The Evil Within | PC

therethere1-859x1024-503x600.jpg



Developer : Tango Gamesworks
Publisher : Bethesda

Genre :Survival Horror
Platform : PC / Xbox 360 / PS3 / Xbox One / PS4
Release Date : 14 October 2014
(22 مهر 1393)


سرانجام دقایقی پیش، عنوان جدید خالق سری موفق Resident Evil، شینجی میکامی با نام The Evil Within معرفی شد.

این عنوان که تحت رمز Project Zwei در دست ساخت بوده است، در سبک Survival Horror خواهد بود و به گفته میکامی، وی پس از مدت ها برای ساخت یک عنوان ترسناک خالص به میادین بازگشته است.
همچنین طراح محیط های عنوان موفق Resident Evil Remake نیز به عنوان طراح ارشد محیط ها در ساخت این بازی حضور خواهد داشت و میتوان انتظار طراحی بی نظیری از این عنوان داشت.

آپدیت 1:

  • بازی با موتور گرافیکی شرکت Id Software یعنی Id Tech 5 ساخته خواهد شد.
  • داستان بازی در مورد کارآگاهی به نام Sebastian خواهد بود که ضمن دنبال کردن یک قتل سریالی با همکاران خود، مورد حمله نیروهایی ناشناخته قرار میگیرد و همکاران وی تک تک مورد قتل واقع می‌شوند و خود نیز هوشیاری خود را از دست می‌دهد. پس از به هوش آمده در مکانی نا آشنا و عجیب، وی باید به دنبال فهمیدن حقایق، جستجوی خود را شروع کند.
  • منابع موجود در بازی همانند تیر، انرژی و ... به صورت محدود در بازی یافت می‌شوند.
  • معماهای سخت و چالش برانگیز در این عنوان حضور دارند.
  • به گفته میکامی، هوش مصنوعی دشمنان بالا خواهد بود و مقاومت در برابر آن ها سخت خواهد بود.

آپدیت 2:

  • هیچ گونه رابط کاربری در بازی وجود ندارد. اشیا موجود در محیط شروع به روشن و خاموش شدن میکنند و شما رو از وجودشون آگاه میکنند.
  • افکت های صدا و موسیقی زیادی در بازی وجود ندارد. میکامی در قبال مسئله صدا گفته که صدا به عنوان یک سیگنال برای اعلام رویداد ها و اطلاعات استفاده خواهد شد.
  • دشمنانی در بازی وجود دارند که بازیکن قادر به دیدن آن ها نیست اما صدای آن ها قابل شنیدن است.
  • از عنصر رنگ خیلی کم استفاده شده و شاهد رنگ های گوناگون نخواهیم بود.
  • یکی از تله های مورد استفاده در بازی Nail Bomb خواهد بود که می‌توان آن را در پشت در ها و پنجره ها استفاده کرد.
  • بازی دارای یک صفحه موجودی دایره مانند برای سلاح ها و جعبه آیتم خواهد بود. همچنین به وسیله D-Pad میتونید به آیتم ها دسترسی سریع داشته باشید.

 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: kamyy
دوستان بازی الان تمام کردم اخرین باس فایت عالی بود ولی خیلی کوتاه بود .
این بازی کم مونده ایست قلبی یا سکته بده وحشتناکه با درجه survival تمام کردم یک اسلحه شبیه شات گان هم باز شد .
 
وقتی سباستین مغز روویک رو له می‌کنه و چشماش توی واقعیت باز می‌شه، به علاوه کیدمن اون پرستار (تاتیانا) رو هم می‌بینه. آگهی مفقود شدنش رو قبلا دیده بودیم و حالا فهمیدیم از ابتدا برای سازمان کار می‌کرده. نقشش هم توی استم آرامش فکری سباستین بود.



اول که روویک از ابتدا مشکلات ذهنی داشته و با دکتر جیمنز سرو کار داشته و به واسطه‌ی همین تماس بوده که خونوادش کمک‌های مالی زیادی به بیمارستان روانی بیکن کردن.
بعد از آتش‌سوزی پدر روویک اونو در زیرزمین حبس می‌کنه، به مادرش می‌گه هر دو مردن تا همسرش وضعیت روویک رو نبینه. این بود که روویک کینه به دل گرفت و هر دوی اون‌ها رو کشت.
دکتر برای خطرناک شدن تحقیقات رو نمی‌گیره! در واقع از اتفاقات گذشته‌ی روویک سالیان سال گذشته بود و حالا دکتر و سازمانی که براش کار می‌کرد خیلی خطرناک‌تر از روویک بودن. اون‌ها نتایج کار رو می‌دزدن.
این سوال‌ها برای مردم پیش اومده چون متوجه نیستن که جز دو دقیقه، کل وقایع بازی توی Stem می‌گذشت!
حتی سباستین مغز واقعی روویک رو له نکرد! چرا که درست همون لحظه چشماشو توی یک وان و Stem دیگه باز می‌کنه! کل بازی تست دستگاه استم از طریق سازمان بود که کیدمن، تاتیانا و دکتر جیمنز براش کار می‌کردن.

جز اون دو دقیقه‌ای که سب چشم‌هاش رو نیمه باز می‌کنه، حتی حادثه‌ی اول و پایان بازی هم توهمه!
از همون کات سین ابتدایی سباستین و جوزف دزدیده شده بودن و اینو به راحتی می‌شه از دیدن روویک فهمید. در کات سین آخر هم همون صحنه‌ی ابتدایی رو می‌بینیم! پس نمی‌شه راجع به واقعیت نظر مشخصی داد.

در این عنوان دقیقا مثل Alan Wake، باید رد پای واقعیت رو از روی اتفاقات درون ذهن دنبال کرد. تحقیقات زیادی روی مغز روویک نتیجه داده بود. پس می‌شه گفت Stem که نتیجه‌ی نهاییِ اون تحقیقات بود، به مغز روویک نیاز داشت؛ اما می‌بایست یک نفر، چیزی رو درش نابود می‌کرد؛ دلیل تمام آدم ربایی‌های سازمان همین بود.

آره دقیقا همینارو الان تو ویکی خوندم :)

- - -ویرایش - - -

دوستانی که بازی رو تموم کردن، توی مرحله اخر (15) اون دو تا کله صندوقی رو چطور باید کشت؟ کار خاصی باید بکنم؟ تو مرحله های قبل به راحتی میمردن ، ولی الان هرچی تیر روشون خالی میکنم نمیوفتن :-s

تیرهای انفجاری رو آپگرید کن تو کله هر کدوم 2 تا کار بزاری چند تا تیر شاتگاه و اسنایپر کشته میشن کشتنشون سخت تر از اون غول تو پارکینگ نبود.

- - -ویرایش - - -

دوستان بازی الان تمام کردم اخرین باس فایت عالی بود ولی خیلی کوتاه بود .
این بازی کم مونده ایست قلبی یا سکته بده وحشتناکه با درجه survival تمام کردم یک اسلحه شبیه شات گان هم باز شد .

به نظر من آخرین باس فایت اصلا عالی نبود خود باس جالب بود طراحیش ولی من انتظار سخت تریت باس فایت رو داشتم نه آسون ترین.

- - -ویرایش - - -

خوب خودش 4 ساعت داد و فریاد میکنه میگه دیگه رمزشو :دی
بالایی 22 پایینی 5

قاطی کردی داداش اون رمز مال وقتی بود که کیدمن تو محفظه آب گیر افتاده بود رمیز این اگه اشتباه نکنم 11 و 2 باید باشه. همونجایی که این قطعاتش رو گرفتی با توجه به تابلو ها باید رمز رو حدس میزدی خیلی هم آسون بود
 
آخرین ویرایش:
بازی خیلی قشنگ و نمادین بود مثلا همین کیپر نماد یک نگهبان کارها و تحقیقات سری روییک بود کیپر فقط زائیده ی ذهن روییک بود و چون روییک همیشه کارهاشو توی یک گاوصندوق مخفی میکرد نشون دهنده ی این بود که هر کس به اون گاو صندوق نزدیک بشه کشته میشه.
 
دوستان یه سوال دارم یه ایتمی بود اسمش مدیکال بود اگه استفاده میکردی حالت توهم میرفت اون استفادش چیه و چه موقع استفاده میشه
 
دوستان یه سوال دارم یه ایتمی بود اسمش مدیکال بود اگه استفاده میکردی حالت توهم میرفت اون استفادش چیه و چه موقع استفاده میشه

اون مقدار خونت رو هر چه قدر که پاشه پر میکنه و حتی یه نخود به مقدار کلی خونت هم اضافه میشه
 
خوب من هم الان چپتر 6 هستم،بازیش واقعا جالبه
کم پیش اومده با یه بازی اینقدر هیجان زده بشم..صدا گذاری ، جلوه های بصری حرف نداره
ولی دیگه بازیش نمیکنم!! خیلی استرسی هستش!!
آدم بازی میکنه که لذت ببره و شاد بشه،این فقط استرس و اعصاب خوردی داشت واسه من!!
واسه علاقه مندان به این سبک عالیه بازیش
 
یه پچ برای بازی اومده بود لینک دانلودش رو کسی داره؟ این letter Box ها خیلی صفحه رو بیش از حد پر کردند.
اون آپدیت رو بگیر
هم قابلیت کنترل letter box رو بهت میده و هم برداشتن قفل 30 فریم رو
حالت دوربین رو هم بهینه میکنه
 
داستان The Evil Within

روبن ویکتوریانو متخلص به روویک یک بچه بود پدر روین مرد خیلی پولداری بود و صاحب بخش وسیعی از اراضی کریسمون سیتی بود. روبن از بچگی به جراحی علاقه داشت و این میل و علاقه منجر به آشنایی اون با دکتر جیمنز شد جمینز روبن رو تشویق به یاد گرفتن فنون و علوم جراحی کرد و علاقه اونو به این حرفه بیشتر میکرد اما در واقع برای روبن نقشه کشیده بود و میخواست تخقیقات و پژوهش های روبن رو به نام خودش منتشر کنه چون روبن در این حرفه خیلی پیشرفت کرده بود. یک روز روبن به همراه خواهرش لورا ویکتوریانو در حال بازی تو انبار غله بودند. اینطوری بگیم که پدر روبن عقاید مذهبی خواصی داشت به همین خاطر سعی داشت تا تعدادی از اهالی اون منطفه رو از زمین های خودش بیرون کنه اهالی روستا که از این کار ناراضی بودند سعی کردند تا اموال و دارایی های پدر روبن رو از بین ببرن و به همین خاطر انبار غله رو آتیش زدند در حالی که روبن و خواهرش لورا داخل اون در حال بازی کردن بودن. لورا با فداکاری جون روبن رو نجات داد و روبن زنده موند اما بدن و صورتش بد جوری سوخته بود به همین خاطر پدر روبن اونو برد تو زیرزمین عمارت تا مبادا کسی اونو با این وضع ببینه. تنفر و حس انتقام جویی از روستاییان تو روبن بیدار شده بود بعدا روبن فهمید پدرش تصمیم داره با سپردن اون به دست روستایی های عصبانی از دست روبن خلاص بشه. نه به خاطر اینکه صورت روبن سوخته بود احتمالا به خاطر یکسری عقاید و باور های مذهبی که به اونا اعتقاد داشت. بعد از این که روبن از این موضوع مطلع شد پدر و مادرشو کشت البته در مورد مادرش اشتباه فکر کرده بود مادرش عاشق روبن بود. روبن بدنهای بی جان پدر و مادرشو توی یکی از اتاق های عمارت پنهان کرده بود. زمانی که خانواده ی ویکتوریانو زنده بودند کمک های خیریه خودشون رو به بیمارستان دریغ نمیکردند. دکتر جمنز هم مدام از روبن در مورد انجام کمک های خیریه به بیمارستان سوال میکرد و اون تهدید کرده بود که اگه این کمک ها برای تامین احتیاجات مورد نیاز تحقیقشون بهش نرسه پرژه منقضی هست و به اون خاتمه میده. بعد از مدتی روبن جنازه پدر و مادرشو تو قایقی گذاشت و به طرف دریا رفت. بعد ها هم تمام دارایی های خانواده ی ویکتوریانو رو به ارث برد . زمان انتقام فرا رسیده بود روبن که حالا ثروت و حس کینه توزی پدرش رو هم به ارث برد بود با گرفتن و کشتن روستاییانی که لورا رو کشته بودن انتقام سختی از اونا گرفت. روین از اون از روستاییا به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده میکرد و اعمال وحشتناکی رو روی بدن اونها انجام میداد روبن حتی انتقام خودش رو از اون عده از روستاییای مذهبی و خرافاتی که بره ها رو برای سگ نگهبان کلیسا قربانی میکردن و غذای اون سگ رو فراهم میکردن گرفت. روبن از دو تا بچه ی وقلو تازه متولد شده هم به عنوان تست سیستم STEM که ساخته بود استفاده کرد. دکتر جیمنز هم برای فراهم کردن مواد و مصالح مورد نیاز پروژه ها و تحقیقات روبن مردم دهکده رو میدزدید تا افکار اونا رو بوسیله ی STEM جمع آوری کنند.
 
آخرین ویرایش:
10 / 6

بازی ای نبود که پتانسیل تکرار داشته باشه برام . روند داستان در طول بازی زیادی گنگ بود . گرافیک و طراحی محیط ها خیلی خوب بود . باس فایت ها جالب نبود چندان ! تنوع دشمن ها خوب بود . از نظر تکنیکی هم که به نظرم وقتی " هدف گیری " میکردی ، دوربین زیادی میومد جلو و گاهی اوقات مشکلاتی رو ایجاد می کرد .

امیدوارم اثر بعدی تیم تنگو با همراهی اقای میکامی بهتر از این باشه . :)
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or