Rate your last seen TV Series [پست اول تاپیک خوانده شود]

dark-us-poster-1510251659367.jpg

Dark
2017-2020

یکی از اون سریال هایی بود که زیاد اسمشو شنیده بودم و دیدنش رو خیلیا بهم پیشنهاد کردن. منتها ساخت المان هست و با اینکه دوبله انگلیسی داره هر جا سرچ کردم با زبان اصلی گذاشته بودن. همین باعث شده بود که سراغش نرم.
تا اینکه یه روز به طور اتفاقی یه مطلبی ازش دیدم و دانلودش کردم. خیلی تعریفشو شنیده بودم و اینکه همه حتی تو فروم های خارجی و ردیت هم برای انگلیسی زبان ها توصیه کرده بودن که با زبان اصلی و زیر نویس تماشا کنن.
خوب منم با توقع خیلی بالا رفتم سراغش و میتونم بگم که تونست به شدت منو راضی کنه.
.
داستان عالی. تویست های عالی و مخصوصا جمع بندی های تک تک قسمت ها عالی تا به نقطه پایانی برسه. ولی در عمل هیچ نقطه پایانی وجود نداره و هر پایان خودش اغاز خودش هست.
.
معمولا این دست سریال های معروف رو همه دیدن. ولی بوده بعضی از دوستان که مثلا لاست و یا بریکینگ بد و یا 24 و یا فرینج و غیره رو ندیده باشن.
برای همین به هرکسی این سریال رو ندیده توصیه میکن در اولین فرصت بره سراغش
اگر به سبک داستانی و معمایی با تم سفر در زمان و تاثیرات اون بر زندگی نرمال رو دوست دارین باید بگم شاید این سریال بهترین اثری باشه که میتونید ببینید.
.
همیشه پایان بندی داستان سریال مهمترین بخش برای عده خیلی زیادی از جمله خود من بوده. از بین تمام فیلم و سریال هایی که دیدم یکی از بهترین پایان بندی هایی رو داشت که میتونید متصور بشید.

فصل1: 9.5
فصل2: 9.5
فصل3: 10


پ.ن:
از بین فایل های دانلودی فقط فصل دو دوبله دو زبانه بود ولی در مجموع کسانی که زیرنویس و ترجمه کردنش کار رو خوب انجام دادن
با اینکه شخصا اولش دوبله انگلیسی مد نظرم بود ولی اگر بخوام دوباره ببینمش بازم همون زبان اصلی رو ترجیح میدم​
 
1630737850103.png

The Office 2005-2013

«اداره» از معدود سریال هایی بود که پستی و بلندی در فیلم نامه و تحول شخصیت در آن به شدت موج می زند. فصل اول به نوعی یک آزمایش است؛ آزمایشی ناموفق که در قیاس با نسخه بریتانیایی، حرفی برای گفتن ندارد. کارل با اینکه در مصاحبه هایش گفته است که تنها چند دقیقه از اداره ریکی جرویس را بیشتر ندیده است تا یک وقت پرسوناژ وی را کپی نکند اما مایکل اسکات فصل اول، کلون بسیار ناپخته از دیوید برنت است. اتاق فکر، بهترین جا برای تبادل ایده های نویسندگان برای بهبود اثر است و همچنان نشان می دهد که حضور متعدد چند فیلم نامه نویس، می تواند کیفیت یک سریال کمدی را بالا ببرد. فصل دوم شخصیت و تیپ مایکل اسکات تغییر می کند و به همراهش اتفاقاتی در قصه می افتد که شکل و شمایل سیتکام های آمریکایی را تداعی می کند. با اینکه هسته اصلی قصه، خود اسکات است اما سایر شخصیت ها هم نیز رشد و نمو پیدا می کنند و دارای یک بگ گراند جذاب می شوند. از اینکه سریال در فرم ماکیومنتری باقی می ماند و از فرم سیتکام دور است؛ کمی بیننده را خوشحال می کند، «اداره» هر فصل بهتر می شود تا جایی که اسکات از نقش خارج می شود. تصمیم شخصی که به طنز و ماهیت سریال ضربه می زند و می دانند که هر حقه ای را پیاده کنند، شکست می خورند. شاید تماشای چند قسمت منزجرکننده از فصل هشتم و انتخاب نادرست جیمز اسپیدر، فصل هشتم را غیرقابل دیدن می کند. در هر صورت سریال به خوبی به پایان می رسد، نویسندگان دست شان خالی می ماند و سعی می کنند با خاطره سازی، حفره های خالی نبود استیو کارل را پر کنند. طوری سریال به پایان می رسد که گویا هسته اصلی اداره، عاشقانه پم و جیم بوده است و نه خود شخصیت اسکات!

Season One 4.6/10
Season Two 7.4/10
Season Three 8.8/10
Season Four 9.1/10
Season Five 8.7/10
Season Six 8.5/10
Season Seven 8.4/10
Season Eight: -/10
Season Nine: 7.6/10

Sexual Harassment S02E02
Back From Vacation S03E12
The Job S3-Episode Finale
The Deposition S04E12
Stress Relief S5E14&15
Niagara S6E4&5
Goodbye, Michael Scott S7E22


 
آخرین ویرایش:
Money Heist season 5 volume 1

اگر من روزی استاد دانشگاهی در رشته های دانشگاهی هنر و سینما بشم قطعا بررسی و نقد این سریال از منظر کارگردان و نویسنده به دست دانشجویام میسپرم :D اما الان بهتون میگم چرا.
سریال داستان خاصی نداره (چنتا سارقین تصمیم میگیرن که امنیتی ترین و خفن ترین از نظر دارایی مالی در اسپانیا حمله کنن و پلیس هم میاد دنبالشون).
اما اولین دلیل توی خط اول این بود که:
ببینید نویسنده این سریال چه پرزنت خوبی و عالی داشته که نتفلیکس حاضر شده از همون اول ، 2 فصل در دستور ساخت قرار بده.
مثل خیلی از سریال های دیگه اتفاقات ناگوار و هندی زیادی توی فیلم می افته که بعضی ها خیلی مشخصا و بعضی ها هم منطقی پشتش نیست.
چیزی که این سریال تو کل دنیا معروف ترش کرده فقط فقط بحث احساسات و ایجاد روابط عاشقی های بسیار بسیار زیاد در طول سریال هست. به طوری که من خیلی از خانم ها و دختر هایی میشناسم که هیچ علاقه به فیلم و سریال به خصوص که توش از اسلحه استفاده شده باشه ندارن!!!! اما با جون و دل این سریال دنبال میکنن. فقط بخاطر روابط عاشقانه ایی که در سریال ایجاد کردن!
اگه 10 دقیقه توی روند داستان فضای خالی پیدا کنن از نشون دادن این احساسات توی کاراکتر ها که هیچی از کفتر و سگ هایی هم که همراهشون هم هستن هم نشون میدن:D
به نظر من سریال از همون فصل 2 به بعد ، سریال کاملا شکست خورده ایی بود! بله خودم میدونم که اگر شکست خورده بود اینقدر بازدید و طرفدار در دنیا پیدا نمیکرد.
اما خوب همون طوری که مستحضر هستین و احتمال داره که خودتون هم جز این دسته از افرادی که سریال فقط پشت سر هم و بدون وقفه میدین و حتی ممکنه رو دور x2 هم میدیدن به این آخر داستان برسن که ببینن عه پس این بود آخرش مرد! پس دیدین اصلا براتون مهم نبود که آیا سرقت موفق آمیز پیش رفت یا نه؟! (که اصلا اصل داستان باید بر همین محور باشه) شما فقط خواستین ببینین سرگذشت اون کاراکتر چی میشه.
من این مورد از نویسنده و ایده پردازاشون خیلی تحسین میکنم چون که این ها با این کارشون نشون دادن که حتی اگر داستانی نداشتین از عوامل و محیط استفاده بکنید.

امتیاز من به این فصل 5 از 10 (نصف نمره ایی که ندادم بخاطر هندی شدن و اتفاق های عجیب و قابل پیش بینی بود)

-------------------------------------------------

the Innocent 2021 (مینی سریال 8 قسمتی)

ژانر جنایی راز آلود

این مینی سریال ایده جدیدی برای ژانر جنایی و رازآلود معرفی میکنه و مثل فیلم های گای ریچی تقریبا چندین اتفاق عجیب که در اول سریال فکر میکنید به هم ربطی ندارن پیش میرن ولی در آخر به بهترین شکل ممکن به هم مرتبط میشوند.
سریال به هیچ وجهی اتلاف سکانس نداره ، خبری از دیالوگ های اضافی نیست ، حتی دیالوگ های عاشقی سریال هم روند داستان رو دارن پیش میبرن.
شخصیت پردازی ها فوق العاده قوی هستن و به بهترین شکل ممکن از گذشته تا امروز هر شخص و زیر و رو میکنن.
اما چیزی که واقعا از ژانر رازآلود انتظار داریم عدم پیش بینی اتفاقات هستن و اینکه تا آخرین لحظه هم حتی متوجه اشخاص بد ماجرا نباشیم.

امتیاز 10 از 10 .
 
Dark
2/10
انقدر تعداد شخصیتهای فیلم زیاده هرچی بازیگر تو المان بوده یه نقش بهش دادن تو سریال و انقدر اسم‌هاشون سخته که حتی بخوای هم ارتباط بگیری نمیتونی بازم سعی هم کنی نمیتونی
فصل اولشو دیدم البته
‌پراکندگی داستانم که بماند
 
The Mandalorian

خیلی خوب بود مخصوصا قسمت آخرش؛
8/10

Mare of easttown
داستانش چیز خاصی نداره یه داستان جنایی خوب ولی تکراری هست؛ اما این شخصیت ها هستن که نکته مثبت محسوب میشن، اینکه جنبه درام/خانوادگی داده به یه داستان کارآگاهی، بازی Kate winslet عالی بود.

7/10
 
Avatar: The Last Airbender
10/10
شاهکار
---------------------------

The Legend of Korra
9.5/10
چند قسمت از فصل 4 به نظرم کیفیت بقیه اپیزودها رو نداشت. بقیه موارد عالی.

پیشنهاد میکنم حتما این دو انیمیشن شاهکار رو تماشا کنید. یک نکته ای هم که دیدم خیلیا مثل خودم بعد از دیدن The Last Airbender نمیرن سراغ The Legend of Korra چون فکر می کنن ممکنه تصویری که از Avatar در ذهنشون دارن رو خراب کنه، به خاطر این که یکمی دنیای انیمیشن به سمت مدرن شدن رفته. منم چنین فکری می کردم ولی بعد از مشاهده The Legend of Korra، متوجه شدم که اونم واقعا انیمیشن قوی و شاهکاریه و Lore دنیای آواتار رو هم گسترش میده. از دست ندین این دو تا رو.
 
  • Like
Reactions: mgplayer
Avatar: The Last Airbender
10/10
شاهکار
---------------------------

The Legend of Korra
9.5/10
چند قسمت از فصل 4 به نظرم کیفیت بقیه اپیزودها رو نداشت. بقیه موارد عالی.

پیشنهاد میکنم حتما این دو انیمیشن شاهکار رو تماشا کنید. یک نکته ای هم که دیدم خیلیا مثل خودم بعد از دیدن The Last Airbender نمیرن سراغ The Legend of Korra چون فکر می کنن ممکنه تصویری که از Avatar در ذهنشون دارن رو خراب کنه، به خاطر این که یکمی دنیای انیمیشن به سمت مدرن شدن رفته. منم چنین فکری می کردم ولی بعد از مشاهده The Legend of Korra، متوجه شدم که اونم واقعا انیمیشن قوی و شاهکاریه و Lore دنیای آواتار رو هم گسترش میده. از دست ندین این دو تا رو.
اتفاقا من مستقیم بعد از آواتار رفتم سراغ کورا و دقیقاً تصویری که از آواتار در ذهنم بود رو خراب کرد:دی
 
اتفاقا من مستقیم بعد از آواتار رفتم سراغ کورا و دقیقاً تصویری که از آواتار در ذهنم بود رو خراب کرد:D
حالا فکر کنم این تاپیک خیلی جای بحث نیست. منم کوتاه یک توضیحی میدم باز اگه خواستید می تونیم بحث رو ببریم اون تاپیک دیگه Anime and Animation.

من خودم یکمی با فاصله این دو تا رو نگاه کردم. به نظرم اگه کسی با این دید که کورا قرار باشه عینا مثل آواتار اول رو تکرار کنه بره سراغش ممکنه دچار این حس بشه. The Legend of Korra هویت مستقل خودش رو داره.


من مثلا خودم نگرانی این رو داشتم که تهش مثلا بخواد به این برسه که Technology Rules و بگه سنت و spirituality آواتار و اینا مال قدیم بود اینا رو بذارید کنار بریم سراغ تکنولوژی و مثل بعضی داستان ها تهش به این برسه که "این گونه بود که این مدل جادو (در این جا bending) و... تموم شدن و دنیا به شکل امروزی درومد" ولی دقیقا یکسری کارهای برعکسش رو کرد و اومد دنیای ارواح رو کامل وصل کرد به دنیای فیزیکی و حتی یک پورتال جدید هم بین دو دنیا ایجاد کرد. Lore دنیای خودش رو با تبدیل اون به واقعیت مدرن امروزی و وارد کردن تکنولوژی و اینا از بین نبرد، بلکه بازم در نهایت اون ویژگی های Spiritual دنیای داستان بودن که تمرکز اصلی رو در جمع و جور کردن وقایع داشتن. تنها نکته ناراحت کننده در داستانش برای من که خوشم نیومد قطع ارتباط Korra با آواتارهای قبلی بود. هر چند شاید اگه یک روزی قرار باشه سری جدیدی ساخته بشه از این سری، همین بتونه محتوای یک فصل باشه که این ارتباط یک جوری دوباره برقرار بشه.
 
  • Like
Reactions: m.a.t
Money Heist Season 1: 2/10

یکی از آب‌دوغ‌خیاری ترین و تخیلی ترین سریالای تاریخ که اصلا درک نمیکنم دلیل این همه علاقه و هایپی که برا فصل آخرش ایجاد شده چیه:دی بیشتر شبیه سریالای ترکی عاشقانه هست که از جم تی‌وی پخش میشد تا یه سریال خوش ساخت در مورد سرقت از بانک و اینا.
به موضوع سریال علاقه داشتم و با هیجان شروعش کردم، با خودم میگفتم ایول یه سریال سرقتی خفن که معروف هم هست حتما پر از صحنه‌های هیجان انگیز و پلات تویست‌های غیر قابل پیش‌بینیه، چی بشه... ولی در طول دیدن فصل یک همش پوکر فیس بودم:|
مثلا اومدن بزرگترین سرقت تاریخ رو از یکی از امن‌ترین بانک‌های اسپانیا انجام بدن، انتظار داری همه اعضا دیگه کاربلد و حرفه‌ای باشن و شخصیت‌پردازی هر کدومشون به بهترین نحو انجام شده باشه.
ولی یک قسمت رو که میبینی میفهمی اصلا از این خبرا نیست، بیشتر انگار یه مشت تین‌ایجر 15 ساله که تازه به بلوغ رسیدن و برا اولین بار آلت تناسلیشون رو کشف کردن اومدن از دکه سر کوچه دزدی کنن. کل فکر و ذکر اعضا تو حساس‌ترین سرقت تاریخ، حول محور ســکـــس و احساسات و عاشقی و این چیزا میگذره:|
بعضی شخصیتا مثل اسلو نقش پشمک رو داشتن، نه دیالوگی نه نقشی تو داستان نه چیزی، فقط گذاشتنش برا اینکه قسمت آخر بُکُشنش تا یه صحنه احساسی ایجاد کنن که همه اعضا غم‌زده نشستن دارن اشک میریزن و بیننده مثلا تحت تاثیر قرار بگیره. از اونجایی هم که نه سر پیاز بود نه ته پیاز، هیچ تاثیری تو داستان نداره.
یه سری شخصیت باهوش داریم مثل هایزنبرگ، که هوشش قابل باوره، کاراش قابل باورن، وقتی تو موقعیت سخت قرار میگیره سوپرمن نیست و با نقشه‌ی درست حسابی همه چیو به نفع خودش تغییر میده... یه شخصیتی هم هست مثل پروفسور، همیشه از تو آستینش:دی پلن در میاره، آخرشم میگه آره همه چی از قبل پیش‌بینی شده و طبق نقشه بود:دی Good writing guys.

همین یک فصل هم به زور نگاه کردم و دراپ شد. هروقت میبینم کسی از این به عنوان یه سریال با کیفیت یاد میکنه دلم میخواد خودزنی کنم:دی البته منظورم اینجا نیست، اینستا و اطرافیان و اینا.
 
در جواب هیت های عزیزان

Money Heist Season 01 - 05

11/10

رو دستش سریال نیست واقعا! یعنی کسی هست تو دنیای فیلم و سریال که بزنه جلو؟ مگه کشتی کجه! یا با سرعت 2X چیزی تماشا کنه! مگه واک ترو بازیه؟! سریال واقعا عالی و بی نظیر هست، داستان درگیر کننده، نکات داستانی عالی و پروفسور نشون میده که واقعا پروفسوره برای هر چیزی که یه نقشه ای داره. روابط عاشقانه هم هست که همیشه گند به همه چی میزنه و این یه اشاره مستقیمی هست به فیلم Heat که دیالوگ معروفش میگه: هیچوقت وارد رابطه ای نشو که وقتی توی مخمصه قرار گرفتی نتونی ظرف 30 ثانیه بی خیالش بشی و فرار کنی... اینجا تمام مشکلاتی که برای سارقین پیش میاد به خاطر عشق و عاشقی هست و بس. هر کسی وسط سرقتی به این بزرگی باشه بلاخره وا میده و اشتباه میکنه حتی حرفه ای ترین هاش و همین اشتباه به ضررش تموم میشه.

بعد از بازی های فوق العاده کره ای ها تو سریال Squid Game، خیلی مشتاقم زودتر نسخه کره ای مانی هایست رو با همین کارگردان تماشا کنم ببینم اونجا چیکار میکنن.

پ.ن: بعد از این سریال چقدر از زبان اسپانیولی خوشم اومد :)
 
1632605425310.png

من The haunting of hill house رو خیلی دوست داشتم، بیشتر بخاطر شخصیت های خیلی خوب و شخصیت پردازی خیلی خوبشون، به جز راز و ماجرای خود خونه، بیشتر درگیر داستان های اعضای اون خونواده و مشکلات زندگی هر کدومشون شده بودم.
میدنایت مس به نظر میخواد همون کار رو کنه، تمرکز خیلی زیاد روی شخصیت هایی اصلی سریال، مشکلات زندگیشون و دید متفاوتشون به معنای زندگی و ...
متاسفانه سریال توی نشون دادن پیامش به بیننده موفق نمیشه، تعداد زیادی از از سناریو ها یه حالت خیلی مصنوعی دارن و سریال مونولوگ های بلندی داره که جدا از خسته کننده بودن، بعضی اوقات حالت شعار گونه میگیرن.

داستان کلی و اصلی فیلم جالب هست، حتی شخصیت هایی هم داستان روشون تمرکز داره نسبتا خوب نوشته شدن ولی خوب یه چیزی انگار کمه، ادم اصلا نمیتونه با این شخصیت ها ابراز همدردی کنه :|
فقط این وسط یکی از ضخیت ها قشنگ معلومه بزور و بصورت خیلی چیپی وارد داستان شده.

این وسط دیالوگ های بیش از حد طولانی و صرفا نابجا کلا به سریال ضربه میزنن، به عنوان مثال، شما از دوستت میپرسی ساعت چنده، دوست شما شروع میکنه به داستان تعریف کردن در مورد نحوه اشنا شدنش با ساعت و زمان توی کلا دوم دبستان و شروع میکنه خاطره تعریف کردن از اون زمان :-" :-" و اخر سر بهتون میگه ساعت چنده...
دقیقا شبیه یه سری دیالوگ های این سریال، قسمت های اخر من واقعا تعجب کرده بودم که چرا انقدر دیالوگ اضافی و چرت و پرت توی سریال چپونده شده :|

در کل پشیمون نیستم که سریال رو دیدم چون همونطور که گفتم خیلی بد نیست، اون چند قسمت اولش حتی خیلی قوی شروع میشه ولی رفته رفته خسته کننده میشه.

6/10
 
SEX_EDUCATION_Horizontal-ALT_RGBClean - Copy.jpg

Zex Education

Season 1: 7.5/10
Season 2: 7/10
Season 3: 7.5/10
سه سال پیش که فصل اول سریال Zex Education منتشر شد و محبوبیتی جهانی پیدا کرد، در ایران هم صحبت‌ها درباره آن زیاد شد و بسیاری به تماشای آن نشستند. من برای امتحان سریال، یک قسمت از آن را تهیه کردم و به تماشای آن نشستم اما به نیمه قسمت اول رسیده، آن را کنار گذاشتم. برایم جذاب نبود. فکر می‌کردم یک سریال نوجوانانه - که این روزها آن را تینیجری هم می‌نامند و بسیار همه‌گیر هم شده است - کلیشه‌ای دیگر از نتفلیکس است. از همان دوزاری‌های معروف نتفلیکس!
سه سال گذشت و بهار امسال در گفتگویی با دوستی، آن را بسیار تعریف و تمجید نمود و توصیه کرد آن را تماشا کنم چون اثر متفاوتی است و کمدی جالب و قابل‌توجهی دارد. تعداد قسمت‌های سریال زیاد نبود، پس تصمیم گرفتم فرصت دوباره‌ای به آن بدهم. خب، توصیه رفیقم درست از آب درآمد و سریال در دومین تلاش توانست نظرم را جلب کند.
داستان پسر نوجوانی به نام «اوتیس» که مادرش مشاور س*کس (Zex Therapist) است و خودش بدین واسطه اطلاعات مفیدی درباره امور جنسی دارد. این پسرک قصه ما D: مانند بسیاری از دیگر قصه‌های نوجوانانه دل در گروی دختر نوجوانی به نام «مِیو» در مدرسه خود می‌بندد و تصمیم می‌گیرد برای نزدیکی به آن دختر و وقت گذراندن با او، یک کلینیک مشاوره جنسی به‌صورت مخفیانه در مدرسه راه بیندازد و سؤالات و مشکلات جنسی نوجوانان ‌هم‌سن‌وسال خود در دبیرستان پاسخ دهد.
سریال ایده جالبی دارد و به شکل مناسبی آن را پیاده و به اجرا می‌گذارد. ایده مشاوره جنسی به نوجوانان آن‌هم توسط یک نوجوان دیگر که خودش یک مشکل جنسی بدیهی دارد - لو نمی‌دهم - و نیز هدف اصلی‌اش رسیدن به دختر محبوبش است، موقعیت‌های طنز بامزه‌ای در طول سریال به وجود می‌آورد. از طرفی بستر مناسبی برای آموزش‌های صحیح جنسی به نوجوانان توسط سریال است؛ که خب هدف اصلی خالقان سریال به شمار می‌رود.
سریال در طول سه فصل خود - فصل چهارم آن هم تائید شده - به بسیاری از سؤالات و مشکلات همه‌گیری که نوجوانان در سراسر جهان با آن‌ها روبرو هستند، پاسخ می‌دهد. سریال بسیاری از کلیشه‌ها و اِستِریو تایپ‌های جنسی را کنار می‌گذارد و تابوها را می‌شکند (البته بیشتر این تابوها در فرهنگ ما تابو هستند). سریال هم‌جنس‌گرایان و ترنس‌ها را نیز فراموش نمی‌کند و به شکل هوشمندانه‌ای آن‌ها را میان شخصیت‌های مختلف قصه پخش می‌کند، مانند «اریک»، رفیق صمیمی «اوتیس» که گی است و به فراز و فرودهای شخصیتی و نیز مشکلات او در سریال به شکل مفصلی پرداخته می‌شود.
سریال کلیشه‌های جنسیتی مانند مردانگی سمی را به چالش می‌کشد و پوچ بودن و آسیب‌زا بودن مضامینی که ما تابه‌حال بارها در زندگی خودمان با آن‌ها روبرو شده‌ایم نظیر «مرد که گریه نمی‌کند» را نشان می‌دهد. سریال دختران فمینیست را نیز در خود دارد و بر اهمیت اتحاد برای قدرتمندتر شدن زنان و احقاق حقوق تأکید می‌کند.
مسائل حیاتی مانند بچه‌دار شدن چه توسط نوجوانان و چه زنان بزرگ‌سال در سریال به آن‌ها پرداخته می‌شود و شیوه‌های صحیح برخورد با این موضوع و مسائلی مانند سقط‌جنین را آموزش می‌دهد. سریال به زبانی صریح تعرض جنسی و تجاوز را محکوم می‌کند و آموزش می‌دهد در برخورد با این موضوعات تلخ چگونه باید عمل کرد و احساساتمان را مدیریت کنیم و از برخورد با شخص خاطی نهراسیم و از به زبان آوردن و به اشتراک گذاشتن چنین تجربه تلخی شرمگین نشویم.
سریال خود را به مشکلات جنسی نوجوانان محدود نمی‌کند و بخش بزرگی از محتوای خود را به مسائل عاطفی و احساسات نوجوانان اختصاص می‌دهد؛ احساساتی که در دوره نوجوانی بیش از هر دوره دیگری در زندگی انسان پررنگ هستند و آسیب دیدن آن‌ها ممکن است عوارضی بر زندگی انسان بگذارد که تا سال‌ها برطرف نشود. سریال در این راستا مسائل مهمی مانند مواجه به غم، جدایی والدین، از دست دادن عزیزان و نیز برخورد صحیح با شکست‌های عشقی و برهم خوردن روابط عاطفی را در قصه خود در قالب شخصیت‌های گوناگون به نمایش می‌گذارد. سریال روحیه خاص و ظریف نوجوانان را در طول سریال به تصویر می‌کشد و از علایق مختلف و متضاد آن‌ها با یکدیگر می‌گوید؛ از نوجوانانی که شیفته بازی‌های کامپیوتری هستند تا آن‌ها که غرق در کتاب‌های مصورند و نیز آن‌هایی که شاید زودتر از موعد به مطالعه آثار ادبی سنگین و سینمای هنری علاقه‌مند شده باشند.
سریال در نیمه‌های فصل دوم و به شکل گسترده از فصل سوم، مخاطب بزرگ‌سال را نیز درگیر می‌کند و چالش‌هایی پیش پای شخصیت‌های بزرگ‌سال سریال قرار می‌دهد و خود را محدود به نوجوانان نمی‌کند و نشان می‌دهد که حتی بزرگ‌سالان نیز دچار مشکلات جنسی تازه‌ای می‌شوند که نیاز است درباره آن‌ها آموزش ببینند. در فصل سوم سریال دایره شخصیت‌های LGBTQ خود را گسترش می‌دهد و افراد بی‌جنس (Non-Binary) را به قصه وارد می‌کند و دنیای احساسات عاطفی و جنسی آنان را به تصویر می‌کشد و مفاهیمی مانند «بدن هرکس زیباست» را مورد تأکید قرار می‌دهد.
سریال اما از خالی از ایراد نیست. ضعف شخصیت‌پردازی در بعضی از داستان‌های کوتاهی که برای شخصیت‌های فرعی قصه نوشته شده، به چشم می‌خورد و برخی از واکنش‌ها به اتفاقات داخل قصه منطقی نیست؛ به یک نوجوان نمی‌خورد که آن‌گونه واکنش نشان دهد؛ یا زیادی خام یا زیادی بالغ.
فصل سوم سریال متأسفانه در قسمت اول ناشیانه همه‌چیز را لو می‌دهد و مشتش را برای مخاطب باز می‌کند. سرنوشت تعدادی از شخصیت‌ها به‌راحتی قابل حدس است و می‌توان پیش‌بینی که فلان اتفاق خواهد افتاد و این شخصیت و آن یکی چه خواهند کرد‌. سیر داستان در فصل دوم و سوم کمی کلیشه‌ای می‌شود و سریال در پایان فصل سوم، در بخش‌هایی، پایانِ فصل دوم خود را تکرار می‌کند. این موضوع به نظر می‌رسد نوعی Fan Service از سوی سازندگان سریال به طرفداران آن می‌باشد؛ اتفاقی که متأسفانه در پایان سه‌گانه سوم جنگ ستارگان (Star Wars IX: The Rise of Skywalker) نیز رخ داد و سازندگان اثر به ساز طرفداران رقصیدند و بسیاری از تئوری‌های هواداران را در فیلم گنجاندند. SE نیز به نظر می‌رسد از گزند این پدیده ناپسند که در چند سال اخیر با رشد شبکه‌های اجتماعی و شکل‌گیری کانون‌های هواداری فیلم و سریال‌ها در شبکه‌هایی مانند Reddit و Twitter به وجود آمده‌اند، دور نمانده و سازندگان تسلیم خواسته‌های آن‌ها شده‌اند.
بااین‌حال سریال لحن کمیک و طنز خود را در تمام طول سریال حفظ می‌کند و باوجود خلق درام‌هایی برای نوجوانان قصه، همچنان فضایی سرخوش و حال‌خوب‌کن بر سریال حاکم است. این ویژگی باعث می‌شود ایراداتی که پیش‌تر به آن‌ها اشاره شد، کمتر به چشم بیایند و مخاطب در پایان هر فصل با دل‌خوشی از پای آن بلند شود و در انتظار و شوق فصل جدید باشد.

پ.ن. شاید برای من و بسیاری از هم‌سن‌وسالان من که در بیست‌وچندسالگی خود به سر می‌بریم، آموزش‌های جنسی و عاطفی که در این سریال به آن‌ها پرداخته می‌شود تکراری و غیرضروری بنماید، چیزهایی که ما آن‌ها را منابع دیگر، از فیلم‌ها، کتاب‌ها، دنیای اینترنت و تجربیات مختلف در زندگی به دست آورده باشیم و بیشتر وجه کمدی و سرخوشانه سریال برایمان جذاب باشد؛ دبیرستان شاد و محیطی که بسیاری حسرت آن را در دوران دانش‌آموزی خود داشتیم. بااین‌حال آرزو می‌کنم تمام نوجوانان دبیرستانی ایرانی این سریال را ببینند؛ زیرا به چنین اثری در ایران بسیار نیاز داریم تا نوجوانان مسائل جنسی را به شکل صحیح و به‌روز آموزش ببینند؛ نه مزخرفاتی که در مدارس ایران تدریس می‌شود و یا حتی اصلاً تدریس نشده، نادیده گرفته و انکار می‌شود. به شکل جالبی، امشب که این یادداشت را می‌نویسم، با همان دوستی که سریال را به من معرفی کرد، در حال صحبت بودیم و گذر بحثمان به این سریال هم خورد و گفت: «به نظر من این سریال را حتی بزرگ‌سالان هم باید در ایران ببیند! کلاً بالای 15 سال همه باید در ایران این سریال را ببینند!».
من هم توصیه می‌کنم که ببینید!
 
Squad Game 2021 (فعلا که فقط یک فصل 9 قسمتی هست)

قطعا همتون تعریف های زیادی از این سریال شنیدین ، اما نمیدونم شما هم مثل من فیلم و سریال رو صرفا برای سرگرمی و گذران وقت میبینید یا درک پیام های نهفته در سریال و فیلم میبینید؟
چون به نظر من همون طوری روزنامه تیتر اعتراضات رو چاپ میکنن صنعت سینما هم به نظر من سرگرمی آدما بخش کوچکی از محتواش هست ، بسیاری از نویسندگان و کارگردانان اعتراضات ، عقیده ها ، تبعیض ها و... را در این صنعت به دیگران نشون میدن.
اما حالا بخوام در کنار نمره نقدی هم به این سریال بنویسم اینجوری شروع میکنم که:

انسان ذاتا کثیفه ، عاری از پاک بودن ، مستعد شدید به انجام گناه ، درنده و ضالم و از همه مهم تر خودخواه ، مغرور و... اما همه ی این صفات درون انباری از مغز ما هستن که روی درب این انباری 100 ها قفل زده شده هر کدوم از این قفل ها با نیاز هایی از جنس این دنیایی که درونش زندگی میکنیم باز خواهد شد! یک نفر با شهوت صفاتش بیرون میریزد ، یکی با سرقت ، یکی با قتل ، یکی با فریب دادن دیگران ، یکی با گرسنگی کشیدن و یکی هم با دیدن مقداری پول (گفتم مقداری چون معیار زیاد بودن پول برای هر شخص متفاوته).

هیچ کس به هیچ عنوانی نمیتونه 100% بگه که من عاری از این صفات هستم، شما نمیدونید دارای این صفات هستین چون تاحالا در برابر موقعیت هایی نبودین که قفل های انباریتون باز بشن. ممکنه که با یکبار قرار گرفتن سست نشین و به عقیده هاتون پایبند بمونید اما قطعا رفته رفته و با تکرار هر سطح ذهنتان خودش شروع به باز کردن فقل با سوزن و چکش و... میکند ، چرا؟!!! چون این ماهیت ذهن ماست! این هویت ماست! این ذات تمامی حیوانات هست که بجنگ برای زنده موندن و فقط تفاوت ما اینکه میتونیم ارتباط بر قرار کنیم و عقل و شعور داشته باشیم اما میلیون ها سال هم بگذرد باز هم برای 1 دقیقه بقای بیشتر شروع به جنگیدن میکنیم.
کاری که هر روز صبح انجام میدیم برای زنده موندن میریم سرکار تا با پول بتونیم زنده بمانیم.

نکته ی جالب سریال دقیقا در همین جاست که چرا این بازی را در 6 مرحله طراحی کردن؟! چرا مراحل را اینگونه در کنار هم قرار دادن؟! و خیلی از چیز های دیگری میبینید و یاد میگیرید که روابط آدم ها هیچ تاثیری تو زندگیتون برای زنده موندنتو نداره.
واقعا هرچی بیشتر از اینجور سریال ها میبینم دلایل محکم تری بری بچه دار نشدنم پیدا میکنم :D میگم خب که چی بیاد تو این دنیا این همه ظلم و نابرابری ببینه که چی بشه؟!

امتیاز من به این سریال 10 از 10
 
خب همه دوستان از Squid Game تعریف کردن و غیر از این هم نیست و بعید میدونم کسی بیاد بگه این بد بود یا فلان چون سریال عالی بود. تو 3 قسمت اول شخصیت ها باهاتون همزاد پنداری میکنن و داستان جالب پشت این سریال شما رو شگفت زده میکنه، من خیلی چیزا تو ذهنم بود بنویسم ولی نشد. فقط خواستم بگم نمیدونم شما آدمای احساساتی هستید یا نه ولی من تو 29 سالگی با این سریال اشکم در اومد و گریه کردم! اصلا انتظار همچین چیزیو نداشتم ولی ببینید چقدر کارگردانی و بازیگری و ترکیب صحنه ها عالی بود که من با زبون کره ای اینجوری اشک میریختم. خیلی هم فکر میکنم بی اعصابی کره ای ها به ما نزدیکه!

امتیاز من 10/10
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or