bayern_vahid
Loyal Member
جالب بود ولی میتونستن این داستانها رو در قالب یه اپیزود دیگه ادامه بدن که ملت اینقدر سر درگم از پایان سریال نباشن یا حداقل به صورت نوشته اخر سریال اینا رو بیان کنناینجا یه مقاله نوشته در مورد اتفاقاتی که بعد از سریال میافته. ترجمهش رو پایین میذارم و اگه سریال رو ندیدین یا در آینده میخواین کتاب رو بخونین، اسپویلر رو باز نکنین.
نبرد سکیگاهارا که آخر سریال بهش اشاره میشه، ۶ ساعت طول میکشه و خیلی از اربابهای قدرتمند توی این نبرد به نیروهای توراناگا ملحق میشن، ولی وضعیت انتقال قدرت در اون حد هم ساده نبوده که سریع به پایان برسه.
یکی از بزرگترین و مهمترین نبردهای تاریخ ژاپن بوده و تعداد کشتههاش بین ۱۲ هزار تا ۴۰ هزار نفر تخمین زده میشن. در نهایت هم توراناگا (که اسمش در واقعیت ایهیاسو توکوگاوا بوده) پیروز میشه و توسط امپراتور ژاپن یعنی گو یوزی، عنوان شوگان رو به دست میاره.
--------
یوشی توراناگا
ایهیاسو توکوگاوا که توی کتاب/سریال به نام توراناگا میشناسیمش، یکی از مهمترین افراد در تاریخ ژاپن به حساب میاد و یکی از بزرگترین نقشها رو در متحد کردن ژاپن داشته و تونسته بعد از دههها جنگ داخلی، صلح رو برقرار کنه.
ایشون در طول پنج سال بعد از رسیدن به قدرت، سیستم فئودالی یکپارچهای رو توی ژاپن راه میندازه و بعدش هم تصمیم به بازنشستگی میگیره و پسرش (هیدهتادا توکوگاوا) رو برای ادامه این کار آموزش میده که جانشینش بده. بعد از رسیدن به ۶۵ سالگی، بقیه عمرش رو توی قلعه ادو سپری میکنه و دم و دستگاه شوگانسالاری خودش رو هم میبره اونجا.
جان بلکتورن
ویلیام آدامز که توی کتاب/سریال به جان بلکتورن تبدیل شده، تا مدتها بعد از وقایع سریال، دوست و همراه توکوگاوا هست و بهش توی انجام کارهای تجاری با اروپاییها کمک میکنه. توکوگاوا دل خوشی از مبلغان مسیحی نداره و آدامز هم که کنارش قرار میگیره، شرایط برای این مبلغان سختتر میشه و اسپانیاییها و پرتغالیها آدامز رو همیشه یه مانع بزرگ جلوی راه خودشون برای استحکام کلیسای مسیحی توی ژاپن میدیدن. در نهایت هم توکوگاوا در سال ۱۶۱۴، فرمان اخراج مسیحیها رو امضا میکنه و دم و دستگاه مبلغان مسیحی از ژاپن جمع میشه.
آدامز و توکوگاوا تا زمان مرگ توکوگاوا به هم نزدیک هستن و آدامز هم در اون مدت شروع به ساخت کشتیهای غربی میکنه و کلاً جزو مهمترین شخصیتهای خارجی در اون دورانِ ژاپن محسوب میشده. در نهایت به ایشون اجازه بازگشت به انگلیس داده میشه، ولی خودش تصمیم میگیره توی ژاپن بمونه. همونطور که توراناگا هم توی اپیزود آخر میگه: «فکر نمیکنم تقدیرش این باشه که هرگز ژاپن رو ترک کنه.»
ایشیدو
توی سریال یه جورایی پایان کار ایشیدو ناتمام میمونه، ولی توی کتاب بعد از نبرد سکیگاهارا، توراناگا ایشیدو رو اسیر میکنه و سه سال بعدش هم توی زمین دفنش میکنه، در حالی که از گردن به بالا خارج از زمین هست و انقدر در همون حال میمونه تا بمیره!
در واقعیت هم اسم ایشون میتسوناری ایشیدا بوده و توی کیوتو سرش رو قطع میکنن. توی روایتهای تاریخی، معمولاً از ایشیدا به عنوان یه بوروکرات بیلیاقت یاد میشه که توی نبرد ترسید و شکست خورد. تصمیم ایشیدا برای گروگان گرفتن خاندانهای سلطنتی اوساکا که به مرگ ماریکو (در واقعیت به اسم تاما آکهچی) ختم شد هم عامل مهمی توی شکست نهایی ایشون در جنگ معرفی میشه که در حالی که تقریباً دو برابر توکوگاوا نیرو داشت، نتونست توی جنگ کاری از پیش ببره.
در مورد بقیه ماجراها هم هیدهیوری تویوتومی (همون پسرک که باباش تایتو بوده) در سال ۱۶۱۴ به سن قانونی برای انجام مسئولیت میرسه و به عنوان یه ارباب جوان در قلعه اوساکا شروع به کار میکنه و پشتیبانی خیلیها رو هم به دست میاره. ولی اوضاع به شکلی پیش میره که توکوگاوا و تویوتومی با همدیگه مشکلات اساسی پیدا میکنن و تویوتومی به تهدیدی برای خاندان توکوگاوا تبدیل میشه.
برای همین توکوگاوا تصمیم به محاصره قلعه اوساکا میگیره و حتی وضعیت تا جایی پیش میره که نیروهای توکوگاوا با توپ جنگی، محل زندگی بانو اوچیبا (در واقعیت به نام یودو-دونو) رو هدف میگیرن و اونطور که توی ویکیپدیا نوشته، دو تا از ندیمههای ایشون هم منفجر میشن! ولی در نهایت به یه صلح موقتی میرسن.
تادائوکی هوسوکاوا که توی سریال به نام بونتارو میشناسیمش هم بعد از مرگ همسرش، توی نبرد سکیگاهارا و محاصره قلعه اوساکا، توکوگاوا رو همراهی میکنه و یه بار دیگه هم در سال ۱۶۱۵ به همراه ۱۵۵ هزار نیروی توکوگاوا به قلعه اوساکا حمله میکنن، چون تویوتومی آدم نشده و هنوز از قدرت کنار نرفته و توی دست و پای توکوگاوا هست! در نهایت هم پسرک و مادرش توی این حمله کشته میشن و خلاص!
اونطور که توی ویکیپدیا نوشته، کلاً این مادره توی روایتهای ژاپنیِ اون دوران آدم پلیدی محسوب میشده و حالا راست یا دروغ، بهش خیلی تهمت میزدن که خبیث و عیاش و اینا بوده! از این تیپیکال آدمهایی که برای رسیدن خودشون و بچههاشون به قدرت هر کاری میکنن و البته یه روایتهایی هم هست که هیچوقت جسدش پیدا نشده و شاید خودش و پسرش نمردن، بلکه فرار کردن.
توکوگاوا در نهایت یک سال بعد از این ماجراها، توی ۷۳ سالگی میمیره و خاندانش تا سال ۱۸۶۸ توی ژاپن قدرت داشتن. تا دوران اصلاحات میجی که امپراتور دستور به ایجاد تغییراتی توی ساز و کارهای قانونی کشور میده.
-------------
کلاً الآن که این مطالب ویکیپدیا رو میخونم، به نظرم میشه یه ادامه برای سریال ساخت که به این بخشها برسه و درگیریهای توراناگا و بانو اوچیبا رو ببینیم و خود این توراناگا (یا در واقعیت توکوگاوا) هم خیلی بچه مثبت نبوده! البته توی سریال هم خاکستری هست و نمیشه به عنوان یه کاراکتر کاملاً سفید بهش نگاه کرد و از اون افرادی هست که هدف براشون وسیله رو توجیه میکنه.
-------------
این رو هم چند وقت پیش توی توئیتر دیدم و جالب بود.