جنگ درندگان
شاید کمترین بازی این نسل باشه که این چنین گیمر رو درگیر احساسات متناقض کنه . لحظه ای خشمگین و لحظه ای غمگین . اولین حرکت جسوارنه ناتی در همینجاست. قهرمان محبوب داستان رو در اوایل بازی به فجیع ترین شکل می کشه و ما رو در خشم الی رها می کنه . اوایل بازی با خشم و نفرت نسبت به افراد جبهه مقابل نگاه می کنیم . تا بار دیگر ناتی ضربه اش رو به ما میزنه . وقتی چپتر ابی شروع میشه ورق کامل برمیگرده و بیننده در یک لول میانه میمونه. چون دقیقا میبینه ابی نقطه مقابل الیه . نه میشه بهش حق داد چون به هر حال کاراکتر محبوب دل مارو کشته نه میشه اون رو نفرت انگیز دونست . پختگی روایی که در هیچ کدوم از بازی های ناتی نبود . یعنی حتی با این که ما در آخرین آنچارتد می دیدیم که یک کارکتر خاکستری تبدیل به قهرمان نسخه فرعی میشه ولی باز هم مرز میان خوب و بد مشخص بود. این جا این مرز به خوبی توسط ناتی کمرنگ شد و بار ها از کاراکتری متنفر می شیم و بعد مدتی بعد کاملا احساساتمون
نسبت بهش تغییر میکنه . بازی دارای المان مشترکی با قسمت قبله . فقدان. فقدان و مرگ یک عزیز مهم ترین انگیزه رفتار و کنش کاراکترهاست که جلو برنده داستانه . در قسمت قبل جوئل با مرگ دخترش از نظر احساسی شکسته شد و سپس دختر نداشته اش رو در الی دید و این حس مسئولیت داستان رو جلو برد . حال این جا در اوایل بازی فقدان و مرگ جوئل که برای الی حکم پدر را پیدا کرده بود باعث رقم خوردن حوادث بعدی شد. و البته از آن طرف مرگ پدر ابی و انتقام هم انگیزه ابی بود که داستان خودش رو جلو ببره بازی پر از ضربه های حسی و دراماتیک به
گیمره .
. و شاید ضربه بعدی مراحل پایانی باشه . جایی که بازی مارو به جای الی در نقش ابی می گذاره که باید از دست الی فرار کنیم . اون جاست که ما هیچ تفاوتی بین الی و دیگر دشمنان بی رحممان نمی بینیم . کلیشه شکنی بعدی ناتی داگ اینجاست که کاراکتر قهرمان در لحظه به ضد قهرمان تبدیل میشه . مبارزه پایانی و یادآوری مرگ جوئل این جمله معروف رو به یاد من انداخت یا مثل قهرمان می میری یا اونقدر زنده می مونی که ببینی تبدیل به یک ضدقهرمان شدی.
در میانه راه نیز ما شاهد تک لحظه های شیرین هستیم که کلا دیدمون رو نسبت به کاراکتر ها عوض میکنه . مثل جایی که ما می بینیم ابی که مثل یک ماشین بی روح و سرسخت به نظر میرسه مثل یک بچه از ارتفاع می ترسه و پرخاشگری میکنه . یا جاهایی که شاهد شیطتنت های جوئل هستیم که کاملا در تضاد با اون پرسونای سرسختیه که ازش سراغ داریم .
و البته اضافه کردن سکانس های جنجالی هم دیگر حرکت جسورانه ناتی بود که خب مشکلاتی هم براش به ارمقان آورد اما شخصا باهاشون مشکلی نداشتم و به نظرم صرفا برای موج سواری روی ترند های روز اعمال نشده . میشد نباشه ولی بودنش هم ضربه ای نمیزنه
در کنار اون شاهد سکانس هایی بی پروا از خشونت هستیم که شاید اندازه این بازی رعب آور نباشن چون در این بازی به شکل عجیبی واقع گرایانه و دارک هستن .
درباره گیمپلی باید بگم به نظرم بازی ریتم تند تری داره نسبت به نسخه قبل و اکشن تر شده . جالبه من درباره نسخه چهارم آنچارتد می گفتم از نظر تاکید بیشتر بر دیالوگ و مراحل نسبتا آرام تر نسبت به نسخه های قبلی اش شبیه لست 1 شده . حالا باید بگم لست 2 از نظر تعداد سکانس های سینمایی و حادثه ای شبیه آنچارتد شده
. خشونت بازی فوق العاده است و قشنگ گیمر
از مبارزات واقع گرا و با جزییات بازی لذت میبره . ضمن این که گشت و گذار در بازی هم لذت بخشه و یافتن آیتم ها و کالکتیبل ها که کاربردی هستن لذت بخشه. خدا رو شکر بازی به عارضه
بازی های این نسل دچار نشده و المان های نقش آفرینی نچپوندن توش
گرافیک هم خوب بود هرچند کمی نسبت به تریلر های اولیه افت داشته و بعضی جاها باگ های ریز و کیفیت پایین تکسچر مشاهده کردم که البته هم نسخه معمولی بازی بود و هم خیلی کم بودن و قابل چشم پوشی