بازی The Witcher (جادوگر).زخم های متعددی که نشان از روز های سخت میده
موهایی سفید که از گذشت امتحاناتی سخت و طاقت فرسا و
در نهایت چشمانی محصور کننده که از نتایج سربلند بیرون آمدن از این امتحانات نوید میده.
دنیایی که برای ویچر ها خلق شده تاریک و سیاه است جوری که تنها تعداد اندکی که از انگشتان یک دست نیز تجاوز نمیکنند
قادر به زنده ماندن در این دنیای وهم آلود هستند و گرالت بزرگترین آنهاست.
سریع و فرز و خونسرد و با اراده

=====================================
: Special Thanks To
رامین (Sport)
علی (Dante Never Cry)
کیان (.: Darkness :.)
احسان (Chuji)

==============================
2012-Bazicenter

All Rights Reserved

:d
 
آخرین ویرایش:

Red V

کاربر سایت
Sep 19, 2010
2,641
نام
وحيد
بيا كل كله گنده هاي سايت اومدن ميگن تام و جري بزاريد بعد 4 الي 5 تا بچه سوسول ميتونند كاري بكنند ؟؟:d

خب تام و جري تصويب شد دوستان:d
 
آخرین ویرایش:

Alkazar

کاربر سایت
Mar 1, 2012
3,145
نام
پویان
تونی جان این جمله رواولش اضافه کن خیلی باحالش میکنه: قهرمانی تاریک برای خیره شدن در تاریکی !
 

Kainé

Kuraudo Sutoraifu
کاربر سایت
May 29, 2009
10,102
نام
احسان
من باید هر صفحه به این اشاره کنم : چوجی و گرن (شکلک خنده) بیوگرافی هم ندارن دی
 

Leon.Fox

کاربر سایت
Oct 31, 2011
2,044
نام
Leon
بچه ها چرا Mega Man vs. viewtiful joe رو نمیذارید...
یا...
PAC MAN vs. حالا هر کی...
:p
----
آهان... یادم رفت بگم...
همین Prince خودمون هم خیلی شاخه ها...
Prince
vs
مثلاً...
آممممم
King Arthur
یه نماد ایرانی و یه Hero ـی بیگانه...
 
آخرین ویرایش:

paxa

کاربر سایت
Jan 4, 2011
949
نام
پارسا
منم موافقم که ازشخصیت های کارتونی و دیزنی یا ..هم استفاده کنید..:d
تام و جری!
happyforeveralone.png
 
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر