بالاخره در همایش PSX 2016 ، دومین نسخه از عنوان The Last of Us تایید شد.
در شماره ی دوم هم نظاره گرـه ماجراهای Joel و Ellie خواهیم بود، اما اینبار در نقش ـه Ellie ـه 19 ساله ی تشنه ی انتقام بازی خواهیم کرد.
برخلاف نسخه ی اول این بار کارگردانیه این عنوان تنها به عهده ی Neil Druckmann خواهد بود و Bruce Straley نقشی در این عنوان نخواهد داشت.
همچنین صداپیشه های نسخه ی اول ، برای ایفای نقش در این عنوان هم برگشته اند.
اینو من ری اکشن واقعیش به اندینگ رو دیده بودم .....
جز اونایی بود که به شد میخواست ابی رو بکشه ، میگفت تنها مشکلش با بازی بخش ابی بوده و اینکه مجبور بوده باهاش بازی کنه ، واکه اون بخش نبود با بازی و اندینگش اوکی بوده
من بعد از این همه که از ریلیز و تموم کردن بازی گذشته به این نتیجه رسیدم که نیل به جز تصمیمی که گرفت واسه داستان چه اوپنینگ و اندینگ، هیچ چاره ی دیگه ای واسه ساخت یه داستان درگیر کننده ، ماندگار و شاهکار نداشت.
فضای دنیای لست آو آس، فضای دارکی هستش ، فضای ملایم تر و دوستانه تر دنیای نیتن نیست که مثلا با گنج عظیم گمشده ی فلان دزد دریایی بشه یه نسخه کامل ازش ساخت (نمیخوام به اون انتقادی کنم و عاشقشم حتی قبل لست ۲ اونو رفتم!)
دنیای لست آو آس ( خصوصا اینکه نسخه دوم است و کار بسیار سخت تر از ساخت نسخه اول است ) واسه انجام هر کنش هر کاراکتر داستان ، یه انگیزه ی عظیم، یه هدف بسیار والاتر میخواد،
هر چیزی به جز اتفاقی که افتاد، حرکت کاراکتر های داستان و کلا این جورنی رو غیر منطقی میکرد، به نظرم این تصمیم نویسندگان خیلی ضروری و با شجاعت بود،
توی ایده ی من گیمر ها هم باید اینا رو درک کنن، باز هم میگم قبلا هم گفتم ، از احساس خود یه خورده کم کنن به منطق و تفکر خودشون اضافه کنن، از بازی لذت میبرن،
لست۲ و داستان ش خیلی خاصه و نباید انتظار داستان آبگوشتی یه سری عنوان یه سری استودیو های در پیت که سالی دوتا بازی میدن بیرون رو داشت.
موفق باشید.
من بعد از این همه که از ریلیز و تموم کردن بازی گذشته به این نتیجه رسیدم که نیل به جز تصمیمی که گرفت واسه داستان چه اوپنینگ و اندینگ، هیچ چاره ی دیگه ای واسه ساخت یه داستان درگیر کننده ، ماندگار و شاهکار نداشت.
فضای دنیای لست آو آس، فضای دارکی هستش ، فضای ملایم تر و دوستانه تر دنیای نیتن نیست که مثلا با گنج عظیم گمشده ی فلان دزد دریایی بشه یه نسخه کامل ازش ساخت (نمیخوام به اون انتقادی کنم و عاشقشم حتی قبل لست ۲ اونو رفتم!)
دنیای لست آو آس ( خصوصا اینکه نسخه دوم است و کار بسیار سخت تر از ساخت نسخه اول است ) واسه انجام هر کنش هر کاراکتر داستان ، یه انگیزه ی عظیم، یه هدف بسیار والاتر میخواد،
هر چیزی به جز اتفاقی که افتاد، حرکت کاراکتر های داستان و کلا این جورنی رو غیر منطقی میکرد، به نظرم این تصمیم نویسندگان خیلی ضروری و با شجاعت بود،
توی ایده ی من گیمر ها هم باید اینا رو درک کنن، باز هم میگم قبلا هم گفتم ، از احساس خود یه خورده کم کنن به منطق و تفکر خودشون اضافه کنن، از بازی لذت میبرن،
لست۲ و داستان ش خیلی خاصه و نباید انتظار داستان آبگوشتی یه سری عنوان یه سری استودیو های در پیت که سالی دوتا بازی میدن بیرون رو داشت.
موفق باشید.
حقیقتا من نمی تونم بگم که دوست داشتم داستان طور دیگه ای روایت میشد یا نه، اون اتفاقات عجیب غریب میوفتاد یا نه .
مطمئنا می شد داستان قشنگی توی دنیای لست ساخت که همه رو رازی نگه داره ولی به قول دوستمون دیگه یونیک و ماندگار نمیشد .
با اینکه داشتیم از داستان ، گرافیک ، گیم پلی لذت میبردیم ولی در حین بازی کردن یک اندوه و غمی همواره همراه ما بوده ، غرق گیم پلی میشدیم یخورده از اون اندوه کم میشد پایان day وقتی الی بر میگشت تئاتر یه کاتسین احساسی نشونمون می دادن اون اشک ریختن های الی برای جول انگار که بنزین بریزی روی آتیش دوباره اون غم و اندوه رو شعله ور میکرد .....
خلاصه بازی اشک طرفدارها رو حسابی در آورد .
به قول جول
"I know that you wish things were different. I wish things were different. But they ain't".
باید باهاش کنار بیایم .
تقریبا 10 روز پیش تمومش کردم. 36 ساعت طول کشید.گذاشتم حداقل یک هفته از اتمامش بگذره و وقتی حسابی از جو اولیه پایانش خارج شدم با چشم باز تری بهش نگاه کنم. این مدت بارها سعی کردم بیام اینجا و چیزایی که در مورد بازی تو ذهنم پرواز میکردن رو بنویسم.اما هر دفعه به یاد این سفر میافتم چیزایی که تو ذهنم میچرخید رو نمیتونستم براحتی دسته بندی کنم و رو کیبورد بیارم.واسه همین تصمیم گرفتم بیخیال توضیح در مورد بازی و تعریف و تمجید از هر قسمت بازی باشم و از تجربه شخصی خودم بگم .
اول از هر چیزی باید بگم.شروع بازی واسه من مساوی شد با درگیری و بیماری همسرم به کووید 19 .هر روزی که میگذشت و حالش وخیم تر میشد بیشتر و بیشتر معنی واقعی "از دست دادن (Loss) "رو با پوست و گوشت و استخونم حس میکردم .عزیزترین فرد زندگیم جلوی چشمانم داشت تموم میشد. بزار بهتون بگم هیچ چیزی تو این دنیا ترسناک تر از دیدن پروسه از دست دادن فردی که دوسش داری نیست تا وقتی که واقعا زمانش میرسه.به همین دلیل بطرز باور نکردنی و عجیبی با داستان بازی و کرکترهای بازی بخصوص جول ارتباط شخصی پیدا کردم.
منی که تو سی سال زندگیم حتی یکبار هم گریه نکردم مثل یه بچه نه ماهه روی تک تک دیالوگ های بین جول و الی اشک ریختم.
دیدن چهره بغض کرده جول و یه دنیا احساسات و حرفای نگفته پشت چشم هاش به تنهایی برای من تو هر سکانس کافی بود که مثل یه خرس گنده اشک بریزم. مردی که برای حفظ عزیزترین فرد زندگیش قید آینده بشریت رو زد و حالا عزیزترینش اونو بخاطر کاری که کرده ترد کرده و حالا غمگین ترین مرد دنیاست .مردی که تمام آرزو و رسالت دنیاش خلاصه میشه تو خوشحال کردن الی. و اینجاست همه چیز باور و درکش سخت تر میشه :
تلخ ترین لحظه بازی برای من زمانی بود که الی وارد زیر زمین میشه و جول هم متوجه حضور الی میشه .
تلخی بی اندازه ش اینجاست که لحظات آخر عمرش جول با این فکر از دنیا میره که الی و تامی هم بعد از خودش کشته میشن و با این غم بزرگ و باور نکردنی از دنیا میره که تمام تلاشش , از خودگذشتگیش و خود خواهیش برای نجات الی بیخود بوده و تمام چیزا هایی که براش تلاش کرده اون لحظه تو اون زیر زمین لعنتی با خودش از بین میرن و نابود میشن واسه همیشه .و این واسه من تلخ ترین قسمت بازیه که هیجوره نتونستم و نمیتونم باهاش کنار بیارم و هر موقع بهش فکر میکنم ناخوداگاه بغض میکنم.
تقریبا 25 ساله که یه گیمرم و چیزی که من تو این 36 ساعت تجربه کردم , عجیب ترین , فوق العاده ترین , شگفت انگیزترین , قلب شکننده ترین و تلخ ترین سفر و تجربه 25 سال گذشته من تو هر مدیومی بود که تا به امروز تجربه ش کردم.
شماره یک بی شک یکی از بهترین بازیهای تاریخه.ولی در مقام مقایسه با پارت دو یه پیش غذای ساده میمونه .با اینکه بقدرت ناتی داگ شکی نداشتم ولی به هیچ وجه آماده همچین تجربه ای نبودم.حتی درصدی هم فکر نمیکردم هنگام استارت بازی , قراره بعد از بالا اومدن کردیت شاهد تموم شدن بهترین تجربه زندگیم باشم.TLOU2 بی شک و بدون تعارف بهترین ساخته ناتی داگ و بهترین بازی تاریخه که دهه ها در موردش صحبت میشه و من خوشحالم که تونستم با تمام وجودم این معجزه رو واسه 36 ساعت زندگی کنم و امیدوارم تمام افرادی که مدیوم هنر رو دنبال میکنن چه گیمر و غیر گیمر این اتفاق تاریخی رو تجربه کنن.
تلخی به اندازه ش اینجاست که لحظات آخر عمرش جول با این فکر از دنیا میره که الی و تامی هم بعد از خودش کشته میشن و با این غم بزرگ و باور نکردنی از دنیا میره که تمام تلاشش , از خودگذشتگیش و خود خواهیش برای نجات الی بیخود بوده و تمام چیزا هایی که براش تلاش کرده اون لحظه تو اون زیر زمین لعنتی با خودش از بین میرن و نابود میشن واسه همیشه .و این واسه من تلخ ترین قسمت بازیه که هیجوره نتونستم و نمیتونم باهاش کنار بیارم و هر موقع بهش فکر میکنم ناخوداگاه بغض میکنم.
این بخش از برداشتتون که تو اسپویلره واقعا نصفشبی روم تاثیر گذاشت و اصلا از این زاویه به قضایا نگاه نکرده بودم بابت اون تجربهای هم که داشتین متاسفم واقعا
فکر نمیکردم هنگام استارت بازی , قراره بعد از بالا اومدن کردیت شاهد تموم شدن بهترین تجربه زندگیم باشم.TLOU2 بی شک و بدون تعارف بهترین ساخته ناتی داگ و بهترین بازی تاریخه که دهه ها در موردش صحبت میشه و من خوشحالم که تونستم با تمام وجودم این معجزه رو واسه 36 ساعت زندگی کنم و امیدوارم تمام افرادی که مدیوم هنر رو دنبال میکنن چه گیمر و غیر گیمر این اتفاق تاریخی رو تجربه کنن.
دقیقا منم اصلا همچین انتظاری نداشتم ، خب من همیشه بازیهای *R برام یه جایگاه دیگه داشتن ، چند روز قبل از انتشار بازی هم با یکی از بچه ها داشتم در مورد بهترین بازی نسل حرف میزم و گفتم برای من RDR 2 بهترین بازی نسله و گفتم که خیلی بعیده توی این چند ماه باقی مونده TLOU 2 یا بازی دیگه ای بتونه جاشو بگیره .
ولی وقت بازی تموم شد اصلا باورم نمیشد چیزی که تجربه کردم !
من واقعا نه حساسیتی رو کنسول دارم نه روی شرکت خاصی و فقط و فقط خود بازی میتونه من رو مجاب کنه که طرفدارش باشم و خب با توجه به اینکه من هم تقریبا 30 ساله دارم پیگیر بازی میکنم خیلی خالص و واقعی میگم که TLOU II بهترین بازی ای هست که در عمرم تجربه کردم و جایگاه فوق العاده ای تو ذهنم داره .
این بخش از برداشتتون که تو اسپویلره واقعا نصفشبی روم تاثیر گذاشت و اصلا از این زاویه به قضایا نگاه نکرده بودم بابت اون تجربهای هم که داشتین متاسفم واقعا
واقعا منم آنقدر عمیق به قضیه نگاه نکرده بودم ....
یعنی بهتر بگم از دید جوئل ندیده بودم ، و یه دید مثل الی به قضیه داشتم ، به عنوان کسی که جوئل براش عزیزه و از دستش داده
این که مرگ اصلا چطوریه و اون مرگ چطوریه و اینکه جوئل به چی فکر میکنه، کسی که برای یه مشاجره اینطور میره وسط ، ولی وقتی اون شکلی الی رو لت و پار میکنن کاری ازش بر نمیاد لحظه آخر به چی فکر میکنه، منظره ای که جلوشه ، و یه دفعه همه چی تموم و تاریک شه
باز مقدار زیادی از نفرتی که اون لحظه به ابی داشتم به یادم اومد ...
ولی خب بازم باعث نمیشه نظرم عوض شه ...
چون الان ابی رو هم میشناسم و میدونم اگه فرصت این رو داشت که به اون لحظه برگرده ، هیچ وقت اون کار رو نمیکرد ...
تقریبا 10 روز پیش تمومش کردم. 36 ساعت طول کشید.گذاشتم حداقل یک هفته از اتمامش بگذره و وقتی حسابی از جو اولیه پایانش خارج شدم با چشم باز تری بهش نگاه کنم. این مدت بارها سعی کردم بیام اینجا و چیزایی که در مورد بازی تو ذهنم پرواز میکردن رو بنویسم.اما هر دفعه به یاد این سفر میافتم چیزایی که تو ذهنم میچرخید رو نمیتونستم براحتی دسته بندی کنم و رو کیبورد بیارم.واسه همین تصمیم گرفتم بیخیال توضیح در مورد بازی و تعریف و تمجید از هر قسمت بازی باشم و از تجربه شخصی خودم بگم .
اول از هر چیزی باید بگم.شروع بازی واسه من مساوی شد با درگیری و بیماری همسرم به کووید 19 .هر روزی که میگذشت و حالش وخیم تر میشد بیشتر و بیشتر معنی واقعی "از دست دادن (Loss) "رو با پوست و گوشت و استخونم حس میکردم .عزیزترین فرد زندگیم جلوی چشمانم داشت تموم میشد. بزار بهتون بگم هیچ چیزی تو این دنیا ترسناک تر از دیدن پروسه از دست دادن فردی که دوسش داری نیست تا وقتی که واقعا زمانش میرسه.به همین دلیل بطرز باور نکردنی و عجیبی با داستان بازی و کرکترهای بازی بخصوص جول ارتباط شخصی پیدا کردم.
منی که تو سی سال زندگیم حتی یکبار هم گریه نکردم مثل یه بچه نه ماهه روی تک تک دیالوگ های بین جول و الی اشک ریختم.
دیدن چهره بغض کرده جول و یه دنیا احساسات و حرفای نگفته پشت چشم هاش به تنهایی برای من تو هر سکانس کافی بود که مثل یه خرس گنده اشک بریزم. مردی که برای حفظ عزیزترین فرد زندگیش قید آینده بشریت رو زد و حالا عزیزترینش اونو بخاطر کاری که کرده ترد کرده و حالا غمگین ترین مرد دنیاست .مردی که تمام آرزو و رسالت دنیاش خلاصه میشه تو خوشحال کردن الی. و اینجاست همه چیز باور و درکش سخت تر میشه :
تلخ ترین لحظه بازی برای من زمانی بود که الی وارد زیر زمین میشه و جول هم متوجه حضور الی میشه .
تلخی بی اندازه ش اینجاست که لحظات آخر عمرش جول با این فکر از دنیا میره که الی و تامی هم بعد از خودش کشته میشن و با این غم بزرگ و باور نکردنی از دنیا میره که تمام تلاشش , از خودگذشتگیش و خود خواهیش برای نجات الی بیخود بوده و تمام چیزا هایی که براش تلاش کرده اون لحظه تو اون زیر زمین لعنتی با خودش از بین میرن و نابود میشن واسه همیشه .و این واسه من تلخ ترین قسمت بازیه که هیجوره نتونستم و نمیتونم باهاش کنار بیارم و هر موقع بهش فکر میکنم ناخوداگاه بغض میکنم.
تقریبا 25 ساله که یه گیمرم و چیزی که من تو این 36 ساعت تجربه کردم , عجیب ترین , فوق العاده ترین , شگفت انگیزترین , قلب شکننده ترین و تلخ ترین سفر و تجربه 25 سال گذشته من تو هر مدیومی بود که تا به امروز تجربه ش کردم.
شماره یک بی شک یکی از بهترین بازیهای تاریخه.ولی در مقام مقایسه با پارت دو یه پیش غذای ساده میمونه .با اینکه بقدرت ناتی داگ شکی نداشتم ولی به هیچ وجه آماده همچین تجربه ای نبودم.حتی درصدی هم فکر نمیکردم هنگام استارت بازی , قراره بعد از بالا اومدن کردیت شاهد تموم شدن بهترین تجربه زندگیم باشم.TLOU2 بی شک و بدون تعارف بهترین ساخته ناتی داگ و بهترین بازی تاریخه که دهه ها در موردش صحبت میشه و من خوشحالم که تونستم با تمام وجودم این معجزه رو واسه 36 ساعت زندگی کنم و امیدوارم تمام افرادی که مدیوم هنر رو دنبال میکنن چه گیمر و غیر گیمر این اتفاق تاریخی رو تجربه کنن.
وقتی همچین پستایی رو میخونی دوباره یادت میاد چقدر این جو علیه بازی غم انگیز و ترسناکه... و چقدر جالبه که از دل یه سکانس هم همچین پستی در میاد، هم کلی meme برای مسخره کردنش!
وقتی همچین پستایی رو میخونی دوباره یادت میاد چقدر این جو علیه بازی غم انگیز و ترسناکه... و چقدر جالبه که از دل یه سکانس هم همچین پستی در میاد، هم کلی meme برای مسخره کردنش!
فکر کنم وقتشه دور دوم بازی رو شروع کنم.
میگن مشت نمونه ی خرواره ، از همین فروم خودمون شروع کن ، میزان معقولیت و هدف و سابقه ی کاربرهای سایت کاملا مشخصه. اینکه میگن نظر هر شخصی محترمه جای خود ولی واقعا ارزش نظر شخص X با ارزش نظر شخص Y زمین تا آسمون فرقشه. حالا تو مقایسه کن ببین در همین فروم بازی از نظر چه افرادی شاهکاره و از نظر چه افرادی زباله ... نتیجه ش خیلی واضح و روشنه.
بیرون از این فروم هم دقیقا همینه ، چه در مورد مدیا و چه گیمرها .
سلام بر دوستان منم بازی تمام کردم با 3 باکت سیگار الانم تو عالم بنچریم ....بازی گیم بلی فوقلاده بیشرفت کرده و گرافیک بازی عالیه امیدوارم همه بتونن بازی کنن درمورد داستان کوتاه بگم با کارکترهای بازی همزاد بنداری کنیم و در مورد تصمیم گیرهاشون کمی تفکر کنیم به نتیجه میرسیم به نظر من (تعادل برقرار شده ) به امید نسخه سوم