Zex Education
Season 1: 7.5/10
Season 2: 7/10
Season 3: 7.5/10
سه سال پیش که فصل اول سریال Zex Education منتشر شد و محبوبیتی جهانی پیدا کرد، در ایران هم صحبتها درباره آن زیاد شد و بسیاری به تماشای آن نشستند. من برای امتحان سریال، یک قسمت از آن را تهیه کردم و به تماشای آن نشستم اما به نیمه قسمت اول رسیده، آن را کنار گذاشتم. برایم جذاب نبود. فکر میکردم یک سریال نوجوانانه - که این روزها آن را تینیجری هم مینامند و بسیار همهگیر هم شده است - کلیشهای دیگر از نتفلیکس است. از همان دوزاریهای معروف نتفلیکس!
سه سال گذشت و بهار امسال در گفتگویی با دوستی، آن را بسیار تعریف و تمجید نمود و توصیه کرد آن را تماشا کنم چون اثر متفاوتی است و کمدی جالب و قابلتوجهی دارد. تعداد قسمتهای سریال زیاد نبود، پس تصمیم گرفتم فرصت دوبارهای به آن بدهم. خب، توصیه رفیقم درست از آب درآمد و سریال در دومین تلاش توانست نظرم را جلب کند.
داستان پسر نوجوانی به نام «اوتیس» که مادرش مشاور س*کس (Zex Therapist) است و خودش بدین واسطه اطلاعات مفیدی درباره امور جنسی دارد. این پسرک قصه ما D: مانند بسیاری از دیگر قصههای نوجوانانه دل در گروی دختر نوجوانی به نام «مِیو» در مدرسه خود میبندد و تصمیم میگیرد برای نزدیکی به آن دختر و وقت گذراندن با او، یک کلینیک مشاوره جنسی بهصورت مخفیانه در مدرسه راه بیندازد و سؤالات و مشکلات جنسی نوجوانان همسنوسال خود در دبیرستان پاسخ دهد.
سریال ایده جالبی دارد و به شکل مناسبی آن را پیاده و به اجرا میگذارد. ایده مشاوره جنسی به نوجوانان آنهم توسط یک نوجوان دیگر که خودش یک مشکل جنسی بدیهی دارد - لو نمیدهم - و نیز هدف اصلیاش رسیدن به دختر محبوبش است، موقعیتهای طنز بامزهای در طول سریال به وجود میآورد. از طرفی بستر مناسبی برای آموزشهای صحیح جنسی به نوجوانان توسط سریال است؛ که خب هدف اصلی خالقان سریال به شمار میرود.
سریال در طول سه فصل خود - فصل چهارم آن هم تائید شده - به بسیاری از سؤالات و مشکلات همهگیری که نوجوانان در سراسر جهان با آنها روبرو هستند، پاسخ میدهد. سریال بسیاری از کلیشهها و اِستِریو تایپهای جنسی را کنار میگذارد و تابوها را میشکند (البته بیشتر این تابوها در فرهنگ ما تابو هستند). سریال همجنسگرایان و ترنسها را نیز فراموش نمیکند و به شکل هوشمندانهای آنها را میان شخصیتهای مختلف قصه پخش میکند، مانند «اریک»، رفیق صمیمی «اوتیس» که گی است و به فراز و فرودهای شخصیتی و نیز مشکلات او در سریال به شکل مفصلی پرداخته میشود.
سریال کلیشههای جنسیتی مانند مردانگی سمی را به چالش میکشد و پوچ بودن و آسیبزا بودن مضامینی که ما تابهحال بارها در زندگی خودمان با آنها روبرو شدهایم نظیر «مرد که گریه نمیکند» را نشان میدهد. سریال دختران فمینیست را نیز در خود دارد و بر اهمیت اتحاد برای قدرتمندتر شدن زنان و احقاق حقوق تأکید میکند.
مسائل حیاتی مانند بچهدار شدن چه توسط نوجوانان و چه زنان بزرگسال در سریال به آنها پرداخته میشود و شیوههای صحیح برخورد با این موضوع و مسائلی مانند سقطجنین را آموزش میدهد. سریال به زبانی صریح تعرض جنسی و تجاوز را محکوم میکند و آموزش میدهد در برخورد با این موضوعات تلخ چگونه باید عمل کرد و احساساتمان را مدیریت کنیم و از برخورد با شخص خاطی نهراسیم و از به زبان آوردن و به اشتراک گذاشتن چنین تجربه تلخی شرمگین نشویم.
سریال خود را به مشکلات جنسی نوجوانان محدود نمیکند و بخش بزرگی از محتوای خود را به مسائل عاطفی و احساسات نوجوانان اختصاص میدهد؛ احساساتی که در دوره نوجوانی بیش از هر دوره دیگری در زندگی انسان پررنگ هستند و آسیب دیدن آنها ممکن است عوارضی بر زندگی انسان بگذارد که تا سالها برطرف نشود. سریال در این راستا مسائل مهمی مانند مواجه به غم، جدایی والدین، از دست دادن عزیزان و نیز برخورد صحیح با شکستهای عشقی و برهم خوردن روابط عاطفی را در قصه خود در قالب شخصیتهای گوناگون به نمایش میگذارد. سریال روحیه خاص و ظریف نوجوانان را در طول سریال به تصویر میکشد و از علایق مختلف و متضاد آنها با یکدیگر میگوید؛ از نوجوانانی که شیفته بازیهای کامپیوتری هستند تا آنها که غرق در کتابهای مصورند و نیز آنهایی که شاید زودتر از موعد به مطالعه آثار ادبی سنگین و سینمای هنری علاقهمند شده باشند.
سریال در نیمههای فصل دوم و به شکل گسترده از فصل سوم، مخاطب بزرگسال را نیز درگیر میکند و چالشهایی پیش پای شخصیتهای بزرگسال سریال قرار میدهد و خود را محدود به نوجوانان نمیکند و نشان میدهد که حتی بزرگسالان نیز دچار مشکلات جنسی تازهای میشوند که نیاز است درباره آنها آموزش ببینند. در فصل سوم سریال دایره شخصیتهای LGBTQ خود را گسترش میدهد و افراد بیجنس (Non-Binary) را به قصه وارد میکند و دنیای احساسات عاطفی و جنسی آنان را به تصویر میکشد و مفاهیمی مانند «بدن هرکس زیباست» را مورد تأکید قرار میدهد.
سریال اما از خالی از ایراد نیست. ضعف شخصیتپردازی در بعضی از داستانهای کوتاهی که برای شخصیتهای فرعی قصه نوشته شده، به چشم میخورد و برخی از واکنشها به اتفاقات داخل قصه منطقی نیست؛ به یک نوجوان نمیخورد که آنگونه واکنش نشان دهد؛ یا زیادی خام یا زیادی بالغ.
فصل سوم سریال متأسفانه در قسمت اول ناشیانه همهچیز را لو میدهد و مشتش را برای مخاطب باز میکند. سرنوشت تعدادی از شخصیتها بهراحتی قابل حدس است و میتوان پیشبینی که فلان اتفاق خواهد افتاد و این شخصیت و آن یکی چه خواهند کرد. سیر داستان در فصل دوم و سوم کمی کلیشهای میشود و سریال در پایان فصل سوم، در بخشهایی، پایانِ فصل دوم خود را تکرار میکند. این موضوع به نظر میرسد نوعی Fan Service از سوی سازندگان سریال به طرفداران آن میباشد؛ اتفاقی که متأسفانه در پایان سهگانه سوم جنگ ستارگان (Star Wars IX: The Rise of Skywalker) نیز رخ داد و سازندگان اثر به ساز طرفداران رقصیدند و بسیاری از تئوریهای هواداران را در فیلم گنجاندند. SE نیز به نظر میرسد از گزند این پدیده ناپسند که در چند سال اخیر با رشد شبکههای اجتماعی و شکلگیری کانونهای هواداری فیلم و سریالها در شبکههایی مانند Reddit و Twitter به وجود آمدهاند، دور نمانده و سازندگان تسلیم خواستههای آنها شدهاند.
بااینحال سریال لحن کمیک و طنز خود را در تمام طول سریال حفظ میکند و باوجود خلق درامهایی برای نوجوانان قصه، همچنان فضایی سرخوش و حالخوبکن بر سریال حاکم است. این ویژگی باعث میشود ایراداتی که پیشتر به آنها اشاره شد، کمتر به چشم بیایند و مخاطب در پایان هر فصل با دلخوشی از پای آن بلند شود و در انتظار و شوق فصل جدید باشد.
پ.ن. شاید برای من و بسیاری از همسنوسالان من که در بیستوچندسالگی خود به سر میبریم، آموزشهای جنسی و عاطفی که در این سریال به آنها پرداخته میشود تکراری و غیرضروری بنماید، چیزهایی که ما آنها را منابع دیگر، از فیلمها، کتابها، دنیای اینترنت و تجربیات مختلف در زندگی به دست آورده باشیم و بیشتر وجه کمدی و سرخوشانه سریال برایمان جذاب باشد؛ دبیرستان شاد و محیطی که بسیاری حسرت آن را در دوران دانشآموزی خود داشتیم. بااینحال آرزو میکنم تمام نوجوانان دبیرستانی ایرانی این سریال را ببینند؛ زیرا به چنین اثری در ایران بسیار نیاز داریم تا نوجوانان مسائل جنسی را به شکل صحیح و بهروز آموزش ببینند؛ نه مزخرفاتی که در مدارس ایران تدریس میشود و یا حتی اصلاً تدریس نشده، نادیده گرفته و انکار میشود. به شکل جالبی، امشب که این یادداشت را مینویسم، با همان دوستی که سریال را به من معرفی کرد، در حال صحبت بودیم و گذر بحثمان به این سریال هم خورد و گفت: «به نظر من این سریال را حتی بزرگسالان هم باید در ایران ببیند! کلاً بالای 15 سال همه باید در ایران این سریال را ببینند!».
من هم توصیه میکنم که ببینید!