Multi Platform Sekiro: Shadows Die Twice

194972

Developer: From Software
Publisher: Activision
Genre: Action-Adventure
Platforms: PS4 / XB1 / PC
Release Date: March 22nd, 2019

Kill Ingeniously

با بسته شدن پرونده ی Dark Souls به نظر میرسد که استدیوی From Software قصد دارد به سمت جدیدی حرکت کند. چراکه Sekiro متفاوت ترین پروژه ی این استدیو از سال 2009 و عرضه ی Demon's Souls می باشد. بعد از سال ها از عرضه ی آخرین نسخه از سری Tenchu، شاهد بازگشت دوباره ی FS به دوران فئودال ژاپن هستیم. از ابتدا قرار بود نسخه ی جدید از Tenchu ساخته شود اما در نهایت تصمیم گرفته شد که بازی، یک IP جدید باشد و از Tenchu به عنوان منبع الهام استفاده شود. همانند گذشته هیدتاکا میازاکی کارگردان این عنوان می باشد.

هر آنچه از بازی میدانیم:


Story
  • Sekiro به معنای "گرگ تک دست" می باشد که اشاره به قهرمان اصلی داستان دارد.
  • بازی رویکرد متفاوتی در داستان سرایی نسبت به سری سولز دارد و از سبک مینیمال این سری پیروی نمی کند. اینبار شاهد داستان خطی تر و سر راست تری هستیم.
  • داستان بازی در اواخر قرن شانزدهم و درمورد یک شینوبی سرافکنده می باشد که در محافظت از ارباب جوان خود و افتادن او به دست کلن Ashina شکست خورده و قصد انتقام و نجات ارباب خود را دارد.
  • دست قهرمان بازی توسط فرمانده ی Ashina قطع شده.
  • فردی که شینوبی را نجات داده به نام Busshi of the Desolate Temple شناخته میشود.
Gameplay
  • سکیرو سخت ترین بازی FS تا به امروز می باشد.
  • بازی دارای Stat های RPG نیست.
  • بازی فاقد سیستم کلاس بندی می باشد.
  • مخفی کاری نقش برجسته ای در بازی دارد.
  • بازی تمرکز کمتری در گرفتن سلاح های متفاوت دارد.
  • همانند سری سولز مردن در بازی بودن مجازات نخواهد بود. بعد از مرگ بازیکنان با مصرف آیتمی قادر خواهند بود سریعا احیا شده و با وارد کردن دمیج کافی دوباره این ایتم را بدست اورند. در صورت مرگ بدون این ایتم، بازیکنان به آخرین Scluptor's Idol (که حکم چک پوینت بازی را دارد.) برمیگردند.
  • مهم ترین المان بازی، بازوی مکانیکی و ابزار های مختلفی است که هر کدام کاربرد های متفاوت دارند.
  • 3 بازوی معرفی شده تاکنون Flame Cannon، Shuriken Arm و Hand Axe نام دارند.
  • مهم ترین مکانیک مبارزه ی بازی Posture نام داره که در واقع ترکیبی از Stamina و Poise تو عناوین قبلی این استدیو هست; ضربه خوردن و بلاک کردن Posture شما و ضربه وارد کردن و پری های دقیق Posture دشمنان رو کاهش میده. اگه Posture کاملا خالی بشه پلیر در برابر ضربات سنگین اسیب پذیر میشه. این حرکت برای برای پلیر زمانی که Posture دشمن رو خالی کنه Shinobi Deathblow نامیده میشه.
  • بازی بسیار سریع بود و تمرکز ویژه ای روی پری و ضد حمله دارد.
  • استفاده از بازوی مکانیکی نیازمند آیتمی به نام White Spirit Emblem می باشد که از کشتن دشمنان بدست می آید.
اطلاعات بیشتر بزودی...
 
مثل اینکه قراره یه آپدیت جدید واسه بازی بیاد که سه لباس مختلف به بازی اضافه میکنه و همچنین قابلیت تکرار دوباره هر باس فایت رو هم شاهد هستیم
SekiroTM: Shadows Die Twice Free Update to Bring Gauntlets, Remnants on October 29
کاش یه DLC داستانی مثل سری سولز براش میومد. فروش بازی هم خیلی خوب بوده نمیدونم چرا زود انداختنش کنار
 
این میممون گنده رو چطوری باید کشت؟
به اتیش شدیدا حساس هست ببین مرحله اولش سخته یکم چون هم سریع هست و غیر قابل پیش بینی ولی مرحله دومش فاصله زیاد بگیر وقتی شیرجه میزنه دراز کش میشه بپر و از بغل یکی یا دوتا بزن کلا من هر چی داشتم تو فاز یک استفاده کردم فاز دوم هم راحت به این شکل میری وقتی فاز دوم جیغ میزنه فاصلت را زیاد کن که فاتحت خوندس ولی کلا زیاد سخت نبینش تو یوتیوب هم تا دلت بخواد کلیپ هست راحت نشون میده
 
  • Like
Reactions: all4u
این میممون گنده رو چطوری باید کشت؟

من یادمه با fire cracker زدمش اگه fire crakcer رو آپدیت کرده باشی با یکدونش posture رو از بین میبره و همیشه هم اتک های پشت سر هم شمشیرشو parry کن و اتک آخر از شمشیر رو میبره بالا هم اگه parry کنی میافته و راحت چند ضربه میزنی.
وقتی هم داره طرفت میجهه به سمت جلو یا کناره ها dodge کن یا بپر (دقیق یادم نیست) میافتی پشتش و چند ضربه هم میزنی
تو هر دو حالت بیشتر از 3 ضربه نزن و سریع فرار کن
 
  • Like
Reactions: all4u
دوستان بازی رو میخوام شروع کنم
میخوام بدونم بازی چند تا اندینگ داره؟
ایا میشه مثل سولز و بلاد پایانها رو با بکاپ گرفتن از سیو با یکبار بازی کردن دید؟
ان پی سی ها مثل دارک سولز 3 داستان و کارهای خودشون رو دارن؟
اگر هم نصیحتی دارید بگید :D
دارک 3 و بلاد رو پلات کردم ولی نمیدونم چرا از این ترسیدم:D
 
دوستان بازی رو میخوام شروع کنم
میخوام بدونم بازی چند تا اندینگ داره؟
ایا میشه مثل سولز و بلاد پایانها رو با بکاپ گرفتن از سیو با یکبار بازی کردن دید؟
ان پی سی ها مثل دارک سولز 3 داستان و کارهای خودشون رو دارن؟
اگر هم نصیحتی دارید بگید :D
دارک 3 و بلاد رو پلات کردم ولی نمیدونم چرا از این ترسیدم:D

بازی 4 تا پایان داره - در مورد بکاپ به جز یک پایان بازی فکر کنم میشه 3 تای دیگر را گرفت ولی برای اچیومنت ها باید +NG برید ( خودم امتحان نکردم برای همین مطمئن نیستم ) برای اطمینان به wiki و یا فروم ها سر بزن - درمورد npc ها اگر منظورت background و پیشینه

هر کدام هست آره با صحبت کردن و یکسری ایتم دادن بهشون میتوانی از گذشتشون سر در بیاری و از روابطشون با خبر بشی بازی شخصیت های به یاد ماندنی ای داره، برای اینکه بیشتر داستان بازی و شخصیت ها و روابطشون با هم را بفهمی حتما نوشته های هر ایتم را بخون

- sekiro یکمی با بازی های دیگر fromsoftware فرق داره و نمیشه انتظار داشته باشی به همان شکلی که darksouls بازی میکردی sekiro را هم بازی کنی ، اینجا همه چیز خیلی سریعه و parry کردن حرف اول را میزنه ، پس احتیاج به دقت خیلی زیادی به خصوص برای

boss ها هست ، در کل بازی فوق العادست یکی از بهترین کارهای میازاکیه
 
خب من بالاخره بعد از حدود دو سال رفتم سراغ Sekiro. :دی با اینکه حدس می‌زدم در حد Soulsborne باهاش حال نکنم، ولی باید خیلی زودتر از اینا تجربه‌ش می‌کردم و نمی‌دونم چرا انقدر طول کشید!
درسته که اون حس و حال بازی‌های قبلی میازاکی رو برای من نداره و در مجموع مدل فانتزی‌های قرون وسطایی Dark Souls و فضای مالیخولیایی Bloodborne رو بهش ترجیح میدم (بحث سلیقه هست، نه کیفیت بازی‌ها)، ولی Sekiro هم واقعاً چیز خفنیه و بیشتر از چیزی که فکر می‌کردم دارم ازش لذت می‌برم و عجب گیم‌پلی حرفه‌ای و تر و تمیزی هم داره. یکی از دلایلی که این پست رو میدم هم اینه که می‌خواستم برای یه بخشی از بازی هم به میازاکی فحش بدم و هم بابت این کارگردانی محشر ازش تشکر کنم! :دی منظورم مبارزه با Genichiro هست که رسماً و شرعاً بنده رو به فنا داد! :| :دی
توی Soulsborne باس‌های ناجور زیاد داریم که مدت‌ها آدم رو درگیر می‌کنن و مثلاً چاق و لاغر توی DS1 یا شهید لگاریوس توی Bloodborne برای من خیلی بیشتر از این طول کشیدن، ولی این یه جوری بود که کم‌کم داشتم آماده پاک کردن بازی می‌شدم! یعنی به یه حجمی از ناامیدی رسیده بودم که فکر می‌کردم اصلاً راهی برام نمونده و اگه ولش کنم، برای اعصاب و روان خودم هم بهتره! ولی خوشبختانه ادامه دادم و به تدریج ساز و کار این باس دستم اومد و از اون مهم‌تر، ساز و کار گیم‌پلی بازی رو به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن یاد گرفتم. :دی
یعنی تا اون نقطه با اینکه می‌فهمیدم گیم‌پلی خیلی با بازی‌های قبلی متفاوته، ولی باز زیر بار این قضیه نمی‌رفتم و با جنگولک بازی و انواع و اقسام روش‌ها، یه جورایی همون گیم‌پلی Soulsborne رو اجرا می‌کردم ولی ایشون یه کاری کرد که فهمیدم دیگه چاره‌ای نیست و باید حتماً روش کار رو یاد بگیرم، یعنی حمله‌های سریع و پشت سر هم و در کنارش Deflect کردن دقیق و اصولی. چیزی که توی Soulsborne بی‌خیالش بودم و کل اون بازی‌ها رو جوری پیش می‌بردم که نیاز خاصی به Parry کردن نبود، ولی اینجا دیگه آدم مجبوره تسلیم بشه وگرنه به بن‌بست می‌رسه!
و همین باس بی‌شرف به نظرم یکی از نقطه‌های اوج کارگردانی میازاکی هست. یعنی توی این بخش از بازی بهت میگه داداش! یا روش بازی کردن Sekiro رو درست حسابی یاد می‌گیری یا جمعش می‌کنی میری خونه‌تون! :دی وقتی هم که آدم یاد می‌گیره و توی آخرین مبارزات با این باس به جایی می‌رسه که باس کم‌کم براش تبدیل میشه به کیسه بوکس، اوج لذت رو توی یه بازی ویدیویی تجربه می‌کنه. دمش گرم واقعاً!
یکی دیگه از بهترین بخش‌های بازی هم گوریل کریتوس‌نما یا همون Guardian Ape بود که هر دو فازش محشر بود. فاز اول که خیلی چیز خر تو خر و جالبیه و طرف اعصاب نداره و انگار ارث پدرش رو خوردی! :دی ولی خفن‌ترین بخش ماجرا جایی هست که می‌زنی سرش رو قطع می‌کنی و اولش پیش خودت می‌گی یعنی تموم شد؟! مگه میشه همچین باسی فقط یه فاز داشته باشه؟ :دی بعد می‌بینی یه جمله‌ای روی صفحه اومد که یعنی تموم شد و بعدش هم چند ثانیه می‌گذره و باز خبری نمیشه، ولی در حالی که منتظری یه اتفاقی بیفته و مثلاً یه دری چیزی اون گوشه و کنار باز بشه، گوریل گرامی سرش رو برمی‌داره و با شمشیر می‌افته به جونت! :)) این قضیه با یه آهنگ فجیع هم ترکیب میشه که به شدت به اون صحنه می‌خوره و یکی از جالب‌ترین باس‌فایت‌های ممکن رو ترتیب میده.
آخرین جایی که رسیدم هم اونجا بود که بعد از کلی گشت و گذار توی دهکده اشباح، می‌رسی به بالای اون خونه‌ای که ازش صدای فلوت میاد. دیدم یه بنده خدایی با قیافه کج و کوله اونجا هست و چون جون زیادی هم نداشتم، مطمئن بودم اگه برم پایین نیمرو میشم. حتی تصمیم داشتم کل مسیر رو برگردم و یه استراحتی کنم و دوباره بیام، ولی دل رو زدم به دریا و پریدم روش و بعد هم چند تا مشت و لگد و... ترکید رفت! :)) واقعاً ایده درجه یکی بود و یکی از بزرگ‌ترین سورپرایزهای کل بازی‌های میازاکی!
برم ادامه بدم ببینم به کجاها می‌رسم. :دی
 
خب من بالاخره بعد از حدود دو سال رفتم سراغ Sekiro. :D با اینکه حدس می‌زدم در حد Soulsborne باهاش حال نکنم، ولی باید خیلی زودتر از اینا تجربه‌ش می‌کردم و نمی‌دونم چرا انقدر طول کشید!
درسته که اون حس و حال بازی‌های قبلی میازاکی رو برای من نداره و در مجموع مدل فانتزی‌های قرون وسطایی Dark Souls و فضای مالیخولیایی Bloodborne رو بهش ترجیح میدم (بحث سلیقه هست، نه کیفیت بازی‌ها)، ولی Sekiro هم واقعاً چیز خفنیه و بیشتر از چیزی که فکر می‌کردم دارم ازش لذت می‌برم و عجب گیم‌پلی حرفه‌ای و تر و تمیزی هم داره. یکی از دلایلی که این پست رو میدم هم اینه که می‌خواستم برای یه بخشی از بازی هم به میازاکی فحش بدم و هم بابت این کارگردانی محشر ازش تشکر کنم! :D منظورم مبارزه با Genichiro هست که رسماً و شرعاً بنده رو به فنا داد! :|:D
توی Soulsborne باس‌های ناجور زیاد داریم که مدت‌ها آدم رو درگیر می‌کنن و مثلاً چاق و لاغر توی DS1 یا شهید لگاریوس توی Bloodborne برای من خیلی بیشتر از این طول کشیدن، ولی این یه جوری بود که کم‌کم داشتم آماده پاک کردن بازی می‌شدم! یعنی به یه حجمی از ناامیدی رسیده بودم که فکر می‌کردم اصلاً راهی برام نمونده و اگه ولش کنم، برای اعصاب و روان خودم هم بهتره! ولی خوشبختانه ادامه دادم و به تدریج ساز و کار این باس دستم اومد و از اون مهم‌تر، ساز و کار گیم‌پلی بازی رو به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن یاد گرفتم. :D
یعنی تا اون نقطه با اینکه می‌فهمیدم گیم‌پلی خیلی با بازی‌های قبلی متفاوته، ولی باز زیر بار این قضیه نمی‌رفتم و با جنگولک بازی و انواع و اقسام روش‌ها، یه جورایی همون گیم‌پلی Soulsborne رو اجرا می‌کردم ولی ایشون یه کاری کرد که فهمیدم دیگه چاره‌ای نیست و باید حتماً روش کار رو یاد بگیرم، یعنی حمله‌های سریع و پشت سر هم و در کنارش Deflect کردن دقیق و اصولی. چیزی که توی Soulsborne بی‌خیالش بودم و کل اون بازی‌ها رو جوری پیش می‌بردم که نیاز خاصی به Parry کردن نبود، ولی اینجا دیگه آدم مجبوره تسلیم بشه وگرنه به بن‌بست می‌رسه!
و همین باس بی‌شرف به نظرم یکی از نقطه‌های اوج کارگردانی میازاکی هست. یعنی توی این بخش از بازی بهت میگه داداش! یا روش بازی کردن Sekiro رو درست حسابی یاد می‌گیری یا جمعش می‌کنی میری خونه‌تون! :D وقتی هم که آدم یاد می‌گیره و توی آخرین مبارزات با این باس به جایی می‌رسه که باس کم‌کم براش تبدیل میشه به کیسه بوکس، اوج لذت رو توی یه بازی ویدیویی تجربه می‌کنه. دمش گرم واقعاً!
یکی دیگه از بهترین بخش‌های بازی هم گوریل کریتوس‌نما یا همون Guardian Ape بود که هر دو فازش محشر بود. فاز اول که خیلی چیز خر تو خر و جالبیه و طرف اعصاب نداره و انگار ارث پدرش رو خوردی! :D ولی خفن‌ترین بخش ماجرا جایی هست که می‌زنی سرش رو قطع می‌کنی و اولش پیش خودت می‌گی یعنی تموم شد؟! مگه میشه همچین باسی فقط یه فاز داشته باشه؟ :D بعد می‌بینی یه جمله‌ای روی صفحه اومد که یعنی تموم شد و بعدش هم چند ثانیه می‌گذره و باز خبری نمیشه، ولی در حالی که منتظری یه اتفاقی بیفته و مثلاً یه دری چیزی اون گوشه و کنار باز بشه، گوریل گرامی سرش رو برمی‌داره و با شمشیر می‌افته به جونت! :)) این قضیه با یه آهنگ فجیع هم ترکیب میشه که به شدت به اون صحنه می‌خوره و یکی از جالب‌ترین باس‌فایت‌های ممکن رو ترتیب میده.
آخرین جایی که رسیدم هم اونجا بود که بعد از کلی گشت و گذار توی دهکده اشباح، می‌رسی به بالای اون خونه‌ای که ازش صدای فلوت میاد. دیدم یه بنده خدایی با قیافه کج و کوله اونجا هست و چون جون زیادی هم نداشتم، مطمئن بودم اگه برم پایین نیمرو میشم. حتی تصمیم داشتم کل مسیر رو برگردم و یه استراحتی کنم و دوباره بیام، ولی دل رو زدم به دریا و پریدم روش و بعد هم چند تا مشت و لگد و... ترکید رفت! :)) واقعاً ایده درجه یکی بود و یکی از بزرگ‌ترین سورپرایزهای کل بازی‌های میازاکی!
برم ادامه بدم ببینم به کجاها می‌رسم. :D
دقیقا، بنظرم بازی تازه از باس Genichiro شروع میشه و اون روی خودشو نشون میده.
من خودم تا باسهای corrupted monk و بعدش هم اون guardian ape و همسر مهربانش ?، پیش رفتم. چونکه وقت زیادی می‌گرفت و واقعا عین خوره افتاده بود توی سرم، گفتم مدتی بذارمش کنار، که البته این مدتی الآن شده حدود 7، 8 ماه. ?
 
خب من بالاخره بعد از حدود دو سال رفتم سراغ Sekiro. :D با اینکه حدس می‌زدم در حد Soulsborne باهاش حال نکنم، ولی باید خیلی زودتر از اینا تجربه‌ش می‌کردم و نمی‌دونم چرا انقدر طول کشید!
درسته که اون حس و حال بازی‌های قبلی میازاکی رو برای من نداره و در مجموع مدل فانتزی‌های قرون وسطایی Dark Souls و فضای مالیخولیایی Bloodborne رو بهش ترجیح میدم (بحث سلیقه هست، نه کیفیت بازی‌ها)، ولی Sekiro هم واقعاً چیز خفنیه و بیشتر از چیزی که فکر می‌کردم دارم ازش لذت می‌برم و عجب گیم‌پلی حرفه‌ای و تر و تمیزی هم داره. یکی از دلایلی که این پست رو میدم هم اینه که می‌خواستم برای یه بخشی از بازی هم به میازاکی فحش بدم و هم بابت این کارگردانی محشر ازش تشکر کنم! :D منظورم مبارزه با Genichiro هست که رسماً و شرعاً بنده رو به فنا داد! :|:D
توی Soulsborne باس‌های ناجور زیاد داریم که مدت‌ها آدم رو درگیر می‌کنن و مثلاً چاق و لاغر توی DS1 یا شهید لگاریوس توی Bloodborne برای من خیلی بیشتر از این طول کشیدن، ولی این یه جوری بود که کم‌کم داشتم آماده پاک کردن بازی می‌شدم! یعنی به یه حجمی از ناامیدی رسیده بودم که فکر می‌کردم اصلاً راهی برام نمونده و اگه ولش کنم، برای اعصاب و روان خودم هم بهتره! ولی خوشبختانه ادامه دادم و به تدریج ساز و کار این باس دستم اومد و از اون مهم‌تر، ساز و کار گیم‌پلی بازی رو به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن یاد گرفتم. :D
یعنی تا اون نقطه با اینکه می‌فهمیدم گیم‌پلی خیلی با بازی‌های قبلی متفاوته، ولی باز زیر بار این قضیه نمی‌رفتم و با جنگولک بازی و انواع و اقسام روش‌ها، یه جورایی همون گیم‌پلی Soulsborne رو اجرا می‌کردم ولی ایشون یه کاری کرد که فهمیدم دیگه چاره‌ای نیست و باید حتماً روش کار رو یاد بگیرم، یعنی حمله‌های سریع و پشت سر هم و در کنارش Deflect کردن دقیق و اصولی. چیزی که توی Soulsborne بی‌خیالش بودم و کل اون بازی‌ها رو جوری پیش می‌بردم که نیاز خاصی به Parry کردن نبود، ولی اینجا دیگه آدم مجبوره تسلیم بشه وگرنه به بن‌بست می‌رسه!
و همین باس بی‌شرف به نظرم یکی از نقطه‌های اوج کارگردانی میازاکی هست. یعنی توی این بخش از بازی بهت میگه داداش! یا روش بازی کردن Sekiro رو درست حسابی یاد می‌گیری یا جمعش می‌کنی میری خونه‌تون! :D وقتی هم که آدم یاد می‌گیره و توی آخرین مبارزات با این باس به جایی می‌رسه که باس کم‌کم براش تبدیل میشه به کیسه بوکس، اوج لذت رو توی یه بازی ویدیویی تجربه می‌کنه. دمش گرم واقعاً!
یکی دیگه از بهترین بخش‌های بازی هم گوریل کریتوس‌نما یا همون Guardian Ape بود که هر دو فازش محشر بود. فاز اول که خیلی چیز خر تو خر و جالبیه و طرف اعصاب نداره و انگار ارث پدرش رو خوردی! :D ولی خفن‌ترین بخش ماجرا جایی هست که می‌زنی سرش رو قطع می‌کنی و اولش پیش خودت می‌گی یعنی تموم شد؟! مگه میشه همچین باسی فقط یه فاز داشته باشه؟ :D بعد می‌بینی یه جمله‌ای روی صفحه اومد که یعنی تموم شد و بعدش هم چند ثانیه می‌گذره و باز خبری نمیشه، ولی در حالی که منتظری یه اتفاقی بیفته و مثلاً یه دری چیزی اون گوشه و کنار باز بشه، گوریل گرامی سرش رو برمی‌داره و با شمشیر می‌افته به جونت! :)) این قضیه با یه آهنگ فجیع هم ترکیب میشه که به شدت به اون صحنه می‌خوره و یکی از جالب‌ترین باس‌فایت‌های ممکن رو ترتیب میده.
آخرین جایی که رسیدم هم اونجا بود که بعد از کلی گشت و گذار توی دهکده اشباح، می‌رسی به بالای اون خونه‌ای که ازش صدای فلوت میاد. دیدم یه بنده خدایی با قیافه کج و کوله اونجا هست و چون جون زیادی هم نداشتم، مطمئن بودم اگه برم پایین نیمرو میشم. حتی تصمیم داشتم کل مسیر رو برگردم و یه استراحتی کنم و دوباره بیام، ولی دل رو زدم به دریا و پریدم روش و بعد هم چند تا مشت و لگد و... ترکید رفت! :)) واقعاً ایده درجه یکی بود و یکی از بزرگ‌ترین سورپرایزهای کل بازی‌های میازاکی!
برم ادامه بدم ببینم به کجاها می‌رسم. :D
نمیخوام بگم گنیچیرو اسون هست نه ولی باس های خوبش هنوز مونده بازی را انجام بده واقعا تجربه درجه یکی هست وقت کردی ng+ هم برو مطمئنا یکسری چیز جدید هم میبینی که یا ندیدی یا قبلا بهش توجه نکردی البته رو کامپیوتر و پی اس 4 هکی زیرنویس فارسی هم دردسترس هست
 
  • Like
Reactions: Dinosaur
دقیقا، بنظرم بازی تازه از باس Genichiro شروع میشه و اون روی خودشو نشون میده.
من خودم تا باسهای corrupted monk و بعدش هم اون guardian ape و همسر مهربانش ?، پیش رفتم. چونکه وقت زیادی می‌گرفت و واقعا عین خوره افتاده بود توی سرم، گفتم مدتی بذارمش کنار، که البته این مدتی الآن شده حدود 7، 8 ماه. ?
این دوتایی را تو نت ببینی راه زدنش خیلی اسونتر از تکی هست بنظرم یکم قاطی هست ولی سریع با سره را بزن جونش خیلی کمه بعد بی سره که تو فاز دوش هسترا بزن راحت
 
  • Like
Reactions: Yasin_azh
اصولا گنیچیزو باسی هست که به قول معروف در جا و زمان مناسب جلوی ادم ظاهر میشه و بهت یاد میده که تا اصول مبارزه بازی و درست دیفلکت کردن رو چه خواسته و ناخواسته دقیق یاد بگیری. درسته در حین مبارزه باهاش مرده و زنده کل خاندان میازاکی رو میاری جلوش، ولی همین کار باعث میشه جلوتر، ساز و کار باس‌های دیگه بهتر بفهمیم. پس پیشنهاد میکنم، تا میتونید سر گنیچیرو روی دیفلکت به موقع کار کنید (گنیچیرو یکی از معدود باس‌هایی هست که دیفلکت به موقع خیلی سریع خط پوستچر اون رو پر میکنه و میشه گفت بدون نیاز حتی به یک ضربه میتونید از پا در بیاریدش). اون موقع این آدم میشه یکی از راحترین و زیباترین باس‌هایی که باهاش فایت کردید.
 
آخرین ویرایش:
دوستان به نکات خیلی خوبی در مورد Genichiro اشاره کردن. به نظر منم مواجهه با Genichiro در اواسط بازی، رسماً یه مچ‌گیری از اکثر ماهایی بود که سعی می کردیم از زیر بار اصول مبارزات بازی به خصوص deflect کردن، تا حد امکان در بریم:-" خیلی از ماها تا قبل از این، قاچاقی مراحل رو رد کرده بودیم ولی سر این باس گیر افتادیم:|

میشه گفت مبارزه با Genichiro، در واقع Tutorial اصلی بازی بود و اینکه چرا میازاکی در اواسط بازی یه همچین ضدحال اساسی بهمون میزنه، از سر نبوغ و البته شیطنتشه:D خودِ من بعد از چندبار مردن سر مبارزه با همین بشر، 4-5 روز بازی رو گذاشتم کنار؛ بعدش نشستم فکر کردم که مشکل من، سخت بودن یا نبودن این باس نیست، مشکلم اینه که دربرابر مکانیزمی که بازی بهم تحمیل میکنه، دارم بی خود و بی جهت مقاومت می کنم. وقتی باحوصله deflect کردن رو از نو یاد گرفتم، تازه فهمیدم که Genichiro یکی از بالانس ترین باس ها در تمام آثار میازاکیه!
 
دوستان به نکات خیلی خوبی در مورد Genichiro اشاره کردن. به نظر منم مواجهه با Genichiro در اواسط بازی، رسماً یه مچ‌گیری از اکثر ماهایی بود که سعی می کردیم از زیر بار اصول مبارزات بازی به خصوص deflect کردن، تا حد امکان در بریم:-" خیلی از ماها تا قبل از این، قاچاقی مراحل رو رد کرده بودیم ولی سر این باس گیر افتادیم:|

میشه گفت مبارزه با Genichiro، در واقع Tutorial اصلی بازی بود و اینکه چرا میازاکی در اواسط بازی یه همچین ضدحال اساسی بهمون میزنه، از سر نبوغ و البته شیطنتشه:D خودِ من بعد از چندبار مردن سر مبارزه با همین بشر، 4-5 روز بازی رو گذاشتم کنار؛ بعدش نشستم فکر کردم که مشکل من، سخت بودن یا نبودن این باس نیست، مشکلم اینه که دربرابر مکانیزمی که بازی بهم تحمیل میکنه، دارم بی خود و بی جهت مقاومت می کنم. وقتی باحوصله deflect کردن رو از نو یاد گرفتم، تازه فهمیدم که Genichiro یکی از بالانس ترین باس ها در تمام آثار میازاکیه!
بله، دقیقا، در ضمن اگر اشتباه نکنم mikiri Counter هم یکی از مکانیزم های پایه ای و اساسی این بازیه، که من تا قبل از این باس اصلا زیر بارش نرفته بودم. ولی بعدش مجبور شدم برم و با اون رفیق undead مون اونقدر تمرین کنم تا کامل مسلط بشم روش، و بعد که بالاجبار اونو یاد گرفتم، واقعا احساس کردم یه کلاس اومدم بالاتر.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or